- مقدمه
- خداشناسى
- پى جويى دين
- شرط انسان زيستن!
- راه حل مسائل بنيادى
- شناخت خدا
- راه ساده خداشناسى
- اثبات واجب الوجود
- صفات خدا
- صفات ذاتيّه
- صفات فعليّه
- ساير صفات فعليّه
- بررسى علل انحراف
- حلّ چند شبهه
- جهان بينى مادّى و نقد آن
- ماترياليسم ديالكتيك و نقد آن
- يگانگى خدا
- معانى توحيد
- جبر و اختيار
- قضاء و قدر
- عدل الهى
- درآمدى بر مسائل نبوّت
- نياز بشر به وحى و نبوّت
- حلّ چند شبهه
- عصمت انبياء
- دلايل عصمت انبياء
- حلّ چند شبهه
- معجزه
- حلّ چند شبهه
- ويژگيهاى پيامبران
- مردم و پيامبران
- پيامبر اسلام
- اعجاز قرآن
- مصونيت قرآن از تحريف
- جهانى و جاودانى بودن اسلام
- خاتميّت
- امامت
- نياز به وجود امام
- نصب امام
- عصمت و علم امام
- حضرت مهدى (عج)
- اهميت فرجامشناسى
- وابستگى مسأله معاد به مسأله روح
- تجرّد روح
- اثبات معاد
- معاد در قرآن
- پاسخ قرآن به شبهات منكرين
- وعده الهى در مورد قيامت
- مشخصات عالم آخرت
- از مرگ تا قيامت
- تصوير رستاخيز در قرآن
- مقايسه دنيا با آخرت
- رابطه دنيا با آخرت
- نوع رابطه بين دنيا و آخرت
- نقش ايمان و كفر در سعادت و شقاوت ابدى
- رابطه متقابل ايمان و عمل
- چند نكته مهمّ
- حبط و تكفير
- امتيازات مؤمنان
- شفاعت
- حلّ چند شبهه
- بحث های مقدماتی
- وجود خدا
درس بيستوهفتم
معجزه
·راههاي اثبات نبوت
·تعريف معجزه
·امور خارقالعاده
·خارقالعادههاي الهي
·ويژگي معجزات انبيا
راههاي اثبات نبوت
سومين مسئلة بنيادي در بخش نبوت اين است كه صدق ادعاي پيامبران راستين و كذب مدعيان دروغين را چگونه ميتوان براي ديگران اثبات كرد؟
بدون شك اگر فردي تبهكار و آلوده به گناهاني باشد كه عقل هم زشتي آنها را درك ميكند، چنين كسي قابل اعتماد و تصديق نخواهد بود و با توجه به شرط عصمت در پيامبران، ميتوان كذب ادعاي وي را اثبات كرد؛ مخصوصاً اگر دعوت به اموري كند كه مخالف عقل و فطرت انسان باشد يا در سخنانش تناقضاتي يافت شود. از سوي ديگر، ممكن است حسن سوابق فرد بهگونهاي باشد كه افراد بيغرض، اطمينان به صدق وي پيدا كنند؛ بهويژه اگر عقل هم به صحت محتواي دعوت او گواهي دهد. نيز ممكن است پيامبريِ كسي با پيشگويي و معرفي پيامبر ديگر ثابت شود؛ بهطوريكه براي افراد حقيقتجو، جاي شك و شبههاي باقي نماند.
اما درصورتيكه مردم قراین اطمينانبخشي در دست نداشتند و بشارت و تأييدي هم از ديگر پيامبران به ايشان نرسيده بود، طبعاً نياز به راه ديگري براي اثبات نبوت خواهند داشت. خداي متعال برحسب حكمت بالغهاش اين راه را گشوده و معجزاتي به پيامبران داده است كه نشانههايي بر صدق ادعاي ايشان باشد و ازاينروي، آنها را «آيات»(1) (نشانهها) ناميده است.
1. واژة «آيات» كاربردهايى نيز دارد كه از جملة آنها نشانههاى علم و قدرت و حكمت الهى در پديدههاى هستى است؛ خواه عادى و خواه غيرعادى.
