- مقدمه معاونت پژوهش
- گفتار اول
- گفتار دوم
- گفتار سوم
- گفتار چهارم
- گفتار پنجم
- گفتار ششم
- گفتار هفتم
- گفتار هشتم
- گفتار نهم
- گفتار دهم
- گفتار يازدهم
- گفتار دوازدهم
- گفتار سيزدهم
- گفتار چهاردهم
- گفتار پانزدهم
- گفتار شانزدهم
- گفتار هفدهم
- گفتار هجدهم
- گفتار نوزدهم
- گفتار بيستم
- گفتار بيست و يکم
- گفتار بيست و دوم
- گفتار بيست و سوم
- گفتار بيست و چهارم
- گفتار بيست و پنجم
- گفتار بيست و ششم
- گفتار بيست و هفتم
- گفتار بيست و هشتم
- گفتار بيست و نهم
- گفتار سيام
- گفتار سي و يکم
- گفتار سي و دوم
- گفتار سي و سوم
- گفتار سي و چهارم
- گفتار سي و پنجم
- گفتار سيو ششم
- فهرست منابع
گفتار چهارم
(جايگاه و فرايند تحقق توبه(1))
مفهوم توبه
قبل از پرداختن به شرح و تبيين اولين مناجات از مناجاتهاي پانزدهگانه امام سجاد(عليه السلام) که مناجات التائبين نام گرفته به بحث درباره توبه ميپردازيم:
«توبه» در لغت به معناي رجوع (بازگشتن و برگشتن) است. اما در اصطلاح و در عرف توبه عبارت است از بازگشت و رجوع از گناه به راه صواب و به تعبير ديگر، رجوع از دوري از درگاه خداوند و انجام معصيت به درگاه خداوند و تقرب به او و نتيجه آن ترک گناهان و تصميم بر ترک آنها در آينده است. راغب اصفهاني دراينباره ميگويد: «توب (که عبارت ديگر توبه است) به معناي ترک گناه به زيباترين صورت است و آن، رساترين و بليغترين وجه از وجوه معذرتخواهي است. زيرا عذر خواستن بر سه نوع است: يا آنکه شخص معتذر (عذرخواه) ميگويد: فلان کار را نکردهام، يا ميگويد: آن کار را کردهام، ولي منظورم از اين کار چنينوچنان بوده است (به تعبير بهتر درصدد موجه جلوه دادن کار خويش برميآيد) يا اينکه ميگويد: آن کار را کردهام و بد کردهام و دگر بار تکرار نخواهم کرد و از آن دست خواهم کشيد. اين قسم همان توبه است».(1)
1. راغب اصفهاني، مفردات الفاظ القرآن، ص169.
توبه گاهي به بنده نسبت داده ميشود و در اين صورت با «الي» متعدي ميشود و به معناي برگشتن بنده بهسوي خدا، با استغفار و دست کشيدن از معصيت است و گاهي به خداوند نسبت داده ميشود و در اين صورت با «علي» متعدي ميشود و به معناي قبول توبه عبد و توجه و بازگشت خدا به بنده با افاضه رحمت و لطف خويش است.
دلايل وجوب توبه
اقتضاي فطرت انسان حرکت در مسير خداوند و راه راست و انجام کارهاي نيک است. اما گاهي عوامل شيطاني، انسان را از مسير خداوند و راهي که فطرت خداداد براي انسان ترسيم کرده منحرف ميسازند و انسان را به بدي و انجام گناه وادار ميکنند. در اين صورت، توبه به معناي بازگشت به مسير صحيح و راهي است که خداوند براي انسان تعيين کرده و پاسخ دادن به نداي فطرت ميباشد. شکي نيست که توبه و بازگشت از گناهان و لغزشها عقلاً واجب است. دلايل وجوب عقلي توبه عبارتاند از:
1. وجوب شکر منعِم: توبه متضمن شکر منعِم است، چه اينکه نافرماني و سرپيچي از دستورات الاهي مصداق بارز ناسپاسي و نافرماني است و بهترين سپاس و شکرگزاري خداوند، اطاعت از خداوند و انجام دستورات اوست و براي بازگشتن به سپاس و شکر خداوند بايسته است که انسان توبه کند.
