قال علي عليه‌السلام : إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ امير مومنان عليه‌السلام مي‌فرمايند: همانا براي شما بهايي جز بهشت نيست، پس به کمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، حکمت456)

درس هشتم:

آسيب‎‌شناسي انقلاب اسلامي

 

 

از دانشجو انتظار می‌رود که پس از پایان درس بتواند:

1. پيش‌فرض‌هاي بحث آسيب‌شناسي انقلاب را بيان کند؛

2. تقسيم‌بندي‌اي از تهديدها متوجه نظام ارائه دهد؛

3. آسيب‌هايي که از خارج بر نظام تحميل مي‌شود را تشريح نمايد؛

4. تهديدهاي دروني نظام اسلامي را تبيين نمايد.

 

 

 

 

وَاحْذَرُوا مَا نَزَلَ بِالأُمَمِ قَبْلَكُمْ مِنَ الْمَثُلاتِ بِسُوءِ الأَفْعَالِ وَذَمِيمِ الأَعْمَالِ، فَتَذَكَّرُوا فِي الْخَيْرِ وَالشَّرِّ أَحْوَالَهُمْ، وَاحْذَرُوا أَنْ تَكُونُوا أَمْثَالَهُمْ. فَإِذَا تَفَكَّرْتُمْ فِي تَفَاوُتِ حَالَيْهِمْ فَالْزَمُوا كُلَّ أَمْرٍ لَزِمَتِ الْعِزَّةُ بِهِ شَأْنَهُمْ، وَزَاحَتِ الأَعْدَاءُ لَهُ عَنْهُمْ وَمُدَّتِ الْعَافِيَةُ بِهِ عَلَيْهِمْ وَ انْقَادَتِ النِّعْمَةُ لَهُ مَعَهُمْ وَوَصَلَتِ الْكَرَامَةُ عَلَيْهِ حَبْلَهُمْ، مِنَ الاِجْتِنَابِ لِلْفُرْقَةِ وَاللُّزُومِ لِلأُلْفَةِ وَالتَّحَاضِّ عَلَيْهَا وَالتَّوَاصِي بِهَا، وَاجْتَنِبُوا كُلَّ أَمْرٍ كَسَرَ فِقْرَتَهُمْ وَأَوْهَنَ مُنَّتَهُمْ مِنْ تَضَاغُنِ الْقُلُوبِ وَتَشَاحُنِ الصُّدُورِ وَتَدَابُرِ النُّفُوسِ وَتَخَاذُلِ الأَيْدِي؛(1) از کيفرهايي که بر اثر کردار بد و کارهاي ناپسند بر امت‌هاي پيشين فرود آمد خود را حفظ کنيد و حالات گذشتگان را در خوبي‌ها و سختي‌ها به ياد آوريد و بترسيد که همانند آن‌ها باشيد! پس آن‌گاه که در زندگي گذشتگان مطالعه و انديشه مي‌کنيد، عهده‌دار چيزي باشيد که عامل عزت آنان بود و دشمنان را از سر راهشان برداشت و سلامت و عافيت زندگي آنان را فراهم کرد و نعمت‌هاي فراوان را در اختيارشان قرار گذاشت و کرامت و شخصيت به آنان بخشيد که از تفرقه و جدايي اجتناب کردند و بر وحدت و همدلي همت گماشتند و يکديگر را به وحدت واداشته به آن سفارش کردند.

1. مقدمه

انقلاب اسلامي ايران، با تمام دستاوردها و عظمتي که دارد، آسيب‌هاي جدّي‌اي را نيز در


1. نهج البلاغه، خطبهٔ 192.

پيش روي خود دارد که بي‌توجهي به اين آسيب‌ها مي‌تواند تمام آن دستاوردها را بر باد دهد. اصولا‍ً هر حرکت اجتماعي که ابعاد وسيع‌تري دارد و دستاوردهاي بزرگ‌تري را به ارمغان آورده است، دشمنان بزرگ‌تري، هم در عرصهٔ داخل کشور و هم در عرصهٔ جهاني دارد. از اين‌رو، پرداختن به اين بحث مي‌تواند زواياي مختلف نفوذ دشمنان داخلي و خارجي به نظام اسلامي را نشان دهد و سدّي در برابر نفوذ بيگانگان و اجانب ايجاد کند.

2. پیش‌فرض‌های بحث آسیب‌شناسی انقلاب اسلامی

بحث از آسيب‌شناسي هر انقلابي، مستلزم آن است که پيش‌فرض‌هايي در اين زمينه پذيرفته شود و اساساً پرداختن به اين بحث، بدون پذيرفتن پيش‌فرض‌هاي آن معنا نخواهد داشت.

اولین پیش‌فرض در این زمینه آن است که هرگاه سخن از آسيب‎شناسي انقلاب به ميان مي‎آيد، به‌اين معنا خواهد بود كه انقلاب به صورت يك موجود زندهٔ بالنده تصور شده است كه هدف مطلوبي دارد و به سوي آن هدف حركت مي‎كند؛ اگر توفيق بالندگي پيدا كرد و به سمت هدف حركت كرد، انقلابي سالم است و اگر مانعي بر سر حركت آن پيدا شد و از پيشرفت آن جلوگيري به عمل آمد، اين انقلاب بيمار و آفت‎زده است.

پيش‎فرض ديگر اين است كه اين انقلاب كه يك موجود زنده و پوياي متحرك است، بايد براي رسيدن به هدف مطلوب از مسير معيّني حرکت کند، مسيري که داراي شرايط و ضوابطي خاص است. بنابراين، اگر اين ويژگي در يك انقلاب وجود داشته باشد، انقلابي سالم خواهد بود، در غير اين‌صورت آن انقلاب بيمار است و بايد علايم بيماري را مورد شناسايي قرار داد و وسايل معالجهٔ آن را فراهم ساخت. اما وقتي كسي انقلاب را فقط يك پديدهٔ طبيعي و جبري بداند كه گاهي اوقات نوساناتي را نيز به

همراه دارد، ديگر نمي‎توان انقلابي را سالم يا بيمار ناميد، زيرا در اين‌جا يك قانون جبري تاريخي حاكم است و از اين‌رو خوب و بد يا سلامت و بيماري در مورد آن صادق نيست.

