- پيشگفتار
- جلسه بيست و ششم:حكومت و حاكم از ديدگاه اسلام (1)
- جلسه بيست و هفتم:حكومت و حاكم از ديدگاه اسلام (2)
- جلسه بيست و هشتم:نگاهى به حكومت در صدر اسلام
- جلسه بيست و نهم:حكومت اسلامى، دينمدار و ارزشگرا
- جلسه سىام:ولىّ فقيه و حق قانونگذارى
- جلسه سى و يكم:ثبات و تغيير در نظام حقوقى
- جلسه سى و دوم:مبناى نظرى دفاع و حمايت از مسلمانان فلسطين
- جلسه سى و سوم:انحراف حاكمان و كارگزاران در حكومت اسلامى
- جلسه سى و چهارم:قرائتهاى مختلف از دين (1)
- جلسه سى و پنجم:قرائتهاى مختلف از دين (2)
- جلسه سى و ششم:قرائتهاى مختلف از دين (3)
- جلسه سى و هفتم:قرائتهاى مختلف از دين (4)
- جلسه سى و هشتم:قرائتهاى مختلف از دين (5)
- جلسه سى و نهم:حقوق متقابل مردم و حكومت
- جلسه چهلم:ديدگاه دينى و سكولاريستى به حكومت
- جلسه چهل و يكم:مالكيت در حكومت اسلامى
- جلسه چهل و دوم:حقوق و وظايف اقتصادى حكومت اسلامى
- جلسه چهل و سوم:دفاع و امنيت، وظيفه حكومت
- جلسه چهل و چهارم:مهمترين وظيفه دفاعى حكومت
- جلسه چهل و پنجم:در تدارك دفاع از جامعه اسلامى
- جلسه چهل و ششم:شهيد مطهرى و مسأله دفاع
- جلسه چهل و هفتم:عاشورا، تبلور دفاع از دين و ارزشها
- جلسه چهل و هشتم:امام خمينى(رحمه الله)، مدافع دين و ارزشها
- جلسه چهل و نهم:استقرار حكومت و ولايت فقيه در ايران
- جلسه پنجاهم:وعده تخلفناپذير خداوند
جلسه چهل و ششم
شهيد مطهرى و مسأله دفاع
1. جهاد و دفاع از ديدگاه علامه شهيد مطهرى(رحمه الله)
شهيد مطهرى از شخصيتهاى ممتاز كشور ما است و خدمات بسيار ارزشمندى به مردم و جامعه ما ارائه كرده است. بسيار به جا است كه مردم حق شناس و قدردان ما، مخصوصاً اقشار تحصيل كرده و فرهيخته، مراتب ارادت و حق شناسى خويش را نسبت به اين شخصيت والا مقام ابراز كنند و حق ايشان را با احياى آثار و افكار و نيز با پيروى از رهنمودهاى آن بزرگوار ادا نمايند. اين عالم بزرگ، حق بسيار عظيمى بر امّت اسلامى و انقلاب ما دارد. او در طول عمر نسبتاً كوتاه خويش، خدمات فرهنگى و سياسى بسيار ارزندهاى را ارائه داد. متأسفانه علىرغم سفارشهاى حضرت امام خمينى رضوان الله عليه در باره آن شهيد بزرگوار و نيز با وجود عدم جانشين مناسب براى ايشان در عرصههاى فرهنگى و علمى، آنگونه كه شايسته و لازم است از آثار علمى ايشان استفاده نشده است. كتابهاى استاد شهيد مطهرى به صورتهاى گوناگون چاپ شده و سخنرانىهاى ايشان نيز به صورت كتاب تدوين گشته است. سزاوار است اقشار تحصيل كرده و فرهنگى به خصوص جوانان دانشگاهى ما نسبت به مطالعه و تحقيق آثار ايشان اهتمام داشته باشند.
سلسله مباحث گذشته ما در باره «حقوق مردم بر دولت اسلامى» يا «وظايف دولت اسلامى در برابر امت اسلامى» بود. به اين مناسبت «دفاع از ديدگاه اسلام» مورد بحث و بررسى قرار گرفت. در اينجا به برخى مباحث استاد شهيد مطهرى رضوان الله تعالى عليه در باره جهاد و دفاع اشاره مىكنيم تا هم اندكى از حق ايشان ادا شود و هم از آثار علمى و تحقيقاتى ايشان استفاده كرده باشيم.
در باره موضوع جهاد و دفاع، مطالبى در آثار مختلف استاد مطهرى ديده مىشود. برخى از اين آثار عبارتند از: جهاد، نهضتهاى اسلامى در صد ساله اخير، قيام و انقلاب مهدى(عليه السلام)، آشنايى با قرآن، و تعليم و تربيت در اسلام.
كتاب «جهاد» ايشان، مجموعه سخنرانىهاى آن بزرگوار در باره «جهاد و دفاع» است. در كتاب «آشنايى با قرآن» با طرح آياتى از كلام الله مجيد در باره اين موضوع، به شرح و تفسير آنها پرداختهاند. همچنين در پايان كتاب «تعليم و تربيت در اسلام» با اين كه عنوانش چندان با مباحث جهاد و دفاع ارتباط ندارد، بخشى را به اين مطالب اختصاص دادهاند و مطالب آموزندهاى در باره تأييد روحيه جهاد و شهادت در تربيت اسلامى مطرح فرمودهاند.
