قال علي عليه‌السلام : إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ امير مومنان عليه‌السلام مي‌فرمايند: همانا براي شما بهايي جز بهشت نيست، پس به کمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، حکمت456)

صدا/فیلماندازه
جلسه بيست و پنجم5.09 مگابایت

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم

آن چه پيش‌رو داريد گزيده‌اي از سخنان حضرت آيت‌الله مصباح‌يزدي (دامت‌بركاته) در دفتر مقام معظم رهبري است كه در تاريخ 06/02/91 ايراد فرموده‌اند. باشد تا اين رهنمودها بر بصيرت ما بيافزايد و چراغ فروزان راه هدايت و سعادت ما قرار گيرد.

کيمياي محبت

مقدمه

فرا رسيدن ايام شهادت حضرت زهرا سلام‌الله عليها را به پيشگاه مقدس امام عصر اروحنافداه و همه دوستداران اهل بيت تسليت عرض مي‌کنيم و از خداي متعال درخواست مي‌کنيم در دنيا و آخرت دست ما را از دامان اهل‌بيت عليهم‌السلام کوتاه نفرمايد.
به همين مناسبت امشب موضوع بحثم را منعطف مي‌کنم به بحثي که ارتباطي با اين ايام هم داشته باشد. نکته‌اي که در اين جلسه به آن مي‌پردازم در باره رفتارهايي است که از محبت برمي‌خيزد و انگيزه شخص از انجام آن‌ها نه لذت است و نه حتي مصلحتي. گاهي چنين محبت‌هايي در شکلي خاص مي‌تواند بهترين کمک براي تصميم‌گيري صحيح در راه بندگي خدا باشد. محبت به خداي متعال و به کساني که خداوند آن‌ها را دوست دارد عاملي بسيار قوي براي ايجاد انگيزه رفتار صحيح در انسان است.
به عنوان مقدمه بايد عرض کنم: معمولا محبتْ دفعتا حاصل نمي‌شود، بلکه تکرار اموري که خوشايند انسان است به تدريج حالتي ثابت در او ايجاد مي‌کند، به گونه‌اي که علاقه‌مند مي‌شود هميشه با امر مطلوب و محبوب خود ارتباط داشته باشد و هر چه اين ارتباط عميق‌تر شود بيشتر او را ارضا مي‌کند. هنگامي‌که محبت در وجود انسان ثابت و شديد شود ديگر لازم نيست انسان براي انجام کار مربوط به محبوب خود، چندان فکر کند، بلکه خود به خود به دنبال آن کار مي‌رود و اگر بنا باشد تدبيري بيانديشد و تلاشي کند بايد براي منصرف شدن از آن کار صورت دهد. محبت شديد نظير جاذبه‌اي نامرئي، انسان محب را به دنبال خود مي‌کشد و مجال فکر کردن به او نمي‌دهد. اولياي خدا چنين حالتي نسبت به خداي متعال دارند. اگر محبت خدا و اولياي خدا در دل انسان رسوخ پيدا کند اين محبت بهترين انگيزه انسان براي انجام کاري خواهد شد که آن‌ها دوست دارند. هنگامي که انسان کسي را دوست داشته باشد به طور طبيعي علاقه‌مند است کاري انجام دهد که او دوست دارد.