حاصل آنكه صدق ادعاي پيامبر راستين را از سه راه ميتوان ثابت كرد:
1. از راه قراین اطمينانبخش، مانند راستي و درستي و عدم انحراف از مسير حق و عدالت در طول زندگي. اما اين راه در مورد پيامبراني وجود دارد كه سالها در ميان مردم، زندگي كرده و داراي منش شناختهشدهاي باشند. ولي اگر پيامبري مثلاً در عنفوان جواني و پيش از آنكه مردم پي به شخصيت و منش ثابت او ببرند مبعوث به رسالت شد، نميتوان صحت ادعاي او را از راه چنين قرایني شناخت؛
2. معرفي پيامبر پيشين يا معاصر. اين راه هم اختصاص به مردمي دارد كه پيامبر ديگري را شناخته و از بشارت و تأييد وي اطلاع يافته باشند و طبعاً درباره نخستين پيامبر هم موردي نخواهد داشت؛
3. از راه ارائة معجزه، كه ميتواند كارايي گسترده و همگاني داشته باشد. ازاينروي به توضيح اين راه ميپردازيم.
تعريف معجزه
معجزه عبارت است از: امر خارقالعادهاي كه با اراده خداي متعال از شخص مدعي نبوت، ظاهر شود و نشانة صدق ادعاي وي باشد.
چنانكه ملاحظه ميشود، اين تعريف، مشتمل بر سه مطلب است:
1. پديدههاي خارقالعادهاي وجود دارد كه از راه اسباب و علل عادي و متعارف، پديد نميآيد؛
2. برخي از اين امور خارقالعاده، با اراده الهي و با اذن خاص خداي متعال، از پيامبران ظهور ميكند؛
3. چنين امر خارقالعادهاي ميتواند نشانة صدق ادعاي پيامبر باشد و در اين صورت، اصطلاحاً «معجزه» ناميده ميشود.
اينك به توضيحي پيرامون عناصر سهگانة تعريف فوق ميپردازيم.
امور خارقالعاده
پديدههايي كه در اين جهان پديد ميآيد، غالباً از راه اسباب و عللي است كه با آزمايشهاي گوناگون، قابل شناخت است؛ مانند اكثريتقريببهاتفاق پديدههاي فيزيكي و شيميايي و زيستي و رواني. ولي در موارد نادري، پارهاي از اين پديدهها بهگونة ديگري تحقق مييابند و نميتوان كلية اسباب و علل آنها را بهوسیله آزمايشهاي حسي شناخت و شواهدي يافت ميشود كه در پيدايش اينگونه پديدهها نوع ديگري از عوامل، مؤثر است؛ مانند كارهاي شگفتانگيزي كه مرتاضان انجام ميدهند و متخصصان علوم مختلف، گواهي ميدهند كه اين كارها بر اساس قوانين علوم مادي و تجربي، انجام نمييابد. چنين اموري را «خارقالعاده» مينامند.
خارقالعادههاي الهي
امور خارقالعاده را ميتوان به دو بخش كلي، تقسيم كرد: يكي اموري كه هرچند اسباب و علل عادي ندارد، اسباب غيرعادي آنها كموبيش در اختيار بشر قرار ميگيرد و ميتوان با آموزشها و تمرينهاي ويژهاي به آنها دست يافت؛ مانند كارهاي مرتاضان. بخش ديگر، كارهاي خارقالعادهاي است كه تحقق آنها مربوط به اذن خاص الهي ميباشد، و اختيار آنها به دست افرادي كه ارتباط با خداي متعال ندارند، سپرده نميشود و ازاينروي داراي دو ويژگي اساسي است. اولاً، قابل تعليم و تعلم نيست؛ ثانياً، تحت تأثير نيروي قويتري قرار نميگيرد و مغلوب عاملِ ديگري واقع نميشود. اينگونه خوارق عادت، مخصوص بندگان برگزيدة خداست و هرگز در دام گمراهان و هوسبازان نميافتد، ولي اختصاص به پيامبران ندارد، بلكه گاهي ساير اوليای خدا هم از آنها برخوردار ميشوند و ازاينروي، به اصطلاح كلامي، همه آنها را «معجزه» نميخوانند و معمولاً چنين كارهايي كه از غيرپيامبران سر ميزند به نام «كرامت» موسوم ميشود؛ چنانكه علمهاي غيرعادي الهي هم منحصر به «وحي نبوت» نيست و هنگامي كه چنين علمهايي به ديگران داده شود، به نام «الهام» و «تحديث» و مانند آنها ناميده ميشود.