2. انگيزه ترور شهيد مطهرى(رحمه الله)
هر يك از سخنرانىها و كتابهاى مرحوم شهيد مطهرى برگى زرين در تاريخ فرهنگ اسلامى كشور ما است. ايشان در هر بخش از آثار خويش نكتههايى ناب را مطرح ساختهاند. آن گاه كه انسان آثار اين بزرگوار را مطالعه مىكند متوجه شخصيت بىنظير آن عزيز مىشود. از اين رو، دشمن كه نقشآفرينى مهم شهيد مطهرى را در عرصههاى فكرى و فرهنگى پيشبينى مىكرد، اين مغز نيرومند را در بهار انقلاب اسلامى نشانه گرفت. در واقع، دشمن با هدف قرار دادن مغز استاد مطهرى، مغز اسلام را هدف قرار داد. دشمن به خوبى پى برده بود كه با وجود زبان و بيان گوياى اسلام و نيز با وجود قلم توانا و راهگشاى امثال ايشان در ميدان فكر و انديشه اسلامى، شبپرهها نمىتوانند در عرصه فرهنگ اسلامى عرض اندام كنند. تا وقتى خورشيدى همچون مطهرى در آسمان مىدرخشد، جايى براى ظهور اين شبپرهها نيست. آنها بايد در فضاى تاريك و غبارآلود جولان دهند. از اين رو، مغز ايشان را هدف قرار داده، امتّ اسلامى را از وجود اين رادمرد بزرگ و انديشمند والامقام محروم ساختند. آنها پس از ترور ناجوانمردانه امثال مطهرىها است كه مىتوانند نقشههاى شيطانى خويش را عملى سازند و دستارهايى بر سر نااهلان گذاشته، آنان را با القاب «حجت الاسلام» و «آيت الله» مطرح كنند و قاضىالقضاتها و دادستانهاى مطرود را بر كرسى قضاوت و مسند فتوا نشانده، فتواى اعدام نظير شهيد آيتالله شيخ فضل الله نورىها را صادر كرده، بدعتهايى در ميان امت اسلامى بنيان نهند.
اگرچه همه علما، دانشمندان و گويندگان دينى خدماتى ارزنده و قابل تقدير ارائه داده و مىدهند، ولى مقام اين شخصيت بىنظير در ميان علما بسيار ممتاز بود. بسيار فرق است بين كسانى كه مطالب كليشهاى و تكرارى را بازگو يا بازنويسى مىكنند و كسانى كه نكتههاى پنهانى
و مخفى را آشكار مىسازند. مطهرى حقايق مستور، مكتوم و فراموش شده را به عرصه فكر و انديشه مىآورد، توطئههاى دشمنان و بدعتهاى آنان را آشكار مىساخت و سنّتها و حقايق دينى را تبيين مىكرد. او هر بار قلم مىزد و صفحهاى را مىنگاشت، نورى در آسمان فكر و جهان انديشه مىآفريد. از همين رو است كه در آغاز انقلاب، كسى مانند مطهرى از ما گرفته مىشود، با وجود آن كه شخصيتهاى متعدد سياسى مشهورتر و مبارزتر از ايشان نيز وجود داشتند. آرى، بايد مردى از عرصه فرهنگ و انديشه برداشته شود تا شياطين بتوانند افكار انحرافى خويش را به جاى اسلام و حقيقت معرفى كنند؛ همان نقشههايى كه شياطين در طول تاريخ براى وارونه نشان دادن حقايق دين به كار مىگيرند. آنان همچنان به اين عملكرد انحرافى خويش ادامه مىدهند تا به گمان خويش مسير انقلاب اسلامى را مانند جريان مشروطيت منحرف كنند.
استاد مطهرى دورانديشى خاصى داشت و از مسايل دوران مشروطيت مطّلع بود. با وجود آن كه انقلاب اسلامى در آغاز پيروزى خويش بود و ما نمىتوانستيم خيلى از مسايل را پيشبينى كنيم، او در كتاب نهضتهاى اسلامى صد ساله اخير بر يك نكته تأكيد مىورزد و آن اين كه، انقلاب را اصلاحطلبان به وجود مىآورند، اما فرصتطلبان آن را منحرف مىسازند. از اين رو، او به انقلابيون راستين در باره نفوذ غربزدهها و انحراف حقايق اسلام و انقلاب هشدار مىداد.
3. پاسخ شهيد مطهرى به عوامفريبى مبلّغان مسيحى
شهيد مطهرى در چند كتاب خويش در باره «اهميت دفاع و جهاد از ديدگاه اسلامى» سخن گفته است. مبشّرين مسيحى در تبليغات خويش بر اين نكته تأكيد فراوان دارند كه: دين مسيحيت دين صلح و آشتى بوده، با جنگ و نزاع مخالف است. البته اين سخن آنان ابزارى در دست قدرتمندان و شياطين عالم واقع شده است كه دنيا را بازيچه سياست خويش قرار دادهاند. آنان از اين طريق ملتها را خام كرده و روحيه مقاومت و سلحشورى را از بين مىبرند، تا در نهايت بر آنان تاخته، آنها را برده خويش سازند. استاد شهيد مطهرى رضوان الله عليه به اين مسأله توجه خاصى نشان داد و در مقابل مسيحيان كه به نبود جنگ در دين مسيح افتخار مىكنند، مىگويد: اين افتخار اسلام است كه قانونى در باره «جهاد و دفاع» آورده است.