در بحث حاضر، پيش‎فرض ديگري نيز وجود دارد و آن اين‌كه هدف در اين‌جا آسيب‎شناسي انقلاب اسلامي است، نه هر انقلابي. از اين‌رو لازم است كه ماهيت انقلاب اسلامي از قبل مشخص شده باشد و وجه مميز آن نسبت به ساير حركت‌ها و انقلاب‌ها تبيين گرديده باشد. این امر در دروس پیشین مورد توجّه قرار گرفت و وجه ممیز انقلاب اسلامی نسبت به سایر انقلاب‌ها مشخص گردید.

3. انواع آسیب‌های فراروی نظام اسلامی

آسيب‌هاي فراروي نظام را در دو قالب مي‎توان در نظر گرفت. بخشي از اين آسيب‌ها و تهديدها از داخل كشور و برخي ديگر، از خارج بر نظام تحميل مي‎شود. البته تقسيم عوامل آسيب‎رسان به عوامل داخلي و خارجي، و اين معنا نخواهد بود كه دو نوع مجزا و مباين آسيب وجود دارد كه يكي به دست دشمنان خارجي و ديگري به دست عناصر داخلي به اجرا درمي‎آيد؛ بلكه در هر نوع آسيبي كه متوجه نظام مي‎شود، ممکن است هم عناصر داخلي و هم خارجي مشاركت داشته باشند؛ حال يا اين طرح‌ها از داخل شروع و به ‎وسيلهٔ دشمنان خارجي تقويت مي‎شود و يا فرمول و دستور اين طرح‌ها از خارج داده مي‎شود و مزدوران داخلي، آن را پياده مي‎كنند.

الف ـ تهديدهاي خارجي فراروي نظام اسلامي

اين آفت‌ها را مي‏توان به چهار گروه تقسيم كرد: تهديدهاي نظامي، اقتصادي، اخلاقي و عقيدتي.

1. آفات نظامي

جامعه انقلابي ممكن است از سوي بيگانگان مورد هجوم نظامي واقع شود و نظامی که در مراحل تکوین خود می‌باشد، توسّط قوّه قهريّهٔ آنان، سرنگون گردد. راه مبارزه با اين امر حفظ و تقويت روحيّه فداكاري، جان‌فشاني، مقاومت و سلحشوري مردم، تعليم شيوه و شگردهاي دفاع، جنگ و فنون نظامي به آنان، و تهيّه و تحصيل ساز و برگ جنگي و آلات و ادوات نظامي است.

نعمت انقلاب اسلامي، به همان ميزان كه بسيار بزرگ است، از نظر وجود دشمنان نيز كم‎نظير مي‎باشد و آشكارترين فعاليت دشمن در جهت نابودي انقلاب اسلامي، دخالت نظامي است. منابع غني جمهوري اسلامي باعث شده است تا استكبار جهاني چشم طمع به خاك جمهوري اسلامي داشته باشد و مسلماً كه با چنين وضعيتي نمي‎توان با اتخاذ سياست بي‎طرفي از گزند دشمن مصون ماند؛ بلكه بايد با حفظ آمادگي و قدرت لازم، زمينهٔ دفاع از خود را فراهم ساخت.

2. آفات اقتصادي

جامعه انقلابي، همچنين ممكن است از طرف بيگانگان مورد محاصره اقتصادي و تجاري قرار گيرد تا اوضاع و احوال اقتصادي و مالي رو به وخامت و نابساماني گذارد. و در نتيجه، مردم ‏ناراضي و نسبت به نظام انقلابي بدبين شوند و اركان نظام دچار تزلزل، سستي و ضعف گردد. راه مبارزه ‏با اين امر اين است كه اولاً روحيّه ايثار، صبر و قناعت را در مردم ايجاد و تحكيم كنند؛ و ثانياً با برنامه‏ريزي‏هاي عالمانه، معقول، و شرعي هرچه زودتر ريشه‏هاي وابستگي اقتصادي به بيگانگان را بخشكانند و مقدّمات خودبسندگي اقتصادي را، در همه زمينه‏هاي كشاورزي، دامپروري، صنعت و تجارت فراهم آورند.

اساساً، آفات نظامي و آفات اقتصادي هم به خوبي شناخته شده‏اند و هم در زمينه ‏مبارزه با آنها اطّلاعات و تجارب لازم و كافي به دست آمده است. ولي آنچه شناختن آن دشوار است و راه مبارزه با آن نيز پر از سنگلاخ‏ها و پيچ و خم‏هاست، همانا آفات اخلاقي و آفات ‏عقيدتي است.

3. آفات اخلاقي

بيگانگان مي‌كوشند تا با ترويج و اشاعه انواع و اقسام فسق و فجور، ازجمله فحشا، مشروبات الكلي و موادّ مخدّر، اخلاق و روحيّات مردم را فاسد كنند و به صورتي ‏درآوردند كه مردم نه فقط استعداد و نشاط دفاع از كيان و موجوديّت انقلاب و نظام انقلابي خود را از كف دهند و بلكه اساساً نسبت به انقلاب و نظام انقلابي سردباور و سست‌مهر شوند و حتّي خواستار سقوط آن و ظهور نظام ديگري شوند كه به اعمال و ارضای شهوات ميدان دهد. طريقه مبارزه با آفات اخلاقي، تربيت مردم بر وفق ارزش‏هاي درست اخلاقي و ديني و جلوگيري‏ جدّي و شديد از ورود آلات و وسايل فسق و فجور و فحشا و منكرات به درون جامعه است.

4. آفات عقيدتي

بيگانگان همچنين، ممكن است سعي كنند كه يا تعاليم و احكام ديني مذهبي مردم وآرا و عقايد حقّه آنان را مورد خدشه و مناقشه قرار دهند و چنين وانمود كنند كه بطلان آن‌ها را اثبات كرده‏اند، و خلاصه، به نوعي حمله فكري و فرهنگي اقدام كنند، يا چنان‌كه در اغلب موارد معمول است، ظاهر آن‌ها را مورد هجوم و تعرض قرار ندهند؛ ولي چنان تفسير و تأويل كنند كه ماهيّت آموزه‏ها و فرموده‏هاي دين و شريعت متحوّل و متبدّل گردد و هويّتشان دگرگون شود.

