- پيش گفتار
- درس اول: مفهوم و جايگاه تزكيه
- درس دوم: نفس و تزكيه آن
- درس سوم: تكامل و تنازل نفس
- درس چهارم: كمال نهايى انسان: «قرب الى الله»
- درس پنجم: «عبوديت»، راز كمال انسان
- درس ششم: خودپرستى، عامل سقوط
- درس هفتم: در جستجوى هويت انسانى
- درس هشتم: خروج از غفلت
- درس نهم: عوامل غفلت
- درس دهم: ياد خدا، هويت بخش انسان
- درس يازدهم: ذكر لفظى و ذكر قلبى
- درس دوازدهم: راهى براى ذكر قلبى
- درس سيزدهم: مانعى مهم براى ذكر
- درس چهاردهم: اهميت تفكر، در سير معنوى
- درس پانزدهم: مقايسه دنيا و آخرت
- درس شانزدهم: دنيا از ديدگاه اسلام
- درس هفدهم: نقش ايمان و عمل صالح در تكامل انسان
- درس هجدهم: متعلَّق و مراتب ايمان
- درس نوزدهم: راه هاى تقويت ايمان (1)
- درس بيستم: راه هاى تقويت ايمان (2)
- درس بيست و يكم: تحليل رابطه ايمان و عمل
- درس بيست و دوم: گناه، عامل سقوط انسان
- درس بيست و سوم: نماز، سرّ تكامل
- درس بيست و چهارم: نقش «نيت» در تعالى و سقوط انسان
- درس بيست و پنجم: ريــا
- درس بيست و ششم: نيت و مراتب آن
- درس بيست و هفتم: در جستجوى روح نماز (1)
- درس بيست و هشتم: در جستجوى روح نماز (2)
- درس بيست و نهم: نماز خاشعان
- درس سى ام: راهى براى خشوع در نماز (1)
- درس سى و يكم: راهى براى خشوع در نماز (2)
- درس سى و دوم: راهى براى خشوع در نماز (3)
درس بيست و چهارم
نقش «نيت» در تعالى و سقوط انسان
نماز از سه نگاه
در مباحث پيشين دانستيم كه بر اساس آيات و روايات، بالاترين وظيفه انسان نسبت به خداى متعال «نماز» است. نماز در همه اديان آسمانى وجود دارد و اهتمامى كه در اديان مختلف آسمانى به نماز شده، به هيچ امر ديگرى نشده است. اين مسأله به جهت تأثيرى است كه اين عمل مقدس در سعادت انسان و كمال و رشد و ترقى معنوى و روحى او دارد. از اين رو مناسب است بحث ها و بررسى هايى را در خصوص مسأله نماز داشته باشيم.
بخشى از بحث ها و مسايل مربوط به نماز، مباحث و مسايل فقهى نماز است. اين عمل به ظاهر ساده كه چند دقيقه كوتاه بيشتر طول نمىكشد صدها حكم و مسأله فقهى دارد. در اولين گام، جدى گرفتن اين احكام، آموختن آنها و رعايت دقيق و كاملشان اهميت دارد. گاهى انسان در اثر كم توجهى نسبت به احكام فقهى نماز، پس از عمرى نماز خواندن متوجه مىشود كه همه نمازهايش باطل بوده است! گاهى به افرادى برخورد كردهايم كه غسلشان اشكال داشته و به دليل باطل بودن غسل، بسيارى از عبادات آنها نظير نماز، روزه، حج و... باطل بوده است! اگر قرائت نماز انسان صحيح نباشد و بعد از از چهل سال نماز خواندن بفهمد كه قرائتش اشكالى داشته، بايد تمامى نمازهاى خود را قضا كند!
به هر حال يك سرى از مسايل مربوط به نماز، احكام فقهى آن است و اولين توصيه اين است كه حتماً اين مسايل را ياد بگيريم. اين كار وقت زيادى هم نمىگيرد و از آن سو نيز باعث مىشود كه انسان به مشكلاتى نظير آنچه اشاره شد گرفتار نشود.
دو دسته ديگر از مباحث پيرامون نماز وجود دارد كه آنچه مناسب است ما در اين جلسات از آنها بحث كنيم همين دو دسته است. يك دسته، بحث هايى است كه در مورد عبادات به طور
كلى وجود دارد و نماز نيز چون عبادت است مشمول آن بحث ها مىگردد. دسته ديگر، بحث هايى است كه در خصوص اين عبادت، يعنى نماز و اجزاى آن مطرح است. ما ابتدا طى چند جلسه، مباحثى را كه مربوط به همه عبادات مىشود پى مىگيريم.
