- جلسه اول؛ مراتب و شرايط محبت خدا
- جلسه دوم؛ تعريف محبت
- جلسه سوم؛ اقسام محبت
- جلسه چهارم؛ شدت و ضعف محبت
- جلسه پنجم؛ محبت خدا و حب انسان به صفات کمال
- جلسه ششم؛ راهي براي جلب محبت
- جلسه هشتم؛ خلوت شبانه با خدا؛ لازمه محبت به او
- جلسه نهم؛ مناجات با خدا در كنار وظايف ديگر
- جلسه دهم؛ کارهايي که خدا دوست دارد
- جلسه يازدهم؛ عوامل و موانع محبت خدا
- جلسه دوازدهم؛ محبت اولياي خداوند، لازمه محبت اوست
- جلسه سيزدهم؛ حمد خدا؛ نقطه اوج محبت
- جلسه چهاردهم؛ دشمني با دشمنان خدا؛ لازمه محبت خدا
- جلسه پانزدهم؛ عوامل و موانع محبت خدا
- جلسه شانزدهم؛ راههاي دريافت محبت الهي
- جلسه هفدهم؛ حب فيالله
- جلسه هجدهم؛ اکسير محبت
- جلسه نوزدهم؛مراتب محبت خدا
- جلسه بيستم؛ مراتب محبت خدا
- جلسه بيستويکم؛ درجات محبت اهلبيت عليهمالسلام
- جلسه بيستودوم؛ حديث معراج؛ دريايي از معارف براي سير و سلوک
- جلسه بيستوسوم؛ زندگي گوارا در سايه توجه و اعتماد به خدا
- جلسه بيستوچهارم؛ حيات پايدار؛ تلاش براي سعادت اخروي
- جلسه بيستوپنجم؛ دنيا و آخرت
- جلسه بيستوششم؛ دنيا و آخرت
- جلسه بيستوهفتم؛ آخرت در نظام عقيدتي و ارزشي اسلام
- جلسه بيستوهشتم؛ عوامل اجتماعي سعادت اخروي و وظايف دولت
- جلسه بيستونهم؛ گام به گام؛ تا آسمان
- جلسه سيام؛ عالم محضر خداست
- جلسه سيو يکم؛ پله، پله؛ تا خدا
- جلسه سيو دوم؛ محبت؛ ميوه مراقبه
- جلسه سيوسوم؛ چشم دل باز كن، كه جان بيني
- جلسه سيوچهارم؛ خداوند، مربي سالك اليالله
- جلسه سيوپنجم؛ دنيا؛ پرتگاه مرگبار يا راه رشد؟
- جلسه سيوششم؛ هذا هو العيش الهنيء
- جلسه سيوهفتم؛ رسد آدمي به جايي كه به جز خدا نبيند
- جلسه سيوهشتم؛ نشانههاي دلدادگي
- جلسه سيونهم؛ يك قلب و يك محبت
- جلسه چهلم؛ فقيران خدايي!
- جلسه چهلويکم؛ رابطه زهد، با پيشرفت اقتصادي
- جلسه چهلودوم؛ رابطه زهد، با پيشرفت اقتصادي
- جلسه چهلوسوم؛ ويژگيهاي اهل دنيا
- جلسه چهلوچهارم؛ حيا؛ برجستهترين ويژگي اهل آخرت
- جلسه چهلوپنجم؛ دوري از حماقت
- جلسه چهلوششم؛ محبت به مخلوقات خدا
- جلسه چهلوهفتم؛ اهل آخرت؛ بيداردلان دائمالذكر
- جلسه چهلوهشتم؛ رابطه عاشقانه عبد و معبود
- جلسه چهلونهم؛ حيات از آنِ اوست
- جلسه پنجاه؛وحدت دنيا و آخرت
- جلسه پنجاه و يكم
صدا/فیلم | اندازه |
---|---|
صداي اين جلسه را از اينجا بشنويد | 11.57 مگابایت |
بسم الله الرحمن الرحيم
آن چه پيشرو داريد گزيدهاي از سخنان حضرت آيتالله مصباحيزدي (دامتبركاته) در دفتر مقام معظم رهبري است كه در تاريخ 93/4/19، مطابق با شب سيزدهم رمضان 1435 ايراد فرمودهاند. باشد تا اين رهنمودها بر بصيرت ما بيافزايد و چراغ فروزان راه هدايت و سعادت ما قرار گيرد.
