قال علي عليه‌السلام : إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ امير مومنان عليه‌السلام مي‌فرمايند: همانا براي شما بهايي جز بهشت نيست، پس به کمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، حکمت456)

صدا/فیلماندازه
جلسه هجدهم3.65 مگابایت

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم

آن چه پيش‌ رو داريد گزيده‌اي از سخنان حضرت آيت ‌الله مصباح ‌يزدي ( دامت ‌بركاته ) در دفتر مقام معظم رهبري است كه در تاريخ 29/05/90 ايراد فرموده‌اند. باشد تا اين رهنمودها بر بصيرت ما بيافزايد و چراغ فروزان راه هدايت و سعادت ما قرار گيرد.

از تسويف، غفلت و سستي بپرهيز!

وَ إِيَّاكَ وَالتَّسْوِيفَ فَإِنَّهُ بَحْرٌ يَغْرَقُ فِيهِ الْهَلْكَى وَ إِيَّاكَ وَ الْغَفْلَةَ فَفِيهَا تَكُونُ قَسَاوَةُ الْقَلْبِ وَ إِيَّاكَ وَ التَّوَانِيَ فِيمَا لَا عُذْرَ لَكَ فِيهِ فَإِلَيْهِ يَلْجَأُ النَّادِمُونَ؛1
در جلسه گذشتته به اين فراز رسيديم كه امام باقر صلوات‌الله‌عليه به جابربن‌يزيدجعفي فرمودند: «زينتي كه خدا دوست دارد، صداقت است و براي اين‌كه خدا تو را دوست بدارد سعي كن در حركت خود سرعت داشته باشي!» در مقابل سرعت در انجام كار، سه فرض تصور مي‌شود: يكي اين‌كه انسان انجام كار خير را پشت گوش بياندازد و دائماً امروز و فردا كند. مثل کساني که هر گاه صحبت از توبه مي‌شود در دل مي‌گويند: «هنوز زود است. اول اين كار را تمام كنيم؛ بعد توبه مي‌كنيم!» نتيجه اين پشت گوش انداختن‌ها هم اين مي‌شود كه يا مانعي پيش مي‌آيد يا اجل مي‌رسد و كار انجام نمي‌گيرد. اسم اين حالت كه انسان دائماً امروز و فردا مي‌كند «تسويف» است. كلمه تسويف ظاهرا از سوف گرفته شده است. در زبان عربي سوف يعني «به زودي». تسويف يکي از دام‌هاي بزرگ شيطان است كه اگر كسي در اين دام بيافتد نجات پيدا نمي‌كند و به هدف خود نمي‌رسد.
حالت ديگر غفلت است؛ يعني امور دنيا انسان را اصلا از انجام کار خير غافل كند. در حالت تسويف انسان توجه دارد كه بايد اين كار را انجام دهد، اما امروز و فردا مي‌کند. حالت دوم اين است كه انسان غافل شود از اين‌که چنين تكليفي هم دارد.
حالت سوم اين است كه انسان، هم توجه دارد و هم مي‌خواهد که اقدام كند، اما خيلي با سستي و بي‌حالي سراغ کار مي‌رود. وقتي انسان خيلي به کاري علاقه ندارد بسيار با سختي و سنگيني آن را انجام مي‌دهد. هنگامي که پدر به فرزندي که در انجام تکاليف سستي مي‌کند مي‌گويد: «برو مشقت را بنويس!» قبول مي‌کند ولي خيلي با بي‌حالي و سستي سراغ کيف مدرسه‌اش مي‌رود و کلي طول مي‌کشد تا کتابهاي خود را بيرون آورد و ... . گاهي انسان به خاطر عذري سستي مي‌کند. مثلا مريض است و توانايي انجام کار را ندارد. اين شخص بعدا مي‌تواند هم در مقابل ديگران عذر بياورد هم خود را قانع كند كه من اگر محروم شدم به اين علت بود که نمي‌توانستم.

