قال علي عليه‌السلام : إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ امير مومنان عليه‌السلام مي‌فرمايند: همانا براي شما بهايي جز بهشت نيست، پس به کمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، حکمت456)

مرورى بر مباحث پيشين

در جلسه هاى قبل اشاره كرديم كه خداى متعال، دو دسته از عوامل را فراروى انسان قرار داده است: يك دسته عواملى كه انسان را به طرف حق هدايت و تشويق مى كنند، در مقابل آنها نيز دسته ديگرى از عوامل كه انسان را به سوى فساد، گناه و گمراهى مى كشانند. وجود اين دو دسته عامل براى اين است كه زمينه انتخاب براى انسان فراهم شود تا هر كس خواست، آگاهانه و براساس بصيرت و شناخت، راه صحيح را انتخاب كند و همچنين حجت بر كسانى كه راه گمراهى و فساد را انتخاب مى كنند، تمام شده باشد. عوامل دسته اول انبيا، اوليا و پيروان راستين آنها هستند. البته عوامل غيبى و فرشتگان الهى هم با حمايت و دعا براى آنها در اين زمينه مؤثر هستند; «الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْء رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحِيمِ»1، فرشتگان حامل عرش خدا كه در عرش به حمد و تسبيح خدا مشغول هستند، براى مؤمنان دعا مى كنند و گاهى هم در شرايط خاصى براى كمك كردن به ايشان در همين عالم نازل شده و آنها را يارى مى كنند. البته بحث در اين زمينه مفصل است و من تنها اشاره اى به اين مطلب مى كنم كه در جنگ بدر ملائكه براى كمك به مسلمانان فرود آمدند و موجب پيروزى آنان بر كفار شدند.

در مقابل عوامل دسته اوّل، شياطين انس و جن وجود دارند «انه يراكم هو و قبيله من حيث لاترونهم»2; ابليس و ياران او، كه گروهى از آنها از جنيان هستند و همچنين تعداد زيادى از آنها در بين انسانها هستند، «شياطين الانس و الاجن»3. كار اين شياطين، براساس سوگندى كه ابليس در ابتدا ياد كرد، اين است كه تا جايى كه بتواند انسان را گمراه كند و آنها اين كار را به دو صورت انجام مى دهند:

الف) فراهم كردن زمينه و شرايط مناسب براى تمايل انسان ها به گناه و به وجود آوردن امكان آن.

ب) القاى شبهه براى ايجاد خدشه در ايمان انسان ها و تضعيف اعتقادات آنها و حتى كشانيدن ايشان به سوى كفر. شياطين انس هم دقيقاً همين دو نوع فعاليت را انجام مى دهند. گروهى اقداماتى را انجام مى دهند تا زمينه مناسب براى تمايل مردم، به خصوص جوانان به گناه فراهم شود; اقداماتى از قبيل ترويج عوامل تهييج كننده يا تخدير كننده كه متأسفانه در سالهاى اخير فراوان شده است. گروه ديگرى نيز به القاى شبهات مى پردازند تا اعتقادات و ايمان مردم را تضعيف كنند.

آنچه ما در اين جلسات انجام داديم، اين بود كه مشهورترين و عام ترين شبهاتى را كه شياطين ـ به خصوص طى سالهاى اخير ـ براى تضعيف باورها و ارزشهاى دينى مردم در جامعه شايع كردند، مطرح كنيم و پاسخ اجمالى براى هر يك ارائه دهيم. البته دشمنان انقلاب اسلامى اقدامات خود را در ايران طى مدت بيش از بيست سال انجام داده اند، آن هم نه توسط يك نفر و دو نفر بلكه با كمك گروههاى متعدد و با استفاده از پيشينه چند صد ساله فكرى در مغرب زمين. روشن است كه تمام اين فعاليتها را طى چند جلسه نمى توان پاسخ داد. لكن ما سعى كرديم در حد توان گوينده و ظرفيت جلسه، علاوه بر توضيح مهمترين شبهات، جواب نسبتاً روشن و قابل فهمى را در هر جلسه ارائه كنيم.

قبلا به سير منطقى اين شبهات اشاره كرديم و گفتيم، شياطينى كه قصد دارند مردم را از مسير صحيح دين منحرف كرده و آنها را به فساد بكشانند، ابتدا اين گونه مى گويند كه: «امورى كه ما شما را به آنها دعوت مى كنيم گناه نيست.»

اگر كسى به آنها اعتراض كند كه در رساله هاى عمليه خلاف اين مطلب نوشته شده است، آنها جواب مى دهند: علما اشتباه كرده اند، اگر شما خودتان قرآن را مطالعه كنيد، متوجه مى شويد كه نظر قرآن برخلاف گفته علما است. در جلسه اول اين شبهه را توضيح دادم و جواب آن را نيز ارائه كردم.

