- مقدمة معاونت پژوهش
- مقدمه نگارنده
- بخش نخست: سفارش امام باقر علیه السلام به جابربنيزيد جعفي
- گفتار نخست
- گفتار دوم
- گفتار سوم
- گفتار چهارم
- گفتار پنجم
- گفتار ششم
- گفتار هفتم
- گفتار هشتم
- گفتار نهم
- گفتار دهم
- گفتار یازدهم
- گفتار دوازدهم
- گفتار سیزدهم
- گفتار چهاردهم
- گفتار پانزدهم
- گفتار شانزدهم
- گفتار هفدهم
- گفتار هجدهم
- گفتار نوزدهم
- بخش دوم: ايمان در كلام امام علي علیه السلام
- گفتار بیستم
- گفتار بيستویکم
- گفتار بيستودوم
- گفتار بيستوسوم
- گفتار بيستوچهارم
- گفتار بيستوپنجم
- گفتار بيستوششم
- گفتار بيستوهفتم
- منابع
- نمایهها
گفتار نهم
وانْزِلْ سَاحَةَ الْقَنَاعَةِ بِاتِّقَاءِ الْحِرْصِ، وَادْفَعْ عَظِيمَ الْحِرْصِ بِإِيثَارِ القناعة، وَاسْتَجْلِبْ حَلَاوَةَ الزَّهَادَةِ بِقَصْرِ الْأَمَلِ؛ با پرهيز از حرص، در آستان قناعت فرود آي و با قناعت، حرصِ بسيار را دور کن و شيريني زهدورزي را با کوتاه کردن آرزو به سوی خود بخوان.
ابهام در مفهوم و مصداق برخی اصطلاحات اخلاقی
در اين سه جمله كه كموبيش به هم مربوطاند، به چند مفهوم اخلاقي اشاره شده است: قناعت در مقابل حرص؛ زهد در مقابل وابستگی به دنيا؛ و دستيابي به حلاوت زهد با كوتاهكردن آرزو. در مفهوم این اصطلاحات و نیز دربارة تطبيق آنها بر مصاديق، اندکی ابهام وجود دارد: ازیکسو، قناعت، مفهومی ارزشی و به این معناست که انسان به آنچه دارد و براي او حاضر است بسنده كند؛ اما آيا همیشه و همهجا باید به آنچه دارد اکتفا کند و قناعت، بهطوركلی مطلوب تلقي میشود؟ آیا نباید برای زندگی خویش كار و تلاش کرد؟ آیا تلاش براي پيشرفت در عرصههای مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، و... نامطلوب است؟ آیا انسان همیشه باید به آنچه دارد اكتفا كند و شكر خدا را بهجا آورد؟ از طرف دیگر، حرص مفهومی ضدارزش است و برخی روايات آن را يكي از پايههاي كفر دانستهاند. اینجا نیز این پرسش مطرح است که آیا ناپسندبودن حرص به این معناست که انسان همیشه بايد همتی كوتاه داشته باشد و به دنبال چيزهاي بااهميت دنيوي نرود؟ افرادی که همت بلندي ندارند، چنین
برداشتی از اینگونه مفاهیم دارند و ازآنجاکه کار زياد در حوصلهشان نميگنجد، خود را اهل قناعت و دوری از حرص معرفی میكنند، و درواقع تنبلي خود را با استفاده از اين مفاهیم توجيه میكنند. در باب کوتاهکردن آرزوها نیز این پرسش مطرح است که مفهومِ آرزوی کوتاه چگونه با مفهوم علوِّ همت، كه محبوب خداست، جمع ميشود؟ مصداق آرزوی کوتاه و همت بلند چیست؟ در مقام بررسی این بخش از روایت، توضیح مختصری درباره اینگونه ابهامها خواهيم داد.
