درس دوازدهم:
اوصاف و افعال فرشتگان (1)
اوصاف کلي فرشتگان
اختلاف رتبة فرشتگان
نوع و مادة خلقت فرشتگان
بال فرشتگان
کارهاي فرشتگان
اهداف درس
از دانشپژوه انتظار ميرود پس از فراگيري اين درس
1. با دستهبندي آيات مربوط به فرشتگان آشنا باشد و بتواند اوصاف کلي فرشتگان و اوصاف ويژه برخي از آنان را برشمارد؛
2. ذومراتب بودن فرشتگان را از آيات مربوط استنباط، و انتساب اموري چون مرگ را به فرشتگان مختلف تبيين کند؛
3. معناي بال داشتن فرشتگان را تبيين کند؛
4. از آيه قُلِ الرُّوحُ مِنْ أمْرِ رَبِّي، وضع فرشتگان را از لحاظ مادي يا مجرد بودن استظهار، و با بيان فلسفي تحليل کند؛
5. آيات مربوط به کارهاي فرشتگان را دستهبندي کرده، کارهاي آنان را در عالم دنيا برشمارد.
جهانشناسي در قرآن، منحصر به موجودات محسوس نيست؛ زيرا اين كتاب ارجمند، در ميان آفريدههاي الهي، كه همه جزئي از جهان هستند، موجوداتي را هم نام ميبرد كه ما از طريق حواس ظاهري نميتوانيم آنها را درک کنيم. دستهاي از اين موجودات، ملائكه يا فرشتگاناند. ازآنجاکه ما با حواس خود نميتوانيم آنها را درك كنيم، از درک ويژگيهاي وجودي آنان و ماهيتشان نيز عاجزيم؛ مگر آن مقدار كه آفرينندة آنان در قرآن به ما معرفي کرده است.
آياتي كه درباره فرشتگان داريم دو دستهاند: دستهاي از اين آيات، اوصافي را براي آنان ذكر ميکنند که بخشي از اين اوصاف کلي، و بعضي هم مربوط به برخي از آنهاست؛ آيات دستة ديگر، افعال فرشتگان را بازگو ميکنند.
اوصاف فرشتگان
آنچه بهاجمال از آيات قرآن بهدست ميآيد اين است كه فرشتگان موجوداتي هستند
كه بر خدا عصيان نميكنند؛(1) از عبادت او خسته و سير نميشوند،(2) پيوسته خدا را تسبيح و تقديس ميکنند؛(3) و مأموران خداوند هستند.(4) اينها همه صفاتي كلي است و اختصاص به دستة خاصي از فرشتگان ندارد.
اما در دستهاي ديگر از آيات، اوصاف و ويژگيهايي براي برخي از فرشتگان ذکر شده است؛ ازجمله:
الْحَمْدُ للهِ فاطِرِ السَّماواتِ وَالأَرْضِ جاعِلِ الْمَلائِكَةِ رُسُلاً أولِي أجْنِحَةٍ مَثْني وَثُلاثَ وَرُباعَ يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ ما يَشاءُ إِنَّ اللهَ عَلي كُلِّ شَيْءٍ قَدِير (فاطر:1)؛ سپاس تنها سزاوار الله است؛ آفرينندة آسمانها و زمين، [كه] فرشتگان را رسولاني گردانده، داراي بالهايي دو يا سه يا چهارگانه. [او] هرچه بخواهد بر اين آفرينش ميافزايد. همانا خدا بر هرچيزي تواناست.
اين آيه خداوند را كسي معرفي ميكند كه فرشتگان را «رُسُل» (جمع رسول) قرار داده است. شايد از ظاهر آيه چنين برآيد كه همه فرشتگان، بهگونهاي رسالت دارند؛ اما اين ظهور خيلي قوي نيست؛ زيرا ممكن است اين عبارت قضية مهمله(5) باشد؛
1. لا يَعْصُونَ اللهَ مَا أمَرَهُم (تحريم:6)؛ يَخَافُونَ رَبَّهُم مِّن فَوْقِهِمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُون (نحل:50)؛ بَلْ عِبَادٌ مُّكْرَمُون * لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ يَعْمَلُون (انبياء:26ـ27).
