قال علي عليه‌السلام : إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ امير مومنان عليه‌السلام مي‌فرمايند: همانا براي شما بهايي جز بهشت نيست، پس به کمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، حکمت456)

          بخش هشتم‌

در سرزمين آرژانتين

آشنايى با آرژانتين‌

جمهورى آرژانتين با 092/780/2 كيلومتر مربع مساحت، هشتمين كشور جهان از نظر وسعت است و در جنوب قاره امريكا و غرب اقيانوس اطلس جنوبى واقع شده، و با كشورهاى شيلى در غرب، بوليوى و پاراگوئه در شمال، برزيل و اروگوئه در شمال شرقى، همسايه است.‌

آب و هواى آرژانتين از شرق به غرب آن متغيّر است به گونه‌اى كه ميزان بارندگى از غرب به شرق سير نزولى دارد. اين كشور آب و هوايى معتدل و مرطوب دارد. جمعيت كشور آرژانتين بيش از 33 ميليون نفر است كه نزديك به 16 ميليون نفر آن را مردان و 17 ميليون نفر آن را زنان تشكيل مى‌دهند، و بيش از سه ميليون نفر در پايتخت (بوينوس آيرس) زندگى مى‌كنند. زبان رسمى آرژانتين اسپانيولى است و 96% مردم به اين زبان صحبت مى‌كنند، و به خط لاتين مى‌نويسند. اكثريت مردم آرژانتين (97%) از نوادگان مهاجران اسپانيايى و ايتاليايى و بقيه، اقليتهايى از تيره‌هاى بوميان سرخ پوست، عرب، و دو رگه سرخ و سفيدند. آرژانتين كشورى مهاجرپذير به حساب مى‌آيد و نژادهاى مختلف در آن به سر مى‌برند.‌

كشور وسيع آرژانتين در منطقه امريكاى لاتين قرار داشته، با آن‌كه با نقاط حساس و بحرانى جهان فاصله زيادى دارد، طول زياد سواحل آن در كنار اقيانوس اطلس جنوبى و نزديكى آن به منابع دست‌نخورده قطب جنوب، شامل سنگ آهن، زغال‌سنگ، نفت،

گاز، طلا، نقره و ديگر مواد معدنى، به همراه موقعيت جغرافيايى ويژه و امكان نظارت بر شاهراه آبى مذكور، اهميت استراتژيك خاصى براى اين كشور پديد آورده است. ‌

نفوذ گسترده يهوديان و صهيونيسم در دستگاه حاكمه آرژانتين اين كشور را پس از سرزمين اشغالى قدس به دومين و بزرگ‌ترين پايگاه صهيونيسم در جهان مبدل ساخته است.‌

بر اساس تصميمات كنگره بين المللى يهود مبنى بر انتخاب آرژانتين به عنوان سرزمين موعود و لزوم مهاجرت يهوديان سراسر جهان به اين كشور، جمعيت محدود سيصد هزار نفرى آنان در تمامى بخشهاى سياسى، اقتصادى و اجتماعى كشور نفوذ كرده‌اند.‌

95% مردم آرژانتين باسوادند، و به همين دليل اين كشور از نظر ميزان باسوادان بيست و هشتمين كشور جهان است. مذهب رسمى مردم آرژانتين كاتوليك است و 93% مردم اين كشور پيرو اين مذهب‌اند و فقط 2% آنان پروتستان مى‌باشند. بقيه جمعيت اين كشور را 4/1% مسلمانان، 1% يهوديان و مابقى را طرفداران اديان و مذاهب ديگر تشكيل مى‌دهند. فعاليت مذهبى براى كليه اديان و مذاهب در آرژانتين آزاد است و هيچ‌گونه محدوديتى ندارد.‌

از جمعيت مسلمانان، بيش از دويست هزار تن در پايتخت زندگى مى‌كنند كه تمركز اصلى مسلمانان را تشكيل مى‌دهند، و بقيه مسلمانان آرژانتين به ترتيب در شهرهاى توكومان، كردبا، روزاريو و ديگر شهرها و روستاهاى آرژانتين پراكنده شده‌اند. متأسفانه مسلمانان برخلاف يهوديان از اتحاد و هم‌بستگى لازم برخوردار نيستند، و به ترتيب از پيروان مذاهب مختلف اهل سنت، شيعيان، علويها و دروزيها مى‌باشند.‌

پس از پيروزى انقلاب اسلامى، جمهورى اسلامى ايران بنا به رسالت خود در حمايت از مسلمانان جهان و ايجاد تسهيلات بيشتر براى انجام امور مذهبى و فرايض دينى، مسجدى به نام مسجدالتوحيد در شهر بوينوس آيرس بنا كرد. اين مسجد و دو

مسجد ديگر در مقياسهاى كوچك‌تر كه در شهرهاى توكومان و كانيوئلاس قرار دارد از پايگاههاى مهم مسلمانان آرژانتين به شمار مى‌روند.‌

مؤسسات، مراكز و جمعيتهاى اسلامى متعددى به دست مسلمانان آرژانتين برپا شده است. انگيزه تشكيل اين مراكز آن بوده كه در ميان مسلمانان دوستى و هم‌بستگى بيافرينند و مبانى دين مبين اسلام را به آنان بياموزند تا هم مسلمانان را منسجم‌تر سازند و هم به صورت منظم‌ترى به مشكلات مسلمانان رسيدگى شده، در حل و فصل آنان تلاش و اقدام گردد. در اين مؤسسات به آموزش زبان عربى، حفظ قرآن كريم، و احياى فرهنگ اسلامى در ميان مسلمانان توجه مى‌شود. در اين‌جا به معرفى اجمالى بعضى از اين مراكز مى‌پردازيم:‌