محبت خدا
(35)
دنيا؛ پرتگاه مرگبار يا راه رشد؟
اشاره
وَ أُضَيِّقَ عَلَيْهِ الدُّنْيَا وَ أُبَغِّضَ إِلَيْهِ مَا فِيهَا مِنَ اللَّذَّاتِ وَ أُحَذِّرَهُ مِنَ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا كَمَا يُحَذِّرُ الرَّاعِي غَنَمَهُ مِنْ مَرَاتِعِ الْهَلْكَةِ[1]
در ادامه بحث در باره فرازي از حديث قدسي معراج گفتيم بعد از آن که سالك نهايت تلاش خود را براي جلب رضاي خداوند و اطاعت از دستورات او انجام داد، خداي متعال به عنوان پاداش، عناياتي به او ميكند که به كمك آنها ميتواند مراحل عاليتري از سير الي الله را بگذراند. اولين عنايت خداوند ايجاد محبت خودش در دل سالك است؛ به دنبال آن، او را از موانع پيش رويش که در علاقه به دنيا و لذايذ آن خلاصه ميشود، آگاه ساخته و در رفع اين موانع به او كمك ميكند. خداوند ميفرمايد: أُحَذِّرَهُ مِنَ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا كَمَا يُحَذِّرُ الرَّاعِي غَنَمَهُ مِنْ مَرَاتِعِ الْهَلْكَةِ؛ همچنان که چوپان گوسفندانش را از چراگاههاي مرگبار برحذر ميدارد، من هم بنده صالحي را که به اين مرحله رسيده، از دنيا و لذتهاي آن برحذر ميدارم. در اين زمينه گفتيم اين هشدار در يادآوري خلاصه نميشود؛ چون اين مقدار از تذكر و راهنمايي به واسطه انبياء براي همه انسانها انجام ميگيرد. منظور از بر حذر داشتن سالك در اين مرحله، فراهم كردن شرايط لازم و ايجاد انگيزهاي قوي در او براي رها کردن لذائذ دنيا و مبارزه با هواي نفساني و وساوس شيطاني است. و اين سومين مرحله از تربيت مربي نسبت به فراگير است.
دنيا؛ خوب يا بد؟
در اينجا ممكن است اين سوال مطرح شود که مگر دنيا مخلوق خداي متعال نيست كه بر اساس حکمت آفريده شده و في حد نفسه نكوهيده نيست؟ پس چرا خدا ميفرمايد دنيا را مبغوض سالك قرار ميدهم تا نسبت به آن سوءظن داشته باشد و دنيا را دشمن بدارد؟
در جلسات قبل گفتيم واژه «دنيا» لااقل سه کاربرد متفاوت دارد؛ اول: مجموعه عالم مادي که هماكنون در آن زندگي ميکنيم با نظامي كه حاکم بر آن است و روزي تغيير ميکند و به دنبال آن، اين عالم متلاشي شده، عالم آخرت آغاز ميشود. دوم: بخشي از زندگي انسان كه قبل از مرگ در اين عالم ميگذراند و با مرگ پايان مييابد، و سپس بخش ديگرش كه حيات ابدي اوست، آغاز ميشود. اين دو كاربرد دنيا جايي براي ارزشگذاري ندارد؛ يكي مرحلهاي از هستي و ديگري مرحلهاي از زندگي آدمي است، كه هر دو بايد بگذرد. سوم: ارتباط انسان با زندگي دنيا و دلبستگياش نسبت به آن، كه ذهن آدمي را دائماً به خود مشغول ميكند و او را وا ميدارد كه همه همتش را براي رسيدن به لذتهاي آن به كار گيرد. اين كاربرد دنيا است كه مورد نكوهش قرار ميگيرد. انسان ممكن است نسبت به دنيا دو نوع نگرش داشته باشد: يكي آن كه