فصل اوّل
لزوم و راهكار توجه قلبى به خداوند در نماز
ضرورت تحصيل توجه قلبى به خداوند در نماز
قبل از شروع نماز، شايسته است انسان لحظاتى ذهن و فكر خود را از امور مادى و آنچه باعث پراكندگى حواس مىشود منصرف، و در نماز و توجه به خداوند متمركز سازد. اگر مىخواهد نماز فرادا بخواند، سعى كند جايى را برگزيند كه خالى از سر و صدا بوده و نقشها و تصويرهايى كه جلب نظر مىكند وجود نداشته باشد. اگر مىخواهد در نماز جماعت شركت كند، سعى كند به گونهاى در بين جمعيت نمازگزار قرار گيرد كه چيزى او را به خود جلب نكند و مزاحم ارتباط او با خداوند نگردد؛ گويى او در بين جمعيت محو گرديده است.
ذكرهايى كه در نماز خوانده مىشود، مفاهيمى دارد كه بايد در ذهن منعكس گردد، ولى توجه قلبى از مقوله الفاظ و مفاهيم نيست. توجه قلبى، از مقوله علم حضورى و شهودى است كه با عنايت خداوند براى كسانى كه حضور پروردگار خويش را درك كردهاند، به دست مىآيد. در پرتو قدرت و استعدادى كه خداوند به انسان داده، او مىتواند همراه با گفتن ذكرهاى نماز و تصور معانى آنها، در عمق دل خود به خداوند توجه پيدا كند. گرچه ما در بيشتر زمانها آمادگى لازم را براى توجه قلبى به خداوند نداريم، ولى با يارىطلبى از خداوند و توجه به مفاهيم ذكرهاى نماز و تمركز در آنها، مىتوانيم اين حالت معنوى را در خود پديد آوريم يا به تقويت آن بپردازيم. چراكه اين توجه قلبى به صورت محدود و در حالتهاى خاصى براى بيشتر افراد رخ مىدهد و مهم، گسترش دادن آن توجه، و تقويت و عمق بخشيدن به آن است. گاه براى
بيشتر افراد در هنگام مناجات و توسل، به صورت محدود حالتى پديد مىآيد كه وراى الفاظ و مفاهيم، كاملا به مخاطب خود متوجه مىشوند، گويى كه او را مىبينند و در آن حال كاملا از امور پيرامون خود غافل مىگردند و حتى خود را نيز فراموش مىكنند.
اگر حالت توجه به خداوند در ما پديد آمد، بايد براى تقويت و استمرار آن بكوشيم، چه اينكه توجه قلبى به خداوند، امر بسيار نفيسى است كه بهاى سنگينى دارد و بايد بهاى سنگين اين امر نفيس را بپردازيم؛ يعنى اولا با زحمت و تلاش اين حالت را در خود پديد آوريم و سپس به تقويت آن بپردازيم و از كَفَش ندهيم.
راههاى تحصيل توجه قلبى به خداوند در نماز
1. توجه به عظمت بىنهايت خداوند
يكى از راههايى كه مىتوان براى ايجاد توجه قلبى به خداوند و حالت خشوع و خضوع برشمرد، توجه به عظمت بىنهايت خداوند و درك حقارت خويش است. ما بايد با مشاهده نعمتهاى خدا و از راه تصور عظمت آفريدگان و حتى به كمك صورتهاى خيالى و ذهنى، اندكى از بزرگى خداوند را درك كنيم. چون ما هر قدر به ذهن خود وسعت بدهيم و تصوير بسيار بزرگى از عالم جسمانى در ذهن خود پديد آوريم و با كمك مفاهيم ذهنى و كمك گرفتن از قوه خيال، هر قدر بتوانيم عظمتِ خلقت خداوند را تصور كنيم، درك و تصورمان در برابر عظمت جهان، بسيار حقير و ناچيز است. عظمت آفرينشى كه گاه فاصله بين دو ستاره آن، ميلياردها سال نورى است كه ما از درك فاصله يك سال نورىِ آن عاجزيم، چه رسد به درك ميلياردها سال نورى!
