- جلسه اول: مفهوم صبر
- جلسه دوم: «صبر»؛ جوهره انسانيت
- جلسه سوم: صبر در قرآن
- جلسه چهارم: شيوههاي پرورش روحيه صبر
- جلسه پنجم: صبر، تمرين تقويت اراده
- جلسه ششم: صبر محک خلوص ایمان
- جلسه هفتم: شبهات شیطانی
- جلسه هشتم: صبر، روح عبادات
- جلسه نهم: ايمان، شرط نجات
- جلسه دهم: پیامبر صلوات الله علیه، مأمور به صبر
- جلسه يازدهم: پايداري با خداجويان
- جلسه دوازدهم: انبياء پيشين، الگوهايي براي صبر
- جلسه سيزدهم: امام حسن (عليهالسلام)، اسوه صبر
- جلسه چهاردهم:پيامبر(ص)، نماد شكيبايي
- جلسه پانزدهم: نگاهي به «صبرنامه» علي(ع)
- جلسه شانزدهم: صبر، پلكان رشد و تعالي
- جلسه هفدهم: ملاك برتري اعمال
- جلسه هجدهم: والاترين صبر
- جلسه نوزدهم: ولايت، متمم توحيد
- جلسه بيستم: صبر و احكام تكليفي
- جلسه بيست و يكم: صبر و شكيبايي، يا دعا و تضرع
- جلسه بيست و دوم: خويشتنداري، يا برخورد با خطاكار
- جلسه بيست و سوم: صبر و تقيه
- جلسه بيست و چهارم: صبر در برابر حرف مردم
- جلسه بيست و پنجم: راهي براي كسب ملكه صبر
- جلسه بيست و ششم: تشويق به صبر در روايات
صدا/فیلم | اندازه |
---|---|
برايشنيدنصدايجلسهكليككنيد | 10.58 مگابایت |
بسم الله الرحمن الرحيم
آن چه پيشرو داريد گزيدهاي از سخنان حضرت آيتالله مصباحيزدي (دامتبركاته) در دفتر مقام معظم رهبري است كه در تاريخ 92/05/14، مطابق با بيست و هفتم رمضان 1434 ايراد فرمودهاند. باشد تا اين رهنمودها بر بصيرت ما بيافزايد و چراغ فروزان راه هدايت و سعادت ما قرار گيرد.
تشويق به صبر در روايات
در جلسه گذشته عرض کردیم که در قرآن کریم براي ترغيب مردم به کسب فضلیت صبر روشهای مختلفی به کار گرفته شده، اما با توجه به فرصت محدود اين جلسات، فقط به روش عامی که براي همه اقسام صبر کارآیی دارد، اشاره شد. خلاصه آنچه گفته شد اين است كه انبیا در پي اين بودند كه به مردم بفهمانند زندگی اين دنیا بسیار کوتاه و زودگذر است، و در واقع سفری است برای رسيدن به مقصد اصلی و دائمی انسان كه حيات اخروي است. بنابراین بهرهمندي از لذتها و نعمتهاي اين عالم، و نيز سختیها و مشكلاتش نباید براي انسان اصالت داشته باشد؛ بلکه باید همه آنها را با نعمتها، و نيز عذابهاي آخرت مقايسه كرد.
