قال علي عليه‌السلام : إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ امير مومنان عليه‌السلام مي‌فرمايند: همانا براي شما بهايي جز بهشت نيست، پس به کمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، حکمت456)

صدا/فیلماندازه
قسمت اول2.37 مگابایت
قسمت دوم2.39 مگابایت

 

بسم الله الرحمن الرحيم‏

«بدعت گذاران»

مبغوض‌‏ترين ‏انسان‏ها نزد خداوند متعال

آن چه پيش رو داريد گزيده‏اي از سخنان حضرت آية اللّه مصباح يزدي(دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبري است كه در تاريخ 9/3/86 ايراد فرموده‏اند. باشد تا اين رهنمودها چراغ فروزان راه هدايت و سعادت ما قرار گيرد.

در جلسات گذشته روشن شد كه يكي از ويژگي‏هاي مبغوض‏ترين خلايق پيش خدا، اين است كه آن‏ها اهل بدعت هستند، يعني براي خودشان حق تشريع قائل هستند و اين نوعي شرك است.
انبياي الهي عليهم‏السلام پيام خداوند را بدون كم و كاست به مردم مي‏رساندند تا بدين وسيله هدايت شوند، اما بدعت گذار مردم را گمراه مي‏كند و موجب پيدايش فتنه‏هايي در جامعه اسلامي مي‏شود. عده‏اي پيرو بدعت گذار و كساني مخالف او مي‏شوند و درگيري‏هايي ميان آنان به وجود مي‏آيد. وقايع صدر اسلام برآمده از نوعي بدعت بوده كه آتش فتنه را در جامعه اسلامي شعله‏ور كرده و باعث شده است مردم مسلمان «قربة الي الله»؛ فرزند پيامبر اكرم‏صلي الله وعليه وآله با طفل شيرخواره‏اش را به شهادت برسانند.
اين فتنه ‏ها به صدر اسلام اختصاص ندارد و در طول چهارده قرن در گوشه و كنار تكرار شده است و چه بسا در جامعه ما تكرار شده باشد يا در آينده تكرار شود.
در خطبه پنجاهم نهج البلاغه، امير المؤمنين‏عليه‏السلام در باره آغاز فتنه‏ها مي‏فرمايد:
«إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ يُخَالَفُ فِيهَا كِتَابُ اللَّهِ وَ يَتَوَلَّي عَلَيْهَا رِجَالٌ رِجَالًا عَلَي غَيْرِ دِينِ اللَّهِ فَلَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزَاجِ الْحَقِّ لَمْ يَخْفَ عَلَي الْمُرْتَادِينَ وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْبَاطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعَانِدِينَ وَ لَكِنْ يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ فَهُنَالِكَ يَسْتَوْلِي الشَّيْطَانُ عَلَي أَوْلِيَائِهِ وَ يَنْجُو الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ الْحُسْني‏»1: آغاز فتنه‏ها هواي نفس گروهي است كه مي‏خواهند به دلخواه خود عمل كنند. پيروي از هواي نفس باعث بدعت گذاري مي‏شود و به دنبال آن احكامي صادر مي‏شود كه با قرآن مخالف است. وقتي اين احكام جعل شد يك رابطه دوستي ميان افراد پديد مي‏آيد كه مبتني بر اساس دين نيست. عده‏اي كساني را حمايت مي‏كنند و به آن‏ها رأي مي‏دهند كه حامي دين نيستند. آن گاه حضرت مي‏فرمايد: اگر در يك جامعه حق خالص و باطل نيز كاملاً روشن و عريان بود و با حق مخلوط نمي‏شد كه براي طالب حق چيزي مخفي نمي‏ماند و از باطل بيزاري مي‏جست و ديگر كسي فريب نمي‏خورد. آن‏هايي كه مي‏خواهند فتنه كنند و احكام جديد ابداع كنند، حق و باطل را با هم مي‌آميزند و براي افكار باطلشان ‏پوششي از حق به كار مي‏گيرند. اين‏ها همانند كساني هستند كه چند شاخه گل از بوستان مي‏چينند و چند شاخه زهرآگين و مضر نيز با آن مخلوط مي‏كنند. اين جاست كه شيطان بر ياران خود تسلط پيدا مي‏كند و زمينه‏اي فراهم مي‏شود تا شيطان مردم زيادي را گمراه كند و باطل‏هايي را در لباس حق جلوه‏گر سازد و به خورد مردم دهد. اين جا مردم خيال مي‏كنند دنبال حق رفته‏اند و غافلند از اين كه زير پوشش حق، باطل‏هايي آنان را اسير كرده است.
پس آغاز فتنه از اين جا شروع مي‏شود كه چند نفر كه طبعاً در جامعه برجستگي دارند، هوش بيشتري دارند و موقعيت اجتماعي بهتري دارند، به دنبال هواهاي نفساني خود، احكام جديدي را به اسم دين جعل مي‏كنند، چيزهايي را كه حرام است، حلال نشان مي‏دهند و كارهايي كه واجب است، چون به ضرر آن‏ها تمام مي‏شود، غير لازم معرفي مي‏كنند. اين‏ها حق و باطل را ممزوج مي‏كنند و پوششي از حق روي سخنان خود مي‏گذارند تا مردم را گول بزنند، معجون زهرآگيني را با لايه‏اي از شيريني لعاب مي‏دهند تا وقتي به دهان ديگران مي‏گذارند، آن‏ها طعم خوشي احساس كنند. آن وقت است كه مردم فريب مي‏خورند.
