قال علي عليه‌السلام : إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ امير مومنان عليه‌السلام مي‌فرمايند: همانا براي شما بهايي جز بهشت نيست، پس به کمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، حکمت456)

 

مقدمهٔ مؤلف

بسم الله الرّحمن الرّحيم

الحمد لله رب العالمين

وصلّي الله علي سيّدنا محمّد وآله الطاهرين

ساليان درازي بود که از وضع برنامه‌هاي درسي در حوزه‌هاي علميه و کمبود مواد و کتب درسي و نارسايي کيفيت تدريس به‌ويژه در زمينهٔ فلسفه، رنج مي‌بردم و آرزو مي‌کردم که شرايطي فراهم شود که بتوان طرحي نو درانداخت و به اين اوضاع، سر و ساماني بخشيد. ولي در شرايط خفقان‌بار رژيم طاغوتي و فشارهايي که مخصوصاً بر روحانيت وارد مي‌کرد، و محدوديت‌ها و تنگناهايي که براي حوزه‌هاي علميه به وجود مي‌آورد، امکان تحقق اين آرزو دشوار مي‌نمود و کاري که موفق شديم در آن دوران انجام دهيم اين بود که در مؤسسهٔ در راه حق، بخش آموزش را تأسيس کرديم و با امکانات بسيار محدود، برنامه ميان‌مدتي براي تکميل دروس گروهي از فضلاي جوان حوزه به اجرا گذاشتيم که شامل موادي مانند تفسير موضوعي قرآن کريم، فلسفه تطبيقي، اقتصاد اسلامي، زبان خارجه و... بود؛ تا اينکه خداي متعال بر ملت مسلمان ايران منت نهاد و مبارزات و فداکاري‌هاي چند‌سالهٔ ايشان را تحت رهبري حضـرت امـام خميني ـ مد ظله العالي ـ به پيروزي رسانيد و رژيم ضد‌اسلامي پهلوي را سرنگون ساخت و شرايط مناسبي براي فعاليت‌هاي سازنده و رشديابنده، فراهم آمد.

بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، نيروهاي رهايي‌يافته از بندهاي استعمار و

استبداد، به تکاپو افتادند و به بازشناسي کمبودها و نارسايي‌ها و رفع و جبران آنها پرداختند و از‌جمله، جامعه روحانيت، که بزرگ‌ترين سهم را در اين انقلاب فرهنگي و سياسي داشت، پس از ده‌ها سال ممنوعيت از ايفاي نقش اساسي خود در بهتر شناختن و بهتر شناساندن حقايق اسلام، و دفاع از مواضع نظري و عملي آن، زمينهٔ مساعدي براي افزودن تلاش‌ها و کوشش‌ها يافت.

ولي دسيسه‌ها و توطئه‌هايي که از طرف دشمنان اسلام چيده مي‌شد و به‌دست بعضي از گروه‌هاي سياسي داخلي به اجرا درمي‌آمد، مجال نمي‌داد که همه روحانيان شايسته، به انجام وظيفهٔ اصلي خودشان بپردازند و شرايط خاص بعد از انقلاب، ايجاب مي‌کرد که بسياري از ايشان در دستگاه‌هاي قانون‌گذاري و قضايي و حتي اجرايي، شرکت کنند تا داستان مشروطيت تکرار نشود و انقلاب از مسير اسلامي خودش منحرف نگردد. در نتيجه به‌جاي اينکه نيروهاي ايشان در جهت رفع کمبودهاي حوزه‌ها و بسط و گسترش امکانات تحصيل علوم ديني به‌کار گرفته شود، بسياري از نيروهاي کارآمد حوزه جذب اُرگان‌هاي ديگر گرديد و بار ديگران را سنگين‌تر و وظايف ايشان را بيشتر و انباشته‌تر ساخت. مخصوصاً که سيل تقاضا از سوي جوانان متعهد براي فراگيري علوم اسلامي و از‌جمله فلسفه الهي سرازير گرديد که در اين زمينه نيز رهنمودهاي رهبر عظيم‌الشأن انقلاب، نقش بسزايي داشت.

بدين‌ترتيب، ضرورت اجراي برنامه‌هاي کوتاه‌مدتي براي تربيت جوانان و آماده ساختن ايشان براي به عهده گرفتن مسئوليت‌هاي ارشادي و تبليغي و فرهنگي در سطح‌هاي متوسط، آشکار گرديد و به اين منظور در برنامه آموزش مؤسسه، تجديد نظري به‌عمل آمد و کلاس‌هاي ديگري با برنامه‌هاي فشرده تأسيس گرديد؛ از‌جمله گزيده‌اي از مسائل فلسفه اسلامي با شيوه‌اي نوين تدريس شد و به‌وسيله بعضي از دانشجويان از نوار، پياده و تکثير گرديد.

