درس سيزدهم:
اوصاف و افعال فرشتگان (2)
کارهاي ويژه فرشتگان
افعال فرشتگان در برزخ و قيامت
اهداف درس
از دانشپژوه انتظار ميرود پس از فراگيري اين درس
1. با آن دسته از کارهايي که قرآن با صراحت به فرشتگان نسبت نداده است، ولي بهاحتمال قوي مربوط به فرشتگان است، آشنا شود؛
2. کارهاي ويژهاي را که برخي از فرشتگان برحسب شأن خود در مواقع خاص، يا براي اشخاص خاص انجام دادهاند، برشمارد؛
3. نکاتي را که در ارتباط با مأموريتهاي ويژه فرشتگان، از آيات 16 تا 19 سوره مريم برميآيد، بيان کند؛
4. با مأموريتهاي فرشتگان در برزخ و قيامت آشنا شود.
در درس گذشته آن دسته از کارهايي را که قرآن با صراحت به فرشتگان نسبت داده بود يا ظهور قوي در آنها داشت، برشمرديم. در قرآن آياتي هم هست که برخي کارها را به عناوين عامي نسبت ميدهد که صراحتي در فرشتگان ندارند ولي ظاهراً يا احتمالاً مقصود از آنها نيز، فرشتگان باشند. در اين درس به بررسي اين دسته از کارها ميپردازيم.
5. حمل عرش خدا و استغفار براي مؤمنان
خداوند درباره حاملان عرش ميگويد: الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيُؤمِنُونَ بِهِ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا (غافر:7)؛ «آنان كه عرش را برميدارند و كساني كه در اطراف آن هستند، همراه سپاس خدا، او را تسبيح ميگويند و بدو ايمان دارند و براي مؤمنان طلب آمرزش ميكنند». در اينجا بهصراحت ذكر نشده است كه حاملان عرش چه كساني هستند؛ ولي به قرينة آيات ديگر، ميتوان استظهار و يا استشعار كرد كه اينان فرشتگاناند كه كارشان تسبيح خدا و استغفار براي مؤمنان است. افزون بر اين ميتوان دريافت كه اين فرشتگان،
دستكم يك كارشان تسبيح و استغفار براي مؤمنان است(1) كه اين خود نوعي شفاعت است.
6. ضبط و نوشتن اعمال انسانها
از ديگر کارهايي که قرآن با صراحت به فرشتگان نسبت نميدهد، ولي از قراين بهدست ميآيد که ظاهراً کار فرشتگان است، ضبط و ثبت کارهاي انسانهاست:
وَإِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظِين* كِراماً كاتِبِين (انفطار:10ـ11)؛ «و همانا بر شما نگهباناند؛ ارجمنداني كه نويسندهاند»؛
إِنَّ رُسُلَنا يَكْتُبُونَ ما تَمْكُرُون (يونس:21)؛ «همانا رسولان ما فريبكاريهاي شما را مينويسند»؛
بَلي وَرُسُلُنا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُون (زخرف:80)؛ «آري و رسولان ما نزد آنان مينويسند»؛
ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاّ لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيد (ق:18)؛ «هيچ گفتاري بر زبان نراند، مگر اينكه نگاهباني آماده [همان جا] حاضر است».
7. نگهباني از انسانها و حفظ جان آنان
در يکي از آيات مسئله حفظ آدميان مطرح شده است؛ بدون آنکه تصريح شود که آن حافظان ملائكهاند؛ اما از قراين ميتوان دريافت كه منظور فرشتگاناند: لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ (رعد:11)؛ «او (انسان) نگاهباناني در پيش روي و پشت سر دارد كه او را برحسب امر خداي، حفظ ميكنند».
1. آيه 5 سوره شوري نيز بهصراحت بيان ميکند که فرشتگان براي اهل زمين استغفار ميکنند: وَالْمَلائِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِمَن فِي الأَرْض.
