صدا/فیلم | اندازه |
---|---|
صوت جلسه | 5.81 مگابایت |
بسم الله الرحمن الرحيم
خيزش 9دي و فتنه احزاب
بيانات حضرت آيتالله مصباح يزدي در همايش بزرگداشت 9 دي در تاريخ 08/10/90
وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللّهِ
شيوهاي که قرآن کريم براي هدايت و تربيت مردم از آن استفاده ميکند، يادآوري قضايا و حوادث آموزنده تاريخي است. اين يک قاعده کلي است که قرآن کريم ميفرمايد:«وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللّهِ1»؛ يعني فلان روز يا فلان حادثه را به خاطر بسپاريد، به ياد بياوريد و فراموش نکنيد. اين ايامي که به نام «ايامالله» ناميده ميشود، يادآور درسهاي آموزندهاي است که توجه به آنها براي شناختن راه صحيح زندگي و حرکت اجتماعي فوقالعاده مؤثر است. براي مثال، قرآن ميفرمايد: وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللّهُ بِبَدْرٍ2؛ داستان بدر را به خاطر بياوريد. يا در جاي ديگر ميفرمايد: وَيَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنكُمْ شَيْئًا وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ3؛يعني داستان حنين را به ياد بياوريد.
دور نيست که روزگاري با دلايل کافي و روشن اثبات شود که روز 9دي مهمترين روز تاريخ ما بوده است. بسياري از حوادث تاريخي در عصر خود به درستي شناخته نميشود. گاهي سالها و قرنها بايد بگذرد تا ماهيت و آثار آن آشکار گردد. براي نمونه، ما شيعيان قرنها است که از داستان کربلا سخن ميگوييم و عزاداري ميکنيم، بهگونهاي که تقريباً همهروزه در اين کشور مجلسي به نام سيدالشهداعليهالسلام برپاست و البته ماههاي محرم و صفر هم که بهار عزاداريهاست، اما به نظر بنده اگر کسي بگويد که هنوز بعد از 1400سال اهميت تاريخ عاشورا آنطور که بايد و شايد شناخته نشده، حرف گزافي نگفته است. اعتقاد قلبيام اين است که در تاريخ بشريت، از روز خلقت حضرت آدم تا پايان زندگي بشر روي اين کره خاکي، روزي آموزندهتر از روز عاشورا وجود نداشته و نخواهد داشت. درست است که به سيدالشهدا ظلمي شد و ما با يادآوري آن گريه ميکنيم و براي برآوردهشدن حاجات يا آمرزيده شدن گناهانمان به حضرتش توسل ميجوييم، اما بهراستي اين چه حادثهاي بود و آثار آن تا کجا ادامه دارد؟ گاندي ميگويد: حرکت ما عليه استعمار انگليس، درسي بودکه از امام حسين آموختيم. شيعيان نيز با همه عزاداريهايشان هنوز قدر آن امام مظلوم را درست نشناختهاند. حقيقت داستان عاشورا چه بود؟
جنگ احزاب
داستان 9دي از آن داستانهايي است که تاکنون اهميت آن به درستي شناخته نشده و مطلوب است ابعاد اين توطئه عظيم شيطاني هرچه بيشتر آشکار شود. يکي از جنگهايي که قرآن کريم از آن ياد کرده و در تاريخ صدر اسلام نيز داستانهايي از آن بيان شده، داستان «جنگ احزاب» است که يک سوره از قرآن بدان اختصاص يافته است. در اين جنگ، گروههاي مخالف با اسلام و نهضت اسلامي پيغمبر اکرم صلياللهعليهوآلهوسلم، از بتپرستان، مشرکان، فرقههاي گوناگون يهوديان اطراف مکه تا دشمناني که خارج از مرزهاي سرزمينهاي اسلامي بودند، باهم ارتباط برقرار کردند و طرحي ريختند که با حرکتي هماهنگ، اسلام را از ميان ببرند. حالآنکه در جنگ احزابي که در اين عصر راهانداختند، به جاي شمشير، بمبهاي پيشرفته و مسائل گوناگون جنگي مطرح بود. در اين جنگ، تمام سازمانهاي جاسوسي برتر دنيا از سازمان سيا، موساد و سرويسهاي جاسوسي انگلستان و گروههاي وابسته به آنها مشارکت کردند. آنان، ابتدا همه گروهايي را که ممکن بود بهگونهاي سودمند باشند، شناسايي کردند.