سپس به پيشنهاد سازمان تبليغات اسلامي و به‌وسيله گروهي از دانشجويان مؤسسه (گروه پژوهش و نگارش) تکميل شد و تنظيم جديدي يافت و مورد بازنگري قرار

گرفت و به‌صورت کتابي در آمد که هم‌اکنون پيش روي شما خوانندگان عزيز قرار دارد. اميد آنکه گام مؤثري در راه رفع کمبودهاي موجود به‌شمار آيد و مورد عنايت حضرت ولي عصر ـ عجل الله فرجه الشريف ـ واقع شود.

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌وضع پيشين آموزش فلسفه

در ميان دروس حوزه‌ها، فلسفه وضعي خاص و استثنايي داشت و کاستي‌هاي بيشتري در آن به چشم مي‌خورد که مهم‌ترين آنها از اين قرار است:

1. در اثر برداشت‌هاي غلطي که از فلسفه شده بود، اساساً اين درس در بعضي از حوزه‌ها زير سؤال بود و نه‌تنها ضرورتش روشن نبود که رجحانش نيز براي بعضي از افراد، مورد ترديد بود.

البته در حوزهٔ علميهٔ قم، به برکت کوشش‌هاي بزرگاني مانند حضرت امام (مدظله‌العالي) و مرحوم استاد علامه طباطبايي (رضوان‌الله‌عليه)، اين وضع تغيير يافته بود و ديگر کمتر کسي بود که دستخوش چنين وساوسي قرار گيرد، ولي هنوز هم به‌صورت احتياط‌آميزي با فلسفه برخورد مي‌شد.

2. از سوي ديگر، بعضي از علاقه‌مندان به فلسفه که در موضع دفاع در برابر مخالفين قرار گرفته بودند، به يک حالت جزم‌گرايي تعصب‌آميزي نسبت به محتويات کتب فلسفي مبتلا شده بودند و گويي وظيفهٔ خودشان را توجيه همه سخنان فلاسفه مي‌دانستند و اين حالت، نسبت به سخنان صدر‌المتألهين که ناسخ همه سخنان فلاسفه به‌شمار مي‌رفت،‌ شدت و حدت بيشتري داشت و مي‌رفت که فلسفه به‌صورت يک علم نيمه‌تقليدي درآيد و روح نقادي که عامل مهمي براي پيشرفت و شکوفايي علوم است، از بين برود.

3. هدف از آموزش فلسفه نه در کتاب‌هاي درسي کاملاً ذکر شده بود، و نه در جلسات درس درست بيان مي‌گرديد، و دانشجوياني يافت مي‌شدند که پس از صرف سال‌ها عمر خود در خواندن اين کتاب‌ها، به‌درستي درنمي‌يافتند که آموختن فلسفه چه

لزومي دارد و کدام خلأ را پر مي‌کند و در رفع چه نيازي به‌کار مي‌آيد. بسياري از ايشان تنها براساس تقليد از بعضي از بزرگان به آموختن فلسفه مي‌پرداختند و چون صرفيين چنين کرده بودند، ايشان هم چنين مي‌کردند. ناگفته پيداست که اين‌چنين درس‌خواندني تا چه اندازه مي‌توانست پيشرفت داشته باشد.

4. طرح مسائل و تنظيم آنها هم به گونه‌اي نبود که دانشجو به‌آساني دريابد که انگيزهٔ طرح آنها چيست و چه ارتباطي بين آنها وجود دارد، و يا با خواندن بخشي از کتاب، شوق خواندن بخش‌هاي ديگر در او پديد آيد.

5. کتب فلسفي، آکنده از اصطلاحات گيج‌کننده‌اي است که فهم صحيح آنها پس از سال‌ها ممارست، امکان‌پذير است و غالب دانشجويان در سال‌هاي اول، به درک جان کلام موفق نمي‌شوند.

6. در اين کتاب‌ها طبعاً توجهي به مسائل مورد بحث در محافل غربي نشده، چه رسد به اينکه پاسخ‌گوي شبهات جديدي باشد که در عصر حاضر از طرف مکتب‌هاي الحادي مطرح شده و مي‌شود.

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ويژگي‌هاي اين کتاب

با توجه به کمبودهاي ياد‌شده، در اين کتاب سعي کرده‌ايم که حتي‌المقدور آن کمبودها جبران شود و نکات مفيدي رعايت گردد که مهم‌ترين آنها از اين قرار است:

1. نخست، اشاره‌اي گذرا به سير تفکر فلسفي و مکتب‌هاي مختلف آن شده تا اينکه دانشجو تا حدودي به وضع فلسفه در جهان، از آغاز پيدايش آن تاکنون، آگاه شود و ضمناً علاقهٔ او به مطالعهٔ تاريخ فلسفه، جلب گردد.

