قال علي عليه‌السلام : إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ امير مومنان عليه‌السلام مي‌فرمايند: همانا براي شما بهايي جز بهشت نيست، پس به کمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، حکمت456)

 

 

جلــسه سيــزدهم

 

 

 

 

وَوَفِّقْنَا فِيهِ لِأَنْ نَصِلَ أَرْحَامَنَا بِالْبِرِّ وَالصله، وَأَنْ نَتَعَاهَدَ جِيرَانَنَا بِالْإِفْضَالِ وَالْعَطِيَّةِ، وَأَنْ نُخَلِّصَ أَمْوَالَنَا مِنَ التَّبِعَاتِ، وَأَنْ نُطَهِّرَهَا بِإِخْرَاجِ الزَّكَوَاتِ، وَأَنْ نُرَاجِعَ مَنْ هَاجَرَنَا، وَأَنْ نُنْصِفَ مَنْ ظَلَمَنَا، وَأَنْ نُسَالِمَ مَنْ عَادَانَا حَاشَي مَنْ عُودِي فِيكَ وَلَكَ، فَإِنَّهُ الْعَدُوُّ الَّذِي لَا نُوَالِيهِ، وَالْحِزْبُ الَّذِي لَا نُصَافِيه؛ پروردگارا، ما را در اين ماه مبارک توفيق ده تا با نيکي فراوان و بخشش، به خويشان خود نيکي کنيم و با احسان و عطا از احوال همسايگانمان جويا شويم و اموال و دارايي‌مان را از مظالم و آنچه از راه ستم به ديگران به دست آمده است، پالايش كنيم و آن را با دادن زكات‌ها پاك كنيم. به ما توفيق ده تا به کسي که از ما دوري گزيده است، بازگرديم و به کسي که به ما ستم روا داشته است، با انصاف و عدلْ رفتار، و با کسي که به ما دشمني کرده است، آشتي کنيم، مگر کسي که در راه تو و براي تو با او دشمني شده باشد؛ او دشمني است که او را دوست خود نمي‌گيريم و از حزب و گروهي است که با او دلي پاک نخواهيم داشت.

قرآن، کتاب هدايت است، نه رساله عمليه

امام سجاد(عليه السلام) در ادامه فرازهاي گذشته دعا، به مباحثي درباره کيفيت ارتباط با خويشان و ارحام، دوستان، دشمنان، مسائلي مربوط به اداي زکات و انفاق‌ها و صدقات واجب و مستحب و نيز تأثيري که اداي اين نوع انفاق‌ها در خودسازي و تقرب انسان دارد، اشاره فرمودند. از بيان مبارکشان به اهميت بسيار زياد اداي حقوق

و وظايف مالي در شريعت مقدس اسلام و نيز نقش آن در تزكيه انسان مي‌توان رهنمون شد. در اسلام، به‌ويژه در قرآن کريم، بر اين مسائل بسيار تأکيد شده است.

قرآن، کتاب تربيت و هدايت است. خداوند در اين کتاب گران‌سنگ آسماني به مجموعه‌اي از رفتارها يا خُلقيات سفارش يا امر مي‌کند. هريک از اين امور سطوح و مراتب مختلفي دارند، و به همين جهت، فقهاي عظام بر اساس اين اوامر الهي در قرآن گاه به وجوب حکم کرده‌اند و گاه به استحباب. نواهي الهي در قرآن نيز چنين است. اين‌طور نيست که هر امر قرآني به نظر فقيه، واجب باشد يا هر نهي قرآني بر حرمت دلالت کند. علاوه بر اين، گاه برخي از عناوين مطرح‌شده در قرآن، مصاديق متعددي دارد که بعضي از آنها واجب، و بعضي ديگر، مستحب است. در روايات نيز چنين است. حتي لفظ واجب در روايات، اعم از واجب اصطلاحي در فقه است.