خداوند متعال مي‏فرمايد: «وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلي‏؛ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرورا»2؛ ما مقدر كرديم كه هميشه در مقابل انبيا و داعيان حقيقت شياطيني وجود داشته باشند كه در مقابل انبيا سخنان زيبا و فريبنده را مطرح كنند تا ديگران را بفريبند. اين سنّت الهي است و فكر نكنيد كه اين روال پايان خواهد پذيرفت و شياطين دست از شيطنتشان برخواهند داشت. ابزار كار اين‏ها نيز حرف‏هاي قشنگ با محتواي باطل و كُشنده است. اگر كار اين‏ها بگيرد بسياري از مردم فريب مي‏خورند، چون تشخيص حق و باطل كار آساني نيست. اگر شما بخواهيد طلاي ناب را از طلاي قلابي بازشناسيد بايد به زرشناس مراجعه كنيد تا آن را محك بزند و بگويد عيار آن چه قدر است و آيا طلا خالص هست يا خالص نيست. زرشناس ابزاري دارد كه طلا را محك مي‏زند. پس بايد به متخصص و خبره رجوع كرد. اين جا خبره با كتاب خدا سخن را محك مي‏زند. حضرت مي‌فرمايد: «إِذا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعَ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُم بِالْقُرآن»3؛ اگر فتنه‏ها شما را فرا گرفت و شما احساس كرديد كه در يك شب ظلماني قرار گرفته‏ايد و نمي‏توانيد حق و باطل را تشخيص دهيد به قرآن مراجعه كنيد. در اين تاريكي‏ها، نوري كه مي‏درخشد و شما را نجات مي‏دهد، قرآن است، البته در سايه قرآن، موقعيت عترت و اهل بيت پيامبرصلي الله وعليه وآله هم ثابت مي‏شود: «وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوه»؛ «وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُون»4؛ پس‏؛ اصل در اين جا قرآن است و در سايه آن بايد سنت اهل بيت را بشناسيم تا محك خوبي براي حق و باطل داشته باشيم.
آن چه مايه تأسف است اين است كه كساني با افتخار به ما مي‏گويند: شماها فقط به همان احكام قديمي چسبيده‏ايد و كهنه پرست هستيد. زمان ما احكام نو مي‏خواهد و حرف‏هاي قديمي ديگر به درد ما نمي‏خورد.
يادم هست در تركيه كنفرانسي برگزار شد و يكي از اين نوانديشان و نوپردازهاي مصري سخنراني كرد و خيلي با آب و تاب گفت: فرهنگ اسلامي ما به كهنه پرستي مبتلا شده است. ما حديث نو مي‏خواهيم، فقه نو مي‏خواهيم و.... همين طور سخن خود را ادامه داد به گونه‏اي كه من ديگر نتوانستم تحمل كنم و بلند شدم و گفتم: آقا، يك باره بگو ما دين نو و پيامبر نو مي‏خواهيم!
قرآن بدعت گذاري ميان مسلمانان را پيش بيني كرده و فرموده است: «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَة»5؛ فتنه جويان دنبال آيات‏؛ متشابه مي‏روند تا بتوانند باطل را با پوشش حق ارايه كنند. آيات محكم براي مقصد و مقصود آنان مفيد نيست. آن‏ها مي‏خواهند آيات را آن جور كه دلشان مي‏خواهد تفسير كنند تا مردم گمراه شوند. نه تنها قرآن اين نكته را پيش بيني كرده كه پيامبر اكرم‏صلي الله وعليه وآله نيز به امير المؤمنين علي‏عليه‏السلام همين نكته را گوشزد كرده و فرموده است: «يَا عَلِيُّ إِنَّ الْقَوْمَ سَيُفْتَنُونَ بِأَمْوَالِهِمْ وَ يَمُنُّونَ بِدِينِهِمْ عَلَي رَبِّهِمْ وَ يَتَمَنَّوْنَ رَحْمَتَهُ وَ يَأْمَنُونَ سَطْوَتَه»6؛ مردم بعد از وفات من مورد فتنه واقع‏؛ مي‏شوند. بعضي از آن‏ها حرفشان اين است كه ما به رحمت خدا اميدوار هستيم و آرزو داريم خدا ما را مشمول رحمتش قرار دهد. اين‏ها به رجاء كاذب دل بسته و از عذاب و عقوبت خدا خود را ايمن مي‏بينند. «يَسْتَحِلُّونَ حَرَامَهُ بِالشُّبُهَاتِ الْكَاذِبَة»7؛ اينان حرام‏هاي خدا را با يك شبهه دروغين حلال‏؛ مي‏شمارند و براي آن راه حلال درست مي‏كنند. «يَسْتَحِلُّونَ السُّحْتَ بِالْهَدِيَّةِ وَ الرِّبَا بِالْبَيْع»8؛ رشوه را با عنوان هديه و ربا را با عنوان بيع حلال مي‏شمارند. پس مصداق فتنه انحراف در عقايد و احكام است كه آغازش از بدعت گذاري است و عامل بدعت گذاري هواي نفس است.


1. نهج‏البلاغه، خطبه 50.

2. انعام، 112.

3. وسائل، ج‏6، ص 171.

4. حشر، 7.

5. آل عمران، 7.

6. بحار، ج 32، ص 241.

7. وسائل، ج 18، ص‏163.

8. همان.

آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org