انقلاب اسلامي و فتنه88
گروههايي که ميشد در اين کشور اسلامي از آنها استفاده کرد، مراتب گوناگوني داشت: کساني که به خون همه انقلابيون تشنه بودند، افرادي که دلشان ميخواست حاکم شوند و ديگران را تحت سيطره خود دربياورند و يا کساني که دلخوريهايي از انقلاب داشتند، ضررهايي کرده بودند، اموالشان مصادره شده بود و زمينهايشان را گرفته بودند.
دشمن، تمام اين گروهها را شناسايي کرد و برايشان پرونده تشکيل داد. کمبودها، نقطهضعفها و قابليتهاي آنان را شناسايي کرد. همچنين، گروههايي را که ميشد آنها را در صف اول جنگ قرار دهند، شناسايي کردند و براي سرپرستي آن گروهها، مناسبترين فرد را برگزيدند و در فرصتي که ايجاد کردند آنها را به صحنه آوردند. رهبران آن گروه از کساني بودند که بسياري از مردم آنها را انسانهاي موجه و صالح ميدانستند. پس از اين که گروهها سامان يافتند، در نقشهاي هماهنگ، کيفيت حرکت هماهنگ آنها ترسيم شده بود. دشمنان به اين نتيجه رسيده بودند که نميتوان همه را يکجا به کار گرفت. بنابراين، تصميم گرفتند که با هريک از اين گروهها به صورت جداگانه ارتباط برقرار کنند، بهگونهاي که تصور کنند آمريکا فقط با آنها ارتباط دارد.
آنچه مسلم است اين کار، کار يکروز و دو روز نيست؛ بلکه سالها روي آن کار شد تا موقعيتي ايجاد و حرکتي آغاز شود. چه بهانه و سناريوهايي که تهيه کردند و کاري به مراتب پيچيدهتر از جنگ احزاب به پا کردند. اگر بخواهيم نسبت سرعت جنگ احزاب صدر اسلام را با جنگ احزاب امروزي مقايسه کنيم، بايد بگوييم مانند سرعت راه رفتن شتر است با سريعترين هواپيماهاي عظيم و شايد هم بيشتر. دشمنان با نقشههايي عجيب و غريب، طرحي را ريختند که ريشه نظام جمهوري اسلامي را بکنند. آنان به اين نتيجه رسيده بودند که در ابتدا نبايد به مقدسات مردم حمله شود. براي اين کار، گروه خاصي را تربيت کرده بودند که با تشديد درگيريها و به هم ريختن اوضاع وارد صحنه شوند و ريشه اسلام را بکنند و به مقدسترين مقدسات مردم ايران توهين کنند، مردمي که حتي اگر پيغمبر را درست نشناسند، امام حسين را به خوبي ميشناسند. عالماني که براي تبليغ به برخي از مناطق کشور رفتهاند، گفتهاند: در مناطقي از کشور، از اسلام جز امام حسين چيزي ديگر نميشناختند، نه نمازي و نه روزهاي، هيچ؛ فقط امام حسين. منظور اينکه نقشه آنقدر پيچيده و عميق بود که با سران فتنه يکجا ارتباط برقرار نميکردند. با هر کدام به صورت جداگانه تيم ويژهاي کار ميکرد و آنها را براي چنين روزي آماده ميکرد. آنان را دلگرم ميکردند و وعده امکانات ميدادند. آن روز فرارسيد و شد آنچه که شد.