پرهیز از تنبلی
اصولاً بايد بين دلبستن به دنیا و کار و تلاش در امور دنيوي فرق گذاشت. دلبستن به لذات زندگي دنيا و هدف قراردادن لذايذ ناچيز دنيا همان حب دنياست که نکوهيده است و در روايات ریشه همه بدیها شمرده شده است: حبّ الدنيا رأس كلّ خطيئه.(1) كسي كه لذتهاي مادي را هدف اصلی زندگی خود قرار داده باشد، طبعاً به امور معنوي و اخروي اهميت نميدهد. حتي افرادی هم كه به آخرت و ارزشهای معنوي معتقدند، عملاً بسیاری از امور دنيایی را مقدم ميدارند. ترجیحدادن زندگی دنیا بر زندگی آخرت و بهعبارتدیگر حب دنيا همان است که آیات و روایات آنرا نکوهش کردهاند و حتی آن را نشانه كفر دانستهاند: وَوَيْلٌ لِّلْكَافِرِينَ مِنْ عَذَابٍ شَدِيدٍ * الَّذِينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَى الآخِرَةِ.(2) درواقع چنین اشخاصی ايمان محکمي ندارند. خداوند متعال در جایی دیگر میفرماید: بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَيَوةَ الدُّنْيَا* وَالاَْخِرَةُ خَيرٌْ وَأَبْقَى* إِنَّ هَذَا لَفِى الصُّحُفِ الْأُولى.(3) همه پیامبران در کتابهای آسمانی بر این نکته تأکید کردهاند که ترجیح دنیا بر آخرت شايسته نیست؛ بنابراین لذتهاي مادي از این منظر بار منفی دارد و مطلوب نیست؛ اما کوشش در امور دنيا، اعم از كاركردن و كسب درآمد، آباداني زمين، پيشرفت علمي و مانند اينها موضوع ديگري است.
1. محمدبنیعقوببناسحاق کلینی، الکافی، ج3، ص339، ح1903/11؛ همان، ص771، ح2593/8.
2. ابراهیم (14)، 2ـ3. «واى بر كافران از عذابی سخت؛ همانان كه زندگى دنيا را بر آخرت ترجيح مىدهند».
3. اعلي (87)، 16ـ18. «ليكن [شما] زندگى دنيا را برميگزينيد * با آنكه [جهان] آخرت نيكوتر و پايدارتر است * قطعاً در صحيفههاى گذشته اين [معنا] هست».
منافاتنداشتن زهد با کارهای دنیوی
همانگونهکه میدانید از ميان همه كساني كه در دنياي اسلام زاهد و بياعتنا به دنيا شناخته شدهاند، بعد از پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله، امير مؤمنان عليبنابيطالب علیه السلام سرآمد و برجسته است. اگر هزاربار داستان زهد حضرت علي علیه السلام را بخوانيم بازهم تازگی دارد. فرماندهی بود که در میدان جنگ با دستانِ خود، بر کفش پارهاش وصله میزد. ابنعباس میگوید هنگامیکه وارد خیمه فرماندهی شدم امیر مؤمنان علیه السلام را در حال وصلهکردن کفششان دیدم و چون از دلیل کارشان پرسيدم، كفش را به من نشان دادند و از ارزش آن پرسيدند. گفتم این کفش ارزشی ندارد و کسی براي آن پولی نمیدهد. آنگاه حضرت فرمودند: «به خدا قسم، ارزش اين لنگهكفش براي من از حكومتكردن بر شما مردم بيشتر است، مگر آنکه حقی را برپا كنم یا باطلی را از بین ببرم».(1)
حضرت علی علیه السلام ، که مظهر زهد و تقوا در عالم بود، چند قنات با دست خویش ایجاد کرد. کلنگ میزد؛ چاه حفر میکرد؛ و وقتی به آب ميرسيد ميگفت: «این را وقف فقرا کردم».(2) هنوز در اطراف مدينه چاههايي هست که به «آبار(3) علي» معروف است. امیر مؤمنان علیه السلام هستههای خرما را به دوش ميکشيد و دانهدانه آنها را ميکاشت، هنگامیکه سبز ميشد با دست خویش آبياري ميکرد تا پس از سالها درختان تنومندی میشدند، از آنها مراقبت میکرد و هنگامی که به بار مینشستند، آنها را وقف فقرا ميکرد. اینگونه فعاليتها هيچ منافاتي با زهد و بيرغبتي حضرت به امور دنيا نداشت؛ چراکه او اين کارها را براي رضای خداوند متعال انجام ميداد. يکي از وظايف انسان آبادکردن زمين خداست. خداوند دوست ندارد زمين، باير بماند و
1. محمدبنحسین شریف الرضی، نهج البلاغه (صبحی صالح)، محقق و مصحح: فيضالاسلام، ص76، خطبه 33؛ دَخَلْتُ عَلَى أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ علیه السلام بِذِي قَارٍ وَ هُوَ يَخْصِفُ نَعْلَهُ فَقَالَ لِي: مَا قِيمَةُ هَذَا النَّعْلِ؟ فَقُلْتُ: لَا قِيمَةَ لَهَا. فَقَالَ علیه السلام : وَاللَّهِ لَهِيَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ إِمْرَتِكُمْ إِلَّا أَنْ أُقِيمَ حَقّاً أَوْ أَدْفَعَ بَاطِلا.