مىتوانيم در مقام تصور عظمت خداوند، فضايى عظيم و گسترده، يا صحرايى بزرگ و پردامنه، و يا اقيانوسى بزرگ و عميق را تصور كنيم و آن گاه جسم كوچك و حقير خود را با آن بسنجيم و بنگريم كه در مقام مقايسه، جسم ما چه نسبتى با اين عالم جسمانى دارد كه براى ما قابل درك است. شايد در اين مقايسه به اين نتيجه برسيم كه جسم ما در برابر آن بخش از عالم جسمانى كه براى ما قابل تصور است، در حد يك موجود ميكروسكوپى است؛ چه رسد به آن عوالمى كه ما راهى براى شناخت عظمت آنها نداريم. در پرتو آن مقايسه مادى و جسمانى، ما بيشتر به حقارت معنوى و روحى و نقص و كاستى خود پى مىبريم. اما با اينكه انسان موجودى خُرد و كوچك است، خداوند روحى معنوى به او داده كه مىتواند در شعاع معرفت خداوند قرار گيرد و با او ارتباط برقرار كند.
از دعاهايى كه سفارش شده قبل از نماز خوانده شود، نكتههاى ارزشمندى استفاده مىگردد كه رعايت آنها به ما كمك مىكند كه نمازمان كاملتر و شايستهتر انجام پذيرد. يكى از آن نكتهها كه توجه به آن بيش از هر چيزى اهميت دارد، توجه به مقام خداوندگارى و عظمت خداوند و در مقابل، توجه به حقارت و كوچكى انسان است. اين توجه به قدرى مهم و نتيجهبخش است كه تأكيد شده نمازگزار با هفت تكبير نماز را شروع كند و قبل از تكبيرةالاحرام، شش تكبير بگويد. در فلسفه تشريع استحباب گفتن هفت تكبير در شروع نماز آمده است كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در حال انجام نماز بودند و در كنار ايشان امام حسين(عليه السلام) نيز نماز مىگزاردند. رسول خدا تكبير گفتند، ولى امام حسين نتوانستند تكبير را درست ادا كنند. پيوسته رسول خدا تكبير مىگفتند و امام حسين به تصحيح تكبير خود مىپرداختند. پس از آنكه رسول خدا تكبير
هفتم را گفتند، امام حسين توانستند تكبير هفتم را صحيح ادا كنند. از آن پس، گفتن هفت تكبير در آغاز نماز مستحب گرديد.(1)
2. توجّه به لطف بىنهايت پروردگار به انسانها
اگر كسى در حال نيازمندى به ما كمكى كند يا در زمان تهيدستى پولى در
1. بحار الانوار، ج 84، باب 44، روايت 5، ص 356.
چنانكه ملاحظه مىشود، استحباب و تأكيد به گفتن هفت تكبير در آغاز نماز كه پيام آن توجه به عظمت مقام خداوند و كوچكى و حقارت انسان در برابر اوست، نتيجه تكرار تكبير از سوى رسول خداست كه به جهت تعليم حضرت سيدالشهدا انجام پذيرفت. ما در ساير عبادتها نيز، به اعمالى برمىخوريم كه در نتيجه رفتارى كه از سوى اولياى خدا سر زده مستحب و يا واجب گرديدهاند؛ براى مثال يكى از مناسك و اعمال واجب در حج، سعى بين صفا و مروه است. فلسفه تشريع اين واجب آن است كه وقتى حضرت هاجر، همسر حضرت ابراهيم(عليه السلام)طفل خود، حضرت اسماعيل را كه از تشنگى رنج مىبرد بر زمين نهاد و كوشيد براى او آب تهيه كند، پنداشت كه در مروه آب هست و به سمت مروه حركت كرد، اما وقتى به آنجا رسيد، آبى نيافت و چون نگاهش به صفا افتاد پنداشت كه در آنجا آب هست و با عجله از مروه راهى صفا شد و هفت بار اين رفت و برگشت را ادامه داد. براى بار هفتم كه به صفا برگشت، مشاهده كرد كه از زير پاى حضرت اسماعيل چشمه آبى جارى گشته است. به جهت تأسى و پيروى از حضرت هاجر، براى ما مسلمانان واجب است كه در ايام حج، هفت بار مسير بين صفا و مروه را بپيماييم و اين عمل، يكى از اعمال واجب حج است. همچنين وقوف در منا و قربانى كردن در آن، در تأسى و پيروى از حضرت ابراهيم است كه از سوى خداوند مأمور شد حضرت اسماعيل را در منا قربانى كند و وقتى او با سرافرازى و سربلندى امتحان الهى را انجام داد، خداوند گوسفندى براى قربانى فرستاد و از آن پس، قربانى كردن در منا يكى از واجبات حج گشت. با توجه به آنچه گفتيم، بعيد نيست كه روايتى كه درباره تعليم تكبير توسط رسول خدا(صلى الله عليه وآله) به سيدالشهدا وارد شده، صحيح باشد و تشريع استحباب گفتن هفت تكبير در آغاز نماز، به جهت رفتارى باشد كه از رسول خدا و سيدالشهدا سر زده است و همين مىتواند ما را متوجه مقام و عظمت سيدالشهدا كند و باعث گردد كه ما در هنگام نماز به ياد ايشان باشيم.