اگر آنان افتخار مىكنند كه در باره جنگ، قانونى ندارند، ما در مقابل، افتخار مىكنيم كه اسلام در باب جهاد قوانينى وضع نموده است. اگر ما روحيه سلحشورى، دفاع و مقاومت را از دست دهيم، مردمى زبون، پَست و فرومايه شده، طعمهاى براى گرگان استعمار و استبداد خواهيم شد. اين روحيه جهاد است كه انسانها را از يوغ بردگى نجات داده، به آقايى و عزت مىرساند. اگر دينى در باره جهاد و دفاع قانونى نداشته باشد، اين امر براى آن دين، افتخار نخواهد بود. اين سخن كه در مسيحيت، جنگ، دفاع و مبارزه وجود ندارد، چيزى جز مسيحيت تحريف شده نيست. مسيحيت حقيقى همان است كه حضرت عيسى بن مريم(عليه السلام) آن را اين گونه تبيين فرمود: شريعت من همان شريعت حضرت موسى(عليه السلام)است و احكامى كه حضرت موسى(عليه السلام)آورده است در شريعت من نيز وجود دارد و فقط در برخى موارد تغيير كرده است. قرآن كريم در اين باره مىفرمايد: وَ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْراةِ وَ لِأُحِلَّ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ وَ جِئْتُكُمْ بِآيَة مِنْ رَبِّكُمْ فَاتَّقُوا اللّهَ وَ أَطِيعُون(1)= (عيسى گفت: آمدهام تا) تورات را كه پيش از من نازل شده است تصديق كننده باشم، و تا پارهاى از آنچه را كه بر شما حرام گرديده، براى شما حلال كنم، و از جانب پرودگارتان براى شما نشانهاى آوردهام. پس، از خدا پروا داريد و مرا اطاعت كنيد.
بنابراين همان قانون جهاد و دفاع كه در شريعت حضرت موسى وجود داشت، در شريعت حضرت عيسى نيز هست، ولى دشمنان عيسى بن مريم مانند همه كينهتوزان امروز، در بيان حقايق كارشكنى كردند و مانع تشكيل دولت به دست حضرت عيسى شدند. از اين رو اكثر عمر آن بزرگوار در هجرت از شهرى به شهر ديگر و از آباديى به آبادى ديگر سپرى گشت؛ و گرنه اين سخن كه در شريعت اين پيامبر آسمانى جهاد و دفاع وجود ندارد، نادرست است. چه بسيار پيامبرانى كه از طرف خدا مبعوث شده و با حمايت مؤمنان و خداپرستان با دشمنان خدا و دشمنان بشريت جنگ كردند. آنان در اين راه از خود ضعف و سستى نشان ندادند و دشمنان را از سر راه برداشته و به پيروزى نهايى رسيدند: وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَكانُوا وَ اللّهُ يُحِبُّ الصّابِرِين(2)= و چه بسيار پيامبرانى كه همراه او تودههاى انبوه، كارزار كردند؛ و در برابر آنچه در راه خدا بديشان رسيد، سستى نورزيدند و ناتوان نشدند؛ و تسليم دشمن نگرديدند، و خداوند شكيبايان را دوست دارد.
1. آل عمران (3)، 50.
2. همان، 146.
در همه شرايع آسمانى قانون جهاد و دفاع وجود داشته است. ادعاى عدم وجود اين قانون در مسيحيت، نه تنها مايه افتخار نيست بلكه اساساً يك تحريف و تهمت ناروا به مسيحيت است. به فرض كه در يك آيين، قانون جهاد و دفاع وجود نداشته باشد، آيا اين امر نشانه افتخار است يا نشانه نقص و كمبود؟! ما بايد افتخار كنيم كه در شريعت اسلام صدها آيه و روايت در باره جهاد و دفاع وارد شده است و ما را به پيروى از اين شيوه ترغيب نموده است. سيره پيامبر اكرم و ائمه اطهار(عليهم السلام) و بزرگان دين بر اين اصل مهم استوار بوده است. مرحوم استاد شهيد مطهرى اين روايت را در كتابها و سخنرانىهاى خويش آوردهاند كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) فرمود: مَنْ مـاتَ و لَمْ يَغْزُ أَوْ لَمْ يُحَدِّثْ بِهِ نَفْسَهُ مـاتَ عَلى شُعْبَة مِنْ النِّفاقِ.(1) در اين روايت، تعبير «جهاد» نيست بلكه از «غزوه» يعنى «جنگيدن» سخن به ميان آمده است. حضرت مىفرمايند، اگر كسى در جنگى شركت نكند و نيت جنگيدن نيز نداشته باشد در واقع شعبهاى از نفاق را دارد. مؤمن واقعى اگر هم توفيق رزم و جنگ نداشته باشد در آرزوى ظهور حضرت ولىّ عصر(عليه السلام) است تا در ركاب آن حضرت جنگ كرده، خون خود را در راه ترويج اسلام و نجات محرومان و مستضعفان نثار كند. مؤمنان واقعى كه همان پيروان راستين اهل بيت(عليهم السلام)هستند، هر روز صبح با امام زمان خويش پيمان مىبندند و از خدا مىخواهند تا به آنها توفيق جنگيدن در ركاب آن حضرت را عنايت فرمايد. در «دعاى عهد» كه مستحب است هر روز صبح خوانده شود، آمده است: أللّهُمَّ اِن حالَ بَيْنى و بَيْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ على عِْبادِك حتماً مَقْضِيّاً فَاَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً كَفَنى شاهِراً سَيْفى مُجَرِّداً قَناتى مُلَبِّياً دَعوَةَ الدّاعى فِى الحاضِرِ و البادى(2)= خدايا! اگر ميان من و او (حضرت مهدى(عليه السلام)) مرگ فاصله انداخت، آن چنان كه مرگ را بر بندگانت به عنوان يك امر حتمى مقرر داشتى، پس مرا از قبر بيرون آور، در حالى كه كفن خود را به كمر بسته باشم و با شمشيرِ كشيده و نيزه افراشته، دعوتِ دعوت كننده (حضرت مهدى(عليه السلام)) را در شهر و باديه اجابت كنم.
