قال علي عليه‌السلام : إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ امير مومنان عليه‌السلام مي‌فرمايند: همانا براي شما بهايي جز بهشت نيست، پس به کمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، حکمت456)

صدا/فیلماندازه
صوت جلسه5.13 مگابایت

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم

آن چه پيش‌رو داريد گزيده‌اي از سخنان حضرت آيت‌الله مصباح‌يزدي (دامت‌بركاته) در دفتر مقام معظم رهبري است كه در تاريخ 03/03/91 ايراد فرموده‌اند. باشد تا اين رهنمودها بر بصيرت ما بيافزايد و چراغ فروزان راه هدايت و سعادت ما قرار گيرد.

مقايسه لذت‌هاي دنيوي و اخروي

مروري بر گذشته

فرارسيدن ماه مبارک رجب و ميلاد مسعود حضرت باقرالعلوم صلوات‌الله‌عليه‌وعلي‌آبائه‌وابنائه‌المعصومين را به پيشگاه مقدس ولي عصر اروحنافداه و همه دوستداران اهل بيت عليهم‌السلام تبريک و تهنيت عرض مي‌کنيم و از خداي متعال درخواست مي‌کنيم که به برکت اين ايام و به برکت صاحب اين روز حضرت باقر صلوات‌الله‌عليه به ما توفيق قدم برداشتن در راهي را دهد که موجب خشنودي آن‌ها باشد.
حاصل بحث‌هاي گذشته اين نکته شد که دانسته‌هاي انسان هنگامي در رفتار او اثر مي‌گذارد که مورد توجه وي باشد، اما اگر اين دانسته‌ها مورد غفلت قرار گيرند با اين‌که انسان به آن‌ها آگاهي دارد در رفتارش اثري نخواهد گذاشت. براي حاضر کردن دانستني‌هايي که منشأ خير هستند در ذهن، مي‌توان راه‌کارهايي را از قرآن کريم و روايات اهل‌بيت عليهم‌السلام استفاده کرد که از مهم‌ترين آن‌ها «تفکر» است. قرآن کريم تنها به اصل تفکر و توصيه به آن اکتفا نمي‌کند، بلکه علاوه بر اين، موضوعات و مسائلي را براي تفکر مورد تأکيد قرار مي‌دهد که در سعادت انسان اثرگذار است و انسان بايد درباره‌ آن‌ها فکر کند. يکي از موضوعاتي که قرآن براي تفکر مورد تاکيد قرار مي‌دهد مجموعه نظام خلقت و عالم هستي در نگاه کلان و دقت در بيهوده نبودن خلقت اين دستگاه عظيم است. علاوه براين قرآن موضوعاتي جزئي را نيز مطرح کرده، ما را به تفکر در باره آن‌ها تشويق مي‌کند که يکي از آن‌ها خلقت انسان است. در اين باره توضيحات مختصري در جلسه گذشته عرض کرديم.

زمين و آسمان، مملو از آيات الهي

از موارد ديگري که قرآن تاکيد دارد مردم درباره آن‌ها فکر کنند آيات الهي در آفاق و انفس هستند. قرآن آيات الهي را در زمين از قبيل کوه‌ها، دشت‌ها، دره‌ها، نهرها و چشمه‌ها و ...، و آيات الهي را در آسمان از قبيل خورشيد، ماه، ستارگان و ... نام برده، ما را به تفکر در باره آن‌ها دعوت مي‌کند؛ حتي به پديده‌هايي جوي همچون رعد و برق اشاره کرده، با نام‌گذاري سوره‌اي به نام رعد به اين موضوع اهميت مي‌دهد (وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ).1 همچنين وزش باد، باريدن باران و به دنبال آن، روييدن گياه‌هان، رسيدن ميوه‌ها، انواع ارزاق و خوراکي‌ها و ... را متذکر مي‌شود. قرآن بارها بر اين آيات تاکيد نموده، ما را به تفکر در باره آن‌ها سفارش مي‌کند و از غفلت انسان‌ها اظهار گله‌مندي مي‌نمايد. بخش عمده‌اي از برخي سوره‌ها همچون سوره نمل، روم و يونس به بيان اين آيات اختصاص يافته و شايسته است سال‌ها درباره همين موضوعات فکر و بحث شود و کتاب‌ها نوشته شود.