2. لزوم دفع ضرر: گرفتار شدن به کيفر و عذاب الاهي که بهوسيله نافرماني خداوند حاصل ميآيد بزرگترين ضرري است که متوجه انسان ميگردد و براي دفع اين ضرر خطير و بزرگ، انسان بايد توبه کند.
همچنين در شرع و کتاب و سنت توبه واجب گرديده و آيات و روايات فراواني بر وجوب آن دلالت دارد که به اختصار به برخي از آنها اشاره ميکنيم:
خداوند متعالي پس از آنکه به زنان مؤمن سفارش ميکند که در برابر نامحرمان خود
را بپوشانند و زينت و زيورهاي خود را تنها به محارم خود بنمايانند، ميفرمايد: وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ؛(1) «و اي مؤمنان، همگي به خدا بازگرديد تا رستگار شويد».
در آيه ديگر خداوند ميفرمايد: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَه نَّصُوحًا عَسَى رَبُّکمْ أَن يُکفِّرَ عَنکمْ سَيِّئَاتِکمْ وَيُدْخِلَکمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ؛(2) «اي کساني که ايمان آوردهايد، به خداي بازگرديد [توبه کنيد] بازگشتي به صدق و اخلاص [که از روي پشيماني بر گناه و ترک آن و استغفار باشد] اميد است پروردگارتان بديهايتان را از شما بزدايد و شما را به بهشتهايي درآرد که از زير آنها جويها روان است».
در جاي ديگر خداوند درباره کساني که توبهشان پذيرفته ميشود ميفرمايد: إِنَّمَا التَّوْبَه عَلَى اللّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوَءَ بِجَهَالَه ثُمَّ يَتُوبُونَ مِن قَرِيبٍ فَأُوْلَـئِک يَتُوبُ اللّهُ عَلَيْهِمْ وَکانَ اللّهُ عَلِيماً حَکيماً؛(3) «توبه نزد خداوند تنها براي کساني است که از روي ناداني مرتکب گناه ميشوند، سپس بهزودي توبه ميکنند، ايناناند که خدا توبهشان را ميپذيرد و خداوند داناي حکيم است».
در روايتي ديگر معاويهبنوهب ميگويد که از امام صادق(عليه السلام) شنيدم که فرمود:
اِذا تابَ العبدُ توبه نَصوحاً اَحَبّهُ اللهُ فَسَتَر عَلَيْهِ في الدنيا و الآخره. فقلت: وکيفَ يَسْتُرُ عَلَيْه؟ قال: يُنْسي مَلَکَيْهِ ما کَتَبا عَلَيْهِ من الذنوب، و يُوحي اِلي جَوارِحِهِ: اُکْتُمْي عَلَيْهِ ذُنُوبَهُ، و يُوحي اِلي بِقاعِ الْاَرضِ: اُکْتُمي ما کانَ يَعْمَلُ عَلَيْک مِنَ الذُّنوبِ، فَيَلْقَي اللهَ حينَ يَلْقاهُ وَ لَيْسَ شيءٌ يَشْهَدُ عَلَيْهِ بِشَيْءٍ مِنَ الذنوب؛(4) «چون بنده توبه نصوح کند خداوند او را دوست خواهد داشت
1. نور (24)، 31.
2. تحريم (66)، 8.
3. نساء (4)، 17.
4. کليني، اصول کافي، ج2، ص430.
و در دنيا و آخرت بر او پردهپوشي کند. من عرض کردم: چگونه بر او پردهپوشي کند؟ فرمود: هرچه از گناهان را که دو فرشته موکل او برايش نوشتهاند از يادشان ببرد و به جوارح (و اعضاي بدن) او وحي کند که گناهان او را پنهان کنيد و به قطعههاي زمين (که در آنجا گناه کرده) وحي کند که گناهاني را که بر روي شما انجام داده پنهان کنيد. پس او خداوند را آنسان ملاقات ميکند که هيچ چيز عليه او بر انجام گناهي از سوي او شهادت نميدهد».