چه‌بسا در روايات، به وجوب اموري تصريح شده يا بيان امام(عليه السلام) به‌گونه‌اي است که وجوب از آن برداشت مي‌شود، در صورتي كه در مواردي، يقيناً واجب فقهي نيست و در موارد ديگر، في‌الجمله اختلافي است. براي مثال، وجوب غسل جمعه، اختلافي است و اغلب فقهاي قديم و معاصر، با وجود تأکيدهاي زياد در لزوم انجام دادن آن و بيان آثار و برکات بسيار براي آن در روايات، به وجوب آن حکم نداده‌اند، و تنها برخي از فقهاي عظام شيعه، دراين‌باره فتوا به احتياط داده‌اند. يا بيش از ديگر امور به ذکر صلوات بر پيامبر و اهل‌بيت(عليهم السلام)، سفارش شده است. تا جايي که در برخي روايات، هنگام شنيدن نام مبارک پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)، ذكر صلوات، واجب شمرده شده است. در برخي نقل‌ها هم تأكيد شده است اگر كسي نام آن بزرگوار را بشنود و صلوات نفرستد، گرفتار عقوق اهل‌بيت(عليهم السلام) خواهد‏ شد.

در تمام اين موارد، از اين تعابير، در ظاهر، لزوم و وجوب استنباط مي‌شود، اما هيچ‌گاه به معناي وجوب فقهي نيست. تعابير و واژگان قرآني، اصطلاحات عام‏‌تري

است. قرآن، کتاب جامعي است که با وجود بيان بسياري از مسائل مربوط به هدايت و تربيت انسان، مانند يک رساله عمليه يا يک کتاب حقوق نيست تا احکام همه مسائل را به‌صورت مجزا بيان کند. گو اينکه اين مسائل و احکام نيز از لابه‌لاي آيات شريفه‌اش قابل استفاده است. به همين جهت، روش تربيتي و هدايتي قرآن چنان است که گاه در کنار بيان يک حکم فقهي و حقوقي، دستور اخلاقي، توصيه به تقوا، نهيب اخلاقي، انذار، بشارت، موعظه و نصيحت را هم بيان کرده است. در بيانات اهل‌بيت(عليهم السلام) نيز همين رويه و روش تربيتي به کار رفته است. خالق متعال، خود، بهتر مي‌داند که با مخلوقش چگونه صحبت کند و کدام شيوه تربيتي و هدايتي در وي مؤثرتر است.

البته از‌آنجا‌که همه بندگان خداوند با پيچيدگي‌هاي احکام الهي، آشنا نيستند، تلاش دانشمندان مسلمان به‌ويژه فقهاي بزرگوار به کمک آنها مي‌آيد و با استفاده از منابع ديني، به‌ويژه کتاب خدا و روايات اهل‌بيت(عليهم السلام)، احکام الهي را استنباط مي‌کنند و در اختيار خلق خدا قرار مي‌دهند. اگر اين زحمات و تلاش‌هاي فقها نبود، چه‌بسا افرادي هيچ‌گاه راه را از چاه تشخيص نمي‌دادند و به بيراهه و گمراهي گرفتار مي‌شدند. رساله‌هاي عمليه فقهاي عظام‚، کتبي منضبط براي بيان احکام الهي است تا انجام عمل را بر مکلفين آسان گرداند. با اين حال، هيچ‌کدام از اين رساله‌ها، کتاب دستورالعمل اخلاقي و تربيتي نيست.

اين ويژگي انحصاري قرآن است که همه اين مسائل را با هم بيان فرموده است. سرتاسر آيه شريفه 36 سوره مبارکه نساء(1) که پيش‌از‌اين به آن اشاره شد، بيان


1. وَاعْبُدُوا اللّهَ وَلا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَبِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَبِذِي الْقُرْبي وَالْيَتامي وَالْمَساكِينِ وَالْجارِ ذِي الْقُرْبي وَالْجارِ الْجُنُبِ وَالصّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ إِنَّ اللّهَ لا يُحِبُّ مَنْ كانَ مُخْتالاً فَخُورا (نساء، 36).