در تفسير اين آيه در ميان مفسران اختلاف است؛ اما شايد اين احتمال قويتر باشد كه هركس نگهبانهايي از فرشتگان دارد كه به فرمان خداوند، او را حفظ ميكنند تا هنگامي كه قضاي حتمي الهي دررسد.(1)
8. تدبير عالم و تقسيم روزي بندگان
با توجه به آياتي كه ميگفت تدبير امر از عالم بالا، و نزول آن به زمين کار فرشتگان است، شايد بتوان استظهار کرد که منظور از مدبّرات و مقسّمات در آيات فَالْمُدَبِّراتِ أمْرا (نازعات:5) و فَالْمُقَسِّماتِ أمْرا (ذاريات:4) نيز فرشتگان باشند؛ زيرا تقسيم نيز لازمة تدبير است؛ يعني آنچه را خداوند روزي بندگان قرار ميدهد، اينان تقسيم ميكنند و همينان واسطه رساندن سهم هركس يا تقسيمات ديگر هستند.
مشابه آياتي كه ذكر شد، آيات نخستين دو سوره صافات و مرسلات است:
وَالصَّافَّاتِ صَفًّا * فَالزَّاجِرَاتِ زَجْرًا * فَالتَّالِيَاتِ ذِكْرًا (صافات:1ـ3)؛
وَالْمُرْسَلاتِ عُرْفًا * فَالْعَاصِفَاتِ عَصْفًا * وَالنَّاشِرَاتِ نَشْرًا * فَالْفَارِقَاتِ فَرْقًا * فَالْمُلْقِيَاتِ ذِكْرًا * عُذْرًا أوْ نُذْرًا. (مرسلات:1ـ6).
البته مفسران در تفسير اين آيات، اختلافات بسياري دارند؛ اما يك وجه در تفسير چنين آياتي اين است كه مراد از اين عناوين، فرشتگاناند.
ب) کارهاي ويژه فرشتگان
برخي از کارهاست که تنها بعضي از فرشتگان به اعتبار شأنشان، در مواقع ويژه و براي اشخاصي خاص، انجام داده يا ميدهند. اکنون به بررسي اين دسته از کارهاي فرشتگان ميپردازيم.
1. همچنين در آيه 61 سوره انعام ميخوانيم: وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَيُرْسِلُ عَلَيْكُم حَفَظَة.
1. بشارت به خاندان ابراهيم و وساطت در عذاب قوم لوط
در جريان عذاب قوم لوط، فرشتگاني مأموريت يافتند که بهعنوان ميهمان بر حضرت ابراهيم(عليه السلام) وارد شوند و سپس از نزد او بروند و قوم لوط را هلاك کنند. اين ماجرا در سه جاي قرآن بيان شده است؛ ازجمله در آياتي از سوره هود ميخوانيم:
وَلَقَدْ جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهِيمَ بِالْبُشْري قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ فَما لَبِثَ أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ * فَلَمّا رَأي أَيْدِيَهُمْ لا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قالُوا لا تَخَفْ إِنّا أُرْسِلْنا إِلي قَوْمِ لُوطٍ * وَامْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ وَمِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوبَ * قالَتْ يا وَيْلَتي أَأَلِدُ وَأَنَا عَجُوزٌ وَهذا بَعْلِي شَيْخاً إِنَّ هذا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ * قالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللهِ رَحْمَتُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ (هود:69ـ73)؛ همانا رسولانِ ما به مژده نزد ابراهيم(عليه السلام) آمدند و سلام گفتند؛ ابراهيم(عليه السلام) سلام گفت؛ سپس بيدرنگ [براي آنان] گوسالهاي بريان آورد. پس چون ديد كه آن فرشتگان دست بهسوي آن (گوساله بريان) دراز نميکنند، بيگانه و ناشناسشان پنداشت و از آنان ترسيد. گفتند: مترس؛ ما بهسوي قوم لوط فرستاده شدهايم. و همسر وي که ايستاده بود، خنديد [يا حائض شد]. ما او را به اسحاق و از پس او يعقوب، مژده داديم؛ گفت: واي بر من! آيا من بزايم؛ درحاليكه من زني پير هستم و اين شوهرم نيز پير است؟! همانا اين چيز شگفتي است! فرشتگان گفتند: آيا از تدبير خداوند در شگفت ميشوي؟ رحمت خدا و بركتهاي وي بر شما اهل اين خانه باد؛ همانا خدا ستودة بزرگوار است.
