- جلسه اول؛ دلبستگی به دنیا؛ ريشه همه انحرافات
- جلسه دوم؛ عوامل فتنه (1)
- جلسه سوم؛ عوامل فتنه (2)
- جلسه چهارم؛ بدعتگذاري نتيجه تبعيت از هواي نفس
- جلسه پنجم؛ نقش شیطان در انحرافات
- جلسه ششم؛هوای نفس؛ اصلیترین عامل انحراف
- جلسه هفتم؛ هوای نفس مذموم يا مطلوب؟
- جلسه هشتم؛ ملاک ارزشیابی کارها
- جلسه نهم؛ مراتب ارزش کارها
- جلسه دهم؛ دنیا؛ مطلوب و مذموم
- جلسه یازدهم؛ اصالت آخرت و ابزاربودن دنيا
- جلسه دوازدهم؛ نگاه ابزاری به دنیا
- جلسه سیزدهم؛ دنیا و آخرت
- جلسه چهاردهم؛ از آخرتباوري تا آخرتطلبي
- جلسه پانزدهم؛ چگونه از شر دنیا راحت بشویم؟!
- جلسه شانزدهم؛ کشتزار دنیا
- جلسه هفدهم؛ امکان جمع دنیا و آخرت
- جلسه هجدهم؛ شیطانشناسی
- جلسه نوزدهم؛ شیطانشناسی (2)
- جلسه بيستم؛ مهار هواي نفس
- جلسه بيستويکم؛ ضرورت ايمان براي مهار نفس
- جلسه بيستودوم؛ هواپرستي؛ ريشه انحراف و سقوط
- جلسه بيستوسوم؛ هواپرستی؛ ریشه فساد و افساد
- جلسه بيستوچهارم؛ چگونه بر هوای نفس غالب شویم؟
- جلسه بيستوپنجم؛ درجات و پيامدهاي متابعت و مخالفت با هوای نفس
- جلسه بيستوششم؛ دنيا براي آخرت
- جلسه بيستوهفتم؛ نسبت ميان دنیا و آخرت
- جلسه بیستوهشتم؛ دنيا؛ خانهاي در محاصره بلاها
- جلسه بيستونهم؛ نعمتها و بلاها؛ وسیله امتحان
- جلسه سيام؛ دنیا در روايات اهلبيت عليهمالسلام
- جلسه سيويکم؛ آثار حب دنیا در نگاه روایات ائمه علیهمالسلام
- جلسه سيودوم؛ حقارت دنیا
- جلسه سيوسوم؛ دنیا شبيه چيست؟
- جلسه سيوچهارم؛ تشبيهات و تمثلات دنیا و آخرت در روايات اهل بيتعليهمالسلام
- جلسه سيوپنجم؛ سیره انبیا در بهرهمندي از دنیا
- جلسه سيوششم؛ سیره امیرمؤمنانعلیهالسلام در بهرهمندی از دنیا
- جلسه سيوهفتم؛ دنیا در کلام امیرمؤمنانعلیهالسلام
- جلسه سيوهشتم؛ اختلاف وظايف در بهرهمندي از دنیا
- جلسه سيونهم؛ زهد؛ کلید همه خوبیها
- جلسه چهلم؛ جمعبندي مباحث درباره حب دنیا
- جلسه چهلويکم؛نیت؛ رکن ارزش در فلسفه اخلاق الهی
- جلسه چهلودوم؛ عرصههای فریب شیطان
- جلسه چهلوسوم؛
صدا/فیلم | اندازه |
---|---|
برایدریافتفایلصوتیاینجاراکلیککنید | 12.55 مگابایت |
برایدریافتفایلتصویریاینجاراکلیککنید | 55 مگابایت |
بسم الله الرحمن الرحيم
آن چه پيشرو داريد گزيدهاي از سخنان حضرت آيتالله مصباحيزدي (دامتبركاته) در دفتر مقام معظم رهبري است كه در تاريخ 1/2/95، مطابق با دوازدهم رجب 1437 ايراد فرمودهاند. باشد تا اين رهنمودها بر بصيرت ما بيافزايد و چراغ فروزان راه هدايت و سعادت ما قرار گيرد.
