- مقدمة معاونت پژوهش
- متن دعاي چهلوچهارم صحيفه سجاديه
- مقدمه
- جلــسه اول
- جلــسه دوم
- جلــسه ســوم
- جلــسه چــهارم
- جلــسه پــنجم
- جلــسه شــشم
- جلــسه هــفتم
- جلــسه هشتم
- جلــسه نـهم
- جلــسه دهــم
- جلــسه يــازدهـم
- جلــسه دوازدهــم
- جلــسه سيــزدهم
- جلــسه چــهاردهم
- جلــسه پــانزدهم
- جلــسه شانـزدهم
- جلــسه هـفدهـم
- جلــسه هـجدهـم
- جلــسه نــوزدهـم
- جلــسه بـيستـم
- جلــسه بـيستويکـم
- جلــسه بـيستودوم
- جلــسه بـيستوسوم
- جلــسه بـيستوچـهارم
- جلــسه بيـستوپنجـم
- جلــسه بـيستوششـم
- جلــسه بـيستوهفتـم
- منابع
- نمايهها
جلــسه چــهارم
وَالْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ مِنْ تِلْكَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضَانَ شَهْرَ الصِّيَامِ وَشَهْرَ الْإِسْلامِ وَشَهْرَ الطَّهُورِ وَشَهْرَ التَّمْحِيصِ وَشَهْرَ الْقِيَامِ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًي لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَي وَالْفُرْقَان؛ ستايش مخصوص پروردگاري است که ماه خود، يعني ماه مبارک رمضان را يکي از آن طرق هدايت قرار داده است؛ ماه روزه و ماه تسليم و اطاعت و ماه پاکي و آمرزش گناهان و ماه شبزندهداري. ماهي که قرآن در آن نازل شده است تا هادي بشر بوده، دلايل روشن بين حق و باطل را ارائه کند.
رمضان؛ راه سعادت
امام سجاد(عليه السلام) در فرازهاي پيشين، سپاسگزار خداوندي هستند که ما را به حمد خود هدايت كرد و بزرگترين نعمت خود يعني دينش را به ما تعليم داد و در اختيار ما گذاشت؛ در سايه دين، راههايي را كه به رضوان الهي منتهي ميشود نيز به ما نشان داد و بالاخره ما را در اين راهها قرار داد تا در نتيجه اين تفضلات، ما براي رسيدن به رضوان او بکوشيم و او نيز از ما راضي باشد: وَيَرْضَي بِهِ عَنَّا.
در اين فراز از دعا، يکي از آن راهها را ماه مبارک رمضان معرفي ميکنند و ميفرمايند: وَالْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ مِنْ تِلْكَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضَانَ شَهْرَ الصِّيَامِ وَشَهْرَ الْإِسْلامِ وَشَهْرَ الطَّهُورِ وَشَهْرَ التَّمْحِيصِ وَشَهْرَ الْقِيَامِ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًي لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَي وَالْفُرْقَان.
ماه رمضان يكي از راههايي است كه پيمودن آن ميتواند ما را به رضوان الهي برساند. حضرت(عليه السلام) آن راه پُر ارزش، يعني ماه مبارک رمضان را چنين توصيف ميفرمايند:
رمضان؛ ماه خدا
ماه رمضان، ماه خداوند است. البته در فرهنگ اسلامي، همه ماسويالله، مخلوق و منسوب به خداوندند. اما در مواردي، خداوند ويژگي خاصي براي بعضي از اين مخلوقها در نظر گرفته است؛ يعني بهواسطه منسوب بودن برخي مخلوقها به خود، براي آنها شرافت و ارزش خاصي در نظر گرفته است. همهجاي زمين از آنِ خداست، ولي تنها مساجد را خانه خدا مينامند. حتي همه مساجد هم جاي عبادت خدا و مال خداست ولي از آن همه، تنها يك مسجد را خانه خودش ناميده و آن مسجدالحرام است که به آن بيتاللهالحرام گفته ميشود. همچنين همه زمانها منسوب به خداوند است، اما رسول گرامي اسلام(صلى الله عليه وآله) در خطبه معروف آخر ماه شعبان، ماه رمضان را شهرالله ناميدند: قَدْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَكَةِ وَالرَّحْمَةِ وَالْمَغْفِرَة.(1)
پرسش: اگر قرار است تنها برخي از زمانها و مکانها منسوب به خداوند باشند، چرا بايد فلان مکان يا فلان زمان، معيّن و مشخص باشد؟ حکمت اين نسبت و تشرف چيست؟ اين نسبت مهم نبايد بهگزاف و بينکته باشد، پس نکتهاش چيست؟
پاسخ: اين نسبتها و تشرفها براي آن است تا ما اهميت آن زمان و مکان را درک کنيم و از رحمت الهي بيشتر فيض ببريم. وقتي مکاني خانه خدا ناميده ميشود، توجه بيشتري به آن جلب ميشود و مردم بيشتر به آن روي ميآورند؛ درنتيجه با حضور بيشتر مردم در آن مکان، فيوضات و رحمت الهي در آن مکان بيشتر شده و مردم به خدا نزديکتر ميشوند و از بركات آنجا بيشتر استفاده ميكنند. منسوب بودن آن مکان به خدا به دليل وجود رحمت الهي در آنجاست.