2. ر.ک: حسینبنمحمدتقی نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، تحقیق و تصحیح مؤسسه آلالبیت علیهم السلام، ج14، ص62، ح16110.
3. آبار جمع بئر و به معنای چاههاست.
درختان خشک شوند. خداوند متعال میفرماید: هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا.(1) يعني خداوند از انسانها ميخواهد زمين را آباد کنند.
علی علیه السلام کار و تلاش میکرد و هنگامی که حاصل زحمتهایش به بار مینشست آنها را به فقرا میبخشید؛ اما ما معمولاً وقتي زاهد و قانع ميشويم که کاری از دستمان برنیاید يا به دليل تنبلي و راحتطلبی حوصلة کارکردن نداشته باشیم. یکی از ويژگيهاي انسان اين است که حتي خودش را هم فریب میدهد. ابتدا ممکن است متوجه حقیقت باشد؛ اما خودش را به ندانستن ميزند و کمکم فریب میخورد؛ بنابراين باید مراقب حیلههای نفس باشیم.
نتیجه آنکه فعاليت، کار و توليد، وظيفهاي است که خدا از انسان خواسته است و بايد انجام شود؛ اما زهد و قناعت به دل انسان مربوط میشود. انسان نباید به دنيا دل ببندد. آنجا که وظیفه دارد باید مال خود را بهراحتی ببخشد و حقوق واجب یا مستحب اموال خود را با رضایت خاطر ادا کند، نه آنکه با بهانههای واهی بهگونهاي از بخشش مالِ خود طفره رود. آنچه مهم است دلنبستن به دنیا و لذتهاي آن است. اگر انسان به رذیله اخلاقیِ حب دنیا گرفتار شود، بهسختی قادر خواهد بود وظایف مالی خود را انجام دهد و حتی علم به عذاب دنیوی و اخروی هم نمیتواند او را از دوستی دنیا جدا کند.
اهمیت انفاقِ دوستداشتنیها
يکي از بهترين راههاي دلکندن از دنیا اين است که انسان از ابتدا اندکي از چيزهايي را که دوست دارد، در راه خدا انفاق کند. قرآن کریم ميفرمايد: لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ.(2) بر اساس اين آیه، يگانه راه رسیدن به خوبی و نیکی آن است که انسان از چيزهايي که دوست دارد در راه خدا انفاق کند. این راهکار را باید جدی گرفت. با عمل به این دستور حب دنیا از دل انسان رخت برمیبندد. بنابراين زهد غیر از مسئله کار، توليد، آباداني زمين، رسيدگی به ديگران و بالابردن سطح اقتصاد کشور در مقابل کفار براي حفظ عزت اسلامي است. اينها تکاليفي است که خداوند بر عهده ما گذاشته است.
1. هود (11)، 61. «اوست كه شما را از زمين آفريد و آبادى آن را به شما واگذاشت».
2. آلعمران (3)، 92. «هرگز به نيكى [كامل] نمىرسيد تا از آنچه خود دوست داريد انفاق نکنيد».
تفاوت آرزوهای طولانی با بلندهمتی
در اخلاق اسلامي آرزوهاي طولانی بسیار نکوهيده است. امام علی علیه السلام ميفرمايند: إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمُ اثْنَتَانِ اتِّبَاعُ الْهَوَى وَطُولُ الْأَمَل.(1) همانگونهکه قبلاً هم گفتيم، هر امر مطلوب و موافق با هوای نفس بد و حرام نيست و چهبسا چيزي که دلخواه انسان است ـ مانند ازدواج ـ شرعاً واجب یا مستحب باشد؛ اما منظور از هواي نفس در اخلاق آن دسته از خواهشهای نفس است که خلاف شرع و خلاف عقل باشد. این سفارش کساني است که دردها را بهخوبی میشناسند و میدانند چه چیزهایی ممکن است دنیا و آخرت انسان را تباه کند؛ ازاینرو باید هشدارهای آنها را جدی گرفت.