تحلیلی روانشناختی از تحولات صدر اسلام
(15)
چگونه از شر دنیا راحت بشویم؟!
مروری بر آنچه گذشت
در جلسات پیشین درباره مفهوم دنيا و کاربردهاي آن در قرآن و منابع ديني و همچنین علت مذموم بودن آن بحث کردیم. در جلسه گذشته گفتيم وقتی کسي با تأکیدات قرآن، نهجالبلاغه و دیگر روایات درباره مسئله دنيا و آخرت روبهرو میشود، منطقاً باید مراحلي را طي کند. مرحله اول اين است که اهتمام به حل این مسئله داشته باشد و آن را يک امر جدي بگيرد که بايد درباره آن فکر و تحقيق کند و مسايل مربوط به آن را درست درک کند. مرحله دوم پذیرفتن امکان زندگي اخروي است، که بعد از آن نوبت به اثبات وقوع آن میرسد. بعد از اينکه دليل و برهان آورديم و ثابت شد که آخرتي هست و از ضروريات دين است، نوبت به این ميرسد که حقيقت دنيا و آخرت و رابطه آنها را درک کنيم.
در دو جلسه گذشته گفتیم که در این عرصه سوء تفاهمات، توجيهات و تعبيرات غلطي شده است که اعتقاد به آخرت و رابطه با دنيا را کالعدم کرده است. تعبيراتی مثل اينکه خوشيها و عذابهاي آخرت همانند خواب و خيالي است، يا اينکه آخرت چیزی غیر از عمل ما در اینجا نیست و دنیا و آخرت عبارت است از سود و ارزش؛ اگر انسان کار را به خاطر سودش انجام دهد، دنياست ولی اگر به خاطر ارزشش انجام دهد آخرت است! شبهه دیگر به ارتباط بین دنیا و آخرت مربوط ميشود؛ آیا بین دنیا و آخرت ارتباطی وجود دارد یا آنها دو جزء مقدم و مؤخر از زندگی انسان هستند و ربطی به هم ندارند؟ اگر بين دنيا و آخرت رابطه عليت وجود دارد، به چه معناست؟ چه چيز از دنيا علت برای چه چيز از آخرت است؛ بالاخره به این مطلب میرسيم که اين رابطه به معناي عليتي است که بين وسيله و هدف است. کسي که اين معرفت را پيدا کند، به دنيا نگاهي ابزاري دارد و هيچ چيز دنيا را به استقلال مورد توجه قرار نمیدهد؛ البته اين مرتبه اوج چنين معرفتي است و مراتب پايينتري نیز دارد.
