قال علي عليه‌السلام : إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ امير مومنان عليه‌السلام مي‌فرمايند: همانا براي شما بهايي جز بهشت نيست، پس به کمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، حکمت456)

شبهه عدم نياز بشر به شريعت در عصر حاضر

پيش از اين بيان كرديم شبهاتى كه در اين زمان درباره معارف اسلامى مطرح مى شود، يا از طرف افرادى است كه اساساً ايمانى به دين ندارند و دين را افيون جامعه مى دانند و يا از طرف كسانى است كه به اصل دين معتقدند، لكن تحت تأثير زرق و برق دنياى غرب قرار گرفته و تمايل دارند ضمن پذيرفتن اساس اعتقادات دينى، از عمل به احكام اسلام سر باز زنند و در درون آنها كشمكشى بين ديندارى از يك سو و غرب گرايى از سوى ديگر بر قرار است.

يكى از شبهاتى كه چند دهه است در اين كشور مطرح شده و حتى قبل از انقلاب از طرف برخى از روشنفكران غرب زده، مطرح مى شد اين است كه اساساً در اين عصر، ما ديگر نيازى به شريعت نداريم. شريعت زمانى مورد نياز بود كه هنوز عقل بشر كامل نشده بود و احتياج داشت كه كسى از بيرون از جامعه انسانى، او را كمك كند تا روى پاى خود بايستد. مانند طفل خردسالى كه تازه راه افتاده است و هنوز نمى تواند روى پاى خود بايستد و احتياج به كسى دارد كه دست او را بگيرد و پا به پا ببرد. اين كودك پس از اينكه بزرگ تر شد و توانست روى پاى خود بايستد، ديگر احتياج به كسى ندارد كه دست او را بگيرد. حتى اگر كسى اين كار را انجام دهد، او را كنار زده و مى گويد مى خواهم روى پاى خودم بايستم.

پايه گذاران اين شبهه، تصريح كرده اند كه دين اسلام در كنار تمدن هاى شرق و غرب و ايران و مصر و نظائر آنها، به انسان كمك كرد تا به حدى برسد كه بتواند روى پاى خود بايستد و از قرن هفتم ميلادى به بعد بشر به تدريج روى پاى خود ايستاد و ديگر احتياج به كمك نداشت. اين ادّعايى است كه در مقام اثبات بايد دليلى براى آن مطرح شود. به تدريج كسانى كه بعد از آنها اين شبهه را دنبال كردند، درصدد برآمدند كه توجيهى براى اثبات مدعاى خود ارائه دهند. در نتيجه دو نوع دليل براى اين مطلب اقامه كردند: يك دليل ـ به اصطلاح عقلى ـ و يك دليل نقلى.

آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org