قال علي عليه‌السلام : إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ امير مومنان عليه‌السلام مي‌فرمايند: همانا براي شما بهايي جز بهشت نيست، پس به کمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، حکمت456)

‌‌

بسم اللّه الرّحمن الرّحيم

ديباچه

ستايش خداى را كه حكيم است و خالق قديم و به ذات خويش و همه ممكنات، عليم.

‌‌ و درود بر همه فرستادگان حضرت حق، خاصّه بر بنده برگزيده‌اش كه آخرين كتاب آسمانى بر او فرو فرستاده شد تا خلق را با حكمت، موعظه و جدال احسن به راه ربّ خويش دعوت كند و كتاب و حكمت را به آنان بياموزد.

‌‌ و سلام بر پيشوايان و امامان بعد از نبىّ خاتم، خصوصاً بر خاتم آنان كه بقية الله است و به دست او جهان ظلمانى از ظلم، نور باران از عدل خواهد شد. ان شاء الله.

‌‌ اما بعد، اگر كمال حقيقى انسان در پرتو علم و عمل حاصل مى‌آيد، پس كسب علوم و احاطه به حقايق اشياء يقيناً مورد سفارش عقل متين و دين مبين است. و در اين ميانه حكمت الهى ـ كه در آن از علت نخستين جهان و صفات جمال و جلالش و نيز از افعالش بحث مى‌شود ـ امتياز خاص خود را دارد.

گذرى اجمالى بر شخصيت و آثار ابن سينا

ابوعلى، حسين بن عبداللّه بن سينا، مشهوربه شيخ الرئيس، متولد 370 و متوفاى 428‌ه‌.‌ق بزرگترين متفكر و فيلسوفى است كه در عالم اسلام ظهوركرده است. وى به همه علوم زمان خود احاطه داشت و در كمتر علمى از استاد استفاده كرد. چنانكه خود گفته است درهيجده سالگى از فراگيرى همه

علوم فارغ شد واز آن پس چيز تازه‌اى نياموخت. در بيست و يك سالگى دست به تصنيف و تأليف زد. عمرى كوتاه و پر ماجرا داشت، گاهى در حال فرار بود، گاهى در زندان و گاهى هم در مسند وزارت. از بيست سالگى به سفر پرداخت و بالاخره در سفر جان باخت. اگر در نظر داشته باشيم كه زندگى كوتاه ابن سينا تا چه حد سرشار از حوادث بوده و نيز توجه داشته باشيم كه فقط ساعات اندكى را به اشتغالات علمى اختصاص مى‌داده است، بى‌ترديد وسعت آثار او، با آنچنان دقت و عمق، ما را به شگفت خواهد آورد. به گفته استاد مطهرى (در كتاب مقالات فلسفى)، اگر ابن سينا وقت خويش را صرف وزارت نمى‌كرد و عمرى در حدود ابوريحان [80 سال] پيدا مى‌كرد شايد عجيب‌ترين مرد علمى تاريخ بود. امام خمينى(رحمه الله) (در كتاب مصباح الهدايه) او را چنين توصيف مى‌كند: «... الشيخ الرئيس، النابغة الكبرى و الاعجوبة العظمى الذى لم يكن له فى حدّة الذهن و جودة القريحة كفواً احد» و بالاخره فيلسوف بزرگ، صدر المتألهين، (در كتاب المبدأ و المعاد) درباره او مى‌گويد: «... الشيخ الرئيس ابى على سينا مع براعته و ذكائه الذى لم يُعْدَل به ذكاء».