کيمياي محبت حضرت زهرا سلام‌الله‌عليها

در جلسه گذشته عرض کرديم که عامل تعيين‌کننده براي انسان در انتخاب کار، وجود نحوه‌اي از لذت است و انسان کاري را انجام مي‌دهد که براي او خوشايند باشد، حتي عاشقْ ناخودآگاه از کار خود لذت مي‌برد، اما ذکر اين نکته هم لازم است که لذت عاشق بدين جهت است که او در عمق دل خود از رضايت محبوب احساس خوبي دارد، بدين معنا که از لذت بردن او لذت مي‌برد، اما در بخش آگاه ذهن خويش اصلا به خود فکر نمي‌کند و به دنبال لذت خويش نيست، بلکه به دنبال انجام کاري است که محبوب دوست دارد، گرچه به ضرر او باشد يا براي او سختي و گرفتاري داشته باشد، و هنر محبت همين است که آن چنان ذهن را تسخير مي‌کند که ديگر جايي براي توجه به خود باقي نمي‌گذارد. اگر ما به خدا و اولياي او اين‌گونه محبت پيدا کنيم بسياري از بار سفر را بسته‌ايم. بي‌جهت نيست که در روايات تأکيد فراواني بر کسب محبت اهل بيت عليهم‌السلام و ثواب و فضيلت آن شده است.
در روايات آمده است که رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله فرمود: چون روز قيامت شود دخترم فاطمه بر ناقه‏اى از ناقه‌‏هاى بهشت به محشر رو كند ... و جبرئيل مهار آن ناقه را گرفته و با بانگ بلند فرياد زند ديده بر هم نهيد تا فاطمه دختر محمد صلي‌الله‌عيله‌وآله بگذرد! ... و فاطمه خود را در برابر عرش پروردگارش جل جلاله رسانده، از ناقه فرود مي‌آيد و مي‌فرمايد: معبود من و سيد من ... ذريه من و شيعيان من و شيعيان ذريه‏ام و دوستانم و دوستان ذريه‏ام را درياب! پس ناگاه از طرف خداوند جل جلاله ندا رسد: كجايند ذريه فاطمه و شيعيان و دوستان او و دوستان ذرارى او؟ و آنان در ميان فرشتگان رحمت پيش مي‌آيند و فاطمه سلام‌الله‌عليها رهبر آن‌ها گردد تا آن‌ها را وارد بهشت كند.»1

استمرار محبت تا روز قيامت، شرط شفاعت

در اين باره چند مسأله مطرح است. يکي بحث اعتقادي است که اگر بهشت در سايه اطاعت خدا حاصل مي‌شود، چگونه محبت يکي از بندگان خدا چنين تأثيري دارد و همه معادلات را بر هم مي‌زند؟ آيا واقعا اگر کسي مرتکب انواع و اقسام گناهان شده باشد، اما محبتي به اهل بيت عليهم‌السلام داشته باشد بدين صورت که در اين روايت آمده وارد بهشت مي‌شود؟ به اين سؤال به طور اجمال مي‌توان اين‌گونه پاسخ داد که روز قيامت کساني وارد بهشت مي‌شوند که بالفعل محبت حضرت زهرا سلام‌الله‌عليها را داشته باشند. چراکه ممکن است انسان زماني محبتي داشته باشد، اما بعد اين محبت از او سلب شود. پس هر کسي محبتي دارد نمي‌تواند اعتماد داشته باشد که حتما وارد بهشت مي‌شود. شرط ورود در بهشت اين است که اين محبت را تا آن روز حفظ کند. علاوه براين ممکن است انسان تا آن زمان، در عالم برزخ و مواقف قيامت مبتلا به سختي‌هايي شود که آلودگي‌هاي او را پاک کنند. بنابراين ممکن است کساني اهل محبتِ اهل‌بيت بوده درعين حال مبتلا به معصيت هم باشند، اما سختي‌هايي که متحمل مي‌شوند آلودگي‌هاي آن‌ها را پاک مي‌کند؛ نظير طلايي ناخالصي که آن‌قدر آن را حرارت مي‌دهند تا ناخالصي‌هاي آن به تدريج جدا شود.
در واقع محبت به اولياي خدا مي‌تواند انسان را به بهشت ببرد، اما طبعا شرايطي دارد و اين مسأله منافاتي با ساير اعتقادات ما ندارد. از جمله اين مسأله منافاتي با اين آيه شريف ندارد که مي‌فرمايد: فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ * وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ؛2 چراکه محبان اهل‌بيت عليهم‌السلام آثار اعمال خود را کم يا بيش در دوران برزخ و مواقف قيامت گذرانده‌اند و تنها جوهر محبت براي آن‌ها باقي مانده و اين جوهر است که کارساز است.