اختيار ما نهد، هميشه خود را وامدار او دانسته و سپاسگزار او هستيم و مىكوشيم آن پول را در راهى كه خوشايند او نيست، صرف نكنيم. اما با اينكه خداوند نعمتهاى بىشمارى در اختيار ما نهاده، نه فقط آن نعمتها را به حساب نمىآوريم، بلكه خود را طلبكار خدا مىدانيم و پروايى از كفران نعمت و عصيان او نداريم و نعمتهاى الهى را در راهى مصرف مىكنيم كه چه بسا موجب غضب و خشم خداوند مىگردد. اگر به دوستان خود بىوفايى كنيم و به آنها زيان برسانيم، ما را از خود مىرانند و ديگر روى خوش به ما نشان نمىدهند، ولى با آن همه بىوفايى و عصيان و جفاكارى در حق خداوند و بىاحترامى و بىادبى به ساحت پروردگار عالم و كفران نعمتهاى او، خداوند ما را از خود نمىراند و ما را مىپذيرد. اگر براى عذرخواهى نزد دوستمان برويم، ممكن نيست در مواجهه و سخن گفتن با او، به او بىاعتنايى كرده و توجه نداشته باشيم، اما پس از آن همه عصيان و گناه، وقتى به سراغ خداوند مىرويم و با زبانْ خدا را ذكر مىگوييم، دلمان به جاى ديگرى توجه دارد؛ گويى در مقام نياز و توجه به ساحت ربوبى، به او پشت كردهايم. اين نهايت زشتى و پستى بنده در برابر خداوند است؛ خداوندى كه مظهر كمال، جمال، لطف و بخشش بىنهايت است و با آن همه رفتار زشتى كه از ما سر زده، باز ما را مىپذيرد و قبول مىكند. تازه به قدرى از توبه و برگشت ما به سوى خويش خوشحال مىشود كه در وصف نمىگنجد.
از ابو عبيده حذاء نقل شده كه مىگويد:
سَمِعْتُ أَبا جَعْفَر(عليه السلام) يَقُولُ: إِنَّ اللهَ تَعالى أَشَدُّ فَرَحاً بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ مِنْ رَجُل أَضَلَّ راحِلَتَهُ وَ زادَهُ في لَيْلَة ظَلْماءَ فَوَجَدَها، فَاللهُ أَشَدُّ فَرَحاً بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ مِنْ ذلِكَ الرَّجُل بِراحِلَتِهِ حَينَ وَجَدَها.(1)
1. اصول كافى، ج 2، باب 377، روايت 8، ص 435.
از امام باقر(عليه السلام) شنيدم كه فرمود: خوشحالى خداوند از توبه بندهاش، از خوشحالى مردى كه در شبى تاريك و ظلمانىْ زاد و راحله و آب و غذايش را گم مىكند و سپس آنها را بيابد، شديدتر است. همانا خوشحالى خداوند از توبه بندهاش، از خوشحالى مردى كه زاد و راحلهاش را پيدا مىكند، بيشتر است.
اگر براى مدتى با تمرين و ممارست به هنگام نماز، عظمت خداوند و نعمتها و لطفهاى او و ناپايدارى زندگى را در نظر آوريم، رفتهرفته توجه به اين معانى براى ما عادت و ملكه مىشود و خود به خود به آنها توجه پيدا مىكنيم و در نتيجه، استفاده شايستهترى از نماز مىبريم. وقتى انسان به رفتار و باورهايى انس گرفت و مرتب به آنها پرداخت، خداوند اين قدرت را به او مىدهد كه بتواند يكجا همه آن انگيزهها، ايدهها و رفتارى را كه با آنها انس گرفته، تصور كند و به آنها توجه يابد.