2. وَمَنْ عِندَهُ لا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَلا يَسْتَحْسِرُون (انبياء:19).
3. يُسَبِّحُونَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لا يَفْتُرُون (انبياء:20)؛ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِم (مؤمن:7)؛ وَإِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُون (صافات:166)؛ فَالَّذِينَ عِندَ رَبِّكَ يُسَبِّحُونَ لَهُ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَهُمْ لا يَسْأَمُون (فصلت:38).
4. جَاعِلِ الْمَلائِكَةِ رُسُلا (فاطر:1)؛ اللهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلائِكَةِ رُسُلا (حج:75).
5. «قضية مهمله، در مقابل دو قسم ديگر، يعني «قضية شخصيه» و «قضية محصوره»، از اقسام قضاياي شرطيه است. در اين نوع قضايا، سور کلي يا جزئي بيان نميشود و آن قضيهاي است كه در آن به اتصال يا تنافي يا رفع آن دو در حالت يا زماني حکم ميشود؛ بيآنکه عموميت يا خصوصيت احوال و ازمان مد نظر باشد. مثال براي مورد اتصال: اگر آب به حد کر رسيد، از ملاقات با نجاست منفعل نميشود. مثال براي مورد تنافي و انفصال: قضيه، يا موجبه است يا سالبه (ر.ک: محمدرضا مظفر، المنطق، ص138).
يعني خدا در ميان فرشتگان، رسولاني دارد؛ پس اگر دليلي بر عدم رسالت برخي از آنان باشد، اين آيه نافي آن نيست.
آيه فوق، سپس فرشتگان را موجوداتي داراي بال معرفي ميکند. منظور از اين بالها چيست؟ در ادامه به اين نکته خواهيم پرداخت.
اختلاف رتبه فرشتگان
از برخي آيات نيز برميآيد كه فرشتگان همه در يك سطح نيستند و بعضي از آنها رتبههاي والاتري دارند: وَما مِنّا إِلاّ لَهُ مَقامٌ مَعْلُوم (صافات:164)؛ «و کسي از ما [فرشتگان] نيست، جز اينكه رتبهاي معين دارد»؛ يعني هر فرشتهاي مقامي دارد.
از برخي آيات ديگر نيز كموبيش ميتوان دريافت كه بعضي از فرشتگان فرماندهي گروهي از فرشتگان را برعهده دارند؛ ازجمله حضرت جبرئيل امين(عليه السلام)، که قرآن دربارهاش ميفرمايد: مُطاعٍ ثَمَّ أمِين (تكوير:21). مطاع است يعني فرمان او را در عالم ملكوت ميپذيرند؛ پس كساني هستند كه جبرئيل به آنها فرمان ميدهد. همچنين از آيات مربوط به فرشتة مرگ و فرشتگان مأمور قبض ارواح، ميتوان اختلاف رتبة آنها را دريافت. قرآن در يک جا فرموده است: قُلْ يَتَوَفّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْت (سجده:11)؛ «بگو شما را فرشتة مرگ ميميراند» و در جايي ديگر ميفرمايد: إِذَا جَاء أحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا (انعام:61)؛ «زماني که مرگ يکي از شما فرارسد، او را رسولان ما بميرانند».(1) مفسران براي جمع ميان اين دو آيه گفتهاند مأمور اصلي قبض ارواح، ملكالموت است؛ ولي او هم ياراني دارد كه به کمک آنان قبض روح ميكند؛ چهبسا برخي از ارواح را هم خود اين فرشتة عظيمالشأن الهي، قبض ميكند. پس معلوم ميشود كه بين ملكالموت و آن رسل، تفاوت مرتبه وجود دارد.
1. در آيات 28 و 32 و 93 سوره انعام نيز قبض روح به ملائکه نسبت داده است.
از افعال گوناگوني هم که قرآن به فرشتگان نسبت داده است، ميتوان دريافت که آنها مراتب مختلفي دارند.
