قال علي عليه‌السلام : إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ امير مومنان عليه‌السلام مي‌فرمايند: همانا براي شما بهايي جز بهشت نيست، پس به کمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، حکمت456)

 

 

گفتار سوم

شرايط عنايت خداوند به شيعيان و حفظ آنان از خطرها

 

 

درباره مراتب ايمان و صفات مؤمن، در قرآن و روايات بسيار سخن گفته شده است. اما درباره عنوان شيعه و ويژگي‌هاي او با حساسيتي ويژه در روايات سخن به ميان آمده است؛ تاآنجاكه ائمه اطهار علیهم السلام به برخي از متشرعان و دوستداران و دوستان خويش كه ادعا مي‌كردند شيعه‌اند، مي‌فرمودند: شما شيعه ما نيستيد و ما ويژگي‌هاي شيعه خويش را در شما نمي‌يابيم. شما دوستان ماييد، ولي شيعه ما به ‌شمار نمي‌آييد. حتي در برخي از روايات، ادعاي برخي مبني‌بر شيعه اهل‌بيت علیهم السلام بودن دروغ و شايسته سرزنش قلمداد شده است؛ زيرا عنوان شيعه از ديدگاه اهل‌بيت علیهم السلام جايگاه و قداستي ويژه داشته است. آنان تأكيد كرده‌اند كه شيعه بايد از ويژگي‌هايي ممتاز كه در كلام معصومان علیهم السلام آمده، برخوردار باشد. پس درجهت شناخت جايگاه و صفات شيعه اهل‌بيت عصمت و طهارت علیهم السلام چونان جلسه‌هاي پيش،‌ ويژگي‌هاي شيعيان را از ديدگاه روايات برمي‌رسيم. بدين‌وسيله خود را محك مي‌زنيم تا دريابيم كه آيا ما به ويژگي‌هاي شيعه واقعي آراسته‌ايم و مي‌توانيم ادعا كنيم كه شيعه‌ايم يا خير.
 

در روايت آمده است: سَدِير صَيْرَفي ـ كه يكي از اصحاب خاص امام صادق علیه السلام

است و روايات بسياري را از آن حضرت نقل كرده ـ بر ايشان وارد شد. در مجلس حضرت جمعي از اصحاب نيز حضور داشتند. آن حضرت فرمودند:

يَا سَدِيرُ، لاَ تَزَالُ شِيعَتُنَا مَرْعِيِّينَ مَحْفُوظِينَ مَسْتُورِينَ مَعْصُومِينَ مَا أَحْسَنُوا النَّظَرَ لأَنْفُسِهِمْ فِيمَا بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ خَالِقِهِمْ وَصَحَّتْ نِيَّاتُهُمْ لِأَئِمَّتِهِمْ وَ بَرُّوا إِخْوَانَهُمْ فَعَطَفُوا عَلَي ضَعِيفِهِمْ وَتَصَدَّقُوا عَلَي ذَوِي الْفَاقَه مِنْهُمْ. إِنَّا لاَ نَأْمُرُ بِظُلْمٍ وَلَكِنَّا نَأْمُرُكمْ بِالْوَرَعِ الْوَرَعِ الْوَرَعِ وَالْمُوََاسَاةِ الْمُوَاسَاةِ لإِخْوَانِكُمْ فَإِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَمْ يَزَالُوا مُسْتَضْعَفِينَ قَلِيلِينَ مُنْذُ خَلَقَ اللَّهُ آدَم علیه السلام ؛(1) اي سدير، شيعيان ما همواره در پناه خداوندند و از آفات و خطر دشمنان در امان‌اند؛ تاهنگامي‌كه ارتباطشان با خداوند نيكو باشد و نيت و دلشان با امامانشان پاك و بي‌آلايش باشد و به برادران خود نيكي و به فرودستان آنها رسيدگي كنند و به درماندگان آنها احسان كنند. ما شما را به ستم دعوت نمي‌كنيم، ولي به پرهيزكاري و مواسات و رسيدگي به برادران خود فرامي‌خوانيم. بدانيد كه از هنگام آفرينش حضرت آدم علیه السلام تاكنون، دوستان خدا ستم‌ديده و اندك بوده‌اند.

در اين روايت، حضرت مي‌فرمايد كه شيعيان ما به سه شرط در پناه خداوندند و از آفات و خطر دشمنان در امان‌اند. شرط نخست آنكه به اصلاح رابطه خود با خداوند بپردازند و حق بندگي خداوند را به‌جاي آورند.

