قال علي عليه‌السلام : إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ امير مومنان عليه‌السلام مي‌فرمايند: همانا براي شما بهايي جز بهشت نيست، پس به کمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، حکمت456)

صدا/فیلماندازه
قسمت اول3.24 مگابایت
قسمت دوم3.23 مگابایت

 

بسم الله الرحمن الرحيم

آزمايش در نظام الهي

قم ـ حسينيه شهدا –؛ شب هشتم محرم 1427

مجموعه سؤالاتي وجود دارد كه فقط اختصاص به نوجوان‏ها و جوان‏ها ندارد؛ بلكه بزرگ‏ترها نيز گاهي با آن دست و پنجه نرم مي‏كنند. يكي از آن مجموعه سؤالات كه در ذهن بسياري از مردم وجود دارد و حل آن در شناختن اكثر مسايل اعتقادي مؤثر است اين است كه: خداوند متعال با آن رحمت، لطف و كرم بي‏كران خود، اين عالم را آفريده و به مخلوقات نيز نعمت‏هاي فراواني عطا فرموده است، اما در اين ميان، بلاهايي مانند سيل و زلزله پيش مي‏آيد كه در آن‏ها انسان‏هاي بي‏گناهي از بين مي‏روند و به سختي‏هايي مبتلا مي‏شوند؛ اين بلاها چگونه با آن رحمت، مهرباني و با حكمت و به بيان ديگر با عدل خداوند سازگار است؟ اين يكي از سؤالاتي است كه عموميت دارد؛ سؤال ديگر اين است كه: خداي متعال انبياء را براي هدايت مردم مبعوث فرمود و هدف او اين بود كه مردم به بركت ارشادات انبياء، راه صحيح را پيدا كنند، رفتار انساني معقولي داشته باشند، جامعه سالمي را بسازند و در رفاه و خوشي و سعادت زندگي كنند، انبياء هم با تمام توانشان در اين راه كوشش كردند، ولي چرا همه انبياء با مشكلات فراواني مواجه مي‏شدند و در بسياري از موارد نيز مورد اهانت، ضرب و شتم، زندان و حتي كشته شدن قرار مي‏گرفتند. قرآن به كشتن انبياء اشاره كرده و مي‏فرمايد: «وَ قَتْلهُمُ الْأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَقٍّ»1. چرا خداوند انبياء را براي هدايت، بر مردم مسلط نكرد تا شكنجه و آزاري نبينند و چرا مردم با همه انبياء مخالفت كردند؟ چرا خداوند اجازه مي‏دهد به اوصياء و اولياء خدا توهين شود. حتي حضرت سيدالشهداءعليه‏السلام به مصيبت‏هايي گرفتار شدند كه نمونه‏اش را در تاريخ بشريت نمي‏توان پيدا كرد. اين سؤال‏ها را بايد با حل يك مسأله اعتقادي پاسخ گفت، مسأله‏اي كه قرآن بر آن خيلي تكيه كرده و آن را به صورت‏هاي مختلف بيان فرموده است، و آن مسأله امتحان، آزمايش، فتنه و ابتلاء است. اين مفهوم در قرآن با الفاظ متعددي بيان شده كه در ابتدا، براي فهم آن‏ها اشاره‏اي كوتاه مي‏كنم. آن چه ما در فارسي به نام «آزمايش»؛ مي‏ناميم قرآن در مورد آن به چند واژه اشاره كرده است كه «ابتلاء»، «بلا»، «فتنه»؛ و «تمحيص»؛ از جمله آن‏هاست. يكي از آياتي كه در مورد آزمايش با تعبير «فتنه»؛ وارد شده، اين است كه: «أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ»2، آيا مردم چنين پنداشته‏اند، همين كه بگويند ما ايمان آورديم، رها مي‏شوند و مورد فتنه و آزمايش قرار نمي‏گيرند. اين سؤال را استفهام انكاري مي‏گويند؛ يعني از نحوه سؤال پيداست كه جوابش منفي است. در آيات ديگري نيز مي‏فرمايد: «أَنما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ وَ أَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ»3، اموال و فرزندان شما، فتنه هستند؛ يعني وسيله آزمايش‏اند و هم چنين مي‏فرمايد: «وَ نَبْلُوَكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً»، ما شما را با خوشي‏ها و ناخوشي‏ها مي‏آزماييم. محققين اهل لغت نيز اصل «فتنه»؛ را به معناي داغ كردن و در نهايت به هر نوع زحمت‏دادن و گرفتار كردن دانسته‏اند. به هر حال لازمه آزمايش، گرفتار شدن و درگير شدن با كارهاي