نوع و ماده خلقت فرشتگان
از مجموع آيات مربوط به فرشتگان، اطلاعي درباره نوع خلقت آنها بهدست نميآيد؛ گرچه قرآن درباره ماده آفرينش انسان و جن ساکت نيست و ميگويد از چه چيزي خلق شدهاند، اما فرشتگان را نميگويد. شايد بتوان استظهار كرد كه فرشتگان مادة قبلي ندارند؛ اما جن و انس موجوداتي جسماني هستند كه از ماده خلق شدهاند. بلكه شايد هم بتوان از ظاهر آيه قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي (اسراء:85) برداشت كرد كه اين روح، نه روح انساني است؛ بلکه حقيقت آن امر الهي است. بر اين اساس شايد بتوان استظهار کرد كه فرشتگان موجوداتي جسماني نيستند و بر آنچه در فلسفه آن را «مجرد» ميناميم، منطبقاند. همچنين ممكن است مجرد برزخي يا مجرد تام عقلاني باشند و يا چهبسا برحسب مراتب فرق كنند؛ برخي مجرد برزخي باشند؛ يعني شكل و قيافه و خواص ماده را داشته باشند؛ چنانكه در بعضي روايات آمده است كه نكير و منكر، به يک صورت نزد مردة مؤمن و کافر ظاهر نميشوند؛(1) برخي از فرشتگان نيز ممكن است مجرد تام باشند. بههرحال شاهدي قطعي از آيات بر اين مطالب نداريم.
بال فرشتگان
با توجه به نکات فوق، معناي بال داشتن فرشتگان، که در آيه نخست سوره فاطر آمده است، چيست؟ آيا آنها بالهايي جسماني همانند بالهاي پرندگان دارند؟ پس
1. ر.ک: محمدبنيعقوب کليني، کافي، ج3، ص240، ح12.
سه بال يعني چه؟ و يا اينكه معناي ديگري منظور است؟ البته اگر دليلي از خارج همراهي نكند، بهصرف بعيد بودن سه بال، نميتوانيم دست از ظاهر آيه برداريم؛ ولي چهبسا از برخي قراين در ميان آيات ديگر، بتوان دريافت كه اين تعبيرات ممكن است كنايي يا مجازي باشند. اگر اين شواهد ظني را جمعبندي کنيم، شايد بتوان گفت: تعبير أولِي أجْنِحَة در آيه اول سوره فاطر درباره فرشتگان، تعبيري كنايي است؛ چنانکه در آيه وَجاءَ رَبُّك (فجر:22)؛ «خدايت آمد»، ظاهر «جاء» اين است که خدا ميآيد؛ ولي با قرينه درمييابيم كه تعبير «آمدن» درباره خدا تعبيري مجازي است. به همين ترتيب ميتوان گفت تعبير أولِي أجْنِحَة (صاحبان بالها) درباره فرشتگان تعبيري کنايي است و منظور اين است که فرشتگان داراي مراتب نزول و عروجاند. چون نزول از عالم بالا انجام ميگيرد و عروج بهسوي عالم بالاست، پس وسيله نزول و عروج آنها هم بايد مناسب با آن باشد؛ نه اينكه بهراستي فرشتگان بال جسماني داشته باشند. اگر نزول و عروج، معنوي است، كه استظهار آن بعيد نيست، ميتوان گفت اين بالها نيز وسيله نزول و عروج، يعني نشانة قدرت فرشتگان بر نزول و عروج، است. آنگاه فرشتگان در داشتن اين قدرت، باهم فرق دارند. برخي که ضعيفترند دو بال دارند، و آنها كه قويترند سه بال، و قويتر از آنها چهار بال دارند؛ يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ ما يَشاء.
اين جمله (يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ ما يَشاء) اشعار دارد كه بالهاي فرشتگان، منحصر به چهارتا هم نيست و اگر خدا بخواهد، بالهاي بيشتري هم ميآفريند؛ چهبسا از اين عبارت بتوان فهميد كه فرشتگاني نيز هستند كه بيش از چهار بال دارند.
كارهاي فرشتگان
بيشتر آيات مربوط به فرشتگان، بيانگر کارهايي است که آنان در نظام هستي مأمور
انجام آن بوده يا هستند. کارهاي منسوب به فرشتگان را ميتوان بهلحاظ مراحل حيات، در دو دسته قرار داد:
1. کارهايي که در دنيا مأمور انجام آن بوده يا هستند؛
2. کارهايي که در برزخ و قيامت به آنها سپرده شده است.