1. مسجدالتوحيد، مركز فرهنگى ـ علمى و حوزه علميه التوحيد:

اين مسجد و مدرسه علميه در بوينوس آيرس پايتخت آرژانتين و در زمينى به مساحت 760 متر مربع قرار دارد.‌

2. جمعيت عربى ـ اسلامى فلورس:

اين جمعيت متعلق به شيعيان است كه يكى از مراكز مهم اسلامى در بوينوس آيرس به شمار مى‌رود. اين جامعه قابل اعتمادترين و پرارزش‌ترين جامعه اسلامى در تمام آرژانتين است.‌

3. مدرسه عربى اسلامى:‌

اين مدرسه وابسته به جمعيت عربى ـ اسلامى، و يگانه مدرسه مسلمانان است كه از نظر دولتْ قانونى شناخته شده است. ‌

4. انجمن اسلامى بوينوس آيرس:

اين انجمن كه زير نفوذ سفارت عربستان است داراى يك مدرسه ابتدايى بوده، رياست آن با شخصى به نام آقاى دانيال صالح است.‌

5. جمعيت حاج يوسف:‌

اين جمعيت متعلق به مسلمانان شيعه اثنى عشرى است كه در شهر بوينوس آيرس قرار

‌دارد و براى خدمات‌رسانى به جامعه مسلمانان در قالب برگزارى گردهماييها، جمع‌آورى كمكها، مراسم تغسيل و تعزيه اموات، مجالس دعا و غيره بنيان‌گذارى شده است.‌

6. انجمن و هيئت مديره قبرستان اسلامى‌

7. گوشت‌فروشى اسلامى‌

8. جامعه اسلامى محله سن كريستوبال:

اكثر افراد اين جامعه از اصناف سورى و لبنانى‌الاصل هستند. اين مركز تحت نفوذ سفارت عربستان سعودى قرار دارد.‌

آرژانتين؛ آخرين منزلِ سفر‌

آخرين كشورِ ميزبان استاد مصباح در اين مسافرت، آرژانتين بود. ايشان روز پنجشنبه 20 شهريور 1376، وارد فرودگاه آرژانتين شده، از طرف كاردار و بعضى از مسئولان جمهورى اسلامى در بوينوس آيرس مورد استقبال قرار گرفتند. سپس در مسجد التوحيد، جايى كه بسيارى از مسلمانان اعم از علويها، شيعيان و برادران اهل سنت در انتظارشان بودند حضور يافتند. پس از نماز جماعت به امامت آيت‌اللّه‌ مصباح، جناب شيخ يوسف، يكى از شيوخ علويها، از طرف جامعه علويها، ورود استاد را خير مقدم گفت. سپس آقاى شيخ محمد حمزه از طرف جامعه شيعيان و آقاى شيخ عبدالكريم، مدير مسجد التوحيد سخنانى در معرفى و تمجيد از استاد بيان كردند. آن‌گاه استاد سخنانى در باب نقش اسلام در برقرارى صلح و آسايش و امنيت در جوامع ايراد كردند. در اين سخنرانى فرو رفتن جوامع در ظلمت و غفلت‌زدگى، و روى آوردن به فساد و فحشا را نتيجه بى‌توجهى مردم به اسلام و احكام آسمانىِ آن دانستند، و با تبيين رابطه خودآگاهى با خداآگاهى در انسان، نقش اطاعت از خدا و دستورات او را در انسانيتِ انسان و سعادت وى روشن ساختند.‌

ايشان همچنين با اشاره به برقرارى صلح و امنيت، به منزله يكى از اهداف اسلام،

ايجاد زمينه براى «خداشناسى و خداپرستى» را هدف والاتر و اصيل‌ترِ تشكيل جامعه اسلامى خواندند.(1) پس از سخنرانىِ استاد نيز مراسم نورانىِ دعاى كميل برگزار شد.‌

روز جمعه 21 شهريور، استاد مصباح در نماز جمعه اهل سنت بوينوس آيرس حاضر شدند و پيش از خطبه‌هاى نماز براى نمازگزاران سخنرانى كردند كه با استقبال مردم روبه‌رو شد و تأثير خوبى بر تحكيم اتحاد ميان برادران شيعه و سنّى بر جاى گذاشت.‌

تا پيش از انقلاب اسلامى، در آرژانتين معمولاً اهل سنت مراكز اسلامى و حتى شيعيان را تحت نفوذ خود داشتند ولى امروزه به بركت انقلاب اسلامى، برادرى و اتحاد بسيار خوبى ميان مسلمانان ايجاد شده است. علاوه بر آن‌كه شيعيان هم با امكانات پيشرفته و بسيار خوبى فعاليت مى‌كنند.‌

برنامه بعدى، حضور در كليساى مركزى ارامنه بود. ارامنه در آرژانتين جمعيت زيادى داشته، علاقه خاصى به ايران دارند. در اين جلسه كه اسقفها و كشيشها حضور داشتند، آيت‌اللّه‌ مصباح سخنرانى كردند. پس از بيانات ايشان، يكى از روحانيان مسيحى كتابى خدمت استاد آورد كه ايشان امضا كنند و اظهار داشت:‌

من هميشه به جمهورى اسلامى علاقه داشته‌ام، ولى امشب كه سخنرانى شما را شنيدم علاقه‌ام بيشتر شد و در رابطه با اسلام تحقيق خواهم كرد.‌

صبح روز شنبه، حضرت استاد ابتدا به مدت دو ساعت با راديو قبله مصاحبه داشتند و سپس، مركز ايستگاه راديو ايمان توسط حضرت آيت‌اللّه‌ مصباح افتتاح شد. اين ايستگاه راديويى به همت جمهورى اسلامى تأسيس و راه‌اندازى شده است.‌