اهميت «نيت» در نماز و ساير عبادات
يكى از مسايل بسيار مهم در عبادات، مسأله «نيت» است. «نيت» روح هر عبادتى محسوب مىشود و ارزش عبادت، ارتباط تام و تمام به نيت انسان دارد. اگر نيت عبادت اشكال داشته باشد و درست نباشد آن عبادت، هر چه هم حجم آن زياد باشد، سر سوزنى براى انسان فايده نخواهد داشت. ما در كارهاى عادى و روزمره زندگى خودمان نيز براى نيت ارزش زيادى قايليم و به كارهايى ارزش و بها مىدهيم كه نيت صحيحى پشت آنها باشد. فرض كنيد دوستى به هنگام احوال پرسى با شما، الفاظى از قبيل: «فدايت شوم، دوستت دارم، قربانت شوم، دل تنگت بودم و...» را به كار ببرد. اگر شما بدانيد اين حرف ها واقعاً از روى محبت و صميميت اظهار مىشود، اين اظهار ارادت او براى شما بسيار ارزشمند است و متقابلا محبت و ارادت شما به او زياد مىشود. اما اگر بدانيد اين حرف ها را به منظور فريب دادن شما مىزند و نيرنگى است براى آنكه از شما استفادهاى ببرد و شما كارش را راه بيندازيد، هيچ ارزشى براى اين اظهار ارادت ظاهرى او قايل نمىشويد، بلكه هر چه بيشتر اين رفتار را تكرار كند انزجار شما از او بيشتر مىشود. ظاهر هر دو كار يكى است، ولى اين نيت است كه باعث اين تفاوت آشكار در قضاوت شما مىشود. اگر كسى نسبت به شما حركاتى را كه ظاهرش احترام و تعظيم است انجام دهد، ولى شما بدانيد نيت او از انجام آنها مسخره كردن شما است، نسبت به او چه حالتى پيدا مىكنيد؟ نه تنها آن را ارزش محسوب نمىكنيد، كه ضدارزش مىدانيد. بنابراين، اين يك قاعده كلى است كه عقلا براى ارزش يابى برخى از كارها به ظاهر آن نگاه نمىكنند، بلكه دقت مىكنند كه با چه نيتى انجام شده است. البته اينكه در هر مورد، چه درصدى از ارزش را به نيت مىدهند و چه درصدى را به ساير جنبه ها، بحثى گسترده است و از بحث فعلى ما نيز خارج است. آنچه در اين جا مىخواهيم از آن بحث كنيم «نماز» است.
در جلسه گذشته برخى آيات و رواياتى را كه درباره فضيلت نماز وارد شده است مرور كرديم. نماز مىتواند منشأ ترقى انسان به مدارج و مراتبى شود كه حتى تصور آن براى ما
مشكل است. بسيارى از اولياى الهى در اثر نماز به مقاماتى رسيدهاند كه ما حتى از درك و تصور آن عاجزيم؛ و اين حقيقت، غير قابل انكار است.