درباره کارهاي فرشتگان در عالم دنيا، بيان آيات دو گونه است: گاهي قرآن فعلي را با صراحت به فرشتگان نسبت ميدهد؛ در برخي آيات هم افعال، منسوب به عنوانهايي است که ظاهراً يا احتمالاً بر فرشتگان منطبق ميشود.(1)
کارهاي فرشتگان در عالم دني
آياتي که درباره کارهاي فرشتگان صراحت يا ظهور قوي دارد، دو گونه است: برخي آيات کارهاي عام و غيراختصاصي فرشتگان را بيان ميکنند و بعضي ديگر به فعلي ويژه در ارتباط با شخص يا پديدهاي معين اشاره دارند.
الف) کارهاي عام فرشتگان
1. رساندن وحي و پيام الهي به انبيا
برخي آيات فرشتگان را حامل و رسانندة وحي به پيامبران معرفي ميكنند: قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُس (نحل:102)؛ «بگو جبرئيل آن را فرود آورد». ظاهراً از تطبيق اين آيه با آيه 97 بقره بهدست ميآيد که منظور از روحالقدس، حضرت جبرئيل(عليه السلام) است: مَنْ كانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلي قَلْبِك (بقره:97)؛ «هركه خواهد دشمن جبرئيل باشد؛ همانا او فرود آورد آن (قرآن) را بر دل تو».
1. البته در ذيل اين آيات رواياتي نيز دراينباره داريم؛ اما چون بحث ما قرآني است، تنها به آيات بسنده ميكنيم. (م)
از پارهاي آيات ديگر چنين برميآيد كه در كار نزول وحي، فرشتگان ديگر نيز شركت دارند؛ حال يا همين وحي، يا اينکه بايد گفت وحي نيز مراتبي دارد كه برخي بهوسيله جبرئيل و برخي ديگر بهوسيله فرشتگان ديگر ابلاغ ميشود: كَلاَّ إِنَّهَا تَذْکره... * فِي صُحُفٍ مُّكَرَّمَةٍ... * بِأَيْدِي سَفَرَة * كِرَامٍ بَرَرَة (عبس:11ـ16)؛ «هرگز چنين نيست که آنها ميپندارند؛ اين قرآن تذکر و يادآوري است... در الواح ارزشمندي ثبت شده است... به دست سفيراني ارجمند و نيكوكار».
گرچه اين آيه با صراحت نميفرمايد اينان فرشتهاند؛ اما از لحن آيه معلوم ميشود كه چنين رسولاني جز فرشته نميتوانند باشند.
برخي آيات نيز بهطور كلي حاکي از نزول فرشتگان بر بندگان برگزيدة الهي است: يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أمْرِهِ عَلي مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِه (نحل:2)؛ «خدا فرشتگان را به همراه روح از امر خويش بر هركس از بندگانش كه بخواهد، نازل ميكند». روشن است كساني كه اينگونه بر آنها وحي ميشود، پيامبراناند و حاملان آن وحيها نيز فرشتگاناند.