به چشم هدف به دنيا بنگرد و همه تلاشهايش براي دسترسي به امور مادي و بهرهمند شدن از لذائذ دنيوي باشد؛ در مقابل، نگاه ابزاري به دنيا براي رسيدن به نعمتهاي ابدي كه خداوند در عالم آخرت براي انسان مهيا كرده است؛ همانند عينکي كه انسان بهوسيله آن ميبيند و به خود آن توجهي ندارد؛ اگر دنيا را اينگونه ببينيم، هيچ عيبي ندارد. چون وسيلهاي است كه بدون آن دست بشر از رسيدن به سعادت ابدي كوتاه است. خداوند اين ابزار را در اختيار آدمي قرار داده تا با استفاده از امكانات آن، زاد وتوشهاي براي آخرتش فراهم كند و به بهشت برسد. اما اگر آدمي به جاي نگاه ابزاري به دنيا، هدف و مقصدش را كه حيات اخروي است، فراموش کند و همه توجهش مجذوب وسيلهاي كه براي رسيدن به آن هدف در اختيارش قرار دارد، بشود، و به لذات زودگذر دنيا قناعت كند، بايد او را مذمت كرد. آيا ساعتها كار و تلاش، و تحمل سختيها و ناهنجاريها فقط براي چند لقمه غذا كار قابل ستايشي است؟
دنيا به دو معناي اول، نكوهشي ندارد
آيا ماه و خورشيد، آب و درخت، و معادن نفت، طلا و الماس را بايد مذمت كرد؟ يا آدميزادي را که چشم و گوش دارد، و از استعداد و هنري برخوردار است؟ مذمت براي دلبستگي انسان به لذتهايي است که او را از هدف اصليش غافل ميکند. دليل مذمت دنيا هم، همين است كه انسان را از رسيدن به مقصد نهائيش باز ميدارد. اگر مزاحمتي بين امور دنيا و آخرت وجود نداشت، جايي براي نكوهش دنيا نبود. کساني بوده و هستند كه با وجود بهرهمندي از لذتهاي دنيا، به سعادت ابدي هم رسيدهاند. مانند حضرت سليمان كه فرمود: رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَّا يَنبَغِي لِأَحَدٍ مِّنْ بَعْدِي؟[2] حضرت سليمان سلطنتي داشت که نظيري براي آن در عالم نميتوان يافت. در عين حال، خودش غذاي سادهاي تناول ميكرد و بيشتر وقت خود را به عبادت خدا ميپرداخت؛ در قرآن هم با عظمت از او ياد شده و از بندگان شايسته خدا شمرده شده است. آنچه شايسته مذمت است آن نوع نگرش به اين بخش از زندگي است، که مانع انسان از توجه به هدف و مقصد اصلياش ميشود.
بنا براين در تعبير أُبَغِّضَ إِلَيْهِ مَا فِيهَا مِنَ اللَّذَّاتِ وَ أُحَذِّرَهُ مِنَ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا اشاره به ماه و خورشيد، و ديگر مخلوقات دنيا نيست؛ بلكه دلبستگي به دنيا و لذات آن است كه همچون مرتع مرگباري پيش روي آدمي است و خداوند بنده سالكش را از آن بر حذر ميدارد.
قرآن كريم در مقام مذمت دنيا آن را «متاعالغرور» مينامد: وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ[3]. واژه «غرور» در عربي به معني فريب خوردن و فريب دادن است. دنيا مَتَاعُ الْغُرُورِ است؛ چون آدمي را ميفريبد و لذتهاي ناچيز و زودگذر آن را به جاي لذتهاي ابدي وانمود ميكند.
