قال علي عليه‌السلام : إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ امير مومنان عليه‌السلام مي‌فرمايند: همانا براي شما بهايي جز بهشت نيست، پس به کمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، حکمت456)

صدا/فیلماندازه
براي‌شنيدن‌صداي‌جلسه‌كليك‌كنيد10.48 مگابایت

بسم الله الرحمن الرحيم

 

آن چه پيش‌رو داريد گزيده‌اي از سخنان حضرت آيت‌الله مصباح‌يزدي (دامت‌بركاته) در دفتر مقام معظم رهبري است كه در تاريخ 92/05/13، مطابق با بيست و پنجم رمضان 1434 ايراد فرموده‌اند. باشد تا اين رهنمودها بر بصيرت ما بيافزايد و چراغ فروزان راه هدايت و سعادت ما قرار گيرد.

 

راهي براي كسب ملكه صبر

 

در جلسات گذشته با استفاده از منابع دینی، مباحثي در باره مفهوم و جايگاه صبر در فرهنگ اسلامی مطرح شد. ان‌شاءالله در اين جلسه در باره راه‌هاي کسب ملکه صبر گفت‌وگو مي‌كنيم. البته جا دارد با توجه به راهنمايي‌هاي آیات و روایات براي هر يك از اقسام صبر در اين زمينه به صورت گسترده‌تري بحث شود؛‌ ولي در اين جلسه سعي مي‌كنيم، بر اساس آموزه‌های ديني تحلیلي کلی که شامل همه اقسام صبر شود، ارائه کنیم.

در جلسات پيشين گفتيم صبر يعني مقاومت در مقابل عاملی که انسان را به رفتار نامطلوبی می‌خواند؛ بر اساس اين تعريف انسان با زمینه يا عاملی مواجه است که او را به رفتاری نامطلوب دعوت مي‌کند؛ اين عامل ممکن است ميل انسان و يا جذابيت يك معصیت باشد؛ يا انفعال شخص در برابر بلا و مصیبت، که او را به جزع و فزع وادار مي‌كند؛ یا عوامل نفساني يا بيروني كه انسان را از انجام تكليفش  باز مي‌دارد. اين عوامل هر چه باشند، به طور کلی مي‌توان گفت منشأ آنها طغیان غرایز است.

خدای متعال در وجود انسان کشش‌هایی قرار داده که آدمي را وادار به حرکت و انجام فعاليت‌هاي مختلف می‌کند. اين عوامل كه در مكاتب مختلف روان‌شناسي به اسامي گوناگوني از قبيل غرایز، احساسات، عواطف و سوائق ناميده مي‌شوند، به منزله موتور حرکت انسان است و بدون آنها آدمي انگیزه‌ای برای هيچ فعالیتي نخواهد داشت؛ نه غذا می‌خورد؛ نه به دنبال تشکیل خانواده می‌رود؛ نه به دنبال پست و مقام اجتماعی خواهد بود؛ و نه حتی به عبادت می‌ايستد. موتور محرک انسان این عوامل هستند؛ اما اين عوامل حد و مرزی نمی‌شناسند. خدای متعال در كنار آنها عامل دیگری را در انسان قرار داده که به منزله چراغ راه است. اين نور كه راه پيش روي آدمي را روشن مي‌كند و در تاريكي‌ها هدايت‌گر او است، عقل است. هم‌چنين خداوند قدرت اراده را به انسان داد تا در جاهایی که عقل ورود به آنها را تجویز نمی‌کند، ترمز آدمي باشد. اگر قواي محرک نباشد، انگيزه‌اي برای سیر و حرکت در شخص پیدا نمی‌شود؛ بدون چراغ هم آدمي از راه منحرف مي‌شود و يا در دره‌اي سقوط مي‌كند؛ بدون ترمز نيز انسان وسيله‌اي براي محدود كردن تمايلات سركش خود و كنترل رفتارهايش نخواهد داشت. تعبير ديگري كه براي کنترل رفتارها مي‌توان به كار برد، «صبر» است. پس آنچه در برابر صبر وجود دارد طغیان غرایز و تمايلات است. از سوي ديگر غرايز، عواطف و احساسات كه حد و مرزي نمي‌شناسند، در صورت تجاوز از حد خود و افسارگسیختگي، آدمي را به ورطه خطر می‌کشانند و عامل بازدارنده‌ای براي کنترل آنها لازم است كه همه اقسام آن «صبر» ناميده می‌شود.