فرآيند توبه
با توجه به اهميت توبه و نقش آن در تصحيح رفتار و تغيير سرنوشت انسان، جا دارد که زمينههاي پيدايش توبه را بشناسيم و بنگريم در چه شرايطي تصميم و اراده توبه از انسان سر ميزند و چه اموري مانع توبه ميشوند. بيشک توبه امري جبري نيست بلکه حالتي اختياري و ارادي است. البته اراده و تصميم بر توبه کردن مانند بعضي از امور، بهراحتي پديد نميآيد و نيازمند زمينهسازي و فراهم ساختن مقدمات خاصي است. توضيح آنکه اراده بعضي از کارها، نظير سخن گفتن بهراحتي تحقق مييابد و انسان گاه بهراحتي اراده ميکند و تصميم ميگيرد که سخن گويد و يا ساکت بماند و چنين ارادهاي هزينه و مقدمات ويژهاي نميطلبد. اما اموري چون نماز و قرآن خواندن چنين نيستند و همواره اراده انجام آنها بهراحتي از انسان سر نميزند. وقتي انسان به واکاوي حالات نفساني خود ميپردازد پي ميبرد که اراده همه کارها يکسان تحقق نمييابند. اراده، به معناي تصميم گرفتن، يکي از افعال نفس يا کِيف نفساني است که پس از تصور، تصديق و شوق پديد ميآيد. توضيح آنکه: نخست انسان کاري را تصور ميکند و سپس به تصديق فايده آن ميپردازد و
پس از اين دو علم، حالت شوق به انجام فعل پديد ميآيد و پس از شدت يافتن شوق است که اراده آن فعل به وقوع ميپيوندد و در پي اراده، عضلات بدن بهمنظور انجام فعل به حرکت درميآيند.
روشن شد که اولين مقدمه و زمينه پيدايش اراده دانستن است و تا انسان به چيزي آگاهي نيابد، ميل به آن و نيز اراده آن در او پديد نميآيد. بهعنوان نمونه، وقتي انسان از طريق روزنامه و يا راديو و تلويزيون به فوايد سبزيها و ميوهها و تأثير آنها در جلوگيري از سرطان پي برد و آن فوايد را مورد تصديق خويش قرار داد، سعي ميکند در برنامههاي غذايي خود بيشتر از آنها استفاده کند و در نهايت پس از پيدايش ميل شديد به مصرف آنها، اراده استفاده از آنها در او پديد ميآيد. پس صِرف علم و تصديق فايده براي اراده و تصميم انسان کافي نيست و علاوه بر آنها، جهت تحقق اراده، انسان بايد ميل به انجام دانسته خود داشته باشد. گاهي انسان به کاري علم دارد و فايده آن نيز مورد تصديقش قرار گرفته و تا اندازهاي بدان تمايل نيز دارد، درعينحال تصميم و اراده انجام آن کار را ندارد. اين از آن جهت است که ميل او شدت نيافته و ميل شديدتر به کار ديگر و اراده آن، مانع از اراده انجام اين کار شده است. مثلاً او به فوايد سبزيها واقف است، اما چون لذت استفاده از کباب و غذاهاي چرب بيشتر است، آنها را ترجيح ميدهد و بهطور طبيعي انسان در تزاحم بين دو لذت، لذت قويتر را ترجيح ميدهد. البته گاهي انسان بر اثر عادت کاري که لذتش کمتر است و حتي کاري که فاقد لذت معقول است بر کاري که لذت بيشتري دارد ترجيح ميدهد. نظير اشخاص سيگاري که در ماههاي مبارک رمضان به هنگام افطار و قبل از صرف غذا سيگار ميکشند و طعم تلخ و بوي آزار دهنده دود سيگار را بر طعم شيريني و غذاي لذيذ ترجيح ميدهند.
