قال علي عليه‌السلام : إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ امير مومنان عليه‌السلام مي‌فرمايند: همانا براي شما بهايي جز بهشت نيست، پس به کمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، حکمت456)

 

 

جلــسه هــفتم

 

 

 

 

وَالْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ مِنْ تِلْكَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضَانَ، شَهْرَ الصِّيَامِ وَشَهْرَ الْإِسْلامِ وَشَهْرَ الطَّهُورِ وَشَهْرَ التَّمْحِيصِ وَشَهْرَ الْقِيَامِ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ، هُدًي لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَي وَالْفُرْقَان؛ ستايش مخصوص پروردگاري است که ماه خود، يعني ماه مبارک رمضان را يکي از طرق هدايت قرار داده است؛ ماه روزه و ماه تسليم و اطاعت و ماه پاکي و آمرزش گناهان و ماه شب‌زنده‌داري؛ ماهي که قرآن در آن نازل شده است تا هادي بشر بوده، دلايل روشن، بين حق و باطل را ارائه کند.

پاسخ به يک شبهه

امام سجاد(عليه السلام) مي‌فرمايند: ماه مبارک رمضان ماهي است که قرآن در آن نازل شده است: شَهْرُ رَمَضَانَ،... الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَان.

سؤال: ما مي‏‌دانيم هر‌چه در اين عالم هست، ازطرف خداوند نازل شده است؛ حتي مواردي نيز در قرآن با نام، ذکر شده است.(1) خداوند متعال در قرآن در مواردي تصريح کرده است که خزاين همه مخلوقاتِ عالم ماده و دنيا نزد ماست و ما به هر اندازه که صلاح بدانيم آن را نازل مي‌کنيم.(2) قرآن و چيزهاي ديگري را که در اين


1. لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ (حديد، 25).

2. وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَما نُنَزِّلُهُ إِلاّ بِقَدَرٍ مَعْلُوم (حجر، 21)؛ وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَسْكَنَّاهُ فِي الأرْضِ وَإِنَّا عَلَى ذَهَابٍ بِهِ لَقَادِرُون (مؤمنون، 18).

عالم هست، او نازل كرده است، حتي افكاري كه هركسي ممکن است درست يا غلط، داشته باشد. بالاخره آن نيز موجودي است و هر موجود ازطرف خداست و او آن را نازل کرده است. پس صرف اينکه چيزي منسوب به خداوند بوده و ازطرف او نازل شده باشد، دليل بر صحت و حقانيت آن چيز نيست. اگر قرآن به همين دليل درست، معصوم و مصون از هر نوع خطايي باشد، پس هر امر ديگري نيز بايد چنين باشد، درحالي‌که چنين نيست.

پاسخ: اين حرف درستي است که هرچه در اين عالم هست، از عالم بالاست و ازطرف خدا نازل شده است؛ اما نزول همه آنها و موجوديتشان در اين عالم يک‌سان نيست: بعضي از امور مستقيماً ازطرف خداوند نازل ‏شده و مي‌شود. خداوند هنگام نازل ‌کردن اين امور از آنها صيانت مي‌کند تا لطمه و صدمه‌اي متوجه آنها نشود. اما امور ديگري هم وجود دارد که اصل موجوديتش ازطرف خداست، ولي در مرحله بعد، در گردونه اسباب و مسببات واقع مي‌شود. در اين مرحله بين خود اسباب، تزاحم‏ها و تصرفاتي واقع شده است که اين خود باعث خدشه‌دار ‌شدن اصالت و معصوميت اوليه‌اش مي‌شود. نزول وحي به انبياي الهي(عليهم السلام) از نوع اول بوده است؛ به‌خصوص نزول قرآن كريم به‌گونه‌‏اي بود كه از هرگونه تصرف اسباب، وسايط، معارضين يا شياطين مصونيت داشت. خود قرآن به اين امر مهم چنين اشاره دارد:

عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاّ مَنِ ارْتَضي مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدا * لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَى كُلَّ شَيْءٍ عَدَدا؛(1) او داناي غيب عالم است، پس هيچ‌کس را بر علم غيب خود آگاه نمي‌کند، مگر آن‌کس که از رسولان برگزيده‌اش باشد، خداوند از پيش رو و از پشت سرش او را


1. جن (72)، 26ـ28.

محافظت مي‌کند تا معلوم شود که آن رسولان، پيغام‌هاي پروردگار خود را کاملاً به خلق رسانيده‌اند و البته خداوند به آنچه از اسرار، نزد رسولان است، احاطه کامل دارد و به شماره همه‌چيز آگاه است.