تهمتي ناروا به شيعه

مسأله دوم اين است که بعد از اين‌که دانستيم محبت اهل‌بيت عليهم‌السلام نجات‌بخش است، مي‌خواهيم بدانيم که محبت به ولي خدا چگونه باعث آمرزش آن همه گناهان مي‌شود؟ افراد کم معرفت گمان مي‌کنند شفاعت و محبت اهل‌بيت عليهم‌السلام – نعوذ بالله - شبيه به يک دستگاه پارتي‌بازي است که کسي را که استحقاق مقامي را ندارد با پايمال کردن حق ديگران به آن مقام مي‌رساند. اين همان تصوري است که مشرکان نسبت به معبودهاي خود داشتند و در اين زمان وهابيت چنين تصوري را به شيعه نسبت مي‌دهد.

آثار تکويني محبت

درجواب، اجمالا عرض مي‌کنم که حقيقت مسأله اين است که کارهاي ما پيش از ورود به صحنه حساب و محشر، آثاري را ايجاد مي‌کنند در يکديگر تاثير و تاثر دارند. آيات و روايات فراواني به اين مسأله تصريح مي‌کنند، مانند آيات و رواياتي که اشاره به حبط برخي أعمال به وسيله برخي ديگر دارند. کسي که عمري عبادت کرده، اگر در آخر عمر مرتد و کافر شد تمام اعمال وي نابود مي‌شود (حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ).3 برعکس، اگر کسي عمري گناه کرده باشد و در آخر عمر واقعا توبه کند همه گناهانش آمرزيده مي‌شود. قرآن تعبيري بالاتر از آمرزش براي ايشان به کار برده، مي‌فرمايد: أُوْلَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ.4 در توضيح اين معنا مي‌توان گفت:‌ کارهاي بد انسان در روح او ظلمتي ايجاد مي‌کنند که او را به طرف جهنم مي‌کشاند که دار ظلمت است. در برابر، کارهاي خير نورانيتي در روح انسان ايجاد مي‌کنند که او را به طرف بهشت مي‌کشاند که دار نور و سرور است. کارهاي نيک همچون نوري بر ظلمت کارهاي بد مي‌تابد و آن‌ها را نابود مي‌کند. همچنين گاه ظلمت کارهاي بد، نور اعمال خوب را از بين مي‌برد. البته اين مسأله، کليت ندارد. چراکه نور و ظلمت انواعي مختلف دارند و هر نوري در هر ظلمتي و برعکس، اثر نمي‌کند، اما نورهايي هم وجود دارد که هر ظلمتي را از بين مي‌برند. عشق‌ورزيدن به اهل‌بيت صلوات‌الله‌عليهم‌اجمعين آن چنان نورانيتي در روح انسان ايجاد مي‌کند که مي‌تواند ظلمت‌ها را به کلي نابود کند، که البته گاه شرايطي هم دارد. برخي از محبان اهل‌بيت عليهم‌السلام بواسطه سختي قبض روح آلودگي‌هاي آن‌ها پاک شده، نوراني مي‌شوند و از دنيا مي‌روند، اما برخي که مرتکب گناهان بيشتري شده‌اند بايد مدت‌ها در عالم برزخ سختي بکشند تا به تدريج آلودگي‌هاي آن‌ها از بين برود و اگر تا روز قيامت که محل حساب نهايي است، محبت اهل‌بيت باقي بماند همه آثار ديگر از بين مي‌رود.
به طور خلاصه مي‌توان گفت:‌ بر اثر محبت ارتباطي روحي بين محب و محبوب پديد مي‌آيد و شايد به همين جهت است که در قرآن دو واژه «يحبهم و يحبونه» غالبا توأم هستند. هنگامي‌که انسان ارتباطي روحي با شخصي برقرار مي‌کند اگر آن شخص روح خبيث و جهنمي داشته باشد او را به طرف جهنم مي‌کشاند و بعد از مدتي معاشرت و ارتباط با او هنگامي‌که به خود نگاه مي‌کند مي‌بيند که گويا از آسمان به زمين سقوط کرده است. در برابر، محبت به روحي پاک و الهي، باعث ارتباط با او و عروج به سمت خدا مي‌شود. شايد بهترين تعبيري که در تعريف محبت بتوان به کار برد اين است که محبت جاذبه است و مانند مغناطيس محب را به سمت محبوب مي‌کشاند. اختيارِ اين رابطه تا حدي به دست انسان است و در همان حد مي‌تواند عوامل آن را تقويت يا تضعيف کند که البته اين مرتبه از اختيار، محدوده کمي را دربرنمي‌گيرد. پس محبت کيميايي عظيم است و با ساير عوامل دخيل در اعمال ما قابل مقايسه نيست.
ممکن است در ابتدا انگيزه انسان در برقراري ارتباط با ولي خدا، انگيزه‌اي الهي نباشد و انسان در حدي نباشد که خود بتواند آگاهانه انگيزه الهي داشته باشد، اما مقدمات آن به وسيله ارتباط با محبوبي الهي براي او فراهم شود. روايات فراواني به اين مضمون نقل شده است که شخصي در اثر هم سفر شدن با يکي از حضرات معصومان صلوات‌الله‌عليهم‌اجمعين و ديدن رفتارهاي پر جاذبه‌اي از ايشان، بذر محبت آن امام معصوم در دل او کاشته شده است. اين بذر کم‌کم رشد کرده، او را از دوستان و پيروان اهل‌بيت عليهم‌السلام قرار داده است.