توصيف دنياي فاني در قرآن

از ديگر موضوعات مورد اهتمام قرآن براي تفکر، زندگي دنيا و آخرت و مقايسه آن دو با همديگر است. قرآن مي‌فرمايد: «كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيات‏ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ * فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَة؛2 خداوند آيات خود را براي شما بيان مي‌کند تا درباره دنيا و آخرت فکر کنيد.» باز قرآن تنها به بيان موضوع اکتفا نکرده، بلکه راه فکر کردن در باره اين موضوع را هم به ما نشان مي‌دهد. در دو آيه قرآن براي زندگي دنيا مثلي مي‌زند و به ما ياد مي‌دهد که اگر مي‌خواهيد در باره حقيقت دنيا فکر کنيد به اين مثل فکر کنيد: إِنَّمَا مَثَلُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاء أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاء فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَالأَنْعَامُ حَتَّىَ إِذَا أَخَذَتِ الأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَازَّيَّنَتْ وَظَنَّ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَيْهَآ أَتَاهَا أَمْرُنَا لَيْلاً أَوْ نَهَارًا فَجَعَلْنَاهَا حَصِيدًا كَأَن لَّمْ تَغْنَ بِالأَمْسِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ؛3 قرآن در اين آيه براي شناساندن حقيقت دنيا به يکي از پديده‌هاي عيني دنيا مثل مي‌زند، اما آن را به صورت کلي بيان مي‌کند نه در قالب داستاني خاص. مي‌گويد: ما آبي را از آسمان نازل مي‌کنيم که در اثر نزول آن، گياهان در زمين مي‌رويند، و زمين خشک، سبز و خرم مي‌شود و زمين به خود زينت مي‌گيرد. عده‌اي با ديدن اين نعمت‌هاي فراوان با خود مي‌گويند: ما هر وقت نياري داشته باشيم از اين نعمت‌ها استفاده مي‌کنيم و ديگر نگراني نداريم، اما صبح که بيدار مي‌شوند مي‌بينند سيلي آمده يا صاعقه‌اي نازل شده و همه آن‌ها را از بين برده است. گويا اصلا گياه يا ميوه‌اي وجود نداشته است (أَتَاهَا أَمْرُنَا لَيْلاً أَوْ نَهَارًا فَجَعَلْنَاهَا حَصِيدًا كَأَن لَّمْ تَغْنَ بِالأَمْسِ). همه حقيقت دنيا اين‌گونه است. خداي متعال زينت‌ها و جاذبه‌هايي را در زمين به وجود مي‌آورد و کساني جذب اين جاذبه‌ها مي‌شوند و به آن‌ها دل بسته، گمان مي‌کنند اين‌ها براي هميشه باقي است و مي‌توانند به وسيله آن‌ها هميشه در خوشي و شادي زندگي کنند، اما غافل‌اند از اين‌که امور دنيا اين‌گونه نيست و دائما در حال تحول است. انسان به خصوص در ابتداي نوجواني خود، به دنبال لذت‌هايي است. اگر اسبابي براي او فراهم شود که غرايز او تأمين و وسايل راحتي و خوشي او فراهم شود ديگر غافل مي‌شود و گمان مي‌کند هميشه همين‌طور خواهد بود، اما بعد حوادثي پيش مي‌آيد و يک مرتبه همه چيز عوض مي‌شود و سرمايه و اموال او همه از بين مي‌روند. بر فرض همه اين‌ها هم تغيير نکند خود انسان بعد از چند سال مي‌ميرد و قطعا زندگي دنيا هميشگي نيست.