راه شکلگيري اراده توبه اين است که در آغاز، انسان علم به زيان گناهان و
ارزش و نقش توبه داشته باشد و در درجه دوم اين علم و توجه را در خود زنده نگه دارد و نگذارد فراموش شود. البته بايد توجه داشت که باورداشت زيان و ضرر بعضي از کارها بهراحتي حاصل ميگردد: بهعنوان نمونه، با توجه به زيانهايي که پزشکان براي سيگار برشمردهاند و کراراً از راههاي گوناگون، نظير راديو و تلويزيون به گوش ما ميرسد، اغلب به مضر بودن سيگار اذعان دارند. اما ضرر گناهان و لااقل برخي از گناهان بر همگان روشن نيست و بهخصوص با توجه به لذتي که در گناه است و با توجه به محسوس نبودن زيان گناه در برخي موارد، انسان بهراحتي زيان آن را باور نميکند. اين باور و شناخت با مطالعه در آيات و روايات و با دلايل عقلي حاصل ميگردد. پس در گام اول توبه، بايد ضرر گناه و فايده توبه بر انسان روشن گردد و بدون چنين باوري اراده جدي بر توبه در انسان پديد نميآيد.
برخي چون مرحوم فيض کاشاني(رضوان الله عليه) علم به ضرر گناه را جزو توبه به شمار آورده است و معتقد است که توبه از علم و حالت تألم و پشيماني و انجام آنچه انسان دراينارتباط باور دارد تشکيل يافته است. اما علم عبارت است از شناخت بزرگي زيان گناهان و شناخت اينکه گناهان حجاب بين بنده و معبود ميگردند. وقتي انسان به اين معرفت رسيد و به زيان گناهان يقين پيدا کرد، در دل اندوهگين ميگردد و پس از سيطره پشيماني از گناه بر دل، تصميم ميگيرد و اراده ميکند که اکنون خود را به گناه آلوده نسازد و ملتزم ميگردد در آينده و تا پايان عمر نيز گناه نکند و به تلافي و جبران گناهاني که در گذشته از او صادر شدهاند اقدام ميورزد.(1) بههرروي، چه ما علم و تألم و پشيماني از کردار زشت را جزو توبه حساب آوريم و چه آنها را از مقدمات توبه بدانيم و توبه را تصميم بر ترک گناه و جبران گناهان گذشته و عزم بر
1. فيض کاشاني، المحجه البيضاء، ج7، ص5.
کنارهگيري از گناه در آينده قلمداد کنيم، توبه فرايندي دارد و آغاز اين فرايند علم به ضرر گناه و منافع و مصالحي است که از ناحيه توبه و جبران گناهان عايد انسان ميگردد، سپس حالت پشيماني از کردار زشت گذشته و در نهايت تصميم و اراده ترک گناه و جبران گناهاني است که انسان مرتکب گشته است.