اين كار دوم، يعني تفسير و تأويل نادرست و نابه‌جاي متون ديني و مذهبي، به‌طور معمول؛ تحت عناويني بسيار دل‌آويز و فريبنده، مانند: «تعبير عميق و هوشمندانه از تعاليم و احكام ديني و مذهبي»، «تكامل معرفت ديني»، «نوسازي و بازسازي فكر ديني»، «تطبيق تعاليم واحكام دين بر مقتضيات و نيازهاي متغيّر زمان»، و «ساده كردن و در دسترس همگان قرار دادن دين» صورت مي‏پذيرد، آن هم به دست كساني كه يا مسلمان نيستند يا اگر مسلمانند به بعضي ازمكتب‏ها و مسلك‏هاي غير اسلامي دل باخته‏اند. اين كارها به تدريج، و بدون‏ اين‌كه بسياري از مردم بويي ببرند، موجب فساد عقيدتي جامعه مي‏شود؛ و اين فساد، بي‌شكّ، ‏مفاسد ديگري را در پي خواهد داشت.

از آن‌جاكه آثار و نتايج فساد عقيدتي به زودي ظاهر نمي‏شود و براي احساس و لمس آن حدّي از رشد فكري و عقلاني و روحي و معنوي ضرورت دارد، كه بسياري از افراد جامعه فاقد آنند، غالب مردم آفات ‏عقيدتي را «آفات» و خطرخيز و هلاكت‌بار نمي‏دانند؛ و اين خود بر خطرخيز و هلاكت‌بار بودن آفات‏ عقيدتي مي‏افزايد. از اين‌رو، بر همه كساني كه به اهميّت و خطر اين آفات وقوف يافته‏اند و در انديشه اصلاح جامعه‏، حفظ انقلاب و نظام انقلابي‏اند، فرض است كه راه و رسم‏هاي مبارزه با آن‌ها را نيك بياموزند و با جدّيّت تمام به كار گيرند و نگذارند كه دين و مذهب مسخ و نسخ شود و معجون‏هايي كه از خلط و مزج‏ بينش‏ها و ارزش‏هاي اسلامي، غير اسلامي و ضدّ اسلامي فراهم آمده است، به عنوان داروي شفابخش‏ همهٔ دردها و رنج‏هاي مسلمين عرضه و ترويج شود.

از نظر شما شناخت کدام‌يک از آفات نظامی، اخلاقی یا عقیدتی آسان‌تر است؟ از میان این آفات چهارگانه، کدام‌يک دچار پیچ و خم‌های بیش‌تری است و مبارزه با آن‌ها، همراه با شدائد بسیار است؟ آیا می‌توانید با همفکری و تعامل با دوستان خود،‌ راه‌هایی برای مقابله با هر یک از این آفات نشان دهید؟

ب ـ تهديدهاي دروني فراروي نظام اسلامي

گاهي دشمن، از طريقي غير از دخالت نظامي وارد مي‎شود و با نفوذ دادن افراد وابسته به خود تلاش خواهد كرد تا نظام اسلامي را از درون متلاشي کند. وضعيت كنوني جهان به‎گونه‎اي است كه هيچ دشمن خارجي بدون وجود هوادار و مزدور داخلي نمي‎تواند در درون يك نظام نفوذ كند و آن نظام را سرنگون سازد. مهم‌ترين آسيب‌هايي که از ناحيهٔ عوامل داخلي متوجه نظام اسلامي مي‌شود، عبارتند از:

1. جهل به حقایق اسلام و ضعف ایمان انقلابیون

آفت‌هايي كه در درون جامعه اسلامي و در ميان خود انقلابيون مسلمان به وجود مي‎آيد، مي‎تواند دو منشأ داشته باشد: 1. جهل نسبت به حقايق اسلام و معارف اسلامي؛ 2. ضعف ايمان. كساني وجود دارند كه علي‎رغم اين‌كه مسلمان بوده، ايمان نيز آورده‎اند، ليكن شرايط اجتماعي زندگي آنان به‎گونه‎اي نبوده است كه به حقيقت معارف اسلامي پي ببرند. اينان به جهت معلومات اندك نسبت به حقيقت اسلام، باعث ايجاد يكي از كانون‌هاي خطر در بين خود مؤمنان مي‌گردند.

امّا خطر جدي‎تر اين است كه در بين مؤمنان، ضعف ايمان پديدار گردد. افرادي وجود دارند كه علي‎رغم آشنايي كامل با معارف اسلامي، از تصميم جدي و عزم راسخ براي عمل به آن‌ها برخوردار نيستند و از هوا و هوس‌هاي خود پيروي مي‎كنند. چنين افرادي ممكن است كه در واقع، خدا، پيامبر، دين و احكام شرع را قبول داشته باشند، امّا از مقاومت در برابر هواي نفس، ناتوان باشند. البتّه هنگامي كه شخص، در عمل، از خود ناتواني نشان داد و هوا و هوس بر او چيره گرديد، ناخود آگاه ذهن و فكر او نيز تحت تأثير قرار خواهد گرفت:

إِنَّما بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ اَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَأَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ يُخَالَفُ فِيْهَا كِتَابُ الله؛(1) همانا آغاز پديد آمدن فتنه‎ها، هواپرستي، و بدعت‎گذاري در احكام آسماني است، نوآوري‌هايي كه قرآن با آن مخالف است.

بر اساس اين فرمايش نوراني از حضرت علي(عليه السلام)، يكي از دو منشأ پيدايش خطراتي كه از درون، جامعهٔ اسلامي را تهديد مي‎كند، پيروي از هوا و هوس و دنبال كردن خواهش‌هاي نفساني مي‎باشد.

پيروي از خواسته‎هاي نفساني ممكن است از سوي افرادي صورت پذيرد كه علم به مخالفت اين اعمال با دستورات اسلام دارند. گاهي عامل بيروني، به تشديد و تهييج خواهش‌هاي نفساني كمك مي‎كند و در نتيجه باعث مي‎شود تا جوانان به طور غير طبيعي به هيجان درآيند و غير جوانان نيز فريفتهٔ زرق و برق‌هاي برخي از كشورها شوند. در اين‌جا با ديدن مناظر دلربا و مشاهدهٔ شب‎نشيني‎ها، مجالس عيش و نوش و اموري از اين قبيل، فرد مسلمان انقلابي نيز ممكن است حلال و حرام خدا را فراموش كرده، از هواي نفس خود پيروي نمايد. هنگامي اين خطر تشديد مي‎گردد كه محدودهٔ آن، افراد زيادي از جامعه را در بر بگيرد، در اين صورت، خطر جدي و جلوگيري از آن بسيار مشكل خواهد بود.

