قال علي عليه‌السلام : إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ امير مومنان عليه‌السلام مي‌فرمايند: همانا براي شما بهايي جز بهشت نيست، پس به کمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، حکمت456)

 

گفتار هجدهم

وَإِيَّاكَ وَالتَّسْوِيفَ فَإِنَّهُ بَحْرٌ يَغْرَقُ فِيهِ الْهَلْكَى، وَإِيَّاكَ وَالْغَفْلَةَ فَفِيهَا تَكُونُ قَسَاوَةُ الْقَلْبِ، وَإِيَّاكَ وَالتَّوَانِيَ فِيمَا لَا عُذْرَ لَكَ فِيهِ فَإِلَيْهِ يَلْجَأُ النَّادِمُونَ؛ از تأخير [در اطاعت خدا] بپرهيز؛ زيرا تسويف، دريايي است که هلاک‌شوندگان در آن غرق مي‌شوند، و مبادا غافل ماني که سنگ‌دلي به همراه دارد. نکند آنجا که عذري نداري سستي کني که پشيمانان به آن [(سستي)] پناه مي‌برند.

تسویف، غفلت و سستی؛ موانع محبوبیت نزد خداوند

بر اساس فرمایش امام باقر علیه السلام به جابر، زينتي كه خدا دوست دارد، صداقت در اعمال و راستی در کارهاست و اگر کسی محبت پيوسته و پايدار خداوند را بخواهد، باید در حرکت خود به‌سوي خداوند سريع باشد.

در مقابلِ تعجیل و سرعت در انجام كارهای خیر، سه مانع تصور مي‌شود: يكي اينكه انسان انجام كار خير را به تعویق بیندازد و دائماً امروز‌و‌فردا كند. مثل کسانی که توبه را به پس از بهره‌‌مندي از دوران جواني موکول مي‌کنند. به‌تأخیرانداختن کار، برحسب مدت زمانِ تأخیر مراتبی دارد. ممکن است زمان مرگ فرا برسد و کار هنوز انجام نشده باشد یا اگر کار مذکور ظاهراً اولویت ندارد، بر اثر موانعی، مانند پیش‌آمدن کارهای مهم‌تر، هرگز انجام نگيرد. به‌هرحال عالَم که سرای تزاحم است، پيوسته در حال دگرگوني است، و از‌اين‌رو اگر فرصتی به دست آمد که کار خیری انجام دهيم، باید این فرصت را

غنیمت بدانيم و از آن استفاده کنيم. اگر انسان به‌جای غنيمت‌شمردن فرصت‌ها پيوسته امروز‌و‌فردا کند، گرفتار تسويف شده است. تسويف ظاهراً از ريشة «سوف» آمده است. ویژگی سوف در زبان عربی آن است که فعل مضارع را به آینده اختصاص می‌دهد؛ یعنی آن کار در زمان آینده انجام خواهد شد. اینکه انسان به‌جای انجام کار در زمان حاضر، آن را به بعد موکول کند تسویف خوانده مي‌شود؛ حالتی که درواقع دام بزرگ شیطان است و کسی که در اين دام گرفتار آيد، نجات نمي‌يابد و به هدف عالي نمی‌رسد؛

مانع ديگر غفلت است؛ یعنی امور دنيا و زندگی روزمره دنیوی، انسان را به‌کلی از انجام کار خیر غافل كند. در تسويف انسان مي‌داند كه بايد كار خير را انجام دهد، اما امروز‌و‌فردا می‌کند و متوجه نيست که برای انجام کار خير دیر شده است؛ ولي در غفلت انسان از اصل تکلیف غافل است؛