طولالأمل به چه معناست؟ آیا طلبهای که با آرزوی تبديلشدن به شخصيت بزرگ علمي یا رسیدن به درجه اجتهاد درس میخواند گرفتار درازي آرزوست؟ آیا آرزوی تبديلشدن به مخترعي بزرگ یا صنعتکاري فوقالعاده برای کسي که به کار صنعتي میپردازد ناپسند است؟ اگر چنین آرزوهایی نباشد فعاليتهاي زندگي خاموش و ساکن ميشود و ترقي و پیشرفتی در جامعه پديد نميآيد. اگر هر دانشآموزي به گذراندن دوره ابتدايي اکتفا کند و آرزو نداشته باشد که مثلاً استاد دانشگاه، دانشمند، فيلسوف يا مرجع تقليد شود دیگر درس نميخواند؛ پس معنای ناپسندبودن آرزوهای طولانی چیست؟
«أمل» در لغت به معنای آرزوست و آرزو چيز بدي نيست. مفهوم دو واژه آرزو و اميد، بسيار به هم نزديک است؛ اما آرزو در مفهوم اخلاقيِ آن، انسان را از وظايف شرعي و کارهاي ارزشمند بازميدارد. کسی که آرزو دارد اولین ثروتمند دنیا شود یا در رشتهای ورزشی قهرمان شود تا نام و آوازه به دست آورد، از تکالیف بالفعلش باز میماند و سرگرم آرزوهایش میشود. چنین آرزوهایی در اخلاق اسلامی ناپسند است.آیا میتوان زندگی در قفس حیوانات درنده را با انگيزه ثبت رکورد، امری مطلوب و دارای فایده عقلی تلقی کرد؟
در اخلاق و فرهنگ اسلامی، آرزوهایی که به کمال و قرب الهی میانجامد، بلندهمتي و علوّ همت تلقي ميشود. اینکه انسان آرزو داشته باشد با تلاش در مسیر تقوا، علم، صنعت، مديريت و مانند اینها پيشرفت کند تا به جامعه خدمت
1. «من از دو چیز بر شما بیمناکم: يکي پيروي از هواي نفس و دیگری آرزوهای طولانی». محمدبنحسین شریف الرضی، نهج البلاغه (صبحی صالح)، محقق و مصحح: فيضالاسلام، ص71 و 72، خطبه 28.
کند یا آرزو داشته باشد با کسب ثروتِ زیاد به همه فقراي شهر رسیدگی کند نکوهيده نيست؛ هرچند بايد راه معقولي برای رسیدن به چنین آرزوهایی در پيش گيرد. ازاينرو اگر پیشبینی کند که آرزویي به احتمال بسیار زیاد تحقق نمييابد، چنین آرزویی خيالبافي خواهد بود؛ اما اگر راهی معقول و هدفی عقلپسند و مقبولِ شرع داشته باشد که دستکم پنجاهدرصد هم تحقق آن پيشبيني شود معقول و بدون اشکال است؛ بنابراين آرزوهای طولانی ناپسند در فرهنگ اسلامی به معناي آرزوهای نامعقول و خلاف شرع است که انسان را از وظایف عقلی و شرعیاش بازمیدارد. چنین مفهومی در روایات اسلامی با عبارت طولالأمل بیان شده است.
قناعت و پرهیز از حرص
تعبير امام باقر علیه السلام درباره قناعت بسیار جالب توجه است. ایشان در مقام تشویق به قناعت، بهجای استفاده از عباراتی نظیر اُطلب القناعة، میفرمایند: وَانْزِلْ سَاحَةَ الْقَنَاعَة؛ «در آستان قناعت فرود آی». زمينه بحث اين بود که مؤمن در دنيا مشغول کشتیگرفتن با نفس خویش است. حضرت راههايي را به مؤمن نشان میدهند که در این مبارزه زمين نخورد و سعي کند بر دشمن خود پيروز شود. يکي از این راهها فرودآمدن در پیشگاه قناعت است. حضرت برای بیان این راه ارزشمند عرصه مبارکی را نشان دادهاند و با تعبیری بسیار احترامآمیز درباره قناعت میفرمایند که سعي کن در اين عرصه وارد شوي. این بیان نشاندهنده اهمیت بسیار زیاد قناعت است. بنابراين مؤمن باید با احترامْ به قناعت بنگرد و سعي کند در آنچه مربوط به مصرف است قناعت کند. روشن است که معنای قناعت تنبلی یا بیکاری نیست؛ زیرا قرآن کريم بر کاروتلاش تأکید کرده است: وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى.(1) ازاینرو قناعت به معناي اکتفاکردن به نیازمندیهاست.