علاقه به هر يك از لذت‌های مادي دنیا آدمي را به سوي معصیت می‌کشاند؛ ايستادگي در برابر جذابيت اين لذت‌ها و ترك گناه، صبر از معصيت است. راحت‌طلبي و تن‌آسايي كه نوع ديگري از لذت‌هاست، مانع از اين می‌شود که انسان خود را براي انجام تكاليف و عباداتش به زحمت بیاندازد؛ مبارزه با اين عامل صبر بر طاعت است. انفعال آدمي در برابر سختی‌ها و مصائب نيز شخص را به انجام رفتارهاي نامتعادل و در نتيجه جزع و فزع و بي‌تابي وا می‌دارد؛ آنچه مانع چنين رفتاري مي‌شود قدرت صبر است كه به كمك آن شخص مي‌تواند سختی‌ها را تحمل كند و آنها را بپذیرد. اين، صبر بر مصيبت است.

در اين موارد عقل، آدم را به راه درست هدايت می‌کند و ترمز اراده او را در کنترل کردن غرايز ياري مي‌كند. مجموع اين فرايند كه به صورت حالت ثابت نفسانی در آمده، ملکه صبر ناميده مي‌شود. پس، هم‌چنان‌كه گفته شد، آن چه مانع از رسيدن آدمي به این فضلیت مي‌شود طغیان غرایز، احساسات، عواطف، غرايز حیوانی‌ و وساوس نفسانی‌ است و ما براي مبارزه با آنها و كسب فضلیت صبر باید به دنبال عاملي باشيم كه آنها را تضعیف کند؛ امري كه به واسطه آن ثمره ديگري عايد ما مي‌شود كه بيش از نتيجه پيروي از تمايلات نفساني به نفع ما است.

در مناجات شعبانیه جمله زيبايي وارد شده كه بسيار پرمعنا است؛ «إِلَهِي لَمْ يَكُنْ لِي حَوْلٌ‏ فَأَنْتَقِلَ‏ بِهِ عَنْ مَعْصِيَتِكَ إِلَّا فِي وَقْتٍ أَيْقَظْتَنِي لِمَحَبَّتِكَ وَ كَما ارَدْتَ انْ أَكُونَ كُنْتُ». عامل جذب انسان به سوي معصیت لذتی است که در معصیت نهفته و غرایز، آدمي را به سوي آن سوق مي‌دهد. در اين‌جا بايد چيزي شیرین‌تر از آن لذت باشد كه آدمي به خاطر آن، از این لذت زودگذر صرف نظر کند. اين چيز گاهی منفعتي دنیوی است؛ هم‌چنان‌كه براي باز داشتن از مصرف مواد مخدر، الکل و دخانیات، زيان‌ها و تبعات سوء مصرف آنها گفته مي‌شود، تا انسان متوجه شود كه اگر سلامت جسمي‌اش را که لذت آن ماندگارتر  و بیشتر از لذت محدود و زودگذر مصرف آن مواد است،‌ مي‌خواهد،‌ بايد از آنها صرف نظر کند. این شيوه‌اي است كه مؤمن و کافر مي‌توانند از آن استفاده کنند. اما دین امر اساسي‌تر دیگری را مطرح مي‌كند، تا دلبستگی انسان به لذت‌های زودگذر دنيا را کم کند؛ لذت‌های پايان‌ناپذيري که نه از نظر زمان قابل مقایسه با لذت‌هاي دنيا است؛ و نه کیفیت آنها را مي‌توان با معيارهاي دنيايي سنجيد؛ حظّ و بهره‌اي بي‌نهايت كه در عالم آخرت نصيب كساني مي‌شود كه از لذت‌های گذراي اين دنیا صرف نظر کرده‌اند.