البته اين سخن به‌آن معنا نيست كه اين افراد تبديل به يك عده انسان‌هاي كافر، منافق و يا ضد انقلاب گرديده‎اند؛ زيرا چه‌بسا همين افراد حاضر باشند براي انقلاب فداكاري کنند و حتي براي جهاد حاضر باشند از نظام اسلامي و ناموس و شرف خود دفاع كنند. تنها چيزي كه اينان در آن ضعف دارند اين است كه در شرايط عادي به دنبال ارضاي خواسته‎هاي نفساني خويش هستند، هرچند از راه‌هاي غير مشروع باشد.

نكته‎اي كه بايد بار ديگر مورد توجّه قرار گيرد، اين است كه اين گونه افراد تا زماني


1. همان، خطبهٔ 50.

كه اصل اعتقادات خود را حفظ كرده‌اند، راه آسان براي معالجهٔ خود در اختيار خواهند داشت، امّا چنانچه اين گرايش‌ها، ناخودآگاه، در فكر و ذهن آنان اثر گذارد، به سختي مي‎توان راه علاجي براي آن يافت.

2. تهاجم فرهنگي

برخي ديگر از گروه‌هاي معارض، همان گروه‌هاي نفاق هستند كه در اين نظام نقش مخالف را ايفا مي‎كنند؛ ليكن مخالفت خود را بروز نمي‎دهند. اينان تلاش مي‎كنند از طريق مغالطه و ايجاد شبهه در اذهان، باورها و ارزش‌هاي انحرافي را در جامعه جا اندازند و از اين طريق، به اهداف خود دست يابند.

اين دستهٔ اخير كه دشمنان اسلام به آن‌ها دل خوش نموده‎اند، تلاش مي‎كنند تا جامعه را از درون تخريب نمايند و عمدتاً از طريق هجوم فرهنگي به اهداف شوم خود نايل آيند. يكي از برنامه‎هاي مهم دشمنان اسلام در جهت تضعيف باورها و ارزش‌ها اين است كه با نفوذ در دستگاه سياست‎گذاري كشور، كساني را سر كار آورند كه اعتقادات و مباني فكري و ارزشي آن‌ها تا حدودي از امام فاصله گرفته باشد و تحت تأثير فرهنگ و ارزش‌ها و افكار غربي باشند. خطر اين دسته از افراد به قدري گسترده است كه بزرگ‌ترين تهديد عليه نظام جمهوري اسلامي به شمار مي‎رود. خطراتي همچون آفات نظامي، اقتصادي و سياسي ممكن است شاخ و برگ‌هاي انقلاب را بزند يا موجب كم‎بار شدن آن شود، اما آفت فرهنگي، آفتي است كه تيشه به ريشهٔ انقلاب مي‌زند و درخت اسلام را مي‎خشكاند.

دشمنان فرهنگ ديني مردم، مي‎كوشند تا در حوزهٔ باورها، نگرش جامعه را دربارهٔ خدا، هستي وانسان تغيير دهند.در اين صورت آنان مي‌توانند در ذهن نسل جوان و نيز كساني كه ارتباط قلبي و معنوي با عالم ماوراي ماده برقرار نساخته‎اند، تأثير بگذارند. بحث قرائت‌هاي

مختلف از دين و نيز طرح نظريهٔ عدم ثبات معرفت ديني از مباحثي است كه در راستاي تضعيف باورها صورت گرفته است. دومين ميدان ستيز با فرهنگ دين، عرصهٔ ارزش‌هاست. در اين راستا بحث اعتباري بودن ارزش‌ها را مطرح مي‎سازند تا پوزيتويسم اخلاقي در جامعه جا افتد و ارزش‌هاي ثابت و اصيل، رنگ ببازد. بحث تساهل و تسامح نيز در جايي مطرح مي‎شود كه ارزش‌ها و گرايش‌ها تابع عوامل رواني و اجتماعي و پيرو خواست و ميل انسان تلقي شود. در اين صورت حقيقت ثابتي را نمي‎توان ثابت كرد. اين‌گونه مباحث نيز از نظر اسلام مطرود است و تنها ارمغاني كه به همراه خواهد آورد، از ميان رفتن غيرت ديني مسلمانان و تضعيف مباني ديني خواهد بود. نتيجهٔ مباحث مذكور آن خواهد شد كه اصرار ورزيدن بر سر باورها و ارزش‌ها كاري ناصواب و بي‎نتيجه است و در اين زمينه، هيچ راهي جز گفت‌وگو و مدارا با مخالفان و دشمنان وجود ندارد و از اين‌رو نهضت‌هاي مبتني بر باورها و ارزش‌هاي معيّن، مانند انقلاب اسلامي، به خطا رفته‎اند.

در كنار سست كردن باورهاي ديني و ارزش‌ها، استعمارگران مي‎كوشند تا از ميزان پايبندي مردم به اعمال شرعي بكاهند و رفتار و كردار مردم را تابع خواهش‌هاي نفساني خويش نمايند. به اين ترتيب دشمنان اسلام درصددند تا هر سه حوزهٔ فرهنگ را اين‌چنين تحت تأثير خود قرار دهند و انحرافاتي در آنها ايجاد كنند.

برخي از تهاجم‌هاي فرهنگي، شگردهايي است كه مغرضين در خصوص انقلاب اسلامي به كار مي‎برند؛ به عنوان نمونه، برخي در تلاشند تا نقش امام خميني(رحمه الله) را در نهضت كم‎رنگ نشان دهند، از اين‌رو، ريشهٔ اين انقلاب را در نهضت ملي شدن صنعت نفت و حركت «جبههٔ ملي» به رهبري دكتر محمد مصدق خلاصه نموده، اين نهضت را نهضتي ملي، و نه اسلامي، قلمداد مي‎كنند. چنين برداشتي از اين انقلاب، در راستاي تحريف آرمان‌هاي نهضت امام خميني(رحمه الله) صورت مي‎گيرد. ناديده گرفتن انگيزه‎هاي ديني در

نهضت، مقدمه‎اي براي طرح شعار «ايران براي ايرانيان» و ناديده گرفتن مرزبندي ميان مسلمان و غير مسلمان است و همين امر زمينه را براي ميدان يافتن فرقه‎ها و مسلك‌هاي ضاله و احزاب و گروه‌هاي دين‎ستيز فراهم خواهد ساخت.

