قال علي عليه‌السلام : إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ امير مومنان عليه‌السلام مي‌فرمايند: همانا براي شما بهايي جز بهشت نيست، پس به کمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، حکمت456)

صدا/فیلماندازه
صوت جلسه5.47 مگابایت

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم

آن چه پيش‌رو داريد گزيده‌اي از سخنان حضرت آيت‌الله مصباح‌يزدي (دامت‌بركاته) در دفتر مقام معظم رهبري است كه در تاريخ 08/03/92 ايراد فرموده‌اند. باشد تا اين رهنمودها بر بصيرت ما بيافزايد و چراغ فروزان راه هدايت و سعادت ما قرار گيرد.

 

مقام رضا و شرور عالم

 

نگاهی به مباحث گذشته

در جلسات اخير موضوع بحث ما مقام رضاي از تقديرات الهي بود. عرض کرديم بر اساس آن‌چه که از روايات شريفه اهل‌بيت علیهم‌السلام استفاده مي‌شود مقام رضا بالاترين فضليت اخلاقي است که در نظام ارزشي اسلام تعيين شده است. روشن است که شیطان نسبت به چنين موضوعي با اين فضليت، بی‌تفاوت نمی‌نشیند و با ابداع انواع و اقسام شبهه‌ها تلاش می‌کند انسان‌ها را از اين فضليت محروم سازد. ازاين‌رو در چند جلسه اخیر برخی شبهاتی را بررسی کردیم که ممکن است مانع رسیدن انسان به این مقام عالی شوند.

يکي از مهم‌ترين شبهات این بود که انسان به طور فطري از چيزي رضايت پيدا مي‌کند که خوشايند او باشد و اگر چيزي موجب رنج او شود نمي‌تواند نسبت به آن نظر خوبي داشته باشد. با این وجود مي‌بينيم که در عالم، حوادثي رخ می‌دهد که ما طبق آموزه‌هاي ديني آن‌ها را جزو تقديرات الهي مي‌دانيم، مانند سيل‌ها، زلزله‌ها و ... . سؤال این است که چگونه انسان مي‌تواند به این تقدیرات راضي باشد؟ در جلسات گذشته به این شبهه پاسخی اجمالي داده شد که به عنوان مقدمه برای بیان مطلب بعدي، به آن اشاره مي‌کنم. پاسخ اجمالي اين بود که عالم هستی به گونه‌ای آفريده شده که زيبايي‌هاي آن منوط به وجود این حوادث تلخ است و تا اين حوادث تلخ نباشند آن زيبايي‌ها ظهور پيدا نمي‌کنند. بر این اساس عالم هستی را به تابلویی تشبیه کردیم که در آن، قسمت‌های تیره هم وجود دارد و اگر تنها به آن بخش‌ها نگاه کنیم زیبا به نظر نمی‌رسد. اما اگر نگاهی کلي به آن بیاندازیم در مجموع زیبایی آن را درک می‌کنیم و خواهیم دید که همان بخش‌های تیره، بر زيبايي آن تابلو افزوده است. به اصطلاح فلسفي شرور و ناگواري‌های عالم، نسبي است، بدین معنا که نسبت به اشیای مجاورش شرّ محسوب می‌شوند، اما نسبت به کل نظام هستي خير هستند.

اکنون مي‌خواهیم با استفاده از آيات و روايات بگوییم که حقیقت امر از اين هم بالاتر است. براساس پاسخ گذشته، حوادث ناگواری که برای من رخ می‌دهند برای من شرّ محسوب می‌شوند، اما بدین خاطر که کل نظام هستی به اين تلخي‌ها احتیاج دارد و در کل زیباست باید به‌ آن‌ها راضی باشم. ولي پیشوایان دینی ما معارفی را در اختیار ما می‌گذارند که به ما نشان می‌دهند این ناگواري‌ها مي‌توانند علاوه بر زیبا ساختن کل نظام هستی، برای شخص ما هم زمينه خيرات و زيبايي‌هایی را فراهم کنند. اگر انسان این حقیقت را باور کند بسیار راحت‌تر مي‌تواند به تقديرات الهي راضي شود. براي توضيح این نکته، مقدمه‌اي را عرض مي‌کنم.

