قال علي عليه‌السلام : إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ امير مومنان عليه‌السلام مي‌فرمايند: همانا براي شما بهايي جز بهشت نيست، پس به کمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، حکمت456)

ارزش ها و اعتقادات دينى چگونه كنار زده مى شوند؟

در هر محيط انسانى باورها و ارزشهايى مطرح است كه از طرف مردم پذيرفته شده و مورد احترام قرار گرفته است. به عنوان مثال، اگر كسى محيط كشور اسلامى ما را بررسى كند، مى بيند كه مردم به خدا، پيغمبر(صلى الله عليه وآله) و ائمه اطهار(عليهم السلام) معتقدند، به سيدالشهدا(عليه السلام)علاقه دارند، به قرآن احترام مى گذارند، احكام قرآن را احكام خدا، مقدس و واجب الاطاعه مى دانند و هم چنين باورهاى ديگرى كه براساس آنها ارزشهايى مطرح مى شوند. مردم يك جامعه براساس باورهاى خود، امورى را خوب و در مقابل، امور ديگرى را بد مى دانند، كارهايى را گناه، زشت و پليد مى دانند و بر خلاف آنها، كارهاى ديگرى را مقدس و محترم مى شمارند. به عبارت ديگر، در هر جامعه اى اين مسائل وجود دارد كه امورى به عنوان ارزشها و امورى ديگر به عنوان ضد ارزشها مطرح هستند. البته هم باورها و هم ارزشهايى كه در جوامع مطرح مى باشند، به حسب اختلاف مذاهب و اديان تفاوت مى كنند. از سوى ديگر مى بينيم بسيارى از كشورهاى دنيا، به خصوص كشورهاى غيراسلامى و به ويژه كشورهايى كه به عنوان كشورهاى توسعه يافته شناخته مى شوند از نظر علم، صنعت و تكنولوژى و هم چنين از نظر ثروت و شهرت از ما پيشرفته تر هستند، در حالى كه باورها و ارزشهاى آنها با ما تفاوت دارد. ممكن است كسانى با مشاهده چنين وضعيتى درصدد برآيند كه در باورها و ارزشهاى پذيرفته شده مسلمانان تغيير ايجاد كنند. يعنى سعى كنند باورهاى مردم را از بين ببرند. به تعبير ديگر مردم را گمراه كرده و ايمانشان را هدف قرار دهند. هم چنين در مورد ارزشهايى كه در جامعه مطرح است، در خوب و بدها تصرف كنند و خوبى بعضى از خوبيها را كم رنگ و در مقابل هم بدىِ بعضى از بديها را كمرنگ كنند تا به تدريج خوب و بد هم مرز شوند و چندان تفاوتى نكنند. به دو دليل ممكن است عده اى درصدد گمراه كردن ديگران برآيند; يكى به اين دليل كه اساساً هيچ اعتقادى به باورها و ارزشهاى مورد قبول جامعه ندارند. اين افراد به هر دليل، وجود خدا، پيغمبر(صلى الله عليه وآله) و حقانيت اسلام و مكتب را باور نكرده اند. حال، يا اصلا در پى فراهم كردن مقدمات آن نبوده اند و يا به كسى دسترسى پيدا نكرده اند كه اعتقادات را براى آنها به درستى تبيين كند. به هر حال، اين افراد به دين و ارزشهاى دينى اعتقاد ندارند و چون خود آنها به دين اعتقاد ندارند، تصور مى كنند مردمى كه به اين دين اعتقاد دارند، گمراه هستند. به همين جهت، حتى گاهى به عنوان خدمت به جامعه، درصدد از بين بردن دين مردم برمى آيند. چون با خود مى گويند: اين مردم گمراه شده اند و ما براى اينكه به جامعه خود خدمت كنيم، بايد اين مردم را از گمراهى در آوريم. براى اين منظور چه كارى بايد انجام دهيم؟ بايد اين اعتقادات دينى را از آنها بگيريم تا هدايت شوند! باور كنيد افرادى با چنين تصوراتى وجود دارند و من با بعضى از ايشان برخورد داشته ام. بنابراين دسته اى از افراد هستند كه ايمان ندارند و مى خواهند ديگران را هم بى ايمان كنند.