آموزههاي يومالله 9دي
اکنون بايد پرسيد: ما امروز چرا جمع شدهايم و چرا بايد جمع شويم و چه بايد بگوييم؟ يک بُعد قضيه اين است که وقتي ما فهميديم کساني که در روز 9دي آن حرکت عظيم و افسانهاي را سامان دادند، بر اين ملت حق دارند و با عنايت خداوند آينده اسلام و اين نظام را تأمين و توطئههاي دشمنان را نقش بر آب کردند. پس، بايد به تمام معناي کلمه از آنان تشکر و قدرداني کنيم و البته اين کمترين کاري است که ميشود در برابر آن خدمت بزرگ انجام دهيم. و بُعد ديگر اين است که براي دشمنان يادآوري کنيم که داستان 9دي يادتان نرود و بدانيد کساني که آن حماسه را آفريدند هنوز زندهاند و با عُدّه و عِدّه بيشتري آماده هستند. حال، آنچه مهم است درسهاي به دست آمده از اين حادثه است. قرآن کريم در اينگونه حوادث به نکتهاي تربيتي اشاره دارد: «وَاذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ4»؛
هوشياري ما و تکرارپذيري تاريخ
اولين درس اين است که: داستان جنگ احزاب درصدر اسلام يک داستان منحصر به فرد نبود. يادمان نرود که دشمن از هيچچيز براي نابودي اسلام و نظام اسلامي و از بين بردن ارزشها و باورهاي اسلامي فروگذار نميکند. يکروز مشرکين مکه، روزي بنياميه، يکروز بنيعباس، روز ديگر مغولها، امروز آمريکاييها و فردا هم ممکن است گروهي ديگر باشند. فقط مصاديقش فرق ميکند. ما نبايد بخوابيم و خيال کنيم که دشمنيهاي دشمنان تمام و بقاي اسلام و نظام اسلامي تأمين شده است. تاريخ به ما ميگويد که چنين حالتي ناداني، جهالت و غفلت است. مؤمن بايد هميشه هوشيار باشد و هيچگاه دشمن را دست کم نگيرد. دشمن هرقدر کوچک هم که باشد، باز بايد از فتنههاي آن پرهيز کرد.
بايد توجه داشت: دشمن هرقدر قوي باشد و نقشههاي شيطاني و ابزارهاي پيچيده و پيشرفتهاي هم که در اختيار داشته باشد، باز دستي قويتر از آن وجود دارد که همه نقشههاي او را نقش بر آب کند، به طوري که نه تنها طرفي برنبندد؛ بلکه رسواتر شود. نمونههاي فراواني در تاريخ است، ولي ما آنها را درست بررسي نکردهايم؛ البته اين خاصيت بيشتر انسانهاست که فراموشکارند و بيدليل نيست که قرآن همواره ميفرمايد: «وَذَكِّرْهُمْ»، «وَاذْكُرْ أَخَا عَادٍ5»، و يا«وَاذْكُرُواْ إِذْ أَنتُمْ قَلِيلٌ مُّسْتَضْعَفُونَ فِي الأَرْضِ6». يعني، بايد همواره تلنگري باشد تا يادآوري کند. همين است که ميفرمايد: ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللّهِ. در روز عاشورا، همه مردم داستان امام حسينعليهالسلام را به ياد ميآورند. در واقع، اين روز مُذَکِّر است.
نبايد داستان 9دي را فراموش کنيم. بايد حقيقت ماجرا را درست دريابيم. هنوز کساني هستند که در اين کشور، حقيقت اين جريان را درست درک نکردهاند. شايد حتي در بين بعضي از نخبگان و فرهيختگان نيز کساني باشند که بگويند: مسأله دعواي انتخاباتي بود. هنوز باورشان نيست که نقشهاي پيچيده و عظيم در ميان بوده است، نقشهاي که براي تحقق آن سالها تلاش کرده بودند. بنابراين، بايد سعي کنيم هم خود بهتر بفهميم و هم به ديگران بفهمانيم.