مراتب پايين آخرتباوري
برخی از ما کارهايي را در دنيا دوست داريم و به دنبال لذتهايي هستيم؛ ميخواهيم زندگي کنيم و بالاخره مقام و شهرتی پيدا کنيم؛ البته نماز و روزهاي هم براي آخرتمان بهجا میآوریم. بسیاری از ما معلوم نيست در شبانهروز چند دقيقه به فکر آخرت باشيم. خداوند توفيق داده است و در خانوادهاي بزرگ شدهايم که به نماز عادت کردهايم و هنگام نماز يادي هم از آخرت ميکنيم، اما بقيه شبانهروز مشغول امور دنيايمان هستيم و يادمان نيست که آخرتي نیز هست. از آنجا که به اصول باور داريم، از کفر خارج میشویم و مؤمن بهشمار میآییم. اینکه دستکم واجبات را درست رعايت و از کبائر موبقه اجتناب میکنيم، خود مرحلهاي از گرايش به آخرت و شناخت دنياست، ولي کساني هستند که به اين سبک زندگي و تفکر ما با نگاه حقارتآميزي نگاه ميکنند. شاید به عقل ما ميخندند که اگر باور داريد که دنيا و آخرت از نظر زمان و از نظر کيفيت قابل مقايسه نيست، چرا اینگونه عمل میکنید؟! قرآن روی مسئله مقایسه دنیا و آخرت تأکید بسیاری دارد. میفرماید: بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا× وَالْآخِرَةُ خَيرٌ وَأَبْقَى.[1] چگونه است که کسانی به نتیجه این مقایسه معتقد هستند و آخرت را قبول دارند، اما در مقام تزاحم، بيشتر به دنيا اهميت ميدهند؟! ما چه کنيم که به اين آسيبها مبتلا نشویم؟ آسیبهايي که گاهي ممکن است به جايي برسد که اصل اعتقاد ما به آخرت را از بين ببرد؟ قرآن اين حقيقت را آشکارا بيان کرده است که تعلق به لذتهاي دنيا و دنبال گناه رفتن کار انسان را به جايي ميرساند که اصلا کافر ميشود و حقايق دين را تکذيب ميکند؛ ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاؤُوا السُّوأَى أَن كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يسْتَهْزِؤُون.[2] بنابراین بعد از اينکه رابطه ميان دنيا و آخرت را شناختيم، بايد درباره عرصهها و میزان ترجیح آخرت بر دنیا بیاندیشیم و بفهمیم که دنیا با آخرت قابل مقایسه نیست.
نسیان بلایی فراگیر
بهفرض که تمام این مراحل را گذراندیم و دانستیم که آخرت بسیار بسیار برتر از دنیاست، اما باز کار تمام نمیشود. هم خودمان تجربه کردهايم و هم ديگران و پيشوايان دين تأکید کردهاند که اين مطالب هميشه به ياد انسان نميماند. خيلي چيزهاست که انسان درباره آنها میاندیشد، به دنبال دليلش ميگردد، اثبات ميکند و به يقين ميرسد، اما هنگام عمل آنها را فراموش میکند. مسئله نسیان بلاي عامي است که انسانها به آن مبتلا هستند، و حتي يک مرتبهاي از آن درباره انبيا نیز ممکن است.[3] بنابراین بايد کاري کنيم که اين فکر همیشه در ذهن ما باشد. مسئله انتخاب دنيا یا آخرت مسئلهای لحظهاي، روزي يکبار یا حتي يکسال نيست. اين مسئله عمرانه است. ما هر روز و هر ساعت درگير آن هستيم و در هر کاري بايد ميان دنيا و آخرت يکي را انتخاب کنیم. بايد هميشه يادمان باشد که کدام بهتر است، ولي انس با لذتهاي دنيا انسان را به فراموشي مبتلا ميکند و اصلا از اينکه خدايي هست غافل میشود، چه رسد به اينکه به یاد آخرت باشد.
یادآوران تشریعی و تکوینی
در اين مرحله نیز باید دو نوع رفتار ايجابي و سلبي داشته باشيم؛ يکي آنکه باید وسايلي فراهم کنيم که يادآور ما باشند، و ديگري اينکه از چيزهايي که موجب غفلت ميشود، اجتناب کنیم. خوشبختانه خداوند از فرط کرم، لطف و عنايتش راههاي زيادي را براي یادآوری آخرت قرار داده است. هم در تکوين، اموري را قرار داده است که ما را به ياد آخرت مياندازد و هم در تشريع احکامي را تشريع فرموده است که عاملي براي يادآوري آخرت و مرگ میشود. زيارت اهل قبور، دعا و استغفار برای مؤمنان و گذشتگان (بهخصوص حقداران)، برای انسان توجه به مرگ را به ارمغان میآورد. همچنین حوادثي مثل زلزلهها و سیلها پيش ميآيد که ما آدميزادها را متوجه میکند که مرگ هم در کار هست تا آن چنان غرق در دنیا نشويم که يادمان برود و خيال کنيم هميشه بناست بمانيم و کاخ بسازيم! يکي از حکمتهاي بلاهايي که خدا در اين عالم قرار داده این است که انسان به آخرت توجه پيدا کند و بداند که اينها ماندني نيست. همين که خداوند در تکوين عواملي قرار داده است که ما را به ياد مرگ بياندازد، لطف خداست. مصائب و گرفتاریها يک روي سکه است، اما روي دیگر سکه رحمتی بالاتر است. درست است که موقتا يک راحتي را از ما سلب ميکند، اما ما را متوجه چيزي ميکند که خيلي ارزشش بيشتر است. خدا چنین وسايلی را فراهم فرموده است، اما ما بايد با تدبير، عقل و دورانديشي خود برای آنها برنامهريزي کنيم.