حضرت در ادامه برای ورود به عرصه قناعت پرهیز از حرص را توصیه میکنند؛
1. نجم (53)، 39. «و اينكه براى انسان جز حاصل تلاش او نيست».
چراکه حرص، دشمن قناعت است و در روایات از پایههای کفر شمرده شده است؛(1) يعني اگر انسان آن را دنبال کند سرانجام به کفر ميرسد.
قناعت؛ نابودکننده حرص
راهکار پرهیز از حرص چیست؟ یکی از خواستههای انسان این است که هر قدر هم از نعمتهاي دنيا بهرهمند باشد بازهم بیش از آن را طلب میکند؛ مثلاً نمیتواند به پسانداز خود ـ به هر میزان که باشدـ بسنده کند. دستیابی به پُستومقام یا برخوردارشدن از ديگر نعمتهای مادی نیز از این قبیل است. البته نکته این است که فطرت انسان جوياي كمال بينهايت است؛ اما در مقام مصداقیابی و تطبيق، اشتباه کرده، ميپندارد كمال او در برخورداري از مزاياي مادي زندگي است؛ درحاليكه مطلوب حقيقي چيز ديگري است.
چنین خواستی در انسان طبیعی است و همواره دوست دارد از امکانات و نعمتهای بیشتری بهرهمند باشد. مهم آن است که بدانیم راهکار گرفتارنشدن در دام حرص چیست. امام باقر علیه السلام تعبیر وَادْفَعْ عَظِيمَ الْحِرْصِ بِإِيثَارِ الْقَنَاعَةِ را بهکار برده است. اگر انسان میخواهد حرص در وجودش ریشه نکند و او را به کفر نکشاند، باید قناعت بورزد و به دنیا دل نبندد، هرچند برای انسان تلخ است. برای کسی که وضع اقتصادی خوبی دارد و میتواند غذایي لذيذ يا لباسی زیبا و جدید تهیه کند، سخت است که به غذای ساده و لباسهای قديمياش قناعت کند، و دوست دارد سطح رفاه زندگياش را پيوسته بالاتر برد. دلیل چنین تمایلاتی را باید در آرزوهای طولانی یافت؛ چراکه با دستیافتن به سطحی از رفاه در خوراک، پوشاک، مسکن، شغل و... مرحله بالاتر را آرزو میکند.
انسان برای مبارزه با حرص باید بیندیشد که مگر من چقدر به زندهماندن خود یقین دارم؟ از عمرِ خود چقدر میتوانم استفاده کنم؟ حقیقت این است که انسان میتواند از هر
1. برای نمونه از امام صادق علیه السلام نقل شده است: أُصُولُ الْكُفْرِ ثَلَاثَةٌ: الْحِرْصُ، وَالِاسْتِكْبَارُ، وَالْحَسَد...؛ «ريشههاى كفر سه چيز است: حرص و تكبر و حسد...». ر.ک: محمدبنیعقوببناسحاق کلینی، الکافی، ج3، ص709 و 710، ح2473/1. گفتني است در اصول کافی ابوابی به نامهای فِي أُصُولِ الْكُفْرِ وَأَرْكَانِه و نیز دَعَائِمِ الْكُفْرِ وَشُعَبِه وجود دارد.