روايت مىفرمايد: الصلوة معراج المؤمن؛1 نماز معراج مؤمن است؛ آيا نماز تا كجا مىتواند انسان را عروج دهد؟ بايد گفت مراتب معراجى كه در سايه نماز مىتواند حاصل شود تقريباً بى نهايت است. از سوى ديگر، همين نمازى كه معراج است، مىتواند انسان را به قعر جهنّم بفرستد! اين دو اثر متناقض از يك عمل واحد، مربوط به دو نيت مختلف مىشود. يك نيت باعث مىشود نماز، انسان را در ملكوت بالا ببرد، اما همين نماز با نيتى ديگر، انسان را در جهنم سقوط مىدهد. در اين زمينه، روايتى است كه شيعه و سنى آن را با سندهاى مختلف نقل كردهاند. بر اساس اين روايت، پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مىفرمايند، دو نفر وارد مسجد مىشوند و هر دو نماز مىخوانند، اما يكى با نماز خواندن از عذاب و آتش نجات پيدا مىكند و بهشتى مىشود، و ديگرى به سبب همان نماز جهنمى مىشود. سؤال كردند يا رسول الله چگونه چنين چيزى ممكن است؟ پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمودند، اولى به نماز خواندن خود مىبالد و براى آنكه توجه ديگران را نيز جلب كند، قدرى هم ركوع و سجود و اعمال نمازش را بهتر انجام مىدهد و خضوع و خشوعش را بيشتر مىكند. به سبب چنين نيتى كه در نماز خود وارد مىنمايد، هم نمازش را باطل مىكند و همين رياكارى باعث جهنمى شدن او مىگردد. اما شخص دوم وارد نماز مىشود و نماز مىخواند در حالى كه خجل و سر افكنده است و در فكر است كه آيا اين نماز من قبول خواهد شد يا نه، و در حين نماز حالت توبه به او دست مىدهد و تصميم مىگيرد ديگر گناه نكند. اين نماز باعث مىشود از جنهم نجات پيدا كرده و بهشتى شود.2
اين چنين است كه نيت تا اين حد مىتواند ارزش عمل را تحت تأثير قرار دهد. از اين رو معيار ارزشگذارى كارهاى عبادى و روح عبادت، «نيت» است.مهم اين است كه عبادت را به چه «انگيزه اى» انجام مىدهيم.
ريا، فاسد كننده نماز
برخى انگيزه ها و نيت ها هم چون ريا و عجب، عبادت را به طور كلى فاسد و باطل مىكنند و نه
1. بحار الانوار، ج 79، ص 303.
2. ر. ك: بحار الانوار، ج 72، باب 117، روايت 21.
تنها باعث مىشوند آن عبادت هيچ اثر مثبتى نداشته باشد، كه موجب سقوط انسان نيز مىشوند. «ريا» يكى از مهم ترين و رايج ترين موانع تأثير اعمال عبادى است. «ريا» يعنى خودنمايى و خود را به ديگران نشان دادن؛ يعنى انسان عمل را به اين انگيزه انجام دهد كه ديگران ببينند و تعريف و تمجيد كنند و او از تعريف و تمجيد ديگران لذت ببرد و خوشحال شود. انسانى كه عبادتش را با اين نيت انجام مىدهد، در حين عمل همه حواس و فكر و ذكرش اين است كه طورى رفتار كند كه ديگران بپسندند و اصلاً توجه به اين معنا ندارد كه آيا خدا هم عمل او را مىپسندد يا خير!
قرآن كريم در خصوص رياى در نماز دو آيه دارد. در يك جا مىفرمايد: فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ. الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ. الَّذِينَ هُمْ يُراؤُنَ؛1 پس واى بر نمازگزارانى كه از نمازشان غافلند؛ آنان كه ريا مىكنند. در اين آيه مىفرمايد، واى به حال كسانى كه در نماز خود ريا مىكنند. در آيهاى ديگر، رياى در نماز را علامت «نفاق» معرفى مىكند: إِنَّ الْمُنافِقِينَ يُخادِعُونَ اللّهَ وَ هُوَ خادِعُهُمْ وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا كُسالى يُراؤُنَ النّاسَ وَ لا يَذْكُرُونَ اللّهَ إِلاّ قَلِيلاً؛2 منافقان با خدا نيرنگ مىكنند، و حال آنكه او با آنان نيرنگ خواهد كرد؛ و چون به نماز ايستند با كسالت برخيزند. با مردم ريا مىكنند و خدا را جز اندكى ياد نمىكنند.
منافق، چه منافقان قديم و چه منافقان جديد، كسى است كه صريحاً نمىگويد دين را قبول ندارم. اصلاً تفاوت كافر و منافق همين است. اگر كسى به ظاهر، دين را انكار كند چنين كسى كافر است. منافق كسى است كه به ظاهر، دين را انكار نمىكند، بلكه تظاهر به اسلام مىكند و مىگويد دين را قبول دارم، ولى در دل هيچ اعتقادى به آن ندارد. منافقان در زمان پيامبر(صلى الله عليه وآله) براى جلب نظر مردم به مسجد مىآمدند و نماز هم مىخواندند. قرآن مىفرمايد نماز اينان به واسطه نفاقشان و اينكه در دل اعتقادى به آن ندارند، با نشاط نيست، بلكه با كسالت و بى حالى است: لا يَأْتُونَ الصَّلاةَ إِلاّ وَ هُمْ كُسالى. آنان اگر نماز مىخوانند تنها براى اين است كه به مردم نشان دهند ما نمازخوان هستيم: يُراؤُنَ النّاسَ. اين نماز نه تنها براى آنان فايدهاى ندارد كه عذابشان را بيشتر مىكند.