1. محمدباقر مجلسي، بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، ج93، باب 46، ص356، «وجوب صوم شهر رمضان و فضله».
ماه خدا بودن ماه مبارک رمضان نيز به همين جهت است؛ چراکه رحمت الهي در آن زمان بيش از ديگر زمانهاست. منسوب بودنش به خداوند باعث اقبال بيشتر و بهرهمندي بيشتر بندگان خدا از فيوضات رباني است؛ تا جايي که رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در همان خطبه، بندگان خدا را اينگونه به سوي ماه رمضان ترغيب ميکنند: دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَي ضِيَافَةِ اللَّه.
بههرحال يكي از نامهاي ماه مبارک رمضان «شهرالله» است. خدا اين راه را براي رسيدن ما به رحمت و رضوان خود باز كرده و آن را به نام خودش ناميده است تا ما به اهميتش بيشتر پي ببريم.
امام سجاد(عليه السلام) ويژگي دوم اين ماه را رمضان بودن ميدانند: «شَهْرُ رَمَضَانَ». وجه تسميه «رمضان» چيست و به چه مناسبتي به اين اسم، نامگذاري شده است؟ دراينباره، در کتابهاي لغت و ادبيات و حتي کتب تفسير و روايات، بحثهاي بسياري شده است. هيچکدام از آن بحثها در باب وجه تسميه ماه مبارک رمضان، چندان دلنشين نيست.(1) اما ازجمله بحثهايي که پذيرفتنيتر از بقيه است، آن است که خداوند متعال در قرآن كريم، از مجموع دوازده ماه سال، كه تنها ماه رمضان را با نام ذكر کرده و فرموده است: «شَهْرُ رَمَضَان».(2) اين امر خود از عنايت ويژه خداوند به اين
1. يکي از آن توجيهها در اين باب چنين است؛ بعضى گفتهاند: «اصل رمضان از ماده «رمض» به معناى شدت حرارت و سوزش است. وقتى براي اولينبار ماه رمضان به اين اسم ناميده شده، هوا در نهايت شدت گرما بوده است. همچنانکه دو ماه ربيعالاول و ربيعالثاني، زماني که اولبار به اين اسم نامگذاري شدند، همزمان با دو ماه از ماههاي فصل بهار بوده است. بعدها براثر کثرت استعمال در اين نام باقي ماندند. درحاليکه اساساً ماه قمري در طول سال شمسي در حال تغيير و بهمرور زمان همه ماههاي قمري بر همه ماههاي شمسي قابل تطبيق است». البته اين بيانات در باب وجه تسميه ماهها قابل اعتماد نيست.
2. شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًي لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنْ الْهُدَي وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ... (بقره، 185).