استمرار توجه به محبوب، راه تقويت محبت

اکنون بايد دانست چگونه مي‌توان محبت به حضرت زهرا و اهل‌بيت عليهم‌السلام را در دل خويش افزايش داد. به تجربه دانسته‌ايم هنگامي‌که رفتار يا صفت خوبي را در کسي ببينيم گرچه براي ما نفعي هم نداشته باشد، في‌الجمله محبت او در دل ما خواهد نشست. به دنبال اين محبتِ اجمالي اگر زمينه‌اي فراهم شود که توجه به آن تکرار شود به تدريج قلب ما بر او تمرکز پيدا مي‌کند. اگر در ايام شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌عليها يادي از فضايل ايشان کرده، در مصائب حضرتش اشک بريزيم و اين رفتار بذري شود که در طول سال با توجه و تکرار، آن را رشد دهيم، لحظاتي، دقايقي، ساعاتي حتي روزهايي را قرار دهيم که جز به ايشان فکر نکنيم، اين محبت به تدريج در قلب ما ثبات مي‌يابد و در صورت تداومْ در يک شرايطي خاص به عشق منجر مي‌شود. از اين رو بايد سعي کنيم در گفتارمان، نوشته‌هايمان و در مجالس‌مان از ايشان ياد کنيم؛ آن کساني که اهل ادبيات و شعر هستند مدح ايشان را بگويند، آن‌هايي که اهل مرثيه هستند مرثيه ايشان را بخوانند، در مصيبت‌شان گريه، و در شادي‌‌شان به خاطر آن‌ها اطعام و انفاق کنيم و مجالس و محله‌ها را چراغاني کنيم. هر قدر توجه به محبوب بيشتر شود محبت به او عميق‌تر و ثابت‌تر خواهد شد و برعکس هرچه توجه انسان به محبوب کم شود به تدريج محبتش به او کم مي‌شود. هنگامي‌که اهل‌بيت عليهم‌السلام را به خاطر اين‌که بندگان شايسته خدا هستند بيشتر دوست بداريم، اين محبت موجب افزايش محبت ما به ذات اقدس الهي خواهد شد. چراکه افزايش محبت به آثار چيزي موجب مي‌شود که جوهر اين محبت به ذات آن شيء تعلق گيرد، و اين همان کمالي است که همه خواهان آن هستند و عالي‌ترين مقامي است که در سايه محبت خدا و اولياي خدا کسب خواهد شد.