‌‌ كتاب‌شناسى ابن سينا، كه به همت مرحوم دكتر يحيى مهدوى تدوين شده است، 242 عنوان را شامل است كه برخى از اين عناوين خود شامل چندين مجلدند و بسيارى از آنها هنوز در كتابخانه‌هاى مهم دنيا به صورت خطى باقى مانده‌اند. كتاب بسيار مهم او در طب القانون است كه مهم‌ترين كتاب طبى جهان تا سده هفدهم ميلادى است و به بسيارى از زبانهاى دنيا ترجمه شده است. كتاب ديگر او دانشنامه بزرگى است به نام «الانصاف» شامل بيست و هشت هزار مسئله، در بيست جلد، كه در حمله مسعود غزنوى به اصفهان نابود شده و فقط چند فقره از آن باقى مانده است. كتاب مهم ديگر او كه شامل آراء خاص اوست و خود از آن نام مى‌برد الحكمة المشرقيه است كه جز منطق و چند صفحه از الهيّات آن باقى نمانده است. كتاب الاشارات و التنبيهات آخرين اثر اوست و بالاخره شاگردان ابن سينا سخنان پراكنده او را در كتابى به نام التعليقات جمع آورى كرده‌اند. در اين كتاب آرائى بسيار بديع يافت

مى‌شود كه در ديگر كتابهاى ابن سينا نيست. كتاب النجاة، دانشنامه علائى (به فارسى)، عيون الحكمه، الحدود، المبدأ والمعاد، حى بن يقظان، المباحثات، به علاوه تعدادى رساله از ديگر آثار به چاپ رسيده ابن سينا هستند. و بالاخره كتاب الشفا، در هيجده جلد، كه در سالهاى اخير، در مصر، در ده مجلد به چاپ رسيده‌اند، مهمترين و بزرگترين كتاب در دسترس از ابن سيناست. به گفته برخى اين كتاب بزرگترين دائرة‌المعارف علمى‌اى است كه به دست يك نفر نگاشته شده است.

‌‌ كتاب شفاء شامل منطق (در 4 مجلد)، طبيعيات (در 3 مجلد)، رياضيات (در 2 مجلد) و الهيات (در 1 مجلد) است. منطق شفاء مفصلترين و دقيقترين كتاب منطقى در فرهنگ اسلامى است و بويژه كتاب برهان آن از كتب مهم درسى حوزه بوده است. مجموعه مباحث مربوط به حركت و زمان و مكان و خلأو امثال آنهاو نيز مبحث نفس به علاوه مباحث ديگرى در طبيعيات شفاء مطرح شده‌اند و بالاخره كتاب الهيات شفاء شامل مباحث امور عامه، خداشناسى و مباحثى درباره معادو نبوت و امثال آنهاست. اين كتاب، به دليل روش دقيق و منطقى ابن سينا، درپرورش ذهن و قدرت تفكر فلسفى بسيارمؤثراست. به علاوه، اولين كتاب مفصل فلسفى‌اى است كه درفرهنگ اسلامى نگاشته شده و درآن فلسفه ارسطو با آراء مفسران اسكندرانى او وبافلسفه نوافلاطونى به طور منطقى تلفيق يافته و با نظريه يكتاپرستى اسلام در آميخته است و در نتيجه، در آن، مسائلى ابداعى، در زمينه فلسفه مشائى ارسطوئى، مطرح شده است كه دراصل يونانى آن بى‌سابقه است. در يك كلام كتاب شفا، حاوى مفصلترين، پخته‌ترين، كاملترين و مهمترين بيان فلسفه مشائى در عالم اسلام است، به طورى كه بى‌اغراق مى‌توان مدعى شد كه فلسفه يونانى درمشرق زمين هيچگاه تفسيرى با اين عمق و دقت نداشته است. اين ويژگى‌ها موجب شده است كه برخى از كتابهاى شفا،از جمله برهان و الهيات و نفس آن و بويژه كتاب الهيات شفاء، پس از ابن سينا، كتاب درسى حوزه‌هاى علوم اسلامى شوند. بر الهيات شفاء شروح و تعليقات زيادى نوشته شده است

كه برخى از آنها درنسخه چاپ سنگى (طبع تهران) به چاپ رسيده‌اند كه از دقيقترين و مهمترين آنها تعليقات صدرالمتألهين است.