سپس ميفرمايد: قالُوا يا لُوطُ إِنّا رُسُلُ رَبِّك (هود:81)؛ «گفتند: اي لوط؛ ما فرستادگان خداي تو هستيم».(1)
از اين داستان درمييابيم كه فرشتگان ميتوانند به اموري كه در آينده رخ ميدهد، بشارت بدهند؛ يعني گونهاي علم غيبي را به پيامبران يا ديگران برسانند. همچنين آنان گاهي موظف ميشوند كه عذابي را بر قومي نازل كنند؛ چنانکه در تدبير عذاب قوم لوط، فرشتگان واسطه بودند. پيش از اين نيز در آياتي خوانديم كه همه فرشتگان واسطه امر و تدبير الهياند. اما اين آيات بيان مصاديق خاص تدبير اينجهاني است كه شايد، چون وسيلة مادي نداشته و تدبيري غيرعادي بوده است، فرشتگان بهصورت ويژه براي انجام آن موظف شدهاند.
2. حمل تابوت سکينه
ازجمله قضاياي خاص ديگري که درباره کار فرشتگان در قرآن ذکر شده، حمل تابوت سکينه است. بنياسرائيل تابوتي داشتند كه در جنگها پيشاپيش خود حركت ميدادند و در آن آيات و نشانههاي خدا و گويا عصاي حضرت موسي نيز بوده است؛ حاملان اين تابوت فرشتگان بودند:
وَقالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيه مُلْكِهِ أنْ يَأْتِيَكُمُ التّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِمّا تَرَكَ آلُ مُوسي وَآلُ هارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ إِنَّ فِي ذلِكَ لآيه لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤمِنِين (بقره:248)؛ پيامبرشان به ايشان گفت: همانا نشانة فرمانروايي طالوت اين است كه براي شما آن تابوتي را ميآورد كه در آن آرامشي از خداوندگارتان و اموري بهجايمانده از ميراث خاندان موسي و خاندان هارون
1. اين داستان در سوره حجر آيات 51ـ74 و نيز در سورة عنكبوت آيات 31ـ34 نيز آمده است. (م)
قرار دارد و فرشتگان آن را حمل ميكنند؛ همانا در اين نشانهاي براي شماست، اگر مؤمن باشيد.
آن پيامبر الهي هنگامي اين مطلب را بيان كرد كه سلطنت طالوت را به آنان معرفي کرده بود؛ ولي مردم آن را نپذيرفته بودند. پس معلوم ميشود حوادثي كه عامل طبيعي ندارند، بهوسيله فرشتگان انجام ميشوند؛ يعني آن حوادث بيسبب نيستند؛ سبب آنها ملائكهاند.
3. داستان زكريا و مريم
ازجمله قضاياي خاصي که قرآن دخالت فرشتگان را در آن بيان ميکند، داستان حضرت زکريا و مريم است. دخالت فرشتگان در داستان حضرت زکريا يک بار در سوره آلعمران آمده است: فَنادَتْهُ الْمَلائِكَةُ وَهُوَ قائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْراب (آلعمران:39)؛ «فرشتگان هنگامي او را خواندند كه وي در محراب نماز ميخواند». مشابه اين را بدون تصريح در انتساب عمل به فرشتگان در سوره مريم داريم: يا زَكَرِيّا إِنّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ اسْمُهُ يَحْيي (مريم:7)؛ «اي زكريا، ما تو را به فرزند پسري بشارت ميدهيم كه نامش يحيي است».