دوم آنكه ارتباط خود را با امامشان اصلاح كنند و به‌راستي و از صميم دل پيرو امام خويش باشند و نيت و دلشان با امامشان پاك و بي‌آلايش باشد. در فارسي، «نصيحت» به‌معناي پند دادن است. از‌اين‌رو، النصيحة لائمة المسلمين


1. محمدباقر مجلسي، بحار الانوار، ج68، باب 19، ص153ـ154، ح10.

به‌‌اشتباه پند و اندرز‌ دادن به ائمه و حاكمان مسلمانان ترجمه مي‌شود، اما در عربي نصيحت به‌‌معناي خالص ‌بودن و يک‌رو بودن است. درنتيجه، النصيحة لائمة المسلمين به‌‌معناي يك‌رو، خالص و دل‌سوز‌ بودن براي پيشوايان مسلمانان و مطيع فرمان آنها بودن است.

شرط سوم، آنكه شيعيان به وظايفشان در قبال برادران ديني خويش عمل كنند و در كمك و ياري ‌رساندن به آنها كوتاهي نورزند. اگر برادران شيعه آنها نيازمند كمك مالي بودند، نياز ايشان را برطرف كنند و اگر دشمنان تهديدشان مي‌كردند، به ياري آنها بشتابند. به‌ويژه در احسان به شيعيان فقير كوتاهي نكنند. سپس امام مي‌فرمايند: ما شما را به پيروي از امام و پاك و بي‌آلايش‌ بودن نيت شما درقبال امام و خالص‌ بودن دل و نيت شما درقبال او دعوت مي‌كنيم. هرگز از شما نمي‌خواهيم كه ستم كنيد، بلكه از شما مي‌خواهيم كه پرهيزكار باشيد و از گناهان بپرهيزيد و با برادران خود با مواسات رفتار كنيد و آنان را شريك زندگي خويش قرار دهيد؛ يعني همان‌گونه‌كه نگران زندگي خويش‌ايد و در پي تأمين نيازهاي خود و خانواده خويش برمي‌آييد، نگران زندگي برادران ديني خود نيز باشيد و از دارايي، جايگاه اجتماعي و حتي آبروي خود براي كمك به آنها مايه بگذاريد. سپس امام در تعليل سفارش به مواسات و رسيدگي به ديگر شيعيان مي‌فرمايند: اولياي خدا و شيعيان ما همواره كم‌شمار و ستم‌ديده‌اند. درنتيجه نيازمند كمك و ياري هم‌اند.

در روايت ديگر، امام صادق علیه السلام شيعيان را پارساترين و باتقواترين مردم معرفي مي‌كنند و مي‌فرمايند: لَيْسَ مِنْ شِيعَتِنَا مَنْ يَكُونُ فِي مِصْرٍ يَكُونُ فِيهِ آلاَفٌ وَيَكُونُ فِي الْمِصْرِ أَوْرَعُ مِنْه؛(1) «از شيعيان ما به ‌شمار نمي‌آيد، كسي كه در شهري باشد كه


1. همان، ص164، ح13.

در آن هزاران نفر زندگي مي‌كنند و در ميان آن مردم كسي باشد كه از او پرهيزكارتر باشد».

جابر‌بن‌عبدالله انصاري به امام باقر علیه السلام مي‌گويد:

لَوْ نُشِرَ سَلْمَان وَأَبُوذَر رحمهمّا الله لِهَؤُلاَءِ الَّذِينَ يَنْتَحِلُونَ مَوَدَّتَكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ لَقَالُوا هَؤُلاَءِ الْكَذَّابُونَ وَلَوْ رَأَي هَؤُلاَءِ أُولَئِكَ لَقَالُوا مَجَانِين؛(1) اگر سلمان و ابوذر دربرابر ايناني كه خود را به شما منتسب مي‌دانند و مدعي تشيع‌اند زنده شوند، آن دو خواهند گفت كه اينان دروغ‌گويند؛ و اگر اينان سلمان و ابوذر و امثال آنها را ببينند، خواهند گفت: آنها ديوانه‌اند.

