قال علي عليه‌السلام : إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ امير مومنان عليه‌السلام مي‌فرمايند: همانا براي شما بهايي جز بهشت نيست، پس به کمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، حکمت456)

نمونه اى از فهم و تفسير قرآنِ يك غير متخصص

به خاطر مى آورم قبل از انقلاب نويسنده اى در مقاله اى نوشته بود كه تا به حال تمام مفسران اين آيه را اشتباه فهميده اند و تنها من آن را درست فهميده ام. داستان از اين قرار است كه اين نويسنده كه يك دندانپزشك بود، نوشته بود: همه مردم مى گويند همه انسان ها از آدم و حوّا خلق شده اند و معروف است كه خدا ابتدا آدم را خلق كرد و بعد، از بقيه گل آدم، حوّا را آفريد. [البته در روايت ضعيفى هم نقل شده است كه خدا از يك دنده آدم، حوا را خلق كرد ـ كه البته اين روايت درست نيست ـ روايت صحيح اين است كه خداوند از بقيه گلى كه آدم از آن خلق شده بود، حوّا را آفريد. ]اين نويسنده در مقاله خود نوشته بود، اين مطلب (خلق آدم قبل از همسرش) خلاف قرآن است. قرآن مى گويد ما همه انسان ها را از يك زن آفريديم و بعد همسر او را هم از آن زن آفريديم. پس همه انسان ها از حوّا آفريده شده اند. دليل اين ادعا چيست؟ اين نويسنده مى گويد: جاى تعجب است كه علما تا به حال به اين مطلب توجه نكرده اند كه خداوند در اول سوره نساء مى فرمايد: «خلقكم من نفس واحدة»1. نفس واحدة در عربى مؤنث است. قرآن فرموده است كه ما شما را از يك زن آفريديم، «نفس واحدة». بعد هم در ادامه مى گويد: «و خلق منها زوجها»، ضمير مؤنث در «منها» و «زوجها» به كار رفته است، بنابراين همسر آن زن را هم از خودش آفريديم. برخلاف نظر همه كه مى گويند تمام انسان ها از آدم خلق شده اند و همسر آدم هم از بقيه گل آدم خلق شده است، قرآن مى گويد همه را از يك زن آفريديم، همسر آن زن را هم از بقيه گل آن زن خلق كرديم.

نويسنده مذكور چنين استفاده اى از آيه كرده بود و در ادامه با افتخار از كشف خود، داد سخن داده بود كه در طول تاريخ، تمام مفسران به اين نكته توجه نكرده و آيه را اشتباه تفسير كرده بودند، اما من كه يك دندانپزشك هستم، آن را درست فهميده ام!

اما مسأله اين است كه در ادبيات عرب مؤنث مجازى وجود دارد. در انگليسى و فرانسه و بعضى از زبانهاى ديگر هم اين چنين است. اما در فارسى غير از مذكر و مؤنث حقيقى چيز ديگرى نداريم. در بسيارى از زبان ها از جمله عربى و زبان هاى اروپايى، مؤنث مجازى هم وجود دارد. در بعضى از زبان ها از جمله آلمانى، علاوه بر مذكر و مؤنث حقيقى و مجازى، كلمات خنثى هم وجود دارد. در ادبيات عرب، خورشيد را مؤنث مجازى و ماه را مذكر مجازى مى دانند و همچنين بسيارى كلمات ديگر. از جمله كلماتى كه در عربى مؤنث مجازى است، كلمه «نفس» است. «نفس» يعنى شخص. در عربى زمانى كه مى خواهند بگويند «يك شخص» مى گويند «نفس واحدة». در آيه اى گفته شده است: «كل نفس بما كسبت رهينة»2، در آيه ديگر هم مى گويد: «كل امرء بما كسب رهين»3. درباره شخص گاهى لفظ «امرء» بكار مى رود كه مذكر است و گاهى لفظ «نفس» كه مؤنث لفظى است ولى بر مرد هم اطلاق مى شود. در جايى كه «نفس» به كار برده مى شود مانند اين آيه «كل نفس بما كسبت رهينة». معناى آيه اين نيست كه تنها زن ها در گرو اعمال خود هستند و مردها چنين نيستند. «كل نفس» يعنى هر كس; اما چون لفظ «نفس» مؤنث مجازى است خبر و فعل آن هم مؤنث مى آيد. در اين آيه هم كه مى فرمايد: «خلقكم من نفس واحدة»، يعنى از يك شخص; لكن چون «نفس» مؤنث مجازى است، صفت آن هم مؤنث آمده است «نفس واحدة». ولى «نفس واحدة» به معناى «يك زن» نيست، بلكه منظور «يك شخص» است.

اين خصوصيت زبان عربى است كه در آن، مؤنث و مذكر مجازى داريم. «نفس واحدة» يعنى يك نفر، «زوجها» هم يعنى همسر او; مصداق «نفس واحدة» آدم و همسرش حوّا است. اين دقيقاً همان مطلبى است كه همه مفسرين و علماى زبان عربى فهميده اند، اما اين نويسنده تصور كرده است كه مطلب جديدى را كشف كرده كه در طول تاريخ همه علما آن را نفهميده اند!. اين نمونه اى بود براى اينكه متوجه شويد كسى كه با دقايق يك زبان آشنا نيست، چه مقدار ممكن است اشتباه كند و در عين حال به خود جرأت دهد كه بگويد منِ دندانپزشك ايرانى اين لفظ عربى را درست فهميده ام و همه علما و مفسرين عرب هم اشتباه فهميده اند. اين موارد نمونه هاى ساده اى است براى اين كه بدانيم فهميدن معناى كلام چندان ساده نيست و با مراجعه به يك ترجمه يا يك كتاب لغت نمى توان معنى قرآن را فهميد.


1. نساء، 1.

2. مدثر، 38.

3. طور، 21.

آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org