سخت و دشوار است، تا آن‏جا كه قرآن در آياتي هدف از آفرينش را آزمايش و امتحان معرفي كرده است و مي‏فرمايد: «الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»4، خدا مرگ و زندگي را براي اينكه شما را بيازمايد آفريد، تا مشخص شود كدام نيكوكارتريد. آيات ديگري نيز در سوره كهف است كه مي‏فرمايد: «إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَي الْأَرْضِ زِينَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»5؛ يعني آنچه در روي زمين هست، از جاذبه‏هايي كه وجود دارد و زينت‏هايي كه خدا روي زمين قرار داده، براي اين است كه مردم را به آن‏ها بيازمايد.
مفهوم آزمايش در قرآن به صورت‏هاي مختلف ذكر شده و از سنت‏هاي مؤكد، عام و استثناناپذير خداوند است. در اين‏جا بايد يادآور شد كه آزمايش‏هاي خداوند خيلي پيچيده‏تر از آزمايش‏هاي ما انسان‏هاست، آزمايش‏هاي انساني در يك مورد خاص و براي يك هدف مشخص صورت مي‏گيرد، ولي آزمايش‏هاي الهي چندين هدف را دنبال مي‏كند. گاهي دو گروه را به وسيله يك‏ديگر آزمايش مي‏كند و گاهي چندين نفر را به وسيله يك‏ديگر آزمايش مي‏كند؛ «لِيَبْلُوَا بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ»6. علت انتخاب اين موضوع اهميت ويژه آن است كه اولاً، بسياري از مسايل فكري و اعتقادي به حل آن بستگي دارد. دوم اين‏كه بسياري از قضايايي كه در تاريخ واقع شده، به‏خصوص از صدر اسلام تاكنون، با تحليلي خداشناسانه و با بينش توحيدي پاسخ داده شود و سوم اين كه بتوانيم وظيفه خود را در مقابل اين سنت عظيم و پيچيده الهي بشناسيم. پيچيدگي آزمايش‏هاي الهي از آزمايش‏هاي انساني خيلي بيشتر است، ما بايد خود را آماده كنيم و براي سربلندي در آزمايش الهي از آزمايش‏هاي گذشته خداوند عبرت بگيريم كه قدم بزرگ موفقيت در همين عبرت‏پذيري است.
با نگاهي به مسأله آزمايش، ابهامي كه در ابتدا ظاهر مي‏شود اين است كه، كسي آزمايش مي‏كند كه نسبت به چيزي جاهل باشد.
ولي خدا براي چه آزمايش مي‏كند، مگر خدا جاهل است؟ قرآن در اين باره مي‏فرمايد «وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبِينَ»7، البته خدا مي‏داند از ميان كساني كه ادعاي ايمان دارند چه كسي راست و چه كساني دروغ گفتند.
براي حل اين ابهام بايد گفت: ما در قرآن كريم مي‏بينيم كه خداي متعال اوصاف يا افعالي را به خودش نسبت داده كه كم و بيش در مورد انسان‏ها هم به كار مي رود، مثلاً مي‏گويد خدا عليم است. ما مي‏دانيم علم‏داشتن يعني چه؟ براي اينكه ما هم مي‏توانيم كم و بيش علم داشته باشيم. راجع به افعال الهي نيز به واژه‏هايي برمي‏خوريم كه در خود ما هم هست، ولي درباره خدا اندكي تفاوت دارد. مثلاً رحم و غضب دو حالتي است كه انسان‏ها در مواجهه با پديده‏هاي روزمره دارند؛ ولي وقتي مي‏گويند خدا رحمت دارد يا خدا غضب كرد معنايش اين نيست كه - العياذ بالله - خدا دلش مي‏سوزد و حالت انفعال پيدا كرده و يا اوقاتش تلخ مي‏شود. چون خدا تغيير حالت پيدا نمي‏كند. چنين افعالي با آن خصوصيات، لازمه ماديت و مخلوقيت است و در مورد خدا بايد حيثيت‏ها مادي و نشانه‏هاي ضعف و محدوديت را از آن‏ها حذف كرد.
اين كه خداوند انسان را آزمايش مي‏كند براي اين نيست كه مجهولي برايش كشف شود، بلكه هدف خداوند از اين كه افراد را در معرض آزمايش قرار مي‏دهد اين است كه آن چه در باطن هر فرد موجود است، آشكار شود؛ زيرا خداوند اين عالم را براي اين آفريده است تا هر كسي هر استعدادي و نيتي كه دارد، روزي آشكار شود و آن را ابراز كند. استعدادش شكوفا شود و در راهي كه مي‏خواهد، پيشرفت كند و اگر كسي قصد دارد عقب‏گرد كند، وسايل آن نيز فراهم شود. اين فضاي آزمايش الهي است. از اين‏رو منظور از اين كه خدا آزمايش مي‏كند يعني شرايطي را فراهم مي‏كند كه نيت‏ها، استعدادها و قابليت‏هاي انسان بروز و ظهور پيدا كند.