قرآن در داستان حضرت مريم نيز مأموريت ويژه فرشتهاي را که «روح» مينامدش، ذکر ميکند:
وَاذْكُرْ فِي الْكِتابِ مَرْيَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أهْلِها مَكاناً شَرْقِيًّا * فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجاباً فَأَرْسَلْنا إِلَيْها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِيًّا * قالَتْ إِنِّي أعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِيًّا * قالَ إِنَّما أنَا رَسُولُ رَبِّكِ لأَهَبَ لَكِ غُلاماً زَكِيًّا (مريم:16ـ19)؛ ياد كن در اين كتاب مريم را، هنگامي كه دوري گزيد از خانوادة خود در مكاني شرقي و در برابر آنان پوششي برگرفت. سپس ما روح خويش را بهسوي او
فرستاديم تا بهصورت بشري موزون بر وي نمايان شد. مريم گفت: اگر تقوا داري، من از تو به خداي رحمان پناه ميبرم. وي گفت: همانا من فرستادة خداي توأم تا به تو پسري پاكيزه عطا كنم.
از اين آيات چند نکته قابل استفاده است:
نخست اينكه گفتوگو با فرشتگان، ويژه انبيا نيست؛ زيرا حضرت مريم پيامبر نبود. كساني را كه از گفتوگوي ائمة اطهار(عليهم السلام)، با فرشتگان در شگفتاند، بايد به اين آيات رهنمون كرد.
ديگر اينکه اگرچه ارسال روح يک نوع بشارت و پيام از خدا بود، ولي حقيقت فراتر از اين است؛ در واقع روح، که ظاهراً يكي از فرشتگان يا از بزرگان آنها يا مخلوقي شبيه آنان است،(1) بهصورت انسان بر مريم ظاهر شد و همين ملک وسيله تحقق جنين عيسي(عليه السلام) در رحم حضرت مريم بود؛ او در پيدايش عيسي چنان تأثيري داشت كه ميگويد: لأَهَبَ لَک؛ «تا من به تو عطا كنم». اينگونه فاعليت فرشته، خود يك نوع خلق كردن است؛ البته بهنحو وساطت؛ چنانکه خود حضرت عيسي(عليه السلام) نيز خلق ميکرد و اين مقامي بسيار والاست.
نتيجه اينکه كسي در نقش «واهب عيسي» بوده كه نوعي فاعليت و تأثير در اين امر داشته است؛ پس معلوم ميشود كه فرشتگان، يا روح چنين كارهايي نيز بهعهده دارند و اين يكي از مصاديق خرق عادت است که فاعلش فرشتگاناند.(2)
نکته ديگري كه ميتوان از اين آيات دريافت، اين است كه فرشتگان يا دستكم برخي از آنان، ميتوانند بهصورت بشر ظاهر شوند.
1. در روايات اختلافاتي دراينباره وجود دارد. اين روح اگر همان روحالامين باشد، جبرئيل است و چهبسا اين احتمال از آيات هم بهتر استظهار شود. (م)
2. با اينکه تولد حضرت عيسي(عليه السلام) معجزه است، پذيرفتن معجزه، به معناي نفي فاعليت از غيرخدا نيست؛ بلكه ممكن است واسطههايي نيز، ازجمله ملائكه، در ميان باشند. (م)
همچنين از اين آيات درمييابيم كه تعبير «رسالت»، در امور تكويني نيز بهكار ميرود؛ زيرا در آيه يادشده «روح» ميگويد: إِنَّما أنَا رَسُولُ رَبِّك؛ پس وساطت در عمل نيز، يك نوع رسالت است. بهعبارتديگر، رسالت گاهي بهصورت ابلاغ پيام است و گاهي به شکل انجام كار؛ چنانکه در داستان حضرت لوط نيز، فرشتگاني که مأمور عذاب قوم لوط بودند، گفتند: إِنّا رُسُلُ رَبِّك (هود:81). پس وساطت روح در خلق حضرت عيسي نيز، گونهاي رسالت بود.(1)
بههرحال مجموع آيات مربوط به افعال فرشتگان، گوياي آن است كه ملائكه، وحي را به پيامبران ميرسانند و در تدبير امور عالم دست دارند؛ براي مثال: قبض روح ميكنند؛ اعمال را مينويسند؛ به مؤمنان بشارت ميدهند و مدد ميرسانند؛ بر کفار لعنت ميفرستند؛ روزيها را تقسيم ميکنند؛ نگهبان جان آدميان هستند؛ برخي حاملان عرشاند يا در اطراف آن بهسر ميبرند؛ براي مؤمنان آمرزش ميطلبند و آنان را شفاعت ميکنند. گاهي هم خداوند فرشتگان را بهصورت ويژه مأمور انجام کارهايي ميکند. مأموريتهاي فرشتگان در داستان حضرت ابراهيم و لوط و حمل تابوت سکينه و ماجراي حضرت زکريا و حضرت مريم نمونههايي از اين مأموريتهاي ويژه است.