معاشرت با خوبان و مطالعه
در جهت اثباتي، به طور کلي دو عامل در توجه انسان به رفتارها، انگيزهها، عواقب و نتايج اخروي آنها مؤثر است؛ يکي معاشرت با کساني است که رفتارشان نشاندهنده کمالات، فضائل، خيرات، و بالاخره اعتقاد به آخرت است، و دیگری مطالعه، اعم از خواندن قرآن، دعاها، مناجاتها، احاديث، و کتابهاي اخلاقي و ديني. اينکه مستحب است مؤمن در هر روز دستکم پنجاه آیه قرآن بخواند برای این است که شايد هيچ پنجاه آيهاي نباشد که صحبتي از دنيا و آخرت در ميان آن نباشد. در دعاها نیز غالبا مسئله دنيا و آخرت با هم مقايسه ميشود. ما بايد خودمان برای استفاده از اين دو عامل برنامهريزي کنيم؛ معاشرت با کساني که ما را به ياد دين، آخرت و کمالات انساني مياندازند، و مطالعه. حتی اگر جايي تنها بوديم، باید کتابي داشته باشيم و مطالعه کنيم. کساني را دیدهام که حتي در سنين نوجواني کتابي همراهشان بود و هر جا بيکار ميشدند، به مطالعه ميپرداختند. در کشورهای اروپایی بسیار دیدهام که مردم در صف اتوبوس کتابی از جيبشان در ميآوردند و آن را میخوانند. این عادت به مطالعه بسیار اهمیت دارد، ولی متأسفانه در کشور ما اين گونه نيست و چيزهاي ديگری جاي کتاب را گرفته است.
نیاز به برنامه عملی
در حديثي نقل شده که حواریون از حضرت عيسي علينبيناوآلهوعليهالسلام پرسیدند که با چه کسی معاشرت کنیم؛ قال الْحَوَارِيونَ لِعِيسَى يا رُوحَ اللَّهِ مَنْ نُجَالِسُ؟ قَالَ مَنْ يذَكِّرُكُمُ اللَّهَ رُؤْيتُهُ وَيزِيدُ فِي عِلْمِكُمْ مَنْطِقُهُ وَيرَغِّبُكُمْ فِي الْآخِرَةِ عَمَلُهُ؛ اول شرط براي کسي که ميخواهيد برای معاشرت انتخاب کنيد اين است که طوري باشد که وقتي او را ميبينيد به ياد خدا بيافتيد؛ وقتي سخن ميگويد بر علم شما افزوده شود، و وقتي رفتارش را ميبينيد به کار برای آخرت رغبت پيدا کنيد.