دنيا، محل آزمون و گذر
همه ما بالفطره طالب ادامه حيات و خوشي و سعادت ابدي هستيم، و هيچ موجود زندهاي را نميشود يافت كه چنين نباشد. حتي حيوانات نيز همه تلاش خود را براي زنده ماندن انجام ميدهند. از همينرو قرآن هم براي دعوت مردم به کار خير به ايشان خوشيها و نعمتهاي خوب اخروي را وعده ميهد؛ وَفَوَاكِهَ مِمَّا يَشْتَهُونَ؛[4] وَلَحْمِ طَيْرٍ مِّمَّا يَشْتَهُونَ[5]× جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ[6]. بنا براين طالب خوشي بودن نكوهشي ندارد. اما انسان براي لذات زودگذر اين دنيا خلق نشده است؛ بلكه براي حيات بينهايت آفريده شده است. در حاليكه زندگي و خوشيهاي اين دنيا گذرا و محدود است و با چشم بر هم زدني به پايان ميرسد. خداوند اين لذتها را در امور دنيوي قرار داده تا جاذبهاي باشد براي اين كه آدمي از آنها استفاده كند و به اين وسيله حياتش ادامه يابد و زمينه براي رشدش فراهم شود. آنچه از خوشي و ناخوشي در اين عالم ميگذرد، وسيله امتحان است و هيچ يك از آنها اصالت ندارد. اگر هر صبح غذاي آدمي سر سجادهاش آماده بود، به دنبال كسب و كار نميرفت، تا زمينه براي انجام معاملات حلال و حرام فراهم شود، ديگر جايي براي راستگويي و دروغگويي نبود، و به دنبال آن، پاداش و مجازات نيز مطرح نميشد. اگر آدمي نياز جنسي نداشت، زمينهاي براي تكاليف و احكام مربوط به ازدواج، خانواده، همسرداري و تربيت فرزند، و ثواب و مجازاتهاي مربوط به هر يك فراهم نميشد. پس لازم است چنين اموري باشد، تا زمينههايي براي امتحان انسان فراهم شود. از همين رو خداوند فرمود: إِنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ[7]. «فتنه» در لغت به معناي گرفتار کردن و درگير ساختن است. اين آيه همسران و فرزند را به عنوان وسيلهاي براي آزمايش معرفي ميكند. گفتيم رشد و تكامل ما و بهشت و جهنم در گرو اعمالي است که در اين دنيا انجام ميدهيم. پس هر چه اعمال ما گستردهتر و متنوعتر باشد، زمينه امتحانات بيشتري فراهم ميشود، و به دنبال آن زمينه تکامل نيز گستردهتر ميشود؛ هر چه تکليف بيشتر باشد، زمينه رشد نيز بيشتر است.
البته رشد، دو سويه و تابع رفتار آدمي است؛ كسي كه رفتارش مثبت است، رشد او هم مثبت است؛ در مقابل، كسي كه ازدستورات سرپيچي كند، رشدش منفي است. اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطَامًا وَفِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ[8]. براي اين که تکليف آدمي در آخرت مشخص شود، بايد در دنيا امتحاناتي را بگذراند؛ هر روز بايد زمينهاي ايجاد بشود، تا آدمي عکسالعملش را نسبت به آن نشان دهد و از ميان صراط مستقيم و راه كج يكي را انتخاب كند.
كساني تصور ميکنند، عالم هستي منحصراً به همين دنيا است، مَا هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا يُهْلِكُنَا إِلَّا الدَّهْرُ[9]، بعضي از ايشان مانند مارکسيستها دين را ساخته سرمايهداران براي بهرهكشي از کارگران ميدانند؛ كساني نيز مثل نيچه خدا را مخلوق ذهن زورمندان، براي تسلط بر ضعفا معرفي ميكنند. بعضي نيز نسبت به زندگي ابدي اظهار شك ميكنند و به تعبير قرآن ميگويند: وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً[10]؛ گروهي هم دين را در حد لقلقه زبان ميپذيرند و نقشي براي آن در زندگي قايل نيستند. از چنين كساني انتظار نميرود رابطه بين رفتارهاي دنيوي و نتايج اخروي را بپذيرند. اما مسلماني که به اين مطلب به عنوان يك اعتقادات اصولي اعتراف ميکند، آيا ممكن است زندگي چنين شخصي با زندگي كسي كه منکر معاد است، يكسان باشد؟ اگر چنين شد، معلوم ميشود غَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا[11].