توبه واکنش بايسته به صرف عمر در معصيت خدا
کسي که به سلامتي خود علاقهمند است، اصول بهداشتي را رعايت ميکند و همواره سعي ميکند که از غذاي سالم استفاده کند و از مصرف غذاي آلوده و ناسالم ميپرهيزد. اگر او متوجه شود که غذاي مسموم و ناسالم مصرف کرده و در نتيجه بيمار گشته است، سخت ناراحت و متأثر ميگردد که چرا با بيدقتي و با مصرف غذاي ناسالم سلامتي خود را به خطر افکندم. همچنين کسي که به زيان گناه واقف است و ميداند که گناه چون سم مهلک روح انسان را بيمار ميکند، از کرده خود پشيمان ميشود. او از اينکه سرمايه عمر خود را بيهوده از دست داده و در قبال آن چيزي به دست نياورده، متأسف ميگردد. انسان ميتواند عمر خود را با خدا معامله کند و از دقايق عمرش در راه عبادت خدا، امر به معروف، و نهي از منکر و خدمت به ديگران استفاده برد و در برابر چند دقيقه از عمر خود که صرف عبادت خدا ميشود، به پاداشهاي بينهايت اخروي و رضوان الاهي دست يابد که با مقياسهاي مادي و دنيوي قابل ارزشگذاري نيستند. حال آيا کسي که ميتواند با صرف وقت خود به عبادت خدا، بهشت الاهي همراه با نعمتهاي بينهايت و ابدي آن را براي خويش فراهم سازد، اگر او ساعتي از عمر باارزش خود را صرف گناه و مشاهده فيلم مبتذل کرد و آن سرمايه بزرگي که بهاي واقعي آن بهشت و نعمتهاي بينهايت است را اينسان تلف کرد و از دست داد، پشيمان و اندوهگين نميگردد؟
کسي که در برابر تلف کردن عمر خود نه فقط چيزي به دست نياورده، بلکه قهر و غضب الاهي را براي خويش فراهم آورده و خود را مستحق عذاب و کيفري ساخته که اگر توبه نکند، در عالم آخرت بدان گرفتار ميگردد، بيش از هرکس بايد از کرده خود پشيمان گردد. اولين اثر اين پشيماني اين است که به آن کار زشت ادامه نميدهد و تصميم ميگيرد که بعداً نيز بدان دست نيازد و سعادت و آخرت خويش را خراب نسازد. همچنين به تلافي و جبران کارهاي زشت خود ميپردازد و سعي ميکند دل و پرونده اعمال خويش را از زيان و خسارت گناهان پاک کند. اگر در انجام نمازهاي خود کوتاهي کرده و يا اگر روزه نگرفته، قضاي آنها را به جا ميآورد و يا اگر به مال مردم دستاندازي کرده، درصدد جبران برميآيد. البته اگر کسي پشيمان شد و از کردار ناپسند خود توبه کرد، اما جبران کردار زشت خود را به آينده واگذار کرد، توبه واقعي نکرده است و زيان و خسارت گناه را باور ندارد. آيا وقتي غذايي مسموم است، هيچ عاقلي ميگويد که اکنون اين غذا را ميخورم و فردا از خوردن آن خودداري ميکنم؟ طبيعي است که انسان عاقل براي يک لحظه هم حاضر نميشود غذاي مسموم بخورد و سلامتي خود را به خطر افکند. مگر کسي که کاملاً در دام شيطان گرفتار شده باشد، نظير افراد معتاد که با وجود خطرات جسمي و رواني و نکبتي که از ناحيه مصرف مواد مخدر متوجه آنان شده، نميتوانند از مصرف آن سم مهلک خانمانسوز دست بکشند!!
موانع توبه
ما بايد بکوشيم به آفت تسويف و به تأخير افکندن توبه گرفتار نگرديم و اگر به اين آفت خطرناک مبتلا شديم و در نتيجه، فرصتها و سرمايههاي ارزشمند عمر را از دست داديم و با امروز و فردا کردن اقدامي براي جبران خسارتهاي معنوي نکرديم،
بايد درصدد علاج اين آفت برآييم.(1) چه در ارتباط با توبه و چه کارهاي ديگر نظير درس خواندن، با اينکه ما به اهميت اين امور واقفيم، اما گاهي انجام آنها را به تأخير مياندازيم و وسوسههاي شيطاني باعث ميگردد که ما از فرصت عمر استفاده بهينه نبريم و بهخصوص در امر توبه کوتاهي داشته باشيم. تا جوانيم، به اين بهانه که بايد از لذتهاي دوران جواني استفاده برد، به گناه دست مييازيم و به خود وعده ميدهيم که در دوران پيري توبه خواهيم کرد. گاهي بر اثر غرق گشتن در منجلاب گناه و لذتهاي دنيوي، حال و نشاط براي توبه از ما گرفته ميشود و حتي سخن از توبه و دست کشيدن از لذتها و شهوات خوشايند انسان نيست. در اين صورت بايد ديد چه چيز مانع توبه و غفلت از آن شده است. ميتوان مجموعه عوامل رهزن طريق درستکاري و خودسازي و به تعبير ديگر موانع توبه را در دو عامل کلي گنجاند:
1. هواي نفس که مانع تعالي و پيشرفت و مانع صعود به قلههاي بزرگ معنويت است، چنانکه رسول خدا(صلى الله عليه وآله)فرمودند: اَعْدَي عَدُوّکَ نَفْسُکَ الَّتي بَيْنَ جَنْبَيْکَ؛(2) «سرسختترين دشمنان تو نفس توست که در درون خودت است».