روشن است كه اين بيان براي تشويق كساني كه خدا را قبول داشته و به معاد اعتقاد دارند، كارساز است. در اين شيوه فضيلت صبر در ارتباط با خدای متعال و مقايسه دنيا با آخرت معنا پیدا میکند؛ چون صحبت از صبر در اطاعت خدا، صبر از معصیت خدا و صبر بر بلایی که خدا برای انسان مقدّر فرموده، و پاداشهايي كه خداوند براي صابرين وعده داده، بود. ولی لطف و عنايت خدای متعال نسبت به همه مردم اقتضا میکند حتي كساني هم كه اعتقاد به خدا و معاد ندارند به راه کمال و سعادت جذب شوند. از همينرو در قرآن کریم و همچنين روایات شریفه از شیوههای مختلفی متناسب با عقايد و روحیات گروههاي مختلف براي ترغيب به صبر استفاده شده است. از جمله اين شيوهها استفاده آراء محموده، يا بيانات عامي است كه مبتنی بر توحید و معاد نیست. همچنانكه اين شيوه در همه فرهنگها كمابيش رايج است كه از قضایا و گزارههای غير برهاني با مقبولیت عمومی براي ترويج اخلاقیات عام انسانی استفاده ميكنند؛ گزارههاي خطابی يا جدلي نظير امثال و حِکم كه نمونههايي از آن را در همه فرهنگها ميتوان يافت و کارآیی و تأثيرگذاري زيادي هم در بين مردم دارد. به عنوان مثال ميتوان به اين شعر معروف اشاره كرد كه در جامعه ما براي تشويق ديگران به صبر از آن استفاده ميشود:
صبر و ظفر هر دو دوستان قدیماند در اثر صبر نوبت ظفر آید
اين، از آراء محموده است كه در اخلاق عمومی به عنوان یک حكم عقلی از آن استفاده میکنند. البته منظور از حكم عقلي در اينجا، برهان نیست؛ بلكه حكمي است كه مبتنی بر مقدمات عقلی است. در منابع دیني هم موارد فراواني را ميتوان يافت كه از شيوههاي جدل، خطابه، و موعظه براي وا داشتن افراد به انجام كار خوب، يا ترک کار بد استفاده شده است. البته ارزش معرفتي چنين شيوههايي با وجود کارآیی آنها، با ارزش برهان يكسان نیست.
به عنوان نمونه ميتوان به اين آيات اشاره كرد: «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا * إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا؛1 يقيناً سختی با راحتی توأم است»؛ «سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْرًا؛2 خداوند بعد از دشواری آسانی قرار میدهد». روشن است كه استفاده از این روش تربیتی برای این است که مردم به آينده امیدوار باشند و از شكستها، سختيها و گرفتاريها سرخورده و ناامید نشوند و به تلاش خود ادامه دهند، تا با کمک خدا به نتیجه برسند. همچنين روایات متعددي را ميتوان يافت كه در آنها براي تشويق مردم به صبر از اين روش استفاده شده كه در اين جلسه به بعضي از آنها اشاره ميكنيم.
در بحارالانوار از امیرالمؤمنین صلواتالله علیه نقل شده كه ايشان فرمودند: «لَا يَعْدَمُ الصَّبُورُ الظَّفَرَ وَ إِنْ طَالَ بِهِ الزَّمَان؛3 کسی که صبر و شکیبایی دارد، از پیروزی و موفقیت محروم نمیشود؛ حتي اگر زمان طولانی بگذرد.» به تعبير ديگر، دیر و زود دارد؛ اما سوخت و سوز ندارد. روایت ديگري را ابوبصیر از حضرت صادق سلامالله علیه نقل فرموده كه در آن از لحنی استفاده شده كه مشابه آن را در روایات دیگر كمتر ميتوان يافت. اين روايت با سند معتبر در کافی شریف نقل شده است: «إِنَّ الْحُرَّ، حُرٌّ عَلَى جَمِيعِ أَحْوَالِهِ؛ إِنْ نَابَتْهُ نَائِبَةٌ، صَبَرَ لَهَا؛ وَ إِنْ تَدَاكَّتْ عَلَيْهِ الْمَصَائِبُ، لَمْ تَكْسِرْهُ؛ وَ إِنْ أُسِرَ وَ قُهِرَ وَ اسْتُبْدِلَ بِالْيُسْرِ عُسْراً، كَمَا كَانَ يُوسُفُ الصِّدِّيقُ الْأَمِينُ صلواتالله عليه، لَمْ يَضْرُرْ حُرِّيَّتَهُ أَنِ اسْتُعْبِدَ وَ قُهِرَ وَ أُسِرَ وَ لَمْ تَضْرُرْهُ ظُلْمَةُ الْجُبِّ وَ وَحْشَتُهُ وَ مَا نَالَهُ أَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْهِ فَجَعَلَ الْجَبَّارَ الْعَاتِيَ لَهُ عَبْداً بَعْدَ إِذْ كَانَ لَهُ مَالِكاً، فَأَرْسَلَهُ وَ رَحِمَ بِهِ أُمَّةً؛ وَ كَذَلِكَ الصَّبْرُ يُعْقِبُ خَيْراً؛ فَاصْبِرُوا وَ وَطِّنُوا أَنْفُسَكُمْ عَلَى الصَّبْرِ، تُوجَرُوا»4. امام عليهالسلام در ابتدا ميفرمايد: آزاده کسی است که در احوال و كارهايش آزاده باشد و در هيچ حالي زیر بار رقّیت و بندگي ديگران نرود. آن حضرت با آغاز كلام خود با اين لحن قصد داشتند اين مساله را به عنوان مبناي نتایجی که در ادامه به آن اشاره ميكنند، معرفي كنند. آن حضرت در ادامه میفرمایند: اگر مشکل يا بلایی برای چنين كسي پیش بیاید، با استمداد از روح آزادگیاش، در برابر آن صبر میکند. امام صادق با اين فرمايش، صبر را لازمه آزادگی عنوان كردند. گويا کسی که در برابر مشكلات صبر نمیکند، عنان اختیارش را به دست عواطف و احساسات منفی خود داده و به فرمان آنها داد و فریاد سر ميدهد و بيتابي میکند؛ این، در واقع نوعي بردگی است؛ اما کسی که آزاده است، اختیار خودش را در دست دارد و ميتواند خود را کنترل کند.