توصيه‌هاي اخلاقي و تربيتي است. با اين حال، بعضي از احکام، وجوب و حرمت فقهي است و برخي غير فقهي. مثلاً هم‌سفري که تنها چند صباحي با ما همراه بوده است، داراي حقوقي بر ماست و بايد در قبال او احساس مسئوليت کنيم، اما اين حقوق و وظايف و تکاليف به‌هيچ‌روي با حق پدر و مادر و وظايف ما در قبال ايشان يک‌سان نيست. احسان به والدين، تكليف واجبي است که در عرض پرستش و عبادت خدا و نفي شرك قرار دارد. همچنين ارحام و خويشان، همسايگان، دوستان و رفقا، هرکدام که به نوعي با ما در ارتباط هستند و در نظام فقهي، حقوقي، تربيتي و اخلاقي اسلام براي آنها حقوقي، و براي ما در قبال آنها تکاليفي معين شده است، هيچ‌گاه داراي حقوق مساوي نيستند و تکاليف ما نسبت به آنها يک‌سان نيست. البته شيوه قرآن و بسياري از روايات و بيانات اهل‌بيت(عليهم السلام)، بيان همه اين امور در کنار هم است. اين شيوه در ديگر کتاب‌ها نظير رساله‌هاي عمليه، مرسوم نيست. هيچ‌کدام از رساله‌هاي عمليه فقها درباره توصيه‌ها و تکاليف اخلاقي و دستورالعمل‌هاي تربيتي سخني ارائه نکرده‌اند.

لزوم تخصص داشتن در رجوع به روايات

به دليل اينکه در قرآن و روايات معصومين(عليهم السلام)، مباحث مختلفي در کنار هم مطرح شده است، کساني مجاز به مراجعه به آيات شريفه قرآن و روايات و اقتباس از آنها هستند که اهل آن بوده و تخصص مورد نياز را داشته باشند. روايات معصومين(عليهم السلام) همچون قرآن کريم داراي محکم و متشابه، مطلق و مقيد، عام و خاص و تضاد و تعارض‌هاي ظاهري فراوان است. بازشناسي اين موارد از هم و بهره بردن صحيح از هر‌کدام، کار هرکس نيست. با اين وصف، اگر کسي بدون تخصص و علم لازم و کافي بخواهد به سراغ آيات قرآن و روايات برود، نتيجه‌اي جز گمراهي و تباهي نخواهد داشت. بسياري از ايرادهايي که برخي انسان‌هاي جاهل بر دين مقدس

اسلام و بعضاً بر آيات شريفه قرآن يا بيانات و سيره مبارکه معصومان(عليهم السلام) وارد مي‌سازند، به دليل جهل به اين امور است.

مثلاً فرض کنيد کسي درباره حقوق و تکاليف زن و شوهر به سراغ آيات قرآن و روايات برود. از سويي به مطالبي برخواهد خورد که بر حاکميت مرد در خانه و حتي دستور به اطاعت زن از مرد و مسائلي از اين قبيل دلالت دارد. پس مرد خانه بايد دستور دهد و زن اطاعت کند. مرد بخواهد و زن تمکين نمايد. در هر صورت، زن بايد مرد را راضي نگه دارد تا خدايش از وي راضي و خشنود گردد. از سويي ديگر، مطالبي را مشاهده خواهد کرد که نتيجه‌اش، عدم جواز تحميل بسياري از اين امور از ناحيه مرد به همسرش است. مثلاً مرد نمي‌تواند همسرش را به شيردهي به فرزندش مجبور کند يا زن، مجبور به کار در خانه نيست.

هر دو طرف اين امر ‌و ‌نهي‌ها، احکام الهي است. کسي که متخصص نبوده، از زواياي ظريف و دقيق موجود در آيات و روايات، و ضوابط استفاده از اين منابع عالي الهي، آگاه نباشد، بين اين امور، تعارض و تضاد بسياري مشاهده خواهد کرد، يا در مرحله عمل، در برخورد با اين مسائل، تنها بخشي را انتخاب مي‌کند که مطابق ميل و هواي نفسش باشد يا تفسيري مطابق ميل خويش ارائه مي‌دهد.

بسياري از خانواده‌ها، همسران، فرزندان، مسئولان و دست‌اندرکاران امر تعليم و تربيت و فرهنگ جامعه، معلمان، مربيان، رهبران و هاديان فکري جامعه، مؤلفان و مدرسان گاه به ساده‌ترين و پيش‌پاافتاده‌ترين وظايف ديني خود واقف نيستند. درنتيجه، در مرحله عمل، متوقف يا دچار انحراف از مسير و گمراهي خواهند شد. در چنين اوضاعي، نه‌تنها مشکلي حل نخواهد شد، بلکه گاه به دليل عملکردهاي افراطي و تفريطي و اختلاط با فرهنگ‌هاي انحرافي و نادرست بيگانه، وضع بدتر مي‌شود و بدعت‌گذاري‌هاي نادرستي انجام خواهد شد. اين وضع تا جايي پيش مي‌رود که نظر بسياري از متدينين به‌ويژه جوانان درباره احکام دين تغيير کرده و به

اين نتيجه غلط رسيده‌اند که دين و احکام دين در جامعه امروز قابل اجرا نيست و بايد به سراغ فرهنگ‌ها و ارزش‌هاي غربي و امروزي‌تر رفت.