سادهانگاري: شگرد شيطان
درس ديگري که بايد از همه اين حوادث بگيريم اين است که: شيطان دامي دارد که بسياري از ما بدان توجه نداريم؛ البته اسم خاصي هم براي اين دام ذکر نشده و کمتر درباره آن بحث شده است. آن دام اين است که شيطان مسائل پيچيده را ساده نمايش ميدهد. اگر يادتان باشد در دهههاي نخست انقلاب، وقتي امام ميفرمود اين نقشه آمريکا و اسرائيل است، بعضي از روشنفکران در روزنامهها و سخنرانيهاي خود با لبخند يا پوزخندي ميگفتند که اينها توهم فتنه است! اين همان دام شيطان است. شيطان پوشيده و دور از چشم کساني که بايد عبرت بگيرند، طراحي ميکند و يک لايه لعاب سادهاي روي آن ميزند که کسي متوجه نشود. از اينروست که کساني خيال ميکنند داستان، داستان سادهاي است. به عقيده آنان، داستان بر سر انتخابات بود. اين يا آن، چه فرقي ميکند!؟ هرکدام ويژگي خاص خود را دارند. چندي اينانند و چندي آنان! برخي ميپندارند که داستان به همين سادگي است، اما اين شگرد عظيم شيطان است که امور بسيار پيچيدهاي را که با آن ميخواهد اصل اسلام را نابود کند، با لعابي فريبنده به نام اختلاف بر سر پيروزي در انتخابات، ساده و بياهميت و با برچسب «توهم فتنه» جلوه ميدهد. متأسفانه کم نبودند متدينان و مجاهداني که در طول تاريخ در اين دام افتادهاند. يعني شيطان زمينهاي را فراهم کرد که آنان فريفته شوند و اهداف او را محقق کنند. بهطوري که حتي اگر ديگران درباره خطرات امر به آنان گوشزد ميکردند، ميگفتند: شما دچار توهم شدهايد. اکنون هم اگر بگوييد طراحي اين فتنه از چند سال پيش آغاز شده، ميگويند: نه آقا! خيالبافي ميکنيد، اين توهم است.
ارزش احتمال!
اينک جاي اين پرسش که: آيا آدم عاقل بايد براي خطر دليل قطعي داشته باشد؟ يا خطرها گاهي با احتمال يکدرصد تنجز پيدا ميکند؟ فرض کنيد: سيمي در جايي افتاده است و ميگويند اين سيم به برق متصل است. شما باور نميکنيد، اما 10 درصد احتمال درستي آن را ميدهيد. حال، آيا پايتان را روي آن سيم ميگذاريد؟ حتي اگر بچهاي بگويد آقا مراقب اين سيم برق باش، انسان احتياط ميکند. براساس يک فرمول علمي ميگويند: حاصلضرب مقدار محتمل در مقدار احتمال، تعيينکننده وظيفه است. اين اصل را همه عقلا ميفهمند. فرض کنيد تاجري ميخواهد جنسي را بفروشد. کاسبي جنس او را با 10 درصد سود ميخرد و کاسب ديگر با 100درصد سود. وقتي کسي احتمال ميدهد که در معاملهاي ميتواند سود بيشتري کسب کند، به سود اندک قناعت نميکند. بنابراين، يک تاجر کارآزموده وقتي ببيند راه بهتري وجود دارد که سود بيشتري داشته باشد به دنبال آن ميرود، هرچند احتمالش ضعيفتر باشد. درباره ضرر نيز همين امر صدق ميکند.
