- مقدمة معاونت پژوهش
- مقدمه نگارنده
- بخش نخست: سفارش امام باقر علیه السلام به جابربنيزيد جعفي
- گفتار نخست
- گفتار دوم
- گفتار سوم
- گفتار چهارم
- گفتار پنجم
- گفتار ششم
- گفتار هفتم
- گفتار هشتم
- گفتار نهم
- گفتار دهم
- گفتار یازدهم
- گفتار دوازدهم
- گفتار سیزدهم
- گفتار چهاردهم
- گفتار پانزدهم
- گفتار شانزدهم
- گفتار هفدهم
- گفتار هجدهم
- گفتار نوزدهم
- بخش دوم: ايمان در كلام امام علي علیه السلام
- گفتار بیستم
- گفتار بيستویکم
- گفتار بيستودوم
- گفتار بيستوسوم
- گفتار بيستوچهارم
- گفتار بيستوپنجم
- گفتار بيستوششم
- گفتار بيستوهفتم
- منابع
- نمایهها
گفتار دوازدهم
وَتَخَلَّصْ إِلَى رَاحَةِ النَّفْسِ بِصِحَّةِ التَّفْوِيضِ؛ و با تفويض صحيح [همه امور به خدا] به آسايش دل دست ياب.
چند نکته
برای توضیح این بخش از روایت امام باقر علیه السلام بيان چند نکته لازم است:
الف) ارتباط نظام تکوین و تشریع
بر اساس نظامی که خداوند متعال در این عالم برقرار کرده است، پديدهها بهواسطه اسباب و عللي به وجود ميآيند و گاهی میان آنها تزاحم رخ میدهد. در هر لحظه مفروض، هزاران پدیده در فضایی محدود تحقق مييابد که انسان از شمردن آنها عاجز است. خداوند اين اسباب را در اختيار انسان قرار داده است تا با استفاده از آنها نيازهای خود را برطرف کند و کارهایش را انجام دهد. این نظام دنيوي که میشناسیم دو هدف دارد: هدف متوسط و هدف نهايي. البته میتوان اهدافی را مترتب بر یکدیگر فرض کرد؛ ولی خداوند متعال این اسباب را برای رفع نیازهای انسان و در نتیجه ادامه حیات شخصی یا نوعیِ او بهگونهاي قرار داده است که میتوان ارتباطی دوسويه بین انسان و این اسباب و علل مشاهده کرد؛ بهعبارتدیگر خداوند این ارتباط را در دو نظام طراحی کرده است: 1. نظام تکوینی؛ 2. نظام تشریعی. بر اساس نظام تکوینی، انسان از نعمتهای الهی بهمنظور ادامه زندگي دنیوی استفاده میکند. خداوند متعال نظامی دیگر نيز بر این نظام
تکوینی گمارده است که بر اساس آن، انسان مأمور است با کاروکوشش روزیِ حلالی فراهم کند و از آن در مسیر ادامه زندگي دنیوی خود بهره ببرد. انسان حق ندارد برای برطرفکردن نیازهای خود به مال دیگران تجاوز، و حدود الهی را پایمال کند.