به بيان قرآن، وحي الهي از آن مواردي است که خداوند بر محافظت و سلامت آن بسيار مراقب بوده و از هر نوع دستبرد شيطان يا عامل ديگري دور نگه داشته است. به همين دليل امور غيبي در پيشگاه خداوند به‌گونه‌اي است که هيچ‌کس به آن آگاهي ندارد؛ حتي عده معدود و محدودي که خداوند آنان را انتخاب کرده است و به‌عنوان امين وحي معروف‌اند، نيز به‌شدت توسط نگهبانان و پاسداراني ـ‌که گاه هفتادهزار فرشته بوده‌اند ‌ـ محافظت و نگهباني مي‌شوند.(1) اين‌همه سخت‌گيري براي اهميت مسئله وحي بوده است. گويي خداوند براي پيشگيري از اين نوع شبهات وارده در ذهن برخي خناس‌ها، اين‌قدر محکم‌کاري کرده است.

اينکه خداوند در قرآن فرمود: لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِم، نشان مي‌دهد محافظت و نگهباني از وحي فقط به رساندن وحي به پيامبر منحصر نبوده است؛ بلکه حتي پس از آن تا رساندن وحي توسط پيامبر به بندگان خدا نيز اين حفاظت و حراست ادامه داشته است تا رسالت‌هاي الهي سالم به دست مردم برسند. بنابراين هيچ جن و انس و شيطاني نمي‌تواند در قلب يا زبان پيامبر(صلى الله عليه وآله)، کمترين نفوذ و تصرفي داشته باشد. همه اين مراحل از ابتدا تا انتها در صيانت الهي است. همچنين آيه فوق به احاطه الهي بر همه امور نيز دلالت دارد؛ يعني نه‌تنها خود اشتباه نمي‌کند، بلکه حساب کار همه‌چيز نيز در دستان اوست و توان سالم ‌رساندن وحي به بندگانش را دارد.


1. ابي‌جعفر محمدبن‌يعقوب‌بن‌اسحاق الکليني الرازي، اصول كافي، ج2، ص622.

علاوه بر اين، آيات تحدي قرآن است که ادعاي اعجاز مي‌کند و اينکه به همه جن و انس اعلام مي‌کند اگر يک کتاب مثل قرآن يا اگر ده سوره مانند سوره‌هاي قرآن يا حتي يک سوره مانند آيات قرآن بياوريد، قرآن از ادعاي خود دست بر‌مي‌دارد.(1) اين ادعاها همه نشان‌دهنده اعجاز اين کتاب و مِن عندالله ‌بودن آن است. اگر دخالت انسان يا هر موجود ديگري در هر بخش از قرآن يا در هر مرحله از نزول آن، در کار بود، به‌يقين قرآن نمي‌توانست چنين تحدي مقتدرانه‌اي داشته باشد.(2)

البته عدم وجود اشتباه در قرآن با ادله‌اي غيرقرآني در مباحث تفسيري، علوم قرآني و کلامي به‌تفصيل بيان شده است.

شايد به جهت اهميت مسئله در حفظ و نگه‌داري يا شايد ازسر شوق و علاقه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) بود که هنگام نزول قرآن توسط جبرئيل، حضرت باعجله آيات و کلمات را قرائت مي‌فرمودند. گاه هنوز همه آيات توسط جبرئيل القا نشده بود که حضرت بلافاصله همان بخش را قرائت مي‌فرمودند؛ به همين دليل خداوند به حضرتش فرمودند: «لزومي در عجله ‌کردن نيست؛(3) ما خودْ قرآن را جمع و نگه‌داري خواهيم کرد».(4)

ادله بسياري بر اين ادعاي قرآن هست؛ و کسي که در جست‌وجوي حقيقت باشد اين ادله برايش کافي است، اما اگر کسي بر‌اثر تبعيت از هواي نفس ديده بر حقيقت


1. وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسوره مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (بقره، 23)؛ أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِسوره مِثْلِهِ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (يونس، 38)؛ أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (هود، 13).

2. أَفَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافًا كَثِيرًا (نساء، 82).

3. فَتَعالَي اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَلا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضيٰ‏ إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَقُلْ رَبِّ زِدْني‏ عِلْما (طه، 114).

4. لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ * إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ (قيامه، 16ـ17).