اگر مؤمنْ موفق به شهادت نشد، آرزو مىكند كه هنگام ظهور امام زمان(عليه السلام) و در زمان رجعت زنده شود و در ركاب دولت مهدى(عليه السلام) به رزم و جنگ بپردازد. اگر كسى در انديشه جنگ و جهاد در راه خدا نباشد مبتلا به نوعى نفاق است (مـاتَ عَلى شُعْبَة مِنْ النِّفاقِ). ترك
1. صحيح مسلم، روايت 2669.
2. مفاتيح الجنان، دعاى عهد.
دفاع و جهاد به معناى تن دادن به پستى، زبونى، فرومايگى و در نهايت نيستى است، و اين امر نه با قانون فطرت، نه با قانون عقل و نه با قانون شرع سازگار نيست.
4. صلح و آشتى آرى، ذلتپذيرى هرگز
از ديگر مطالبى كه مرحوم شهيد مطهرى در كتابهاى خويش بر آن تأكيد دارند اين است كه در اسلام، صلح و آشتى به عنوان يك آرمان مقدس و انسانى مطرح است. آيات متعددى از قرآن كريم بر اين امر دلالت دارد:
ـ وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيم(1)= و اگر به صلح گراييدند، تو نيز بدان گراى و بر خدا توكل نما كه او شنواى دانا است.
ـ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُم(2)= پس ميان برادرانتان را سازش دهيد.
يكى از آرمانهاى اصيل اسلامى، اصل اصلاح، آشتى و صلح است.(3) با اين وجود مرحوم
1. انفال (8)، 61.
2. حجرات (49)، 9.
3. اصالت صلح، اصلاح و آشتى مسلمانان با غير مسلمانانى كه خواهان روابط دوستانه و به دور از جنگ با مسلمانان هستند، از آيات و روايات و سيره معصومان(عليهم السلام) به دست مىآيد.
برخى گمان مىكنند كه در اسلام «حقوق و روابط بينالملل» بر اساس «جنگ و ستيز» بنيان گذاشته شده است و احياناً براى ادعاى خود به اعمال بعضى از حكام و زمامداران در جوامع اسلامى استناد مىكنند. در حالى كه نصوص اصيل اسلامى كه بايد به آن اتكا داشت، عكس اين مطلب را ثابت مىنمايد و آن اين كه: اسلام، صلح و همزيستى با اديان و ملل را به عنوان يك «اصل» و «قاعده اساسى» در نظام تشريعى خود ملاحظه نموده است و احكام جنگ فقط در حال ضرورت است، كه در اين حالت، جنگ يك «جنگ مشروع» خواهد بود. بنابراين رفتار و عملكرد ناصواب بعضى از زمامداران مسلمان در طول تاريخ اسلامى، نمىتواند اين نصوص را باطل سازد.
صلح در صميم اسلام نهفته است. كلمه «اسلام» از ماده «سِلم» است كه كلمات «سلامت»، «سلام» و «مسالمت» نيز از همان مشتق است. كلمه «سلام» كه از مستحبات مورد تأكيد اسلام است و به هنگام ملاقات به ديگران گفته مىشود، به معناى اظهار دوستى و بيان روابط سالم با طرف مقابل است. در اين جا به چند اصل قرآنى و اسلامى در اين رابطه اشاره مىكنيم:
1. قرآن كريم و توجه به اصول مشترك
قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى كَلِمَة سَواء بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلاّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنّا مُسْلِمُونَ (آل عمران، 64)= بگو اى اهل كتاب! بياييد تا بر سخنى كه بين ما و شما يكسان است، بايستيم كه جز خداوند را نپرستيم و براى او هيچگونه شريكى نياوريم و هيچ كس از ما ديگرى را به جاى خداوند، به خدايى برنگيرد؛ و اگر روىگردان شدند، بگوييد: شاهد باشيد كه ما فرمانبرداريم.
2. قرآن كريم و نفى نژادپرستى
يا أَيُّهَا النّاسُ إِنّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَر وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ (حجرات، 13)= هان اى مردم! همانا شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را به هيأت اقوام و قبايلى درآورديم تا با يكديگر انس و آشنايى يابيد، بىگمان گرامىترين شما نزد خداوند پرهيزگارترين شما است.
3. قرآن كريم و گفت و گوى مسالمت آميز
وَ لا تُجادِلُوا أَهْلَ الْكِتابِ إِلاّ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ (عنكبوت، 46)= و با اهل كتاب جز با شيوهاى كه نيكوتر است، مجادله نكنيد.
4. قرآن كريم و استقبال از پيشنهاد صلح
...فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقاتِلُوكُمْ وَ أَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَما جَعَلَ اللّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلاً (نساء، 90)= پس اگر از شما كنارهگيرى كردند و با شما پيكار ننمودند ـ بلكه ـ پيشنهاد صلح دادند، خداوند به شما اجازه نمىدهد كه متعرض آنان شويد.
5. قرآن كريم و احترام به حقوق اقليتها
لا يَنْهاكُمُ اللّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ (ممتحنه، 8)= خداوند شما را از كسانى كه با شما در كار دين كارزار نكردهاند و شما را از خانه و كاشانهتان آواره نكردهاند، نهى نمىكند از اين كه در حقشان نيكى كنيد و با آنان دادگرانه رفتار كنيد. بىگمان خداوند دادگران را دوست دارد.