آدميزاد بهگونهای ساخته شده است که حتی بعد از مراحل توجه، تفکر، کسب شناخت صحيح، و رفع شبهات منفي، برای آنکه آن اعتقاد و شناختش ثبات پيدا کند، نیازمند برنامهاي عملي است. اگر انسان برنامه عملي نداشته باشد، شناختها آرام آرام کمرنگ و بالاخره فراموش ميشود. علماي اخلاق ميگويند: بايد «حال» را در اثر تکرار به «ملکه» تبديل کرد. به زبان ساده، بايد کار را آن قدر تکرار کنيم تا برایمان عادت شود. ملکه يعني حالت ثابتي که در روح انسان بهوجود ميآيد. کسیکه ملکه سخاوت دارد هيچ وقت فراموش نمیکند که بايد بخشش کند، اما کسیکه این ملکه را ندارد حتی اگر فقير محتاجی را هم ببیند باز برای بخشش ترديد ميکند. اين خاصيت ملکات اخلاقي است. ما بايد تمرين عملي داشته باشيم تا اين شناختها، رغبتها و ميلها برایمان ملکه شود. البته در این مرحله نیز همانند مراحل قبل نیازمند فعالیتهای اثباتی و سلبی هستیم. هم باید به عملی بپردازیم که به کار آخرتي عادت کنیم و هم چيزهايي را که ما را از آخرت باز ميدارد، ترک کنیم.
جایگاه زهد
اين جاست که مسئله زهد و قناعت و امثال آن مطرح ميشود. آدميزاد طوري است که از هر چه لذت ببرد، علاقهاش به آن بيشتر ميشود؛ اگر منظره زيبايي را ديد و لذت برد، بيشتر علاقهمند ميشود که مجددا آن را ببيند، و اگر کمکم عادت کرد، طوري ميشود که نميتواند آن را ترک کند. اين خاصيت آدميزاد است. خداوند انسان را اينگونه آفریده است. ولي اين خوپذيري، عادت کردن و ملکه شدن شمشير دو لبه است؛ اگر در کارهاي خير باشد، انسان در کار خير ترديد نميکند، اما اگر به گناه عادت کند، آن هم شمشير برندهاي است و به محض اينکه زمينهاش فراهم شود برای انجامش ترديد نميکند!
وجه تمایز اخلاق اسلامی و غیر اسلامی
در اخلاق عمومي، غير مسلمانها برای تشویق مردم به کسب و رعايت فضايل اخلاقي میگویند: فلان کار را انجام بدهید تا ديگران به شما احترام بگذارند و شما را دوست بدارند! حتی کار به جایی رسيده است که برخي گفتهاند اصلا کار خوب آن است که مردم آن را مدح ميکنند. اين نشان ميدهد که فطرت انسان دنبال اين است که کاري کند که ديگران مدحش کنند؛ برخي راهش را این دانستهاند که انسان آنچه ديگران میپسندند انجام دهد. اما اخلاق الهي خيلي فراتر از اين حرفهاست. مؤمن کارش به جايي ميرسد که نمیگذارد دیگران از کار خوبش اطلاع پیدا کنند، چه رسد به اينکه بخواهد مدحش کنند؛ او طوري رفتار ميکند که ديگران گمان نکنند که او اهل اين کار خير است!
یکی از دوستان ما در مدرسه حجتيه اهل تهجد بود. شايد هيچ شبي تهجدش ترک نميشد، اما براي اينکه کسي نفهمد، نزديکهاي آفتاب بلند ميشد و ميرفت در مسجد مدرسه، با عجله دو رکعت نماز ميخواند. او نماز تحيت مسجد ميخواند، اما میخواست کسي فکر نکند که او اهل تهجد است، و خيال کنند تازه از خواب بيدار شده است و دم آفتاب زدن آمده است نمازش را بخواند!