تلاش انديشمندان و علماي مسلمان اين است که با دوري از افراط و ‌تفريط‌ و پرهيز از بدعت‌گذاري‌، اسلام ناب را از منابع اصيل ديني استخراج، و به نيازمندان ارائه کنند. اين عزيزان در اين راه، يعني فهم درست محتواي دين و امانت‌داري و انتقال صحيح آن به مؤمنان و جامعه تشنه معارف اصيل ديني، متحمل رنج و زحمت فوق‌العاده‌اي شده‌اند. اگر تلاش‌هاي آن بزرگواران نبود، نسل امروز از اين منابع عظيم الهي، محروم مي‌ماند.

مشکلات و معضلات بسياري که امروزه متوجه مسلمانان و خانواده‌هاي آنها و کل جامعه اسلامي است، نياز به تحقيقات عميق، ژرف‌انديشي در مسائل و ارزش‌هاي ديني و کشف دستورها و احکام مورد نظر دين مقدس اسلام به وسيله علما و دانشمندان متخصص و اهل فن از منابع اصيل اسلامي، يعني قرآن کريم، روايات و سيره مبارکه اهل‌بيت(عليهم السلام) را دوچندان کرده است.

لزوم توجه فوق‌العاده به والدين و خويشان

پيش‌از‌اين اشاره شد که يكي از مسائل مهمي كه در فقه، اخلاق و ديگر علوم انساني به آن توجه شده و در قرآن کريم و روايات، بر آن بسيار تأکيد شده، برّ و احسان به والدين است. اين مسئله در اسلام، از مهم‌ترين و به تعبير فقها، از اوجب واجبات است. درجه اهميت اين مسئله تا حدي است که در آيات شريفه قرآن، درست بعد از دستور به پرستش و عبادت خداوند و نهي از شرک‌ورزي به خداوند، به احسان و برّ به پدر و مادر امر شده است.(1) همچنين به بيان پيامبر گرامي اسلام(صلى الله عليه وآله) و


1. ...لا تَعْبُدُونَ إلاَّ اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا... (بقره، 83)؛ وَاعْبُدُواْ اللّهَ وَلاَ تُشْرِكُواْ بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا... (نساء، 36)؛ ...أَلاَّ تُشْرِكُواْ بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا... (انعام، 151) و وَقَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا... (اسراء، 23).

معصومين(عليهم السلام)، خداوند براي کساني که براثر نافرماني از پدر و مادر و عدم مراعات حقوقشان، گرفتار نفرين و عاق ايشان شوند، عقوبت سختي تدارک ديده است.(1) موضوع ديگري که در اسلام به آن بسيار توجه شده است، صله رَحِم و حفظ ارتباط با خويشاوندان و احسان به آنهاست. بر اين مسئله هم در آيات و روايات تأکيد شده. تا جايي که گفته شده است رحِم به عرش الهي متصل است.(2)