ترسيم شيعيان واقعي و شيعيان ظاهري در كلام امام صادق علیه السلام

يكي از اصحاب امام صادق علیه السلام نزد آن حضرت رفت و عرض كرد:

جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّي وَاللَّهِ أُحِبُّكَ وَأُحِبُّ مَنْ يُحِبُّكَ يَا سَيِّدِي مَا أَكثَرَ شِيعَتُكُم! فَقَالَ لَهُ: اذْكُرْهُمْ. فَقَالَ: كَثِيرٌ. فَقَالَ: تُحْصِيهِم؟ فَقَالَ: هُمْ أَكْثَرُ مِنْ ذَلِكَ. فَقَالَ أَبُو عَبْد ِاللَّه علیه السلام : أَمَا لَوْ كَمُلَتِ الْعِدَّةُ الْمَوْصُوفَةُ ثَلاَثَمِأَئَةٍ وَبِضْعَةَ عَشَرَ كانَ الَّذِي تُرِيدُون؛ جانم به فدايت، به خدا سوگند كه من شما را دوست مي‌دارم و دوستان شما را نيز دوست مي‌دارم. اي سرور و آقاي من، چقدر شيعيان شما فراوان شده‌اند. حضرت به او فرمود: بگو آنان چند تن‌اند؟ عرض كرد: بسيار فراوان‌اند. حضرت فرمود: مي‌تواني آنان را بشماري؟ عرض كرد: شمارشان بيش از آن است كه بتوان شمرد. امام صادق علیه السلام فرمود: آگاه باش، هرگاه آن


1. همان، ح14.

شمار وصف‌شده كه 310 نفر و اندي‌اند كامل شود، آن‌گاه چنان خواهد شد ‌كه شما مي‌خواهيد.

بنابر روايت بالا، اين يار امام صادق علیه السلام با بيان عشق خود به امام، ايشان را به جهاد و قيام عليه دستگاه حكومت ستمگرانه بني‌عباس تشويق مي‌‌كند و از فراواني و بي‌شمار ‌بودن شيعيان سخن به ميان مي‌آورد. امام علیه السلام نيز با توجه به آنچه در روايات آمده كه هر‌گاه شيعيان واقعي امام زمان عجل الله تعالي فرج الشرف به 313 تن رسيدند، حضرت ظهور مي‌كنند، به آن شخص مي‌فرمايند: اگر امروز نيز آن شمار شيعيان واقعي وجود مي‌داشتند، من در قيام عليه حكومت فاسد عباسي ترديد نمي‌كردم و با آن به مبارزه برمي‌خاستم. كنايه از اينكه ايمان و اعتقاد اغلب كساني كه خود را شيعه ما به ‌شمار مي‌آورند، سطحي است و آنان شيعه واقعي ما نيستند. در ادامه، حضرت به تبيين برخي از ويژگي‌هاي شيعيان واقعي مي‌پردازند و مي‌فرمايند:

وَلَكِنْ شِيعَتُنَا مَنْ لاَ يَعْدُو صَوْتُهُ سَمْعَهُ وَلاَ شَحْنَاؤُهُ بَدَنَهُ وَلاَ يَمْدَحُ بِنَا غَالِياً وَلاَ يُخَاصِمُ لَنَا وَالِياً وَلاَ يُجَالِسُ لَنَا عَائِباً وَلاَ يُحَدِّثُ لَنَا ثَالِباً وَلاَ يُحِبُّ لَنَا مُبْغِضاً وَلاَ يُبْغِضُ لَنَا مُحِبّا؛ ولي شيعه ما كسي است كه صدايش از بناگوشش تجاوز نكند و عقده‌هاي دروني‌اش از پيكرش بيرون نيفتد و در ستايش ما زياده‌روي نكند و با دوست ما ستيزه‌جويي نكند و با كسي كه به عيب‌جويي از ما مي‌پردازد، هم‌نشين نشود و با كسي كه از ما بدگويي مي‌كند هم‌سخن نگردد و دشمن ما را دوست نداشته باشد و دوست ما را دشمن نداشته باشد.

شيعه واقعي كسي است كه با متانت و آرام سخن مي‌گويد و فرياد نمي‌زند و عقده‌گشايي نمي‌كند. او در ستايش پيشوايان معصوم خود زياده‌روي نمي‌كند و اوصاف الهي را به ايشان نسبت نمي‌دهد. با دوستان اهل‌بيت علیهم السلام با مسالمت و

رفاقت رفتار مي‌كند و با آنان دشمني نمي‌ورزد. همچنين با كساني كه از اهل‌بيت علیهم السلام عيب‌جويي و خرده‌گيري مي‌كنند، هم‌نشيني نمي‌كند؛ چون هم‌نشيني با گمراهان، ايمان انسان را سست مي‌سازد. دشمن اهل‌بيت علیهم السلام را دوست نمي‌دارد و از دوستان آنها بغض و كينه به خود راه نمي‌دهد.