ايشان در همين روز، در مجلس باشكوهى كه در مركز بزرگ علويون تشكيل شده بود شركت كردند. در اين جلسه شخصيتهاى سياسى ـ فرهنگى بسيارى از جمله معاون شهردار بوينوس آيرس و نماينده كليساهاى شهر و رئيس «فيا عرب» (اتحاديه عربهاى امريكاى جنوبى)، حضور داشتند.‌‌


1. اين سخنرانى، به تفصيل در ضميمه شماره 1 آمده است.‌

برنامه بعدى، سفر به شهرستان كانيوئلاس و ديدار از مسجد الامام اين شهر بود. در اين شهر به بركت جمهورى اسلامى يك كانال تلويزيونى ماهواره‌اى ايجاد شده و در هفته دو ساعت برنامه‌اى به نام تمدن اسلام پخش مى‌كند كه در سرتاسر كشورهاى امريكاى جنوبى قابل دريافت است. مصاحبه با اين كانال تلويزيونى، ديدار از نمايشگاه ملتها، بازديد از مدرسه فاطمة الزهرا عليهاالسلام، حضور در دانشگاه ملى آرژانتين در بوينوس آيرس و سخنرانى درباره حقوق از ديدگاه اسلام، از ديگر برنامه‌هاى آيت‌اللّه‌ مصباح در آرژانتين بود.‌

آخرين سخنرانى استاد در آرژانتين، در دانشگاه شهر روساريو در سالنى مملوّ از اساتيد و دانشجويان فوق ليسانس و دكترا ايراد شد. موضوع سخن در اين جلسه كه اكثر مخاطبان را خانمها تشكيل مى‌دادند، «خانواده از ديدگاه اسلام» بود. ابتدا خاستگاه تفاوت نقش زوجين مطرح شد، و سپس از فوايد تشكيل خانواده سخن به ميان آمد: تأمين نيازهاى فيزيولوژيكى زوجين، تأمين آرامش روحى، ارضاى عاطفه مهرورزى، و ارضاى علاقه به فرزند در خانواده. استاد همچنين درباره حكمتِ محدوديتهايى كه اسلام در روابط زن و مرد تشريع كرده است، توضيح دادند. پس از آن نيز از حكمت تفاوت حقوق و تكاليف زوجين و حيطه تساوىِ حقوق زن و مرد سخن گفتند.(1)


1. متن كامل اين سخنرانى را مى‌توانيد در ضميمه شماره 2 ملاحظه فرمائيد.‌

ضميمه‌ها‌

1‌

خودآگاهى و خداآگاهى

(مسجد «التوحيد» بوينوس آيرس: پنجشنبه 20/6/76)‌

بسم اللّه‌ الرحمن الرحيم

الحمد للّه‌ رب العالمين وصلى اللّه‌ على محمد وآله الطاهرين

خداى متعال را شكر مى‌گويم كه در اين شب مبارك توفيق عنايت فرمود تا در محفل نورانى شما، پيروان راستين پيغمبر اكرم و پيشوايان اهل‌بيت علیهم السلام، حضور پيدا كنم. براى من مايه خوشوقتى است كه بتوانم دقايقى از وقت شما را بگيرم و درباره مهم‌ترين نكته‌هايى كه درباره اسلام آموخته‌ام به شما تذكراتى بدهم. هرچند مطالب گفتنى بسيار است ولى من مى‌كوشم عناوينى از اين مطالب را براى شما عرض كنم و خوشحال مى‌شوم اگر سخنانم را به صورت جمله‌هاى كوتاهى به خاطر بسپاريد.‌

  اسلام و قرآن يك نعمت الهى است كه به وسيله پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آلهبر ما نازل شده است. قرآن در اين باره مى‌فرمايد، يكى از هدفهاى نزول قرآن اين است كه راههاى آسايش و صلح را به شما نشان دهد: يَهْدِي بِهِ اللّه‌ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلاَمِ.(1) پس يكى از اهداف اسلام اين است كه سلامت و امنيت در جامعه برقرار شود و مردم با يكديگر در صلح و صفا و صميميت زندگى كنند. همچنين اسلام راههايى را به انسان نشان مى‌دهد كه او را از هر خطرى اعم از مادى و معنوى


1. «خداوند هر كس را كه از خشنودى او پيروى كند، به وسيله آن [كتاب] به راههاى سلامت رهنمون مى‌شود» مائده5، 16.

حفظ كند و اين درست برخلاف آن چيزى است كه دشمنان عليه اسلام تبليغ مى‌كنند و مسلمانها را جنگ‌طلب و تروريست معرفى مى‌كنند.‌

   اين آيه مبارك به نكته مهم ديگرى نيز اشاره مى‌كند و آن اين است كه اگر مردم از اسلام استفاده نكنند در ميان ظلمتها و تاريكيها غرق مى‌شوند. اين مطلب در موارد زيادى از قرآن تأكيد شده است كه اصولاً هدف همه انبيا اين است كه انسانها را از تاريكيها و ظلمتها نجات دهند و به نور برسانند. مسلما منظور از اين نور، نور خورشيد يا نور چراغ و الكتريسيته نيست؛ بلكه نورى معنوى است كه در روح و جان انسانهاست. اگر در اين لحظه برق اين مسجد قطع و چراغها خاموش شود، و همه چراغها و منبعهاى روشنايى شهر از نور افشانى باز مانند، مردم چه وضعى خواهند داشت؟ مسلما وضع وحشتناكى پديد مى‌آيد كه هم خطرهاى مادى به دنبال دارد و هم اضطراب روحى.‌