شربت به ليمو بسيار خوشطعم و براي قلب مفيد است. حال اگر کسي يا حتي بچهاي بگويد من ديدم که مايع مشکوکي را در ظرف آن شربت ريختهاند، چه ميکنيم؟ آيا به آن اعتنا ميکنيم؟ اگر يکدرصد هم درست باشد، جاي اعتنا دارد. چون صحبت از مردن است. ضرري که اينجا محتمل است، بسيار فراوان است. براي مثال، محتمل صد ميليارد و احتمال يکدرصد است، ارزش احتمال چند ميشود؟ يک ميليارد!
حساسيت در برابر فتنهها
اکنون محتمل اين است که نظام اسلامي بر باد برود و به يک معنا بايد گفت ضرر محتمل بينهايت است و به هيچروي به عدد درنميآيد. حال اگر احتمالش يکدرصد يا کمتر باشد، ارزش احتمال چقدر ميشود؟ حاصل ضرب احتمال در محتمل است که ارزش احتمال را تعيين ميکند. احتمال ميدهيم که فتنهاي برپا شده است و دشمن ميخواهد نظام اسلامي را از ميان بردارد. البته بايد به اين احتمال توجه کرد، چراکه محتمل بسيار قوي است. کار عقلايي مبتني بر اين محاسبات است. وقتي ما ميگوييم: آقا اينجا احتياط کنيد، ميگويند: براي اثبات فتنه بودن دليل قطعي ميخواهد، انتخابات اين حرفها را هم دارد، اما آدم عاقل بايد بگويد اين احتمال هرقدر هم که ضعيف باشد، چون محتمل بسيار قوي است، بايد احتياط کرد و به آن اهميت داد. بنابراين، درسي که بايد بگيريم اين است که ما نسبت به اين نوع فتنههاي شياطين حساستر باشيم و فکر نکنيم فقط بايد دليل قطعي باشد تا ترتيب اثر بدهيم.
امام حسين عليهالسلام؛ سرمايه حيات
حقيقت اين است که آنطور که بايد و شايد ما فرمايش امام را جدي نميگرفتيم. وقتي ايشان ميفرمود: هرچه داريم از محرم و صفر است، ميگفتيم: اين تعارف و احترام است و اندکي هم مبالغه، اما در اين فتنه اخير بهروشني ديديم که ما هرچه داريم از امام حسين است. اگر نبود آن حماقت و جسارتي که نسبت به سيدالشهدا رواداشتند، اين پيروزي حاصل نميشد. آنچه همه مردم را بسيج کرد و فتنهگران و دشمنان را رسوا کرد، همان جسارتي بود که به عزاداري و به سيدالشهدا رواداشتند. بنابراين، بايد اين روز را هرچه بيشتر جدي بگيريم و نام امام حسين، نام خادمان و عزاداران آن حضرت و عزاخانههاي امام حسين و پرچمي که به نام آن امام عزيز تهيه ميشود را گرامي بداريم، ببوسيم و روي چشمانمان بگذاريم. بدانيم که حسين است که دين، کشور و حيات ما را تأمين کرده است. نبايد ساده انگاشت، زندهداشتن نام امام حسين، يعني زندهداشتن دين و بقاي اين نظام: حسين مني و انا من حسين7.