مانع سوم اين است كه انسان، نه‌تنها به اصل تکلیف و کار خیر توجه دارد، بلکه مي‌خواهد آن کار را انجام دهد؛ اما با سستي و بي‌حالي به دنبال انجام کار می‌رود. وقتي انسان به کاري علاقه ندارد با سختی و سنگيني آن را انجام می‌دهد. هنگامی که پدر به فرزندش امر می‌کند که تکاليفش را انجام دهد، فرزند مي‌پذيرد؛ ولی با بی‌حالی و سستی به سراغ کیفش می‌رود تا کم‌کم وسائل ضروري‌اش را بردارد و به‌کندی مشق بنویسد. کسي که علاقه‌ای به مطالعه ندارد، کتاب را برمی‌دارد، روی جلد و پشت آن را نگاه می‌کند، کتاب را ورق می‌زند و وقت زيادي را هدر مي‌دهد تا سرانجام مطالعه را شروع کند؛ اما به‌محض شروع مطالعه حواسش پرت می‌شود و تمرکزش را از دست مي‌دهد. اين فرد نمی‌گوید حالا مطالعه نمی‌کنم، بلکه مشغول مطالعه شده است؛ اما با سستی مطالعه می‌کند. گاه نیز انسان عذري دارد که سستی می‌کند؛ مثلاً مريض است و بر اثر ضعف، توانايي انجام کار را ندارد. اين شخص بعداً مي‌تواند هم براي ديگران عذر بياورد، هم خود را قانع كند و بگوید من کوشش لازم را به‌کار بستم؛ اما بر اثر عذری موجه نتوانستم کارم را انجام دهم.

تسویف؛ مهلکه سعادت انسان

امام باقر علیه السلام  درباره حالت اول ـ ‌تسویف‌ ـ مي‌فرمايند: وَإِيَّاكَ وَالتَّسْوِيفَ فَإِنَّهُ بَحْرٌ يَغْرَقُ

فِيهِ الْهَلْكَى. بر اساس این فرمایش، انسان باید مراقب باشد از شيطان فريب نخورد و در كار خير، امروز‌و‌فردا نكند؛ زيرا تسویف گردابي است كه هركس در آن بيفتد، غرق و هلاك مي‌شود؛ بنابراين در انجام کار خیر باید سرعت را در نظر گرفت: وَسارِعُوا إِلى‏ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقين.(1) امر به شتاب در انجام کارهای نیک مصداق عبارت پيشينِ همین روایت است که حضرت فرمودند: تَحَبَّبْ إِلَيْهِ بِالتَعْجِيلِ في الِانْتِقَالِ.

نماز ظهر را مي‌توان از ابتداي وقت تا نزديک غروب آفتاب خواند. اگر کسي نماز ظهر را آغاز وقت نخواند، گناه نکرده است؛ اما رضایت الهی در اقامه نماز اول وقت است. اقامه نماز اول وقت و شتاب در کار خیر افزون ‌بر‌ آنکه مغفرت و آمرزش گناهان را به دنبال دارد، رضایت الهی را جلب خواهد کرد؛ رضایتی که حضرت موسی علیه السلام هم به دنبال آن بود و براي جلب آن زودتر از همه به وعده‌گاه رسید: وَعَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضى.(2) در‌واقع، شتاب در انجام کارهای خیر باعث خشنودي و شادماني خداوند می‌شود. البته باید دانست که شادماني خداوند از جنس شادماني انسان نیست؛ همان‌گونه ‌که غضب الهی نیز با خشم انسان متفاوت است؛ زيرا ذات الهی تغییر‌ناپذير است. به‌هرحال خداوند متعال عجله در کار خیر را بسیار دوست دارد، و شتافتن در کار خیر، انسان را شايسته رضوان الهي مي‌سازد: وَرِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَر.(3) تسویف، در مقابل عجله و شتاب در كار خير، گرداب ژرفي است که انسان را فريب مي‌دهد که مي‌تواند در آن شنا کند؛ اما وقتی پاي در آن مي‌نهد، جز هلاکت بهره‌ای نمي‌برد.

قساوت قلب؛ نتیجه غفلت

گفتيم غفلت از موانع محبوبيت نزد خداوند است. غفلت ناظر به وقتي است که امور


1. آل‌عمران (3)، 133. «و براى رسيدن به آمرزشى از پروردگار خود و بهشتى كه پهنايش [به قدر] آسمان‌ها و زمين است [و] براى پرهيزکاران آماده شده است، بشتابيد».

2. طه (20)، 84.

3. توبه (9)، 72. «و خشنودى خدا بزرگ‌تر است».