کارهاي فرشتگان در برزخ و قيامت
آنچه تاکنون درباره کارهاي فرشتگان گفتيم، همه مربوط به عالم دنيا بود؛ اما اينکه پس از اين عالم آنان چه کارهايي را بر عهده دارند، بايد گفت که ملائكه در عالم برزخ هم حضور دارند و مأمور به انجام اموري هستند؛ ازجمله:
1. يکي ديگر از کارهاي فرشتگان، بشارت تولد حضرت مسيح به حضرت مريم است: إِذْ قَالَتِِ الْمَلائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللهَ يُبَشِّرُكِ بِکلمه مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيح (آلعمران:45). اين آيه را ميتوان با بقية آيات بشارت در يکجا گرد آورد و عنوان مستقلي به آنها داد.
فرشتگاني هستند كه در حال احتضار به مؤمنان بشارت ميدهند، و ميدانيم كه زمان احتضار هنگامي است كه چشم انسان به عالم برزخ باز ميشود. بشارت دادن به مؤمنان در قرآن با صراحت به فرشتگان نسبت داده شده است. طبق قراين، اين بشارت به هنگام احتضار به آنان داده ميشود: إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ ألاّ تَخافُوا وَلا تَحْزَنُوا وأبْشِِرُوا بِالْجَنَّةِِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُون (فصلت:30)؛ «بهراستي آنان كه گفتند خداي ما «الله» است، سپس [در اين راه] ايستادگي و استواري کردند، فرشتگان بر آنان فرود ميآيند [و ميگويند]: مترسيد و غمگين مباشيد و بشارت باد شمايان را بهشتي كه بدان وعده داده ميشديد».
اگر دليلي داشته باشيم ميتوانيم بگوييم حتي پيش از مرگ نيز فرشتگان بر برخي مؤمنان نازل ميشوند و به آنان بشارت ميدهند و اين آيه مُنافي با اين مطلب نيست؛ اما قدر متيقن اين است كه به هنگام مرگ، اين بشارت داده ميشود.
در قيامت نيز فرشتگان حضور دارند. دستهاي از آنها به استقبال مؤمنان ميروند: وَتَتَلَقّاهُمُ الْمَلائِكَةُ هذا يَوْمُكُم (انبياء:103)؛ «و فرشتگان به پيشواز آنان ميروند [و به آنان ميگويند:] امروز روز شماست»؛ و دستهاي ديگر در بهشت استقرار دارند و به مؤمنان درود ميفرستند: وَقالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُم (زمر:73)؛ «نگاهبانان بهشت به آنان ميگويند: درود بر شما، خوش آمديد».