اين مفاهيمِ عالى و توحيدى، به خوبى در دعايى كه سفارش شده بعد از تكبير پنجمِ قبل از نماز خوانده شود، تجلى يافته است:
لَبَّيْكَ وَ سَعْدَيْكَ وَ الْخَيْرُ في يَدَيْكَ وَ الشَّرّ لَيْسَ إِلَيْكَ وَ الْمَهْدِيُّ مَنْ هَدَيْتَ، عَبْدُكَ وَ ابْنُ عَبْدَيْكَ ذَليلٌ بَيْنَ يَدَيْكَ، مِنْكَ وَ بِكَ وَ لَكَ وَ إِلَيْكَ، وَ لاَ مَلْجَأَ وَ لاَ مَنْجا وَ لاَ مَفَرَّ مِنْكَ اِلاّ إِلَيْكَ، سُبْحانَكَ وَ حَنانَيْكَ، تَبارَكْتَ وَ تَعالَيْتَ، سُبْحانَكَ رَبَّ الْبَيْتِ الْحَرَامِ.(1)
فرمانبرداريم، ما را قرين سعادت گردان، خير تنها در اختيار توست و تو از شر دورى، هدايتشدهْ كسى است كه تو او را هدايت كردهاى. من بنده تو و فرزند دو بنده تو و خوارگشته در برابر تو هستم. وجود من از تو و به مشيّت و اراده تو باقى است و براى تو و به سوى تو در حركت است. پناهگاه و محل نجات و گريزگاهى
1. شيخ عباس قمى، مفاتيح الجنان، باقيات الصالحات، دعاى تكبيرات.
از تو جز به سوى تو نيست. مرا رهين بخشش و مهر خود قرار ده، تو مبارك و بلند مرتبه هستى، ستايش تو را سزد اى پروردگار كعبه.
3. توجّه به عظمت پذيرش بنده از سوى خداوند
نكته مهمى وجود دارد كه كمتر به آنها توجه مىشود و لازم است كه ما آن را از نظر دور نداريم و آن اينكه هنگامى كه انسان به سراغ بزرگى مىرود، اگر آن بزرگ انسان را بپذيرد و حاضر شود به سخنان او گوش داده و نيازش را برطرف سازد، آن انسان به توفيق بزرگى دست يافته است و بايد به خود ببالد كه آن بزرگ حاضر شده او را بپذيرد و با او صحبت كند. اكنون چه توفيقى بزرگتر از اينكه خداوند متعال انسان را پذيرفته و مورد دلجويى قرار مىدهد و انسان را غرق در لطفها و عنايتهاى خود مىسازد. از اين جهت، ما بايد شكرگزار اين لطف و عنايت الهى باشيم؛ چنانكه ائمه اطهار(عليهم السلام) در دعاهاى خود خداى را بر اين نعمت بزرگ شكر و سپاس گفتهاند.
در يكى از دعاهايى كه سفارش شده قبل از نماز خوانده شود، آمده است:
«أَللّهُمَّ أَقْبِلْ إِلَيَّ بِوَجْهِكَ فَأُقْبِلَ إِلَيْكَ بِقَلْبِي، أَللّهُمَّ أَعِنِّي عَلى ذِكْرِكَ وَ شُكْرِكَ وَ حُسْنِ عِبادَتِكَ. أَلْحَمْدُ للهِِ الَّذِي جَعَلَنِي مِمَّنْ يُناجِيهِ.(1)خداوندا! به من رو كن تا قلبم را متوجه تو سازم. خداوندا! مرا براى يادكرد و شكرگزارى و انجام نيكوى عبادتت يارى رسان. سپاس خدا را كه مرا از شمار كسانى قرار داد كه به مناجات با او مىپردازند.
در مناجات شعبانيه نيز از خداوند درخواست شده كه وقتى بنده او را مىخواند و با او مناجات مىكند، او را بپذيرد و از خود نراند:
أَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ اسْمَعْ دُعائي إِذا دَعَوْتُكَ وَ
1. بحار الانوار، ج 84، باب 22، روايت 19، ص 365.
اسْمَعْ نِدائي إِذا نَادَيْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذا نَاجَيْتُكَ. فَقَدْ هَرَبْتُ اِلَيْكَ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ مُسْتَكيناً لَكَ مُتَضَرِّعاً إِلَيْكَ.
خداوندا! بر محمد و آل محمد درود بفرست و چون تو را مىخوانم، مرا اجابت كن و هرگاه تو را ندا كنم، ندايم را بشنو، و چون با تو مناجات كنم به من توجه فرما كه من به سوى تو گريختهام و در حضورت ايستاده، در حالى كه به درگاهت با نهايت خضوعْ تضرع و زارى مىكنم.
