قال علي عليه‌السلام : إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ امير مومنان عليه‌السلام مي‌فرمايند: همانا براي شما بهايي جز بهشت نيست، پس به کمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، حکمت456)

 

گفتار ششم

يَا جَابِرُ اسْتَكْثِرْ لِنَفْسِكَ مِنَ اللَّهِ قَلِيلَ الرِّزْقِ تَخَلُّصاً إِلَى الشُّكْرِ، وَاسْتَقْلِلْ مِنْ نَفْسِكَ كَثِيرَ الطَّاعَةِ لِلَّهِ إِزْرَاءً عَلَى النَّفْسِ وَتَعَرُّضاً لِلْعَفْوِ؛ اي جابر، ‌روزي اندک خداداد را بسيار شمار تا شکرگزارش باشي و اطاعت بسيار خود را از خداوند کم شمار تا نفس خود را خوار داشته، خود را در معرض بخشش و عفو قرار دهي.

پس از آنکه امام باقر علیه السلام  اوج مقام ولایت اهل‌بيت علیهم السلام را بیان کردند، راه‌هایی نیز برای کسب فضايل و در نتیجه رسیدن به این مقام والا نشان داده‌اند که بر اساس آن، انسان نباید از همان اول انتظار داشته باشد که همه کارهایش درست باشد و مرتکب هیچ لغزشی نشود. مهم آن است که شخص ایمان قوی داشته باشد و ملکه تقوا را کسب کند؛ سپس همواره با نفسش کُشتی بگیرد و اگر گاهی طعم شکست را چشيد، با عزمی راسخ و تصمیمی جدی مبارزه را قوی‌تر ازسرگیرد.

روایات؛ گنجینه معارف اخلاقی

بخش عظیمی از معارف اخلاقي به بيان فضايل و مراتب مختلف آنها ـ ‌از جمله کمال توحید و عبودیت که بالاترین مراتب است‌ ـ اختصاص دارد. بخش دیگری از اخلاق که بیشتر جنبه کاربردی دارد، به بیان راه‌های بهتر و آسان‌تر شناسایی و کسب فضايل می‌پردازد تا سالک کوی حق، همت خود را به آنها معطوف کند و با آگاهي از مسیر طولانی و پرتگاه‌ها، گام بردارد. انسان برای صعود به کوه‌های مرتفع نیازمند راهنماست.

کوهنورد در مرحله اول باید با کوه آشنا باشد و بداند که طی راهی طولانی نیازمند اراده‌ای قوی است. نقش مهم راهنما این است که نزدیک‌ترین، ساده‌ترین و امن‌ترین راه را نشان، و درباره پرتگاه‌های احتمالی هشدار دهد. بدون شک کسانی که چنین راه‌هایی را پیموده‌اند، بهتر می‌توانند به سالک کمک کنند و دستورهای اجرایی لازم را در اختیار او قرار دهند. به همین دلیل است که معمولاً بزرگان جست‌وجوی استاد اخلاق را توصیه می‌کنند. انسان راه کسب فضايل را از استاداني می‌آموزد که عمری با زحمت مسیر را پیموده‌اند و آگاهانه حاصل تجاربشان را در اختیار او قرار می‌دهند.

گاه انسان می‌داند که باید به کمالی مانند معرفت و محبت خداوند متعال یا اهل‌بيت علیهم السلام برسد، اما نمی‌داند راه آن کدام است. ازآنجاکه او نقش محبت خدا را حتی برای نجات از وسوسه‌هاي شیطان می‌داند، سعی می‌کند به آن دست یابد و به همین دلیل است که در جست‌وجوي راه کسب محبت و رسم شکرگزاري برمی‌آید، و بخشی از بیانات ائمه اطهارعلیهم السلام در معارف اخلاقی به این راهکارها اختصاص دارد.

یکی از ارزش‌های مهم اخلاقی شکر است؛ اما بر اساس فرموده خداوند متعال، قَليلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُورُ؛(1) «از بندگان من اندكى سپاسگزارند». به‌راستی، چگونه می‌توان شاکر بود و انگیزه شکرگزاري يافت؟ شکر واقعی که مطلوب خداست بیش از گفتن الحمد لله ـ ‌بعد از رسیدن به نعمت‌های الهی‌ ـ است. حال، اگر بخواهیم در زمره بندگان شاکر خدا باشيم، که تعدادشان اندک است، چه باید بکنیم؟ همین روایت دست‌کم در دو عبارت به این مسئله پرداخته است.