بنابر مضمون برخي روايات، مؤمنان و دوستداران اهل‌بيت علیهم السلام ، انسان‌هايي پاك‌نهادند. پس اگر گناهي از آنها سر زند، انسان بايد از گناهشان اظهار ناخشنودي و دشمني كند، نه خودشان. ‌برعكس، اگر كساني دشمن اهل‌بيت علیهم السلام بودند و كار خوبي از ايشان سر زد، بايد كار خوبشان را دوست داشت، نه خودشان را؛ چون نهان و ذاتشان ناصالح و آكنده از شقاوت و گمراهي است. همچنين در برخي روايات آمده است كه اگر خداوند كسي را دوست بدارد، هرگز او را دشمن نمي‌دارد و اگر گناهي از او سر زد، گناهش را دشمن مي‌دارد. برعكس، اگر خدا با كسي دشمن بود، اگر كار نيكي از او سر زد، كار نيكش را دوست مي‌دارد و خودش را دوست نخواهد داشت.(1)

سرنوشت شيعيان غير‌واقعي

آن صحابي امام صادق علیه السلام ، پس از آنكه پاسخ ايشان را مي‌شنود و مي‌پذيرد كه گر‌چه شمار شيعيان فراوان است، ولي اغلب آنها از وظايف خويش آگاه نيستند و شيعه واقعي به‌ شمار نمي‌آيند، از حضرت مي‌پرسد: با اين مدعيان تشيع و بي‌بهره از اوصاف شيعه واقعي بايد چگونه رفتار كرد:

فَقُلْتُ: فَكيْفَ أَصْنَعُ بِهَذِهِ الشِّيعَةِ الْمُخْتَلِفَةِ الَّذِينَ يَقُولُونَ إِنَّهُمْ يَتَشَيَّعُون؟


1. عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّه علیه السلام قَالَ: إِنَّ اللَّه عزوجل خَلَقَ السَّعَادَةَ والشَّقَاوَةَ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ خَلْقَهُ فَمَنْ عَلِمَهُ اللَّهُ سَعِيداً لَمْ يُبْغِضْهُ أَبَداً وَإِنْ عَمِلَ شَرّاً أَبْغَضَ عَمَلَهُ وَلَمْ يُبْغِضْهُ وَإِنْ عَلِمَهُ شَقِياً لَمْ يُحِبَّهُ أَبَداً وَإِنْ عَمِلَ صَالِحاً أَحَبَّ عَمَلَهُ وَأَبْغَضَهُ لِمَا يَصِيرُ إِلَيْهِ فَإِذَا أَحَبَّ شَيْئاً لَمْ يُبْغِضْهُ أَبَداً وَإِذَا أَبْغَضَ شَيْئاً لَمْ يُحِبَّهُ أَبَدا (همان، ج5، باب 6، ص157، ح11).

فَقَالَ: فِيهِمُ التَّمْيِيزُ وَفِيهِمُ التَّمْحِيصُ وَفِيهِمُ التَّبْديلُ يَأْتِي عَلَيْهِمْ سِنُونَ تُفْنِيهِمْ وَسُيُوفٌ تَقْتُلُهُمْ وَاخْتِلاَفٌ تُبَدِّدُهُمْ. إِنَّمَا شِيعَتُنَا مَنْ لاَ يَهِرُّ هَرِيرَ الْكلْبِ وَلاَ يَطْمَعُ طَمَعَ الْغُرَابِ وَلاَ يَسْأَلُ النَّاسَ بِكفِّهِ وَإِنْ مَاتَ جُوعا؛ عرض كردم: پس چه كنيم با اين شيعيان گوناگون كه مي‌گويند ما بر روش تشيعيم؟ فرمود: اينان خود گرفتار جداسازي و آزمايش خواهند شد و تبديل و جابه‌جايي ميانشان رخ خواهد داد و به قحطي و كمبود ويران‌کننده [دچار شوند] و شمشيرهايي كه خونشان را بريزد و اختلافاتي به هم رسد كه پراكنده‌شان كند. همانا شيعه ما كسي است كه چون سگان پارس نكند و همانند كلاغ حرص نورزد و نزد مردم به گدايي دست نيازد؛ اگر‌چه از گرسنگي بميرد.