ترويج تفكر جدايي دين از سياست، انكار ولايت فقيه و تشکيک در اعتبار الهي و تلاش براي تضعيف جايگاه قانوني آن، سه عنصر فرهنگي به شمار مي‎روند كه دشمنان انقلاب اسلامي درصددند به آن‌ها لباس عمل پوشانده، به اين ترتيب فرهنگ پوياي شيعه را مورد تاخت و تاز قرار دهند و از اين طريق به نظام جمهوري اسلامي آسيب جدي وارد سازند.

آنچنان‌که در بحث «تهاجم فرهنگی» مشخص گردید، ابعادی از این تهاجم، ریشه در عوامل بیرونی و ابعادی از آن ریشه در عوامل درونی دارد. آیا می‌توانید برای شناخت آسیب‌هایی که در این زمینه، از خارج بر نظام تحمیل می‌شود و آسیب‌هایی که ناشی از عوامل درونی است، مرزی را مشخص نمایید؟ اگر پاسخ شما مثبت است، مرزها را مشخص سازید و اگر پاسخ شما منفی است، علّت را در چه می‌دانید؟

3. غرور و رخوت در ميان انقلابيون

برخي ممكن است با به دست آوردن پيروزي دچار غرور گشته، كار را تمام شده بپندارند. از جهت رواني، اين امر زمينه را براي ايجاد ركود و رخوت در ميان انقلابيون فراهم مي‎سازد و نيروهاي انقلابي را به افرادي رفاه‎طلب و دنياگرايي تبديل مي‎كند كه ديگر نسبت به توطئه‎هاي فراروي نظام توجهي نخواهند داشت.

در اين صورت، انقلابيون از هر تلاش و كوششي براي پيشرفت دست برمي‎دارند. البته تا حدي بايد به آنان نيز اين حق را داد كه پس از تحمل آن شدايد و مصيبت‌هاي فراوان،

براي مدتي، در رفاه و آسايش به سر برند. ولي در عين حال اين رفاه و آسايش را نبايد به عنوان پايان كار تلقي كرد و از فعاليت و كوشش دست كشيد.

بايد، به طور دايم، توجه داشت كه ممكن است هر لحظه توطئه‎اي اين انقلاب را تهديد كند. بنابراين نمي‎توان دست از فعاليت برداشت. علاوه بر اين، از نظر رواني نيز بايد با حالت رخوت و ركود، مبارزه‎اي مستمر داشت و هيچ‌گاه انسان نبايد خود را راحت احساس كند و تصور نمايد كه كار تمام شده است. دشمنان انقلاب نيز درصددند تا به هر طريق ممكن، مردم را در خواب فرو برند تا به اهداف خود دست يابند.

با توجه داشتن به اين مطلب مي‎توان با حالت رخوت و ركود به مبارزه برخاست. بايد همهٔ ما به خود تلقين كنيم و به ديگران بفهمانيم كه انسان، در اين جهان، هيچ‎گاه براي راحتي و آسودگي خلق نشده است و هيچ مرحله‎اي از مبارزات را نبايد تمام شده تلقي كرد، چرا كه ممكن است با از بين رفتن يك دشمن، دشمنان ديگري به وجود آمده باشند و يا در آينده به وجود آيند. در جامعهٔ خود نيز شاهد بوديم كه هنوز يك مبارزهٔ همگاني پايان نيافته بود كه شياطين ديگري، با شكل ديگر، در جامعه پديد آمدند و مشكلاتي را براي نظام به وجود آوردند. بنابراين، مجاهده و مبارزهٔ مسلمين بايد همواره در حال تحرك و پيشرفت باشد و هيچ‎گاه نبايد كار را تمام شده تلقي كرد. مبارزهٔ هر يك از اقشار جامعه، در شرايط فعلي متفاوت است و موقعيت خاص هر فرد، تكليف خاصي را بر گردن او مي‎نهد.

4. ضعف نهادها و ارگان‌هاي نظام

در کنار آسيب‌هاي فراروي نظام اسلامي، بايد به آسيب‌هاي داخلي ناشي از ضعف نهادها و ارگان‌هاي نظام نیز توجه داشت. هرگونه آسيبي كه بر نظام وارد مي‎شود، ممكن است از سوي نهادها و ارگان‌هاي مختلفي باشد كه بخشي از نظام اسلامي را در بر گرفته‎اند. اين

آسيب‌ها ممكن است ناشي از ضعف نهاد اقتصادي كشور، نهاد تعليم و تربيت، نهاد ازدواج، نهاد امنيتي، نهاد فرهنگي و نهادهاي مهم ديگر كشور باشد.

خطراتي كه از ناحيهٔ مسؤولين نهادهاي نظام متوجه انقلاب مي‎شود به دو دسته تقسيم می‌شود: الف ـ گاهي اين‌گونه ضعف‌ها ناشي از جهل، غفلت، ناآگاهي، كم‌تجربگي مديران و اموري از اين قبيل است كه در اين صورت بايد پس از گذشت چند دهه از انقلاب، اين‎گونه ضعف‌ها به حداقل ممكن رسيده باشد. ب ـ ولي گاهي كمبودها، آسيب‌ها و خطراتي كه جامعه را تهديد مي‎كند، ناآگاهانه و از روي قصور و نارسايي نيست؛ بلكه تعمدي در كار است تا در نهادهاي اجتماعي اختلالي ايجاد شود. در اين صورت است كه فساد در درون جامعه خواهد جوشيد و به قسمت‌هاي ديگر سرايت پيدا خواهد كرد.