انسان در چارچوب نظام تکوینی معمولاً و بهطور طبيعي به دنبال ارضاي غرايز خویش است. او میکوشد گرسنگی و تشنگی را رفع کند و نیازهای غریزی خود را بهواسطه برقرارکردن ارتباط با دیگران ارضا کند. در اين ساحت، انسان به تكليف و وظیفه نمیاندیشد. اين برنامه و نظامی است که خداوند متعال طراحی کرده است و بر اساس آن هركس کاروتلاش كند، میتواند از اين اسباب استفاده کند و از نتایج و فوایدش بهرهمند شود. روشن است که شرط استفاده از اين نظام، داشتنِ ايمان نيست و در نتیجه كفر هم مانع آن نمیشود: كُلاًّ نُّمِدُّ هَـؤُلاء وَهَـؤُلاء مِنْ عَطَاء رَبِّكَ وَمَا كَانَ عَطَاء رَبِّكَ مَحْظُوراً.(1) گاه چنین عطایی رحمت رحمانيِ الهي نامیده میشود؛ زيرا همه موجودات، علاوه بر انسان، از اين رحمت استفاده ميكنند، و تفاوت انسان در بهرهمندي از اين نعمت با موجودات ديگر اين است که از نعمت اختیار بهره میبرد. انسان برای استفاده از نعمتهای الهی باید، پس از احساس نیاز، بهجانب آنچه نیازهایش را برطرف میکند حرکت کند تا در سايه کوشش خود از نعمتها بهرهمند شود. او مانند گیاه نیست که اگر آب به آن نرسد خشک شود؛ بنابراين انسان باید با اختیار خویش از اسباب استفاده کند، هرچند استفاده از آنها هدف نهايي نيست؛ زيرا بيشترين فایده بهرهمندي انسان از این اسباب آن است که او را، بهاندازهای که خداوند مقدر کرده است، زنده نگه ميدارد.
خداوند براي دستیابی انسان به اهداف بالاتر (تكامل) تکالیفی تعيين کرده است که فقط موجودات مختار و دارای شعور با انجام آنها شايستگي برخورداري از رحمتي ويژه را احراز ميکنند. اين نظام تشریعی بر روي نظام اسباب و مسببات (نظام تکوینی) قرار گرفته است؛ مثلاً کشاورز بايد توجه کند که در کنار کاشتن بذر در دل خاک و مراقبتکردن از آن و دروکردن محصول، بذر و زمینْ غصبی
1. اسراء (17)، 20. «هردو [دسته:] اينان و آنان را از عطاى پروردگارت مدد مىبخشيم و عطاى پروردگارت [از كسى] منع نشده است».
نباشد، زکات محصولش را با شروط معين بپردازد و خلاصه تکالیف شرعی را هم انجام دهد. با این توضیح روشن شد که قوانين نظام تکوین نبايد با مقتضيات نظام تشریع خلط شود.
ب) انحصار تأثیر استقلالی در خداوند متعال
تلقی ابتدايی ما از نظام اسباب و مسببات در عالم این است که تأثیر هرکدام مستقل از ديگري است؛ مثلاً گمان میکنیم آب درهرصورت ـچه خدايي در کار باشد و چه نباشدـ تشنگی را برطرف میکند. هر روز اسباب بيشتري در عالم کشف میشود و ما بر اثر عادت گمان میکنیم تأثير این اسباب خودبهخود و بهطور مستقل است و چیز دیگری در تأثیرگذاری آنها نقش ندارد؛ درحاليکه حقيقت اين نيست. اديان و پيغمبران الهی آمدهاند تا به ما بفهمانند آنچه میبینیم لايه ظاهری زندگي است و حقيقتي بسیار فراتر در باطن آن نهفته است. دراینزمینه تعبیرهای بسیاری در قرآن کریم وجود دارد: فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا.(1) بنابراین انسان نباید فریفته ظاهر دنیا شود و دنیا را فقط همین چیزی بپندارد که ميبيند.
قرآن کریم عنايت و تأکید خاص دارد كه تمام امور را باید ناشي از اراده و مشیت الهی دانست و با این تعبیرها ميخواهد به ما بفهماند كه فقط به اسباب ظاهري توجه نکنيم. بهروشنی میتوان از آيات قرآن کریم برداشت کرد که پشت این ظواهر حقایقی وجود دارد: فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَديد.(2) روز قیامت خداوند پردهها را از پيش چشم ما کنار ميزند تا حقایق پشت پرده دیده شود. درواقع، خداوند پردهای ظاهری بر حقايق عالم کشیده است و انسان تصور میکند اسباب عالم بهصورت مستقل در دنيا تأثیرگذارند؛ اما پشت پرده هستی دنیویْ حقایق و ارتباطهایی هست که انسان اصلاً نميشناسد.