دنيوي انسان را به‌گونه‌اي مشغول کند که فراموش کند چنین تکلیفی هم داشته است. امام باقر علیه السلام مي‌فرمايند: وَإِيَّاكَ وَالْغَفْلَةَ ففيها قساوة القلب.(1)

خداوند متعال درباره مردان و زنان مؤمن در قیامت می‌فرماید: يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنينَ وَ‌الْمُؤْمِناتِ يَسْعى‏ نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْديهِمْ وَ‌بِأَيْمانِهِم.(2) نیز درباره منافقاني که از مؤمنان درخواست نور می‌کنند می‌فرماید: يَوْمَ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ‌الْمُنافِقاتُ لِلَّذينَ آمَنُوا انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قيلَ ارْجِعُوا وَراءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بابٌ باطِنُهُ فيهِ الرَّحْمَةُ وَ‌ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذاب.(3) قرآن کریم پس از این توصیف گفت‌وگوی دو گروه را این‌گونه تصویر کرده است: يُنادُونَهُمْ أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قالُوا بَلى‏ وَ‌لكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَ‌تَرَبَّصْتُمْ وَ‌ارْتَبْتُمْ وَ‌غَرَّتْكُمُ الْأَمانِيُّ حَتَّى جاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَ‌غَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُور.(4) منافقان می‌گویند مگر ما با شما نبوديم؟ مگر ما با شما اهل يک محل، يک مسجد، يک سنگر و... نبودیم؟ چه شد که شما به سعادت رسیدید و ما اين‌گونه در تاريکي و ظلمت گرفتار آمديم؟ مؤمنان می‌گویند: بله، با ما بودید؛ اما امروز‌و‌فردا کرديد؛ قدمي به پيش و قدمي به عقب برداشتيد تا آنکه کم‌کم در دل شما شک پديد آمد. در آغاز پذيرفتيد که بايد این تکالیف را برای رضای خدا انجام داد؛ اما امروز‌و‌فردا کرديد و کم‌کم در اصل تکالیف، ترديد روا داشتيد که آیا اصلاً انجام چنین کارهایی لازم است یا خیر. در این ترديد، آرزوها بر شما غالب شد و شما را فريب داد.

اين سلسله‌مراتبي است که ممکن است برای انسان پيش آيد و کم‌کم او را از راه حق منحرف و منصرف کند. چنین انسانی ناگهان چشم باز مي‌کند و مي‌بيند به‌کلي از مسیر حق دور افتاده است و نه‌تنها در مسیر درست حرکت نکرده، بلکه درست راه مقابل را برگزيده است.


1. «و مبادا دستخوش غفلت شوى كه در آن سنگ‌دلى باشد».

2. حدید (57)، 12. «آن روز كه مردان و زنان مؤمن را مى‏بينى كه نورشان پيشاپيششان و به‌جانب راستشان دوان است».

3. همان، 13. «آن روز مردان و زنان منافق به كسانى كه ايمان آورده‏اند مى‏گويند ما را مهلت دهيد تا از نورتان [اندكى‏] برگيريم. گفته مى‏شود بازپس برگرديد و نورى درخواست كنيد. آن‌گاه ميان آنها ديوارى زده مى‏شود كه آن را دروازه‏اى است؛ باطنش رحمت است و ظاهرش روى به عذاب دارد».

4. همان، 14. [دورويان] آنان را ندا در مي‌دهند: «آيا ما با شما نبوديم؟» مي‌گويند: «چرا، ولي شما خودتان را در بلا افکنديد و امروز‌و‌فردا کرديد و ترديد آورديد و آرزوها شما را غرّه کرد تا فرمان خدا آمد و [شيطانِ] مغرور‌کننده، شما را درباره خدا بفريفت».

خداوند در آيه ديگري می‌فرماید: أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ.(1) دلی که نور هدايت خدا به آن نرسد و عوامل غفلت سبب تاريکي آن شوند، حالت رقت و انفعال را از دست مي‌دهد، و دیگر موعظه به او نفعی نمی‌رساند. در چنين وضعيتي انسان کم‌کم فراموش می‌کند که اصلاً براي چه آفريده شده است؛ کجا مي‌خواهد برود؛ انبياعلیهم السلام براي چه آمده‌اند؛ هدف دستگاه رسالت، امامت و شهادت چه بوده است؛ و...؟ فراموشی و غفلت، دل‌ها را مثل سنگ سخت مي‌کند تا موعظه در آن تأثیری نداشته باشد. امام باقر علیه السلام  مي‌فرمايند مراقب باش به غفلت، روزمرگي و بي‌خيالي مبتلا نشوي که موجب قساوت قلب می‌شود. متأسفانه فرهنگ امروز دنیا بر آن است که هرچه موجب غم، غصه، اندوه، ترس و مانند آن مي‌شود زيان‌آور است و بايد به فراموشي سپرده شود. اگر این حالت به انسان دست دهد، دیگر هیچ حرف حقی در او تأثیر نمی‌گذارد و دل دچار قساوت می‌شود.