عمده تهديدهايي که از ناحيهٔ نهادهاي خود نظام متوجه نظام اسلامي مي‌گردند به طور مختصر در ذيل مي‌آيد:

4 ـ 1. آسيب‎پذيري ناشي از ضعف نهاد اقتصادي

بخشي از نهاد اقتصادي، مربوط به معادن، بخشي ديگر مربوط به كشاورزي، بخشي مربوط به صنايع و بخشي نيز مربوط به تجارت و بازرگاني مي‎شود. هدف تمام اين بخش‌ها تأمين معيشت مردم است. اگر نظامي بتواند اعتدالي در اين سازمان‌ها به وجود آورد و عملكرد مطلوبي را ارايه دهد، مردم از اين نظام رضايت خواهند داشت و حاضر خواهند شد تا براي دوام آن سختي‌ها و مرارت‌ها را نيز تحمل كنند. اما اگر مجموع دستگاه اقتصادي كشور نتواند نيازمندي مادي مردم را تأمين كند و روز به روز، گراني، تورم، بيكاري و ساير مظاهر بي‎اعتدالي در نظام اقتصادي افزايش يابد، طبعاً مردم از اين نظام ناراضي خواهند شد، زيرا اولين نيازي كه هر جامعه‎ يا انساني احساس مي‎كند، نيازهاي مادي است. در صورت عدم

تأمين اين نيازها و در نتيجه، ايجاد نارضايتي در ميان مردم، دولت شكننده شده و به اصل نظام ضربه وارد خواهد شد. بنابراين، يكي از نقطه‎هاي آسيب‎پذير جامعه، نهاد اقتصادي است.

4 ـ 2. آسيب‎پذيري ناشي از ضعف نهاد تعليم و تربيت

متصديان نهاد آموزش و پرورش بايد زمينه‎اي را فراهم سازند تا افراد جامعه بتوانند از شرايط مساوي براي تحصيل و ترقيات علمي و فني بهره گيرند. در صورتي كه دستگاه‌هاي متصدي آموزش و پرورش يك كشور، اين شرايط را براي مردم فراهم كنند تا هر كس از هر قشري، اعم از فقير يا غني و روستايي يا شهري، بتواند از آموزش‌هاي مورد نياز خود استفاده كند، پايه‌هاي آن نظام مستحكم‌ خواهد گرديد.

نبايد شرايط به‎گونه‎اي باشد كه تحصيلات عاليه، تنها در اختيار افراد متمول درآيد. اعطاي هرگونه امتياز به افراد براي راه‎يابي به مقاطع مختلف تحصيلي، بايد بر اساس شايستگي و استعداد افراد، و نه بر اساس میزان ثروت يا داشتن روابط بهتر با مسؤولين باشد. حاصل آن‌كه، نهاد آموزش و پرورش نيز نهادي است كه بايد، همواره در حال اعتدال و عملكرد آن مورد رضايت جامعه باشد. در صورتي كه اين نهاد دچار آسيب شود، نارضايتي مردم را در پي خواهد داشت و در نتيجه، زمينهٔ سست شدن پايه‎هاي نظام فراهم خواهد شد.

4 ـ 3. آسيب‎پذيري ناشي از ضعف نهاد ازدواج

نهاد ازدواج، يكي ديگر از نهادهاي جامعه است. برخي از جوامع، به حق، به اين نهاد، به عنوان يك نهاد مستقل نظر كرده‎اند. در صورتي كه در جامعه‎اي شرايط تأمين نيازهاي جنسي و تشكيل خانواده، به صورت مطلوب و معقول، براي همه فراهم گردد و دولت بتواند اين شرايط را براي قشرهاي مختلف تأمين نمايد و تسهيلاتي براي ازدواج و تشكيل

خانواده در اختيار جوانان قرار دهد، طبعاً مردم از اين جهت، از نظام راضي خواهند بود و از دولت پشتيباني خواهند كرد.

اما در صورتي كه دولت در اين جهت موفق نباشد و روز به روز، بر مشكلات خانوادگي، از تشكيل خانواده گرفته تا تربيت فرزندان و شرايط داخل خانواده و ارتباط خانواده با محيط خارج، افزوده گردد، اين نهاد دچار اختلال خواهد شد و خانواده‎اي كه بايد كانون صفا، مهر، محبت، صميميت و آرامش باشد، جاي خود را به محيطي متشنج خواهد داد.

حاصل آن‌كه دولت موظف است، براي تأمين آسايش و آرامش افراد، زمينه‎اي را فراهم سازد كه در آن، تشكيل خانواده به سهولت انجام گيرد و مشكلي در مسير زندگي خانوادگي افراد به وجود نيايد. در اين صورت است كه اين نهاد، به خوبي، نيازهاي انسان‌ها را برآورده مي‎سازد و موجبات رضايت مردم را فراهم مي‎كند.

4 ـ 4. آسيب‎پذيري ناشي از ضعف نهاد امنيتي

نهاد امنيتي در هر كشور، حداقل به دو بخش قابل تقسيم است؛ يك بخش مربوط به تأمين امنيت داخلي است، كه معمولاً در نوع كشورها در اختيار وزارت كشور قرار مي‎گيرد. بخش ديگر مربوط به تأمين امنيت خارجي است كه در اختيار وزارت جنگ يا وزارت دفاع قرار مي‎گيرد. نيروهاي نظامي و انتظامي كشور، ضامن تأمين امنيت داخلي و خارجي جامعه هستند.

در صورتي كه يك نظام بتواند امنيت داخلي خود را حفظ كند و جان، مال و ناموس مردم را از معرض خطر برهاند و همچنين بتواند امنيت خارجي خود را حفظ كند و مرزهاي كشور را ايمن نگه دارد، به طوري كه دشمنان خارجي جرأت تجاوز به مرزهاي كشور اسلامي را پيدا نكنند، زمينهٔ رضايت مردم فراهم خواهد شد. اما اگر ناامني در جامعه رواج پيدا كند و روز به روز، مردم احساس ناامني كنند، به طوري كه حتي در شهر، خانه،

مجامع دانشگاهي و اماكن ديگر احساس امنيت نكنند، به تدريج، نارضايتي در ميان مردم شيوع پيدا مي‎كند و پايه‎هاي نظام سست مي‎گردد.