آهسته و پيوسته
گفتیم براي اينکه بتوانيم رفتارمان را تثبيت، انگيزه را تقويت، و خداخواهي و آخرتطلبي را درخود ملکه کنيم، احتياج به تمرين عملي داريم. این کار تمرين و تکرار ميخواهد. اینکه انسان یک کار را يک یا دو بار انجام دهد یا يک روز یک کار طولاني را انجام دهد، يا حتي اگر چند روز به عبادت خاصي بپردازد، همه بار انسان را نميبندد؛ بايد کار دوام داشته باشد. در اصول کافي بابي به نام «باب الاقتصاد في العبادة» داریم که توصیه میکند که در عبادت تندروي و افراط نکنيد. يک برنامه عملي براي خودتان انتخاب کنيد که بتوانيد ادامه دهيد. افراط باعث میشود کاری را يکي دو روز، يا حتی يک سال ادامه دهيد، بعد ميبينيد که خستگي دارد، یکباره همه را کنار ميگذاريد. اما وقتي با ميانهروي باشد احتمال اينکه موفق شويد ادامه دهيد، بيشتر است. باب ديگری در احادیث با نام «باب المداومة علي العمل» است که ميفرمايد وقتي يک برنامه عبادي براي خودت انتخاب ميکني، لاتترکه اثني عشر شهرا؛ برنامهای که میگذارید، سالي دوازده ماه ترک نکنید! اين مداومت بر عمل نتيجهاي دارد که انبوه عمل در مدت کوتاه هرگز آن نتيجه را نميدهد؛ البته انسان کار خوب را هر اندازه و هر وقت انجام دهد، غنيمت است، اما اگر ميخواهد اثر ثابت آن در نفسش باقي بماند و ضامن سعادتش باشد، بايد برنامهاي باشد که قابل ادامه باشد.
گفتيم آدميزاد وقتي به لذتي انس گرفت، روز به روز بر انسش افزوده ميشود و هيچ نميخواهد آن را ترک کند. گاهي به جايي ميرسد که احساس میکند در برابر آن بياختيار است و نميتواند خودداري کند. براي اينکه انسان به چنين آسيبي مبتلا نشود، بايد از ابتدا کمي خودش را کنترل کند و مواظب باشد با لذت گناه انس پيدا نکند. ومن يحم حول الحمي اوشک ان يقع فيه؛ حمی به معنای قرقگاه است، جايي که خط قرمز است و ديگر بايد ايستاد و جلوتر نرفت. شاعر ميگويد: اگر لب مرز رفتي، يک مرتبه پايت ليز ميخورد و ميافتي. اگر جایی را مرزبندي کردند و گفتند اينجا خطر است، ليز ميخوري و در چاه ميافتي، نگو من ميروم تا لب آن و خودم را حفظ ميکنم؛ ممکن است پايت ليز بخورد. نگو تا اين جايش که مباح است، اشکالي ندارد! درست است تا اينجا مباح است، اما نفس کمکم تو را ميکشاند تا به مکروه و مشتبهاش وارد شوی، و یک دفعه میبینی در حرام افتادهای. پس يک کمي فاصله بگير که مبتلا نشوي! اينکه بزرگان دين سعي ميکردند از مباحات هم کمتر، و به قدر ضرورت استفاده کنند، به خاطر اين طبيعت آدميزاد است که وقتي به امر مباح لذتبخش نزديک شد، دلش ميخواهد تکرار کند. وقتی تکرار شد، کمکم عادت ميشود. وقتی عادت شد کمکم از مرز تجاوز ميکند و يک قدم آن طرف ميگذارد. قدم که گذاشت ناگهان سقوط ميکند. یکی از حکمتهای تشریع زهد، تقوا، قناعت و... در اسلام همین است.
رابطه زهد و قناعت با پيشرفت
یکی از شبهههایی که از اوایل انقلاب مطرح بوده، تعارض توصیههای اخلاقی دین (مثل زهد و قناعت) با پیشرفت است. به یاد میآورم بیش از 30سال پیش کنفرانس مهمي با حضور اساتيد بزرگ دانشگاه و مهمانان خارجي درباره همین موضوع برگزار شد. کساني با عنوان اسلامشناس که کتابهایی درباره اسلام نوشتهاند و موقعیتی هم در دانشگاهها دارند، با صراحت گفتند که اصولا دين با پيشرفت سازگار نيست. اگر پيشرفت و تمدن امروز را میخواهيم بايد از دين مقداري صرف نظر کنيم.