6. امام على(عليه السلام) و استقبال از پيشنهاد صلح
و لا تَدفَعَنَّ صُلحاً دَعاكَ إليه عَدُوُّكَ و لِلّهِ فيه رِضىً، فَإنَّ فى الصُّلحِ دَعَةً لِجُنودِكَ و راحةً مِن هُمومِكَ و أمناً لِبلادِكَ (نهجالبلاغه، ترجمه و شرح فيض الاسلام، نامه 53، ص 338)؛ ـ امام اميرالمؤمنين(عليه السلام) در فرازى از نامه خود به مالك اشتر چنين مىفرمايد: ـ و از صلحى كه دشمن تو را بدان خواند، و رضاى خدا در آن بُوَد، روى متاب كه آشتى، سربازان تو را آسايش رساند، و از اندوههايت برهاند و شهرهايت ايمن ماند.
شهيد مطهرى تأكيد مىكند كه، مبادا اين آموزه اسلامى دستآوردى براى شياطين شود و صلح و آشتى را با ذلتپذيرى مساوى بدانند. بديهى است بين صلحطلبى و ذلتپذيرى تفاوت اساسى وجود دارد. امسال (سال 1381 شمسى) سال عزت و افتخار حسينى نام گرفته است. حضرت سيدالشهدا(عليه السلام) با شعار «هيهات منّا الذّلّة» ذلتپذيرى را رد كرد. از ميان ويژگىهاى گوناگون حضرت سيدالشهدا(عليه السلام) واژه «عزت و افتخار» انتخاب شد. دليل اين انتخاب آن است كه حضرت سيدالشهدا(عليه السلام) با شعار «هيهات منّا الذّلّة» به همه عالم اعلام كرد كه اسلام با ذلتپذيرى سازگار نيست. مؤمن بايد سربلند باشد و با افتخار زيست كند:وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِين(1)= و اگر مؤمنيد، سستى مكنيد و غمگين مشويد كه شما برتريد.
1. آل عمران (3)، 139؛ همچنين ر.ك: محمد (47)، 35.
شما برترينها هستيد. خداى متعال اجازه نداده كه غيرمؤمن بر مؤمن تسلط پيدا كند:وَ لَنْ يَجْعَلَ اللّهُ لِلْكافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلا(1)= و خداوند هرگز بر زيان مؤمنان، براى كافران راه تسلطى قرار نداده است.
همچنان كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) فرموده است، اسلام برترى مىجويد و هيچ آيينى نبايد بر پيروان اسلام برترى داشته باشد: اَلاِْسْلامُ يَعْلُوا وَ لا يُعلى [عَلَيه].(2)
بنابراين يكى از اهداف مقدس حضرت سيدالشهدا(عليه السلام) كه همان هدف والاى اسلام است، وجود عزت و افتخار و برترى براى اهل حق و حقيقت، يعنى مسلمانان واقعى، مىباشد. البته هر كس به اندازهاى كه از حق شناخت داشته باشد، از عزت، افتخار و برترى برخوردار است، ولى برترى مطلق از آنِ پيروان حق مطلق است.
5. محدوده و مصاديق «دفاع»
بار ديگر به جوانان عزيز سفارش مىكنم كتابهاى استاد شهيد مطهرى مخصوصاً كتابهاى: «نهضتهاى اسلامى در صد ساله اخير»، «قيام و انقلاب حضرت مهدى(عليه السلام)» و «جهاد» را حتماً مطالعه كنند. مرحوم مطهرى تأكيد مىفرمايند كه دفاع تنها آن نيست كه ما منتظر حمله دشمن به سرزمين خويش باشيم و آن گاه از خود دفاع كرده، حمله آنان را پاسخ دهيم. البته يكى از مصاديق دفاع آن است كه ما هميشه آمادگى لازم را داشته باشيم تا چنانچه دشمن با شيوهها و تاكتيكهاى مختلف به مرزهاى جغرافيايى ما حمله كرد، قدرت مقابله به مثل داشته باشيم و برترى خويش را بر دشمن متجاوز اثبات كنيم؛ اما مصداق ديگر دفاع، هنگامى است كه دشمن در سرزمين خويش مؤمنان و اهل حق را مورد آزار و شكنجه قرار داده است. در اين حالت بر ما واجب است از آنان نيز دفاع كنيم. دفاع تنها محدود به كسانى كه در يك محدوده جغرافيايى خاص زندگى مىكنند، نيست.
مرحوم استاد مطهرى درباره توسعه مفهوم دفاع نكتههاى بسيار جالبى را بيان كردهاند. سادهترين شكل دفاع آن است كه در مقابل كسى كه دست به شمشير و اسلحه برده، بايستيم و به دفع تجاوز و دفاع، اعم از دفاع شخصى يا دفاع اجتماعى بپردازيم. استاد مطهرى در بيان
1. نساء (4)، 141.
2. بحارالانوار، ج 39، باب 73، روايت 15.
اين مطلب تلاش بسيارى داشتند كه، دفاع تنها در مورد «حفظ جان» نيست، بلكه شامل دفاع از «اموال مسلمين» نيز مىشود. برخى دشمنان به منابع مسلمين و معادن زيرزمينى آنان چشم طمع دوختهاند تا آنها را به تاراج ببرند. اينان نيز متجاوز بوده و ايستادگى و دفاع در مقابل آنان و حراست از اموال مسلمين نيز يكى از مصاديق جهاد واجب است. تنها «جهاد ابتدايى» است كه اكثر فقها آن را مشروط به اذن امام(عليه السلام) مىدانند، ولى آنچه مربوط به «دفاع» است نه مشروط به اذن امام(عليه السلام) است و نه مختص به مردان مىباشد. مرد و زن در امر دفاع، مساوى هستند. بنابراين زنان نيز بايد در مقام دفاع از حقوق مسلمانان و انسانهاى مظلوم به پا خيزند و اگر نيروى مردها براى دفاع كافى نيست زنان نيز بايد سلاح به دستگيرند.
