قال علي عليه‌السلام : إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ امير مومنان عليه‌السلام مي‌فرمايند: همانا براي شما بهايي جز بهشت نيست، پس به کمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، حکمت456)

مفاهيم متشابه، ترفندى براى فتنه

بنابراين، كسانى كه قصد ايجاد فتنه را دارند، حق و باطل را با يكديگر مى آميزند، تا زمينه اشتباه را در جامعه فراهم كنند. اين افراد شعارهاى جالب، زيبا و فريبنده اى را مطرح مى كنند و در كنار آنها، شعارهاى ناحقى هم ضميمه مى كنند. معمولاً در اين قبيل موارد الفاظ متشابه، غير شفاف و قابل اطلاق بر چند معنا به كار گرفته مى شود. همچنان كه مى دانيد مفهوم برخى الفاظ شفاف و روشن نيست; بر خلاف الفاظى كه معناى آنها روشن است و كسى در مورد آنها به اشتباه مبتلا نمى شود.

كسانى كه قصد ايجاد فتنه و گمراه كردن مردم را دارند، الفاظ غير شفاف و قابل مغالطه را به چند معنا استفاده مى كنند و منظور خود را به صراحت بيان نمى كنند. اين افراد در سخنرانى ها، بحث ها، نوشته ها، كتاب ها و شعارهايشان از الفاظى استفاده مى كنند كه قابل حمل بر معانى مختلفى است. همچنان كه مى توان آنها را حمل بر معناى حق كرد و مصاديق خوبى براى آن معرفى كرد، مى توان معناى باطلى نيز براى آنها تصور كرد يا معناى عامى كه شامل مصاديق باطل هم بشود. اگر چه ما در زمان حضرت امير(عليه السلام)نبوديم كه چنين اختلاطى را بين حق و باطل مشاهده كنيم، اما امروز مصداق هاى خوبى از آن را به چشم خود مى بينيم. «آزادى»! چه لفظ زيبايى است؟ هر كس اين لفظ را بشنود، دلش براى آن پر مى زند. مگر آزادى چيزى است كه كسى از آن تنفر داشته باشد؟! پرنده اى را تصور كنيد كه مدتى گرفتار است و دائماً براى رها شدن از قفس تلاش مى كند. چقدر زيباست اگر كسى در قفس را باز كرده او را آزاد كند! در مقام اختلاط حق و باطل، از اين مسأله صحبت نمى شود كه آيا منظور از «آزادى»، «آزادى از خدا»، «آزادى از عقل»، «آزادى از دين» و «آزادى از ارزش هاى انسانى» است با مقصود «آزادى از جهل»، «آزادى از ظلم»، «آزادى از قيود اسارت بار»، و «آزادى از اوهام شيطانى» است؟ كداميك از اين دو معنى منظور كسانى است كه اين شعار را سر مى دهند؟ اگر به صراحت گفته شود «آزادى از اوهام شيطانى»، چه كسى از اين شعار ناراحت خواهد شد؟ مگر آزادى از عادات انحرافى و مواد مخدر بد است؟ آيا شما نمى پسنديد كه ديگران بر ما حكومت نكنند، آنها براى ما نقشه نكشند، در امور داخلى ما دخالت نكنند و ما از چنگال اجانب آزاد باشيم؟ مگر بد است كه جامعه اى بتواند خود، تصميم بگيرد، بر سرنوشت خود حاكم باشد و ديگران در امور او دخالت نكنند؟ اما آيا آزادى از خدا هم پسنديده است و ما بايد خود را از بندگى خدا هم رها كنيم؟! آزادى از ارزشها و آزادى از عقل چه طور؟ «لو أن الحق خلص من لبس الباطل»، اگر حق و باطل از يكديگر تفكيك مى شدند و مى توانستيم و بتوانيم هر يك را متمايز از ديگرى نشان دهيم، ابهامى باقى نمى ماند.