براى روح انسان هم نورى لازم است كه در پرتو آن بتواند به نيازها و خواسته‌هايش نايل شود. متأسفانه مردم اين زمان در ظلمتها چنان غوطه‌ور گشته‌اند كه خود را فراموش كرده‌اند؛ گويى نورى براى روح وجود ندارد. نشانه اين ظلمتها اين است كه مى‌خواهند خود را سرگرم و مشغول كرده، از حقيقت زندگى و آرمانهاى انسانى فرار كنند. پناه بردن به الكل و مواد مخدر و ساير چيزهايى كه انسان را از خودش غافل مى‌كند، براى اين است كه از زندگى انسانى و هوشيارانه وحشت دارند و در ظلمت به سر مى‌برند. انسانها اگر نور را در وجود خودشان مى‌يافتند و از آن لذت مى‌بردند، هرگز حاضر نمى‌شدند خود را به مستى و بيهوشى و غفلت بيندازند.‌

  كسانى كه از اين نور الهى بهره‌مند شده‌اند نه‌تنها هيچ گاه حاضر نمى‌شوند به چنين آلودگيهايى تن دهند، بلكه همواره سعى مى‌كنند حالت هوشيارى و تذكر خود را نسبت به خود و خداى خويش حفظ و تقويت كنند. بندگانى كه قدر نور الهى را

مى‌دانند، سعى مى‌كنند حتى هنگام خواب از ياد خدا و توجه به او غافل نباشند. آنها چنان به خدا نزديك مى‌شوند كه در عالم خواب هم خدا يادش را در دلهاى آنها مى‌اندازد. چقدر فرق است بين انسانى كه حاضر نيست يك لحظه از ياد خدا غافل باشد و انسانى كه سعى مى‌كند هميشه در حال غفلت به سر برد. اين نكته به حقيقت بسيار مهمى اشاره مى‌كند و آن اين است كه هر چه انسان بيشتر به ياد خدا باشد، حقيقت خويش را بيشتر درك مى‌كند، و بالعكس هر چه توجهش به حقيقت خودش بيشتر باشد بيشتر هم به ياد خدا خواهد افتاد. با يك تعبير قوى فلسفى مى‌توانيم بگوييم كه خداآگاهى و خودآگاهى با هم توأم‌اند و آگاهى به خود، آگاهى به خداست. اگر خدا را فراموش كنيم در حقيقت انسانيت خود را فراموش كرده‌ايم. قرآن در اين‌باره مى‌فرمايد: وَلا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللّه‌ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ.(1) كسانى كه خدا را فراموش مى‌كنند در واقع به يك نوع نسيان درباره خود مبتلا مى‌شوند.‌

  يكى از اهداف بلند قرآن اين است كه انسان را به نور خودآگاهى و خداآگاهى برساند. براى رسيدن به اين مقام عالى انسانى راهها و دستورالعملهايى لازم است كه انبيا آنها را براى بشر بيان كرده‌اند. اين دستورها شامل همه امور زندگى از مسائل فردى و خانوادگى و اجتماعى و بين‌المللى مى‌شود. عمل كردن به دستورهاى خدا در همه امور زندگى، پيمودن راهى است كه انسان را به خدا نزديك مى‌كند. اگر انسان در هر بخشى از اين امور به دستورهاى خدا عمل نكند در واقع بخشى از انسانيت خود را از دست داده است. انسان كامل انسانى است كه در همه اين امور خدا را بجويد و او را اطاعت كند و رضايت او را طالب باشد: در زندگى فردى چشم و گوش و دست و پايش را در راه رضاى خدا به كار گيرد؛ در زندگى خانوادگى رفتارش مورد رضاى خدا باشد و از چارچوب مقررات خانوادگى


1. «و چون كسانى نباشيد كه خدا را فراموش كردند و او [نيز] آنان را دچار خود فراموشى كرد و...» حشر59، 19.

خارج نشود و از رفتارهاى ناشايست و رفتارهاى جنسى ناصحيح دورى كند. امروزه انحراف از اين مسير، بيشتر كشورهاى غربى را در جهنمى از وحشت و اضطراب فرو برده است، اما خانواده‌هايى كه طبق دستورهاى اسلام عمل مى‌كنند همواره در آسايش، صفا، صميميت، عشق و محبت وافرى به سر مى‌برند. لذتى كه مؤمنان از زندگى خانوادگى خود مى‌برند براى ديگران به هيچ وجه قابل درك و تصور نيست. همچنين در زندگى اقتصادى و اجتماعى، عمل كردن به دستورهاى خدا موجب آسايش خاطر و صلح و صفا و عدالت مى‌شود.‌

  امروز در سرتاسر جهان شاهد بى‌عدالتيها، ظلمها و تعديهاى فراوانى هستيم. چاره‌انديشيهايى كه خيرانديشان براى رفع اين ظلمها مى‌كنند به هيچ نتيجه مثبتى نرسيده است. سازمانهاى عريض و طويلى كه براى برقرارى صلح و عدالت به وجود آمده، خود به ابزارهايى در دست ظالمان و ستمگران بزرگ تبديل شده‌اند. امروز در فلسطين اشغالى، اقليت نژادپرستى كه به هيچ يك از مقررات انسانى و بين‌المللى پايبند نيستند سرنوشت بسيارى از مردم را به دست گرفته‌اند، و استعمار و استكبار جهانى هم آنها را تأييد مى‌كند. اين اقليت ستمگر همواره مورد تأييد دولتهاى بزرگ‌اند، اما مردمى كه زير چكمه‌هاى ظلم اينان دست و پا مى‌زنند، اگر از خود دفاع كنند، تروريست ناميده مى‌شوند. در حقيقت، اگر در جهان گروه تروريستى وجود دارد همين گروه نژادپرست است، اما همواره ديگران را متهم به تروريسم مى‌كنند. متأسفانه دولتهاى اسلامى هم بر اثر دور ماندن از تعاليم اسلام و عمل نكردن به دستورهاى شرع دنباله‌رو اين مسير شده‌اند.‌