انسان بالفطره طالب خوشي ابدي است و حتي بعضي اين ويژگي آدمي را يكي از نشانههاي وجود معاد دانستهاند. چون بدون وجود زندگي ابدي، چنين گرايشي در انسان وجود نخواهد داشت. حال چگونه ممكن است آدمي اين بخش از حيات خود را فراموش کند، و صبح كه از خواب بر ميخيزد فقط به فكر سرگرمي و خوشيهاي دنيوي باشد، و حداكثر با عجله چند رکعت نماز بخواند؟ اگر ما باور داريم كه هدف و مقصد ديگري فراتر از زندگي اين دنيا داريم، بايد از تمام لحظات شبانهروز براي حركت به سوي اين مقصد استفاده کنيم و توجه داشته باشيم كه زندگي اين دنيا ابزاري است براي رسيدن به خوشيها و لذتهاي ابدي، و حتي يك لحظه از آن را در راهي غير از اين صرف نكنيم.
البته نبايد تصور کرد كه رسيدن به آخرت فقط از طريق نماز و رزوه ممكن است. خير؛ گاهي کار در آزمايشگاه هم براي آخرت است؛ گاهي فعاليتهاي علمي، تحقيقات تاريخي، پژوهشهاي فلسفي و حتي کارهاي هنري هم ميتواند براي آخرت باشد. هر كاري كه براي خدا و براي حفظ عزت اسلام و جامعه اسلامي صورت گيرد، دنياطلبي نيست؛ تنها كاري كه فقط براي دنيا و لذات آن انجام شود، دنياطلبي است.
دنياي فريبكار در قرآن
در اينجا به چند مورد از تعبيرات قرآن كريم در مقام مذمت دنيا اشاره ميكنيم. خداوند در آيه 130 از سوره انعام ميفرمايد: يا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَ لَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آياتي وَ يُنْذِرُونَكُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا قالُوا شَهِدْنا عَلى أَنْفُسِنا وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ شَهِدُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كانُوا كافِرين[12]. خداوند در روز قيامت جنيان و انسيان را مخاطب قرار داده و از آنها ميپرسد: آيا پيام رسولاني که آيات مرا براي شما بيان ميكردند، به شما نرسيد و نفهميديد که روزي مثل امروز خواهد آمد كه بايد براي آن آماده باشيد؟ آيا اين پيام به شما نرسيد که در چنين روزي به جزئيات اعمال شما رسيدگي ميشود؟ آنها در پاسخ ميگويند: قالُوا شَهِدْنا عَلى أَنْفُسِنا؛ ما عليه خود شهادت ميدهيم؛ پيامبران آمدند و اين پيام را به ما ابلاغ كردند. اما چرا آنها به اين پيام توجه نكردند؟ قَالُواْ شَهِدْنَا عَلَى أَنفُسِنَا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا؛ زندگي دنيا فريبشان داد و آنان را از ياد آخرت غافل کرد. آيا نورافشاني خورشيد و ماه و ستارگان، رويش گياهان و چهچهه بلبلان ايشان را فريب داد؟ مگر ذات اين مخلوقات فريبدهنده است؟ اصل وجود اين دنيا چه عيبي دارد؟ مگر اميرالمؤمنين عليهالسلام نفرمود دنيا مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ وَ مُصَلَّى مَلَائِكَةِ اللَّه[13] است؟
اين دنيا ابزاري است كه ممكن است موجب فريب بشر بشود؛ همچنانكه ميتواند او را موعظه كند و بر بصيرتش بيافزايد. اين امر بستگي به نحوه تعامل انسان با دنيا و استفاده از آن دارد. اگر زيباييهاي دنيا و جلوهگريهايش چشم انسان را پر و دلش را تسخير كند، فريفته دنيا خواهد شد.