در مکاتب بشري كه اعتقاد به معاد مطرح نیست، اين باب بسته است؛ اما در همه ادیان آسماني معاد و زندگی آخرت به عنوان يك اصل مورد تأكيد قرار گرفته است. يكي از نتايج اعتقاد به معاد اين است كه دستورات قرآن و احادیث برای کسب ملكه صبر و وا داشتن مسلمانان به صبوري و مقاومت، مبتنی بر همین آموزه است. قرآن در موارد مختلفی اصرار دارد بر این که دنیا و آخرت و لذت‌هاي آنها را با يك‌ديگر مقایسه کند. به عنوان مثال در سوره آل‌عمران می‌فرماید: «زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَآءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا؛‌1‌ براي همه مردم دوست داشتن شهوات زينت داده شده ]و لذت‌ها و جاذبه‌هايی در آنها قرار داده شده كه مردم را به سوي آنها مي‌كشاند[، چیزهایی از قبيل همسران، فرزندان، گنجينه‌های طلا و نقره، مرکب‌های زیبا و تندرو، گله‌های گاو و گوسفند و شتر و کشتزارهای حاصلخیز». خداوند می‌فرماید ما جاذبه‌اي براي رفتن به سوي اين امور در وجود انسان قرار دادیم كه عامل حرکت او است؛ اگر انسان به اين امور تمایل نداشته باشد، به دنبال کار و زندگي نمی‌رود و طولی نمی‌کشد كه حیات بشري نابود مي‌شود. این چيزها ابزاری است برای تداوم زندگی دنیا، و البته زندگی دنیا معبري است برای حيات آخرت؛ به عبارت ديگر زندگي اين دنيا اصالت ندارد؛ اصل، زندگی ابدی و همیشگی آخرت است که لذائذ آن هم بي‌پايان است و قابل مقايسه با لذت‌هاي اين دنيا نيست. قرآن بعد از ذكر نعمت‌هاي دنيا، در آيه بعد به بيان پاداش‌هایی که در آخرت برای مؤمنین تدارك ديده شده، مي‌پردازد و آنها را خیلی بهتر است از نعمت‌هاي اين دنيا معرفي مي‌كند.

مشابه چنين مقايسه‌اي با لحني صريح‌تر در سوره حدید هم ديده مي‌شود: «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطَامًا؛‌2‌ بدانید! زندگی اين دنیا بازیچه و سرگرمی است؛ مايه فخرفروشیِ بیجا بين شما است؛ زمينه فزون‌طلبی در مال و منال دنیا است؛ همه اين‌ها مثل بارانی است كه در فصل بهار ببارد و گیاهاني را بروياند كه زيبايي و طراوت آنها موجب خوشحالي و تعجب کشاورزان مي‌شود؛ اما طولی نمی‌کشد که همه اين گياهان زرد و پژمرده شده و در زماني كوتاه به خس و خاشاكي خشک تبديل می‌شود.»  دنیا همین است؛ لذت‌ها، خوشی‌ها و سرگرمی‌هایی دارد كه بازیچه‌هایی است؛ ولي طولی نمی‌کشد که همه آنها تمام می‌شود. در ادامه اين آيه مي‌فرمايد: «وَفِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ»؛ يعني در عالم ديگر سر و کار شما با خداست که شما را به خاطر گناهان‌تان عذاب كند، يا مشمول عفو و آمرزش او قرار گيريد. شما کدام يك را انتخاب می‌کنید؟ بازیچه و سرگرمی موقتی و دعواهای کودکانه بر سر این اسباب‌بازی‌ها، یا معامله با خدا و بهره‌مندي از بهشت برین، لذت‌های ابدی و مقامات قرب الهی که مخصوص اولیای خدا است؟ قرآن ويژگي‌هاي نعمت‌هاي دنيا و پاداش‌هاي آخرت را بیان می‌کند تا آدمي درباره آنها بيانديشد، آنها را با يك‌ديگر مقایسه کند و ببیند کدام بهتر و ارزشمندتر است؛ در پايان هم تذكر مي‌دهد: به دنبال بهترین‌ها بروید؛ دنیا فریب‌تان ندهد؛ «فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا»‌3‌؛ مبادا زندگی دنیا شما را فریب بدهد و به لذت‌های زودگذر آن دلبستگی پیدا کنید.