قرآن كريم به رياى در انفاق و زكات و رياى در جهاد نيز اشاره كرده است. در مورد ريا
1. ماعون (107)، 4 ـ 6.
2. نساء (4)، 142.
در پرداخت زكات مىفرمايد:الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ رِئاءَ النّاسِ وَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ لا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ...؛1 كسانى كه اموالشان را براى نشان دادن به مردم انفاق مىكنند، و به خدا و روز بازپسين ايمان ندارند... .در مورد رياى در جهاد نيز مىفرمايد: وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بَطَراً وَ رِئاءَ النّاسِ؛2 و مانند كسانى مباشيد كه از خانه هايشان با حالت سرمستى و براى نشان دادن به مردم خارج شدند.
بنابراين «ريا» اختصاصى به نماز ندارد و هر عبادتى را كه انسان به قصد خودنمايى و نشان دادن به مردم انجام دهد، آن عبادت، ريايى است.
نقطه مقابل ريا «اخلاص» است. اخلاص اين است كه انسان عمل را فقط به قصد انجام فرمان الهى و جلب رضايت خداوند انجام دهد و غير از اين هيچ قصد و نيت ديگرى همراه عملش نباشد. نمىخواهد خود و عملش را به ديگران نشان بدهد تا آنها از او تعريف و تمجيد كنند، بلكه فقط خدا را در نظر دارد. البته ممكن است عملش در حضور ديگران باشد، اما قصدش اين نيست كه آنها ببينند. اگر انسان قصد خود را خالص كند و عمل را فقط براى خدا انجام دهد، در برخى موارد حتى انجام دادن آن در حضور ديگران، امرى مستحب و خود عبادتى ديگر است. قرآن در مورد انفاق مىفرمايد: قُلْ لِعِبادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا يُقِيمُوا الصَّلاةَ وَ يُنْفِقُوا مِمّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً؛3 به آن بندگانم كه ايمان آوردهاند بگو: «نماز را برپا دارند و از آنچه به ايشان روزى داده ايم، پنهان و آشكار انفاق كنند.»
در مورد پنهان كردن انفاق و اينكه ديگران از انفاق ما با خبر نشوند روايات متعددى وارد شده است. در روايتى آمده كه، خدا دوست دارد وقتى كسى انفاق مىكند به گونهاى باشد كه اگر با دست راستش انفاق مىكند دست چپش از اين امر با خبر نشود! اين گونه روايات براى تأكيد بر نهايت استتار و پنهان كارى در انفاق است. اما با اين حال، گاهى هست كه انفاق علنى مطلوب است. از اين رو قرآن و روايات، هم به انفاق مخفيانه و سرّى و هم به انفاق علنى و آشكار دستور دادهاند. انفاق علنى به جهت تبليغ و ترويج اين كار نيك انجام مىگيرد؛ يعنى ما براى آنكه ديگران هم از ما الگو بگيرند و به اين كار خير تشويق شوند، انفاق را در پيش چشم ديگران انجام مىدهيم. البته در چنين مواردى انسان بايد بسيار مراقب باشد كه ريا و
1. نساء (4)، 38.
2. انفال (8)، 47.
3. ابراهيم (14)، 31.
خودنمايى در عملش راه پيدا نكند. بين اينكه انفاق مىكنم تا ديگران ياد بگيرند يا اينكه انفاق مىكنم تا ديگران از من تعريف كنند، مرزى بسيار باريك است كه اگر دقت نكنيم انفاقمان ريايى مىشود.
نيت، شمشيرى دولبه
بنابراين، مسأله «نيت» در عبادت بسيار مهم است، به طورى كه گاهى يك نماز پنج دقيقهاى فردى را بهشتى مىكند و ديگرى را جهنمى.
