قال علي عليه‌السلام : إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ امير مومنان عليه‌السلام مي‌فرمايند: همانا براي شما بهايي جز بهشت نيست، پس به کمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، حکمت456)

تحميل رأى خود بر قرآن

حضرت امير(عليه السلام) در ادامه مى فرمايد: «قد حمل الكتاب على آرائه»، چنين كسى كه خودش بهره اى از علم صحيح ندارد، قرآن را براساس رأى خود تفسير، و مضامين آن را مطابق رأى خود معنا مى كند. «قد حمل الكتاب على آرائه»، قرآن را بر آراء خود تطبيق مى كند، همان آرايى كه مجموعه اى از گمراهى هايى است كه از ديگران دريافت كرده است. «و عطف الحق على اهوائه»، حق را منعطف و مايل به آنچه دلخواه اوست، مى كند. هنگامى كه از چنين كسى سؤال مى شود كه حقيقت در زمينه مورد بحث چيست، به گونه اى مطلب را بيان مى كند كه مطابق با اميالش باشد. حضرت امير(عليه السلام) در ادامه مى فرمايد: «فالصورة صورة انسان و القلب قلب حيوان». چنين عالِمى كه خود را عالم، فيلسوف و دانشمند مى نامد، ظاهرش مانند انسان است، اما قلب و باطنش حيوان است. «فالصورة صورة انسان و القلب قلب حيوان لايعرف الحق»، اين عالم نما حق را نمى شناسد. مجدداً حضرت امير(عليه السلام) مى فرمايد: «لايعرف الهدى و فيتّبع و لا باب العمى و فيصدّ عنه»، اين شخص نه راه هدايت را مى شناسد تا به سوى آن دعوت كند، نه گمراهى را مى شناسد كه از آن جلوگيرى كند. حق و باطل براى او در هم آميخته است و نمى تواند آنها را از يكديگر تشخيص دهد. او مجموعه اى از شبهه ها را به نام علم جمع آورى كرده و حاصل تلاشها و سرمايه اش همانهاست.

اين كلام را حضرت على(عليه السلام) در زمان خود بيان مى كند و مى فرمايد: چنين كسانى در جامعه وجود دارند. آن حضرت كلام خود را اينگونه ادامه مى دهد: «و ذلك ميت الاحياء»، اينگونه افراد مرده اى در ميان زنده ها هستند. پيش از اين حضرت فرمود: «فالصورة صورة انسان و القلب قلب الحيوان»، اين اشخاص ظاهرشان انسان و باطنشان حيوان است; در اين جمله نيز مى فرمايد: «و ذلك ميت الاحياء»، اينها زنده نيستند، بلكه مرده اى هستند كه خود را در ميان زندگان جا داده اند.

در آن زمان حضرت على(عليه السلام) از دست چنين افرادى مى نالد زيرا وجود اين افراد باعث شده است مردم سطحى نگر كه تعمقى در مسائل ندارند، فريفته اين قبيل افراد شوند. اگر كلام آنها به تعبيرات زيباى ادبى هم آراسته شود، پيداست كه چه تأثيرى در جامعه خواهد داشت. با وجود اين افكار شبهه ناك، مطالب آلوده و گمراهى هايى كه از اطراف جمع شده است، زمانى كه مردم سخنان متضاد بشنوند، سطح معلومات يقينى و اعتقادات ثابت در جامعه اسلامى تنزل پيدا مى كند. به خصوص اگر اين سخنان از كسانى كه در جامعه به عنوان عالم شناخته مى شوند، شنيده شود، عموم مردم به چه حالى گرفتار خواهند شد؟ طبيعى است كه مردم به شك مبتلا مى شوند و از خود سؤال مى كنند كه كدام يك از اين سخنان متضاد را بايد پذيرفت. در چنين شرايطى زمينه اعتقاد در مردم سست شده و به ضعف فكر و اعتقاد مبتلا مى شوند و كسانى كه در پى سوء استفاده از اين مردم هستند طعمه خوبى به دست مى آورند. زيرا اعتقاد و افكار اين افراد مبناى محكم منطقى و عقلانى ندارد و سخنانى است كه از ديگران شنيده، آن را پسنديده و به دليل اينكه با دلخواه آنها نيز موافق بوده است، آن را باور كرده اند. به طور طبع انسان آنچه را با خواسته ها و اميالش موافق باشد، سريع تر مى پذيرد.

آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org