يکي از اهداف بزرگ انبياعلیهم السلام این است که چشم بشر را به حقايق و معارفی پنهان باز کنند تا ظاهر دنیا او را نفريبد. خداوند در قرآن خطاب به پيغمبر اکرم صلی الله علیه و آله ميفرمايد:
1. لقمان (31)، 33؛ فاطر (35)، 5. «زنهار تا اين زندگى دنيا شما را نفريبد».
2. ق (50)، 22. «و[لى] ما پردهات را [از جلوى چشمانت] برداشتيم و ديدهات امروز تيز است».
فَأَعْرِضْ عَن مَّن تَوَلَّى عَن ذِكْرِنَا وَلَمْ يُرِدْ إِلَّا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا * ذَلِكَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ.(1) خداوند در این آیه به زبان تحقیر میگوید: «پایه علم چنین کسانی همین امور دنيوي است؛ ولی آنها فريفته زندگي ظاهري دنیا هستند و علم و درک دیگری ندارند؛ درحاليکه علم حقیقی ورای ظواهر است».
ج) نعمتهای ویژه متقین
برخي انسانها از نظام تکوین بهرهاي نيکو میبرند و از نعمتهای بیشمار الهی در چارچوب نظام تشریع استفاده میکنند. خداوند متعال به چنین کساني نعمتهاي ديگري هم عنایت میکند که از سنخ نعمتهاي مادي نیست. اين نعمتها از سنخ نورانيت دل، انس با خدا، بازشدن چشم معنوي و بصيرت به حقايق است؛ نعمتهايي که ما نامي از آنها شنیدهایم و تصوری مبهم از آنها داریم.
1. حب ایمان
نور ايمان با تاريکي کفر مساوي نيست. انسان کافر با نوعی تيرگي و گرفتگي دستبهگريبان است، هرچند به کفر عادت کرده و گمان میکند زندگی همین است. در مقابل، مؤمن بهاندازه ایمانش از نور حق بهرهمند است. قرآن کریم در مقام مقایسه کافر و مؤمن ميفرمايد: فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي السَّماءِ كَذلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذينَ لا يُؤْمِنُون.(2) بیایمانی دردناک است و انسانهاي بيايمان گاه پس از سالها تحملِ رنجِ زندگی به خودکشی پناه میبرند. کافر در زندگی احساس فشار و تنگي ميکند و در جستوجوي راه گريز از زندگي است و ميخواهد فرار کند؛ گویا میخواهد بهجانب آسمان بالا برود.
1. نجم (53)، 29 و 30. «پس، از هركس كه از ياد ما روى برتافته و جز زندگى دنيا را خواستار نبوده است روى برتاب. اين منتهاى دانش آنان است».
2. انعام (6)، 125. «پس كسى را كه خدا بخواهد هدايت نمايد، دلش را به پذيرش اسلام مىگشايد، و هركه را بخواهد گمراه كند، دلش را سخت تنگ مىگرداند، چنانكه گويى بهزحمت در آسمان بالا مىرود. اينگونه، خدا پليدى را بر كسانى كه ايمان نمىآورند قرار مىدهد».
خداي متعال غير از نعمتهاي مادي، که مؤمن و کافر در آن شريکاند، نعمتهاي ديگري هم براي کساني قرار داده است که از نعمتهاي مادي درست استفاده کنند؛ بهعبارتدیگر، اگر کسی از نظام تکوین بر اساس نظام تشریع بهره ببرد، خداوند متعال نیز نعمتهای او را افزایش میدهد. قرآن کریم میفرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِن رَّحْمَتِهِ وَيَجْعَل لَّكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ.(1) خداوند متعال تقدير مؤمنان را بهگونهاي رقم ميزند که ایمان را دوست میدارند و از گناه و کفر بیزارند: وَلكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإيمانَ وَزَيَّنَهُ في قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيان.(2) دوستداشتن ایمان و بیزاربودن از گناه از نعمتهای گرانبهاي الهی است که شامل حال هرکسی نمیشود. رحمت الهی گسترده است؛ اما انسان باید شايستگي دریافت رحمت را هم کسب کرده باشد.