1. عَنْ مُحَمَّدِ ‌بن ‌فُرَاتٍ عَنْ أَبِي جَعْفَر(عليه السلام) قَالَ: قَال رَسُولُ اللَّه(صلى الله عليه وآله) فِي كَلَامٍ لَهُ: إِيَّاكُمْ وَعُقُوقَ الْوَالِدَيْنِ. فَإِنَّ رِيحَ الْجَنَّةِ تُوجَدُ مِنْ مَسِيرَةِ أَلْفِ عَامٍ وَلَا يَجِدُهَا عَاقٌّ وَلَا قَاطِعُ رَحِمٍ وَلَا شَيْخٌ زَانٍ وَلَا جَارُّ إِزَارِهِ خُيَلَاءَ. إِنَّمَا الْكِبْرِيَاءُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِين ابي‌جعفر محمدبن‌يعقوب‌بن‌اسحاق الکليني الرازي، اصول كافي، ج2، ص349). در روايتي ديگر چنين فرموده‌اند: عَنِ ابن ‌عَبَّاس قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّه(صلى الله عليه وآله): ...فَإِذَا كَانَتْ لَيْلَةُ الْقَدْرِ أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ جَبْرَئِيلَ فَهَبَطَ فِي كَتِيبَةٍ (كَبْكَبَةٍ) مِنَ الْمَلَائِكَةِ إِلَى الْأَرْضِ وَمَعَهُ لِوَاءٌ أَخْضَرُ فَيَرْكُزُ اللِّوَاءَ إِلَى ظَهْرِ الْكَعْبَةِ وَلَهُ سِتُّمِائَةِ جَنَاحٍ مِنْهَا جَنَاحَانِ لَا يَنْشُرُهُمَا إِلَّا فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ فَيَنْشُرُهُمَا تِلْكَ اللَّيْلَةَ فَيُجَاوِزَانِ الْمَشْرِقَ وَالْمَغْرِبَ وَيَبِيتُ جَبْرَئِيلُ وَالْمَلَائِكَةُ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ فَيُسَلِّمُونَ عَلَى كُلِّ قَائِمٍ وَقَاعِدٍ وَمُصَلِّي [مُصَلٍ‏] وَذَاكِرٍ وَيُصَافِحُونَهُمْ وَيُؤَمِّنُونَ عَلَى دُعَائِهِمْ حَتَّى يَطْلُعَ الْفَجْرُ فَإِذَا طَلَعَ الْفَجْرُ نَادَى جَبْرَئِيلُ يَا مَعْشَرَ الْمَلَائِكَةِ الرَّحِيلَ الرَّحِيلَ فَيَقُولُونَ يَا جَبْرَئِيلُ فَمَا ذَا صَنَعَ اللَّهُ تَعَالَى فِي حَوَائِجِ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ أُمَّةِ مُحَمَّد(صلى الله عليه وآله) فَيَقُولُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى نَظَرَ إِلَيْهِمْ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ فَعَفَا عَنْهُمْ وَغَفَرَ لَهُمْ إِلَّا أَرْبَعَةً قَالَ فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّه(صلى الله عليه وآله) مُدْمِنُ الْخَمْرِ وَالْعَاقُّ لِوَالِدَيْهِ وَالْقَاطِعُ الرَّحِمِ وَالْمُشَاجِنُ [الْمُشَاحِنُ‏] (محمدباقر مجلسي، بحار الانوار لجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهارابي‌محمد حسن ديلمي، ارشاد القلوب الي الصواب، ترجمه عباس طباطبايي، ج1، ص196).

2. عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّه(عليه السلام) قَالَ: سَمِعْتُهُ يَقُولُ: إِنَّ الرَّحِمَ مُعَلَّقَةٌ بِالْعَرْشِ تَقُولُ: اللَّهُمَّ صِلْ مَنْ وَصَلَنِي وَاقْطَعْ مَنْ قَطَعَنِي وَهِيَ رَحِمُ آلِ مُحَمَّدٍ وَهُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ: «وَالَّذِینَ یصِلُونَ ما أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَنْ یوصَل» وَرَحِمُ كُلِّ ذِي رَحِم (ابي‌جعفر محمدبن‌يعقوب‌بن‌اسحاق الکليني الرازي، اصول كافي، ج2، ص151).

حال سؤال اين است که فرزندان بايد چه‌کار کنند تا از محسنين و بارّين به ارحام و خويشاوندان، به‌ويژه پدر و مادر باشند؟ از چه اموري بپرهيزند تا به عقوبت سنگين عاق والدين گرفتار نشوند؟ مسئله مهم صله رحم را چگونه بايد مراعات کرد؟ مصاديق آن کدام است؟ متأسفانه، تحقيقات عميق کمتري در اين زمينه انجام گرفته است. مثلاً در اسلام، ايذاي والدين، حرام است. هر‌نوع رفتاري که فرزند انجام دهد و پدر و مادر از آن رفتار، آزرده و ناراحت شوند، حرام است.