قرآن اصرار فراواني بر مقايسه دنيا و آخرت دارد و به صورت‌های مختلفي اين مطلب را تكرار مي‌كند. در روایات نيز اين مطلب خيلي مورد تأكيد قرار گرفته است. چون راه حل اصلی مشکلات ما همين است. همه بدی‌ها، جنایت‌ها، گناه‌ها، فسادها، و حتی غم و غصه‌های دنیا به خاطر دلبستگی به زندگی دنیاست؛ دلبستگي به مال، دلبستگی به همسر و فرزند و دلبستگي به هر چيز ديگري كه مربوط به زندگی دنیاست. ما اگر بخواهيم هم در زندگی دنیا از غم و غصه نجات پیدا کنيم و هم به سعادت آخرت برسيم، بايد  حبّ دنیا را از دل ریشه‌كن کنيم و در مورد هر يك از اين امور به حدي كه وظیفه ما اقتضا مي‌كند، بسنده كنيم. اگر گفته شده کسب حلال عبادت است، برای اين است كه سربار دیگران نباشیم. در اين صورت کسب روزي هم عبادت است و شايد  گاهی ثواب آن از نماز هم بیشتر باشد؛ چون خدا گفته و وسیله‌ای است برای كسب پاداش آخرت.

تفاوت ديدگاه دينی با نگاه دنيايي همين است؛‌ اما این کجا و آن کجا؟! امام باقر سلام‌الله علیه در گرماي تابستان در مزرعه‌شان کار می‌کردند و عرق می‌ریختند؛ اما نه براي كسب مال دنيا؛ بلكه چون خدا كار كردن را دوست دارد. اسلام چنين تربيتي را می‌خواهد؛ مسلمان دلبستگی به لذت‌هاي دنيا نداشته باشد؛ اما تا جایی که خدا امر فرموده و وسیله سعادت آخرت و تقرب به خدا است، به دنبال آنها برود. در اين صورت كسب لذات دنيا هم عبادت است؛ مشروط به اين‌كه با نيت الهي باشد، نه دنیاطلبی.

امیرالمؤمنین عليه‌السلام فرمایشات عجیب و تکان‌دهنده‌اي در باره دنيا دارد؛ به عنوان نمونه فرمود: «وَ اللَّهِ لَدُنْيَاكُمْ هَذِهِ أَهْوَنُ فِي عَيْنِي مِنْ عُرَاقِ خِنْزِيرٍ فِي يَدِ مَجْذُوم‏‌4‌؛ به خدا سوگند! اين دنیای شما ] كه براي آن این‌قدر فداکاری می‌کنید و زحمت می‌کشید[ نزد من از استخوان خوک مرده‌ای در دست شخص مبتلا به جذام پست‌تر است.» حضرت امير عليه‌السلام در اين فرمايش خود دنيا را با پست‌ترين چيز ممكن، در بدترين شرايط مقايسه كرده است؛ خوک كه منفورترين حيوان است، از لاشه مرده‌اش، پس از آن‌كه پوسيده و متعفن شده، تکه استخواني جدا شود و در دست شخصی باشد که به خاطر بيماري جذام زشت و كريه‌المنظر است؛ دنيا نزد علي از اين هم پست‌تر است.

در روایت ديگري امام صادق سلام‌الله علیه به فضیل بن یسار می‌فرماید: «لَوْ عَدَلَتِ الدُّنْيَا عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ جَنَاحَ‏ بَعُوضَةٍ مَا سَقَى عَدُوَّهُ مِنْهَا شَرْبَةَ مَاء؛‌5‌ اگر این دنیا ]با همه زخارف و زیبایی‌هایش، و با همه لذائذ و جاذبه‌هایش[ نزد خدا به اندازه بال پشه‌ای می‌ارزید، به اندازه جرعه آبي از آن را به کافری نمی‌داد.» چون کافری که دشمن خدا است، خدا هم با او دشمن است. پس اگر دنيا ذرّه‌اي ارزش داشت خداوند حتي اين مقدار از آن را هم به کافر نمی‌داد. اما چقدر از نعمت‌هاي دنیا در دست کفار است؟ چون همه آنها برای خدا به اندازه بال پشه‌اي ارزش ندارد. همه این‌ها ابزاري براي امتحان است.