انگيزه نگارش اين نوشتار

نوشتار حاضر، تقريرات درس الهيات شفاء است كه استاد گرانقدر حضرت آيت الله مصباح يزدى (مدظله) طى دو سال تحصيلى 69ـ1368 و 70ـ1369 بر طلاب مشغول به تحصيل در موسسه در راه حق القاء فرمودند و نگارنده اين سطور هم يكى از شاگردان آن درس بود. در اين دفتر فقط مقاله نخست الهيات شيخ جمع‌آورى شده است.

‌‌ آنچه استاد بزرگوار را به تدريس اين كتاب و كتابهايى از اين دست برانگيخته اين است كه با احياء ميراث فلسفى و فرهنگى گذشتگان، دانشپژوهان جوان را ـ چه در حوزه‌هاى علميه و چه در دانشگاهها ـ به سرچشمه‌هاى غنى فرهنگ خودى واقف كنند تا خداى نخواسته در اثر غفلت و جهل نسبت به اين مواريث گرانبها مفتون سخنان ديگران نشوند و در خويشتن احساس فقر و حاجت نسبت به ديگران و يا احساس بيهودگى و لغو در آثار خودى‌ها نكنند. به راستى اگر ذخائر علمى فلسفى بر جاى مانده از گذشتگان خودمان را بدرستى فهم كنيم خواهيم ديد كه بسيارى از مسائل امروزين فلسفه و دين قابل پاسخگويى از طريق همان مطالبى است كه قدماء فهم كرده و به دست ما سپرده‌اند.

‌‌ از همينجاست كه حضرت استاد در خلال تدريس كتاب الهيات شفاء، هرگاه به مطلب كليدى‌اى در يكى از زمينه‌هاى معرفت‌شناسى، فلسفه اخلاق، منطق، متافيزيك و... مى‌رسيدند كلام را بسط داده تا فايده آن مسأله عامّتر شود و گاه مساله‌اى را كه در زمان شيخ از اهميت كمى برخوردار بوده، برجسته مى‌كردند تا با توجه به دلمشغوليهاى امروزين آن مساله مورد دقت قرار گيرد.

‌‌ پس نبايد توهّم شود كه تعليم و تعلم كتب گذشتگان همانند كاوش در يك خرابه بر جا مانده از ابنيه قديمى است به اميد آنكه مثلا اثرى از آثار هنرهاى

دستى گذشتگان بدست آيد و با حفظ آن اثر باستانى در موزه‌هاى مردمشناسى، نشانه‌اى از هنر ورزى پيشينيان را در مقابل چشمان مردمان امروز به نمايش بگذاريم در حالى كه مثلا آن كوزه سفالين در زندگى امروزى هيچ كاركردى ندارد. نه بر عكس ما معتقديم كه مفاخر علمى فلسفى ما بخوبى مى‌توانند چاره‌اى براى حلّ مشكلات علمى عقلى امروزى ما باشند به اين شرط كه ما سعى بليغ در راه استخراج و پردازش آنها داشته باشيم.

چند خصوصيت اين نوشتار

بعضى از خصوصيات نوشتار حاضر از اين قرار است:

‌‌ 1ـ بنابر توصيه جناب استاد، ابتداء جملاتى از متن به همراه اعراب گذاريهاى لازم آورده مى‌شود و بلافاصله ترجمه‌اى حتى المقدور گويا و وفادار به متن و سپس توضيحات ارائه شده توسط استاد، آورده مى‌شود.

‌‌ 2ـ سعى شده كه در متن اصلى اين نوشتار چيزى بجز توضيحات استاد آورده نشود ولى با پيشنهاد نگارنده و پذيرش ايشان، پاورقى‌هايى در نظر گرفته شد كه مشتمل است بر نشانى محل سخنانى كه استاد از ديگران نقل كرده‌اند و نيز حواشى و تعليقاتى كه گهگاه مبيّن مطالب كتاب و يا نقد و نظرى نسبت به آنها است.