2. بهرهمندی از روزیِ غیبی و نعمتهای مادی و معنوی
اگر کسي نعمتهاي خدا را پاس دارد، خداوند لطف دیگری به او ارزاني خواهد کرد و بهرهمندي از دنيا را هم براي او آسانتر ميکند. ميدانيم که زندگی در گذشته بسیار دشوار بوده است و مردم برای تأمین آب آشامیدنی، برق و دیگر امکانات رفاهی سختیهای زیادی را تحمل میکردند؛ اما امروزه این امکانات در اختیار همه قرار دارد و هر روز زندگی راحتتر میشود. البته زندگیِ فعلی ما، با همه امکاناتی که در اختیارمان قرار دارد، در مقایسه با زندگی جاويدي که خداوند متعال در آخرت برای مؤمنان فراهم کرده است، در حکم زندان است. از الطاف بزرگ الهی این است که با استفاده از نعمتهای مادی در چارچوب دین میتوان این شايستگي را در خود ایجاد کرد که خداوند متعال علاوه بر افزودن نعمتهای مادی، استفاده از آنها را هم
1. حدید (57)، 28. «اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از خدا پروا داريد و به پيامبر او بگرويد تا از رحمت خويش شما را دو بهره عطا كند و براى شما نورى قرار دهد كه به [بركت] آن راه سپريد و بر شما ببخشايد و خدا آمرزنده مهربان است».
2. حجرات (49)، 7. «ليكن خدا ايمان را براى شما دوستداشتنى گردانيد و آن را در دلهاى شما بياراست و كفر و پليدكارى و سركشى را در نظرتان ناخوشايند ساخت».
آسانتر کند. قرآن کریم میفرماید: وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا* وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ.(1) خداوند اهل تقوا را، حتی در کارهای دنیویشان در بنبست گرفتار نميکند و سرانجام راه حل مشکلاتشان را نشانشان ميدهد. خداوند روزی آنها را از راهی تأمین میکند که حتي به فکرشان هم نميرسد.
این قانون که مربوط به زندگي فردي مؤمنان است، در بُعد اجتماعی هم مصداق دارد. خداوند متعال میفرماید: وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَالْأَرْض.(2) بر این اساس، خداوند متعال به جامعهاي که مردمش اهل تقوا باشند و در کنار احترام به احکام اسلامی آنها را اجرا کنند، برکت ميدهد؛ يعني نعمتهاي دنیا را بسیار راحتتر و فراوانتر در اختیارشان قرار میدهد و دیگر لازم نیست برای دستیابی به آنها خود را به زحمت بیندازند؛ نمونه ظاهری و عملياش نزولِ بههنگام و فراوان باران است. شواهد عینیِ بهرهمندی از نعمتِ بيشتر در پرتو ایمان و تقوا، فراوان است. چهبسا کشاورزي که بهطور معمول لازم است هر روز ساعتها در مزرعه تلاش کند، با رعايت دستورهاي الهي، در مدتزماني اندک به همان نتیجه دست يابد.
آسايش و برکت در سایه تفویض کار به خداوند
تدبیر امور در دست قدرت خداوند است. خداوند زندگي اهل تقوا را بهگونهاي تدبير ميکند که بهترين نتيجه ممکن را از زندگي حاصل ميکنند. در مقابل، افراد بيايمان با اینکه کارهای بسياري انجام میدهند و تلاش فراوانی میکنند، نه از منافع دنيوي بهرهمند میشوند و نه به رشد معنوي ميرسند. عمر چنین کسانی بیبرکت است و کارهایشان بر زمین ميماند؛ اما عمر اهل تقوا آنقدر پربرکت است که بهت و تعجب همگان را برميانگيزد.