شيعيان سطحي و ظاهري كه ويژگي‌هاي ارزشمند پيروان واقعي اهل‌بيت علیهم السلام را در خود فراهم نياورده‌اند و به نفاق و ريا خو گرفته‌اند، در اين دنيا با سختي‌ها و گرفتاري‌هايي روبه‌رو خواهند شد. آنان به تفرقه و اختلاف و قحطي و تنگ‌دستي دچار خواهند شد و دشمنان بر آنان چيره مي‌شوند و با شمشيرهاي خود خونشان را مي‌ريزند. اين‌سان، آنان در همين دنيا مكافات ناراستي و سستي در وظايف و مسئوليت‌هاي خويش را مي‌چشند و با اين گرفتاري‌ها و مجازات‌ها از آلودگي‌ها و گناهانشان تطهير مي‌شوند. در برخي روايات به مراحل پاك‌ شدن شيعيان در دنيا و هنگام مرگ و قيامت پرداخته شده است؛ اينكه شيعه با گرفتاري‌ها، بيماري‌ها و سختي‌هايي كه در دنيا برايش رخ مي‌دهد، از گناهان پاك مي‌شود. اگر كاملاً از آن گناهان پاك نشد، هنگام جان ‌دادن پاك مي‌شود. اگر در اين مرحله نيز پاك نگرديد، در عالم برزخ و پس از تحمل رنج‌هاي عالم قبر، از آلودگي گناهان پاك مي‌شود. اما اگر گناهان او به‌اندازه‌اي بود كه در عالم برزخ

نيز همه آنها بخشيده نشد، سرانجام در عالم قيامت از همه گناهان خود پاك مي‌شود. در صحنه حشر، شيعه گناهكار عذاب و كيفر گناهان خود را مي‌بيند و سرانجام مشمول شفاعت مي‌شود و از عذاب الهي نجات مي‌يابد.

متانت، خوش‌رفتاري و ناآزمندي شيعيان واقعي

حضرت در ادامه، سه ويژگي شيعيان واقعي خود را برمي‌شمارد. ويژگي نخست آنكه بدخو و پرخاشگر نيستند و چون سگان به ديگران حمله نمي‌كنند و با پرخاشگري، ديگران را نمي‌آزارند. در ادبيات عرب، وقتي صفت زشتي توصيف مي‌شود، براي ايجاد انزجار از آن در مردم، آن ويژگي به حيواني نسبت داده مي‌شود و شخص برخوردار از آن، به حيوان يادشده تشبيه مي‌گردد. ازجمله صفت نكوهيده بدخويي و پرخاشگري به پارس سگان تشبيه شده است. قرآن نيز درباره ويژگي دنياپرستي، هواپرستي و آزمندي بلعم باعورا و تشبيه او به سگ مي‌فرمايد:

وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَـكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَث ذَّلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون؛(1) و اگر مي‌خواستيم، قدر او را به‌وسيله آن [آيات] بالا مي‌برديم، وليكن او به زمين [دنيا و مال و جاه آن] چسبيد و كام و خواهشِ دل خود را پيروي كرد. پس داستان او چون داستان سگ است؛ اگر به او بتازي، زبان از دهان بيرون آرد، يا اگر واگذاري‌اش باز زبان از دهان آويخته دارد. ‌اين است داستان گروهي كه آيات ما را دروغ انگاشتند؛ پس اين داستان را [بر آنان] بازگو، شايد بينديشند.


1. اعراف (7)، 176.

همچنين قرآن، كساني را كه تورات در اختيارشان قرار گرفت و بدان آگاه‌اند، اما بنابر آن عمل نمي‌كنند، به خري تشبيه كرده كه بهره‌اي از كتاب‌هايي كه بر پشتش حمل مي‌شود نمي‌برد:

مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِين؛(1) داستان كساني كه [عمل به] تورات بر آنان بار شد [و بدان مكلف گرديدند] آن‌گاه آن را به كار نبستند، همچون داستان خري است كه كتاب‌هايي را به پشت مي‌كشد. [وه،] چه زشت است وصف آن قومي كه آيات خدا را به‌دروغ گرفتند و خدا مردم ستمگر را راه نمي‌نمايد.