خداوند در حدیثي قدسی به حضرت موسی عليه‌السلام می‌فرماید: «يَا مُوسَى ارْضَ‏ بِكِسْرَةٍ مِنْ‏ شَعِيرٍ تَسُدُّ بِهَا جَوْعَتَكَ وَ بِخِرْقَةٍ تُوَارِي بِهَا عَوْرَتَكَ وَ اصْبِرْ عَلَى الْمَصَائِبِ وَ إِذَا رَأَيْتَ الدُّنْيَا مُقْبِلَةً عَلَيْكَ فَقُلْ‏ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ‏ عُقُوبَةٌ عُجِّلَتْ فِي الدُّنْيَا وَ إِذَا رَأَيْتَ الدُّنْيَا مُدْبِرَةً عَنْكَ فَقُلْ مَرْحَباً بِشِعَارِ الصَّالِحِينَ يَا مُوسَى لَا تَعْجَبَنَّ بِمَا أُوتِيَ فِرْعَوْنُ وَ مَا مُتِّعَ بِهِ فَإِنَّمَا هِيَ زَهْرَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَ‌6‌؛ ای موسي! به لقمه نان جويي كه با آن گرسنگي‌ات را رفع كني، راضي باش؛ و به تكه پارچه‌اي كه با آن عورتت را بپوشاني، قناعت كن؛ اگر روزی دنیا به تو روي آورد ]و منفعت و مکنتی پیدا کردی[، آن را عقوبت گناهی بدان که مرتکب شده‌اي و استرجاع کن و بگو: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ؛ و اگر دیدی دنیا از تو رو گردان شده ]و به فقر و بيماري و مشکلات گرفتار شدی[، بگو: آفرین به شعار شایستگان خدا ]و خدا را به خاطر آنچه براي تو مصلحت دانسته، شکر ‌کن[؛ ای موسي! آنچه] از شكوه و جلال، و زيب و زيور[  كه به فرعون داده شده و از آنها بهره‌مند است، تو را به تعجب وا ندارد كه همه آنها زرق و برق دنيا است.» خدا در قرآن هم به پیغمبر می‌فرماید: «وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ»‌7‌؛ يعني چشمت به نعمت‌‌هایی که به کفار دادیم، خيره نشود؛ همه این‌ها وسیله آزمایش است. در آیه دیگري نيز می‌فرماید: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللّهُ لِيُعَذِّبَهُم بِهَا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ»‌8‌؛ يعني همه آنچه به كافران‌ داديم وسیله عقوبت آنها است‌9‌.

در ابتداي حدیث قدسی كه گذشت، خداوند خطاب به حضرت موسی مي‌فرمايد: «يَا مُوسَى الْفَقِيرُ مَنْ لَيْسَ لَهُ مِثْلِي كَفِيلٌ وَ الْمَرِيضُ مَنْ لَيْسَ لَهُ مِثْلِي طَبِيبٌ وَ الْغَرِيبُ مَنْ لَيْسَ لَهُ مِثْلِي مُؤْنِس‏»؛ يعني فقیر كسي نیست که پول ندارد؛ فقیر کسی است که کفیلی مثل من ندارد. اگر کسی احساس کند که سرپرستی دارد که هر چه برای او خیر است، فراهم کند و هر چه او لازم داشته باشد، به او می‌دهد، چنين كسي غصه‌ای خواهد داشت؟ فقیر کسی است که چنین سرپرستي نداشته باشد. بيمار کسی است که طبیبی مثل من نداشته باشد؛ کسی كه بداند من طبیبش هستم، مي‌داند من طبيب حاذقي هستم كه بهتر مي‌دانم چه موقع و با چه دارويي مداوايش كنم. چنين کسی نباید نگراني داشته باشد. غریب کسی است که دوستی مثل من ندارد؛ من كسي هستم که نیازی به ديگری ندارم و در محبتم منفعتي طلب نمي‌كنم؛ همه را بيش از ديگران دوست ‌دارم و به هیچ کس هم خیانت نمی‌کنم. اگر کسی مرا داشته باشد، غریب نیست. غریب کسی است که من را نداشته باشد.