4 ـ 5. آسيب‎پذيري ناشي از ضعف نهاد فرهنگي

نهاد فرهنگي، يكي ديگر از نهادهاي مهم در هر جامعه‎اي است. اساس فرهنگ دو مقوله است: باورها و ارزش‌هاي جامعه. بنابراين، مراد از نهاد فرهنگي، نهادي است كه باورها و ارزش‌هاي جامعه را سامان مي‎بخشد. به عبارت ديگر، وظيفهٔ اين نهاد اين است كه زمينه‎اي را فراهم سازد تا مردم جامعه به عقايد صحيح معتقد باشند و ارزش‌هاي الهي و متعالي را محترم شمارند و به آن‌ها پايبند باشند.

اگر رژيمي بتواند باورهاي صحيح را در جامعه رواج دهد تا مردم از اعتقادات صحيح برخوردار شوند و يا اعتقادات صحيح آن‌ها تقويت گردد و نيز دلبستگي آنان به ارزش‌هاي معتبر افزايش يابد، در اين صورت به وظيفهٔ خود، به خوبي، جامهٔ عمل پوشانده است. در صورت برخوردار شدن مردم از ريشه‎هاي فرهنگي بسيار قوي، كسي نخواهد توانست كه به درخت فرهنگ آنان آسيب رساند و ريشهٔ آن را قطع كند حتي اگر اين ريشه‎ها، برگ و باري هم نداشته باشد؛ ولي آنچنان مستحكم است كه اگر كسي بخواهد آن ريشه‎ها را قطع كند، ريشهٔ خودش قطع خواهد شد.

5. اختلاف دروني

برخي از آسيب‏هاي فراروي نظام جمهوري اسلامي، آسيب‌هايي هستند كه هم از ناحيهٔ داخل وهم ازناحيهٔ خارج متوجه نظام مي‎گردند.عوامل داخلي و نيز عوامل خارجي مي‎توانند در ايجاد اين‎گونه ­آسيب‌ها مؤثر باشند و گاهي هر دو عامل در كنار يكديگر قرار گرفته، آسيبي را

متوجه نظام مي‎سازند. اختلاف و دشمني ميان اقشار و گروه‌هاي مختلف جامعه يكي از آسيب‌هايي است كه عوامل داخلي و خارجي مي‎توانند در ايجاد آن مؤثر باشند.

اختلاف ميان گروه‌ها و اقشار مختلف جامعه، گاهي از عواملي كاملاً دروني و بر اساس ملاك‏هاي غير قابل قبول از نظر اسلام، نظير اختلافات قومي، نژادي و حتي مذهبي، سرچشمه مي‏گيرد. مسلم است كه زمينهٔ اين‎گونه اختلافات، در جامعه‎اي كه مركب از نژادهاي مختلف و گويش‏هاي متفاوت است، وجود خواهد داشت. تفاوت مناطق جغرافيايي، اختلاف آداب و رسوم محلي، و حتي مذهبي، و عوامل داخلي ديگر موجب پيدايش اختلاف در جامعه خواهد شد. دشمنان يك نظام تلاش خواهند كرد تا براي متلاشي كردن و تضعيف جامعه، از اين زمينه‏ها بهره برده، به اختلافات دامن زنند و آن‌ها را تشديد كنند.

اختلاف ميان گروه‌هاي مختلف جامعه، سبب خواهد شد تا نيروهاي جامعه در اثر اصطکاک، تحليل رفته قدرت پيشرفت را از دست بدهند. ترديدي نيست كه با رو در رو قرار گرفتن دو عامل متضاد، نيروهاي زيادي صرف خواهد شد تا عامل مقابل تضعيف گردد. در صورتي كه يكي از دو طرف، قوي‏تر از ديگري باشد، به پيشرفت محدودي نايل مي‌شود، ليكن در صورت برابر بودن قدرت آنها، هر دو طرف از فعاليت و پيشرفت بازمي‏مانند. دشمنان جامعهٔ اسلامي نيز با استفاده از اختلافاتي كه در درون يك جامعه وجود دارد، سعي مي‏كنند كه اين اختلافات را تشديد كنند تا منجر به دشمني و تخاصم گردد و قدرت و توانايي دو طرف، در رويارويي با يكديگر مصرف شود و زمينهٔ بازماندن آنها از ترقي، تكامل و پيشرفت فراهم گردد.

سياست «اختلاف بينداز و حكومت كن» سياستي است كه سابقه‌اي ديرين در طول تاريخ دارد و علاوه بر فرعون،(1) كه سياست‌هاي خود را با ايجاد اختلاف در جامعه به‌پيش


1. قصص (28)، 4.

مي‎برد، كسان ديگري نيز از اين سياست بهره مي‎بردند و باعث ايجاد اختلاف در جوامع مي‎شدند. از همان زمان كه حكومت اسلامي به دست مبارك پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) تشكيل گرديد، آن حضرت از اين آفت در جامعهٔ خود رنج مي‎برد و دشمنان خارجي آن حضرت نيز تلاش مي‎كردند تا اين اختلافات داخلي را تشديد كنند. البته عرب قبل از ظهور پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نيز از اين اختلافات بسيار آسيب ديده بود و جنگ‏هاي داخلي طوايف و عشاير عرب با يكديگر مسألهٔ شايعي بود.

از همان آغاز ظهور اسلام و تشكيل جامعهٔ اسلامي، پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) تلاش بسياري براي برطرف ساختن اين اختلافات و برقراري دوستي و محبت ميان طوايف مختلف صورت دادند و رسماً بين طوايف مختلف اهل مدينه و مهاجرين، عقد اخوت منعقد ساختند. بر اساس اين عقد اخوت، اموال موجود، ميان تمام افراد، اعم از غني و فقير، تقسيم مي‎گرديد. اين رابطه تا آن حد پيش رفت كه هرگاه يكي از آنان در آستانهٔ مرگ بود، وصيت مي‏كرد كه اموال او را در اختيار ديگري قرار دهند. اين رابطهٔ عاطفي و برادارانه، روح همكاري را در ميان مسلمانان تقويت كرد و سبب گرديد تا آن دشمني‏ها و كدورت‏ها، كه از ديرباز بين مردم ايجاد شده بود، رخت بربندد.(1)

6. جنون ثروت، مقام و شهوت

آنان كه در پي اجابت خواهش‌هاي نفس خويشند، يا به دنبال مال و ثروت حرام خواهند رفت و به اختلاس از اموال بيت المال، رشوه‎خواري و اموري از اين قبيل متوسل خواهند شد و يا به دنبال پست و مقام خواهند رفت و از اين طريق غريزهٔ قدرت‎طلبي خود را اشباع مي‎كنند. براي عده‎اي از افراد رسيدن به پست و مقام از در اختيار داشتن ثروت اهميت


1. آل عمران (3)، 103.

