قال علي عليه‌السلام : إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ امير مومنان عليه‌السلام مي‌فرمايند: همانا براي شما بهايي جز بهشت نيست، پس به کمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، حکمت456)

پيش گفتار

يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً * فَادْخُلِي فِي عِبادِي * وَ ادْخُلِي جَنَّتِي؛1

اى نفس مطمئنّه، خشنود و خداپسند به سوى پروردگارت بازگرد، و در ميان بندگانم در آى، و در بهشت من داخل شو.

 

از انبوه حكايات موجودات، شايد شگفت انگيزتر و غريب‌تر از همه، داستان «انسان» باشد. از يك سو، انسان موجودى است كه خداى متعال چنان استعدادى در او نهاده است كه مى‌تواند خلعت «خلافت اللّهى» بر تن نموده و مسجود و مخدوم ملايكه واقع گردد.2 براى شرافت اوليه انسان همين بس كه هستى بخش عالم، او را به نيكوترين صورت و «احسن تقويم»3 آفريده و با خلقت او است كه خود را با كريمه «تبارك الله احسن الخالقين»4 ستوده و تاج كرامتِ «ولقد كرّمنا بنى آدم»5 را بر سر او نهاده است.

در قوس صعود و تكامل، انسان مى‌تواند تا مقام «مقعد صدق عند مليك مقتدر»6 اوج بگيرد؛ جايى كه از بالاترين درجات كمال و قرب به حضرت احديت محسوب گردد و حضرتش او را با خطاب «يا ايتها النفس المطمئنه» مخاطب سازد و در ضيافتى خاص، به عطاى «فادخلى فى عبادى وادخلى جنتى» بنوازد.

از سوى ديگر، همين انسانى كه مدال «احسن تقويم» را از خالق هستى دريافت كرده، گاه


1. فجر (89)، 27 ـ 30.

2. ر. ك: بقره (2)، 30 ـ 34.

3. تين (95)، 4.

4. مؤمنون (23)، 14.

5. اسراء (17)، 70.

6. قمر (54)، 55.

آن چنان سقوط مى‌كند كه به پست ترين مراتب هستى و حضيض «اسفل سافلين» فرو مى‌غلطد.1 در اين هنگام تا بدان حد فرومايه و بى مقدار مى‌گردد كه هم سنگ چهارپايان و بلكه فروتر از آنها قرار مى‌گيرد و داغ ننگ «اولئك كالانعام بل هم اضل»2 بر پيشانى‌اش ثبت مى‌شود و به چنان فلاكتى گرفتار مى‌آيد كه رتبه‌اى بالاتر از «شر الدواب3: بدترين جنبندگان» نمى‌توان برايش در نظر گرفت.

به راستى سرّ اين همه صعود و سقوط چيست؟ چه مى‌شود كه انسان تا بدان حد اوج مى‌گيرد و بالا مى‌رود، و چه رخ مى‌دهد كه اين‌چنين سقوط مى‌كند؟ چگونه است كه وجودى واحد، اقتضاى دو سير اين‌چنين متضاد را دارد؟ چه چيز نهال وجود انسان را شكوفا و بارور مى‌سازد و چگونه است كه اين نهال مى‌سوزد و خاكستر مى‌شود و از بين مى‌رود؟

كتاب حاضر تلاشى است براى پاسخ به پرسش هاى فوق و پرسش هايى ديگر نظير آنها كه ذهن هاى بسيارى را به خود مشغول مى‌دارد. آنچه پيش رو داريد درس هاى اخلاق استاد فرزانه و فقيه و فيلسوف گران مايه، حضرت آيت الله محمدتقى مصباح يزدى است. اين درس ها در سال هاى تحصيلى 1379 و 1380 در قم و در جمع طلاّب و ساير علاقه مندان برگزار گرديده است. خداى را شاكريم كه بار ديگر توفيق داد كتابى از مجموعه آثار استاد مصباح ـ دام ظلّه ـ را به پويندگان راه حقيقت و تشنگان زلال هدايت تقديم داريم. در اين جا لازم مى‌دانيم از جناب حجت الاسلام محمدمهدى نادرى كه اين مجموعه با تلاش و همت ايشان آماده چاپ گرديد، تقدير و تشكر نماييم. اميد آن داريم كه با نشر اين اثر، سهمى هرچند كوچك، در گسترش فرهنگ اسلام و اهل بيت(عليهم السلام) داشته باشيم.

انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى(رحمه الله)


1. تين (95)، 5.

2. اعراف (7)، 179.

3. انفال (8)، 22 و 55.

 

آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org