کساني که در غرقاب گناه غوطهورند و به مکافات رفتار زشت خود و حساب و
1. مرحوم فيض کاشاني درباره علاج تسويف ميگويد: علاج تسويف انديشه در اين است که بيشترين ناله اهل جهنم ناشي از تسويف و به تأخير افکندن توبه در دنياست، چون تسويفکننده و کسي که کارش را به آينده حواله ميدهد، به آيندهاي اميد بسته که ممکن است آن را درک نکند و اگر او باقي بماند و فردا را درک کند، چنانکه امروز عزمي بر ترک گناه نداشت، فردا نيز چنين عزمي نخواهد داشت. آيا عجز و ناتواني او بر ترک گناه به جهت تسلط شهوت بر او نيست که اين شهوت فردا نيز او را رها نميکند، بلکه با تکرار و عادت به گناه قويتر و راسختر ميگردد؟ [و در نتيجه مبارزه با آن دشوارتر ميشود]... مثل تسويف کننده مثل کسي است که ناچار است درختي را از زمين برکند، اما چون آن را آنسان قوي مييابد که تنها با زحمت فراوان از زمين خارج ميگردد، پيش خود ميگويد سالي ديگر اين درخت را از زمين خارج خواهم ساخت؛ درحاليکه نيک ميداند که درخت هرچند باقي بماند راسختر و تنومندتر ميگردد و او هرچند بر عمرش افزوده گردد، ضعيفتر و ناتوانتر ميشود. پس حماقتي در دنيا بزرگتر و افزونتر از حماقت او نيست (فيض کاشاني، همان، ص101).
2. محمدباقر مجلسي، بحار الانوار، ج70، باب45، ص64، ح1.
کتاب در آخرت نميانديشند، بيشک تبعيت از هواهاي نفساني مانع بهرهمندي آنان از رحمت، نعمات و فيوضات الاهي ميگردند.
2. آرزوهاي طولاني: آرزوي دورودراز انسان را خيالپرداز بار ميآورد و به انسان اجازه نميدهد که لحظاتي به تفکر صحيح بپردازد و به راه دور و دراز و سختي که در پيش دارد بينديشد؛ راهي که امير مؤمنان(عليه السلام)درباره آن ميفرمايند: آهِ مِنْ قِلَّه الزَّادِ وَطُولِ الطَّرِيقِ وَبُعْدِ السَّفَرِ وَعَظِيمِ الْمَوْرِدِ؛(1) «آه از کمي توشه و درازي راه و دوري سفر و سختي منزلگاه».
انسان براي اينکه توفيق توبه پيدا کند و بتواند با موانع سخت فراروي توبه مبارزه کند، در درجه اول بايد از خداوند کمک و ياري بطلبد و در درجه دوم به اولياي خدا و امامان معصوم(عليهم السلام) توسل جويد و ارتباطش را با آنان مستحکم سازد. بيترديد کسي که دل خود را با اولياي خدا پيوند زده و دوستي و محبت آنان را بزرگترين سرمايه عمر خود قلمداد ميکند، وقتي بداند قلب مقدس حضرت ولي عصر(عجل الله فرجه الشريف) از گناه او ميرنجد و ناراحت ميشود، انگيزه بيشتري براي توبه و ترک گناه پيدا ميکند.
1. نهج البلاغه، حکمت77.
آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org