ماه حکايت دارد. همچنين از اين امر مهم نيز حکايت دارد که نامگذاري ماه مبارک رمضان امري سليقهاي و تابع ميل اينوآن نيست؛ بلکه اسمي است كه خدا براي اين ماه پسنديده است. به همين جهت امام سجاد(عليه السلام) يکي از صفات اين ماه را نام آن ميدانند: «شهر رمضان».(1)
سومين صفتي که امام سجاد(عليه السلام) براي ماه مبارک رمضان بيان ميدارند، «شَهْرَ الصِّيَام» است. از اين تعبير ميتوان اين درس را گرفت که شرافت و جايگاه اين ماه نزد خداوند بسيار بالاست؛ چراکه همه اين ماه را زمان روزه و ضيافت خويش قرار داده است تا به اين وسيله، زمينه استفاده از فيوضات، رحمتها و برکات الهي براي بندگان بيشتر فراهم شود تا بندگان خدا ضمن بهره بردن از آن، شاکر و سپاسگزار باشند.
رمضان؛ ماه اسلام
ويژگي ديگر ماه مبارک رمضان، «شَهْرَ الْإِسْلامِ» است. براي شهرالاسلام بودن ماه مبارک رمضان وجوه زيادي بيان شده است. چند مورد از آن وجوه، از بقيه معروفتر است که به آن اشاره ميشود:
1. در باب وجه تسميه ماه مبارک رمضان گفته شده که «رمضان» يکي از نامهاي خداوند است. به همين دليل هنگام استعمال، نبايد رمضان را تنها به کار برد، بلکه بايد «شهر رمضان» يا «ماه رمضان» گفت. همچنانکه در قرآن کريم نيز چنين آمده و در خطبه رسول خدا و دعاي امام سجاد(عليه السلام) نيز تنها نيامده است. ما هم به جهت رعايت ادب و طبق کاربرد قرآني و روايت نبوي و دعاي امام سجاد(عليه السلام) هميشه «شهرالله» يا «ماه رمضان» ميگوييم. اين نوع رعايت ادب كردن، گو اينکه به جهت يك احتمال هم باشد، ارزشمند است. شايد رعايت ادب احتمالى ارزش بيشتري داشته باشد؛ يعني شخص، صرفاً بهاحتمالاينکه اين مورد از رعايت ادب، طبق دستوري از ناحيه شرع مقدس است، به آن مبادرت کند. البته در هيچکدام از رواياتي که در آن اسماءالله بيان شده، رمضان به عنوان اسمي از اسماي خداوند ذکر نشده است. همچنين هيچکدام از کتابهاي لغت نيز رمضان را بهعنوان نام خدا ذکر نکردهاند.
وجه اول: «اسلام» در اين عبارت به معناي لغوي، يعني تسليم شدن است. شهرالاسلام به معناي ماه تسليم خدا شدن است. در ماه مبارک رمضان انسان بايد براي تسليم بودن بيشتر در برابر شرع مقدس و دستورهاي الهي آمادگي داشته باشد. بنده خدا در اين ماه گويي از اول طلوع فجر تا آخر روز دائماً گوش به زنگ فرمان خداست. از همان ابتداي صبح و قبل از طلوع فجر به او دستور امساک داده ميشود: كُلُوا وَاشْرَبُوا حَتّي يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْر.(1) در طول روز بسياري از حلالها بر انسان حرام ميشود. بايد از آنچه در ديگر ماهها بر وي حلال بوده دوري کند. بنده خدا در اين ماه در برابر تمام اين دستورهاي ايجابي و سلبي و اوامر و نواهي الهي تسليم است. البته انسان مسلمان و بنده مؤمن هميشه تسليم امر الهي است؛ اما ظهور و بروز اين تسليم بودن در اين ماه، به جهت وجود تکاليف بيشتر، بر ديگر ماهها غلبه دارد.
وجه دوم: روزه ماه مبارک رمضان تنها براي مسلمانان تشريع شده و به مسلمانان اختصاص دارد. به همين جهت ماه مبارک رمضان شَهْرَ الْإِسْلامِ است. خداوند اين ماه را با خصوصيات و برکاتي که دارد، به امت اسلام يعني امت آخرالزمان، اختصاص داده است. هيچ امت ديگري غير از مسلمانان، ماهي به نام ماه رمضان که در آن ماه بايد روزه بگيرند، ندارند. آنها در اين ماه، چون مسلمانان چنين تکليفي ندارند. گرچه ممکن است ديگران نيز روزه واجب و برخي عبادات شبيه عبادات مسلمانان داشته باشند، اما از عبادتي با چنين ويژگي و خصوصيت محروماند.