تسويف، مهلکه سعادت انسان

امام باقر عليه‌السلام مي‌فرمايند: «وَ إِيَّاكَ وَ التَّسْوِيفَ فَإِنَّهُ بَحْرٌ يَغْرَقُ فِيهِ الْهَلْكَى؛ مراقب باش فريب شيطان را نخوري و در كار خير امروز و فردا نكني که تسويف دريايي است كه هر كه در آن بيافتد غرق مي‌شود و به هلاكت مي‌رسد.» البته ترجمه تحت‌اللفظي‌ اين عبارت اين است كه «هالكان در آن غرق مي‌شوند». اما اين‌گونه تعبيرها نوعي عنايت ادبي است. يعني كسي كه در آن مي‌افتد غرق مي‌شود و به هلاكت مي‌رسد. قرآن مي‌فرمايد: «سَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ؛2 براى رسيدن به آمرزش پروردگارتان شتاب کنيد!»‏ امر به شتاب در انجام کارهاي نيک، مصداق جمله قبلي حضرت است که فرمودند: وَ تَحَبَّبْ إِلَيْهِ بِتَعْجِيلِ الِانْتِقَالِ. مثلا نماز ظهر را مي‌توان از اول وقت تا نزديک غروب آفتاب خواند. اگر کسي اول وقت نخواند گناه نکرده، اما اول وقت «رضوان‌الله» است. اگر عجله کنيم و اول وقت بخوانيم علاوه بر مغفرت و آمرزش گناهان، موجب رضايت خداست؛ همان رضايتي که موسي به دنبال آن يود (وَ عَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضَى)3 تسويف در مقابل اين عجله و خوش‌خدمتي است؛ درياي ژرفي است و انسان فريب مي‌خورد و گمان مي‌کند مي‌تواند در آن شنا کند؛ ولي وقتي وارد آن مي‌شود به هلاکت مي‌رسد.

غفلت، سخت‌کننده دل

غفلت حالت ديگري در مقابل شتاب در کار خير است. انسانِ غافل اصلا وظيفه خود را فراموش مي‌کند و به کارهاي ديگر مشغول مي‌شود. امام باقر عليه‌السلام مي‌فرمايند: «وَ إِيَّاكَ وَ الْغَفْلَةَ ففيها قساوة القلب؛ مراقب باش که مبتلا به غفلت نشوي که موجب قساوت قلب مي‌شود.» قرآن درباره گفتگوي منافقان با مؤمنان در روز قيامت مي‌فرمايد: «يُنادُونَهُمْ أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُم؛‏ منافقان مي‌گويند: مگر ما با شما نبوديم؟ مگر ما با شما اهل يک محل، اهل يک مسجد، اهل يک سنگر و ... نبوديم؟ چه شد که شما به سعادت رسيديد و ما اين گونه در تاريکي و ظلمت گرفتاريم؟ قالُوا بلي وَلَكِنَّكُمْ فَتَنتُمْ أَنفُسَكُمْ وَ تَرَبَّصْتُمْ وَ ارْتَبْتُمْ وَ غَرَّتْكُمُ الْأَمَانِيُّ؛4 مؤمنان مي‌گويند: بله، با ما بوديد؛ اما مرتب امروز و فردا کرديد؛ يک قدم به پيش و يک قدم به عقب گذاشتيد. به دنبال آن کم‌کم در دل شما شک پديد آمد. ابتدا قبول داشتيد که بايد اين تکاليف را انجام داد اما امروز و فردا کرديد. بعد کم‌کم در اصل آن تکاليف شک کرديد که آيا اصلا انجام چنين کارهايي لزومي دارد. بعد آرزوها بر شما غالب شد و شما را فريب داد.» اين سلسله مراتبي است که ممکن است براي انسان پيش آيد و کم‌کم او را از راه حق منحرف و منصرف کند. چنين انساني ناگهان چشم باز مي‌کند و مي‌بيند 180 درجه از مسير حق فاصله گرفته است.
خداوند در آيه ديگري مي‌فرمايد: «أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ؛5 آيا وقت آن نرسيده که دل‌هاي مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل کرده است بشکند و خشوع پيدا کند؟! و مانند كسانى نباشند كه در گذشته به آن‌ها كتاب آسمانى داده شد، سپس زمانى طولانى بر آن‌ها گذشت و قلب‌هايشان قساوت پيدا كرد و بسيارى از آن‌ها گنه‌كارند.» دلي که براي مدتي از طرف خدا نور هدايت به آن افاضه نشود و عوامل غفلت آن را به روزمرگي بياندازد، حالت رقّت و انفعال را از دست مي‌دهد و ديگر موعظه هم به او نفعي نمي‌رساند و کم‌کم فراموش مي‌کند که اصلا براي چه آفريده شده، کجا مي‌خواهد برود، انبياء براي چه آمده‌اند، دستگاه رسالت، امامت و شهادت براي چه بود و ... . اين فراموشي و غفلت موجب مي‌شود که دل‌ها مثل سنگ سخت شود. امام باقر عليه‌السلام مي‌فرمايند: وَ إِيَّاكَ وَ الْغَفْلَةَ! فَفِيهَا تَكُونُ قَسَاوَةُ الْقَلْبِ؛ مراقب باش به غفلت، روزمرگي و بي‌خيالي مبتلا نشوي که موجب قساوت قلب مي‌شود. متأسفانه امروزه فرهنگ جهاني به اين سمت مي‌رود که هر آنچه را موجب غم، غصه، اندوه، ترس و مانند آن مي‌شود بايد فراموش کرد و به آن فکر نکرد و بي‌خيال شد. در حالي‌که غفلت و بي‌خيالي، انسان را قسي القلب مي‌کند و ديگر هرچه حرف حق هم بشنود در دل او تأثير نمي‌کند.