انسان آزاده هر چه مصيبت بر سرش بریزد و او را زير فشار قرار دهد، او آنچنان قوی است كه هیچ مصیبتی نمیتواند او را در هم بشکند؛ حتی اگر اسیر و مقهور شخص ديگري شود، و راحتیاش به سختی و دشواری تبدیل گردد و در تنگناي زندگی قرار گيرد، او شكست نمیخورد و آزادگیاش را حفظ میکند؛ همچنانكه یوسف صدیق صلواتالله علیه اسیر شد و او را مانند بردهای، به غلامی فروختند؛ مالکش او را امر و نهی میکرد و او مجبور بود هر چه ارباب میگويد، عمل کند؛ ولی همه این فشارها باعث نشد دست از آزادگياش بردارد و تن به ذلت بدهد. حتي ظلمات و تنگناي چاه هم به حرّیتش ضربه نزد. يوسف در برابر همه اين سختیها خود را نباخت و صبر كرد، تا اينكه سرانجام زورمداری که او را به غلامي خریده بود، بندهء او شد؛ یوسف به سلطنت رسید و مالك، زیر دست و مطیع امر او شد. صبر این چنین به دنبال خود خیر و بركت دارد. پس شما هم شكيبا باشید و صبوري را به نفس خود تلقین کنید؛ مطمئن باشيد كه سرانجام پیروز خواهید شد. همچنانکه ملاحظه كرديد، اين فرمايش امام صادق عليهالسلام بیاني خطابی است كه در آن از تمثیل استفاده شده است؛ از مثالی که واقعاً در روحیه آدمي اثر میگذارد.
يكي ديگر از شيوهها بيان اين نكته است كه اصلاً زندگی دنیا بدون سختی امكان ندارد و چارهاي جز صبر بر سختها وجود ندارد؛ همچنانكه قرآن ميفرمايد: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي كَبَدٍ»5؛ يعني اصلاً زندگی انسان توأم با رنج است؛ از همينرو آدمي نباید از رنج بترسد و از آن فرار کند. در بعضی از روایات همين مضمون در خصوص مؤمنین چنين بيان شده كه ایمان بدون مشکلات و ابتلاء امكان ندارد. يعني علاوه بر اينكه زندگي دنيا توأم با رنج و سختي است، انسان مؤمن براي حفظ ايمانش بیش از دیگران در معرض ابتلاء قرار دارد و براي بهرهمندي از نتایج ايمان باید هزینه آن را كه صبر است، بپردازد. در اينجا به عنوان نمونه به چند روايت با اين مضمون اشاره ميکنيم.