آیتاللهبهجترحمه الله درباره آقاشيخمحمدحسين اصفهانيرحمه الله میفرمودند:
اگر کسي فقط عبادات ایشان را ميديد، گمان ميکرد ایشان غير از عبادت
1. طلاق (65)، 2 و 3. «و هركس از خدا پروا كند، [خدا] براى او راه بيرونشدنى قرار مىدهد و از جايىكه حسابش را نمىكند، به او روزى مىرساند».
2. اعراف (7)، 96. «و اگر مردم شهرها ايمان آورده، و به تقوا گراييده بودند، قطعاً بركاتى از آسمان و زمين برايشان مىگشوديم».
کار دیگری ندارند و اگر فقط کارهاي علمي ایشان را ميديد، گمان ميکرد ایشان براي هيچ عبادتي فرصت ندارند و تمام وقتشان صرف کارهای علمی میشود. ایشان تا آخرين روز زندگی زيارت عاشورا و نماز جعفر را ترک نکردند. درعینحال شبی که از دنیا رفتند همه کارهایشان را انجام داده بودند و کسی باور نمیکرد که اینهمه تحقیق و نوشته علمی از ايشان به جا مانده باشد و تعداد زيادي شاگرد برجسته تربيت کرده باشند و عبادات فراواني صورت داده باشند.
نیز، مرحوم حاجشيخعلیمحمد بروجردي میفرمودند:
مرحوم آقاشيخمحمدحسين مجلس روضه هفتگی داشتند و مقید بودند که خود برای حاضران در مجلس چای بریزند و کفشهایشان را جفت کنند. من میدیدم هنگام ریختن چای، خوشآمدگویی به مهمانها، مرتبکردن کفشها و دیگر کارها ذکری را زیر لب تکرار میکنند. سرانجام روزي از آقا پرسيدم این چه ذکری است که شما اینقدر بر آن اصرار دارید و همواره تکرار میکنید؟ ابتدا این سؤال را نپسنديدند؛ ولی بعد از تأملي فرمودند: «خوب است انسان روزي هزارمرتبه انا انزلناه را بخواند».
اين نمونه یک عمر بابرکت است. چنین سفارشی بر زبان کسی جاري شده است که اگر كسی حاشیه کفایه و مکاسب ایشان را درست بفهمد، باید اجازه اجتهاد به او داد. آیا ما هم اینگونهایم یا اینکه براي انجام کار کوچکی همه کارهایمان را تعطیل ميکنیم؟
خلاصه آنکه، خداوند امور مؤمنان را بهگونهاي تدبير ميکند که وقت انسانِ باتقوا صرف بهترين کارها شود. براي چنین شخصی، کسب روزي حلال عبادت است؛ اما بین این عبادت ـکه انسان باید با دیگران سروکار داشته باشدـ با عبادت خالصی همانند مناجات و قرائت قرآن تفاوت بسيار است که انسان در آن فقط با خداوند رابطه دارد. وقتي خداوند ببيند بندهاي واقعاً عاشق عبادت است و ميخواهد با او انس بگيرد و توجه به غير او را نميخواهد، امورش را بهگونهاي تدبیر میکند که عمرش صرف امور دنیا نشود و کارهای دنیوی عباداتش را تحتالشعاع قرار ندهد. او به تکليف واجب خویش، که تلاش برای روزی است، عمل میکند. درِ مغازه را باز ميکند و با
خریدوفروش بهاندازه روزي خود بهره میبرد؛ اما این کارها مانع عبادات دیگر او ـ از قبیل تحصیل، تدریس، نماز و... ـ نميشود. این تدبیری است که عقل انسان بهتنهایی از آن عاجز است و نمیتواند تشخیص دهد که کارها را چگونه و با چه مقدماتی انجام دهد تا به بهترین نتیجه دست یابد؛ درحاليکه خداوند تمام کارهای انسان متقی را تدبیر میکند و بدون آنکه لازم باشد فردْ مقدمات طولانی و پرمشقت را طی کند و وقت و هزینه بسیاری هدر دهد، او را به مقصود ميرساند. در دعاي عرفه آمده است: الهي أغنني بتدبيرک عن تدبيري و باختيارک عن اختياري.(1)
