قال علي عليه‌السلام : إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ امير مومنان عليه‌السلام مي‌فرمايند: همانا براي شما بهايي جز بهشت نيست، پس به کمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، حکمت456)

بررسى اين نظريه با توجه به آيات قرآن

قرآن كريم زمانى كه با كفار، ملحدين، فساق، فجار، آدم كش ها، ظالمين و ستمگران برخورد مى كند، آنها را تبرئه نمى كند. قرآن بد بودن افراد را نتيجه بد بودن پدران و يا محيط اطراف نمى داند و به سختى با چنين افرادى برخورد مى كند، تعبيرات تند و تهديدهاى عجيبى را در مورد افرادى كه به راه خطا مى روند، به كار مى برد. در مقابل براى خوبان عبارتهاى ستايش آميز و تشويق هايى را به كار مى برد; بلكه محور همه دعوت هاى انبياء را انذار و تبشير تشكيل مى دهد. از القاب عام همه انبيا منذر و مبَشّر است. «رسلا مبشرين و منذرين»1. پيامبران زمانى كه مى آيند به انسان ها بشارت مى دهند كه خداوند نسبت به افراد خوب چه اندازه لطف و رحمت دارد، بركات خود را بر ايشان نازل كرده، و دنيا و آخرتشان را آباد مى كند. آيا معنى بشارت اين است كه كسانى كه پدرانشان خوب بوده و محيطشان هم خوب باشد، در آخرت نيز اين گونه خواهند شد؟ اين چه بشارت و تشويقى است؟ همچنين در قرآن كريم موارد انذار زياد به چشم مى خورد. «مبادا ظلم كنيد»، «مبادا كفر بورزيد»، «مبادا به خدا شرك بورزيد»، «ان الله لايغفر ان يشرك به»2، كسانى كه شرك بورزند، خدا هرگز آنها را نخواهد بخشيد»، «ان الشرك لظلم عظيم»3، «شرك به خداى واحد متعال ستم بزرگى است». اگر بنا شد شرك در اثر عوامل ارثى و محيطى باشد، اين مقدار انذار براى مردمى كه شرك بورزند، براى چيست؟ عوامل غير اختيارى آنها را اين گونه ساخته است. تعبيرات عجيب ديگرى نيز نظير «فقاتلوا ائمة الكفر»4، با پيشوايان كفر قتال كنيد، «و اقتلوهم حيث ثقفتموهم»5، كسانى را كه پايبند هيچ عهد و پيمانى نيستند، هر جا يافتيد، آنها را بكشيد. اين آيه در مورد كسانى است كه با افرادى پيمانى بسته بوده اند و موظف به رعايت اين پيمان بودند، اما آنها پيمان شكنى كرده و به حقوق مسلمانان تجاوز كردند. قرآن كريم در مورد اين افراد مى فرمايد: حال كه اين افراد به هيچ عهد و پيمانى پايبند نيستند، شما هم با ايشان مقابله كنيد و هر جا با آنها برخورد كرديد، آنان را بكشيد.