دستهاي از فرشتگان نيز، مسئول دوزخاند: كُلَّمَا ألْقِيَ فِيهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا ألَمْ يَأْتِكُمْ نَذِير (ملک:8)؛ «هرگاه که گروهي در آن (دوزخ) افکنده شوند، نگهبانان دوزخ از آنان ميپرسند: مگر بيمدهندهاي به سراغ شما نيامد؟»؛ و در آيهاي ديگر ميخوانيم: وَمَا جَعَلْنَا أصْحَابَ النَّارِ إِلا مَلائِكَة (مدثر:31)؛ «و ما مأموران دوزخ را فقط از فرشتگان قرار داديم». جالب است که قرآن تعداد موکلان دوزخ را نيز بيان کرده: عَلَيْها تِسْعَةَ عَشَر (مدثر:30)؛ «نوزده نفر بر آن (دوزخ) موکلاند» و پذيرش آن را
علامت ايمان، و رد آن را نشانة نفاق يا کفر دانسته است.(1) گويا اين مطلب در كتب آسماني پيش از قرآن نيز بوده است و اهل كتاب آن را ميدانستهاند؛ ازاينرو تعداد آن را از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) پرسيده بودند تا ببينند او از اين مطلب آگاهي دارد يا نه. قرآن اين فرشتگان را مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِداد (تحريم:6) خوانده است؛ يعني فرشتگانى خشن و سختگير. البته ممكن است كه اين نوزده تن، فرماندهان دوزخ باشند و زيردست هريك از آنان، هزاران فرشتة ديگر باشد.
افزون بر اينها از آيه ديگري هم برميآيد كه فرشتهاي نيز هست كه اختياردار كل دوزخ و نامش مالك است: وَنادَوْا يا مالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنا رَبُّكَ قالَ إِنَّكُمْ ماكِثُون (زخرف:77)؛ «و [جهنميان] بانگ بردارند: اي مالك؛ [بگو] خدايت كار ما را يكسره كند؛ پاسخ دهد: شما ماندگاريد!»
دستهاي از فرشتگان شفاعتكنندگان مؤمنان هستند: وَكَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّماواتِ لا تُغْنِي شَفاعَتُهُمْ شَيْئاً إِلاّ مِنْ بَعْدِ أنْ يَأْذَنَ اللّهُ لِمَنْ يَشاءُ وَيَرْضي (نجم:26)؛ «چه بسيار فرشتگاني كه در آسمانها هستند و شفاعتشان براي هيچكس سودمند نيست؛ مگر پس از آنکه خدا اجازه دهد براي کسي که بخواهد و راضي باشد». نظير آن، آيه 28 سوره انبياء است: وَلا يَشْفَعُونَ إِلاّ لِمَنِ ارْتَضَي؛ «و [فرشتگان] شفاعت نميكنند، جز براي كساني كه خدا از آنان راضي باشد». در توضيح «لِمَنِ ارْتَضي» در روايت آمده است: مَنِ ارْتَضي اللهُ دينَه؛ يعني كسي كه خدا دين او را قبول فرموده باشد.(2)
1. وَمَا جَعَلْنَا أصْحَابَ النَّارِ إِلاّ مَلائِكَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلاّ فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أوتُوا الْكِتَابَ وَيَزْدَادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيمَانًا وَلا يَرْتَابَ الَّذِينَ أوتُوا الْكِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَلِيَقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْكَافِرُونَ مَاذَا أرَادَ اللهُ بِهَذَا مَثَلا (مدثر:31)؛ «و شمار آنان (موکلان دوزخ) را جز آزمايشي براي کافران قرار نداديم تا آنان که اهل کتاباند يقين کنند و ايمان مؤمنان افزون گردد و مؤمنان و اهل کتاب به شک نيفتند؛ و تا کساني که در دلهايشان مرض است (منافقان) و کافران بگويند: خدا از اين توصيف (شمارش عدد موکلان) چه چيزي را اراده کرده است؟
2. ر.ک: شيخ صدوق، عيون اخبار الرضا(عليه السلام)، ج1، ص136؛ همو، الامالي، ص7. البته درصورتيکه شفاعت فرشتگان مربوط به عالم دنيا باشد، نميتوان به اين آيات استناد کرد.