 

سنت‌های عام و خاص الهی

خداي متعال همه موجودات عالم از جمله انسان را به سوی کمالشان هدايت مي‌کند. اما در قرآن و روايات اهل‌بيت علیهم‌السلام دو گونه هدايت الهی برای انسان بیان شده است؛ یکی هدايت‌های عام است که شامل همه انسان‌ها می‌شوند و دیگری هدايت‌هاي خاص است که به برخی انسان‌ها اختصاص دارد. قرآن کریم می‌فرماید: «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا؛1 به راستی که ما او را به سوی راه هدایت نمودیم؛ یا شکرگزار خواهد بود و یا ناسپاس.» این هدایتی است که همه انسان‌ها را در برمی‌گیرد. اما علاوه بر این هدایت عام، قرآن کریم می‌فرماید: «وَالَّذِينَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى؛2 و آنان که هدایت را پذیرفتند خداوند بر هدایت آن‌ها خواهد افزود.» براین اساس کسانی که از هدایت عام الهی استفاده کنند خدای متعال بر هدایت آن‌ها می‌افزاید. این بدان معناست که هدایت مراتبی دارد. اگر انسان از مرتبه اول هدايت به درستی استفاده کند خدای متعال او را بیشتر هدايت مي‌کند. در مقابل، بر گمراهی ناسپاسان می‌افزاید، چنان‌که در باره قوم ثمود می‌فرماید: «وَأَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْنَاهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمَى عَلَى الْهُدَى؛3 و اما ثمود پس ما آن‌ها را هدایت کردیم. اما آن‌ها کوری را بر هدایت ترجیح دادند.» پس هدايت عام الهي ايجاب نمي‌کند که همه از آن بهره‌مند شوند و در مقام عمل از آن استفاده کنند. اما اگر کسی از این هدایت عام استفاده کرد هنگامی که در میانه راه با ابهامی مواجه شود دست او را خواهند گرفت و او را از مشکلات عبور خواهند داد.

قرآن کریم از وجود چنین تقسیمی در بسياري از سنت‌هاي الهي به ما خبر می‌دهد. مثلا يکي از سنت‌هاي الهي به تعبير قرآن کریم سنت امداد است. خدای متعال پس از خلق انسان‌ها آن‌ها را هدایت مي‌فرمايد و هر کس هر راهی را انتخاب نماید – خواه راه خوب باشد و خواه راه بد –  در آن راه او را مدد و یاری می‌نماید. سنت الهی در اين عالم اين نيست که سرنوشت هر کسی با اولین تصميم مشخص شود و با همان تصمیم شقی یا سعید گشته، عمر او به پایان رسد، بلکه هر کسی باید در طول عمر خویش دائما در معرض امتحان قرار گیرد و در هر لحظه هم به مدد الهی نیازمند است و خدای متعال هم بر اساس تصمیمی که انسان می‌گیرد او را یاری می‌رساند. قرآن کریم می‌فرماید: «كُلاًّ نُّمِدُّ هَـؤُلاء وَهَـؤُلاء مِنْ عَطَاء رَبِّكَ وَمَا كَانَ عَطَاء رَبِّكَ مَحْظُورًا؛4 همه را، اینان و آنان را از عطای پروردگارت مدد می‌بخشیم و عطای پروردگارت منع نشده است.» ازاین‌رو می‌بینیم چنان‌که متقین از یاری خدا برای طی مسیر خویش بهره‌مند می‌شوند، کفار هم در راهي که انتخاب مي‌کنند موفقيت‌هايي به‌دست مي‌آورند. این امداد عام الهی است که همه را در برمی‌گیرد (كُلاًّ نُّمِدُّ). علاوه بر این امداد عمومی، خدای متعال امدادهایی ویژه برای کسانی دارد که راه بهشت را برمی‌گزینند و برای موفقیت آن‌ها یاری فراوانی از قبیل دفع بلایا، فراهم‌ساختن زمینه‌های پیشرفت، الهامات خاص و ... به آن‌ها می‌رساند. در روایت «قرب نوافل» آمده است: «بنده همواره با نوافل و عبادات به سوی من تقرب می‌جوید تا این‌که او را دوست می‌دارم. پس هنگامی‌که او را دوست بدارم گوش او خواهم بود همان گوشی که با آن می‌شنود و دیده او خواهم بود همان دیده‌ای که با آن می‌بیند و ...» 5 این بدان معناست که خدای متعال به چنین بنده‌ای در جایی که توقع دارد چشم به او کمک کند به او یاری می‌رساند، اگرچه چشمش نبيند. سایر اعضا و قوای او نیز به همین گونه مورد امداد الهی قرار می‌گیرند. اين امدادی ويژه است که خدا به مؤمنان می‌رساند. سنت‌های ديگر خدا نیز به همین‌گونه به دو نوع عام و خاص تقسیم می‌شوند مانند رحمت عام و رحمت خاص و ... .