اهمیت شکر

شکر از ديدگاه قرآن مسئله بسیار مهمي است. اکتفا به ستايش زباني خداوند تأثیر بایسته و شایسته‌اي در سعادت انسان ندارد. آنچه خداوند متعال از انسان می‌خواهد، فراتر از گفتن الحمد لله است. در آیات پرشماري از قرآن کریم بعد از بيان نعمت‌های الهی عبارت لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُون(2) آمده است. افزون بر این در قرآن کریم عبارت‌هایی نظیر سَيَجْزِي


1. سبأ (34)، 13.

2. مانند: انفال (8)، 26؛ نحل (16)، 14 و 78؛ روم (30)، 46؛ جاثیه (45)، 12، و ... «باشد كه سپاسگزارى كنيد».

اللَّهُ الشَّاكِرين،(1)ِ إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُور،(2) و... نیز آمده است که نشان‌دهنده اهمیت شکرگزاري از منظر قرآن کریم است. در‌این‌زمینه روایات بسياري نیز از ائمه اطهارعلیهم السلام وارد شده است.

متکلمان قبل از آنکه وارد بحث‌های کلامی مانند اثبات وجود خداوند شوند، به این سؤال می‌پردازند که چه لزومی دارد چنین بحث‌هایی مطرح شود؟ کساني که گاه از فرهنگ غرب متأثر هستند، ضرورت پیگیری بحث‌هایی مانند اثبات وجود خداوند را انکار مي‌کنند و معتقدند وظیفه ما این است که دروغ نگوییم، خیانت و ظلم نکنیم و انسان شریف و خوبی باشیم؛ خواه خداوند وجود داشته باشد و خواه وجود نداشته باشد! برای پاسخ به چنین افرادی نمی‌توان به سخن پیامبران الهی علیهم السلام استناد کرد؛ زيرا آنها هنوز پیغمبری را قبول ندارند؛ بنابراین تنها راه، استفاده از نيروي عقل براي اثبات ضرورت تحقيق درباره شناخت خداست.

متکلمان مهم‌ترين دليل عقلی بر وجوب شناخت خدا را وجوب شکر منعم می‌دانند. بر اساس حکم عقل تشکرکردن از کسی که به انسان نعمتی می‌دهد واجب است؛ بنابراین باید کسی را که به انسان نعمت داده است شناخت تا بتوان از او تشکر کرد. متکلمان وجوب شکر منعم را بدیهی‌ترین مطلبی می‌دانند که عقلِ انسان را به شناخت صاحب نعمت ـ ‌خداشناسی‌ ـ وادار می‌کند. مسئله شکر از این منظر نیز اهمیتي ویژه دارد.

از میان اقسام عبادت‌کنندگان،(3) کسانی که خداوند را عبادت می‌کنند تا شکر او را به‌جاي آورند، اندک هستند و خداوند متعال غالباً به ‌دليل ترس از عذاب یا شوق نعمت‌های بهشتی ستايش می‌شود. ما معمولاً ضرورت تشکرکردن و حق‌شناس‌بودن


1. آل‌عمران (3)، 144. «و به‌زودى خداوند سپاسگزاران را پاداش مى‏دهد».

2. لقمان (31)، 31. «قطعاً در اين [قدرت‌نمايى،] براى هر شكيباى سپاسگزارى، نشانه‏هاست».

3. حضرت علی علیه السلام  فرمودند: إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ‏ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ وَ‌إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ‏ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ وَ‌إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ‏ شُكْراً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَار؛ «گروهى خدا را به اميد بخشش پرستش كردند كه اين پرستش بازرگانان است و گروهى او را از روى ترس عبادت كردند كه اين عبادت بردگان است و گروهى خدا را از روى سپاسگزارى پرستيدند و اين پرستش آزادگان است». محمد‌بن‌حسین شریف الرضی، نهج البلاغه (صبحی صالح)، محقق و مصحح: فيض‌الاسلام‏، ص510، حکمت 238. گفتني است در برخی روایات به‌جای شکراً، حُباً آمده است، مانند محمدبن‌یعقوب‌بن‌اسحاق کلینی، الکافی، ج3، ص216، ح1672/5.