دين؛ بازيچه دنياطلبان
در آيه ديگري ميفرمايد پس از جدا شدن بهشتيان از جهنميان در روز قيامت، زماني كه ضُرِبَ بَيْنَهُم بِسُورٍ لَّهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَابُ * يُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَكُن مَّعَكُمْ[14]، جهنميان كساني را كه به بهشت رفتهاند، صدا ميزنند و از آنها ميپرسند: آيا ما در دنيا رفيق شما، برادرتان، دوست، همکلاس و همسنگرتان نبوديم؟ در پاسخ ميشنوند كه در دنيا با هم بوديم؛ ولي غَرَّتْكُمُ الْأَمانِي آرزوهاي زودگذر دنيا شما را فريب داد. در آيه ديگري ميفرمايد: بهشتيان از اهل دوزخ ميپرسند: فَهَلْ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا[15]؛ آنچه خدا وعده داده بود، انجام گرفت؟ دوزخيان در پاسخ ميگويند: بله؛ وعده خدا راست بود. در ادامه، اصحاب جهنم از اهل بهشت درخواست ميكنند براي رفع تشنگي كمي آب به آنها بدهند، يا از پسماندههاي سفرهشان چيزي به آنها بدهند؛ وَنَادَى أَصْحَابُ النَّارِ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِيضُواْ عَلَيْنَا مِنَ الْمَاء أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللّهُ[16]؛ اما در پاسخ ميشنوند: إِنَّ اللّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الْكَافِرِينَ؛ حتي تهماندههاي سفره ما هم به بر شما حرام است؛ چرا؟ چون اصحاب جهنم كساني هستند كه اتَّخَذُواْ دِينَهُمْ لَهْوًا وَلَعِبًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا[17]؛ با دين خدا بازي کردند؛ مانند كودكان كه از اسباببازيشان براي سرگرمي استفاده ميكنند و آن را جدي نميگيرند.
دين بازيچه نيست. خدا دين را فرستاد تا انسانها آن را جدي بگيرند و به دستوراتش عمل کنند. اما دوزخيان با احكام الهي چه كردند؟ گفتند: إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا[18]؛ گفتند چه تفاوتي بين سرمايهگذاري در يك معامله و سود بردن از آن، با سود بردن از وامي است كه به ديگري داده ميشود؟! حکم خدا را به بازي گرفته و گفتند: وام بدهيد؛ سود بگيريد؛ و براي مطابقت آن با احكام شرع معاملهاي صوري هم به آن ضميمه كنيد؛ آيا اين چيزي غير از بازي با دين خدا است؟ هر طفلي اين را ميفهمد. آيه قرآن صريحاً ميفرمايد: فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ فَأْذَنُواْ بِحَرْبٍ مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ[19]؛ اگر دست از ربا برنميداريد، اعلان جنگ با خدا بدهيد. چنين تعبيري براي هيچ حکم ديگري نيست. با اين وجود با درست كردن كلاهي شرعي به رباخواري ادامه ميدهيم!
اگر کسي واقعاً معتقد باشد كه خدا و حساب و کتابي در کار است و باور کند كه خدا ربا را در حکم جنگ با خودش قرار داده، در عين حال با معامله صوري ربا ميگيرد، اين چيزي جز استهزاء دين خداست؟ وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَرُسُلِي هُزُوًا[20]؛ چنين كساني مستحق گرفتار شدن به عذاب جهنم هستند و لياقت استفاده از پسمانده سفره بهشتيان را هم ندارند.
فراموش كردن آخرت و استهزاء آيات و احكام الهي
در آيه ديگري فريبخوردگان دنيا را چنين توصيف ميكند: وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فَالْيَوْمَ نَنسَاهُمْ كَمَا نَسُواْ لِقَاء يَوْمِهِمْ هَـذَا وَمَا كَانُواْ بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ[21]؛ چنين كساني در واقع آيات الهي را انکار ميکردند. چون اگر کسي آيات خدا را جدي بگيرد، با آنها اين چنين برخورد نميكند. در آيه هفتاد از سوره انعام نيز ميفرمايد: وَذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا... لَهُمْ شَرَابٌ مِّنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُواْ يَكْفُرُونَ [22]؛ اينان