 

ناگواری‌ها؛ عنایات خاص الهی برای مؤمنان

مقصود از مقدمه فوق زمینه‌سازی برای بیان این نکته بود که زيبايي‌هايي که خدای متعال به مخلوقات خویش عنایت می‌فرماید نیز دو نوع است؛ یکی زيبايي‌هاي عام است که قرآن کریم بدان‌ها اشاره داشته، می‌فرماید: الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ؛6 «خَلَقَه» صفت شیء است و براین اساس آیه بدین معناست: «کسی که نیکو و زیبا قرار داد هر چیزی را که خلق کرد.» هر چيز از آن جهت که وجودش به خدا انتساب دارد حُسن دارد و این حسن، قابل تخصيص نيست. و دیگری زیبایی‌های خاص است که خدای متعال در حیات برخی افراد قرار مي‌دهد. این افراد کسانی هستند که قدردان و شکرگزار آن زيبايي‌ها و نیکویی‌های عام الهی هستند.

بنابراین مؤمن به خصوص مي‌تواند به مقامی خاص از رضا نایل شود که بی‌ایمانان و بی‌تقوایان هرگز نمي‌توانند حقیقت آن رضايت را درک کنند. اصلا شرط درک چنین مقامی داشتن ايمان و گام برداشتن در راه خداست. اهل ایمان هرچه بیشتر پيش مي‌روند بیشتر اسباب رضايت‌مندي از تقدیرات الهی برايشان فراهم مي‌شود گرچه آن تقدیرات شهادت در گودال قتل‌گاه، تحمل سخت‌ترين مصيبت‌هاي روزگار، به خاک و خون کشیده شدن جوانان عزیزش، ذبح شدن طفل شيرخواره بر روي دستش و ... باشد. ازاین‌رو می‌بینیم که آخرين جمله سیدالشهداء علیه‌السلام اين است: «الهي رضا بقضائک؛ خدای من!‌ به قضای تو راضی‌ام.» کساني می‌توانند مزه اين رضايت را درک کنند که در مسير بندگي خدا قدم برداشته باشند. برای تأیید پاسخی که در جواب شبهه مذکور بیان شد، در ادامه بحث، دو روایت از سخنان اهل‌بیت علیهم‌السلام را می‌آورم تا از انوار کلمات ایشان بهره‌مند گردیم.