چرا سستي؟

حالت سوم اين بود که انسان وظيفه‌اش را فراموش نکرده و امروز و فردا هم نمي‌کند و درصدد انجام آن است، اما با سستي و تنبلي. حضرت مي‌فرمايند: «إِيَّاكَ وَ التَّوَانِيَ فِيمَا لَا عُذْرَ لَكَ فِيهِ؛ هنگام انجام وظيفه‌اي که هيچ عذري براي ترک آن نداري سستي نکن!» وقتي انسان کاري را با سستي شروع مي‌کند اميد موفقيت او در آن کار ضعيف است و اغلب اوقات در نيمه راه وامي‌ماند. اي عزيز! وقتي وظيفه را مي‌شناسي و توان انجام آن را هم داري و تصميم انجام آن را هم گرفته‌اي، تنبلي ديگر براي‌چه؟

استفاده از فرصت‌ها

هرگاه که ما کوتاهي کنيم فرصت از دستمان مي‌رود. مولا علي عليه‌السلام مي‌فرمايند: «الْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَيْر؛6 فرصت‌هاي خير را غنيمت بشماريد! چراکه مانند ابر مي‌گذرند.» همان‌طور که ابرها با سرعت حرکت مي‌کنند و ساعتي بعد وقتي به آسمان نگاه مي‌کنيد مي‌بينيد ابر نيست، فرصت‌ها هم با همين سرعت از دست مي‌روند. وقتي فرصت کار خير از دست رفت هيچ چيز ديگر جاي آن را نمي‌گيرد. ما در هر لحظه بدون اين‌که کسي بفهمد و بدون اين‌که تغييري در وضعيت جسماني‌ ما رخ دهد مي‌توانيم دل خود را متوجه به خداي متعال و اولياي الهي کنيم. اين کار هيچ زحمتي ندارد و چون ياد محبوب است شيرين هم هست، و برکات فراواني را هم براي انسان به دنبال مي‌آورد؛ بلاها را از انسان دفع و شيطان را از او دور مي‌کند، نقص‌هايش برطرف شده و در کارهاي خود موفق مي‌شود. قرآن مي‌فرمايد: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا؛7 ذکر لزوماً ذکر زباني نيست، بلکه اصل ذکرْ توجه قلبي است و لذا در آيه ديگري مي‌فرمايد: فَاذْكُرُواْ اللّهَ كَذِكْرِكُمْ آبَاءكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا؛8 نمي‌فرمايد «أو أکثر ذکراً» بلکه مي‌فرمايد «أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا». شدت به کيفيت ذکر است. هرچه توجه انسان در هنگام ذکرگفتن بيشتر باشد شدت آن بيشتر است. اين کار از همه ما ساخته است. اما آيا ما در اوقات فراغتْ ياد خدا را شدت مي‌بخشيم؟ برخي افراد کمي که فراغت پيدا مي‌کنند هزار جور فکر آشفته و غلط، سوءظن نسبت به ديگران، نقشه‌کشي براي دنيا و ... به ذهن‌شان مي‌آيد و اگر هيچ کدام از اين‌ها نشد با جدول پرکردن، تماشاي فيلم و ... سر خود را گرم مي‌کنند. اما با اين‌که ياد خدا و اولياي او آن همه برکت دارد لحظه‌اي به ياد خدا نمي‌افتند. چه قدر بزرگان ما به قرائت قرآن سفارش کرده‌اند و چه قدر خودْ مقيد به آن بوده‌اند؟ دست‌کم در اوقات فراغت صفحه‌اي قرآن بخوانيم. امام رضوان‌الله‌عليه با آن اشتغالات فراوان، مقيد بودند در شبانه‌روز چند مرتبه قرآن بخوانند. حال که فرصت داريم، بدن ما سالم است، چشم ما مشکلي ندارد، تا مي‌توانيم بايد قرآن بخوانيم. اما تنبلي مي‌كنيم. اين مضمون تقريباً مستفيض است و شايد اگر منابع شيعي و سني بررسي شود متواتر هم باشد که: براي هر بار گفتن تسبيحات اربعه، خداوند درختي در بهشت براي گوينده آن مي‌روياند. ما در هر لحظه مي‌توانيم درختي براي خود در بهشت غرس کنيم، اما به راحتي اين فرصت‌ها را از دست مي‌دهيم. همه گونه سخن از دهان ما خارج مي‌شود، اما براي گفتن تسبيح تنبلي مي‌کنيم. اين‌ حالت نشانه تسلط عامل ديگري است که در ادبيات ديني اسم اين عامل خارجي «شيطان» است. چرا انسان بايد اين قدر از موجودي که خدا از دشمني او نسبت به انسان خبر داده فريب بخورد. خداوند مي‌فرمايد: «إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا؛9 شيطان دشمن شماست. پس شما هم با او دشمني کنيد!»
بايد همت کرد. بايد انسان از کارهاي کوچک شروع کند و تا مي‌تواند از عمر خود استفاده کند. چراکه روزي چشم باز خواهيم کرد و مي‌بينيم که ديگر فرصتي باقي نمانده است. وقت نماز که مي‌رسد گرچه الحمدلله همه به نماز مقيديم اما چرا هر ساعت به بهانه‌اي آن را تأخير مي‌اندازيم؛ يک ساعت به بهانه غذا، يک ساعت به بهانه استراحت، يک ساعت به بهانه تماشاي اخبار و فيلم تلويزيون و بالاخره آخر وقت نماز را مي‌خوانيم. برادر و خواهر گرامي! نمازي را که چند دقيقه بيشتر طول نمي‌کشد اول وقت بخوان! نگذار شيطان تو را فريب دهد.
امام باقر عليه‌السلام مي‌فرمايد: إِيَّاكَ وَ التَّوَانِيَ فِيمَا لَا عُذْرَ لَكَ فِيهِ فَإِلَيْهِ يَلْجَأُ النَّادِمُونَ؛ معناي اين فرمايش دو احتمال دارد. آنچه که به ذهن بنده نزديک‌تر مي‌آيد اين است که ضمير «إليه» را به «عذر» برگردانيم يعني وقتي کساني پشيمان مي‌شوند به عذر پناه مي‌برند. وقتي انسان از انجام ندادن کاري پشيمان مي‌شود يا ديگران او را سرزنش مي‌كنند که چرا آن كار را انجام ندادي، اگر عذري داشته باشد مي‌تواند به آن پناه برد. اما تو كه سالم هستي و مانعي براي انجام کار خير نداري چرا کوتاهي مي‌کني؟! توجه دل را به سمت خدا کردن نه تلاش بدني مي‌خواهد، نه پول خرج كردن و نه سير و سفري لازم دارد؛ پس چرا كوتاهي مي‌كنيم؟!
حضرت باقر عليه‌السلام بعد از آن‌که راه محبوب شدن در درگاه الهي را بيان فرمودند، اين نكات را در پي آن بيان مي‌فرمايند. در عبارت قبل فرمودند: اگر مي‌خواهي محبت خدا را جلب كني در حركت خود و در اقدام به اعمال نيک عجله کن! بعد از آن مي‌فرمايند: در مقابل، مبادا مبتلا به تسويف شوي و امروز و فردا كني به طوري که اصلا كار نيک ترك شود يا مبتلا به غفلت شوي كه نتيجه آن هم عملا ترك کار نيک است، علاوه بر اين‌كه دل تو هم قساوت پيدا مي‌كند. اما اگر اهل غفلت نيستي و تصميم به عمل هم داري مراقب باش كه در عمل سستي نكني و با سرعت كار خير را انجام دهي.

وفقنا الله واياکم ان‌شاءالله


1 . تحف العقول، ص 285.

2 . آل عمران، 133.

3 . طه، 84.

4 . حديد، 14.

5 . حديد، 16.

6 . نهج البلاغه، حکمت 21.

7 . احزاب، 41.

8 . بقره، 200.

9 . فاطر، 6.

آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org