اين هم يك حقيقت والاست كه اگر ما از دستورهاى اسلام منحرف گرديم مبتلا به ظلمها و ظلمتها مى‌شويم و هنگامى از همه اين ظلمتها و تاريكيها نجات پيدا مى‌كنيم كه دستورهاى اسلام را هم در زندگى فردى و هم در زندگى اجتماعى دقيقا رعايت كنيم. بسيارى از كسانى كه اهداف اسلام را وصف كرده‌اند بالاترين هدف

اسلام را برقرارى صلح و عدالت دانسته‌اند.اين مطلب گرچه تا حدى درست است و در قرآن هم به اين مطلب اشاره شده است، اما امام خمينى قدس سره به مطلبى بالاتر از اين اشاره كرده و فرموده‌اند: تشكيل جامعه اسلامى هم مقدمه‌اى است براى خداشناسى و خداپرستى.‌

در قرآن اشاره شده كه در آخرالزمان، امام دوازدهم علیه السلام ظهور خواهند كرد و با مسلمانانى كه پيرو ايشان هستند حكومت جهانى را تشكيل خواهند داد. آيه شريفه مى‌فرمايد: وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الأَْرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ.(1) اين آيه در عين حال كه وعده تحقق يك حكومت اسلامى فراگير را مى‌دهد، به هدف اين حكومت هم اشاره مى‌كند.‌

به لطف خدا، در اين عصر، يكى از پيروان راستين پيامبر اكرم صلی الله علیه و آلهو ائمه اطهار علیهم السلام، و فرزندى از تبار آن بزرگواران پرچم اسلام را در جهان برافراشت و خورشيدى را در آسمان اين جهان هويدا كرد كه نورش سراسر عالم را فرا گرفته است. ما خدا را شكر مى‌كنيم كه در زمانى زندگى مى‌كنيم كه اين امام بزرگوار را درك كرديم و از تعاليم و دستورهاى او استفاده برديم. اما ايشان با همه عظمتى كه داشت خودش را شاگرد كوچكى از مكتب ائمه معصوم شيعه و امام زمان(عج) مى‌دانست، و هرگاه از آن بزرگوار ياد مى‌كرد مى‌فرمود: رُوحي لِتُرابِ مَقْدَمِهِ الْفِداء.

   ما معتقديم در همين زمان، در هر گوشه دنيا و در هر حالى كه باشيم مى‌توانيم با آن حضرت ارتباط برقرار كنيم. شما امشب در همين جا كه نشسته‌ايد مى‌توانيد با توجه به آن حضرت قلب مقدسش را به خودتان متوجه كنيد و از انوار الهيش بهره‌مند شويد. او در حقيقت چونان خورشيد است و دلهاى شما چون آينه. اگر اين آينه را به طرف خورشيد بگيريد، نور او به دلهاى شما خواهد تابيد. در يك تشبيه


1. «و خواستيم بر كسانى كه در آن سرزمين فرودست شده بودند منّت نهيم و آنان را پيشوايان [مردم] گردانيم و ايشان را وارث زمين كنيم» قصص(28)، 5.

ديگر مى‌توان گفت، عنايات او مانند آبشار عظيمى است كه ريزش مى‌كند و ما با گرفتن ظرفهاى دل خود در مقابل آن آبشار، مى‌توانيم از زلال بركات او استفاده كنيم. از طرف او هيچ بخلى نيست كه به ما هم عنايتى بنمايد، ولى ما بايد لياقت دريافت عنايت او را پيدا كنيم.‌

اميدواريم دلهاى خود را از آلودگيها پاك و با دعا قلب خويش را متوجه قلب مقدس او كنيد و شاهد باشيد كه از طرف او چه عنايتى به طرف شما خواهد شد و چه نورانيتى براى شما پديد خواهد آمد. خدا را شكر مى‌كنيم كه نعمت معرفت اين وجود مقدس را به ما مرحمت كرده و محبت و عشق او را در دلهاى ما قرار داده است. از خدا مى‌خواهيم كه اين نور محبت و ولايت را روز به روز بيشتر و توفيق استفاده از اين خورشيد عظيم را بيشتر به ما مرحمت كند، و نور ولايت را تا آخرين لحظه حيات براى ما حفظ كرده، نسل ما را تا روز قيامت از پيروان و دوستداران اين خاندان قرار دهد.

والسلام عليكم ورحمة اللّه‌ وبركاته

2‌

خانواده از ديدگاه اسلام

(دانشگاه روساريو)‌

بسم اللّه‌ الرحمن الرحيم

الحمد للّه‌ رب العالمين وصلّى اللّه‌ على محمد وآله الطاهرين

خدا را شكر مى‌كنم كه توفيق عنايت كرد در اين دانشگاه بزرگ و در اين جلسه باشكوه شركت يابم و از مسئولان محترمى كه اين جلسه را تشكيل داده‌اند صميمانه تشكر مى‌كنم.‌

موضوع بحث من «خانواده از ديدگاه اسلام» است. تبادل نظر انديشمندان در مسائل مختلف اجتماعى مى‌تواند ايده‌هاى جديدى را به افراد بدهد و در نتيجه آنها اين امكان را پيدا مى‌كنند كه براى زندگى خود راههاى بهترى انتخاب كنند. من اميدوارم در اين لحظاتى كه در اين‌جا هستم بتوانم ديدگاه اسلام را به روشنى بيان كنم تا شما بهتر بتوانيد آن را با ديگر نظريات مقايسه و درباره آنها قضاوت كنيد.‌

  آيه‌اى از قرآن داريم به حكمت تشكيل خانواده و فوايد آن اشاره دارد و مى‌فرمايد:‌

وَمِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذلِكَ لآَياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ.(1)‌‌