در کافی شریف از امام صادق صلواتالله علیه نقل شده كه ايشان فرمودند: «أَرْبَعٌ لَا يَخْلُو مِنْهُنَ الْمُؤْمِنُ أَوْ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ مُؤْمِنٌ يَحْسُدُهُ وَ هُوَ أَشَدُّهُنَّ عَلَيْهِ وَ مُنَافِقٌ يَقْفُو أَثَرَهُ أَوْ عَدُوٌّ يُجَاهِدُهُ أَوْ شَيْطَانٌ يُغْوِيهِ»6؛ يعني مؤمن از مواجهه با چهار مشكل در امان نيست و حد اقل يكي از آنها به او هجوم میآورد: اولين مشکل این است که برادر مؤمنش نسبت به او حسد ميورزد و به واسطه حسادتش باعث آزار و اذیت او میشود. امام عليهالسلام میفرماید: این مشكل، سختترین بلایی است که يك مؤمن ممكن است در این عالم به آن مبتلا شود؛ چون مؤمن ميتواند در مقابل حسادت و آزار و اذيت فردي غير مؤمن، متقابلاً با او برخورد کند، يا حد اقل در دل نسبت به او کینه داشته باشد؛ اما در برابر مؤمن نه تنها حق دشمني و برخورد متقابل ندارد، بلكه باید نسبت به او با احترام رفتار کند و حتي نميتواند بغض او را در دل بگيرد. از همين رو تحمل حسد برادر مؤمن از سایر بلاها سختتر و مشکلتر است.
دومين مشكلي كه ممكن است مؤمن با آن مواجه شود منافقي است كه در صدد يافتن لغزشها و خطاهاي او است، تا روزي از آنها بر عليه او استفاده كند. سومين مشكل، دشمنی است که علناً از در جنگ با مؤمن در میآید. چهارمين گرفتاري انسان مؤمن هم وسوسههای شیطانی است که هیچ مؤمنی غير از انبیا و معصومین صلواتالله علیهم اجمعین از آنها در امان نیست.
اگر انسان به اين نكته توجه داشته باشد كه همه مردم ابتلائاتی دارند، تحمل مشكلات و گرفتاريها برايش آسانتر ميشود. از بعضي روایات چنين ميتوان استفاده كرد که بر اساس تدبیر الهی ترفیع درجه مؤمن متوقف بر صبر بر مصائب و گرفتاريها است؛ از همينرو خداوند مشكلاتي را برایش به وجود میآورد، تا او با صبر بر آنها به مقامات عالیتري نايل شود.
امام صادق عليهالسلام در روايت ديگري ميفرمايد: «لَوْ أَنَّ مُؤْمِناً فِي جَزِيرَةٍ مِنْ جَزَائِرِ الْبَحْرِ لَابْتَعَثَ اللَّهُ لَهُ مَنْ يُؤْذِيه»7؛ يعني اگر مؤمنی به تنهايي در جزیره دورافتادهاي زندگی کند، خدا کسی را به آن جزیره ميفرستد، تا اذیتش کند. چرا؟ چون مؤمن باید آزموده شود؛ بر خلاف كافر كه خدا وسایل خوشیاش را در اين دنيا فراهم ميکند؛ اما بهرهمندي كافر از آنها در واقع عذاب املاء و استدراج است. خداوند در قرآن میفرماید: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللّهُ لِيُعَذِّبَهُم بِهَا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ»8؛ يعني خدا کفار را آرام، آرام به سوي عذاب میکشاند، تا عذابشان سختتر شود. در حاليكه خدا برای مؤمن گرفتاریهايي را پیش میآورد، تا به وسيله آنها او را بيازمايد و در نتيجه تحمل و صبر در مقابل آنها درجاتش عالیتر شود. از همينرو حتی اگر مؤمن در جزیرهاي تنها باشد، خداوند كسي را براي آزار و اذيت او ميفرستد.
در روايت ديگري نقل شده است: «كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليهالسلام فَشَكَا إِلَيْهِ رَجُلٌ الْحَاجَةَ فَقَالَ لَهُ اصْبِرْ فَإِنَ اللَّهَ سَيَجْعَلُ لَكَ فَرَجاً قَالَ ثُمَّ سَكَتَ سَاعَةً ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى الرَّجُلِ فَقَالَ أَخْبِرْنِي عَنْ سِجْنِ الْكُوفَةِ كَيْفَ هُوَ فَقَالَ أَصْلَحَكَ اللَّهُ ضَيِّقٌ مُنْتِنٌ وَ أَهْلُهُ بِأَسْوَإِ حَالٍ قَالَ فَإِنَّمَا أَنْتَ فِي السِّجْنِ فَتُرِيدُ أَنْ تَكُونَ فِيهِ فِي سَعَةٍ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ الدُّنْيَا سِجْنُ الْمُؤْمِن»9؛ يكي از اصحاب امام صادق صلواتاللهعليه نقل ميكند: روزی خدمت امام عليهالسلام نشسته بوديم. كسي آمد و از سختیها و گرفتاریهای زندگیاش گلايه کرد. حضرت ابتدا در پاسخ او فرمودند: صبر کن! انشاءالله خدا برایت فرجی میرساند. اما بعد از مقداري تأمل پرسيدند: وضع زندان كوفه چگونه است؟ گويا آن شخص متوجه نشد که قصد امام از اين سوال چيست. لذا در پاسخ، عرض كرد: جای بسيار بدی است؛ محلي بسيار تنگ، کثیف و متعفن است كه زندانیان آن در بدترين حالات گرفتارند. امام عليهالسلام هم به او فرمودند: توجه داشته باش! تو در واقع در زندان هستي؛ آيا توقع داری در زندان به تو خوش بگذرد؟ مگر نشنیدی که دنیا زندان مؤمن است؟ دنیا همین است؛ توقع نداشته باشيد مثل بهشت باشد.
