قال علي عليه‌السلام : إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ امير مومنان عليه‌السلام مي‌فرمايند: همانا براي شما بهايي جز بهشت نيست، پس به کمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، حکمت456)

صدا/فیلماندازه
قسمت اول1.71 مگابایت
قسمت دوم1.93 مگابایت

 

بسم الله الرحمن الرحيم‏

محبوب‏‌ترين و مبغوض‏‌ترين ‏انسان‏ها نزد خداوند متعال

آن چه پيش رو داريد گزيده‏اى از سخنان حضرت آية اللّه مصباح يزدى(دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبرى است كه در تاريخ 26/02/86 ايراد فرموده‏اند. باشد تا اين رهنمودها چراغ فروزان راه هدايت و سعادت ما قرار گيرد.

از مطالبى كه به وضوح از قرآن كريم و روايات شريف استفاده مى‏شود، اين است كه انسان در اين عالم در حال حركت و سفر است و مقصدى دارد كه بايد به آن برسد. اگر راه را بشناسد و همت كند كه راه را بپيمايد، به مقصد مى‏رسد، اما اگر در شناخت راه كوتاهى كند يا در پيمودن آن تنبلى كند ضمانتى وجود ندارد كه به آن برسد.
خداى متعال بر اساس لطف و عنايت خويش، براى انسان علاماتى قرار داده است كه راه را گم نكند. اگر ما در يك كويرى بخواهيم حركت كنيم كه هيچ اثرى در راه وجود ندارد، اگر يك قله كوهى از دور پيدا باشد و انسان بداند كه بايد به طرف آن قله برود، هدايت انسان به مقصد آسان مى‏شود. خداوند منّان درباره حكمت‏هاى آفرينش مى‏فرمايد: ما يكى ازصدها آثار و بركات ستارگان را اين قرار داديم كه شما بتوانيد در شب راه خود را در بيابان‏ها پيدا كنيد: «وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ1»؛ در روايات در توضيح بطن قرآن بيان شده است كه اين «علامات»؛ ائمه اطهارعليهم‏السلام هستند و منظور از «نجم»؛ پيامبر اكرم‏صلى الله وعليه وآله است. همان طور كه انسان در بيابان به ستاره‏اى نياز دارد تا راه را پيدا كند، در سير معنويش نيز احتياج دارد به اين كه ستاره و علامتى ببيند كه راه را گم نكند. خداى متعال در قرآن كريم قله‏هايى را معرفى كرده است كه اگر ما اين قله‏ها را بشناسيم گرچه به رأس قله نرسيم، اما جهت حركت را پيدا مى‏كنيم. ما شايد هيچگاه از قله دماوند بالا نرويم، ولى همين كه از مسير دويست كيلومتر پيدا است، انسان مى‏تواند بفهمد كه جهت حركت كجاست و كدام طرف بايد برود.
انسان‏هاى برجسته به عنوان قله‏هايى در قرآن معرفى شده‏اند، كه خداى متعال آنان را با عنايت خاصى تربيت و به ديگران معرفى كرده است. «رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ2»؛ ما گرچه به‏؛ مراتب كمال آن‏ها نرسيم، اما توجه به اين قله‏ها خوب است تا انسان بداند جهت حركت كجاست. اوصاف انسان‏هاى برجسته را بشناسيم تا اگر نمى‏توانيم همه آن‏ها را به طور كامل كسب كنيم حداقل سعى كنيم به آنها شباهتى پيدا كنيم و در آن مسير حركت كنيم. «عبادالرحمن»؛ همان انسان‏هاى برجسته‏اى هستند كه شناخت اوصافشان باعث مى‏شود انسان سمت و سوى حركت را پيدا كند. شناختن اين اوصاف به انسان همت مى‏دهد كه مقدارى به سمت آنان سير كند و ببيند چه كارى را بايد انجام دهد تا نزد خدا محبوب شود. اين قله‏ها و انسانهاى برجسته علاماتى هستند كه توجه به آنها نمى‏گذارد انسان در كوير زندگى گم شود و به هلاكت بيافتد. توجه به نقطه‏هاى مقابل كمال نيز براى انسان مفيد است تا انسان مواظب باشد به دره‏ها سقوط نكند.گاهى انسان با خود مى‏گويد: ما كه اهل گناه نيستيم، درحالي كه در لبه پرتگاه است. پس بايد «أَبْغَضَ الْخَلَائِق»؛ را نيز شناخت. انسان همان گونه كه سرش بالاست و ستاره يا قله دماوند را نگاه مى‏كند بايد پيش پايش را نيز ببيند، چون اگر مواظب نباشد ممكن است درون چاه بيافتد.
يكى از مبغوض‏ترين بندگان پيش خدا كسى است كه شيفته سخنان بدعت‏آميز باشد. شايد بيش از بيست مورد را در نهج‌البلاغه بتوان پيدا كرد كه حضرت اميرالمؤمنين عليه‌السلام درباره نكوهش بدعت و اوصاف بدعت گذاران سخنانى فرموده است. «عَطَفَ الْحَقَّ عَلَی أَهْوائِه»حق را به هوس‏هاى خودشان متمايل مى‏كنند. گويا حق شناور است و هر طرفى بخواهند مى‏توان آن را متمايل كرد. حضرت خطاب به اين گروه مى‏فرمايند: به جهالت خودتان اعتماد نكنيد. «لَا تَنْقَادُوا لِأَهْوَائِكُمْ3»؛ تسليم هوس‏هايتان‏؛ نشويد. اين‏ها كسانى هستند كه مى‏خواهند چيزهايى را كه به دين نمى‏چسبد به دين بچسبانند. در خطبه 176 حضرت مى‏فرمايد: «وَ اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّ الْمُؤْمِنَ يَسْتَحِلُّ الْعَامَ مَا اسْتَحَلَّ عَاماً أَوَّلَ وَ يُحَرِّمُ الْعَامَ مَا حَرَّمَ عَاماً أَوَّل»؛ مؤمن كسى است كه امسال همان حرفى را مى‏زند كه سال گذشته مى‏گفت. آن چه را امسال حلال مى‏داند همان چيزى است كه سال قبل حلال مى‏دانست و اگر مى‏گويد حرام است همان است كه سال قبل هم حرام بود. «وَ أَنَّ مَا أَحْدَثَ النَّاسُ لَا يُحِلُّ لَكُمْ شَيْئاً مِمَّا حُرِّمَ عَلَيْكُمْ4»؛ اين توجيهاتى كه‏؛ مردم درست مى‏كنند، حرامى را حلال نمى‏كند، با اين پديده‏هاى جديد، مسائل مستحدثه، و ابزارهاى جديد، حرام خدا حلال نمى‏شود «وَ إِنَّمَا النَّاسُ رَجُلَان»؛ مردم دو دسته هستند. «مُتَّبِعٌ شِرْعَة»؛ يا تابع شريعت هستند و هر چه را خدا حلال كرده است، آنان حلال مى‏دانند و بدان عمل مى‏كنند «وَ مُبْتَدِعٌ بِدْعَة»؛ يا بدعت گزار هستند. اگر كسى احكام دين را نپذيرفت حتماً اهل بدعت است و هر بدعتى در آتش است.


1. نحل، 16.

2. نور، 37.

3. نهج البلاغه، ص‏؛ 152.

4. همان، ص‏؛ 254.

آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org