ببندد، خداي ‌تعالي چنان گرفتارش خواهد کرد که هيچ علم و دانشي براي او مفيد نگردد و هيچ‌کدام از اين ادله و هزاران دليل ديگر به کارش نيايد.(1) چنين انساني نمي‌تواند بفهمد که دريافت وحي ازطرف رسول خدا(صلى الله عليه وآله) به چه معناست. براي وي روشن نيست که قلب مقدس پيامبر(صلى الله عليه وآله) حقيقت نوراني وحي را دريافت کرده و الفاظ و خطوط وحي عيناً بر چشمان مبارکش ظاهر شده و گوش ايشان صوت زيباي وحي الهي را دريافت مي‌کرده است؛ يعني هر بُعدي از وحي، در همان بخش مربوط از وجود نازنين حضرتش قرار مي‌گيرد؛ به‌گونه‌اي‌که وحي تمام وجود ايشان را فرامي‌گيرد. وقتي اين حقايق بر چنين افرادي روشن نباشد، برايشان سؤال خواهد بود که يک انسانِ درس‌ناخوانده، چگونه از خطوط و الفاظ قرآن سردرمي‌آورد؟ چگونه در دريافت وحي و ابلاغش اشتباهي صورت نمي‌گيرد؟ وقتي اين مسائل براي وي روشن نشد، دست به تحريف حقايق زده، مدعي مي‌شود که لابد پيامبر نيز مانند دراويش، وقتي بر‌اثر چله‌گيري به حالت خلسه رفت، چيزهاي مبهمي را دريافت مي‌کند؛ سپس آن را به سليقه خودش مي‌پروراند و در قالب الفاظ و عباراتي بيان مي‌کند و کاتبان وحي مي‌نويسند و اين، همان قرآن، يعني کتاب جاويدان آسماني مي‌شود! سپس نتيجه مي‌گيرد که اگر اين‌گونه است، پس چنين قرآني نمي‌تواند براي ما حجيت داشته باشد.

اما حقيقت اين است که اين قرآني که ما الآن در دست داريم، عيناً با همه ويژگي‌هايش وحي الهي است که خود خداوند در تمام مراحل نزول و ابلاغ، حافظ و نگهبان آن بوده است: إِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنّا لَهُ لَحافِظُون.(2)


1. أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَفَلا تَذَكَّرُونَ (جاثيه، 23).

2. حجر (15)، 9.

به‌هرحال، اصل اهميت ماه مبارک رمضان به نزول قرآن است؛ به همان معنايي که از مرحوم علامه طباطبايي نقل کرديم که ابتدا در شب قدر به‌صورت حقيقتي بسيط بر قلب نوراني پيامبر نازل شده است و سپس در طول رسالت ايشان به‌تدريج و با تفصيل و به مناسبت‌هاي گوناگون در قالب الفاظ و عبارات نازل و تدوين شد.

قرآن نعمت بزرگ الهي است که خداوند براي آن احترامي ويژه قايل است. همه اديان الهي، به‌ويژه اسلام، به برکت قرآن زنده و پايدار است. اثبات حقانيت پيامبر(صلى الله عليه وآله) و تمام سخنان و پيام‌هايي که ايشان ازطرف خدا براي بشر آورده‌اند، همچنين درستي يا نادرستي ادعاهاي اديان ديگر، بيان راه درست رسيدن به سعادت دنيا و آخرت، تبيين راه‌هاي انحرافي براي تمام ابناي بشر و بسياري امور ديگر مرهون اين کتاب شريف آسماني است. سزاوار نيست با اين کتاب مهم و ارزشمند چنين برخورد سخيف و جاهلانه‌اي داشته باشيم.

امام سجاد(عليه السلام) در فراز ديگري از دعا در بيان فضيلت ماه مبارک رمضان مي‌فرمايند:

فَأَبَانَ فَضِيلَتَهُ عَلَي سَائِرِ الشُّهُورِ بِمَا جَعَلَ لَهُ مِنَ الْحُرُمَاتِ الْمَوْفُورَةِ وَالْفَضَائِلِ الْمَشْهُورَةِ، فَحَرَّمَ فِيهِ مَا أَحَلَّ فِي غَيْرِهِ إِعْظَاماً، وَحَجَرَ فِيهِ الْمَطَاعِمَ وَالْمَشَارِبَ إِكْرَاماً، وَجَعَلَ لَهُ وَقْتاً بَيِّناً لَا يُجِيزُ جَلَّ وَعَزَّ أَنْ يُقَدَّمَ قَبْلَهُ وَلَا يَقْبَلُ أَنْ يُؤَخَّرَ عَنْه؛ خداوند تعالي برتري ماه مبارک رمضان بر ديگر ماه‌ها را با قرار ‌دادن محرمات بسيار و فضايل معروف و مشهور، آشکار ساخت. به همين دليل، براي احترام و گرامي‌ داشتن مقام اين ماه و نشان عظمت آن، بسياري از اموري را که در ديگر ماه‌ها حلال است، در اين ماه حرام کرد: خوردن و آشاميدن را در اين ماه ممنوع کرد؛ و وقت آن را به‌گونه‌اي دقيق معين فرمود تا کسي مجاز به جلو ‌انداختن آن نباشد و اگر تأخير انداخت، از او پذيرفته نشود.