قرآن کافران و مشرکان را مثل زده، مي‌فرمايد: يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ؛ اين‌ها آرزو مي‌کنند اي کاش هزار سال زندگي کنند. هيچ‌گاه آرزوي انسان براي زندگي تمام نمي‌شود و اين سرّي دارد، اما آن‌ها مي‌خواهند در دنيا هزار سال زندگي کنند. فطرت انسان اقتضا مي‌کند که به دنبال زندگي ابدي باشد و خدا هم چنين حياتي را براي وي مهيا کرده است اما نه در دنيا، اين‌جا ابدي نيست. ميل به خلود فطري انسان است، اما اشتباه انسان در اين است که خلود را در اين دنيا مي‌خواهد. انبياي الهي آمدند به ما بفهمانند که اين ميل فطري در اين عالم قابل ارضا نيست. آرزوهاي جزئي دنيوي نيز چنين‌اند. بسياري از جوان‌ها آرزو دارند رئيس جمهور شوند، اما مگر يک کشور چند رئيس جمهور مي‌خواهد؟ دنيا ظرفيت ندارد که همه رئيس جمهور شوند. انسان ميل به ابديت و سعادت بي‌نهايت دارد، اما بايد بفهمد که اين جا جاي آن نيست. همين ميل فطري دليلي بر وجود عالم ديگري است که ظرفيت تحقق اين آرزوها را دارد. خداوند اين ميل را در فطرت انسان قرار داده تا دائما درصدد ترقي و تعالي باشد، اما او به اشتباه گمان مي‌کند که اين ميل در اين عالم ارضا مي‌شود. انبيا آمدند به او بفهمانند که اين عالم چند روزي بيشتر نيست (إِنَّمَا مَثَلُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاء أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاء ... كَأَن لَّمْ تَغْنَ بِالأَمْسِ).
قرآن همين مثل را در آيه ديگري بيان کرده، مي‌فرمايد: وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاء أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاء فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِيمًا تَذْرُوهُ الرِّيَاحُ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُّقْتَدِرًا؛4 زندگي دنيا را براي مردم مثل بزن به آبي که نازل مي‌شود و زمين سرسبز، خرم و پرجاذبه مي‌شود و بعد مي‌خشکد و باد آن را پراکنده مي‌کند. پس آن ميل به بي‌نهايت در اين‌جا قابل ارضا نيست. اگر انسان به دنيا دل ببندد خودش را باخته و حياتش را به چيزي فروخته است که دوامي و ارزشي ندارد. کمي بيشتر فکر کنيم! همه ما از اموري که موقتا براي ما حاصل مي‌شود لذتي مي‌بريم، اما براي فراهم شدن اين امور بايد زحمت فراواني را متحمل شد. انسان براي به دست آوردن مقداري غذا بايد زحمت بکشد تا اندکي از آن لذت ببرد. مزه غذا تا هنگامي است که غذا در دهان انسان قرار دارد و هنگامي‌که غذا فرو رفت ديگر نمي‌توان آن را چشيد. براي اين اندک لذتْ چه قدر بايد زحمت کشيد؟ جواني که مي‌خواهد از ازدواج لذت ببرد سختي‌هاي فراواني را بايد به جان بخرد. لذت‌هاي دنيا همگي خستگي و زحمت دارد. بلاهاي آن هم که فراوان است. با اين حال آيا مي‌ارزد انسان تمام هستي خويش را نثار چنين عالمي کند؟!