از اين رو ما در اين مسأله بايد بسيار حساس باشيم و كاملاً دقت كنيم. نكند عمرى بر اين تصور باشيم و دلمان خوش باشد كه نمازهاى خوبى خوانده ايم، اما وقتى پرونده را باز مىكنند و حساب را مىرسند، بگويند، اين نمازها را براى مردم و فلان كس و فلان كس خوانده ايد، مزدش را از همان ها بگيريد! در اين باره بعضى تعبيراتى در روايات هست كه بيم آن دارم نقل آنها موجب يأس و نااميدى شود. در روايتى در مورد مخفى بودن ريا اينچنين آمده است كه، ريا گاهى آن چنان مخفى و نامحسوس است كه حتى ملايكه نيز متوجه آن نمىشوند و فقط خود خداى متعال، فاسد بودن و ريايى بودن آن را تشخيص مىدهد. اعمالى كه ما انجام مىدهيم بايد از چند پست بازرسى رد شود تا به درجه قبولى نايل گردد. در اين روايت مىفرمايد، عملى را بندهاى انجام مىدهد، اين عمل بالا مىرود تا به آسمان اول مىرسد ملايكهاى كه در آسمان اول مأمور بازرسى اعمال هستند اين عمل را بررسى مىكنند و مشكلى در آن نمىبيند؛ از اين رو مهر قبولى بر آن مىزنند. سپس عمل بالا مىرود تا به آسمان دوم مىرسد. ملايكه آسمان دوم نيز اشكالى در عمل پيدا نمىكنند و از اين رو آنان نيز به عمل نمره قبولى مىدهند. به همين ترتيب اين عمل آسمان هاى سوم و چهارم و... تا آسمان هفتم را پشت سر مىگذارد و با وجود اينكه هفت بار و هر بار دقيقتر از قبل مورد بازرسى مأموران الهى و فرشتگان قرار مىگيرد، كوچك ترين نشانهاى از فساد و خرابى در آن تشخيص داده نمىشود و در همه مراحل نمره قبولى دريافت مىدارد. اما هنگامى كه اين عمل در نهايت به پيشگاه الهى عرضه مىشود، خداى متعال مىفرمايد آن را براى غير من انجام داده است، لعنت من بر او باد!1
1. بحار الانوار، ج 70، باب 54، روايت 20.
به هر حال رواياتى از اين قبيل متعدد داريم كه عرض كردم بيم آن دارم نقل آنها موجب يأس شود. به هر حال باز هم تأكيد مىكنم كه موضوع نيت صحيح در عبادت بسيار مهم است و امرى است كه از مو باريكتر است و اگر انسان دقت و وسواس كافى به خرج ندهد بيم آن مىرود كه گرفتار «ريا» گردد.
اهميت و نقش نيت در اعمال ما تا بدان حد است كه ما مىتوانيم به جز عبادات اصطلاحى، از طريق نيت، كارى كنيم كه تمام اعمالمان عبادت باشد! حتى كارهايى از قبيل: خوردن، آشاميدن، خوابيدن، استراحت كردن و لذت حلال بردن نيز مىتواند طورى واقع شود كه عبادت به حساب آيد! اين در صورتى است كه انسان در همه افعال خود «رضايت خداوند» را مد نظر داشته باشد. اگر هر نشست و برخاست و هر عملى را كه انجام مىدهيم قصدمان واقعاً اين باشد كه با آن كار رضايت و خشنودى خدا را تحصيل كنيم، آن عمل، عبادت مىشود. البته تفاوت عبادات خاص با ساير اعمال اين است كه در ساير اعمال اگر آنها را به قصد جلب رضايت الهى انجام ندهيم مشكلى ندارد و ما را جهنمى نمىكند، اما عبادات خاص مثل نماز و روزه اگر به قصد ريا انجام شود فرد، مستوجب عقاب و جهنم خواهد شد.
در خصوص نماز باز هم تأكيد مىكنيم كه در مورد نيت آن بسيار حساس باشيم. اگر نيت نماز درست شد، گوهرى قيمتى خواهد شد كه انسان را به اوج تقرب الى الله عروج خواهد داد و قدر و ارزش آن از تصور بيرون است. اگر هم خداى ناكرده نيت نماز فاسد شد، همان گوهر گران بها نه تنها از ارزش و اعتبار مىافتد، كه تبديل به عنصرى مضرّ و مخرّب مىگردد و صاحب عمل را تا جهنم به دنبال خود مىكشد! از خداى متعال مىطلبيم كه توفيق اخلاص در همه عبادات، به خصوص نماز را به همه ما عنايت فرمايد.
آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org