به‌هر‌روي، يكي از ويژگي‌هاي سگ اين است كه وقتي فرد ناآشنايي به آن نزديك مي‌شود، پارس مي‌كند و پيش از آنكه به آن تعرضي شود،‌ به آن فرد حمله مي‌كند. ازاين‌رو، سگ‌هاي تربيت‌شده را براي نگهباني مي‌گمارند، تا از ورود دزد و افراد بيگانه به محل نگهباني سگ‌ها جلوگيري كنند. حضرت، افراد بدبين را كه به‌محض روبه‌رو شدن با ديگران، با اين پندار كه ممكن است آنها نظر بدي به ايشان داشته باشند، پرخاش مي‌كنند، به سگ تشبيه مي‌فرمايند كه پيش از هر حمله‌اي پارس مي‌كند. برخي كه از تربيت درست برخوردار نيستند، به بدزباني و ناسزاگويي عادت كرده‌اند و چه‌بسا نان خود را در فحاشي و بدگويي از ديگران جست‌و‌جو مي‌كنند. ديگران نيز براي اينكه از شر زبان آنها در امان بمانند، خواسته ايشان را تأمين مي‌كنند. از ديدگاه امام صادق علیه السلام ، شيعة‌ واقعي به ديگران گمان نيكو دارد و بدبين نيست و در برخورد با ديگران مهربان است و


1. جمعه (62)، 5.

با زبانش كسي را نمي‌آزارد. شيعه واقعي به وظايف خود عمل مي‌كند و اگر به دين، مملكت و جان او حمله شود، دفاع مي‌كند، اما بي‌دليل به كسي حمله نمي‌كند و برخوردش با متانت و مهرباني همراه است.

ويژگي ديگري كه حضرت، شيعيان خود را از آن به‌دور مي‌دانند، آزمندي است. امام علیه السلام مي‌فرمايند: شيعيان ما چون كلاغ طمع و حرص ندارند. معروف است كه كلاغ حيواني حريص و طمع‌كار است. حيوانات معمولاً وقتي گرسنه مي‌شوند، در حد نياز غذا مي‌خورند و براي خود غذا ذخيره نمي‌كنند. اما كلاغ پس از آنكه سير شد، به ذخيره غذا براي آينده خود اقدام مي‌كند. آن حيوان چون به گردو بسيار علاقه دارد، پس از آنكه خود را با مغز گردو سير كرد، گردوها را زير خاك پنهان مي‌كند تا زماني مناسب سراغشان برود. اما هنگامي‌كه به جست‌و‌جو مي‌پردازد، ‌بدان‌ها دست نمي‌يابد. بسياري از درختان گردو از گردوهايي كه كلاغ‌ها زير خاك پنهان كرده‌اند سر درآورده‌اند. شيعيان واقعي در حد نياز فوري و روزمره خود از امكانات دنيوي استفاده مي‌كنند و بيش از آنكه به فكر دنيا و فراهم ساختن ثروت براي آيندگان خويش باشند، در انديشه خدمت به خلق و انجام وظايف الهي و كوشش براي تقرب به خداوندند. آنان دل‌بستة‌ دنيا نيستند تا براي تأمين ثروتي كه ده‌ها سال زندگي آنها را تأمين كند بكوشند؛‌ چه رسد به آنكه براي چند نسل پس از خود ثروت فراهم آورند.

ويژگي سومي كه حضرت بدان اشاره مي‌كنند، عزت نفس شيعيان واقعي است. آنان در نهايت تنگ‌دستي نمي‌گذارند ديگران از وضعيت آنها آگاه شوند. حتي اگر از گرسنگي بميرند، دربرابر ديگران، به‌ويژه مقابل دشمنان دست دراز نمي‌كنند. اين توصيف امام از شيعيان تفسير سخن خداوند در قرآن است؛ آنجا كه مي‌فرمايد:

لِلْفُقَرَاء الَّذِينَ أُحْصِرُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ لاَ يَسْتَطِيعُونَ ضَرْباً فِي الأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاء مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُم بِسِيمَاهُمْ لاَ يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا؛(1) [صدقه‌ها] براي نيازمنداني است كه در راه خدا بازداشته شده‌اند و نتوانند [براي جستن روزي] در زمين سفر كنند، [ولي] نادان، ايشان را به‌سبب خويشتن‌داري توانگر پندارد. آنان را به نشان چهره‌شان مي‌شناسي؛ از مردم به‌اصرار چيزي نخواهند.