توکل بر خداوند، رمز پيروزي ملت
اما مهمترين درس اين است که باور کنيم که غير از اين اسباب عادي که در حوادث عالم موثر است، نظام ديگري هم بر اين نظام حاکم است که محسوس و شناختهشده نيست. همانکه در جبههها از آن با نام امدادهاي غيبي ياد ميکردند. ما هر روز با اين امر سر و کار داريم، اما متأسفانه شيطان ما را غافل ميکند و باز يادمان ميرود. صبح که از خواب برميخيزيم تا شب چند عامل غيبي در زندگي ما مؤثر است؟ اي کاش که ميدانستيم معناي اين فرمايش قرآن را: «لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللّهِ8»؛ ما هر انساني را از پيش و پس حفاظت ميکنيم. يعني، کساني را ميگماريم که آنها را به اتکاي امر الهي حفظ کنند. ما نميدانيم بلاهايي که از ما دفع ميشود و خيرات و برکاتي که عايدمان ميشود از کجاست، اما گاهي اين برکات آنقدر برجسته و نمايان است که هيچ تفسيري غير از مدد الهي ندارد. توجه داشته باشيم، قرآن ميفرمايد: وَعلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ9، تقديم جار و مجرور، مفيد حصر است. يعني تنها و تنها به خدا اعتماد کنيد. و يا ميفرمايد: وَعَلَى اللّهِ فَتَوَكَّلُواْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ10؛ يعني اگر راست ميگوييد که ايمان داريد، به خداوند توکل کنيد. وقتي به خداوند اعتماد داشتيد، از هيچچيز نميترسيد، خداوندي که قدرتش بينهايت است. به اين آيه شريفه توجه کنيد: «الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَاناً وَقَالُواْ حَسْبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ11» در اين نميفرمايد يکنفر گفت (قيل لهم)؛ بلکه ميفرمايد: دشمنان عليه شما توطئه کردند و همه بر عليه شما متحد شدند و آماده هستند تا شما را نابود کنند. سخن اين است، عکسالعمل مؤمنان صدر اسلام چه بود؟ وقتي ميگويند که اسرائيل ميخواهد به نيروگاه بوشهر حمله کند، آنگاه ميبينيد که برخي از شخصيتها متزلزل و حتي در سخنرانيهايشان هم منعکس ميشود، اما اکنون تصور کنيد براي مردمي پابرهنه، از خانه رانده شده، آواره و گرسنه، مردمي که گاهي چند نفرشان با يک پيراهن نماز ميخوانند، خبر آوردند که مشرکين مکه، يهوديان اطراف مدينه و تمام دشمنان با هم متحد شدند که شما را نابود کنند. آنها بايد چه حالي پيدا کنند؟ فَزَادَهُمْ إِيمَاناً وَقَالُواْ حَسْبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ؛ همه اين خبرها، هيچ تأثير سويي در آنان نبخشيد و بلکه بر ايمانشان افزود. وقتي انسان بداند که بايد بر خدا توکل کند، همين توکل سبب افزايش ايمان وي ميشود. آنان گفتند: وَقَالُواْ حَسْبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ؛ هر کار ميخواهند بکنند، ما خدا را داريم و همين بس است و نيازي به ديگران نيست. پس: فَانقَلَبُواْ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللّهِ وَفَضْلٍ12.
باري، داستان فتنه 88، مصداق تام اين کلام بود که: إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ. داخل و خارج اروپا و آمريکا عليه ملت مسلمان ايران متحد شدند، اما توکل بر خداوند متعال رمز پيروزي اين ملت شد و در نتيجه: فَانقَلَبُواْ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللّهِ وَفَضْلٍ؛ فضل خداوند بيشتر شد و بر نعمتهاي الهي افزوده و پيروزيهاي فروانتري حاصل شد. اين جرياني است که در فتنه 88 براي جامعه ما اتفاق افتاد. پس، هرقدر عظمت آن فتنه را بهتر درک کنيم، عظمت اين نعمت الهي را بهتر درک خواهيم کرد.
پروردگارا! تو را به محمد و آل محمد قسم ميدهيم که بر ايمان و بر توکل ما بيفزاي، سايه مقام معظم رهبري را بر سر ما مستدام بدار، در ظهور ولي عصر تعجيل فرما، ما را از خدمتگزاران آستان آن حضرت قرار بده، عاقبت امر همه ما ختم به خير بفرما و صلّ علي محمد وآله الطاهرين.
1. ابراهيم(14)، 5.
2. آلعمران(3)، 123.
3. توبه(9)، 25.
4. آلعمران(3)، 103.
5. احقاف(46)، 21.
6. انفال(8)، 26.
7. الارشاد، ج2، ص127.
8. رعد(13)، 11.
9. توبه(9)، 51.
10. مائده(5)، 23.
11. آلعمران(3)، 173.
12. همان، 174.
آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org