وجه سوم: در ماه مبارک رمضان، آثار اسلام بيشتر ظهور دارد؛ بهگونهايكه اگر شخص غيرمسلماني در ماه مبارک رمضان وارد جامعه اسلامي شود، ويژگيهاي منحصربهفردي در اين جامعه ميبيند كه با ويژگي ماههاي ديگر متفاوت است؛
1. بقره (2)، 187.
ويژگيهايي چون تعطيلي رستورانها و کليه مراکز ارايه خدمات خوردني و نوشيدني، حالت خضوع و سربهزير و آرام بودن در غالب مردم، مشغول عبادت بودن آنها، توجه بيشتر به خداوند، ازدحام در مراکز عبادي و مساجد، افت درصد ارتکاب گناه و... . آن شخص غيرمسلمان وقتي درباره اين تفاوت آشکار سؤال کند، به وي خواهند گفت که اهالي اين جامعه مسلمان هستند و پايبندي آنها به دين اسلام، آنها را اينچنين کرده است. بنابراين ميتوان گفت که در اين ماه علائم و شعائر اسلام بيش از ديگر ماهها ظهور پيدا ميکند.
رمضان؛ راه طهارت و خلوص
صفت زيباي ديگري که امام سجاد(عليه السلام) براي ماه مبارک رمضان برشمردند، ظرفيت پاک و پاکيزهسازي آن است: وَشَهْرَ الطَّهُور؛ «طهور» به معني پاك و پاكيزه يا پاككننده است. خداوند در جايجاي قرآن کريم، نعمت باارزش آب را طاهر و طهور ناميده و فرموده است: وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا؛(1) «از آسمان، آبي براي شما نازل كرديم كه طهور است (شما را پاكيزه و تميز کرده، آلودگيها را از شما دور ميکند)».
ماه مبارک رمضان هم ماه طهور است؛ ماهي است كه آلودگيها را از بين ميبرد. غالب مردم، بهطور متعارف، در طول سال، گرفتار آلودگيها و گناهاني ميشوند كه ايشان را از خدا دور ميکند. ماه رمضان، نسبت به ديگر ماهها اين خاصيت را دارد
1. فرقان (25)، 48. آب داراي آثار و بركات زيادى است؛ آب سرچشمه حيات است: وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ (انبياء، 30)؛ در ميان مواد طبيعى هيچچيز مثل آب، آلودگيها را از بين نمىبرد؛ بهترين، راحتترين و مفيدترين وسيله براى شستوشو و زدودن آلودگيها و كثافات، آب است. البته کثرت آب در اطراف ما و در دسترس بودن آن باعث شده است تا ما قدرش را ندانيم. اگر بنا بود آب را بر اساس آثار و منافعش قيمتگذارى كنند، ارزش آن از ديگر مواد بسيار بيشتر مىشد. يكى از خواص آب اين است كه «طاهر» و «مطهِّر» است.
كه در عمل، اين نوع آلودگيها و گناهان در آن کمتر است. خداي متعال در اين ماه حكمتهايي به كار گرفته است که مردم، احكام شرع مقدس را بيشتر رعايت كرده، احترام اين ماه را بيش از ماههاي ديگر سال نگه دارند. درنتيجه، نهتنها در اين ماه کمتر گرفتار گناه ميشوند، بلکه بسياري از آلودگيها و گناهان گذشتهشان نيز پاك ميشود. روزه، نماز، تلاوت قرآن، ادعيه، مناجاتها، صدقات، توبه از خطاها و اشتباهات گذشته و ديگر عبادات و اعمال نيکي كه بندگان خدا در اين ماه انجام ميدهند، سفره گسترده الهي است که باعث ريزش گناهان، و تميز شدن روح انسان از آلودگيها ميشود. ظرفيت اين ماه بزرگ الهي چندان بالاست که بسياري از بندگان خوب خدا در اين ماه با توفيق توبه و استغفار، بار خود را بسته، خود را کاملاً طاهر و پاکيزه ميکنند؛ بهگونهايکه گويي تازه از مادر متولد شدهاند.
به بيان مبارک امام سجاد(عليه السلام)، صفت زيباي ديگر ماه مبارک رمضان، خالصکنندگي آن است: وَشَهْرَ التَّمْحِيص.