تفاوت تفویض و تنبلی
ممکن است انسان چنين مطلبی با هدف دستيابي آسانتر به نعمتهاي دنیا مطرح كند و از خداوند کمک ميخواهد تا زودتر خواستهاش تحقق يابد. چنین شخصی به دنبال راحتي در دنياست؛ اما سعی دوستان خدا این است که به عبادتشان برسند و کارهای مهمتر و مفیدتر را انجام دهند نه اینکه با پرداختن به امور دنیوی از کارهای مهمتر بازبمانند. اولیاي خدا دوست دارند خداوند بهگونهاي امورشان را تدبیر کند که فرصت بیشتری برای عبادت و کارهایی که خداوند دوست دارد داشته باشند و بهجای آنکه بیشتر وقتشان را صرف رفع نیاز دنيوي کنند به عبادت خداوند بپردازند. درست است که رفع نیاز تکلیف است و اگر به قصد قربت انجام شود، عبادت بهشمار میرود، اما این نوع عبادت با عبادتهایی که اولیاي خدا لذتش را درک میکنند بسیار تفاوت دارد. خداوند نيز تدبير امور آنها را برعهده میگیرد، بلاها را از آنها دفع میكند و توطئههای دشمنانشان را خنثي ميکند تا مانع عبادتشان نشوند. این نعمتها برای كساني است كه به خدا اعتماد کامل دارند و كارشان را به خدا واگذار میكنند. در این صورت خدا هم عهدهدار كارهايشان میشود و دیگر لازم نيست نگران تلفشدن وقتشان برای امور کمارزش دنیوی باشند یا دغدغه توطئههای دشمن را داشته باشند.
1. «خدايا بهجاي اينکه من براي کارهايم تدبير کنم، تو برایم تدبير کن و با تدبير خود مرا از تدبیرکردن بینیاز ساز، و بهجای اینکه من بین چند گزینه یکی را انتخاب کنم، تو برای من انتخاب کن». شیخعباس قمی، مفاتیح الجنان، ترجمه موسوی دامغانی، ص451.
خداوند متعال درباره مؤمن آل فرعون میگوید: وَأُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِبادِ* فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا وَحاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذاب.(1)
در روایتی ويژگيها و نتایج برخی آیات بيان شده است؛(2) مثلاً ذکر یونسی ـلا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَـ(3) انسان را از همّ و غم نجات میدهد. شاهد این مطلب آن است که حضرت یونس علیه السلام پس از آنکه در شکم ماهی گرفتار شد اين ذکر را به درگاه الهی تکرار کرد و خداوند او را از همّ و غم نجات داد. قرآن کریم بعد از نقل این جریان میفرماید: فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنينَ.(4)
اميدواريم ما هم از توفيق بهرهمندي از کلام الهي و سيره اولياي خدا در دنيا و آخرت بينصيب نمانيم.
1. غافر (40)، 44 و 45. «و كارم را به خدا مىسپارم خداست كه به [حال] بندگان [خود] بيناست. پس خدا او را از عواقب سوء آنچه نيرنگ مىكردند حمايت فرمود، و فرعونيان را عذاب سخت فروگرفت».
2. محمدبنعلیبنبابویه (شیخ صدوق) ، الأمالی، ص6، ح2.
3. انبیاء (21)، 87. «معبودى جز تو نيست، منزهى تو، راستى كه من از ستمكاران بودم».
4. انبیاء (21)، 88. «پس [دعاى] او را برآورده كرديم و او را از اندوه رهانيديم، و مؤمنان را [نيز] چنين نجات مىدهيم».
آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org