1. «و از نشانه‌هاى او اين‌كه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفريد تا در كنار آنها آرام گيريد، و ميان شما دوستى و رحمت نهاد. آرى در اين [نعمت] براى مردمى كه مى‌انديشند قطعا نشانه‌هايى است» روم30، 22.‌

در توضيح و تفسير اين آيه شريفه مطالبى را به طور خلاصه عرض مى‌كنم. از نظر اسلام هسته مركزى جامعه، خانواده است. خانواده ابتدا از يك مرد و يك زن تشكيل مى‌شود. اين دو از نظر انسانيت با هم مساوى‌اند و از طريق ازدواج يك نوع ارتباط خاصى بين يك مرد و يك زن برقرار مى‌شود كه وظايفى را بر عهده هر يك مى‌گذارد و همچنين حقوقى را براى هر كدام از آنها ايجاب مى‌كند.‌

اين دو عنصر اصلى تشكيل دهنده خانواده از لحاظ اين‌كه هر دو انسان‌اند و وظايف و اهداف انسانى و اخلاقى مشتركى دارند، تفاوتى ندارند، و اگر در بعضى از نظريات و مكاتب فكرى يا سنتهاى فرهنگى، زن، انسانِ درجه دوم حساب مى‌شود، در اسلام به هيچ وجه چنين چيزى وجود ندارد. البته مرد و زن از نظر فيزيولوژيك و نيز از جهت روانى با هم تفاوتهايى دارند و اين اختلافات بر نقشى كه در خانواده دارند اثر مى‌گذارد. تأثيرى كه به طور طبيعى هر كدام از اعضا در خانواده مى‌بخشند لوازمى دارد و امور و وظايف خاصى را مى‌طلبد. از اين جهت، در اسلام براى هر يك از آنها حقوق و وظايف ويژه‌اى در نظر گرفته شده است.‌

   تشكيل خانواده چند اثر مهم را دارد. اولين اثر آن مربوط به نيازهاى فيزيولوژيك انسان است. بلوغ مرد و زن نيازهاى خاص جنسى را به همراه دارد و هر يك را به ديگرى متمايل مى‌كند. تأمين اين نياز از نظر اسلام به هيچ وجه مذموم نيست، بلكه عملى پسنديده و حتى مقدس به شمار مى‌رود، ولى نظر اسلام اين است كه همه نيازهاى انسان بايد در حد اعتدال ارضا شوند تا ضررى به ابعاد وجودى ديگر او نزند. بنابراين بلوغ جنسى بايد به طور طبيعى انجام گيرد و از عواملى كه باعث بلوغ زودرس مى‌شود جلوگيرى شود. در كنار بلوغ جنسى بايد ساير نيازمنديهاى انسان نيز در نظر گرفته شود و به گونه‌اى نباشد كه فقط اين مسئله تمام ذهن فرد را اشغال كند.‌

  بنابراين تأمين اين نياز طبيعى اولين اثرى است كه در تشكيل خانواده به آن

توجه مى‌شود. ولى اگر زندگى مشترك مرد و زن تنها براى رفع اين نياز بود، هيچ احتياجى به تشكيل خانواده نبود. اين تصورى است كه امروز به خصوص در مغرب زمين رواج پيدا كرده و گرايش فرهنگ غربى به اين سوى جهت يافته است كه نيازى به تشكيل خانواده نيست و نيازهاى جنسى را بدون تشكيل خانواده هم مى‌توان تأمين كرد. به راستى اگر فايده ازدواج زن و مرد تنها رفع همين نياز جنسى باشد شايد حرف نامعقولى هم نباشد! ولى از ديدگاه اسلام اين اولين و كمترين فايده‌اى است كه در تشكيل خانواده به آن توجه مى‌شود. دومين اثر ازدواج، پيدايش آرامش روحى خاصى است كه اثر روانى ازدواج تلقى مى‌شود و آيه شريفه‌اى كه تلاوت شد به اين فايده اشاره كرده است: «ما براى شما همسرانى قرار داديم تا در كنار آنها آرامش پيدا كنيد». كسانى كه هنوز ازدواج نكرده‌اند نمى‌توانند اين فايده را لمس كنند؛ ان شاء اللّه‌ وقتى به زودى ازدواج كردند اين اثر را درك خواهند كرد.‌

  اثر سومى كه بر ازدواج مترتب مى‌شود ارضاى عاطفه خاصى است كه جز در زندگى خانوادگى به صورت كامل ارضا نمى‌شود. انسان به خصوص در سن بلوغ، احساس مى‌كند نياز دارد كه كسى را دوست داشته باشد و متقابلاً آن شخص هم او را دوست بدارد. از اين جهت دنبال اشخاص مختلفى مى‌رود و هر روز به كسى دل مى‌بندد و بعد از شكست خوردن در يك مورد، سراغ ديگرى مى‌رود. كم نيستند جوانانى كه بهترين ايام عمرشان را در اين موضوعات به هدر مى‌دهند و با فراز و نشيبها و نوساناتى كه در زندگى جوانى پيدا مى‌كنند در نهايت با اعصابى فرسوده و گاهى مأيوس از زندگى به پيرى مى‌رسند.‌

اما اگر ازدواج حساب شده و سنجيده‌اى داشته باشند محبوب خود را پيدا مى‌كنند و مى‌دانند كه بايد به چه كسى عشق بورزند و متقابلاً او هم به ايشان علاقه‌مند خواهد شد و در يك زندگى كاملاً باصفا و صميمانه به زندگى ادامه

خواهند داد. خانواده‌هايى كه به اين ترتيب و با رعايت اصول اخلاقى تشكيل مى‌شوند از صفا و لذت زندگى بهره‌مند مى‌شوند؛ لذتى كه ديگران از آن خبر ندارند. به هر حال اين هم يك نياز فطرى انسان است كه نياز به دوست داشتن و محبوب ديگران شدن است كه در زندگى خانوادگى به بهترين وجه تأمين مى‌شود. در همين آيه شريفه به اين نكته هم اشاره شده است؛ آن‌جا كه مى‌فرمايد: وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً.