در دعاهاى افتتاحيه نماز نيز از خداوند كه به بنده خود اجازه داده با او سخن بگويد، درخواست شده كه به او توجه كند. البته خداوند به همه آفريدگانش توجه دارد، ولى توجه و عنايات خداوند به مخلوقات داراى مرتبههايى است و همه در يك سطح نيستند. براى نمونه، اگر ما با عدهاى در محضر مقام معظم رهبرى يا يكى از مراجع بزرگ تقليد باشيم، گاهى آن بزرگ همانطور كه به جمع نگاه مىكند، به ما نيز نگاه مىكند، اما توجه خاصى به ما ندارد؛ ولى گاهى از بين جمع نگاه خاصى به ما مىكند. به يقين اين نگاه، با نگاه اول متفاوت است و از عنايت و لطف خاص ايشان به ما سرچشمه مىگيرد. اين نگاه، نشانه آن است كه ايشان از ما راضى است و از ما گلايه و شكايتى ندارد. گرچه خداوند به همه آفريدگانش توجه و به همه چيز احاطه دارد و چيزى از دايره علم الهى پنهان نيست و هر چيزى را مىبيند، اما فرق بسيارى است بين توجه و نگاه خداوند به ستمگرانى چون شمر و يزيد، با نگاه و توجه خداوند به انبيا و اولياى خود. تفاوت بسيارى است بين نگاه و توجه خداوند به ما، و توجه او به سلمان و ابوذر و بندگان صالحى كه خداوند توسط جبرييل سلام خود را به آنها ابلاغ و پيامبر(صلى الله عليه وآله) را مأمور مىكرد كه سلام خدا را به آنها برساند. اگر ما به درجه و مقامى برسيم كه حضرت ولىعصر عجل الله فرجه
الشريفـ براى ما سلام بفرستد، ديگر در پوست خود نمىگنجيم و غرق در لذت، شادمانى و سرور مىگرديم و به خود مىباليم كه از بين ميليونها انسان، حجت خداوند به ما عنايت و توجه داشته است. جا دارد كه براى رسيدن به اين توفيق بزرگ، انسان جانش را نثار كند. حال تصور كنيد كسى كه مخاطب سلام خداست چه درجه و مقامى دارد! پس جا دارد كه بنده با تمام وجود خود در هنگام مناجات با خداوند بگويد:
أَللّهُمَّ إِلَيْكَ تَوَجَّهْتُ وَ رِضاكَ طَلَبْتُ وَ ثَوابَكَ ابْتَغَيْتُ وَ بِكَ آمَنْتُ وَ عَلَيْكَ تَوَكَّلْتُ.(1)
خداوندا! من روى به سوى تو گرداندم و رضاى تو طلبيدم و ثواب تو را درخواست دارم و به تو ايمان آوردم و بر تو توكل كردم.
4. توسل به اهل بيت(عليهم السلام)
لازم است براى اينكه خداوند بيشتر به ما عنايت و توجه كند، قبل از نماز به ائمه اطهار(عليهم السلام) توسل پيدا كنيم و آنها را واسطه بين خود و خداوند قرار دهيم. اين راه در دعاهايى كه براى قبل از نماز وارد شده، مورد تأكيد و سفارش قرار گرفته است.
در يكى از توقيعات شريفى كه از ناحيه حضرت بقية الله الاعظم عجل الله فرجه الشريفـ رسيده، آمده است:
أَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِهِ وَ صِلْني بِهِمْ وَ لا تَقْطَعْني بِحُجَّتِكَ وَ اعْصِمْني وَ سَلامُكَ عَلى آلِ يس. مَوْلايَ، أَنْتَ الْجاهُ عِنْدَ اللهِ رَبِّكَ وَ رَبّي.(2)
1. همان، باب 44، روايت 18، ص 365.
2. همان، ج 94، باب 28، روايت 22، ص 39.
خداوندا! بر محمد و آل او درود فرست و مرا با آنها پيوند ده، و به حجتت سوگند مرا از آنها جدا نگردان و مرا [از خطاها و انحرافات] حفظ كن، و سلام تو بر آل ياسين باد. مولاى من! تو داراى مقام و منزلت نزد پروردگارت و پروردگار من هستى.