باقي بهتر است يا فاني؟

در برابر، در خانه سعادت و بهشت جاويدان الهي اصلا درد، رنج و خستگي معنا ندارد (لاَ يَمَسُّهُمْ فِيهَا نَصَبٌ وَمَا هُم مِّنْهَا بِمُخْرَجِينَ).5 لذت‌هاي دنيا سيري و دل‌زدگي دارد و اگر مقداري طول بکشد انسان خسته و دل‌زده مي‌شود و به دنبال تنوع مي‌گردد، اما قرآن مي‌گويد: «لَا يَبْغُونَ عَنْهَا حِوَلًا؛6 لذت‌هاي بهشتي آن قدر جاذبه دارند که هيچ کس نمي‌خواهد عوض شوند.» در آن‌جا به جاي منتْ به انسان احترام مي‌گذارند (سَلَامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ).7 اين دو نوع لذت را با هم مقايسه کنيم! آيا مي‌ارزد انسان تنها براي امور دنيا اين همه زحمت متحمل شود، يا عقل مي‌گويد: از اين امکانات خويش به اندازه ضرورتي استفاده کنيد که بتوانيد به زندگي خويش ادامه دهيد و هدف‌تان توشه‌ برداشتن براي عالمي باشد که ابدي است؟! براي فراهم کردن زمينه لذت‌هاي بهشتي بايد در اين دنيا تلاش کرد. قرآن با بيان حقايق راه را به ما نشان مي‌دهد و انتخاب را به عهده خودمان مي‌گذارد (إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا).8 او به ما گفته است: «إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ سَلَاسِلَ وَأَغْلَالًا وَسَعِيرًا؛9 ما براي کافران غل، زنجير و آتش سوزان فراهم کرده‌ايم» و در مقابل براي مومنين نعمت‌هايي آماده کرده‌ايم که قطره‌اي از آن‌ها به همه لذت‌هاي دنيا مي‌ارزد. وضعيت هر دو گروه را توصيف کرديم تا شما هر کدام را که فکر مي‌کنيد بهتر است انتخاب کنيد، اما بدانيد: وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ وَأَبْقَى؛10 لذت‌هاي آخرت به مراتب شديدتر، لذت‌بخش‌تر و پرجاذبه‌تر است (خَيْرٌ) و از لحاظ مدتْ هميشگي و جاودان است (أَبْقَى). آخرت هم از لحاظ کيفيت و هم از لحاظ کميت بر دنيا برتري دارد. بايد در اين باره فکر کرد تا حقيقت را فهميد (لعلكم تتفکرون * في الدنيا والاخرة).