  چهارمين اثرى كه بر ازدواج مترتب است ارضاى علاقه انسان به فرزند داشتن است. معمولاً انسانها به گونه‌اى فطرى به داشتن فرزند اشتياق دارند و اين آرزو در پدر و مادر، و شايد به خصوص در مادر، به صورت شديدترى وجود دارد. پيدايش فرزند، خانواده را وارد مرحله جديدى مى‌كند و مسئوليت آينده جامعه را به عهده خانواده مى‌گذارد. هر قدر خانواده بتواند فرزند شايسته‌ترى پرورش دهد، آينده جامعه بيشتر تضمين مى‌شود، و هر اندازه در اين راه كوتاهى شود، جامعه به خطر مى‌افتد.‌

 سه فايده اول، يعنى ارضاى غريزه جنسى، دست‌يابى به آرامش روحى، و ارضاى عاطفى، تقريبا بين زن و مرد به طور مشترك و يكسان وجود دارد، اما نقش زن و مرد در اين ثمره چهارم با هم متفاوت است، و از همين جاست كه تفاوت بين حقوق و وظايف زن و مرد پديد مى‌آيد. نقشى كه يك زن از نظر طبيعى و فيزيولوژيك در امر پيدايش و پرورش فرزندان به عهده دارد به هيچ وجه قابل انتقال به مرد نيست؛ همان گونه كه بعد از تولد فرزند، شير دادن و تغذيه فرزند از عهده زن ساخته است كه مى‌تواند بهترين، سالم‌ترين، طبيعى‌ترين و سازگارترين غذاها را با كمترين مؤونه در اختيار طفل بگذارد، و اين هم قابل انتقال به مرد نيست. به علاوه، مسئله مهم‌تر اين است كه طفل به طور طبيعى نياز به نوازش مادر دارد و اين كار هم از هيچ كس ديگرى ساخته نيست و هيچ چيزى نمى‌تواند

جاى آن را بگيرد. حتى از نظر علمى ثابت شده است كيفيت شير دادن مادر به كودك و اين‌كه مادر هنگام شير دادن نوزادش را روى سينه‌اش قرار دهد، در آرامش اعصاب طفل و سلامت ساختار عصبى و روانى‌اش مؤثر است.‌

بنابراين زن در خانواده نقش بى‌بديلى درباره فرزند دارد: مدتى طولانى او را در شكم خود نگه مى‌دارد؛ نقش تغذيه او را در دو سال اول كه به او شير مى‌دهد؛ و نيز ارضاى نياز عاطفى فرزند را به عهده دارد تا روح و روان سالمى به او ببخشد.‌

هر اندازه مادر بتواند هم از نظر جسمانى فرزندش را سالم به دنيا بياورد و رشد دهد، و هم از نظر روانى آرامش خودش را حفظ كند تا در سايه آرامش او، آرامش فرزندش هم تأمين شود، جامعه اعضاى سالم‌ترى خواهد داشت. از نظر علمى ثابت شده است كه وضع روحى مادر، هنگام باردارى و شير دادن، در سلامت روحى طفل بسيار مؤثر است. اينها تفاوتهايى است كه بين نقش مادر و پدر در قبال فرزند وجود دارد و از نظر علمى كاملاً ثابت شده است. ‌

اين اختلاف در نقش پدر و مادر در به ثمر رساندن خانواده و تولد و تربيت فرزند حتما بايد در حقوق و تكاليف آنها اثر بگذارد. اگر در اين شرايط بين مادر و پدر فرقى گذاشته نشود و از نظر حقوق خانواده مساوى باشند به زن خيلى ظلم شده است؛ زيرا از يك طرف مادر بايد از نظر اقتصادى آرامش داشته باشد تا بتواند زندگى خودش را به راحتى بگذراند و كودك را سالم به دنيا بياورد، و از طرف ديگر بايد در محيط خانواده از نظر روحى در آرامش و اطمينان به سر برد و دچار اضطراب نشود.‌

   با توجه به اين واقعيتهاست كه اسلام اولاً تأمين زندگى اقتصادى زن را به عهده شوهر گذاشته است تا نگرانى و خستگى روحى نداشته باشد. حتى مادر مى‌تواند در ازاى شيرى كه به فرزندش مى‌دهد از شوهرش پول دريافت كند. البته در خانواده‌اى كه زن و شوهر بر اساس اصول اسلامى تربيت شده‌اند و اخلاق اسلامى

حاكم است هيچ وقت چنين شرايطى پيش نمى‌آيد، ولى اگر مادرى بخواهد حقش را بگيرد، مى‌تواند. بنابراين براى تأمين آسايش خانواده بايد حقوقى را به نفع زن در محيط خانواده در نظر گرفت. وقتى چنين بارى به دوش مرد گذاشته مى‌شود، بايد واقع‌بينانه امكان انجام اين كار را به مرد داد، يعنى سرمايه بيشترى در اختيار مرد قرار بگيرد تا بتواند با فعاليت اقتصادى بيشتر هزينه خانواده را تأمين كند. به همين جهت اسلام ارث مرد را دو برابر زن قرار داده است تا با سرمايه بيشترى كه در اختيار دارد بتواند فعاليت اقتصادى بيشترى داشته باشد. كسانى كه از دور به قانون ارث در اسلام نگاه مى‌كنند فكر مى‌كنند اسلام به زن ظلم كرده است، ولى با توجه به توضيحى كه داديم متوجه مى‌شوند كه نه‌تنها ظلمى نكرده، بلكه تعادل مطلوبى برقرار كرده است.‌