در بعضي از روایات نقل شده است: بلا به اندازه ایمان است؛ هر کس ايمانش قویتر و محکمتر باشد، بلایش بیشتر است. پس اگر بلا و گرفتاريتان زیاد است، نگران نباشید. اين، نشانه زياد بودن ایمانتان است. در روایت ديگري امام صادق صلواتالله علیه فرمودند: «إِنَّ عَظِيمَ الْأَجْرِ لَمَعَ عَظِيمِ الْبَلَاءِ وَ مَا أَحَبَّ اللَّهُ قَوْماً إِلَّا ابْتَلَاهُم؛10 مزد و پاداش فراوان با بلای زیاد توأم است و خدا هیچ مردمی را دوست نمیدارد، مگر آنکه آنها را مبتلا میکند.»
دسته ديگري از روایات اختصاص به کسانی دارد كه اهل ولایت اهل بیت صلواتالله عليهم اجمعين هستند. البته بر اين گروه مؤمن هم اطلاق ميشود؛ ولي در اين روايات اين خصوصيت مورد تأکید قرار گرفته است. از جمله، روایتی است كه در آن ابوهاشم جعفری میگوید روزي خدمت امام عليهالسلام رسیده و از بدهكاري و فقر شكايت كردم. آن حضرت در پاسخ فرمودند: شما ثروت زيادي دارید. من با تعجب گفتم: من بدهي زيادي دارم و هيچ پولي براي پرداخت آنها ندارم. شما چگونه ميفرماييد من ثروتمند هستم؟ امام باز تأكيد كردند: شما ثروت زيادي داريد. امام كه تعجب ابوهاشم را ديدند، فرمودند: آيا تو حاضری محبت ما را در برابر همه گنجهای دنیا بدهی؟ ابوهاشم در پاسخ عرض كرد: به خدا سوگند حاضر نیستم همه گنجهای عالم را به من بدهند و در مقابل محبت شما را از دست بدهم. امام هم فرمودند: پس تو چیزی داری که ارزشش از همه گنجهای عالم بیشتر است. پس چرا میگویی فقیرم؟
در روایت ديگري امام باقر سلامالله علیه میفرماید: «مَا يُبَالِي مَنْ عَرَّفَهُ اللَّهُ هَذَا الْأَمْرَ أَنْ يَكُونَ عَلَى قُلَّةِ جَبَلٍ يَأْكُلُ مِنْ نَبَاتِ الْأَرْضِ حَتَّى يَأْتِيَهُ الْمَوْت»11؛ يعني کسی که خدا معرفت ما اهل بیت را به او داده، اگر به تنهايي بر قله کوهی زندگی کند و خوراکش فقط گیاهانی باشد که از زمین میرویند، نگران نباشد؛ زيرا چیزی دارد که ارزشش از همه دنیا بیشتر است.
دسته ديگري از روايات هست كه سطح آنها بالاتر از اين است. كساني هستند که اگر به بلایی مبتلا شوند، لازم نيست براي تسلاي خاطر به آنها يادآوري شود كه در آخرت اجر صبر بر اين بلا را خواهند ديد، يا اهل بیت ايشان را شفاعت خواهند كرد. آنها میگویند: ما مملوکیم؛ مالک ما خداست؛ مالک به هر صورتي كه بخواهد، ميتواند با مملوكش رفتار کند. ما حق نداریم به خدا بگوییم چگونه با ما رفتار کن. او مالک ماست؛ اگر بخواهد خوشی میدهد؛ بنده هم بايد او را شکر کند؛ اگر هم بخواهد گرفتاری میدهد؛ بنده هم بايد بر بلا صبر كند. جاي هيچ نگرانی هم نيست. چون او حكيم است و هر گونه با بندهاش رفتار كند، بر اساس حكمت است. بنده بايد وظيفه بندگياش را انجام دهد و به بقيه امور كاري نداشته باشد.