 

تقدیرات سراسر خیر مؤمن در آیینه روایات

در کتاب شريف کافي از امام صادق صلوات‌‌الله‌عليه نقل شده است که حضرت فرمود: «عَجِبْتُ لِلْمَرْءِ الْمُسْلِمِ لَا يَقْضِي اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ قَضَاءً إِلَّا كَانَ خَيْراً لَهُ وَإِنْ قُرِّضَ بِالْمَقَارِيضِ كَانَ خَيْراً لَهُ وَإِنْ مَلَكَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا كَانَ خَيْراً لَهُ؛7 در شگفتم از انسان مسلمان که خدای متعال برای او قضایی مقدر نکند مگر این‌که برای او خیر باشد به‌گونه‌اي که اگر با قیچی‌ها بدنش بریده شود برای او خیر است و اگر تمام مشرق‌ها و مغرب‌های زمین را مالک شود برای او خیر است.» این تدبیری ویژه است که خدای متعال برای بندگان خاص خود دارد. در این روایت گفته نمی‌شود عذابي که به اين مؤمن مي‌رسد در مجموع، براي نظام عالم خير است، بلکه می‌فرماید: براي خود او خير است. کسی که تقدیرات به دست قدرت اوست مي‌داند براي هر کسي در هر حالي چه تقدیری خير است. بنابراین اگر مصيبتي براي مؤمن خير باشد همان را برای او مقدر مي‌کند و اگر عزت، ثروت و ... برای او خیر باشد آن را برای او می‌نویسد. اما این عنایتی عمومی نیست چنان‌که ممکن است ثروت، حکومت و امثال این‌ها برای بسیاری وسیله‌ای باشد که هر روز بر عذابشان بیافزاید.8 بنابراین مصیبتی که به مؤمن می‌رسد نه تنها در کل موجب زیبایی عالم می‌شود بلکه براي خود او هم خير است.

همچنین در این زمینه در کتاب شریف کافی روایت ديگري از امام باقر علیه‌السلام نقل شده است که حضرت از پيغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله نقل کرده‌اند که فرمود: خدای متعال مي‌فرمايد: «إِنَّ مِنْ عِبَادِيَ الْمُؤْمِنِينَ عِبَاداً لَا يَصْلُحُ لَهُمْ أَمْرُ دِينِهِمْ إِلَّا بِالْغِنَى وَ السَّعَةِ وَ الصِّحَّةِ فِي الْبَدَنِ فَأَبْلُوهُمْ بِالْغِنَى وَ السَّعَةِ وَ صِحَّةِ الْبَدَنِ فَيَصْلُحُ عَلَيْهِمْ أَمْرُ دِينِهِمْ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِيَ الْمُؤْمِنِينَ لَعِبَاداً لَا يَصْلُحُ لَهُمْ أَمْرُ دِينِهِمْ إِلَّا بِالْفَاقَةِ وَ الْمَسْكَنَةِ وَ السُّقْمِ فِي أَبْدَانِهِمْ فَأَبْلُوهُمْ بِالْفَاقَةِ وَ الْمَسْكَنَةِ وَ السُّقْمِ فَيَصْلُحُ عَلَيْهِمْ أَمْرُ دِينِهِمْ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِمَا يَصْلُحُ عَلَيْهِ أَمْرُ دِينِ عِبَادِيَ الْمُؤْمِنِينَ؛9 به راستی که از بندگان مؤمن من، بندگانی هستند که امر دین آنان اصلاح نمی‌شود مگر با ثروت و رفاه و سلامتی بدن (اگر اين‌گونه شوند بر کمال و تقرب آن‌ها افزوده می‌شود). پس به آن‌ها ثروت و رفاه و سلامتی بدن عطا می‌کنم. پس امر دینشان اصلاح مي‌شود. اولین شرطی که خدای متعال برای این عنایت خاص بیان می‌فرماید این است که مؤمن باشند و این بدان معناست که باید قدم اول را درست برداشته باشند. و در برابر، به راستی که از بندگان مؤمن من بندگاني هستند که امر دینشان اصلاح نمی‌شود مگر با فقر و مسکین بودن و بیماری در بدن‌هایشان و اگر این‌گونه باشند به سوی فلاح و رستگاری می‌روند، اما اگر وسعت روزي داشته باشند غافل و دنياطلب مي‌شوند. پس من هم آن‌ها را به فقر و مسکنت و بیماری مبتلا می‌کنم، و من عالم‌ترم به آنچه که امر دین بندگان مؤمنم را اصلاح می‌کند و آن‌ها را به سعادت دنیا و آخرت نایل می‌سازد