را درک می‌کنیم؛ ولی عملاً انگیزة شکرگزاری نداریم. به‌راستی چرا قدر نعمت‌های فراواني را که خداوند به ما عنایت فرموده است نمی‌دانیم؟ چرا انگيزه‌اي برای شکر نداريم؟ در شبانه‌روز چندبار به ياد تشکر از خدا می‌افتیم؟

راهکاری قرآنی برای ایجاد انگیزه شکر

خداوند متعال به دلیل لطف بی‌نهایتش در ما انگیزه شکر ایجاد مي‌کند. یکی از بهترین‌ راه‌هایی که قرآن کریم برای ایجاد انگیزه شکر در انسان‌ها معرفی کرده است، توجه دادن به پیامدهای شکر و ناشکری است. خداوند متعال می‌فرماید: لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ وَ‌لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابي‏ لَشَديدٌ.(1) خداوند متعال با این بیان انگیزه شکر را در انسان ایجاد می‌کند؛ و شکر باعث ترفیع درجات انسان می‌شود و انسان را خالص می‌کند؛ با‌این وصفْ عجیب است که گاهی انسان نه‌تنها شکر خداوند را به‌جا نمی‌آورد، بلکه در پیِ برخی حوادث ناسپاسی مي‌کند و از خدا طلبکار و گله‌مند می‌شود. این‌گونه انسان در معرض ناسپاسی حضرت حق و ادانکردن حق بندگی او قرار مي‌گيرد که کمترین نتیجه‌اش محرومیت از نعمت‌هاست.

راهکار امام باقر علیه السلام  برای ایجاد انگیزه شکر

امام باقر علیه السلام راهی را به جابر نشان می‌دهد که انگیزه شکر الهی را در انسان تقویت می‌کند. توضیح آنكه: علت اینکه انسان کمتر در صدد شکر خداوند متعال برمی‌آید، این است که به نعمت‌های خداوند به‌خوبی توجه ندارد و چه‌بسا خود را طلبکار مي‌داند و انتظار دارد نعمت‌های بیشتری به او برسد. برای رهایی از این روحیه باید نعمت‌های الهی را بهتر شناخت و درباره اهمیت همه نعمت‌ها، حتی نعمت‌هایی که کوچک به نظر می‌رسند اندیشید. یکی از موانع درک عظمت نعمت‌های الهی و پیدایش انگیزه شکر در انسان‌ها این است که بخش بزرگي از


1. ابراهیم (14)، 7. «اگر واقعاً سپاسگزارى كنيد، [نعمت‏] شما را افزون خواهم كرد، و اگر ناسپاسى نماييد، قطعاً عذاب من سخت خواهد بود».

نعمت‌ها به برطرف‌شدن نیازهای زيستي مي‌انجامد؛ مثلاً انسان با گرسنه و تشنه‌شدن متوجه نعمت غذا و آب می‌شود، و با رفع ضرورت، اهميت چنين نعمت‌هايي مغفول مي‌ماند.

گاهی انتظارات انسان بیش از اندازه است و دوست دارد هرچه متنعم‌ترین بندگان خدا دارند، در اختیار او هم قرار گیرد. چنان‌که برخی اوقات رزق‌و‌روزی الهی در مقابل اعمالي که انجام مي‌دهيم کم شمرده می‌شود. مخاطب حضرت امام باقر علیه السلام  افرادی هستند که تکالیف واجب خود را انجام داده‌اند ولی عبادت و اطاعت خود را بزرگ می‌شمارند. اشکال کار در این است که انسان ازیک‌طرف روزی و نعمت‌های خدا را کم می‌شمارد و حق آنها را ادا نمی‌کند و از طرف ‌دیگر عبادت‌های خود را زیاد می‌پندارد. باید این معادله را با تفکر در نعمت‌های الهی ـ ‌حتی کوچک‌ترین آنها‌ ـ تغییر داد. مسائل گوناگون و پیچیده زندگی در عصر حاضر به انسان فرصت نمي‌دهد که درباره نعمت‌ها بينديشد. آیا در حرکت انگشت‌های خود دقت کرده‌ايم که اگر همکاری و هماهنگی تعداد زیادی از سلول‌ها و عصب‌ها نمی‌بود، انگشت‌ها توانایی حرکت نداشتند؟ آیا به ذهن ما خطور کرده است که حرکت انگشت‌ها هم نعمتی بزرگ است؟ این سخن در باب تک‌تک اعضای بدن صادق است؛ ازاین‌رو به جوانان سفارش می‌شود که از این منظر بحث‌های زیست‌شناختی را دنبال کنند. انسان باید در این نکته تأمل کند که خداوند متعال برای رساندن لقمه‌اي نان به دست انسان چه اسباب و وسايلي آماده کرده است؛ به تعبير سعدي:

ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند

تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری

گاه نعمت‌های الهی با چند واسطه به دست انسان می‌رسد. خداوند اسباب و وسایل بسیاری را به‌کار گرفته است تا انسان ناني به کف آرد و به غفلت نخورد؛ اما متأسفانه غفلت بشر مانع تفکر درباره نعمت‌های الهی و عظمت آنها می‌شود. برای اينکه انسان بتواند سخن بگويد، نعمت‌های زیادی درکارند که اگر حتی یکی از آنها نمی‌بود، سخن‌گفتن امکان نداشت. برای چند کلمه حرف‌زدن باید دستگاه تنفس درست کار کند و به‌خوبی هوا را جذب و دفع کند؛ ازطرف‌دیگر حنجره باید کار

خود را به‌درستي انجام دهد؛ تارهاي صوتي نيز باید سالم باشد و زبان، دندان و اعضاي مؤثر ديگر در تکلم هر‌کدام به‌درستی نقش خود را ایفا کنند؛ وگرنه هرچه به خود فشار بياوریم، نمی‌توانیم سخن بگوییم.

شناخت درست نعمت‌های خداوند و نیز بزرگ‌شمردن آنها برای پیدا‌شدن انگیزه شکر در انسان و رسیدن او به کمال انسانی و مقام حبّ الهی بسیار راه‌گشاست. نباید به کاخ‌های مجلل و غذاهای تشریفاتی چشم دوخت، بلکه باید به رزقي که خداوند برای انسان مقدر فرموده است راضی بود و آن را کم تلقي نکرد. هر نعمتی ـ ‌هرچند کوچک‌ ـ شايسته شناخت و شکر منعِم است.

آنچه گفتيم در باب نعمت‌های طبیعی بود که هر مؤمن و کافری از آن بهره‌مند است، اما مؤمن باید در نعمت‌های بزرگی مانند هدایت انبیاء، شناخت اسلام، آشنایی با اهل‌بيت علیهم السلام و محبت آنها، توفیق عبادت و انس با خدا و... نیز تفکر کند و سپاس خداوند را به‌جاي آورد. اینکه انسان چشم خود را بر اين همه نعمت ببندد و بر اثر مصیبت‌های دنیوی گله‌مند شود، ناسپاسی است و باعث تنزل ارزش‌های انسانی می‌شود. البته خداوند بسیاری از این ناسپاسی‌ها را عفو می‌کند؛ زيرا ضعف ما را مي‌داند؛ ولي لغزش‌های کوچک اولیاي خدا به حسابشان نوشته مي‌شود و پیامدهایي براي آنها دربردارد.

اندک‌شمردن عبادات

برای ایجاد انگیزه شکر لازم است که اعمال و عبادات‌ خود را بسیار کم و بي‌ارزش بشماريم. البته این امر هم نیاز به راهکاري دارد؛ زيرا چگونه می‌توان روزه یک‌ماه را فاقد هرگونه ارزشی دانست؟ یا زحمت سحرخیزی و خواندن نماز شب در تمام سال را نادیده گرفت؟

حقیقت آن است که کم يا زياد‌شمردن، نسبي است؛ یعنی قدرمطلق آنها ـ‌هرچه هست‌ـ ثابت است؛ اما وقتی با چيزي ديگر سنجیده می‌شود، کم يا زياد جلوه مي‌کند؛ مثلاً وقتي در ازاي جنسي به ارزش هزارتومان، هشتصد تومان به فروشنده بدهید قبول نمی‌کند و می‌گوید کم است؛ يعني در مقابل ارزشِ آن جنس مبلغ کمی پرداخته‌ايد

وگرنه هشتصدتومان کم نيست. حال، اگر انسان بداند که خداوند چقدر از او طلبکار است، عبادت تمام عمر خود را هم کم خواهد دانست.