كلمه تمحيص به معناي خالص گردانيدن چيزي از عيب و نقص است؛(1) و به فرايندي که فلزات قيمتي مانند طلا در کوره قرار داده ميشود تا براثر درجه حرارت بسيار بالا، از ناخالصيها و عيوبْ پاک و خالص گردد، تمحيص گفته ميشود. در قرآن كريم، خداوند داستان مسلماناني را بيان ميکند که در يکي از جنگها همراه پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) بوده، ابتدا دچار شکست و سپس با مدد الهي پيروز ميشوند. خداوند فلسفه اين درگيريها و سختيها را آزمودن آنچه در درون سينههاشان است و سپس خالص و پاک گرديدن قلوبشان ميداند: وَلِيَبْتَلِيَ اللَّهُ مَا فِي صُدُورِكُمْ وَلِيُمَحِّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُور.(2)
1. ابوالقاسم الحسينبنمحمد الراغب الاصفهاني، المفردات في غريب القرآن، واژه محص.
2. ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعاساً يَغْشي طائِفَةً مِنْكُمْ وَطائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجاهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَلْ لَنا مِنَ الأَمْرِ مِنْ شَيْءٍ قُلْ إِنَّ الأَمْرَ كُلَّهُ لِلّهِ يُخْفُونَ فِي أَنْفُسِهِمْ ما لا يُبْدُونَ لَكَ يَقُولُونَ لَوْ كانَ لَنا مِنَ الأَمْرِ شَيْءٌ ما قُتِلْنا هاهُنا قُلْ لَوْ كُنْتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلي مَضاجِعِهِمْ وَلِيَبْتَلِيَ اللّهُ ما فِي صُدُورِكُمْ وَلِيُمَحِّصَ ما فِي قُلُوبِكُمْ وَاللّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُور (آل عمران، 154).
خداي متعال درباره بعضي از انسانها، بهويژه مؤمنين، چنين تدبيري را به کار ميبرد؛ ازجمله اين تدبيرها، فراهم کردن شرايطي براي مؤمنيني است كه در دلشان، آلودگيها، غلوغشها، ناسرهها و بالاخره آثاري از ضعف ايمان، عصيان، فسقوفجور و... وجود دارد. اين گروه از مؤمنين در فرايند چنين تدبيرهايي آزموده شده، آرامآرام خالص و پاک ميشوند؛ تدبيرهايي چون بيماري، فقر، بلاياي طبيعي، حوادث و... .
البته گناه، ايمان انسان مؤمن را از وي نميگيرد، ولي او را به نوعي آلودگي دچار ميکند. در اين حالت خداوند او را گرفتار مشکلي ميکند؛ مثلاً بيمارش ميکند تا براثر توجهي که در دوران بيماري برايش پيدا ميشود، نادم، و موفق به توبه شود و گناهش پاک گردد. اگر اين تدبير کارساز نبود و او براثر وساوس شيطاني بازهم موفق به توبه و پشيماني نشد، خداوند تدبير ديگري را به کار ميبرد؛ مثلاً او را گرفتار فقر ميکند تا براثر سختي و مشقت بيشتر، به خود آمده، از گناهش توبه کند. اگر اين تدبير هم مؤثر نبود، او را به مشکلات و گرفتاريهاي ديگري گرفتار ميکند تا بالاخره بيدار شده، موفق به توبه شود. در آخرين مرحله، اگر مؤمني درحاليکه توبه نکرده است، از دنيا برود، خداوند جان او را بهسختي ميگيرد تا باعث پاکي و رهايي او از گناه شود و بعد از جان کندن، در عالم برزخ مشکلي نداشته باشد.(1) البته اگر کسي از اين مرحله هم طرفي نبندد و نجات نيابد کارش بسيار سخت خواهد بود.
1. ر.ك: محمدباقر مجلسي، بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، ج78، باب 1، ص198.
بههرحال، فلسفه گرفتاريها و سختيهايي که خداوند براي مؤمنين تدبير کرده است، بيداري و توجه بيشتر به خداوند، و درنتيجه تمحيص و پاکسازي آنهاست.