پرهیز از سهل‌انگاري و سستی

سومین مانع شتاب در کار خیر سستی و اهمال است. انسان سهل‌انگار وظیفه‌اش را فراموش نکرده است؛ امروز‌و‌فردا نمی‌کند؛ و در صدد انجام کار خير است؛ اما با سستي و تنبلي به ‌دنبال آن کار می‌رود. امام باقر علیه السلام  در‌این‌زمینه هشدار داده‌اند: إِيَّاكَ وَ‌التَّوَانِيَ فِيمَا لَا عُذْرَ لَكَ فِيهِ. سهل‌انگاري و سستی در کاری که وظیفه و تکلیف است و برای ترک آن عذری وجود ندارد، بی‌معناست. لازم است با هوشياري و تمرکز نیروها، وظیفه‌مان را با سرعت لازم و مطلوب انجام دهيم. البته اگر عذری داشته باشيم، ترک کار تا رفع عذر اشکالی ندارد: لَيْسَ عَلَى الْأَعْمى‏ حَرَجٌ وَ‌لا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ‌لا عَلَى الْمَريضِ حَرَج.(2)

وقتي انسان کاری را با سستي آغاز مي‌کند، اميد موفقيت او در آن کار کم است و اغلب اوقات در نيمه راه وامي‌ماند و به نتیجه مطلوب نمی‌رسد. آیا کسي که سالم است و


1. همان، 16. «آيا براى كسانى كه ايمان آورده‏اند هنگام آن نرسيده كه دل‌هايشان به ياد خدا و آن حقيقتى كه نازل شده نرم [و فروتن‏] گردد و مانند كسانى نباشند كه از پيش بدانها كتاب داده شد و [عمر و] انتظار بر آنان به درازا كشيد و دل‌هايشان سخت گرديد و بسيارى از آنها فاسق بودند؟».

2. فتح (48)، 17. «بر نابينا گناهى نيست و بر لَنگ گناهى نيست و بر بيمار گناهى نيست».

وظیفه‌اش را می‌شناسد و توان و تصمیم انجام آن را دارد، در تنبلی و سستی معذور است؟ اگر عذری برای ترک وظیفه باشد، هرچند حسرتی درپی خواهد داشت، هم عذاب وجدان شخص زايل می‌شود، هم در نظر دیگران معذور است.

غنیمت‌شمردن فرصت‌ها

بسیاری از ما با موانع مزبور رو‌به‌رو شده‌ايم و بر اثر تسویف، غفلت، یا سستی در کار خير کوتاهی کرده‌ایم و فرصت را از دست داده‌ایم. حضرت علی علیه السلام  می‌فرمایند: الْفُرْصَه تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَيْر.(1) همان‌طور که ابرها با سرعت حرکت مي‌کنند و ساعتي بعد در جایی مشاهده نمی‌شوند که بوده‌اند، فرصت‌ها هم با سرعت از دست مي‌روند. باید فرصت‌ها را بشناسيم و ببينيم که از فرصت موجود چه استفاده‌ای می‌توان کرد. وقتی فرصت کار خیر از دست رفت، هيچ‌چيز ديگر آن را جبران نمي‌کند.

استفاده از فرصت‌ها کار دشواري نیست؛ در هر لحظه می‌توانيم بدون اینکه کسی دريابد یا تغييري در وضعيت جسماني‌ ما رخ دهد دلمان را متوجه خداي متعال و اولیای او کنيم. اینکه در همین لحظه به یاد خداوند باشیم هیچ دشواري ندارد؛ نه باید مسیری را طی کرد؛ نه باید هزينه‌اي پرداخت؛ نه زحمت و تلاش فراوان لازم دارد؛ و نه کسی متوجه می‌شود که دلمان کجا سیر می‌کند. این کار ازآنجاکه یاد محبوب است شیرین است و علاوه‌ بر آن، برکات فراوانی به همراه دارد: بلاها را از انسان دفع، و شيطان را از او دور مي‌کند؛ به عمر انسان برکت می‌دهد؛ نقص‌هايش را برطرف مي‌کند؛ و او را در کارهایش توفيق مي‌دهد.