خداوند براي آشکار ساختن اهميت ماه مبارک رمضان بعضي از احکام خود را براي اين ماه تشريع فرموده است. اموري که براي ماه‌هاي ديگر تشريع نشده، از اين قرار است:

اولاً: براي حفظ عظمت اين ماه و توجه ‌دادن بندگان به عظمت آن، کارهايي را که در ماه‌هاي ديگر حلال است، حرام کرده است: فَحَرَّمَ فِيهِ مَا أَحَلَّ فِي غَيْرِهِ إِعْظَاما. در اين فقره شايد حضرت(عليه السلام) به تمتعات جنسي اشاره داشته باشند.

ثانياً: به دليل حفظ احترام و بزرگداشت مقام اين ماه، دهان‌ها را بسته و خوردن و آشاميدن را ممنوع کرده است: وَحَجَرَ فِيهِ الْمَطَاعِمَ وَالْمَشَارِبَ إِكْرَاما؛ درحالي‌که در همه سال حلال است و خودشان هم استفاده از نعمت‌هاي الهي را توصيه فرموده‌اند.

ثالثاً: اجازه نداده است تا زمان آن تغيير کند: وَجَعَلَ لَهُ وَقْتا بَيِّنا لا يُجِيزُ جَلَّ وَعَزَّ أَنْ يُقَدَّمَ قَبْلَهُ وَلا يَقْبَلُ أَنْ يُؤخَّرَ عَنْه. هيچ‌كس حق ندارد روزه ماه مبارک رمضان را يک روز مقدم کند و يا به تأخير بيندازد. زمان اين ماه از رؤيت هلال ماه رمضان تا رؤيت هلال ماه شوال است. همچنين نمي‌تواند زمان اين ماه را با ديگر ماه‌هاي سال جابه‌جا کند؛ مثلاً به‌جاي رمضان، شوال يا شعبان را روزه بگيرد يا به‌جاي ماه رمضان، هميشه زمستان‌ها، يک ماه را روزه بگيرد.

بنابراين، هيچ‌کس حق ندارد به بهانه گرما و سرما، طولاني و کوتاهي روزها و شب‌ها، مصالح شخصي يا اجتماعي و... در زمان معيّن اين ماه تصرف کرده، آن را تغيير دهد. شايد اين سخت‌گيري براي آن باشد که در صورت جواز تغيير در زمان ماه مبارک رمضان، مصالح وحدت و يک‌پارچگي مسلمانان در بزرگداشت اين ماه و بهره‌‌مندي جامعه جهاني مسلمانان از برکات حاصل از آن فوت مي‌شود. البته ما از برکات اين احکام دقيق و حکيمانه الهي به‌کلي غافليم و عقل انسان از دريافت آن عاجز است. البته گاه بر‌اثر پيشرفت علوم، برخي زواياي پنهان از آثار و برکات آن بر

ما روشن مي‌شود. امروزه، بر‌اثر پيشرفت علوم بشري، آرام‌آرام برخي آثار مفيد احکام الهي براي انسان‌ها در حال کشف ‌شدن است که در گذشته ناپيدا بوده و مسلمان‌ها تنها از روي تعبد به احکام اسلام پايبند بوده‌اند. درمجموع، اين مطلب اجمالاً بر ما روشن است که روزه در مقايسه با ديگر احکام و دستورهاي الهي ويژگي خاصي دارد: روزه باعث پالايش روح انسان از آلودگي‌ها مي‌شود و او را براي دريافت فيوضات رباني و نعمت‌هاي الهي آماده مي‌کند. به بيان بزرگان اهل معرفت، استعدادي كه انسان براي درك معارف، در سايه روزه پيدا مي‌کند با هيچ عبادتي پيدا نمي‌کند. خداي متعال اين فيض را بر ما ارزاني داشته و آن را بر ما در ماه مبارک رمضان واجب کرده است تا با بهره‌گيري صحيح، ان‌شاء‌الله به برکات حاصل از آن، که معارف بلند الهي است، نايل شويم.

بندگان خوب خدا از اين ماه پرفضيلت چندان بهره مي‌برند که در روزهاي آخر ماه براي از دست‌ دادن اين فضيلت محزون‌اند و مي‌گويند: «اي كاش همه ماه‌ها ماه رمضان بود و روزه همه سال بر ما واجب بود».

آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org