6. اهميت دفاع از ارزشهاى اسلامى، از ديدگاه شهيد مطهرى
از ديدگاه استاد شهيد مطهرى، دفاع از «ارزشهاى اسلامى» جايگاهى ويژه دارد. به اعتقاد آن بزرگوار، دفاع تنها شامل دفاع از جان و مال نيست، بلكه شامل نواميس و مقدسات يك كشور نيز مىشود. دفاع از مقدسات، حتى از دفاع و حراست از جان و مال نيز واجبتر است؛ چه اين كه در مواردى لازم است انسان جان خويش را به خطر اندازد تا مقدساتش محفوظ بماند. آن گاه شهيد مطهرى عبارت صريحى در اين باره از بزرگان نقل مىكند. به اعتقاد برخى بزرگان هر گاه كسى مال انسان را مورد تعرض قرار دهد، انسان مىتواند دفاع كند و هر گاه احتمال پيروزى و غلبه در ميان باشد، در اين حالت، احتمال وجوب چنين دفاعى نيز هست. در روايات اسلامى آمده، چنانچه كسى در راه دفاع از مال خويش كشته شود حكم شهيد را دارد: مَنْ قُتِلَ دُونَ مَظْلَمَتِهِ فَهُوَ شَهيد(1)= هر گاه به ظلم و ستم از كسى چيزى گرفته شود و او در مبارزه با ظالم كشته شود، شهيد است.
همان طور كه گذشت، دفاع از مال تا جايى است كه احتمال پيروزى در ميان باشد، اما چنانچه به غلبه و پيروزى اطمينان نداشته باشد و بداند كه اگر بخواهد به دفاع از مال خويش بپردازد كشته مىشود، در اين حالت نبايد دفاع كند؛ چه اين كه اهميت جان بيش از مال بوده و بايد مال را فداى جان سازد. اما اگر پاى ناموس و مقدسات در ميان باشد، بايد جان را فدا كند. مؤمن نبايد اجازه تجاوز به ناموس، دين و مقدساتش را بدهد.
1. ميزان الحكمه، ج 5، ص 197؛ وسائل الشيعه، ج 11، ص 92؛ كنز العمال، روايت 11205.
7. دفاع از حقوق انسانيت
يكى از ابتكارات مرحوم شهيد مطهرى، طرح بحث «دفاع از حقوق انسانيت» است. اين مسأله نيز از فروعات جهاد و دفاع بوده و معمولا در كتابهاى فقهى به اين صورت مطرح نشده است. ما نه تنها موظف به دفاع از حقوق مسلمانان كشور خويش هستيم، بلكه بايد از مسلمانان ديگر كشورها نيز حمايت كنيم. آنان نيز مسلمان، پيرو حقيقت و خداپرست هستند و اهانت و تجاوز به آنان به منزله تجاوز به ما است. آنگاه مرحوم آيتالله مطهرى عبارتى از كتاب «مسالك الافهام» نقل مىكند. اين كتاب كه نوشته شهيد ثانى است، شرح كتاب «شرايع الاسلام» نوشته مرحوم محقق حِلّى مىباشد. شهيد ثانى مىفرمايد: و لا يختص بمن قصدوه مِن المسلمين بل يجب على مَن عَلِمَ بالحال النهوضُ اذا لم يعلم قدرة المقصودين على المقاومة(1)= دفاع و دفع تجاوز تنها مخصوص كسانى كه مورد حمله دشمن قرار گرفتهاند، نيست، بلكه بر مسلمانان ديگر كه از وضعيتِ آنان اطلاع پيدا كردهاند نيز واجب است كه قيام كنند؛ البته اين حكم در زمانى است كه شخص نمىداند افرادى كه مورد حمله قرار گرفتهاند قدرت مقاومت دارند يا نه.
اگر ما مسلمانان كه در كشور ايران زندگى مىكنيم، شنيديم كه عدهاى از كفار و دشمنان در منطقهاى ديگر از كره زمين به مسلمانان حملهور شدهاند، بر ما واجب است كه از آن مسلمانان دفاع كنيم. البته چنانچه خود آنان قدرت مقاومت و دفع تجاوز را دارند، دفاع و قيام به دفع تجاوز، بر مسلمانان ديگر واجب نيست؛ اما اگر ندانيم كه آيا آنان مىتوانند از خود دفاع كنند يا نه، يا بدانيم كه آنان قدرت دفاع ندارند، در اين حالت بر همه مسلمانان واجب است به كمك آنان شتافته، هجوم دشمنان اسلام را دفع نمايند.
حدود سى سال پيش مرحوم مطهرى فرياد مىزد كه بر همگان دفاع از حقوق فلسطينىها واجب است؛ چرا كه اين مظلومان و ستم كشيدگان از قدرت دفاعى برخوردار نيستند. البته مقاومت جوانان و نوجوانان فلسطين اعجاب تاريخ را برانگيخت. آنان با همتى مردانه و با تمام توان خويش و با سنگ، به جنگ تانكها و سلاحهاى پيشرفته مىروند. اين سخن افسانه نيست. فيلمهاى متعددى از اين وقايع در تلويزيون به نمايش گذاشته شده است. آنان با دست خالى و مشتى سنگ اسراييلىها را وادار به فرار مىكنند. آنان با همه وجود از هستى، دين و شرف خويش دفاع مىكنند، ولى به هر حال، توانايى مبارزه با شيطان بزرگ و ساير شياطين را
1. زين الدين على العاملى (شهيد ثانى)، مسالك الأفهام فى شرح شرايع الاسلام، (قم: بصيرتى، بىتا)، ج 1، ص 148.