در همان توقيع شريف آمده است:
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ أَنْتُمْ نُورُنا وَ أَنْتُمْ جاهُنا أَوقاتَ صَلاتِنا، وَ عِصْمَتُنا بِكُمْ لِدُعائِنا وَ صَلاتِنا وَ صِيامِنا وَ اسْتِغْفارِنا وَ سائِرِ أَعْمالِنا.(1)
درود بر شما، شما انوار [ى براى هدايت و راهنمايى] ما هستيد و شما آبروى ما در هنگامههاى نمازمان هستيد و به عنايت شما به هنگام دعا، نماز، روزه، استغفار و ساير اعمالمان [از لغزش و انحراف] محفوظ مىمانيم.
چنانكه مىنگريد، در آن توقيع شريف، امامان معصوم(عليهم السلام) و حضرت ولىعصر ـ عجل الله فرجه الشريف ـ واسطه بين ما و خداوند معرفى شدهاند، تا آنجا كه پذيرش اعمال و از جمله نماز ما به دليل عنايت، توجه و شفاعت آن بزرگواران است.
با توجه به ضعف، قصور و آلودگىهايى كه در ما هست، لايق حضور در محضر خداوند و توجه به او و سخن گفتن با او نيستيم، از اين جهت خداوند راهى را فراروى ما نهاده كه از آن طريق ما بتوانيم به او نزديكى جوييم، و آن انوار مقدس اهل بيت(عليهم السلام) است كه به بركت توجه و توسل به آنها خداوند به ما عنايت و توجه مىكند. توجه به اهل بيت باعث تقرب ما به خداوند مىشود و به ما كمك مىكند كه با حضور قلب بيشترى نماز بخوانيم. توسل به اولياى خدا، شيطان را از
1. همان، ص 38.
حريم دل ما دور مىسازد و به رغم كوتاهىها، گناهان و گستاخىهاى ما در مقابل خداوند، توسل به آنها باعث مىگردد آن حضرات كه مقام و منزلت بسيار والايى نزد خداوند دارند، در پيشگاه خداوند از ما شفاعت كنند و در نتيجه، خداوند گناهان ما را ببخشايد و بركات و توفيقاتش را نصيب ما سازد.
در دعايى كه از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) وارد شده مىخوانيم:
أَللّهُمَّ إِنّي أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِمُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ أَتَقَرَّبُ بِهِمْ إِلَيْكَ وَ أُقَدِّمُهُمْ بَيْنَ يَدَي حَوائِجي.(1)
خداوندا! همانا من به وسيله [مقام و منزلت] محمد و آل محمد(عليهم السلام) به تو روى مىكنم و به واسطه آنها به تو تقرب مىجويم و آنها را واسطه برآورده شدن حاجاتم قرار مىدهم.
بايد توجه داشت كه وجود حضرات معصومان و اولياى دين، بزرگترين نعمتى است كه خداوند در اختيار ما نهاده تا بتوانيم با پيروى از آنها و به بركت وجودشان، به خداوند نزديك شويم. در اين عصر و زمان نيز بزرگترين نعمت الهى براى ما، وجود عزيز و مقدس حضرت ولىعصر ـ عجل الله فرجه الشريف ـ است كه در قلّه عظمت و شرافت قرار دارد و هر قدر معرفت ما به نورانيت و مقام آن امام عزيز بيشتر باشد، تلاش بيشترى براى جلب رضايت و تقرب به او خواهيم داشت و به وسيله او، به مقام بىنهايت خداوند تقرب مىجوييم.
آرى، ما به هنگام نماز بايد توجه داشته باشيم كه همه چيز از خداست و هيچ كس از خود چيزى ندارد، و تا خداوند معرفت، درك و قدرت به ما ندهد، نمىتوانيم نماز بخوانيم. توجه به اين مفاهيم ارزشمند توحيدى و درك آنها،
1. همان، روايت 19، ص 22.
باعث فزونى ارزش و كيفيت نماز مىشود و بر تأثير و نقش آن در معنويت ما مىافزايد.
چنانكه در دعا آمده است:
أَنْتَ مَنَنْتَ عَلَيَّ بِمَعْرِفَتِهِمْ فَاخْتِمْ لي بِطاعَتِهِمْ وَ مَعْرِفَتِهِمْ وَ وِلايَتِهِمْ فَإِنَّها السَّعادَةُ فَاخْتِمْ لي بِها فَإِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْء قَدِيرٌ.(1)
تو با معرفتشان بر من منت نهادى، پس سرانجامِ مرا به طاعت و معرفت و ولايتشان ختم گردان؛ زيرا آن سعادت است، و زندگى مرا بدان پايان رسان؛ زيرا تو بر هر چيزى توانايى.
1. همان، ج 84، باب 22، روايت 22، ص 370.
آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org