در مرحله بعد، پس از اينكه بنا شد هر كس براساس تمايلات خود به منابع مراجعه كند و بدون در نظر گرفتن مقدمات لازم و متدلوژى صحيح، از آنها برداشتهاى شخصى داشته باشد، فهم هر كس از متون با فهم ديگرى اختلاف و گاهى تناقض خواهد داشت. در اين صورت كدام يك از اين برداشتهاى مختلف را به عنوان اسلام بايد پذيرفت؟ در اينجاست كه شياطين براى القاى شبهه دوم مى گويند تمام اين برداشت ها و قرائتهاى مختلف، متعلق به اسلام و صحيح هستند و بين آنها تفاوتى وجود ندارد. اگر تعدد قرائت ها پذيرفته شد، اين شبهه در مورد اصل دين هم مطرح مى شود. در اين صورت ممكن است عده اى بگويند به نظر ما اين دين درست است; در حاليكه عده ديگرى مى گويند به نظر ما دين ديگرى درست است. از اين رو بحث تعدد قرائتها منحصر به برداشت از متون نمى شود; بلكه حتى به اختلاف در اصل دين نيز منجر خواهد شد. در اينجاست كه شياطين شبهه سوم خود را مطرح كرده و مى گويند چه ايرادى دارد كه تمام دين ها درست و برحق و همه آنها صراط مستقيم باشند؟ در اين صورت اسلام يك صراط مستقيم و يهوديت هم صراط مستقيم ديگرى است و همچنين ساير اديان بر حق هستند.

از سوى ديگر با مطرح شدن بحث مراجعه به منابع، مسائل ديگرى هم مطرح مى شود. از جمله گاهى در مورد سند منابع و صحت و سقم آنها و گاهى هم در مورد دلالت آنها بحث مى شود. در اين زمينه يكى از شبهاتى كه مطرح مى شود اين است كه منابع فقه اعتبار ندارد; زيرا در بين آنها روايات ضعيف و جعلى وجود دارد. بنابراين، نمى توان به آنها استناد كرد. در جواب اين شبهه گفته شده است كه بعضى از روايات قطعى و متواتر هستند، علاوه بر اينكه در سند قرآن ترديدى نيست، اصل آن هم معجزه است. در اينجا شبهه ديگرى به اين صورت مطرح مى شود كه برخلاف تصور عموم مردم، قرآن كلام خدا نيست، بلكه گفته هاى پيامبر(صلى الله عليه وآله)است. پيامبر هم بشر است و از همين جهت جايز الخطاست. بنابراين نمى توان گفت تمام قرآن درست است; بلكه ممكن است بعضى از قسمتهاى آن نادرست باشد. اين شياطين در گفته هاى خود تصريح كرده اند كه قرآن نقدپذير است4 چرا؟ چون هر كلامى كه در مورد صحت و سقم آن ترديد وجود داشته باشد، بايد آن را به بوته نقد سپرد و آن را محك زد تا صحيح و خطاى آن مشخص شود. محك سنجش كلام نيز تجربه است. بنابراين، بايد قرآن را با تجربه بيازماييم تا آيات درست آن را از بخشهاى نادرست بازشناسيم و بفهميم كدام يك از آنها در جامعه كاربرد دارد. اگر آيه اى از قرآن يكى از مشكلات جامعه را حل كند، مشخص مى شود كه آن آيه درست است و اگر آيه اى گره از مشكلات جامعه باز نكند، به اين معنى است كه آن آيه اعتبار ندارد.

پيش از اين در مورد اين شبهه صحبت كرديم كه آيا مى توان گفت قرآن كلام خدا نيست و كلام پيغمبر(صلى الله عليه وآله) است يا نه؟ براى پاسخ به اين شبهه ابتدا دلايلى كه طراحان آن براى القاى نظر خود مطرح كرده بودند، تبيين كرديم و پس از نقادى آنها چنين نتيجه گرفتيم كه علاوه بر اينكه اعتقاد به نزول الفاظ قرآن از جانب خدا بر پيامبر(صلى الله عليه وآله)، از جمله مسايل ضرورى اسلام و انكار آن موجب ارتداد و خروج از دين است، دلايل طراحان اين شبهه نيز مخدوش است. هم چنين گفتيم كه نمى توان وجه قابل اعتنايى براى تشكيك در اين كه قرآن كلام خدا است، مطرح كرد. در مقابل، دلايل فراوانى برخلاف اين نظر وجود دارد; دلايلى كه همه آنها ثابت مى كنند كه قرآن از جانب خدا است. عمده اين دلايل، مطالبى است كه قرآن كريم به صورتهاى مختلف بر آنها تأكيد كرده است. از جمله اينكه خداوند خطاب به مشركان مى فرمايد: اگر معتقد هستيد كه قرآن ساخته پيامبر(صلى الله عليه وآله) يا انسان ديگرى است، شما نيز سوره اى مانند آن بياوريد5. در مورد اين مطلب در كتب عقايد و حتى كتابهاى مدارس، به صورت مفصل بحث شده و ما در اينجا در صدد اثبات اين مطلب نيستيم. در اين كتابها دلايل مختلفى براى اين مطلب ذكر شده و براساس آنها ثابت شده است كه قرآن كلام بشر نيست; بلكه كلام خدا است. پيامبر(صلى الله عليه وآله)هم از آن جهت كه بشر است و به گفته آقايان جايز الخطاست ـ به تنهايى قادر به آوردن چنين كلامى نيست; مگر اينكه كلامى از جانب خداوند به او القا شود.

آنچه عرض شد، خلاصه بحثهايى بود كه طى چند جلسه گذشته خدمت عزيزان بيان شد. در اين جلسه شبهه ديگرى را بررسى خواهم كرد كه مادر تمام شبهات است و درباره روايات پيامبر(صلى الله عليه وآله) و ائمه اطهار(عليهم السلام) و هم چنين قرآن مطرح شده است. اين شبهه شقوق مختلفى دارد كه به اختصار مطرح مى كنم.


1. غافر، 7.

2. اعراف، 27.

3. انعام، 112.

4. پيام هاجر، ش 296، 3/9/78.

5. رك: بقره، 23.

آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org