خداوند در قرآن مي‌فرمايد: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثيرا* وَ‌سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ‌أَصيلا.(2) در ياد‌کردن از خداوند، آنچه اصالت دارد توجه قلبي است و به همین دلیل خداوند در آيه دیگری مي‌فرمايد: فَاذْكُرُواْ اللّهَ كَذِكْرِكُمْ آبَاءكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا.(3) در این آیه أو أکثر


1. محمد‌بن‌حسین شریف الرضی، نهج البلاغه (صبحي صالح)، حکمت21، ص471. «فرصت‌ مانند گذرِ ابر می‌گذرد؛ پس، فرصت‌های خیر را غنيمت بشماريد».

2. احزاب (33)، 41 و 42. «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، خدا را ياد كنيد، يادى بسيار* و صبح و شام او را به پاكى بستاييد».

3. بقره (2)، 200. «همان‌گونه كه پدران خود را به ياد مى‏آوريد، يا با يادكردنى بيشتر، خدا را به ياد آوريد».

ذکراً نیامده است، بلکه خداوند متعال می‌فرماید: أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا. تعبير شدت درباره کيفيت ذکر به‌کار می‌رود و موضوع کميت مطرح نيست، هرچه ذکر تکرار شود، مصداق ذکر کثیر خواهد بود؛ اما توجه قلبی شدت و ضعف دارد. این آیه بر شدت ذکر تأکید کرده است؛ یعنی انسان باید سعی کند کيفيت توجه خود را افزايش دهد. هرچه توجه انسان در هنگام ذکرگفتن بیشتر باشد، شدت آن بیشتر است و همه ما توانايي عطف توجه را داريم.

خوب است گاهی بينديشيم که چقدر از فرصت‌هایمان که در اوقات فراغت استفاده می‌کنیم؛ آیا در اوقات فراغت، به خداوند متعال توجه داریم؟ برخی به‌محض یافتن فرصت، به انواع فکرهاي آشفته، سوءظن به ديگران، آرزوپروري براي دنيا و... مشغول مي‌شوند و اگر هم ‌چنين افکاري نپرورانند با حل جدول، تماشاي فيلم و کارتون و مثل اينها خود را سرگرم می‌کنند. آیا شايسته است که با وجود برکات فراوان یاد خدا و اولیای او از فرصت‌هايمان استفاده نکنیم؟ چرا وقتي بیکار نشسته‌ايم و نمی‌دانيم چه باید بکنيم چند آيه قرآن تلاوت نمي‌کنيم؟ بزرگان ما به قرائت قرآن بسیار سفارش کرده‌اند و خود به آن مقيد بوده‌اند. حضرت امام‌خمینیرحمه الله با آن مسئولیت‌های سنگین مقید بودند در شبانه‌روز چند مرتبه قرآن بخوانند؛ درحالي‌که ما گاهی بیکار نشسته‌ایم؛ فرصت داریم؛ سلامتيم؛ ولی تنبلی می‌کنیم و فرصت قرائت قرآن را از دست می‌دهیم.

یکی از مضامینی که در منابع روایی اسلام بسيار تکرار شده این است که خداوند برای هربار گفتن تسبيحات اربعه درختي در بهشت براي گوینده مي‌رویاند.(1) ما در هر لحظه می‌توانیم درختی برای خود در بهشت بکاريم. کاشتن درخت در طبيعت و به ثمر‌رساندن آن کار آسانی نیست؛ اما به‌راحتی می‌توان این کار را با یاد خدا انجام داد. چگونه است که آماده‌ايم ساعت‌ها درباره دیگران صحبت کنيم و بار غیبت، تهمت، دروغ، بدگویی و... را به دوش بکشيم؛ اما وقتی می‌خواهيم ذکر خدا بگوييم و به یاد او باشيم سستی مي‌کنيم؟ اين‌ حالت نشانه تسلط عامل ديگري است که در ادبيات ديني ما از