دسته اى ديگر هستند كه بى دين و بى ايمان نيستند، بلكه به خدا معتقدند، اصول دين را قبول دارند، احكام شايع در ميان مردم از قبيل نماز، عزادارى امام حسين(عليه السلام)، و مانند آن را قبول دارند ولى تضادى بين پذيرفتن اين باورها و ارزشها از يك سو و پذيرفتن فرهنگ الحادى حاكم بر دنيا از سوى ديگر احساس كرده اند. آنها نه مى توانند ارزشها را انكار كنند و بگويند دين دروغ است ـ چون فرض كرديم اين دسته به اصل دين معتقد هستند ـ و نه مى توانند با فرهنگ غربى و الحادى مبارزه كرده و بگويند تمام جوامع الحادى خطا مى كنند، چون چنين قدرت، شهامت، جرأت و استقلال فكرى ندارند. البته اين مسأله خيلى هم عجيب نيست. هنگامى كه كسى با مردم اين جوامع معاشرت داشته باشد بخصوص مدتى در آن كشورها زندگى كند، رفتار آنها را ببيند و به خصوص بعضى از امورى كه جاذبه و لذتبخش باشد، ممكن است تحت تأثير قرار بگيرد. بعضى از مراسم و مجالس براى انسان جاذبه دارد و هوسها و غرايز او را ارضا مى كند. كسى كه تحت تأثير آن فرهنگ قرار گرفته، مى گويد اينها چيزهاى خوبى است و نمى توان از آنها چشم پوشيد، بلكه براى برطرف كردن اين تضاد بايد كارى كرد و چاره اى انديشيد كه بين دين و فرهنگ حاكم بر دنياى پيشرفته، سازشى بوجود آيد. چنين اشخاصى نه مى توانند از دين دست بكشند، ـ چون كمابيش با مبانى اين دين آشنا هستند، ادلّه آن را شناخته و آنها را باور كرده اند ـ و نه مى توانند از مظاهر فرهنگ غربى و پيشرفتهاى مادى مغرب زمين كه با دين چندان سازگار نيست، چشم بپوشند. متأسفانه امروزه آنچه در همه كشورهاى غربى وجود دارد در بعضى از كشورهاى اسلامى هم به چشم مى خورد، مانند بى حجابى، اختلاط زن و مرد و نظائر آنها. شايد بسيارى از شما به سوريه يا لبنان يا ديگر كشورهاى اسلامى رفته باشيد، اين كشورها گرچه اسلامى هستند اما ظواهر آنها چندان با كشورهاى غربى كافر تفاوتى ندارد. نهايت اين است كه در اين كشورها زنان باحجاب بيشتر است، وگرنه در اين كشورها هم زن بى حجاب و هم با حجاب هست. گاهى در خيابان مى بينى چند خانم باحجاب كه حتى پوشيه انداخته و صورت خود را پوشانده اند با چند خانم بى حجاب و آرايش كرده، همراه با يكديگر راه مى روند. در رژيم گذشته در ايران هم كمابيش وضع به همين صورت بود. كسانى كه سن بيشترى دارند، شايد به خاطر داشته باشند كه در آن زمان خانواده هايى بودند كه بعضى از خانم هاى آنها بى حجاب و بعضى هم باحجاب بودند. بعضى افراد قصد دارند بين اين دو حالت آشتى برقرار كنند و مى گويند بايد كارى كنيم كه شخص بتواند با وجود اين كه اعتقاد به خدا و دين دارد، به سيدالشهدا(عليه السلام) هم احترام مى گذارد و شب عاشورا هم عزادارى مى كند، در عين حال از شرايط زندگى غربى هم استفاده كند و از آن زرق و برقها هم لذتى ببرد و بى بهره نباشد. اين افراد درصدد برمى آمدند كه در دين تغييرى ايجاد كنند كه با فرهنگ غربى سازگارى پيدا كند.

بنابراين، عده اى چون بى دين هستند، قصد دارند ايمان ديگران را سلب كنند. اما عده اى ديگر بى دين نيستند ولى مى گويند: دين سنّتى با زندگى دنيا سازگارى ندارد، از زندگى دنيا هم نمى توان چشم پوشيد، بنابراين بايد كارى كنيم كه سازشى بين دين و دنيا برقرار شود. به همين منظور آنها هم به تحريف در دين و تغيير باورها، ارزشها و احكام دينى دست مى زنند تا شايد بين دين و زندگى غربى به نحوى آشتى برقرار كنند بگونه اى كه دين مانع همه لذت طلبى ها و هواپرستيها نشود. ما با اين دو دسته از افراد مواجه هستيم كه مى توانند براى دين خطر آفرين باشند. به طور اجمال روشن شد كه انگيزه كسانى كه قصد از بين بردن دين مردم را دارند چيست.

آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org