اگر خوبى انسانها در اثر عوامل ارثى و محيطى است و آنها از خود اختيارى ندارند، چرا آنها اين اندازه تشويق مى شوند و كافران معاند و ستمگر مورد سرزنش و تهديد قرار مى گيرند؟ ممكن است گفته شود در دنيا براى رعايت مصالح جامعه، بايد با كفار مبارزه كرد، اما چرا در آخرت بايد به عذاب جهنم گرفتار شوند؟ در حالى كه آنها از خود اختيارى نداشته اند. چرا گفته شده است «و لهم فى الدنيا خزى و لهم فى الاخرة عذاب عظيم»6، «و لعذاب الاخرة أشد و أبقى»7، «و لعذاب الاخرة اكبر»8؟ اگر عده اى اختيارى نداشته باشند و در اثر عوامل ارثى و محيطى فاسد و بدكردار شوند، چرا بايد آنها تا ابد در جهنم بسوزند؟ بنابراين، معلوم مى شود كه از نظر قرآن كريم انسان تنها تحت تأثير عوامل غير اختيارى مانند عوامل ارثى و محيطى نيست. بلكه آنچه مهم است عامل سومى است كه كمابيش در اختيار همه انسانهاست. خدا به انسان قدرتى داده است كه به كمك آن مى تواند در برابر تمام عوامل ژنتيكى و محيطى مقاومت كند و با وجود اين كه در محيطى فاسد زندگى مى كند، به كمك اين قدرت خدادادى در برابر فساد حاكم بر محيط مقاومت كند و در مرحله اول خود را از فساد نجات دهد و در مرحله بعد ديگران را نيز از منجلاب خارج كند. «ضرب الله مثلاً للذين آمَنوا امرأة فرعون»9، همسر فرعون در كنار فرعون زندگى مى كرد، فرعونى كه مى گفت: «انا ربكم الاعلى»10، من برترين خدا هستم، همه چيز متعلق به من و در اختيار من است; «أليس لى ملك مصر و هذه الانهار تجرى من تحتى»11، رودخانه هايى كه از زير قصر من جريان دارد، در اختيار من است، بنابراين، من خداى شما هستم. فرعون در قصرى زندگى مى كرد كه شايد در آن زمان بى نظير بود. اما با تمام اين اوصاف آسيه، همسر فرعون در كنار او به مقامى رسيد كه خدا در قرآن كريم از او به عنوان نمونه انسان برجسته براى همه مردان و زنان مؤمن ياد مى كند. بنابراين، معلوم مى شود حتى در محيطى كه فساد فرعون بر آن حاكم است، انسان مى تواند خود را اصلاح كند و راه خود را تغيير دهد. ممكن است گفته شود كه شايد عامل ارثى قويّى در ايمان آوردن همسر فرعون مؤثر بوده است و او به كمك عامل ارثى بر عامل محيط غالب شده است. امّا صرف نظر از اينكه شواهد تاريخى چنين مطلبى را اثبات نمى كند. مسأله تغيير ناگهانى شخصيت، چگونه قابل حل است؟ تغيير شخصيت در شخصى مانند حرّ به چه دليلى بوده است؟ چگونه است كه تا چند روز پيش از آن او چنين شخصيتى نداشت؟ زهير بن قين كه تا چند روز پيش طرفدار عثمان بود، چگونه ناگهان تغيير مسير داد؟ بنابراين، عامل ديگرى هم در شكل گيرى شخصيت انسان دخالت دارد كه بايد آن را بشناسيم.

مربيان جامعه بشرى، بزرگان، انبيا و اوليا، كسانى كه قصد خدمت به جامعه انسانى را دارند، بايد عاملى را كه مى تواند عوامل ارثى و محيطى را خنثى كند، شناخته آن را تقويت كنند. در شرايطى كه عوامل ارثى و محيطى باقى هستند، مربيان بايد چه كارى انجام دهند؟ محيط خوب و محيط فاسد، هر يك تأثير خود را در ساختار شخصيتى افراد خواهد گذاشت، با اين وجود كسانى كه قصد انجام اصلاحات و تغييراتى را در جامعه دارند، بايد از عامل سوم بهره گيرند. در غير اين صورت، نمى توان از عوامل جبرى براى ايجاد تغييرات اختيارى استفاده كرد.

قصد ندارم در اينجا بحث علمى و فلسفى ماهيت عوامل اختيارى را مطرح كنم. اما اجمالا تجربه ثابت كرده كه علاوه بر وراثت و محيط، عامل ديگرى نيز در شكل گيرى شخصيت انسان مؤثر است. آيات قرآن و احاديث نيز همين مطلب را بيان مى كنند. حتى همان كسانى كه انسان را مجبور مى دانند، در عمل اين نظريه را نپذيرفته و خود ايشان هنگامى كه با فرد خطاكارى مواجه شوند، او را مذمت مى كنند. اگر فرزند ايشان راه خطايى برود، او را توبيخ و سرزنش مى كنند و در صدد اصلاح او بر مى آيند.


1. نساء، 165.

2. نساء، 116.

3. لقمان، 13.

4. توبه، 11.

5. بقره، 191.

6. بقره، 114.

7. طه، 127.

8. زمر، 26.

9. تحريم، 11.

10. نازعات، 24.

11. زخرف، 51.

آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org