1. ر.ک: محمد‌بن‌علی‌بن‌بابویه، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص11؛ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله‏ مَنْ قَالَ سُبْحَانَ‏ اللَّهِ غَرَسَ‏ اللَّهُ لَهُ بِهَا شَجَرَةً فِي الْجَنَّةِ وَمَنْ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ غَرَسَ اللَّهُ لَهُ بِهَا شَجَرَةً فِي الْجَنَّةِ وَمَنْ قَالَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ غَرَسَ اللَّهُ لَهُ بِهَا شَجَرَةً فِي الْجَنَّةِ وَمَنْ قَالَ اللَّهُ أَكْبَرُ غَرَسَ اللَّهُ لَهُ بِهَا شَجَرَةً فِي الْجَنَّةِ فَقَالَ رَجُلٌ مِنْ قُرَيْشٍ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ شَجَرَنَا فِي الْجَنَّةِ لَكَثِيرٌ قَالَ نَعَمْ وَلَكِنْ إِيَّاكُمْ أَنْ تُرْسِلُوا عَلَيْهَا نِيرَاناً فَتُحْرِقُوهَا وَ‌ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ يَقُولُ: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَلا تُبْطِلُوا أَعْمالَكُمْ‏».

آن به شيطان تعبير مي‌شود. این عامل خارجی مانع توجه دل به خدا مي‌شود. چرا انسان بايد تا اين حد از موجودي فريب بخورد که خدا از دشمنی او با انسان خبر داده است؟ خداوند می‌فرماید: إِنَّ الشَّيْطانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّما يَدْعُوا حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحابِ السَّعير.(1) بر اساس فرمایش خداوند متعال، باید شیطان را دشمن داريم و حیله‌های او را بشناسيم؛ اما گاه به‌گونه‌اي عمل می‌کنیم که گویا او دوست و رفیق ماست.

عمر انسان کوتاه است و فرصت به‌سرعت از دست مي‌رود. روزي چشم خواهيم گشود که دیگر فرصتی باقی نمانده است؛ بنابراين خوب است همتي بگماريم و از عمر خود بهره‌مند شويم. می‌توانيم تعداد روزهای عمر خود را حساب کنيم و با ضرب‌کردن آن در دقايق یا ثانیه‌ها بفهميم که چقدر از فرصت‌ها استفاده کرده‌ايم. آیا از تک‌تک لحظاتی بهره برده‌ايم که می‌توانسته به درختی در بهشت تبدیل شود؟ آیا نمازها را اول وقت می‌خوانیم یا بعد از صرف غذا، استراحت، صحبت‌کردن و تماشای فیلم، در آخر وقت به نماز مي‌پردازيم؟ نمازی را که چند دقیقه بیشتر طول نمي‌کشد اول وقت بخوانيد و نگذاريد شيطان فريبتان دهد.

امام باقر علیه السلام  می‌فرمایند: إِيَّاكَ وَالتَّوَانِيَ فِيمَا لَا عُذْرَ لَكَ فِيهِ فَإِلَيْهِ يَلْجَأُ النَّادِمُونَ. این احتمال به‌يقين نزديک‌تر است که ضمیر هاء در إلیه به عذر برگردد؛ یعنی مبادا آنجا كه عذرى ندارى سستى كنى كه پشيمانان به عذر پناه مي‌برند. اگر انسان به ‌دليل عذري که دارد وظيفه‌اش را انجام ندهد و پشیمان شود یا دیگران او را سرزنش ‌كنند، مي‌تواند به سپر عذرش پناه ببرد؛ اما کسي که مانعی برای انجام کار خیر ندارد، نبايد کوتاهي کند.

خلاصه آنکه بر اساس فرمايش امام باقر علیه السلام  اگر کسی می‌خواهد نزد خداوند عزیز باشد و محبت خدا را جلب کند باید در کارهای خیر شتاب کند و گرفتار موانعي مانند تسویف، غفلت یا سستی نشود. ایشان هشدار می‌دهند که مبادا مبتلا به تسويف شوي و امروزوفردا كني؛ به‌طوری‌ که كار نیک به‌کلی رها شود يا مبتلا به غفلت شوي كه نتیجه آن هم ترك کار نیک است و افزون ‌بر آن دلت هم سخت ‌شود؛ اما اگر اهل غفلت نيستی و تصميم به عمل نيک هم داري، مراقب باش سستي نكني و در كار خیر بشتابي.


1. فاطر (35)، 6. «درحقيقت، شيطان دشمن شماست، شما [نيز] او را دشمن گيريد. [او] فقط دارودسته خود را مى‏خوانَد تا آنها از ياران آتش باشند».

آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org