قال علي عليه‌السلام : إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ امير مومنان عليه‌السلام مي‌فرمايند: همانا براي شما بهايي جز بهشت نيست، پس به کمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، حکمت456)

ضعف معرفت، عاملى مهم در سقوط و انحراف مسلمانان در طول تاريخ

چرا اين مصيبت دامنگير مسلمانها شد؟ اين مصيبت دو عامل داشت: يكى اينكه معرفتشان نسبت به حقايق و معارف دين و از جمله ولايت اهل بيت: ضعيف بود و خيلى مسئله را جدّى نمى گرفتند در همان زمان هم، گروهى از مردم اگر نگويم اكثريت مردم سكولار بودند. يعنى چه؟ يعنى اينكه مى گفتند: دين به جاى خودش، دولت هم به جاى خودش. پيغمبر اسلام(صلى الله عليه وآله)خيلى خوب بود، حضرت على(عليه السلام) هم خيلى خوب است ولى براى نماز، براى تفسير قرآن و براى حديث و اين گونه امور خوب بودند، اما اختيار حكومت بايد به دست مردم باشد هر كه را خواستند مى توانند برگزينند. وقتى مردم گفتند پدر زن بزرگ پيغمبر براى حكومت اولى است، اين حقشان بود كه رفتند و با او بيعت كردند. اين مسأله ربطى به دين ندارد. اين همان سكولاريزم يعنى تفكيك دين از سياست و دولت است. اين مسأله تازه اى نيست، بلكه از همان روز رحلت پيغمبر(صلى الله عليه وآله) شروع شد. بسيارى از كسانى كه با امام حسين(عليه السلام) جنگيدند، مسئله حكومت و ولايت و اينكه با چه كسى بيعت كنند را يك مسأله دنيوى مى دانستند نه مسأله دينى، و اين ضعف معرفت بود كه برخوردشان با امام حسين(عليه السلام) مانند برخورد با كسى بود كه امروز به او رأى مى دهيم و او را انتخاب مى كنيم. گمان مى كردند اختيار با خودشان است و ديگر مسئوليتى ندارند; غافل از اينكه اين يكى از بزرگترين مسئوليتهاست و اهميت مسأله، ولايت از نماز بالاتر است «و لم يُناد بشىء كما نودى بالولايه»1 رأى دادن به يزيد يعنى اختيار خون و مال و جان و عِرض و ناموس و دين مسلمانها را در اختيار او قرار دادن، و اين چيز ساده اى نيست. اين درست نبود كه بگويند رأى خودم است و به هر كه بخواهم رأى مى دهم; خير، اين تكليف و مسئوليت است، مى بايست تحقيق مى كردند كه آيا كسى شايسته تر از يزيد براى بيعت كردن هست يا نيست. ولى آنها گفتند: ما چندين سال در زمان پيغمبر(صلى الله عليه وآله) با مشركين جنگيده ايم و در زمان حضرت على(عليه السلام) چندين سال با برادران مسلمانمان در جنگ صفين، نهروان و جمل جنگيده ايم. ديگر كافى است، حوصله جنگيدن را نداريم. مى خواهيم كسى سر كار بيايد كه ديگر فرمان جنگ ندهد تا قدرى به زندگيمان برسيم; غافل از اينكه جنگيدن در آنجا كه به امر امام معصوم(عليه السلام) است، مثل نماز خواندن واجب است و انتخاب فرد صالحى براى حكومت، اهميتش به مراتب از نماز بيشتر است. به اين جهت كه ممكن است با رأى يك نفر اكثريت حاصل شود يا دست كم در حصول اكثريت شريك باشد و در اين صورت در مسلّط نمودن كسى بر جان، مال و ناموس مردم و بلكه در مسلط كردن وى بر احكام اسلام شريك است، به طورى كه اگر او قانونى بر خلاف اسلام بگذراند، تا زمانى كه اين قانون اجرا مى شود همه رأى دهندگان در گناهش شريكند; چون اينها آن نماينده را انتخاب كرده اند و اگر اينها به او رأى نداده بودند، او نمى توانست اين قانون را بگذارد. پس مسئله رأى دادن حتى در مورد نمايندگى مجلس چيز ساده اى نيست، بايد معرفت پيدا كرد كه چه كسى شايسته تر و مورد رضاى خدا و اولياء خداست. عدم توجه به اين مسأله ناشى از ضعف شناخت است و مى دانيد كه خطر براى جامعه اسلامى در اين زمان، از خطر براى جامعه اسلامى در زمان امام حسين(عليه السلام) بيشتر است. آنروز دشمنان امام حسين(عليه السلام)غير از عده اى اهل كوفه و اهل شام چه كسانى بودند و امروز دشمن اسلام چه كسانى هستند؟ امروز سراسر كشورهاى بزرگ دنيا، دشمن اسلامند. آنروز آمريكا و ساير كفّار نقشى در كشتن امام حسين(عليه السلام) نداشتند، هر چه خطر بود از ناحيه مسلمانهاى ضعيف الايمان، سست عنصر و بىوفا بود. اما امروز چطور؟ آيا امروز خطر فقط از ناحيه افراد ضعيف الايمان داخلى است يا تمام كشورهاى بزرگ دنيا، بزرگترين دشمن خودشان را اسلام و ايران اسلامى مى دانند و بارها به اين مطلب تصريح كرده اند و هنوز هم اميد دارند كه به نام اصلاحات، اسلام را ريشه كن كنند. امروز خطر براى اسلام خيلى بيشتر از زمان امام حسين(عليه السلام) است. الحمدلله معرفت مردم ما هم خيلى بالاتر از معرفت مردم آن زمان است. مردم ما آنچنان نيستند كه به اين آسانى دنبال هر صدايى راه بيفتند. حتماً در اين شهر مجالس ديگرى هم در اين ظهر عاشورا با همين جمعيت يا نظير اين، وجود دارد. آيا اين مردم اگر بدانند رضايت امام حسين(عليه السلام) در چه چيزى است، كوتاهى مى كنند؟ بخدا قسم چنين نيست. البته بعضى افراد بى تفاوت اهل تولرانس، اهل تساهل و تسامح وجود دارند، اما شما اين گونه نيستيد و ثابت كرده ايد كه چنين نيستيد. ولى آن زمان اين گونه نبود; حتى از ميان كسانى كه از مكه با سيدالشهدا(عليه السلام)و براى حمايت او راه افتاده بودند، عده اى در بين راه و بالاخره برخى در شب عاشورا برگشتند تا اينكه طبق بعضى روايات شصت و يك نفر و طبق روايت معروف هفتاد و دو نفر باقى ماندند. صدها نفر وقتى فهميدند كار به شهادت مى انجامد و به مسالمت نمى گذرد يكى يكى، دو تا دوتا و چند تا چند تا امام حسين(عليه السلام) را تنها گذاشتند و رفتند. ان شاءالله من و شما آن گونه نباشيم و عهدى را كه با سيدالشهدا(عليه السلام) مى بنديم تا آخرين نفس به آن پايبند باشيم.

پروردگارا! تو را به خون حضرت سيدالشهدا(عليه السلام) قسم مى دهيم ايمان ما را تا آخرين لحظه از همه آفات و شكوك حفظ بفرما!

اين كشور را كه كشور امام زمان[عجل الله فرجه الشريف] است، زير سايه لطف ولى عصر[عجل الله فرجه الشريف] و تحت رهبرى ولىّ امر مسلمين تا ظهور حضرتش محفوظ بدار!

بر ايمان و معرفت و عشق ما نسبت به اهل بيت(عليهم السلام) بيفزا!


1. كافى، ج 2، ص 18.

آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org