قال علي عليه‌السلام : إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ امير مومنان عليه‌السلام مي‌فرمايند: همانا براي شما بهايي جز بهشت نيست، پس به کمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، حکمت456)

شبهه تعدد قرائت ها در اسلام

بنابر آنچه گفته شد، قرائت هاى مختلف از اين جا ناشى شد كه مسيحيان ديدند مطالبى كه به نام معارف دينى از طرف كليسا القا شده بود نه با عقل، نه با تجربه هاى علمى و نه با اسناد تاريخى سازگار است. از اين رو، مجبور شدند آنها را دست كارى كنند. بعد كسانى اين شيوه را بر اسلام و قرآن تحميل كرده و گفتند بايد همين بلا را بر سر قرآن هم آورد. همان كارى را كه مسيحى ها نسبت به تورات و انجيل كردند، ما هم بايد نسبت به قرآن انجام دهيم. اين مسأله رايج شد و امروز ملاحظه مى فرماييد اگر كسانى اعتراض كنند كه سخنى بر خلاف قرآن و اسلام است، بلافاصله گفته مى شود كدام اسلام؟ كدام قرائت؟ قرائت ها مختلف است و به مجرّد اين كه آخوندها گفتند مطلبى خلاف اسلام است، نبايد سخن آنها را پذيرفت. اين اسلام آخوندهاست، ما اسلام ديگرى هم داريم! حرفهاى ما براساس اسلام نوين است! آن اسلام، مترقى و پيشرفته است و اسلام آخوندها، اسلام ارتجاعى، كهنه و متعلق به 1400 سال پيش است. ما اسلام نوينى داريم كه متعلق به امروز است آيا ما بايد حتماً اسلام آخوندها را كه متعلق به 1400 سال پيش است، بپذيريم؟ اين چه كارى است؟ ما اسلام كسانى را مى پذيريم كه خود را روشنفكران مسلمان و روشنفكران مذهبى مى نامند! (شما بخوانيد «روشنفكران لامذهب»). اين آقايان، تحصليل كرده هاى لندن، فرانسه و آمريكا هستند و مطالب را بهتر از ديگران مى فهمند! بنابراين، ما اسلام آنها را مى پذيريم! چه لزومى دارد اسلام آخوندها را بپذيريم؟ آخوندهايى كه مى گويند امام صادق(عليه السلام) 1400 سال پيش از اين فلان مطلب را گفته است. اسلام آخوندها متعلق به زمان قديم است! متأسفانه اين تفكر در بالاترين سطوح تصميم گيرى كشور رايج شده است. بنده اين سخن را از روى حدس و گمان عرض نمى كنم، بلكه بر اساس علم و اطلاع مى گويم; «و لاينّبئك مثل خبير». هنگامى كه گفته مى شود فلان مطلب خلاف اسلام است، بعضى از افرادى كه در عالى ترين سطوح تصميم گيرى هستند، مى گويند كدام اسلام؟ و طبق كدام قرائت؟

البته آنها به اين سادگى و صراحت مسأله را مطرح نمى كنند. كسانى كه قصد القاى اين شبهه را دارند، سالها در اين زمينه كار كرده اند و متأسفانه بعضى از كسانى هم كه لباس روحانيت به تن دارند، به آنها كمك مى كنند." دزدى كه با چراغ آيد گزيده تر برد كالا ". اين روحانى نماها هم به آنها كمك مى كنند تا شبهاتى را درست كنند كه بتوانند بيشتر جوانان را فريب دهند. از جمله شبهاتى كه مطرح مى كنند اين است كه مى گويند: مگر نه اين است كه اين رساله هاى عمليه به نام اسلام عرضه مى شود؟ روشن است كه جواب، مثبت است. سپس اضافه مى كنند: آيا رساله هاى عمليه با يكديگر هماهنگ و يكسان هستند يا بين آنها اختلافاتى وجود دارد و به اصطلاح فتواى علما فرق مى كند؟ ترديدى نيست كه رساله ها تفاوت هايى با يكديگر دارند. تعدد قرائت ها هم يعنى همين! مجتهدى مى گويد: اسلام همان است كه من مى گويم. مجتهد ديگرى مى گويد: خير; اسلام اين است كه من مى گويم. اين اختلاف فتوى، همان قرائت هاى مختلف است. پس ما بايد بپذيريم كه اسلام قرائت هاى گوناگونى دارد. اگر قرار بود اسلام تنها يك قرائت داشته باشد، پس نبايد بيش از يك رساله عمليه داشته باشيم. در حالى كه از صدر اسلام تا به حال، در هر زمانى ده ها رساله عمليه نوشته شده است كه با يكديگر اختلافات زيادى دارند. پس معلوم مى شود قرائت هاى مختلف در اسلام پذيرفته شده است.

اگر چنين حرفى را به جوان يا نوجوانى كه چندان از مسائل اسلام و معارف اسلامى اطلاعى ندارد، القا كنند، او به راحتى آن را مى پذيرد. مگر احكامى كه در رساله ها نوشته شده احكام اسلام نيست؟ پس، چرا آنها با يكديگر تفاوت دارند؟ از اينجا معلوم مى شود كه قرائت هاى علما از اسلام مختلف است. تعدد قرائت ها هم چيزى غير از اين نيست. فتنه گران با طرح مسايلى از اين قبيل قصد دارند اين شبهه را در ذهن جوانان ما وارد كنند تا بتوانند ايشان را نسبت به معارف دينى دچار شك و ترديد كنند. بنابراين، شبهه به اين صورت مطرح مى شود كه مطالبى كه به عنوان دين بيان مى شود بر اساس برداشت بعضى از علما و دانشمندان است و ما در بسيارى از مسائل دينى برداشت هاى ديگرى هم داريم; بنابراين، معلوم مى شود كه يك مطلب دينى ممكن است چند نوع قرائت داشته باشد. اين مطلب، همان است كه مى گوييم مطالب دينى قرائت هاى مختلفى دارد. به عنوان مثال در يك مورد فتواى آية اللّه بروجردى و فتواى حضرت امام و فتواى مقام معظّم رهبرى را در نظر بگيريد (البته در موردى كه اختلاف نظر داشته باشند) آيا شما مى توانيد بگوييد كدام يك صحيح تر است؟ بر چه اساسى مى توان فهميد كدام يك مطابق واقع است يا به واقع نزديكتر است؟ روشن است كه هيچ ملاك قطعى براى ترجيح يكى از آنها وجود ندارد، پس چنين نتيجه گرفته مى شود كه همه قرائت ها مثل هم هستند. همچنان كه شما نمى توانيد بگوييد فتواى مرحوم آية الله بروجردى(قدس سره)درست تر بوده يا حضرت امام(قدس سره) يا مقام معظم رهبرى، قرائت هاى ديگران هم به همين صورت است. قرائتى متعلق به آخوندها است، قرائت ديگرى هم متعلق به دانشگاهيان است; كسانى كه در لندن و پاريس درس خوانده اند، هم قرائتى دارند. پس نمى توان گفت كدام يك درست تر است! بلكه همه آنها مثل هم هستند! حال، در مقابل اين شبهه چه جوابى بايد داد؟

آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org