خلق را با تو بد و بدخو كند *** تا تو را ناچار رو آن سو كند
از ويژگيهاي ماه مبارک رمضان همين تمحيص و پاککنندگي و خالصکنندگي آن است. سختي و مشقت روزهداري، بهويژه در روزهاي طولاني و گرم تابستان و هنگام اشتغال به کار و فعاليت، همچنين انجام اعمال و عبادات، مانند برخي نمازها، ادعيه و مناجاتهاي طولاني، همهوهمه براي آن است تا انسان از گرفتاريها و آلودگيها، پاک و خالص شود. از اينجا روشن ميشود که مشکلات و رنجهاي دنيا براي انسان مؤمن، لطف و مرحمت الهي است؛ گو اينکه ظاهرش بلا و رنج باشد، ولي باطنش نوعي پاک و تصفيه کردن است. به همين دليل، اولياي الهي بهجاي جزعوفزع كردن به استقبال اين بلايا ميرفتند و خداي را بر اين مصيبتها شاکر بودند.
البته انواع تعلقات به دنيا، خود از ناپاکيها و آلودگيهاست. شرايط و موقعيتهاي ويژهاي چون ماه مبارک رمضان بهترين فرصت و عنايت الهي به بندگان، براي پاک شدن از اين آلودگيهاست. اهميت اين مسئله زماني بيشتر روشن ميشود که بدانيم يکي از بينظيرترين عبادات الهي، در اين ماه عزيز تشريع شده است. خداوند متعال که روزه ماه مبارک رمضان را تشريع کرده، در بيان اهميت آن ميفرمايد: الصَّوْمُ لِي وَأَنَا أَجْزِي بِه.(1) درباره هيچ عبادتي اين تعبير گزارش نشده است. همچنانکه از ماههاي سال، تنها ماه مبارک رمضان را ماه خود قرار داده، از عبادات نيز تنها روزه را براي خود قرار داده و نيز خود، جزا و پاداش روزهداران را
1. ابيجعفر محمدبنعليبنالحسينبنبابويه القمي الصدوق، من لا يحضره الفقيه، ج2، باب فضلالصيام، ص75.
به عهده گرفته است. البته سرِّ اين قضيه بر ما روشن نيست. شايد يکي از اسرارش همين باشد كه بيش از هر چيز انسان را از تعلقاتش جدا ميکند؛ آدم را وارسته و پاك ميکند؛ سنگها و قيدوبندهاي غيرخدايي را از پاي آدم باز و مرغ دل را آماده پرواز ميکند. در هيچ عبادتي اين حالت براي انسان پيدا نميشود؛ بهويژه اگر آداب روزه بهدرستي رعايت شود، لذتهايي در اين حالتِ سبكي، نصيب انسان خواهد گشت كه از هيچ عبادتي به دست نميآيد؛ به همين جهت ماه مبارک رمضان داراي ويژگي تمحيص و پالايش انسان از آلودگيهاست.
ويژگي ديگري که امام زينالعابدين(عليه السلام) براي ماه مبارک رمضان بيان فرمودند، «شَهْرَ الْقِيَام» بودن آن است. منظور از قيام در اين ماه، سحرخيزي، شبزندهداري و تهجد است. وجه تسميه به اين نامْ آن است که تهجد و سحرخيزي غالباً همراه نماز خواندن است و نماز هم غالباً بهصورت قيام و برخاستن از جا و ايستادن انجام ميشود. همچنين مقصود از توصيههاي بسياري که در باب قرائت قرآن گزارش شده، قرائت قرآن در حال نماز است. در آيات شريفه قرآن به قرائت آن در حال نماز سفارش شده است: وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا.(1) در تفسير اين آيه آمده است که مقصود از «قُرْآنَ الْفَجْر»، نماز صبح است.(2) همچنين در آيات شريفه سوره مزمل، آيه شريفه فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآن(3) بارها تکرار شده است. اما نکته
1. اسراء (17)، 78.
2. علامه طباطبايي(رحمه الله) در تفسير اين بخش از آيه شريفه 78 سوره مبارکه اسراء معتقدند، همه روايات بر اين اتفاق دارند که مقصود از قُرْآنَ الْفَجْرِ، نماز صبح است؛ چون نماز صبح مشتمل بر قرائت قرآن است (سيدمحمدحسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج13، ذيل آيه 78 سوره مبارکه اسراء؛ به نقل از: جلالالدين عبدالرحمانبنابيبکر السيوطي، الدر المنثور في التفسير بالمأثور، ج4، ص196).