ضمناً راه بازشناسي اين دو نوع از خوارق عادت (الهي و غيرالهي) نيز معلوم شد؛ يعني اگر انجام دادن امر خارقالعادهاي قابل تعليم و تعلم باشد يا فاعل ديگري بتواند جلو ايجاد يا ادامه آن را بگيرد و اثرش را خنثي سازد، از قبيل خوارق عادت الهي نخواهد بود؛ چنانكه تبهكاري و فساد عقايد و اخلاق شخص را ميتوان نشانة ديگري بر عدم ارتباط وي با خداي متعال، و شيطاني يا نفساني بودن كارهايش بهحساب آورد.
در اينجا مناسب است به نكتة ديگري اشاره كنيم كه فاعل كارهاي خارقالعادة الهي را ميتوان خداي متعال دانست (علاوه بر فاعليتي كه نسبت به همه مخلوقات و از جمله پديدههاي عادي دارد)، از اين نظر كه تحقق آنها منوط به اذن خاص وي است(1) و ميتوان آنها را به وسايطي مانند فرشتگان يا پيامبران، نسبت داد، به لحاظ نقشي كه بهعنوان واسطه يا فاعل قريب دارند؛ چنانكه در قرآن كريم، احيای مردگان و شفای بيماران و خلق طير، به حضرت عيسيعلیه السلام نسبت داده شده است(2) و بين اين دو نسبت، تعارض و تضادي وجود ندارد؛ زيرا فاعليت الهي در طول فاعليت بندگان است.
ويژگي معجزات انبيا
سومين مطلبي كه در تعريف معجزه به آن اشاره شد، اين است كه معجزات پيامبران، نشانة صدق ادعاي ايشان است و ازاينروي، هنگامي امر خارقالعادهاي به اصطلاح خاص كلامي «معجزه» ناميده ميشود كه علاوه بر استناد به اذن خاص الهي، بهعنوان دليلي بر پيامبريِ پيامبران پديد آيد. با اندكي تعميم در مفهوم آن، شامل امور خارقالعادهاي نيز ميشود كه بهعنوان دليل بر صدق ادعاي امامت، انجام يابد. بدينترتيب، اصطلاح «كرامت» اختصاص مييابد به ساير خارقالعادههاي الهي كه از اوليای خدا صادر ميشود، در برابر خوارق عادتي كه مستند به نيروهاي نفساني و شيطاني است؛ مانند سحر و كهانت
1. ر.ك: رعد (13)، 37، غافر (40)، 78.
2. ر.ك: آل عمران (3)، 49، مائده (5)، 110.
و اعمال مرتاضان. اينگونه اعمال، هم قابل تعليم و تعلم است و هم بهوسیله نيروي قويتري مغلوب ميشود و معمولاً الهي نبودنِ آنها را ميتوان از راه فساد عقايد و اخلاقِ صاحبانشان نيز شناخت.
نكتهاي كه در اينجا بايد به آن توجه كرد، اين است كه آنچه را معجزات انبيا صلی الله علیه و آله مستقيماً اثبات ميكند، صدق ايشان در ادعاي نبوت است؛ اما صحت محتواي رسالت و لزوم اطاعت از فرمانهايي كه ابلاغ ميكنند، معالواسطه و بهطور غيرمستقيم، ثابت ميشود. به ديگر سخن، نبوت انبيا صلی الله علیه و آله با دليل عقلي، و اعتبار محتواي پيامهايشان با دليل تعبدي، اثبات ميشود.(1)
1. ر.ك: درس چهارم و بيستويكم.
پرسش
1. پيامبران راستين را از چه راههايي ميتوان شناخت و چه فرقي بين اين راهها وجود دارد؟
2. نشانههاي كذب مدعيان دروغين چيست؟
3. معجزه را تعريف كنيد.
4. امور خارقالعاده كداماند؟
5. فرق خارقالعادههاي الهي با غيرالهي چيست؟
6. خارقالعادههاي الهي را از چه راههايي ميتوان شناخت؟
7. ويژگي معجزات انبيا در ميان خارقالعادههاي الهي چيست؟
8. اصطلاحات معجزه و كرامت را بيان كنيد.
9. معجزه، كار خداست يا كار پيامبر؟
10. معجزه، دليل بر صدق پيامبر است يا بر صحت محتواي پيام؟
آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org