اين مسئله، مشغوليت ذهني و سؤال غالب جوانان ماست که اختلاف نسل‌ها، تفاوت اعتقادي و ارزشي، اختلاف سليقه‌هاي موجود بين پدر و مادر و فرزندان، تفاوت در سطح علم و آگاهي و گاه ناآگاهي پدر و مادر از برخي امور جديد و مسائل روز و توقع‌هاي بالا و گاه نابجاي بعضي از پدران ‌و ‌مادران از فرزندان باعث مي‌شود تا فرزندان در موارد بسياري با والدين خود اختلاف و کشمکش داشته باشند؛ چون رعايت همه امور مورد انتظار پدر و مادر براي فرزندان آسان نيست و آنها را در تنگنا قرار مي‌دهد. در چنين اوضاع و شرايطي چه بايد کرد؟ حتي جواناني که به احکام حقوقي و اخلاقي اسلام درباره پدر و مادر اعتقاد داشته و درصدد انجام آن باشند، اين سؤال را دارند که چه بايد کرد تا هم حقوق و احترام لازم به آنها از جانب ما رعايت شود و هم ما در تنگنا و مشقت نباشيم؟

البته جوانان براي رفع اين مشکل بايد تدبيري بينديشند و طوري زمينه‌سازي کنند كه توقع و انتظار بيش‌از‌اندازه و غيرقابل تحمل براي والدين ايجاد نشود. مثلاً با زمينه‌سازي صحيح ضمن حفظ اکرام و احترام لازم، با زبان خوش به آنها بفهمانند كه توانايي انجام همه اين كارها را ندارند. يا از طرح برخي اموري که توقع ايجاد خواهد کرد، اجتناب کنند. وعده‌هايي ندهند که در صورت ترک آن يا عدم امکان برآوردن آن موجب آزردن ايشان شود. گو اينکه ايذاي والدين، بالاتفاق، حرام است،

اما اطاعت از والدين نيز در هر امري، بالاتفاق واجب نيست. البته بعضي از فقها با توجه به تأکيدات آيات قرآن و روايات در باب لزوم رعايت ادب در برابر پدر و مادر، فتوا داده‌‌اند که اگر فرزندي در حال اقامه نماز مستحبي است و پدر و مادرش او را صدا زدند و از او تقاضايي داشتند، بايد نمازش را قطع کند و پس از قضاي حاجت آنها به نماز مستحبي‌اش برگردد. البته اگر شرايط به‌گونه‌اي است كه با قطع نکردن نماز نيز احترام و مراعات حال آنها ممکن است و ايذايي صورت نخواهد گرفت، ديگر قطع نماز لزومي ندارد. بنابراين، همين‌که فرزندي، چه با زمينه‌سازي قبلي و چه با عذرخواهي و جبران بعدي، مانع ايذاي والدين شود و وظيفه خود را در باب احترام و احسان والدين انجام دهد، کافي است. اگر اين‌طور نبود، يا نهي صريح پدر و مادر را به همراه داشت، يا فرزند مي‌دانست که بعداً نيز رضايت نخواهند داد، اطاعت امر و پيش‌گيري از ايذاي آنها در اين موارد بر فرزند واجب است.

نکته ديگر اين است که احسان به والدين لزوماً کمک مالي نيست. گو اينکه كمك مالي به پدر و مادر، به‌خصوص اگر نيازمند باشند، قطعاً از بهترين مستحبات، و در مواردي که آنها نيازمندند و فرزند دارا باشد، بر فرزند واجب است. در چنين شرايطي، پدر و مادر، واجب‌النفقه فرزندند و بر فرزند واجب است تا از مال خود، پدر و مادرش را بي‏نياز كند.

شبيه اين مسائل درباره رحِم و خويشاوندان نيز مطرح است. اسلام به مسلمانان حکم کرده است که کاري کنند تا ارتباط بين خويشان قطع نشود. خويشان و ارحام بايد به دنبال اتصال و ارتباط بيشتر بين خودشان باشند. به نظر همه فقها، قطع رحم ـ يعني اينکه انسان کاري کند كه موجب قطع ارتباط با خويشان شود ـ حرام است. البته هر‌چه خويشاوندي به انسان نزديک‌تر باشد، مسئوليت انسان در قبال او، بيشتر

خواهد بود. به همين جهت، پدر و مادر در رأس هِرَم و سپس برادر و خواهر، و در مرتبه بعدي، ديگر بستگان و خويشان قرار دارند. براي اينکه قطع رحم نشود، انسان بايد کاري کند که عرفاً بگويند او از رحم خويش نبريده و با آنها در ارتباط است.