در این زمینه آیات و روایات فراوان است. مقصود اين بود كه اشاره‌اي داشته باشيم به اين‌كه اگر ما بتوانیم این داروی اصلی را فراهم کنیم، در مواجهه با معصیت می‌توانیم به راحتی خودمان را حفظ کنیم. امیرالمؤمنین صلوات‌الله عليه می‌فرماید: هنگام روبرو شدن با معصیت، فکر کن که از دست دادن لذت اين گناه آسان‌تر است، يا از دست دادن راحتی و آسايش عالم برزخ و شب اول قبر؛ و اگر با بلایی روبرو شدي، فکر کن تحمل این بلا آسان‌تر است يا تحمل عذاب شب اول قبر . همیشه مقایسه کن و ببین آنچه از دست می‌دهی، در مقابل آنچه به دست مي‌آوري، كدام ارزشمند‌تر است. از دست دادن لذائذ اخروی و نعمت‌های ابدی به خاطر يك رفتار در اين دنيا نمي‌ارزد؛ چون آنها ابدی است.

امام عليه‌السلام در روایتی مي‌فرمايد: گاهی مومن به بلایی مبتلا می‌شود و بر آن بلا صبر می‌کند و خدا در مقابل صبر بر آن بلا اجر هزار شهید به او می‌دهد. آيا محروم شدن از اجر هزار شهید به خاطر بي‌تابي در برابر يك مصيبت مي‌ارزد؟! با تنبلی در انجام عبادت چه چيزي را از دست می‌دهيم؟ یک ساعت خواب، در مقابل از دست دادن ثوابی که خدای متعال در باره آن مي‌فرمايد: «فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِيَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْيُنٍ»‌10‌. اين چشم‌روشني كه هيچ كس اندازه آن را نمي‌داند، پاداش كيست؟ كساني که «تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا»‌11‌؛ کسانی که نیمه شب پهلو از بستر تهی کنند و به مناجات با خداي خود مشغول شوند. آيا صرفه اقتصادی دارد كه من یک ساعت بخوابم، و در مقابل این ثواب عظيم را از دست بدهم؟! اين‌جا، جاي صبر بر طاعت است.

همه پیغمبران آمدند تا بگویند شما در فکر لذت‌های دنیا هستید؛ اما اشتباه می‌‌کنید؛ «وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ وَأَبْقَى»‌12‌. اگر باور کنیم كه خدا در روز قیامت بندگان را زنده می‌کند و خوب‌ها را به بهشت و بدها را به جهنم مي‌برد، و بكوشيم در طول شبانه‌روز با مقايسه بين دنيا و آخرت، توجه داشته باشيم كه با هر کاري چه چيزي را از دست می‌دهیم و چه چيزي را به دست مي‌آوريم، خیلی از مشکلات ما حل می‌شود. ان‌شاءالله

وفقنا الله و ایاکم و صل‌الله علی محمد و‌‌آله الطاهرین  


1‌. آل‌عمران(3)، 14.
‌2‌. حديد(57)، 20.
‌3‌. لقمان(31)، 33.
‌4‌. نهج‌البلاغه، ص 510، كلمه قصار 236.
‌5‌. كافي، ج 2، ص 246.
‌6‌. جواهر السنية، ص 145.
‌7‌. طه(20)، 131.
‌8‌. توبه(9)، 55.
‌9‌. توجه به اين نكته لازم است كه معنای این روايات اين نیست که انسان گوشه‌اي انزوا و عزلت‌نشيني پيشه كند و فقط به عبادت بپردازد. هم‌چنان‌كه گفته شد، امام باقر عليه‌السلام در گرماي تابستان هم دست از كار كردن در مزرعه‌اش بر نمي‌داشت؛ هم‌چنان كه امیرالمؤمنین هم به دنبال كار و كشاورزي بود و چاه‌هايي متعددي را به دست خود حفر كرد تا نخلستان‌هایی كه خود، به ثمر رسانده بود، آبیاری ‌کند و در نهايت هم همه آنها را وقث فقرا كرد. هنوز هم آثار اين چاه‌ها در اطراف مدينه، در منطقه‌اي كه به نام «آبار علي(ع)» معروف است، وجود دارد. مقصود اين روايات دل نبستن به دنیاست و کار كردن به خاطر رضاي خدا؛ نه دنياطلبي و جمع كردن اموال و ثروت‌اندوزي. 
‌10‌. سجده(32) 18.
‌11‌. سجده(32) 17.
‌12‌. اعلي(87) 17.

آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org