بنابراين مؤمن بايد به خدا حسن ظن داشته باشد. البته فراموش نشود که مسأله وظيفه و تکليف حساب ديگري است و ما وظيفه داریم که برای کسب روزی زحمت بکشیم و اگر بیمار شدیم برای معالجه اقدام کنیم، بلکه پیش از بيماري، بهداشت را رعایت کنیم. اما اگر با تمام این تلاش‌ها به مشکلی برخوردیم مثلا بیمار شدیم یا ورشکسته شدیم، باید بدانیم که تقدیر خدا بوده و اگر مؤمن باشیم این به نفع ماست. در ادامه حدیث نکته‌هاي بسيار ظريفي وجود دارد که شایسته است برای هر کدام جلسه‌ای را اختصاص داد.

«وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِيَ الْمُؤْمِنِينَ لَمَنْ يَجْتَهِدُ فِي عِبَادَتِي فَيَقُومُ مِنْ رُقَادِهِ وَ لَذِيذِ وِسَادِهِ فَيَتَهَجَّدُ لِيَ اللَّيَالِيَ فَيُتْعِبُ نَفْسَهُ فِي عِبَادَتِي فَأَضْرِبُهُ بِالنُّعَاسِ اللَّيْلَةَ وَ اللَّيْلَتَيْنِ نَظَراً مِنِّي لَهُ وَ إِبْقَاءً عَلَيْهِ فَيَنَامُ حَتَّى يُصْبِحَ فَيَقُومُ وَ هُوَ مَاقِتٌ لِنَفْسِهِ زَارِئٌ عَلَيْهَا وَ لَوْ أُخَلِّي بَيْنَهُ وَ بَيْنَ مَا يُرِيدُ مِنْ عِبَادَتِي لَدَخَلَهُ الْعُجْبُ مِنْ ذَلِكَ فَيُصَيِّرُهُ الْعُجْبُ إِلَى الْفِتْنَةِ بِأَعْمَالِهِ فَيَأْتِيهِ مِنْ ذَلِكَ مَا فِيهِ هَلَاكُهُ لِعُجْبِهِ بِأَعْمَالِهِ وَ رِضَاهُ عَنْ نَفْسِهِ حَتَّى يَظُنَّ أَنَّهُ قَدْ فَاقَ الْعَابِدِينَ وَ جَازَ فِي عِبَادَتِهِ حَدَّ التَّقْصِيرِ فَيَتَبَاعَدُ مِنِّي عِنْدَ ذَلِكَ وَ هُوَ يَظُنُّ أَنَّهُ يَتَقَرَّبُ إِلَيَّ فَلَا يَتَّكِلِ الْعَامِلُونَ عَلَى أَعْمَالِهِمُ الَّتِي يَعْمَلُونَهَا لِثَوَابِي فَإِنَّهُمْ لَوِ اجْتَهَدُوا وَ أَتْعَبُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَفْنَوْا أَعْمَارَهُمْ فِي عِبَادَتِي كَانُوا مُقَصِّرِينَ غَيْرَ بَالِغِينَ فِي عِبَادَتِهِمْ كُنْهَ عِبَادَتِي فِيمَا يَطْلُبُونَ عِنْدِي مِنْ كَرَامَتِي وَ النَّعِيمِ فِي جَنَّاتِي وَ رَفِيعِ دَرَجَاتِيَ الْعُلَى فِي جِوَارِي وَ لَكِنْ فَبِرَحْمَتِي فَلْيَثِقُوا وَ بِفَضْلِي فَلْيَفْرَحُوا وَ إِلَى حُسْنِ الظَّنِّ بِي فَلْيَطْمَئِنُّوا فَإِنَّ رَحْمَتِي عِنْدَ ذَلِكَ تَدَارَكُهُمْ يا تتدارکهم وَ مَنِّي يُبَلِّغُهُمْ رِضْوَانِي وَ مَغْفِرَتِي تُلْبِسُهُمْ عَفْوِي فَإِنِّي أَنَا اللَّهُ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ وَ بِذَلِكَ تَسَمَّيْت‏؛ و به راستی که در میان بندگان مؤمن من کسی هست