امام سجاد علیه السلام  مظهر عبادت بودند و به‌اقتضاي موقعيت سیاسی، بسیاری از اوقاتشان را به دعا و مناجات می‌گذراندند که صحیفه سجادیه گواه آن است. هنگامی که به ایشان عرض کردند شما که معصوم هستید، چقدر عبادت می‌کنید و اشک می‌ریزید؟ فرمودند: اگر عبادت علی علیه السلام  را می‌دیدید چه می‌گفتید؟ یا چه کسی می‌تواند عبادت علی علیه السلام  را انجام دهد؟(1) امام سجاد علیه السلام  خودشان را با امير مؤمنان علیه السلام  مقايسه مي‌کنند و در مقام مقايسه با ایشان عبادت خود را کوچک می‌شمارند. براي اينکه بتوانیم عبادات خود را کم و ناچیز ببينيم، بايد اعمال خود را با عبادات بندگان خوب و خالص خدا مقایسه کنیم و ببینیم ایشان به‌لحاظ کمّی و کیفی چگونه عبادت مي‌کرده‌اند؛ در اين صورت شرمنده خواهیم شد. آیا انسان می‌تواند به‌راحتی و بدون خجالت میوه‌ای را که نود‌درصدش خراب است برای کسی هدیه ببرد؟ اگر در ده‌درصد نمازي که به‌جا می‌آوریم توجه و حضور قلب داشته باشيم، مانند پیش‌کشی است که نود‌درصد آن ناسالم است؛ در اين صورت بايد با شرمندگی و خجالت آن را به خداوند عرضه کنيم.

بنابراین براي آنکه اولاً انگیزه شکر پیدا کنیم و ثانیاً بتوانيم شکر خدا را به‌جا بياوريم، لازم است هم در اهميت و کثرت روزي‌ها و نعمت‌هاي خدا تفکر کنیم و هم عبادت‌هاي خودمان را کم و ناقص بشماريم. به همین دلیل امام باقر علیه السلام می‌فرمایند: يَا جَابِرُ اسْتَكْثِرْ لِنَفْسِكَ مِنَ اللَّهِ قَلِيلَ الرِّزْقِ تَخَلُّصاً إِلَى الشُّكْرِ؛ «ای جابر، روزی کمی را که خداوند به تو می‌دهد، زیاد بشمار تا بتوانی انگیزه شکر پیدا کنی». منظور از این سخن کم‌شمردن نعمت‌های زیاد الهی به‌لحاظ کمّی نیست؛ زيرا این سخن از جانب امام باقر علیه السلام باورنکردنی است. معنای زیادشمردن نعمت‌ها این است که آنچه را به تو روزی داده‌اند با ناچیزی و بی‌لیاقتی خودت مقایسه کن و ببین خداوند متعال چقدر به تو نعمت داده است.

وَاسْتَقْلِلْ مِنْ نَفْسِكَ كَثِيرَ الطَّاعَةِ لِلَّهِ إِزْرَاءً عَلَى النَّفْسِ. از‌طرف‌دیگر عبادتي را که انجام


1. حرّ عاملی، وسائل‌الشیعه، ج1، ص92، ح215.

می‌دهي ـ ‌هرچند از نظر حجمْ زیاد باشدـ کوچک بشمار. انسان هر قدر اهل عبادت و شب‌زنده‌داري باشد، باز هم توفیقش از جانب خداوند بوده است. افزون ‌بر این، عبادات ما در مقابل نعمت‌هاي عظيم خدا و عبادت‌هايي که اولياي خدا انجام مي‌دهند، چيزي به شمار نمي‌آيد؛ بنابراین لازم است نعمت‌هاي الهی را با بي‌لياقتي و گناهان خودمان مقایسه کنیم تا آنها در نظرمان عظیم و بزرگ بیایند و عبادت‌هاي خودمان را نيز کم بشماريم؛ چراکه اولاً مقدار آن در مقابل عبادت‌هاي اولياي خدا کم است و ثانياً معلوم نيست پذيرفته شده باشد. از عبادت بدون حضور قلب بايد استغفار کرد، چه رسد به اينکه انسان بخواهد بزرگ‌نمایی کند. بر اساس سفارش حضرت، نفس مي‌خواهد براي خود موقعيتي قائل شود، ولی انسان بايد نفس را از طریق کم‌شمردن عباداتش سرکوب کند.

آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org