شيعيان آبرودارند و آشكارا و حتي با اشاره و كنايه از كسي چيزي نمي‌خواهند و نزد ديگران اظهار نياز نمي‌كنند. حتي با سيلي صورت خود را سرخ نگه مي‌دارند تا ديگران بپندارند كه آنان در رفاه‌اند و از معاش و زندگي مناسب برخوردارند.

قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاك فَأَيْنَ أَطْلُبُ هَؤُلاَءِ الْمَوْصُوفِينَ بِهَذِهِ الصِّفَة؟ فَقَالَ: أُطْلُبْهُمْ فِي أَطْرَافِ الأَرْضِ. أُولَئِك الْخَشِنُ عَيْشُهُمُ الْمُنْتَقِلَةُ دَارُهُمُ. أَلَّذِينَ إِنْ شَهِدُوا لَمْ يُعْرَفُوا وَإِنْ غَابُوا لَمْ يُفْتَقَدُوا وَإِنْ مَرِضُوا لَمْ يُعَادُوا وَإِنْ خَطَبُوا لَمْ يُزَوَّجُوا وَإِنْ مَاتُوا لَمْ يُشْهَدُوا. أُولَئِكَ الَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ يَتَوَاسَوْنَ وَفِي قُبُورِهِمْ يَتَزَاوَرُونَ وَلاَ يَخْتَلِفُ أَهْوَاؤُهُمْ وَإِنِ اخْتَلَفَتْ بِهِمُ الْبُلْدَان؛(2) عرض كردم: فدايت شوم، چنين افرادي را كه بدين ويژگي‌ها آراسته‌اند در كجا جست‌و‌جو كنم؟ فرمود: آنان را در گوشه‌وكنار زمين بجوي. آنان كساني‌اند كه زندگي‌اي سخت و ساده دارند و خانه‌به‌دوش‌اند. اگر حاضر باشند، شناخته نمي‌شوند و اگر از نظر پنهان شوند، كسي متوجه [غيبت] آنها نمي‌گردد و در


1. بقره (2)، 273.

2. محمدباقر مجلسي، بحار الانوار، ج68، باب 19، ص164ـ165،‌ ح16.

جست‌و‌جويشان برنمي‌آيد. اگر بيمار شوند عيادت نمي‌شوند و اگر خواستگاري كنند، با آنان ازدواج نشود. اگر بميرند كسي بر جنازه آنان حضور نيابد. آنان كساني‌اند كه در اموالشان با يكديگر مواسات مي‌كنند و به زيارت قبور درگذشتگان از دوستان، آشنايان و خويشان خود مي‌روند. خواسته‌هاي آنان با يكديگر اختلاف ندارد؛ هر‌چند از شهرهاي گوناگون باشند.

زندگي دشوار شيعيان صدر اسلام

گويا كسي كه در محضر امام صادق علیه السلام از پرشمار ‌بودن شيعيان سخن گفت و به وجود آن‌همه شيعه افتخار كرد، پس از شنيدن اوصاف شيعيان واقعي، نمونه‌اي براي آنان نيافت. پس از حضرت خواست كه بفرمايند آن شيعيان واقعي كجايند. حضرت فرمودند: آن شيعيان در گوشه‌وكنار زمين پراكنده‌اند؛ يعني ستمي كه درحق شيعيان روا داشته شده، موجب گرديده كه درون شهرها، به‌ويژه شهرهاي معروف مسكن نگزينند؛‌ چون در آنجا پيوسته مخالفان و دشمنان به ايشان ستم مي‌كردند. پس براي در امان ماندن از خطر دشمنان به مناطق دوردست و گوشه‌وكنار سرزمين‌هاي اسلامي پناه برده‌اند. آنان زندگي سخت و ساده‌اي دارند و در حد نياز و ضرورت، امكانات زندگي را فراهم آورده‌اند. از زندگي راحت و مرفه و غذاهاي لذيذ و لباس‌هاي نرم و فاخر و خانه‌هاي زيبا و باشكوه برخوردار نيستند. آنان خانه‌به‌دوش‌اند و به دو دليل نقطه‌اي ويژه از زمين را براي زندگي برنمي‌گزينند: نخست آنكه دشمنان و مخالفان همواره در پي آنان‌اند تا نابودشان كنند و ايشان مجبورند براي در امان ‌ماندن از شر دشمنان همواره آواره شهرها باشند؛ دوم آنكه مايل نيستند و دوست ندارند محلي خاص براي زندگي خود و