لذت‌هاي فوق عقل بشري بهشت

انسان بايد در اين باره فکر کند و براي تفکر خويش نيز برنامه داشته باشد، نه اين‌که موقتا تأملي کند و بعد هم آن را به فراموشي بسپارد. بايد بنا بگذاريم که اصلا در زندگي‌ برنامه‌اي براي تفکر داشته باشيم و در باره نعمت‌هاي خداوند و اسبابي که خداوند فراهم کرده تا اين نعمت‌ها به دست ما برسد فکر کنيم. آيا نبايد از کسي تشکر کرد که اين همه اسباب را فراهم کرده تا زمينه حيات و لذت بيشتر ما را فراهم کند؟! چه کسي مادر را به ما مهربان کرد؟ چه کسي پدر را وادار کرده که کار کند و زندگي ما را تأمين کند؟ و ... آيا اين همه براي اين است که به ديگران ظلم کنم يا فخر بفروشم؟! اگر چنين باشد که زندگي لهو و بيهوده است. اگر هدفي در کار بوده، من بايد ببينم هدف از آفرينش من چيست و چگونه بايد به آن برسم.
پس يکي از مواردي که تفکر درباره آن مي‌تواند در تصميم انسان اثرگذار باشد و موجب شود که انسان از هواها و هوس‌هاي بيهوده و گناه‌آلود صرف‌نظر کند مقايسه بين لذت‌هاي ابدي آخرت و لذت‌هاي موقت دنياست. يکي از بالاترين رحمت‌هاي الهي که ما از آن غافل‌ايم اين است که خداوند متعال نمونه‌هايي از آثار اعمال را در همين عالم به بندگان خود نشان مي‌دهد. اساسا خداوند دو عالم را آفريده است که يکي براي کار است و ديگري براي مزد (اليوم عمل ولاحساب وغدا حساب بلا عمل).11 اما خداوند از فرط لطف براي برخي از کارهاي خوب در همين دنيا مزد قرار داده است از جمله نيکي به پدر و مادر، صله رحم، اداي حق معلم و استاد. البته از مزد اخروي اين کارها کاسته نمي‌شود (وَآتَيْنَاهُ أَجْرَهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ).12 عزتي که خداوند در اين دنيا به برخي اشخاص مي‌دهد بدون اين‌که قدرتي، عشيره‌اي و ثروتي داشته باشند نمونه‌اي از اين پاداش‌هاست. در برخي شهرستان‌ها افرادي به بنده مي‌گفتند: آرزوي ما اين است که يک بار مقام معظم رهبري را از نزديک ببينيم. خداوند آن چنان محبتي از اوليايش در دل دوستانشان قرار مي‌دهد که يک هزارم آن را با ميلياردها دلار نمي‌توان ايجاد کرد. محبت امري نيست که با پول درست شود. خداوند براي مومنين محبتي در دل‌هاي مردم- به خصوص در دل‌هاي فقرا- قرار داده است و اين پاداشي است که در همين دنيا ظاهر مي‌شود. اما حساب اخروي آن از قدرت فهم ما خارج است. در روايتي آمده است:‌ هنگامي‌که خداوند مومنين را در بهشت خويش جاي مي‌دهد نعمت‌هاي خويش را بر آن‌ها سرازير مي‌کند؛ نعمت‌هايي که نمي‌توان آن‌ها را حساب کرد. در حالي که اهل بهشت در نعمت‌ها متنعم هستند ناگهان نوري مي‌درخشد که از فرط جاذبه آن، همه مدهوش مي‌شوند. سؤال مي‌کنند: اين چه نوري است و ملائکه در جواب مي‌گويند: اين نوري است که در اثر لبخند حضرت زهرا سلام‌الله‌عليها به روي اميرالمومنين عليه‌السلام در فضا منتشر شده است.13
اين حديث بسيار جاي فکر دارد. آن‌جا عالمي ديگر است که ما نمي‌توانيم به درستي آن را درک کنيم. شايد حقايقي بالاتر از آنچه در اين روايت آمده است وجود داشته باشد که عقل ما به آن نمي‌رسد. در برخي روايات آمده است که خداوند خطاب به اهل بهشت مي‌فرمايد: فَإِنَّ لَكُمْ كُلَّ جُمُعَةٍ زَوْرَة؛14 براي شما در هر جمعه يک تجلي الهي ظاهر مي‌شود. اگر از يک لبخند حضرت زهرا سلام‌الله‌عليها چنين لذتي براي اهل بهشت ايجاد مي‌شود پس آنان از تجلي ذات الهي چه حالي پيدا مي‌کنند؟! حضرت زهرا سلام‌الله‌عليها بنده‌اي از بندگان خداست و از طفيل يک لبخند او همه بهشتيان متنعم مي‌شوند، اما آنچه که حضرت زهرا و حضرت علي عليهماالسلام را مدهوش مي‌کند تجلي نور الهي است که براي هر کسي به اندازه مقام و مرتبه‌اش حاصل مي‌شود. آيا ارزش دارد که انسان همه اين لذت‌ها را رها کند و تنها به دنبال لذت‌هاي ناچيز و کوتاه دنيا باشد؟! آيا ارزش دارد براي اين‌که چند صباحي روي يک صندلي بنشيند آبروي ديگران را بريزد، به ديگران بي‌احترامي کند، حق‌شان را تضييع کند، با ناديده گرفتن فضايل آن‌ها به آن‌ها تهمت و افترا بزند تا آن‌ها را از چشم مردم بياندازد به اين اميد که به آن‌ها رأي ندهند؟! ما وقتي مي‌توانيم از اين اوهام بيرون بياييم که قدري بيانديشيم و به پديده‌هاي عالم سرسري نگاه نکنيم. بيانديشيم که براي چه آفريده شده‌، چگونه مي‌توانيم به آن هدف برسيم. در اين صورت دقت انسان در اعمالش بيشتر شده، عقل او بر غرائزش حاکم مي‌شود.
پروردگارا! تو را به حق امام باقر صلوات‌الله‌عليه و همه اوليا و انبيا قسم مي‌دهيم که دل‌هاي ما را از خواب غفلت بيدار فرما و نور معرفت را در دل‌هاي ما بتابان!

وصلي‌الله علي محمد وآله الطاهرين


1 . رعد، 13.

2 . بقره، 219 و 220.

3 . يونس، 24.

4 . کهف، 45.

5 . حجر، 48.

6 . کهف، 108. 

7 . زمر، 73. 

8 . انسان، 3.

9 . انسان، 4.

10 . اعلي، 17.

11 . نهج‌البلاغه، خطبه 42.

12 . عنکبوت، 27.

13 . بحارالانوار، ج 35 ص 241.

14 . بحارالانوار، ج8 ص21.

آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org