3. مزمل (73)، 20.
قابل توجه آنکه قرآن کريم زمينه اين قرائت را قيام ليل و شبزندهداري دانسته است؛ چون قبل از توصيه به قرائت و ترتيل قرآن، به نماز شب توصيه کرده است: يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ * قُمِ اللَّيْلَ إِلاّ قَلِيلا؛(1) يعني شب، هنگامِ بيداري و وقتِ قيام است. بايستيد و شب را به عبادت، زنده نگه داريد. از اولين سورههايي كه بر پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) نازل شد، سوره مزّمل است. خداوند در اين سوره به ايشان دستور ميدهد که اكثر شب را بيدار بوده: قُمِ اللَّيْلَ إِلاّ قَلِيلا(2) و به عبادت و قرائت قرآن مشغول
1. يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ * قُمِ اللَّيْلَ إِلاّ قَلِيلا * نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلا * أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلا (همان، 1ـ4).
2. خداوند از بندگانش چنين انتظارهايى دارد. حال، آيا بندگانش چنيناند، يا تمام اشتغالات ذهني بنده، بيدار بودن پاسي از شب براي ديدن فيلم، سىدى و ماهواره است؟ آيا چنين شخصي ميتواند نماز صبحش را در وقت آن بخواند؟ خداوند انتظار دارد که بندگانش از اين فرصتهاي استثنايي و کمياب بهترين بهره را برده، از اين طريق مشمول مراحم و الطاف او شوند؛ لذا به پيامبر بزرگوارش توصيه ميکند تا کمتر از نيمي از شب را بخوابد و بيشتر احيا داشته باشد: يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ * قُمِ اللَّيْلَ إِلاّ قَلِيلا * نِصْفَهُ أَوْ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلاً * أَوْ زِدْ عَلَيْهِ... (مزمل، 1ـ4)؛ نماز و قرائت قرآن در دل شب داشته باشد: وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلا (همان، 4). البته پيامبر(صلى الله عليه وآله) و برخي از ياران خاص و مؤمنش به اين توصيه عمل ميکردند و خداوند متعال نيز خود، به اين امر آگاه بوده و فرموده است: إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنَى مِنْ ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَةٌ مِنَ الَّذِينَ مَعَكَ (همان، 20). روشن است که اين کار از همه مردم ساخته نيست و همه توان انجام چنين کاري را ندارند؛ اما از آنها اين انتظار و توقع هست که هر اندازه ميتوانند در دل شب از فيض تهجد، نماز و قرائت قرآن محروم نشوند: إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْني مِنْ ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطائِفَةٌ مِنَ الَّذِينَ مَعَكَ وَاللّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَالنَّهارَ عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتابَ عَلَيْكُمْ فَاقْرَؤا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَيَكُونُ مِنْكُمْ مَرْضي وَآخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللّهِ وَآخَرُونَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ فَاقْرَؤا ما تَيَسَّرَ مِنْهُ وَأَقِيمُوا الصله وَآتُوا الزَّكاةَ وَأَقْرِضُوا اللّهَ قَرْضاً حَسَناً وَما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللّهِ هُوَ خَيْراً وَأَعْظَمَ أَجْراً وَاسْتَغْفِرُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِيم (همان، 20).
باشد: وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلا.(1) مسلمانان صدر اسلام و اصحاب رسول گرامي اسلام(صلى الله عليه وآله) چنان شوروشوقي نسبت به آيات قرآن از خود نشان ميدادند که پس از نزول آيات جديد، بيدرنگ در حفظ، نگهداري، فهم و درک آن کوشيده، سعي ميکردند که در نمازهايشان آن را قرائت کنند. اين خصال نيک و تبعيت از سنت نبوي در شبزندهداري و قرائت مستمر قرآن باعث ميشد تا آنها محبوب خداوند شده، خداوند نيز به ايشان عنايت ويژهاي داشته باشد.
1. يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ * قُمِ اللَّيْلَ إِلاّ قَلِيلاً * نِصْفَهُ أَوْ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلاً * أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلاً (همان، 1ـ4).
آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org