ندارند. در اين وضعيت كه مظلومان فلسطين قدرت دفاع از خويش را ندارند، بر همه مسلمانان واجب است به كمك آنان شتافته، آنان را در دفاع از سرزمين و حيثيت خويش يارى رسانند.
در اين حال، عدهاى نادان و مغرض اين سخن عوامفريب را در روزنامهها و مجامع عمومى مطرح مىسازند كه: ما دچار مشكلات داخلى هستيم و حمله اسراييل به فلسطينىها به ما مربوط نيست و چرا براى آنان پول بفرستيم؟! درباره اينان بايد گفت، اين عده، از تعاليم اسلام آگاهى ندارند و نمىدانند كه حمايت از مسلمانان مظلوم در هر نقطه از دنيا يك واجب تخلفناپذير است. اين امر نه تنها بر مردان واجب است بلكه زنان نيز داراى وظيفه هستند. مرحوم مطهرى هم در آن زمان با چنين افرادى مواجه بود و سرانجام نيز به دست همين نااهلان به شهادت رسيد. او در طرح مباحث خويش كمتر عبارت فقها و علما را نقل مىكرد، ولى در اينجا، عبارتى عربى را به عنوان مصداق و شاهد بيان مىكند، و اين امر نشاندهنده مظلوميت و غربت آن بزرگوار است. به عبارت ديگر، او در موقعيتى بود كه لازم مىدانست براى تأييد سخن خود از سخنان علماى ديگر شاهد بياورد. از اين رو عبارتى را از مسالك الافهام بيان مىكند.
به نظر بنده شهيد مطهرى با طرح بحث «دفاع از حقوق انسانيت» نوآورى خاصى را در باب جهاد و دفاع مطرح ساخت. تأكيد مىكنم كه نوآورى به معناى بدعتگذارى نيست، بلكه به معناى كشف حقايقى از دين است كه قبلا مورد توجه قرار نگرفته است. شهيد مطهرى مىگويد، جنگهاى اسلامى به انگيزه دفاع است، ولى دفاع داراى مفهومى وسيع و پردامنه است و يكى از مصاديق آن دفاع از حقوق انسانيت است.
ممكن است عدهاى تصور كنند كه منظور از «حقوق انسانيت» همان «حقوق بشر» است كه در «اعلاميه جهانى حقوق بشر» آمده است؛ اعلاميهاى كه برخى مواد آن با اسلام سازگار نيست. بايد تأكيد كنيم كه چنين تصورى نادرست است و منظور شهيد مطهرى از «حقوق انسانيت»، خداپرستى و توحيد است. يكى از بزرگترين حقوق انسانها يگانهپرستى است. آنان در هر گوشهاى از اين دنيا كه باشند حق دارند خدا را شناخته و او را پرستش كنند. اگر كسى مانع اين كار شود، به حقوق بشريت تجاوز كرده و «صدّ عن سبيل الله»(1) نموده و مانع
1. يَسْئَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتال فِيهِ قُلْ قِتالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَ صَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللّهِ وَ كُفْرٌ بِهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللّهِ وَ الْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ... (بقره، 217)= از تو در باره كارزار در ماه حرام مىپرسند. بگو: كارزار در آن، گناهى بزرگ و بازداشتن از راه خدا و كفر ورزيدن به او و بازداشتن از مسجد الحرام، و بيرون راندن اهل آن از آنجا، نزد خدا گناهى بزرگتر، و فتنه (شرك) از كشتار بزرگتر است... .
برخى آيات ديگر در باره «صدّ عن سبيل الله» (بازداشتن از راه خدا) از اين قرار است: نساء (4)، 167؛ توبه (9)، 9 و 34؛ نحل (16)، 88؛ محمد (47)، 1 و 34؛ مجادله (58)، 16؛ منافقون (63)، 2؛ آل عمران (3)، 99؛ انفال (8) 34 و 47؛ هود (11)، 19 و ابراهيم (14)، 3.
شناخت حقيقت شده است. او مانع گرايش مردم به دين اسلام شده و آنان را از رسيدن به يكى از مهمترين حقوق اجتماعىشان محروم ساخته است. كسانى كه با راههاى مرموز حقيقت را بر مردم مشتبه ساخته، آنان را به انحراف مىكشانند، «صدّ عن سبيل الله» كرده و بزرگترين خيانت را به بشريت روا مىدارند. همانگونه كه قرآن مىفرمايد، اين گونه خيانتها از آدمكشى بدتر است؛ چه اين كه آدمكشى باعث محروم ساختن فردى از زندگى چند روزه دنيا است، ولى آنان كه مردم را از پيروى دين حق باز مىدارند باعث ابتلاى انسانها به عذاب ابدى مىشوند. آيا ابتلا به عذاب ابدى و محروم ساختن از نعمتهاى ابدى بهشت بدتر است يا محروم كردن فردى از زندگى چند روزه در اين دنيا و ناكامى از خوردن چند كيلو نان و برنج؟!
از اين رو يكى از بزرگترين حقوقى كه بايد از آن دفاع كرد «حقوق انسانيت» و تلاش براى شناساندن راه حق است. به فرمايش شهيد مطهرى، يكى از حقوق بشريت، حق توحيد است. اين سخن ايشان، در كتب فقهى ما بدين صورت مطرح نشده است. البته روح اين مطلب در كلام فقها يافت مىشود، اما طرح اين بحث همراه با بيان منطقى، قوى و شيوا از ابتكارات استاد شهيد مطهرى(رحمه الله) است.