خلاصه درس
1. کارهايي هست که قرآن آنها را با صراحت به فرشتگان نسبت نميدهد؛ ولي به عناوين عامي منسوب ميکند که ظاهراً يا احتمالاً مقصود از آنها فرشتگاناند؛ ازجمله: الف) حمل کردن عرش خدا و استغفار براي مؤمنان؛ ب) نوشتن اعمال انسانها؛ ج) نگهباني از آدميان و حفظ جان آنها؛ د) تدبير امور عالم و تقسيم روزي بندگان.
2. قرآن کارهاي ويژهاي را نيز براي برخي فرشتگان ذکر ميکند که به اعتبار شأن آنها در مواقع خاص يا در برخورد با اشخاصي خاص، صورت پذيرفته يا ميپذيرد؛ ازجمله: الف) بشارت به خاندان ابراهيم(عليه السلام) و وساطت در عذاب قوم لوط؛ ب) حمل تابوت سکينة بنياسرائيل؛ ج) مأموريتهاي ويژه در ارتباط با حضرت زکريا(عليه السلام) و حضرت مريم(عليها السلام).
3. فرشتگان در عالم برزخ و قيامت هم وظايفي برعهده دارند؛ ازجمله: بشارت دادن به مؤمنان در حال احتضار، استقبال از مؤمنان در بهشت و خوشامدگويي و درود فرستادن به آنان، شفاعت آنان، نگهباني از دوزخ و موکل بودن بر امور آن.
4. قرآن در داستان اعطاي فرزند به حضرت مريم(عليها السلام) مأموريت ويژه يکي از فرشتگان را بهروشني بيان ميکند. بر اساس آيات 16 تا 19 سوره مريم، فرشتهاي به نام «روح»، نقش ويژهاي در خلقت حضرت مسيح(عليه السلام) داشته است. از اين آيات چند نکته مهم استفاده ميشود؛ ازجمله:
الف) گفتوگو با فرشتگان مخصوص انبياي الهي نيست؛ زيرا حضرت مريم(عليها السلام) پيامبر نبود. اين نکته استبعاد گفتوگوي امامان(عليهم السلام) را با فرشتگان دفع ميکند؛
ب) فرشتگان يا برخي از فرشتگان ميتوانند بهصورت انسان درآيند؛ آنگونه که فرشتة روح بر حضرت مريم(عليها السلام) ظاهر شد؛
ج) فرشتگان واسطه در خلق و ايجاد هستند؛ همانگونه که «روح»، واسطه عطاي حضرت عيسي(عليه السلام) به مريم(عليها السلام) بود. اين از مصاديق خوارق عادتي است که فرشتگان فاعلش هستند؛
د) از عبارت أنَا رَسُولُ رَبِّكِ، درمييابيم که تعبير رسالت در آيات قرآن، در امور تکويني و براي وساطت در عمل هم بهکار برده شده است و اين تعبير ويژه ابلاغ پيام نيست.
پرسشها
1. اموري را که قرآن با صراحت به فرشتگان نسبت نميدهد، ولي ظاهراً يا احتمالاً ميتوان آنها را مربوط به فرشتگان دانست؟ برشماريد و بهاجمال توضيح دهيد.
2. نمونهاي از کارهاي ويژه فرشتگان را در مواقع خاص يا در برخورد با اشخاص خاص، بيان کنيد.
3. از داستان اعطاي حضرت عيسي(عليه السلام) به حضرت مريم(عليها السلام) در آيات 16 تا 19 سوره مريم، چه نکاتي را درباره فرشتگان و مأموريتهاي ويژه آنها ميتوان استفاده کرد؟ حداقل چهار نکته اساسي را بيان کنيد.
4. مأموريت فرشتگان در برخورد با مؤمنان در عالم برزخ و قيامت چيست؟ توضيح دهيد.
5. از آيات قرآن چه نکاتي درباره کارهاي فرشتگان در ارتباط با دوزخ و دوزخيان استفاده ميشود؟
منابعي براي مطالعه بيشتر
1. امين، سيدمهدي، معارف قرآن در الميزان، ج3، ص185ـ189.
2. طباطبايي، سيدمحمدحسين، الميزان في تفسير القرآن، ج8، ص148.
آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org