خداوند چنین بندگاني هم دارد. اما از اين عجیبتر بندگاني هستند كه سطحشان بالاتر از اين است؛ كساني كه در هنگام بلا و مصيبت با خدا عشقبازی میکنند. اگر عاشقی اسیر دست معشوق باشد، میخواهد اثبات کند که همه هستياش را برای او میدهد؛ کمال لذتش در این است که سختیها را در مقابل او تحمل کند تا به او اثبات کند که براي خودش چيزي قايل نيست. کسی که خدا را عاشقانه دوست دارد، میگوید من همه چیز را برای تو میخواهم؛ آرزوی من رضایت و خشنودی تو است؛ میگویی بلا را تحمل کن؛ چشم! چه از این بهتر؛ هر چه تو بگویی، همان را انجام ميدهم؛ چرا؟ چون تو دوست داری؛ من میخواهم بگویم دوستت دارم. همچنانكه امام صادق عليهالسلام در روايتي کسانی را که خدا را عبادت میکنند به چند دسته تقسيم كرد و فرمود: بعضی خدا را از ترس عذاب عبادت ميكنند؛ گروهي نيز امید به ثواب بستهاند؛ «لَكِنِّي أَعْبُدُهُ حُبّاً لَه»12؛ من خدا را پرستش میکنم، چون او را دوست دارم. عاشق در برابر كاري كه برای معشوق انجام ميدهد، مزد نمیخواهد.
بعضی از بندگان خدا اينگونهاند که در مقابل تحمل بلا و مصيبتها فقط با خدا معاشقه میکنند و ميگويند: خدايا، ببین؛ من اين بلا را به خاطر تو تحمل میکنم. سیدالشهدا عليهالسلام پس از آن كه تیر سه شعبه را از گلوی حضرت علیاصغر کشیدند، مقداري از خوني را كه از گلوي طفل شيرخواره جاري شده بود، به آسمان پاشیدند و قدری از آن هم به محاسنشان مالیدند و فرمودند: آن چه این مصیبت را بر من آسان میکند اين است كه در برابر ديدگان خدا اين مصيبت بر من نازل شد؛ «هَوَّنَ عَلَيَّ مَا نَزَلَ بِي أَنَّهُ بِعَيْنِ اللَّه»؛ معشوق من میبیند که من برای او چه میکنم؛ من چیزی دیگری نمیخواهم.
اگر خدای متعال شمهای از چنین معرفت و محبتي را به كسي بدهد، خیلی اوج میگیرد و اصلاً در زندگی برایش تلخی معنا ندارد؛ براي چنين كسي تحمل سختترین مصیبتها لذیذترین رفتار است؛ زيرا از نظر او موقعیتي است كه اوج وفاداریاش را به محبوب نشان بدهد. برای یک عاشق چه چیزی بهتر از این؟!
اگر خدای متعال بر ما منت بگذارد و محبت اهل بیت و در مرتبه بالاتر، محبت خدای اهل بیت را كه سرچشمه اصلي همه محبتهاست، به ما مرحمت کند، تحمل همه سختیها برای ما آسان میشود و اصلاً به استقبال مشكلات خواهيم رفت.
امیدواریم خدای متعال به برکت اولیائش، کسانی که در این ماه رمضان عبادتهای خالص داشتند، گوشه چشمی هم به ما بکند و به ما هم شمهای از این معارف عنایت بفرماید.
والسلام علیکم ورحمةالله و برکاته
1. شرح(94)، 5-6.
2. طلاق(65)، 7.
3. بحارالانوار، ج 68، ص 95.
4. كافي، ج 2، ص 89.
5. بلد(90)، 4.
6. كافي، ج 2، ص 250.
7. همان، ج 2، ص 251.
8. توبه(9)، 55.
9. كافي، ج 2، ص 250.
10. كافي، ج 2، ص 252.
11. كافي، ج 2، ص 245.
12. الأمالي للصدوق، ص 38.
آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org