‌‌ در بعضى از موارد هم در پاورقيها اطلاعات مفيدى در اختيار خوانندگان گذاشته شده تا راه را براى بررسى بيشتر و موشكافيهاى تازه‌تر بازكند.

‌‌ بهر حال آنچه در پاورقيها آمده، صحت و سقمش به عهده نگارنده است و در اين زمينه همو بايد پاسخگو باشد.

‌‌ البته در موارد نادرى در پاورقى مطلبى از استاد آورده شده كه براى مشخص شدن آن، علامت [م] در پايان گذاشته شده است.

‌‌ 3ـ چنانچه گفته آمد تعليقات و حواشى متعددى بر الهيات شفاء زده شده كه نمونه‌اش را مى‌توان در كتاب الهيات چاپ سنگى (= چاپ تهران) مشاهده كرد ولى چون استاد گرانقدر عمدتاً توجه به تعليقات صدرالمتألهين بر الهيات

شيخ داشتند، سعى شد كه اگر مطالبى از آن تعليقات مورد اشاره حضرت استاد قرار نگرفته بود، در صورت مفيد بودن در پاورقى آورده شود.

‌‌ مرحوم آقاحسين خوانسارى هم در بسيارى از موارد نظر نقادانه نسبت به تعليقات صدرالمتألهين داشته، لذا نقل سخنان ايشان هم مفيد بنظر آمد و از اينرو اكثر سخنان مرحوم خوانسارى هم ملاحظه و نقل شد. همچنين سخنان مرحوم نراقى هم، كه گهگاه نظرى به سخنان صدرالمتألهين و مرحوم خوانسارى دارد، ملاحظه و نقل شد.

‌‌ گفتنى است كه گاه تعليقات اين بزرگواران بطور اشاره بازگو شده و طالبان تفصيل را به محلّ آن تعليقات راهنمايى كرده‌ايم.

از حواشى و تعليقات ديگران مثل ملا اولياء و سليمان كمتر نقل و استفاده شده ولى مطالب آن سه بزرگوار [= صدرالمتألهين، مرحوم خوانسارى و مرحوم نراقى] غالباً در پاورقى نقل شده است. همچنين از فصلهايى از الهيات شفاء كه شهيد مطهرى تدريس كرده‌اند استفاده كرده‌ايم.

‌‌ 4ـ كتابنامه‌اى در آخر آورده شده كه در آن مشخصات كتابشناختى تمامى كتبى كه بنحوى در اين نوشتار، ذكرى از آنها بميان آمده، آورده شده است، حتّى كتابهايى كه فقط در يك مورد ذكرى از آنها شده است مشخصات كتابشناختى‌اش مذكور افتاده تا اگر كتابى در مكانها، زمانها و با چاپهاى مختلف طبع شده، معلوم باشد كه مراد ما در اين نوشتار كدام چاپ آن كتاب است. البته استثنائاً چند كتاب كه در موارد بسيار زيادى به آنها ارجاع داده شده مثل تعليقات صدرالمتألهين بر الهيات و يا شرح الهيات مرحوم نراقى، براى اولين بار مشخصات آنها ذكر شده و قرارداد كرده‌ايم كه اسم مختصر آنها را در ارجاعات بعدى بياوريم.

‌‌ 5ـ شايان ذكر است كه نسخه مورد استناد ما، نسخه چاپ قاهره است كه خصوصيات كتابشناختى آن از اين قرار است: ابن سينا، الشفاء، الالهيات (1)، مقدمه: الدكتور ابراهيم مدكور، تحقيق: الاب قنواتى و سعيد زايد، الهيئة العامة لشئون المطابع الاميريّة، القاهره، 1380 ق = 1960 م.