كساني هستند كه دينشان را بازيچه و سرگرمي قرار دادند؛ چون فريب اين دنيا را خورده بودند و به لذتها و سرگرميهاي آن دل بسته بودند. نتيجه رفتار چنين كساني اين است كه لَهُمْ شَرَابٌ مِّنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُواْ يَكْفُرُونَ؛ در آيه ديگري نيز ميفرمايد: وَقِيلَ الْيَوْمَ نَنسَاكُمْ كَمَا نَسِيتُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا وَمَأْوَاكُمْ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن نَّاصِرِينَ[23]؛ همچنانكه شما در دنيا روز قيامت را فراموش كرديد، ما نيز امروز شما را فراموش ميكنيم و كسي به ياري شما نخواهد آمد. در سوره جاثيه نيز ميفرمايد: ذَلِكُم بِأَنَّكُمُ اتَّخَذْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا[24]؛ عذاب جهنم نتيجه آن است كه در دنيا آيات خدا را مسخره کرديد. زماني كه گفته ميشود فلان مسأله حکم خدا و نص قرآن است، علما بر آن اجماع دارند و روايات متواتري آن را ثابت ميكند؛ با تمسخر ميگويد: اين احكام متعلق به زماني بود که عربها با هم ميجنگيدند و دخترانشان را زنده به گور ميکردند. تصور نكنيد اين خيالبافي است. خودم شاهد بودم كه استاد معمّم حقوق در باره قوانين جزايي اسلام به تمسخر ميگفت: شنيدم هنوز در قم کساني هستند که معتقدند بايد آدمها را مثل خر با چوب كتك زد! زمان اين برخوردهاي خشونتآميز گذشت! مگر يكي از مسئول فعلي نگفت: توسعه فرهنگ نياز به آزادي دارد و با فيلترينگ نميتوان فرهنگ را توسعه داد؟! دقيقاً بر خلاف فرمايش مقام معظم رهبري در ابتداي سال كه فرمودند: به بهانه آزادي نميتوان جلوي همه چيز را باز کرد.
اگر کسي معتقد به خدا، آخرت، و حساب و کتاب است، نبايد نسبت به اين مسايل بيتفاوت باشد. اين چنين برخوردهايي بازي کردن با قرآن است. فريفته زرق و برق دنياي غرب و پيشرفتهاي مادي شدن و فراموش كردن دين؛ اين دنياي مذموم است؛ نه دنيايي كه آدمي در آن با تلاش و زحمت به دنبال كسب دستاوردي براي استفاده خانواده و بستگانش، و كمك به فقرا و همنوعانش باشد؛ نه دنيايي كه در آن كسي در پي آن باشد كه با پيشرفتهاي علمي و صنعتي زمينه جذب غير مسلمانان به سوي دين و دعوت آنها به خير را فراهم كند. اين دنيا مذموم نيست. اگر از پيشرفت در امور دنيوي به عنوان وسيلهاي براي سعادت استفاده شود، يعني در چارچوب احکام الهي، و با رعايت عناوين ثانويهاي مثل حفظ عزت اسلام و عزت کشور اسلامي، خودکفا شدن مسلمانان و خارج شدن از زير سلطه کفار، عمل شود، همه فعاليتهايي كه در اين زمينه صورت بگيرد، عبادت است و نه تنها مذموم نيست، بلكه حتي در مواردي واجب ميشود.
دنيا زماني مذموم است كه وَغَرَّتْكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا ما بفريبد و از آخرت باز بدارد؛ لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ عَن ذِكْرِ اللَّهِ[25]؛ اموري که توجه ما را به لذائذ زودگذر دنيا معطوف كند و موجب شود خدا و آخرت را فراموش کنيم.
وفقنالله و اياکم انشاءالله
[1]. بحار الأنوار، ج74، ص: 28.
[2]. ص(38) /35.
[3]. آلعمران(3) / 185.
[4]. مرسلات(77) / 42.
[5]. واقعه(56) / 21.
[6]. بقره(2) / 25؛ آلعمران(3) / 15؛ و... .
[7]. تغابن(64) / 15.
[8]. حديد(57) / 20.
[9]. جاثيه(45) / 24.
[10]. كهف(18) / 36.
[11]. انعام(6) / 70.
[12]. انعام(6) / 130.
[13]. نهجالبلاغه، ص 493، خطبه 131.
[14]. حديد(57) / 13-14.
[15]. اعراف(7) / 44.
[16]. اعراف(7) / 44.
[17]. اعراف(7) / 45.
[18]. بقره(2) / 275.
[19]. بقره(2) / 279.
[20]. كهف(18) / 106.
[21]. اعراف(7) / 51.
[22]. انعام(6) / 70.
[23]. جاثيه(45) / 34.
[24]. جاثيه(45) / 35.
[25]. منافقون(63) / 9.
آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org