قال علي عليه‌السلام : إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ امير مومنان عليه‌السلام مي‌فرمايند: همانا براي شما بهايي جز بهشت نيست، پس به کمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، حکمت456)

مرورى بر مباحث پيشين

پيش از اين، اين سؤال را مطرح كرديم كه چگونه انسانها از نظر علوّ درجات يا پستى و ذلت تا اين اندازه با يكديگر تفاوت پيدا مى كنند و حتى ممكن است يك انسان در بخشى از عمر خود، از جمله بهترين انسانها باشد و در بخش ديگرى تا حد حيوانات تنزل كند و هم چنين بالعكس، ممكن است كسى حتى تا اواخر عمر اهل شقاوت بوده و در پايان عمر مستبصر و اهل هدايت شود و به درجات عالى برسد، چنان كه در تاريخ زمان حضرت سيدالشهدا(عليه السلام)نمونه هايى از چنين افرادى را داشته ايم. براى اينكه اين مسئله هم به عنوان پديده اى فردى و روان شناختى و هم به عنوان پديده اى اجتماعى و جريانى تاريخى بررسى شود، درباره آن بحث كرديم و به اين نتيجه رسيديم كه عوامل گمراهى در دو دسته خلاصه مى شوند:

الف) يك دسته عواملى كه به شناخت حقيقت مربوط مى شود. افرادى كه در اين زمينه از معرفت ضعيفى برخوردار هستند و دلايل كافى براى اعتقاد خود ندارند، تحت تأثير شبهات شياطين واقع شده و ايمان خود را از دست مى دهند; هر چند اين افراد ساليانى دراز در محيطى سالم و نورانى زندگى كرده باشند، ممكن است در اواخر عمر تحت تأثير شبهات شيطانى قرار گرفته و گمراه شوند.

ب) دسته ديگرى از عوامل مربوط به خواسته ها، تمايلات، عواطف و احساسات انسان مى شود. حتى ممكن است كسانى راه حق را شناخته باشند و بتوانند آن را اثبات كرده و شبهات را هم به خوبى جواب دهند، ولى در مقام عمل به خاطر اينكه خواسته هاى نفسانى در جان آنها ريشه دوانده است، كارى از پيش نبرند. گاهى تمايلات و آرزوهايى در اعماق قلب انسان نهفته است كه خود او هم به درستى متوجه آنها نيست و ممكن است روزى اين آرزوها براى انسان مشكلى ايجاد كنند. نمونه بارز اين مطلب، عمر بن سعد است كه آرزوى حكومت در رى موجب شد دانسته هاى خود را فراموش كند و بر معلومات خود پا گذارد. او با وجود اين كه از سر شب تا صبح با خود كلنجار رفت، سرانجام تصميم گرفت كه به جنگ با سيدالشهدا(عليه السلام) بپردازد. ما بايد از اين جريانات تاريخى براى روزگار خود بهره بگيريم. يعنى امروز هم ممكن است انسانهايى باشند كه در معرض خطر انحراف قرار گيرند، ممكن است حتى كسانى ساليان درازى را در محيطى پاك و نورانى و در خانواده اى متدين گذرانده باشند; ولى حتّى در اواخر عمر تحت تأثير بعضى از شبهات واقع شده و ايمان خود را از دست بدهند. همچنان كه ممكن است تعلقات و وابستگى هاى خاص به دنيا، پول، مقام و يا ساير زخارف دنيا باعث شود كه روى حق پا گذارند و راه باطل را انتخاب كنند. ممكن است اين افراد توجيهاتى هم براى اينكه چرا راه باطل را پذيرفته اند، ارائه كنند.

ما براى مصونيت در برابر اين گونه آفات بايد همان نصيحتى را كه سيدالشهدا(عليه السلام) در شب و روز عاشورا چندين بار به گوش مردم خواند، به كار ببنديم. پيش از اين بخشهايى از فرمايش هاى سيدالشهدا(عليه السلام) را كه در شب عاشورا و هم چنين روز عاشورا چندين مرتبه براى اصحاب خود و مردم ديگر ايراد فرمودند مرور كرديم و چنين نتيجه گرفتيم كه سيدالشهدا(عليه السلام)در آخرين ساعات حيات خود، بهترين هديه اى كه به دوستانش داد، همين سخنان و نصايح بود، هم چنين بهترين دارويى كه آن حضرت براى درمان دشمنانش ارائه كرد، همين مطلب بود. امام حسين(عليه السلام) در اين فرمايش ها اصحاب و هم چنين دشمنان خود را اينگونه نصيحت مى كند كه فريب دنيا را نخورند، خود را در مقابل زرق و برق دنيا نبازند و تعلق به لذتهاى دنيا آنچنان بر ايشان مسلط نشود كه موجب آلوده شدن آنها به گناه شود زيرا هنگامى كه به گناه مبتلا شدند، به تدريج آلودگى در جان آنها رسوخ كرده، از گناه صغيره به كبيره روى مى آورند، به تدريج گناه براى آنها عادت شده و در نهايت به كفر منتهى مى شود. بحث پيرامون اين موضوع كه مربوط به خودسازى مى شود بحثى طولانى است. اگر بخواهيم از اين آفتها مصونيت پيدا كنيم، بايد در قدم اول تقوا پيشه كنيم، واجبات را انجام دهيم، وظايف خود را درست ياد بگيريم و به آنها عمل كنيم، از گناهان اجتناب كنيم و قدم به قدم در اين راه جلو برويم تا اينكه ملكه تقوا براى ما حاصل شود و بتوانيم در مقابل عوامل شيطانى مقاومت كنيم.

آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org