قال علي عليه‌السلام : إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ امير مومنان عليه‌السلام مي‌فرمايند: همانا براي شما بهايي جز بهشت نيست، پس به کمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، حکمت456)

اشكالى ديگر بر استدلال مذكور

علاوه بر اين كه در قرآن مذّمتهاى زيادى در مورد عقايد و افكار پيروان ساير اديان به خصوص در مورد يهود و نصارى كه مسلمانان با آنها مواجه بودند به چشم مى خورد. حال، تصور كنيد كه با وجود چنين مذّمتهايى، اين مطلب صحيح باشد كه هم اسلام حق است و هم مسيحيت! معناى كثرت گرايى دينى همين است كه هم اسلام دين خوبى است و هم مسيحيت. به عبارت ديگر هر دو دين، شما را به حقيقت مى رسانند. اسلام مى گويد، خدا يكى است. همچنين از مسيحيان نقل مى كند كه آنها براى خدا فرزند قائل شدند. قرآن مى فرمايد: اين سخن مسيحيان به قدرى زشت و سخيف است كه جا دارد به خاطر چنين جسارتى به ساحت الهى، آسمان ها از هم متلاشى شود. «تكاد السموات يتفطرن منه و تنشق الارض و تخر الجبال هداً ان دعوا للرحمن ولداً»1. آيا با وجود چنين برخوردى با اين اعتقاد مسيحيان در قرآن، ممكن است قرآن بگويد مسيحيت اشكالى ندارد و دين حق است؟ در مسيحيت واقعى كه ما آن را قبول داريم، تثليث وجود نداشت. اين عقايد را بعدها درست كردند. اين موارد تحريف هايى است كه بعد از حضرت عيسى(عليه السلام) در مسيحيت وارد شد. وگرنه حضرت عيسى(عليه السلام) براى دعوت مردم به تثليث نيامده بود. «ما قلت لهم الا ما امرتنى به ان اعبدوالله ربى و ربكم»2. خود حضرت عيسى(عليه السلام) عرض مى كند: پروردگارا! من به آنان سخنى نگفتم، جز همان كه تو امر كردى كه بگو خدايى را كه پروردگار من و پروردگار شماست، بپرستيد. يعنى من هم عبد خدا هستم نه رب. ولى مسيحيان دين خود را تحريف كرده و گفتند عيسى هم خداست كه در قالب عيسى مجسّم شده است.

آيا ممكن است قرآن كه چنين توبيخى نسبت به مسيحيان مى كند، بگويد تثليث هم عقيده بدى نيست؟ آيا ممكن است بگويد شما اگر مى خواهيد، معتقد به توحيد باشيد، و يا اگر هم مى خواهيد معتقد به تثليث باشيد؟ خود قرآن مى گويد: «لاتقولوا ثلاثة انتهوا»3، بس كنيد! چنين حرفهايى را نگوييد! حال، آيا مى توانيم بگوئيم قرآن مى گويد بين مسلمان بودن و مسيحيت تفاوتى نيست؟ بعد از آن كه مسيحيان نجران براى بحث با پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در مورد حقانيت اسلام آمدند و در بحث شكست خوردند، آيه نازل شد كه اگر شكست خود را قبول نمى كنيد، بياييد، مباهله كنيد; يعنى دعا كنيد كه عذابى نازل شود و آن كس كه اهل باطل است و عقيده اش درست نيست، بسوزد و از بين برود. اگر بنا بود كه اسلام بگويد بين اسلام و مسيحيت تفاوتى نيست، چرا آنها را به مباهله دعوت مى كند تا نفرين كنند و مسيحيان از بين بروند؟ اگر بين اسلام و مسيحيت تفاوتى نيست و هر دو، صراط مستقيم هستند، آيا معقول است كه قرآن به مسيحيان بگويد در صورتى كه اسلام را نمى پذيريد، بايد براى مباهله حاضر شويد تا عذابى نازل شود و هر كس باطل است بميرد، از بين برود و مورد لعن خدا قرار گيرد؟ اگر آن دين هم حق است چرا بايد خدا آنها را لعن كند؟

علاوه بر اين، صدها آيه ديگر با صراحت بر بطلان عقايد و رفتارهاى آنها دلالت دارد; با اين وجود، چگونه مى توان به قرآن نسبت داد كه تفاوتى بين اسلام و مسيحيت قائل نيست؟ اما امروزه طرفداران كثرت گرايى پا را از اين فراتر گذاشته و مى گويند: بين اسلام و بت پرستى هم تفاوتى نيست; آن هم صراط مستقيمى از صراطهاى مستقيم است!


1. مريم، 91 90.

2. مائده، 117.

3. نساء، 171.

آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org