‌‌ 6ـ در اين نوشتار سعى شده تا جايى كه امكان دارد مطالب ساده شود تا اگر كسى دسترسى به استاد ندارد براحتى از اين كتاب بتواند مقصود شيخ را فراچنگ آورد. به تعبير ديگر نوشتار حاضر شبيه خودآموزى براى الهيات شفاء است لذا تفصيل و تكرارهاى موجود در آن تا حدود زيادى عمداً حذف نشده است.

‌‌ نگارنده با اقرار به ضعف و ناتوانى خويش، از پيشنهادهاى اصلاحى خوانندگان استقبال مى‌كند. بنابر اين از تذكر ضعف‌ها و نواقص نوشته حاضر رنجيده نخواهد شد و اين تذكرات را به عنوان خيرخواهى و تكميل نواقص پذيرا مى‌باشد.

‌‌ در پايان از زحمات تمام كسانى كه بنحوى در عرضه اين نوشتار سهم داشتند تشكر مى‌شود. اميد آنكه خداى بزرگ تلاش همه كسانى را كه در راه عرضه بهتر فلسفه و حكمت اسلامى ـ كه گامى است در راه دفاع هر چه بهتر از عقايد دين حق ـ كوشيده‌اند به شايسته‌ترين وجه قبول فرمايد. آمين يا رب العالمين.

محمدباقر ملكيان

بهار 1381

 

 

‌‌

بسم اللّه الرّحمن الرّحيم

الحمدللّه ربّ العالمين و صلاته على النّبىّ المصطفى محمّد و آله الأكرمين أجمعين

الفنُّ الثّالثُ عشر من كتابِ الشّفاء فى إِلالهيّاتِ.

«به نام خداى رحمان و رحيم. سپاس خداى راست كه ربّ جهانيان است و درود او بر پيامبر برگزيده، محمد(صلى الله عليه وآله)، و بر همه خاندان بزرگوارش.

فن سيزدهم از كتاب شفاء در الهيات است.

بر طبق اين نسخه(1) از الهيات شفاء به «الهيات» عنوان فن سيزدهم داده شده است كه در بعضى ديگر از نسخه‌هاى الهيات شفاء چنين عنوانى وجود ندارد.(2) با توجه به عنوان مذكور توضيح دو امر بايسته است:

معناى لغوى و اصطلاحى «فن»

‌‌ 1) فن در لغت، به معناى هنر است و غالباً در مقابل علم قرار داده مى‌شود و بر امورى كه جنبه عملى دارد و با تمرين عملى بدست مى‌آيد اطلاق مى‌گردد. امّا در اصطلاح، فن بر بخشى از يك علم خصوصاً بر بخشهاى كلى علم اطلاق مى‌شود كه در اين كاربرد، گاهى به جاى واژه «فن» از واژه «صناعت» هم استفاده مى‌كنند.

‌‌ 2) چرا الهيات را فن سيزدهم بحساب آورده‌اند؟

‌‌ همانگونه كه اشاره شد عنوان «فن سيزدهم» و ساير عناوين در نسخه‌هاى مختلف وجود ندارد و يا به شكلى ديگر ارائه شده است و اين شاهدى بر آن است كه عنوانها از خود شيخ نيست بلكه اينها افزوده ناسخين و كاتبين مى‌باشد. در خصوص «فن سيزدهم» هم نسخه‌ها اتفاق ندارند. مثلا در بعضى از نسخه‌ها، الهيات «فن چهارم» بحساب آمده است.(3)


1. چنانچه در ديباچه گفته شد نسخه مورد استناد ما نسخه چاپ قاهره است كه از اين به بعد ما از آن با عنوان «الهيات چاپ قاهره» ياد خواهيم كرد.

2. الهيات چاپ قاهره، ص 3، پاورقى.

3. الهيات چاپ قاهره، ص 3 پاورقى.

آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org