نسل‌هاي پس از خويش برگزينند و براي خود خانه‌هايي بسازند تا براي هميشه در آنها بمانند. ‌آنان به خانه و محل زندگي خود دل‌بستگي ندارند و برايشان تفاوتي ندارد كه امروز در خانه‌اي و شهري، و فردا در خانه‌اي و شهري ديگر به سر برند.

در صدر اسلام و زمان اهل‌بيت علیهم السلام ، شيعيان در محل زندگي خود بسيار كم‌شمار بودند و مخالفان، پيوسته آنان را را آزار مي‌دادند و تحقيرشان مي‌كردند. ازاين‌رو، يكي از گله‌هاي شيعيان نزد اهل‌بيت علیهم السلام اين بود كه مردم ديار و شهر ما به ما اعتنايي نمي‌كنند. ما منزوي هستيم و ديگران با «جعفري»(1) و «رافضي» خواندن ما، تحقيرمان مي‌كنند. اما اهل‌بيت علیهم السلام براي اينكه شيعيان را اميدوار سازند و نگراني و رنج تحقير مخالفان و گمنامي را از ايشان بزدايند، گوشزد مي‌كردند كه شما بايد مقصد و هدفي جز به دست آوردن رضاي خداوند نداشته باشيد و برايتان مهم نباشد كه ديگران به شما احترام بگذارند. در اين روايت نيز امام صادق علیه السلام گمنامي شيعيان را در دوران خويش، يكي از صفات ارزنده پيروان خويش برمي‌شمارند و مي‌فرمايند: شيعيان واقعي ما اگر در جايي زندگي كنند، كسي ايشان را نمي‌شناسد و به آنها اعتنا نمي‌كند. حتي اگر به مسافرت بروند، كسي سراغشان را نمي‌گيرد. مظلوميت و بي‌كسي آنها تا آنجاست كه اگر بيمار شوند، كسي به عيادتشان نمي‌رود و اگر خواستگاري كنند، به آنها پاسخ رد مي‌دهند و كسي حاضر نمي‌شود با آنها خويشاوندي برقرار كند. هر‌گاه بميرند، ديگران به تشييع ‌جنازه آنها نمي‌روند و در گمنامي و غربت به خاك سپرده مي‌شوند. بااين‌‌حال، آنان با آن‌همه رنج، با برادران ديني خود به مواسات برخورد مي‌كنند و ديگران را شريك زندگي و دارايي خود مي‌دانند. اگر كسي به آنها


1. همان، ج68،‌ باب 19،‌ ص166،‌ ح18.

نيازي داشته باشد، نياز او را برطرف مي‌كنند و آن‌قدر به برادران خود وفادارند و حقوقشان را محترم مي‌شمارند كه پس از مرگشان نيز آنها را فراموش نمي‌كنند و پيوسته به زيارت قبورشان مي‌روند.

شيعيان حتي اگر از سرزمين‌ها و نژادهاي گوناگون باشند، وقتي يك‌جا گرد مي‌آيند،‌ كاملاً با يكديگر تفاهم دارند و خواسته‌هايشان از صميم دل همسوست. در ايده‌ها و مقاصد ايشان اختلافي ديده نمي‌شود؛ چون هدفشان جلب رضايت الهي است. پس مي‌كوشند با رفاقت و همراهيِ هم، به آن هدف دست يابند و هيچ‌گاه يكديگر را فريب نمي‌دهند. درمقابل، منافقان كه مقصدشان اهداف و منافع دنيوي است، حتي اگر در ظاهر با يكديگر دوست باشند، در باطن در انديشه آسيب ‌زدن به هم‌اند؛ چون ديگران را مزاحم منافع خود مي‌دانند. آنان براي رسيدن به اهداف پوچ و باطل خود، ‌حتي از رفاقت با ديگران سوء‌استفاده مي‌كنند و پيوسته در اين انديشه‌اند كه آنان را فريب دهند. ايشان از انجام هر كاري كه موجب گردد منافع بيشتري به دست آورند، خودداري نمي‌كنند.

آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org