8. شهيد مطهرى و دفاع از «حق امر به معروف و نهى از منكر»
به اعتقاد شهيد مطهرى، يكى از حقوق انسانى كه دفاع از آن لازم است، امر به معروف و نهى از منكر مىباشد. امر به معروف به معناى دفاع از حق انسانيت است. همه انسانها حق دارند در يك جامعه سالم و شايسته زندگى كنند و ترك امر به معروف و نهى از منكر موجب تباهى تدريجى جامعه مىگردد. بنابراين، براى آن كه انسانها از داشتن يك جامعه سالم و شايسته محروم نگردند، بايد امر به معروف و نهى از منكر كرد و با كسانى كه مانع امر به معروف و نهى از منكر مىشوند جهاد نمود. جهاد حضرت سيدالشهدا(عليه السلام) بر همين اساس تبيين مىشود؛(1)
1. امام حسين(عليه السلام) در وصيتنامه خويش به برادرش محمد حنفيه مىفرمايد: وَ إنّى لَمْ أَخرُجْ أشِراً وَ لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظالماً وَ إنّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الإصلاحِ فى اُمَّةِ جَدّى(صلى الله عليه وآله) اُريدُ أنْ آمُرَ بِالمَعروفِ و أَنهى عَنِ المُنكَرِ و أَسيرَ بِسيرَةِ جدّى وَ أبى عَلىِّ بنِ أبىطالِب (محمد صادق نجمى، سخنان حسين بن على(عليهما السلام)، ص 36، از مقتل خوارزمى، ج 1، ص 188 و مقتل عوالم، ص 54)؛ = و من نه از روى خودخواهى و يا براى خوشگذرانى و نه براى فساد و ستمگرى از مدينه خارج نشدهام، بلكه هدف من اصلاح مفاسد امت جدّم رسول خدا(صلى الله عليه وآله) است و اراده امر به معروف و نهى از منكر دارم و مىخواهم به روش جدم رسول خدا(صلى الله عليه وآله)و پدرم على بن ابىطالب(عليه السلام) عمل كنم.
چه اين كه در آن زمان زمينه امر به معروف و نهى از منكر فراهم نبود و بدتر از آن، وضعيت به گونهاى بود كه منكر، معروف بود و معروف منكر تلقى مىشد! سبحان الله! حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) چنين روزگارى را پيشبينى كرده بود: وَ إنَّهُ سَيَأْتى عَلَيكُمْ مِنْ بَعدى زمانٌ لَيْسَ فيهِ شَىءٌ أخْفى مِنَ الحَقِّ وَ لا أَظهَرَ مِنَ الباطِلِ... وَ لا فى البِلادِ شَىءٌ أَنكَرَ مِنَ المَعروفِ وَ لا أَعرَفَ مِنَ المُنكَر(1)= همانا پس از من روزگارى بر شما فرا خواهد رسيد كه چيزى پنهانتر از حق، و آشكارتر از باطل نيست.... در شهرها چيزى ناشناختهتر از معروف، و رايجتر از منكر نيست!
اميرالمؤمنين(عليه السلام) مىفرمايد، روزگارى خواهد آمد كه هيچ چيز زشتتر از معروف و كار خوب نيست! كار خوب و معروف، كارى ناپسند و زشت تلقى مىشود و انجام منكرات و گناهان مايه افتخار است! در آن زمان، امر به معروف فضولى در كار مردم شمرده مىشود! در آن روزگار، اقامه دين و اجراى احكام اسلامى از زشتترين كارها و به عنوان واپسگرايى و ارتجاع معرفى مىشود!!
استاد شهيد مطهرى مبارزه با اين گرايشها را دفاع از حق انسانيت مىداند. «معروف» يك اصطلاح قرآنى و به معناى «كار نيك» است. انسانها حق دارند در جامعهاى زندگى كنند كه معروف را معروف ببينند و كار نيك و آنچه خدا مىپسندد در جامعه رواج داشته باشد. نيز انسانها حق دارند در جامعهاى زندگى كنند كه منكرات، يعنى آنچه شيطان مىپسندد، در آن جامعه متروك، منفور و مطرود باشد، نه آن كه از بودجه و بيتالمال مسلمين براى ترويج منكرات صرف شود و عدهاى از اهل منكر مورد تشويق قرار گيرند و به آنان جايزه داده شود!! اگر عدهاى معروف را ترك كنند و يا مانع از امر به معروف و نهى از منكر شوند حق انسانيت را تضييع كردهاند و جهاد با اينان يكى از موارد جهاد واجب در قانون اسلام است. اين سخن يكى از نكاتى است كه شهيد مطهرى در همان آغاز انقلاب فرمود و زمينه شهادت خويش را فراهم ساخت.
1. نهج البلاغه، ترجمه و شرح فيض الاسلام، خطبه 147.
نكته ديگرى كه مىتوان بر مطلب فوق افزود و ما پيشتر، از آن ياد كرديم مسأله «دفاع از حق الله» است. بر اساس فرمايشات حضرت امام سجاد(عليه السلام) در «رساله حقوق» و نيز فرمايشات حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام)در «نهجالبلاغه» تمام حقوق مشروع انسانها فرع حق خدا است. اولين حقى كه رعايت آن بر هر انسانى واجب است حق الله است و آن حق اين است كه خدا بر بندگانش حق دارد كه او را پرستش و اطاعت كنند. اگر حق خدا در جامعهاى متروك و يا مورد آسيب قرار گرفت دفاع از آن بر همه انسانهاى حقجو، حقشناس و حقپرست واجب است.
اميد است كه خداى متعال توفيق شناخت بيشتر حقايق و عمل به آن را به همه ما عنايت فرمايد و بتوانيم راه شهداى عزيزمان همچون شهيد مطهرى را ادامه دهيم. همچنين از خداوند مسألت داريم كه افتخار شهادت در راه حق و حقيقت را به ما عنايت فرمايد.
آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org