2. نازل کردن امر الهي
نزول اوامر الهي کار فرشتگان است؛ يعني در تدبير جهان، كه به امر الهي انجام ميگيرد، فرشتگان عامل اجرايياند و اوامر خدا را پياده ميكنند. اين مطلب با تطبيق دو آيه ذيل روشن ميشود:
يُدَبِّرُ الأَمْرَ مِنَ السَّمَاء إِلَى الأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ ألْفَ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّون (سجده:5)؛ «تدبير امر ميكند از آسمان بهسوي زمين؛ سپس آن تدبير در يك روز بهسوي او فراميرود...» و در آيهاي ديگر اين عروج، به فرشتگان نسبت داده شده است: تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسِينَ ألْفَ سَنَة
(معارج:4)؛ «فرشتگان و روح بهسوي او فراميروند، در روزي كه اندازة آن پنجاههزار سال است».(1) يعني در روز قيامت، ملائكه بهسوي خدا عروج ميكنند. از تطبيق اين دو آيه، شايد بهاحتمال قوي بتوان دريافت كه «نزول امر» بهوسيله فرشتگان بوده است و سپس باز فرشتگان آن را بالا ميبرند. البته منظور نزول جسماني نيست و چيزي از كرات ديگر «پايين» نميآيد؛ چنانكه عروج هم رفتن به «بالاي محسوس» نيست. پيشتر نيز يادآور شديم اينكه خدا هشت زوج انعام را نازل فرموده است (زمر:6)، بدين معنا نيست كه گاو و گوسفند و ديگر چهارپايان در كرات آسماني ميچريدند و خدا آنها را به زمين نازل كرده است؛ بلکه منظور، نزول از خزاين عندالله است: وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاّ عِنْدَنا خَزائِنُه (حجر:21) و هنگامي كه در اين عالم تحقق مييابد، از آن تعبير به «نزول» ميشود؛ يعني پيش از آن در مقامي والا جا داشته و بعد نزول معنوي كرده است. فرشتگان نيز از عالمي كه نزد خداست و خزاين اشيا در آنجا قرار دارد، امر تدبير جهان را نازل ميكنند.
بنابراين با توجه به آياتي که تا اينجا درباره کارهاي فرشتگان ذکر کرديم، ميتوان گفت که ملائكه داراي دو گونه رسالتاند: يكي رسالت تكويني كه از اين طريق امر تكويني الهي و تدبير او را در اين عالم پياده ميكنند؛ و ديگري رسالت تشريعي كه با آن، شرايعي را كه خدا وحي ميفرمايد، به انبيا ميرسانند. پس رسالت منسوب به ملائکه در آياتي چون اللهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلائِكَةِ رُسُلا (حج:75)؛ «خدا از ميان فرشتگان رسولاني برميگزيند» و جاعِلِ الْمَلائِكَةِ رُسُلا (فاطر:1)؛ «قراردهندة فرشتگان بهصورت رسولان»، ممكن است هر دو گونه رسالت باشد.
1. در کتاب کافي به نقل از امام صادق(عليه السلام) آمده است: «پنجاههزار اشاره به تعداد کل مواقف قيامت دارد که پنجاه موقف است و هر موقف آن هزار سال طول ميکشد» (ر.ک: محمدبنيعقوب کليني، کافي، ج8، باب8، ش108، ص143). پس شايد هزار سال در آيه 5 سوره سجده اشاره به يک موقف باشد.
3. لعنت کردن كفار
لعن بر كفار نيز ازجمله كارهايي است که قرآن با صراحت آن را به فرشتگان نسبت داده است: إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَمَاتُوا وَهُمْ كُفَّارٌ أولَئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللهِ وَالْمَلائِكَةِ وَالنَّاسِ أجْمَعِين (بقره:161)؛ «بهراستي آنان که کافر شدند و در حال کفر مردند، لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم، نثارشان است». همچنين در آيهاي ديگر ميخوانيم: أولئِكَ جَزاؤهُمْ أنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللهِ وَالْمَلائِكَة (آلعمران:87)؛ «آنان كيفرشان اين است كه لعنت خدا و ملائكه بر آنان است».
4. ياري کردن مؤمنان
امداد مؤمنان از ديگر كارهايي است که قرآن با صراحت به فرشتگان نسبت ميدهد:
إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤمِنِينَ ألَنْ يَكْفِيَكُمْ أنْ يُمِدَّكُمْ رَبُّكُمْ بِثَلاثَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُنْزَلِين * بَلي إِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا وَيَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هذا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُسَوِّمِين (آلعمران:124ـ125)؛ هنگامي كه به مؤمنان ميگفتي: آيا اينكه خدا با سههزار تن از فرشتگان نازلشده ياريتان كند، شما را بس نيست؟ آري؛ اگر شكيبايي كنيد و پرهيزكاري، و فوراً آنها (دشمن) به سراغ شما بيايند، خدايتان با پنجهزار تن از فرشتگان نشاندار و مشخص، شما را امداد ميكند.(1)
تا چند سال پيش، بهزحمت ميتوانستيم براي روشنفكران اثبات کنيم كه
1. آيه 9 سوره انفال نيز همين را ميرساند: إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجَابَ لَكُمْ أنِّي مُمِدُّكُم بِأَلْفٍ مِّنَ الْمَلآئِكَةِ مُرْدِفِين؛ همچنين آياتي را که در آنها فعل صلوات به ملائکه نسبت داده شده است، ميتوان در اين دسته قرار داد؛ مانند آيه 43 احزاب: هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلائِكَتُه؛ و آيه 56 همين سوره: إِنَّ اللهَ وَمَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِي.