2. موقعيت کاذبي که در مغرب‌زمين براي علوم تجربي پيش آمده و کمابيش روشنفکران شرقي را هم تحت تأثير قرار داده، مورد ارزيابي قرار گرفته و موقعيت واقعي فلسفه در برابر آنها تثبيت شده است.

3. همچنين رابطه فلسفه با ديگر علوم و معارف، مورد بررسي واقع شده و نياز آنها به فلسفه، اثبات شده است.

4. ضرورت آموختن فلسفه تبيين، و شبهاتي که پيرامون آنها مطرح مي‌شود رفع شده است.

5. قبل از ذکر مسائل هستي‌شناسي، مبحث ‌شناخت‌شناسي آورده شده که منطقاً مقدم است و امروزه هم در جهان، مورد گفت‌وگوهاي فراواني قرار دارد.

6. سعي شده که مسائل به گونه‌اي بيان شود که انگيزهٔ طرح آنها و نيز موارد کاربرد آنها براي دانشجو روشن گردد و نيز به‌صورتي تنظيم شود که علاوه بر رعايت رابطه منطقي بين آنها، شوق دانشجو را در آموختن مباحث بعدي برانگيزاند.

7. همچنين کوشيده‌ايم مطالب طوري بيان شود که دانشجو را به‌سوي تحجر فکري سوق ندهد، بلکه روح نقادي را در وي زنده بسازد.

8. مطالب به‌صورت درس‌هاي جداگانه بيان شده، و به‌طور متوسط خوراک يک جلسه، در يک درس گنجانيده شده است.

9. سعي شده نکته مهم هر درسي، در درس‌هاي بعدي مورد تأکيد و احياناً مورد تکرار قرار گيرد تا بهتر در ذهن دانشجو جاي‌گزين شود.

10. در پايان هر درسي خلاصهٔ مطالب و نيز پرسش‌هايي دربارهٔ آنها ذکر شده که نقش مهمي را در بهتر آموختن، بازي مي‌کند.

با اين همه ما ادعا نمي‌کنيم که اين کتاب، واجد همه شرايط لازم و نکات مفيد مي‌باشد و هيچ عيب و نقصي ندارد، بلکه برعکس، به کمبودهاي آن، هم از نظر محتوا و هم از نظر شکل و قالب، اعتراف داريم و آن را تنها به‌عنوان گامي نخستين در راه رفع کمبودهاي موجود و در جهت يک تحول بنيادي در آموزش علوم اسلامي و به‌ويژه فلسفه، عرضه مي‌داريم و اميدواريم گام‌هاي بعدي به‌وسيله دانشمندان بزرگ و شايسته به‌صورت استوارتر و کامل‌تري برداشته شود.

در پايان، وظيفهٔ خود مي‌دانم از دوستان دانشجويي که در راه تهيه و نگارش اين کتاب

کوشش کرده‌اند، و همچنين از مسئولين محترم سازمان تبليغات اسلامي که وسايل اين کار را فراهم نموده‌اند، تشکر کنم.

نيز لازم است سپاس خود را نثار شهداي والامقام انقلاب اسلامي نمايم که در راه برپايي نظام اسلامي، جان‌هاي پاک خود را فدا کردند و امکان چنين فعاليت‌هاي فرهنگي را فراهم آوردند. همچنين شهدا و معلولين جنگ جاري، و رزمندگاني که هم‌اکنون در راه حفظ دستاوردهاي انقلاب و دفاع از کيان حکومت اسلامي مي‌جنگند. از خداوند متعال، پيروزي نهايي ايشان و موفقيت روزافزون همه خدمتگزاران به اسلام و مسلمين را درخواست مي‌کنم و طول عمر پربرکت رهبر کبير انقلاب را تا زمان ظهور حضرت ولي عصر ـ عجل الله فرجه الشريف ـ و توفيق قدرداني از نعمت وجود ايشان و همه نعمت‌هاي مادي و معنوي الهي را مسئلت دارم، و اميدوارم همه مردم مسلمان ايران و از‌جمله اين خدمتگزار کوچک، به انجام وظايفشان موفق شوند و همگي از ياران حضرت مهدي ـ ارواحنا لتراب مقدمه الفداء ـ محسوب گردند. همه سپاس‌ها و ستايش‌ها از آنِ پروردگار متعالي است که اين نعمت‌هاي بي‌شمار را به ما ارزاني داشته و مي‌دارد.

 

قم ـ محمد‌تقي مصباح يزدي

تيرماه 1363 شمسي

آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org