که در عبادت من بسیار کوشا است و از خواب شب و لذت متکای خویش برمی‌خیزد و در شب‌ها برای من مشغول نماز شب مي‌شود و خود را در عبادت من به زحمت می‌اندازد. اما گاهي یک شب یا دو شب من او را به چرت می‌اندازم به خاطر نظر لطفی که به او دارم و می‌خواهم او را باقی بدارم. پس می‌خوابد تا این‌که صبح می‌شود و برمی‌خیزد در حالی‌که بر خود خشمگین است و خود را سرزنش می‌کند. مسلما این حزن در کمال او اثر بیشتری از آن عبادت دارد. اگر من به او اجازه انجام آنچه که از عبادت من می‌خواهد را بدهم از انجام آن گرفتار عجب می‌شود و این عجب و خودبینی او را مفتون اعمالش می‌سازد و حالتی برای او پیش خواهد آمد که هلاکت و سقوط او در آن است به خاطر عجب از اعمالش و از خودراضی بودنش. باید بفهمد که همه چيز به دست قدرت خداست و باید بر او توکل کرد. نباید تهجد او، او را خودبین و مغرور سازد و از این حقیقت غافل شود که عبادت‌های او به توفیق خدای متعال است. بنابراین به نفع اوست که یک یا دو شب محروم گردد. زیرا اگر به برنامه عبادت ادامه دهد گرفتار عجب می‌شود، تا آن‌جا که گمان می‌کند بر همه عابدان برتری یافته و در عبادت از حد کوتاهی‌کردن گذشته است و ديگر هیچ کوتاهی و تقصيری ندارد. در این صورت از من دور می‌شود در حالی‌که گمان می‌کند به من نزدیک شده است. پس کسانی که به خاطر ثواب من اعمالی را انجام می‌دهند نباید به اعمال خودشان اتکاء کنند. زیرا به راستی که اگر آن‌ها هر چه کوشش کنند و خود را به زحمت بیاندازند و عمر خویش را در عبادت من به پایان رسانند باز مقصر باشند و در عبادتشان به حقیقتِ عبادت من نرسند نسبت به کرامت و نعمت‌های بهشتی من و بلندی درجات والای در جوار من که آنان طلب می‌کنند. بلکه باید به رحمت من اعتماد کنند و به فضل من شادمان گردند و باید به سبب حسن ظن به من آرامش یابند نه به سبب اعمالشان. در این صورت رحمت من شامل حالشان مي‌شود و آن‌ها را تدارک مي‌کند و نعمت عظیم من رضوان مرا به آن‌ها می‌رساند و مغفرت من لباس عفو مرا بر آن‌ها می‌پوشاند. پس به راستی که من خدای رحمان و رحیم هستم و بدان نامیده شده‌ام.»

وصلي‌‌الله‌علي‌محمدوآله‌الطاهرين.

 


 


1 . إنسان(76)، 3.

2 . محمد(47)، 17.

3 . فصلت(41)، 17.

4 . إسراء(17)، 20

5 . عوالی اللئالی، ج4، ص103.

6 . سجده(32)، 7.

7 . کافی، ج2، ص62.

8 . ر.ک: آل‌عمران(3)، 178.

9 . کافی، ج2، ص60.

آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org