اينکه چگونه بايد اين اتفاق بيفتد و انسان بايد چه کارهايي را در اين راستا انجام دهد، در اوضاع و شرايط مختلف، فرق مي‌كند و در هر اقليمي و هر فرهنگي، انواع گوناگون و متنوعي از مصاديق ارتباط بين مردم شايع است. از سلام و عليک ساده يا حتي يک تلفن يا پيام ساده تلفني گرفته تا رفت‌و‌آمدهاي خانوادگي و روابط بسيار نزديک، طيف وسيعي از انواع ارتباطات انساني و فاميلي است. کمک مالي نيز مي‌تواند يکي از اين انواع متفاوت باشد. به‌ويژه اگر رحم انسان، نيازمند باشد، لزومش شديدتر، و احتمال وجوبش قوي‌تر است. اگر انسان از همه اين انواع متفاوت، پرهيز و کوتاهي کند، به‌گونه‌اي‌که عرفاً گفته شود او از رَحِم خويش بريده، مرتکب گناه و عمل حرام شده است.

نکته ديگر که شايد امروزه سؤال بسياري از خانواده‌ها و افراد متدين باشد، ارتباط و آمد‌و‌شد با خويشاونداني است که مسائل شرعي را مراعات نمي‌کنند. آيا با چنين افرادي هم به دليل رحِم و خويشاوند بودن بايد ارتباط داشت؟ مثلاً حجاب و محرم و نامحرم را مراعات نمي‌کنند يا از گوش دادن به موسيقي‌هاي حرام و مبتذل و نگاه کردن به فيلم‌هاي حرام پرهيز ندارند. در چنين مواردي چه بايد کرد؟

شايد يکي از راه‌حل‌ها براي پرهيز از حرام و نيز حفظ ارتباط با چنين بستگاني اين باشد که ارتباط با آنها محدود شود. مثلاً در فرصتي کوتاه انجام شود، يا جوانان خانواده با چنين افراد و خانواده‌هايي نشست‌و‌برخاست نداشته باشند، يا ارتباط، بسيار محدود و با کنترل بيشتر انجام شود. در صورتي که اين تدبيرها امکان نداشت، رفت‌و‌آمدهاي حضوري ترک شود و به ارتباط‌هاي تلفني و نامه‌اي و ارسال هديه اکتفا شود.

در هر صورت، ارتباط بايد به‌گونه‌اي باشد که انسان به گناه آلوده نشود. يعني اگر رفت‌و‌آمد با اين‌گونه افراد و خانواده‌هايي که اهل فسق و معصيت هستند، باعث لطمه‌اي به انسان نشود و او را آلوده نکند، يا رفت‌و‌آمدها، مهر تأييدي بر انحراف و اشتباه آنها به‌حساب نيايد، ايرادي نخواهد داشت. چه‌بسا صله رحم و رفت‌و‌آمد افراد مؤمن با چنين افراد و خانواده‌هايي و احياناً بيان مطالب و نصايحي و نشان دادن حسن نيت و خيرخواهي يا مشاهده رفتار خوب و نيکويي از مؤمنين، خود به‌تدريج، اثر مثبتي در آنها بر جاي بگذارد و آنها را آرام‌آرام به احکام الهي، خوش‌بين و به رعايت احکام شرعي علاقه‌مند کند.

در اين صورت، صله رحم با چنين افراد و خانواده‌هايي، نه‌تنها عيب نيست، بلکه وجوب مضاعف خواهد داشت؛ چون هم صله است و هم نوعي امر‌به‌معروف و نهي‌از‌منكر. اگر چنين نشد و اين رفت‌و‌آمدها زمينه آلود شدن به گناه را در خود انسان به‌خصوص جوانان فراهم کند يا باعث تشويق و تأييد کار ناشايست آنها شود، قطع ارتباط لازم است.

آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org