  نكته ديگرى كه در زندگى خانوادگى بايد رعايت شود اين است كه ارتباط فرزند با پدر و مادر بايد ارتباطى كاملاً سالم و شناخته شده باشد. اگر شرايط اجتماعى و حقوقى جامعه به گونه‌اى باشد كه بچه‌هايى به وجود آيند كه پدر و مادرشان معلوم نباشند چنين كودكانى نه‌تنها از سلامت جسمى و روانى خوبى برخوردار نخواهند بود، بلكه عامل بزرگى براى انواع ناهنجاريها، بزهكاريها و جنايات خواهند بود. امروز در بسيارى از كشورها جنايتكاران و بزهكارانى هستند كه از همين بچه‌ها به وجود آمده‌اند و مشكلات زيادى براى جامعه پديد آورده‌اند. مسئولان كشورها براى اين‌گونه مشكلات چاره‌جوييهايى كرده‌اند و مراكزى براى جمع‌آورى و تربيت آنان پيش بينى كرده‌اند، اما همان طور كه مى‌دانيد اين چاره‌انديشيها به جايى نرسيده و روز به روز بر مشكلات افزوده مى‌شود.اين گونه مشكلات اجتماعى در جوامع اسلامى و در جوامعى كه قوانين اخلاقى خانواده را رعايت مى‌كنند به ندرت ديده مى‌شود.‌

اسلام براى جلوگيرى از اين گونه مشكلات اجتماعى قوانينى وضع كرده است تا

روابط جنسى محدود به محيط خانواده و بين دو همسر قانونى باشد و در اين راه از هيچ سعى و كوششى فروگذار نكرده است. اين قوانين اسلامى موجب مى‌شود اعتماد همسران در محيط خانواده نسبت به يكديگر بيشتر شود، اما در جوامعى كه اين مقررات رعايت نمى‌شود و ارتباط جنسى آزاد است غالبا همسران دچار اضطراب روحى هستند و اين اضطراب در دوران باردارى و شيردهى و حضانت بر كودكان هم اثر مى‌گذارد.‌

به علاوه، در اين جوامع و در اين گونه خانواده‌ها معمولاً عشق جدى و بادوامى پيدا نمى‌شود و هميشه احساس خلأ عاطفى وجود خواهد داشت. به راستى، مردى كه دلش را به ديگرى سپرده چگونه مى‌تواند محبت خودش را در همسرش متمركز سازد؟ اسلام آن‌قدر به اين مسئله اهميت داده كه حتى ارتباط بدنى در حدّ دست دادن بين مرد با غير همسر خودش از جنس مخالف را ممنوع كرده است.‌

شايد كسانى كه از دور به زندگى مسلمانان نگاه مى‌كنند فكر كنند دست ندادن مرد با زن نوعى بى‌احترامى به زن است، ولى رعايت اين مسئله در فرهنگ اسلام ابدا چنين مفهومى ندارد بلكه اين نشانه وجود حجاب و پرده‌اى است كه از ارتباط مردان با زنهاى ديگر غير از همسرانشان مانع مى‌شود. در واقع تماس بدنى مرد با زن كليد ارتباطات بعدى است كه به ناامنى روانى و آثار سوء ديگرى منجر مى‌شود. اين تمهيدات و چاره انديشيها همه براى اين است كه محيط خانواده محيطى امن و كاملاً باصفا و صميمى باشد.‌

پس اين اختلافاتى كه ميان حقوق و تكاليف مرد و زن در خانواده قرار داده شده و بعضى به نفع زن و بعضى به نفع مرد است همه براى اين است كه خانواده سالم باشد و در نهايت جامعه سالمى از آنها به وجود آيد. اما در ساير امورى كه به اين اختلافات ارتباطى ندارد، مرد و زن از حقوق مساوى و مشتركى برخوردار

هستند. زن مى‌تواند فعاليت اقتصادى مستقلى داشته باشد و درآمدش را به خود اختصاص دهد. زن مى‌تواند در خارج از محيط خانواده هم به كارهاى اقتصادى و ادارى بپردازد و درآمدش هم از آنِ خودش خواهد بود. در جمهورى اسلامى ايران براى رعايت مسئوليتهاى خانوادگى زنان قوانينى به نفع بانوان وضع شده است تا بتوانند در ادارات به طور نيمه‌وقت كار كنند و با سابقه كار كمترى بازنشسته شوند. زنان علاوه بر اين‌كه هزينه زندگى‌شان به وسيله همسر تأمين مى‌شود، مى‌توانند كار مستقل اقتصادى داشته باشند و همه درآمد آن هم مال خودشان باشد. زن از نظر اسلام مى‌تواند پا به پاى مرد در فعاليتهاى علمى و تحقيقاتى شركت كند. هم اكنون در دانشگاههاى ما نسبت دختران بيش از پسران است؛ دانشجويان دختر ما در المپيادهاى جهانى شركت مى‌كنند و گاهى از پسران هم جلو مى‌افتند.‌

در فعاليتهاى سياسى، اعم از انتخاب كردن و انتخاب شدن، زنان مثل مردها مى‌توانند شركت كنند، و در يك جمله، تفاوتهايى كه در اسلام بين حقوق و تكاليف مرد و زن وجود دارد، محور اصلى آنها را مسائل خانواده تشكيل مى‌دهد، و همه به نفع سلامت خانواده و در نهايت سلامت جامعه است. بنابراين ما حق داريم ادعا كنيم در هيچ نظامى به اندازه اسلام نسبت به خانواده، اهميت داده نشده است.

والسلام عليكم ورحمة اللّه‌ وبركاته

آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org