در بين همه مخلوقات، انسان كامل‏ترين موجودي است كه بيشترين استعدادها را براي تغيير و تحول در جهت رسيدن به سعادت يا شقاوت دارد. از آن جا كه در بينش اسلامي اساس ارزش ارتباط با خداست، هر كس ارتباطش با خدا بيشتر باشد، سعادتمندتر خواهد بود. در مقابل نيز، اساس همه بدبختي‏ها كفر است. اما يا همه كساني كه مي‏گويند ما ايمان داريم راست مي‏گويند؟ ايمان اين است كه انسان از عمق دل باور داشته باشد كه پيغمبر، پيغمبر خداست؛ يعني هر چه از طرف خدا آورده است، درست است. در مورد امامان معصوم‏عليهاالسلام نيز همين‏گونه است، آيا همين كه مي‏گوييم من اهل بيت‏عليهم‏السلام را دوست دارم كار تمام مي‏شود؟
بايد شرايطي فراهم شود كه درستي ادعاها روشن شود. آيات اول سوره عنكبوت راجع به همين موضوع است، «أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ»8؛ يكي از اساسي‏ترين مفاهيم‏؛ در بينش الهي اين است كه انسان به عنوان يك موجود مختار، امتحان شود و براي او دائماً شرايطي فراهم شود تا ادعاهاي وي آزموده شود. اگر كسي مدعي است عدالت را دوست دارد، زماني كه مي‏تواند ظلم كند، بايد بر خويشتن مسلط باشد و علايق را بر حقايق مقدم ندارد.
گاهي هم آزمايش‏ها جنبه عمومي دارد و در جايي حادثه‏اي اتفاق مي‏افتد كه عده‏اي با آن آزموده مي‏شوند، گاهي نيز حادثه‏اي اتفاق مي‏افتد و امتي يك‏جا آزمايش مي‏شوند. در اين موارد انسان بايد بيشتر مراقب باشد؛ چرا كه وقتي كار دسته‏جمعي شد، انسان تحت تأثير جمع قرار مي‏گيرد.
آيا همين كه عده‏اي شعار دادند، انسان بايد از آن عده پيروي كند و با آن‏ها همراهي شود؟ اين هم آزمايشي است كه در تاريخ نمونه‏هاي زيادي از آن اتفاق افتاده است. يكي از اين آزمايش‏ها، روز وفات پيغمبر اكرم‏صلي الله وعليه وآله بود. حضرت رسول‏صلي الله وعليه وآله هفتاد روز قبل از وفاتش، بر اساس دستور خداي متعال، براي آخرين بار و به صورت رسمي فرمودند: «من كنت مولاه فهذا علي مولاه». اما زماني كه پيغمبر از دنيا رفت، مسلمان‏ها كه گروهي از آن‏ها جهادگر بودند، انفاق كننده بودند، پول‏هايي براي اسلام خرج كرده بودند، جنگ‏ها رفته بودند، بسياري از آن‏ها معلول جنگي و جانباز بودند؛ همان روز وفات پيغمبر گفتند: بايد براي پيغمبر جانشين تعيين كنيم. مگر هفتاد روز قبل، پيامبرصلي الله وعليه وآله جانشين خود را تعيين نكردند؟ اين مسايلي است كه در تاريخ معاصر نيز اتفاق افتاده است. ما وقتي مسأله امتحان را درست بررسي كنيم، مي‏توانيم از نتايج آن براي زندگي خود بهره‏مند شويم. آن گاه مراقب خواهيم بود از فريبي كه ديگران خوردند، عبرت بگيريم و عهدشكني‏هايي كه ديگران كردند كمتر انجام دهيم. اما اگر متوجه نباشيم كه پيشينيان چه كردند و كارشان به كجا انجاميد و بگوييم ان شاءالله همه درست گفتند، ما هم جزو كساني خواهيم بود كه به جهنم مي‏رويم! اگر درست دقت كنيم و هر لحظه متوجه آزمايش‏هاي الهي در زندگي‏مان باشيم، سود كرده‏ايم و فايده خواهيم برد، اين روزها هم در مسايل سياسي و بين المللي آزمايش‏هايي در مقابل ماست و اميداوريم كه خداي متعال به بركت سيدالشهداء توفيق دهد كه از عهده اين آزمايش‏ها به خوبي برآييم.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏


1؛ نساء، 155

2؛ عنكبوت،2

3؛ انفال، 28

4؛ ملك، 2

5؛ كهف، 7

6؛ محمد، 4

7؛ ‏عنكبوت، 3

8؛ عنكبوت، 1

آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org