منشأ این مغالطات عدم درک صحیح معناي دنيا و آخرت است. دنياطلبي مذموم آنجايي است که خود دنيا به عنوان هدف مورد توجه قرار گيرد. اما اگر دنیا ابزار براي آخرت بود، در واقع آخرتطلبي است. کسي که به دنيا نگاه ابزاري دارد، ممکن است سلطنت سليمان را داشته باشد، ولي آخرتطلب باشد. او اينها را براي خودش نميخواهد؛ براي ترويج دين خدا، براي حمايت از مظلومان، براي حفظ عزت اسلامي، و براي استقلال از کفار میخواهد. مادیترین کارها به اين نيت، خداطلبي و آخرتطلبي است. اما وقتي انسان عاشق دنيا شد، وقتی محبت امري از امور دنيا در دلش ثابت شد، ديگر جنبه ابزاري را از دست ميدهد و خودش هدف ميشود.
مگر اميرمؤمنان کم کار ميکرد؟! چند چاه را ايشان به دست خود کند و قنات تأسيس کرد؛ و همين که به آب رسيد، فرمود قلم و کاغذ بياوريد و آن را برای مردم فقیر وقف کرد؟ اين کار آخرتطلبي است و دنيا طلبي نيست، اما کساني نميفهميدند و بر ائمه هم اشکال ميگرفتند. یکی از متصوفه در هوای گرم تابستان عربستان، امام باقر علیهالسلام را دید که سوار بر مرکب ميرفتند و در مزرعه بيل ميزدند و آبياري ميکردند. پیش خود گفت: اين را ببين چهقدر به حب دنیا مبتلا شده است؛ بروم کمي نصحيتش کنم! آمد پيش امام و گفت: آقا! اين قدر داري عرق ميريزي براي دنيا؟ اگر مرگ شما در اين حال برسد خدا را در چه حالي ملاقات ميکنيد؟ حضرت فرمود: در بهترين حال خدا را ملاقات ميکنم. اين کار را براي اطاعت امر خدا و برای خدمت به خلق خدا انجام ميدهم. خدا را شکر ميکنم که به من اين توفيق را داد. او گفت: من رفتم او را نصحيت کنم، او من را هدايت کرد! او خيال ميکرد اینکه ميگويند حب دنيا نداشته باشید يعني دنيا بد است و باید دنيا را ترک کنيد؛ کار نکنيد و زحمت نکشيد. ولي مگر خود پيغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله قبل و بعد از بعثت تا مدتها به تجارت نميپرداخت؟ بايد دين را به تمامه و در جامعيتش بشناسيم و وظايفمان را در همه عرصهها بهجا آوریم. يک روز جهاد است، يک روز تجارت است، يک روز درس خواندن است، يک روز درس دادن است، و يک روز جاروکشي است. باید ببینیم هر زمان، چهچيز براي اسلام مفيد و لازم است، آن را انتخاب کنیم. گاهی بهدست آوردن مال لازم است؛ مگر میتوان بدون پول و هزينه جهاد کرد؟!
نتیجه اینکه ما ابتدا باید شناخت پيدا کنيم، بعد از شناخت باید بکوشیم که این شناختها در ما زنده و تأثيرگذار بماند، بنابراین بايد آنها را تکرار کرد تا با آنها انس پيدا کنیم؛ و همچنین باید چیزهایی را که مزاحم این بینش است حذف کنیم؛ نباید به چیزهایی که ضد آن است دلبستگي پيدا کنیم. برای اینکار باید برنامهاي عملي داشته باشيم تا اينها به خاطرمان بماند، بر معلوماتمان افزوده شود و انسمان به امور اخروي بيشتر شود. اين مجموع کارهایی است که انسان بايد انجام دهد تا آنگونه که خداوند میخواهد از شر دنيا راحت شود.
وفقناالله و اياکم انشاءالله.
[1]. اعلی، 16-17.
[2]. روم، 10.
[3]. فَنَسِي وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا، (طه، 115)؛ وَاذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ (کهف، 24).
آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org