موجودي به نام ملك (فرشته) هست و مددهايي غيبي وجود دارد و خدا آنها را براي كمك به مجاهدان در جنگ ميفرستد. روشنفكران ميگفتند: اينها تلقينات روحي و امثال آن است! به بركت انقلاب و پيروزي آن و پيروزيهاي رزمندگان در جنگ تحميلي با كفار بعثي، اين مسائل حل شد و ديگر لازم نيست اثبات كنيم كه مددهاي غيبي هم وجود دارد.
در آيهاي ديگر، درباره پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) ميفرمايد: وَإِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللهَ هُوَ مَوْلاهُ وَجِبْرِيلُ وَصالِحُ الْمُؤمِنِينَ وَالْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهِير (تحريم:4)؛ «و اگر [شما دو زن] برضد او کمککار و همدست شويد، همانا خدا ياور و سرپرست اوست و [نيز] جبرئيل و مؤمنان شايسته و فرشتگان نيز از پس آن، پشتيبان اويند».
خلاصه درس
1. آيات مربوط به فرشتگان دو دستهاند: دستهاي اوصاف آنها را بيان ميکند، و دستهاي ديگر بيانگر افعال فرشتگان است. آياتي که درباره اوصاف فرشتگان است نيز دو دستهاند: دستهاي اوصافي کلي را براي همه آنها بيان ميکند و تعدادي نيز اوصافي را براي برخي فرشتگان ذکر ميکند.
2. صفات کلي فرشتگان در قرآن عبارت است از: عصيان نکردن بر خداوند، خسته و سير نشدن از عبادت، تسبيح و تقديس خدا بهصورت پيوسته، مأمور بودن ازطرف خدا.
3. تعدادي از اوصاف، تنها براي برخي از فرشتگان ذکر شده است؛ ازجمله: رسالت ازسوي خدا که از آيه اول سوره فاطر چنين برميآيد. تعدادي از آيات هم بر اختلاف رتبة فرشتگان دلالت دارند و نشان ميدهند که بعضي از آنها نسبت به بعضي ديگر سمت فرماندهي دارند.
4. آيه اول سوره فاطر حاکي از آن است که فرشتگان داراي دو، سه، چهار بال يا بيشتر هستند؛ مطابق قراين موجود در برخي آيات ديگر، اين تعبير أولِي أجْنِحَة درباره فرشتگان، تعبيري کنايي است، و منظور اين است که فرشتگان داراي مراتب نزول و عروجاند. چون نزول از عالم بالا و عروج بهسوي عالم بالاست، پس وسيله اين نزول و عروج هم بايد متناسب با آن باشد؛ نه اينکه بال جسماني مانند بال پرندگان مراد باشد. نزول و عروج فرشتگان ظاهراً معنوي است؛ پس بالهاي فرشتگان نشانة قدرت آنها بر نزول و عروج است. فرشتگان در برخورداري از اين قدرت با هم فرق دارند و همه در يک مرتبه نيستند؛ برخي که قويترند بالهاي بيشتري دارند؛ سه بال، چهار بال و يا بيشتر، وَيَزِيدُ فِي الْخَلْقِ ما يَشاء؛ و آنها که ضعيفترند بالهاي کمتري دارند، مثلاً دو بال.