لحظه زندگیاش فایده نامحدود ببرد؛ میتوان با گفتن يک سبحانالله صاحب درختی همیشگی در بهشت شد؛(1) يعني صرفکردن يک لحظه براي تسبیح خداوند بهرهای ابدي درپی دارد. آیا شایسته است که انسان چنين عمر باارزشی را صرف بهدستآوردن لباس زیباتر و بهتر، خانه وسيعتر، درآمد بيشتر و... کند؟! گاه انسان در همین دنیا از وقتی که صرف برخی درآمدها کرده است، پشیمان میشود و غصه میخورد که وقت رفتن او فرارسیده است و ثروتش به دست وارثان میافتد و اموالی که گردآورده است، نهتنها هیچ فایدهای برای او ندارد، بلکه چهبسا سبب اختلاف وارثان هم بشود؛ پس به چه دلیل انسان اینهمه ثروت جمع کند؟ عجیب است که برخی به ثروت فراواني که براي هفت نسل آیندهشان هم کافي خواهد بود، قانع نیستند و برای بهدستآوردن اموال بیشتر تلاش میکنند. انسانِ حریص براي جمعآوری ثروت چنان غافل ميشود و به اسارت خيالات و اوهام خود درميآيد که با وجود بهرهمندی از ثروت فراوان، بازهم بر اثر آرزوهای طولانی و حرص، به دنبال افزایش آن است.
به کوتاهی زندگي بينديش
بهترين راه مبارزه با آرزوهای طولانی اين است که انسان به عاقبت آرزوها بیندیشد. بهراستی رسیدن به این آرزوهاي دورودراز برای انسانی که فرصت کمی براي
1. محمدبنعلیبنبابویه، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص11؛ عَنْ أَبِيجَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُاللَّهِ صلی الله علیه و آله: مَنْ قَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ غَرَسَ اللَّهُ لَهُ بِهَا شَجَرَه فِي الْجَنَّةِ وَمَنْ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ غَرَسَ اللَّهُ لَهُ بِهَا شَجَرَةً فِي الْجَنَّةِ وَمَنْ قَالَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ غَرَسَ اللَّهُ لَهُ بِهَا شَجَرَةً فِي الْجَنَّةِ وَمَنْ قَالَ اللَّهُ أَكْبَرُ غَرَسَ اللَّهُ لَهُ بِهَا شَجَرَةً فِي الْجَنَّةِ. فَقَالَ رَجُلٌ مِنْ قُرَيْشٍ: يَا رَسُولَاللَّهِ، إِنَّ شَجَرَنَا فِي الْجَنَّةِ لَكَثِيرٌ؟! قَالَ: نَعَمْ وَلَكِنْ إِيَّاكُمْ أَنْ تُرْسِلُوا عَلَيْهَا نِيرَاناً فَتُحْرِقُوهَا وَ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ يَقُولُ: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَلا تُبْطِلُوا أَعْمالَكُمْ؛ «از امام باقر علیه السلام روایت شده است که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمودند: هركس «سبحان الله» بگويد، خداوند برای او درختى در بهشت مىكارد، و كسى كه «الحمد لله» بگويد، خداوند براى او نيز درختى در بهشت مىنشاند، و كسى كه «لا إِلهَ إِلَّا اللهُ» بگويد، خداوند برای او درختی در بهشت میکارد؛ و براى كسى كه «الله اكبر» بگويد، خداوند همين پاداش را منظور خواهد فرمود. مردى از قريش به حضرت عرض كرد: اى رسول خدا، [بنابراين] درختان بسيارى در بهشت داریم. حضرت علیه السلام فرمودند: آرى، ولى بترسيد از اینکه آتشی بفرستید و آنها را بسوزاند؛ زيرا خداوند متعال مىفرمايد: اى گروه مؤمنان، از خدا و رسول او اطاعت كنيد و اعمال خود را باطل نسازيد».
زندگي دارد و مسافری بیش نیست چه سودي دارد؟ انسان بهجاي اين آرزوهای ناپسند، باید به آخرت خویش بينديشد، و در راه عبادت بیشتر، تعلیموتربیت گستردهتر، دستگیری از فقرا و خدمات عامالمنفعه تلاش کند. اگر انسان بهجاي جستوجوي راههاي خدمت به مردم و پيشرفت علوم (علوم دنيوي يا اخروي و البته علوم اخروي بسیار مفيدتر است) همواره در انديشه افزایش ثروت خود باشد، به تکامل انسانیِ خویش ضربه زده است و احياناً در اين راه از پایمالکردن حقوق ديگران دریغ نخواهد کرد و بدبختی جاودانی را برای خود خواهد خرید.
آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org