مولا اميرالمؤمنين(عليه السلام) در كلام ديگرى مى فرمايند: «انما سمّيت الشبهة شبهةً لانها تشبه الحق»1 نام شبهه را شبهه گذاشته اند، براى اين كه شباهت به حق دارد. لباس حق را بر تن باطل مى پوشانند تا شبيه آن و موجب انحراف شود. اگر باطل شباهت به حق نداشته باشد و مشخص باشد حق چيست و باطل كدام است، فتنه ايجاد نمى شود. پيدايش فتنه ها در نتيجه امتزاج حق و باطل است. بنابر اين، اگر كسانى قصد اصلاح دارند و واقعاً فتنه جو نيستند و نمى خواهند حتى از همين لفظ «اصلاح» سوء استفاده كنند، بايد سعى كنند الفاظ را به صورت شفاف مطرح كنند و اگر راست مى گويند، بايد حق و باطل را از يكديگر تفكيك كنند. حتى در همين مورد ادعاى «اصلاح طلبى» مقصود خود را از اصلاح به روشنى بيان كنند. هنگامى كه به بعضى از آنها گفته مى شود مقصود خود را از اين واژه ها مشخص كنيد، پاسخ مى دهند مردم معناى آنها را تعيين خواهند كرد! چگونه شما در پى ترويج امرى هستيد كه آن را نفهميده ايد؟ آنها مى گويند حالا ما همين اصلاحات را ترويج ميكنيم، بعدها خود مردم خواهند گفت اصلاحات چيست! اگر غرضى در كار نيست، بگوييد فساد در نظر شما چيست و امروز چه امرى فاسد است و شما قصد اصلاح چه مسأله اى را داريد؟ آيا قانون اساسى بايد اصلاح شود؟ كدام بخش از قانون اساسى نياز به اصلاح دارد؟ البته خود آنها مى دانند مقصودشان چيست؟ اما براى فريب دادن من و شما اينگونه سخن مى گويند. ايرادى كه آنها در قانون اساسى سراغ دارند اين است كه در آن قيد شده است قوانين ايران، بايد اسلامى باشد! در كنفرانس برلين گفتند كه مشكل قانون اساسى در اين نكته است. مقصود آنها از اصلاحات، حذف اسلام و ولايت فقيه از قانون اساسى است. از نظر آنها اصلاحات يعنى اين! اگر مقصود ديگرى دارند، آن را صريح و شفاف بگويند. همچنان كه مقام معظم رهبرى به صراحت مواردى كه را بايد اصلاح شود، مشخص كردند و فرمودند: امروز براى ما اصلاحات بايد در زمينه فقر، تبعيض، رشوه خوارى و فساد صورت گيرد. آيا كسى با چنين كلامى كه به صراحت و شفافيّت بيان شده است، مخالفت مى كند؟ آيا كسى به واسطه اين سخنان گمراه مى شود؟ اين موارد خواسته فطرى همه انسان ها و خواسته همه انبيا و اولياست. همه مى خواهند با فقر، تبعيض، ظلم، نابرابرى، سوءاستفاده و رشوه خوارى مبارزه شود. و كارهايى كه مستلزم اين امور است اصلاح شود. البته اين اصلاحات مطلوب است. اما آيا همه همين گونه سخن مى گويند و اصلاح در همين امور را در نظر دارند؟ چرا عده اى مقصود خود را به روشنى بيان نمى كنند؟ چون قصد در هم آميختن حق و باطل را دارند تا بتوانند از چنين شرايطى سوء استفاده كنند. اگر كسانى واقعاً درد دين و درد اصلاح جامعه را دارند و به حال خود و جامعه دل مى سوزانند، بايد شفاف سخن بگويند و سعى كنند ابهام ها برطرف گردد تا مشخص شود حق چيست و باطل كدام است و مردم بتوانند به درستى حق را انتخاب كنند. بدانيد هر كس كه سعى در مطرح كردن تعبيرات همراه با ابهام دارد، سوء نيت دارد و در مقابل، هر كس سعى مى كند، مطالب آشكار، شفاف و بى پرده مطرح شود به گونه اى كه مصاديق آن به روشنى قابل شناخت باشد، چنين كسى غرضى ندارد. چون مقصود خود را به صراحت بيان مى كند و ابهامى در كلام خود باقى نمى گذارد.

كسانى كه فريب بنى اميه و ساير سردمداران كفر و ظلم را خوردند، تحت تأثير تبليغات ابهام آلود واقع شدند.

بنابراين، يكى از عوامل انحراف جامعه اين بود كه شياطين فتنه گر اجازه ندادند مردم به درستى حق و باطل را بشناسند. آنها حق و باطل را با هم آميختند و از الفاظ مبهم و غير شفاف استفاده كردند، تا مردم در گمراهى و حيرت باقى بمانند و آنها بتوانند در موقع مناسب از گمراهى جامعه سوء استفاده كنند. وظيفه كسانى مانند بنده اين است كه سعى كنيم حق و باطل را روشن كنيم.

پروردگارا! تو را به خون حضرت سيدالشهدا(عليه السلام) قسم مى دهيم ما را در شناختن حق يارى فرما! عوامل گمراهى و انحراف را از جامعه ما برطرف كرده و انگيزه حقيقت طلبى را در ما تقويت فرما!


1. وسايل الشيعه، ج 27، ص 161.

آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org