بيشتري دارد. انگيزهٔ افراد متوسط جامعه از تلاش براي كسب پست و مقام اين است كه در سايهٔ كسب چنين قدرتي، به ثروتي نيز دست يابند. ولي عده‎اي نيز وجود دارند كه علي‎رغم در اختيار داشتن ثروت فراوان، مبالغ كلاني را هزينه مي‎نمايند تا به پست و مقامي دست يابند. مقام براي چنين افرادي در حكم يك بت است كه حاضرند براي رسيدن به آن از هر راهي كه ممكن است، بهره گيرند.

جنون ثروت، مقام و شهوت، سبب مي‎شود تا انسان به دنبال راه‌هاي نامشروع حركت كند. تا زماني كه اين مسأله در ميان افراد مطرح باشد، زيان آن متوجه آن فرد و اطرافيان او خواهد شد، امّا زماني كه به صورت يك پديدهٔ اجتماعي درآيد، تبديل به فتنه و بلايي خواهد شد كه به آساني نمي‎توان آن را علاج كرد.

7. ترور و خشونت

برخي از گروه‌هاي دروني مخالف انقلاب اسلامي، با صراحت با اساس فكر انقلابي به مخالفت مي‎ورزند؛ از اين دسته از افراد، برخي تنها به سخن اكتفا مي‎كنند، ليكن برخي ديگر، براي براندازي نظام جمهوري اسلامي، دست به ترور و خشونت نيز مي‎زنند. البته اين گروه‌ها در جامعهٔ اسلامي رو به ضعف نهاده، موقعيت چنداني در داخل ايران ندارند، از اين‌رو تمام اميد خود را به بيگانگان دوخته‎اند.

با توجه به آسیب‌هایی که در این درس بیان گردید، تلاش کنید با مرور تاریخ انقلاب اسلامی، مصادیقی را بیابید که در آن‌ها، این آسیب‌ها خود را نشان داده است. نتیجهٔ این آفات و آسیب‌ها را در ممانعت از رشد سریع انقلاب نشان دهید. به نظر شما، اگر نظام جمهوری اسلامی از این آفات به دور بود، هم اینک در چه وضعیتی به سر می‌برد؟

4. خلاصه و نتيجه‌گيري

1. هر انقلابي که دستاوردهاي بزرگي را به همراه دارد، مي‌تواند آسيب‌هاي جدي‌اي را نيز در برابر خود داشته باشد. بنابراين پرداختن به بحث آسيب‌شناسي انقلاب اسلامي، مي‌تواند موجب حفظ دستاوردهاي عظيم انقلاب اسلامي گردد.

2. قبل از هر سخني پيرامون آسيب‌شناسي انقلاب بايد به پيش‌فرضهاي آن نيز توجه داشت؛ اولين پيش‌فرض اين است که انقلاب، به سان يک موجود پويا و بالنده است و هدف مطلوبي دارد که بايد به آن سمت حركت کند و موانع را پشت سر گذارد. ديگر آن‌که انقلاب، براي رسيدن به هدف مطلوب، بايد از اصول و ضوابط خاصّي متناسب با هدف پيروي کند و هرگونه انحراف از مسير صحيح، انقلاب را بيمار و آفت‌زده مي‌کند.

3. آفات نظامي، اقتصادي، اخلاقي و عقيدتي، آسيب‌هايي هستند که از بيرون مرزها، نظام اسلامي را با تهديد مواجه مي‌سازند.

4. مهم‌ترين آسيب‌هايي که مي‌تواند از درون، نظام اسلامي را با مشکل مواجه سازد، عبارت‌اند از: جهل به حقايق اسلام و ضعف ايمان انقلابيون، تهاجم فرهنگي، غرور و رخوت در ميان انقلابيون، اختلافات دروني، جنون ثروت و مقام مسؤولين و کارگزاران، و ترور و خشونت.

5. ضعف نهادها و ارگان‌هاي نظام، از جملهٔ آفت‌هاي داخلي متوجه نظام اسلامي است که ممکن است ناشي از آسيب‌پذيري و ضعف نهادهاي فرهنگي، امنيتي، اقتصادي، ازدواج، و تعليم و تربيت باشد.

6. با توجه به تهديد‌هاي متوجه نظام بايد در پي راه‌کارهایي براي حفظ نظام اسلامي بود، بحثي که درس آتي را به خود اختصاص خواهد داد.

5. پرسش

1. پيش‌فرضهاي اساسي بحث از آسيب‌شناسي انقلاب اسلامي کدامند؟

2. آفاتي که مي‌تواند از خارج، انقلاب اسلامي را مورد تهديد قرار دهد، نام برده، توضيح دهيد.

3. تهديد‌هايي که از درون مي‌تواند نظام را دچار آسيب سازد، نام برده، تشريح نماييد.

6. منابعي براي مطالعهٔ بيشتر

1. مجموعهٔ مقالات اولين همايش آسيب‎شناسي يك انقلاب، آسيب‎شناسي انقلاب اسلامي،تهران: نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري دانشگاه صنعتي شريف، چ1، 1379.

2. مصباح يزدي، محمدتقي، انقلاب اسلامي؛ جهشي در تحولات سياسي تاريخ، تدوين و نگارش: قاسم شبان‌نيا، قم: مرکز انتشارات مؤسسهٔ آموزشي و پژوهشي امام خميني(رحمه الله)، چ1، 1384.

3. ــــــــــــــــــــــــــ ، جامعه و تاريخ از ديدگاه قرآن، [بي‎جا]: مركز چاپ و نشر سازمان تبليغات اسلامي، چ2، 1372.

4. ـــــــــــــــــــــــــ ، عبرتهاي خرداد، تدوين و نگارش: عليرضا تاجيک و حسين شفيعي، قم: مرکز انتشارات مؤسسهٔ آموزشي و پژوهشي امام خميني(رحمه الله)، چ1، 1383.

آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org