شفاعت، اثر تکويني محبت

با اين مقدمات روشن شد که شفاعت حضرت زهرا سلام‌الله‌عليها امري بي‌حساب و کتاب نيست، بلکه اذن الهي به ايشان براي شفاعتْ بدين خاطر است که شفاعت شونده به واسطه محبت به حضرت، ارتباطي با ايشان پيدا کرده که جذبه آن محبت اجازه نمي‌دهد از ايشان جدا شود و اين رابطه قلبي، روح او را به روح حضرت متصل کرده است و موجب شده که جاذبه حضرت در آن ها اثر کند. اين جاذبه حدي ندارد، همان‌طور که رحمت خداوند حد و مرزي ندارد. اهل‌بيت عليهم‌السلام هدايت و شفاعت خويش را حتي از دشمنانشان هم دريغ نمي‌کنند، اما اين هدايت و شفاعت در کسي اثر مي‌کند که زمينه و شرايط لازم را داشته باشد، بدين معنا که رابطه‌‌اي با خوبي‌ها برقرار کرده باشد. پس مسأله شفاعت امري خارج از نظام علي و معلولي نيست و ربطي به پارتي‌بازي ندارد، بلکه ناشي از تاثير عميق محبت است. اهل‌بيت نورالله هستند و کساني را جذب مي‌کنند و به سوي بهشت مي‌برند که با آن‌ها سنخيتي داشته باشند. علامت اين سنخيت دوستي اهل‌بيت عليهم‌السلام است. تعبير تربيتي و عرفي اين واقعيت اين است که شفاعتْ پاداش محبت اهل‌بيت است، همان‌طور که در روايت خداوند خطاب به حضرت زهرا سلام‌الله‌عليها مي‌فرمايد: به خاطر تو آن‌ها را بخشيدم. يعني به سبب محبتْ با تو مربوط شده و بدين وسيله به من که منشأ نور و رحمت هستم اتصال پيدا مي‌کنند.
بي‌جهت نيست که خداوند گاه به خاطر عملي به ظاهر کوچک، گناهان فراواني را مي‌بخشد. ممکن است عملي به ظاهر کوچک باشد، اما جاذبه‌اي بسيار قوي داشته باشد. طبق روايات مستفيض کسي که نمازهاي پنج‌گانه‌اش را به درستي انجام دهد گناهانش آمرزيده مي‌شود. اين آمرزش بدين خاطر است که انسان با خواندن نماز در واقع وجود خويش را با خداوند مربوط مي‌سازد و اين اتصالِ به منبع نور است که او را پاک مي‌کند. همه کارهاي خدا بر اساس حکمت است. بنابراين ما با استفاده از دستورات الهي بايد روابط بين اين اعمال و آن نتايجي را کشف کنيم که به ما وعده داده شده است و قدردان آن‌ها باشيم و سعي کنيم آن روابط را تقويت کنيم.
آنچه که مي‌خواهم از اين مقدمات نتيجه بگيرم اين است که کسي که درصدد تهذيب نفس و وصول به قرب الهي است هرچه بيشتر عوامل دخيل در رفتار خويش را بشناسد و با کيفيت استفاده از آن‌ها بيشتر آشنا شود، اين آشنايي به او کمک خواهد کرد تا هم از نظر زمان، سريع‌تر به مقصد برسد و هم از نظر مراتب، مراتب عالي‌تري را کسب کند.
پروردگارا! تو را به حق حضرت زهرا که حبيبه توست در دنيا و آخرت دست ما را از دامان آن حضرت کوتاه نفرما!


1 . بحارالانوار، ج 43 ص219.

2 . زلزله، 7 و 8.

3 . بقره، 217 و توبه، 69.

4 . فرقان، 70.

آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org