5. در آيات قرآن درباره ماده و نوع خلقت فرشتگان، بهروشني چيزي گفته نشده است؛ اما شايد از آيه قُلِ الرُّوحُ مِنْ أمْرِ رَبِّي (اسراء:85) بتوان استظهار کرد که فرشتگان
مادة قبلي ندارند (برخلاف انسان و جن که قرآن بهصراحت ميگويد که از مواد جسماني خاک و آتش خلق شدهاند)؛ البته درصورتيکه مقصود از روح در اين آيه، روح انسان نباشد. بر اين اساس شايد بتوان دريافت که فرشتگان موجوداتي جسماني نيستند؛ بلکه به تعبير فلسفي مجردند؛ حال يا مجرد برزخي يا مجرد عقلي. چهبسا برخي مجرد برزخي باشند؛ يعني شکل و قيافه و خواص ماده را داشته باشند و برخي مجرد تام باشند.
6. کارهاي فرشتگان برحسب مراحل حيات به دو دسته تقسيم ميشود: الف) کارهايي که در عالم دنيا مأمور به انجام آن هستند؛ ب) کارهايي که در برزخ و عالم آخرت مأمور به انجام آن هستند. قرآن گاهي افعال و مأموريتهاي عالم دنيا را با صراحت به آنها نسبت ميدهد و گاهي افعال را به عناويني نسبت ميدهد که احتمالاً بر فرشتگان منطبق ميشود.
7. کارهاي فرشتگان در دنيا گاه غيراختصاصي است و گاهي مربوط به شخص يا پديدهاي خاص است. قسم اول مانند: الف) رساندن وحي و پيام الهي به انبيا؛ ب) نازل کردن امر الهي و اجراي آن در عالم؛ ج) لعنت کردن کفار؛ د) نصرت مؤمنان.
8. با توجه به آيات مربوط به پيامرساني و نازل کردن امر الهي توسط فرشتگان ميتوان گفت که آنان دو نوع رسالت دارند: رسالت تکويني که همان اجراي امر تکويني الهي در عالم است، و رسالت تشريعي که همان ابلاغ شرايع به انبياست.
پرسشها
1. آيات مربوط به فرشتگان بهطور کلي چند دستهاند و آيات مربوط به اوصاف فرشتگان را چگونه ميتوان دستهبندي کرد؟ برخي از اين اوصاف را نام ببريد.
2. داراي مراتب بودن فرشتگان چگونه و از چه آياتي، بهويژه درباره جبرئيل و عزرائيل، استفاده ميشود؟
3. آيا آيات قرآن اطلاعي درباره ماده و نوع خلقت فرشتگان به ما ميدهند؟ چگونه و در چه حد؟ بهلحاظ فلسفي دراينباره چه ميتوان گفت؟
4. برحسب مفاد آيات، کارهاي فرشتگان را تقسيمبندي کنيد. قرآن چه کارهايي از امور اين دنيا را با صراحت به فرشتگان نسبت ميدهد؟ برشماريد.
5. از آيات قرآن چند نوع مأموريت را براي فرشتگان ميتوان استفاده کرد؟ با استشهاد به آيات توضيح دهيد.
منابعي براي مطالعه بيشتر
1. صحيفة سجاديه، دعاي سوم.
2. خرمشاهي، بهاءالدين، قرآنپژوهي، مقالة «حوري».
3. طباطبايي، سيدمحمدحسين، رسائل توحيدي، ص191ـ193، 197ـ199.
4. شيرازي (ملاصدرا)، صدرالدين محمدبنابراهيم، مفاتيح الغيب، ترجمة محمد خواجوي، ص617ـ644.
5. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ، مبدأ و معاد، ترجمة حسيني اردکاني، ص189ـ259.
6. خميني(رحمه الله)، سيدروحالله، چهل حديث، ص415ـ416 (شرح حديث 26).
7. شيرازي (ملاصدرا)، صدرالدين محمدبنابراهيم، شرح اصول کافي، چاپ مکتبة المحمودي، ص137.
8. کياشمشکي، ابوالفضل، جهانشناسي در قرآن، ص327ـ344.
فعاليت تکميلي
ديدگاه علامهطباطبايي را درباره بال داشتن فرشتگان (تعبير أولِي أجْنِحَة) از تفسير الميزان ذيل آيه نخست سوره فاطر گزارش کنيد.
آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org