قال علي عليه‌السلام : إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ امير مومنان عليه‌السلام مي‌فرمايند: همانا براي شما بهايي جز بهشت نيست، پس به کمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، حکمت456)

آيا فهم دين به علما و مجتهدان اختصاص دارد؟

پيش از اين فهرستى از شبهه هائى را كه در اين عصر و در باره مبانى اعتقادى و فكرى اسلام مطرح شده است، به ترتيب قهقرايى منطقى ارائه شد و وعده داديم كه در حد فرصت و توفيق، به همان ترتيب پاسخ مناسب براى هر يك از اين شبهه ها عرضه كنيم.

شبهه اول اين بود كه گفته شده: روحانيون، علما و فقها در طول تاريخ اسلام تفسيرهاى خاصى را از متون اسلامى ارائه داده و چنين وانمود كرده اند كه فهميدن قرآن و منابع دينى، اختصاص به آنها دارد در صورتى كه خود قرآن اعلام مى كند كه بيانى براى همه مردم و نورى براى همه انسان ها است و همه مى توانند از آن استفاده كنند. قرآن نفرموده: براى علما نازل شده است. همچنين پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) و ائمه اطهار(عليهم السلام) در فرمايش هاى خود نفرموده اند كه ما سخنان خود را براى علما بيان مى كنيم.

كسانى كه اين شبهه را مطرح كرده اند، مى گويند: علما براى خود دكانى درست كرده و گفته اند فهميدن متون دينى اختصاص به ما دارد، تا مردم مجبور باشند به آنها مراجعه كنند و كار علما رونق پيدا كند. اگر از اين آقايان سؤال شود كه اگر ما به علما رجوع نكنيم، چگونه از متون دينى استفاده كنيم؟ آنها جواب مى دهند: همچنان كه از كتابهاى ديگر استفاده مى كنيد، از متون دينى هم استفاده كنيد. متأسفانه طى حدود نيم قرن اين شبهه تا حد زيادى در ذهن بسيارى از جوانان، روشنفكران و دانشگاهيان رسوخ كرده و بسيارى از دانشجويان مسلمان در اين دام افتاده اند و تصور كرده اند كه خود آنها بدون مراجعه به علما مى توانند از متون دينى استفاده كنند. البته تأثير پذيرى و انفعال آنها در برابر اين شبهه مختلف بوده است، امروز هم اين شبهه، هر چند به صورتى كمرنگ، حتّى در ذهن بسيارى از دانشجويان متعهد ما وجود دارد و آن اين است كه مى گويند: ما مى خواهيم خودمان در مورد مسائل اسلامى تحقيق كنيم. آنها تصور مى كنند مراجعه به ترجمه قرآن و كتاب حديث و استفاده از كتاب لغت و امثال آن براى تحقيق در مورد اين قبيل مطالبْ كافى است.

البته اين افراد حسن نيت دارند; ولى كسانى هستند كه اين شبهه را به صورت پر رنگ ترى مطرح كرده و مى گويند: ما اصلا احتياجى به بيانات علما و تفسيرهاى آنها از متون دينى نداريم، بلكه ما خودمان مطالبى را از منابع دينى مى فهميم كه علما آنها را نفهميده اند. علما اشتباه كرده اند و ما خودمان متون دينى را بهتر مى فهميم; آنها بر همين اساس، پيشنهاد مى كنند كه مردم به علما مراجعه نكنند، كتابهاى آنها را مطالعه نكنند و خود ايشان بكوشند كه قرآن و حديث را تفسير كنند. البته اين ظاهر قضيه است. آنها در واقع قصد دارند برداشت هاى خود را به مردم القا كنند. ولى در ظاهر مردم را اين گونه دعوت مى كنند.

به هر حال، در اين مسير افراد زيادى در اشتباه افتاده اند و مشكلات زيادى را آفريده و زمينه مناسبى را فراهم كرده اند تا مغرضانى كه سوءنيت هايى داشتند و حتى بعضى از آنها عوامل بيگانه هستند، از اين جوّ جهالت آميز سوء استفاده كنند. حال، صرف نظر از انگيزه هاى سياسى كه موجب ترويج اين شبهه شده و سوء استفاده هايى كه از اين كار شده است، ما اين مسأله را به عنوان يك شبهه نظرى مطرح كرده و در مورد آن بحث مى كنيم. فرض مى كنيم افرادى هستند كه با حسن نيت اين مسأله را مطرح كرده اند و واقعاً اين سؤال در ذهن آنها وجود داشته كه آيا ممكن است بدون مراجعه به علما، فقها و متخصصان علوم اسلامى، ما خودمان از كتاب و سنت استفاده كنيم؟ آيا اين كار صحيح و قابل قبول است؟ يا اينكه چنين كارى امكان پذير نيست و اگر كسى ادعا كند كه خود او بدون مراجعه به علما، از قرآن برداشتى داشته است; ادعاى او مورد قبول نخواهد بود؟

آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org