بسم الله الرّحمن الرّحيم
معرفت، شرط همت بلند
آن چه پيشرو داريد سخنان حضرت آيت الله مصباح يزدي (دامت بركاته) در مراسم يادواره استاد شهيد مرتضي مطهري است كه در تاريخ 1389/02/14 ايراد فرمودهاند.
الحمدلله رب العالمين والصّلوة والسّلام علي سيّد الانبياء و المرسلين حبيب إله العالمين إبيالقاسم محمّد و علي آله الطيبين الطّاهرين المعصومين
أللهمّ کن لوليک الحجة بنالحسن صلواتک عليه و علي آبائه في هذه السّاعة و في کلّ ساعة ولياً و حافظاً و قائداً و ناصراً و دليلاً و عيناً حتي تسکنه أرضک طوعاً و تمتعه فيها طويلاً
تقديم به روح ملکوتي امام راحل و شهداي والامقام اسلام مخصوصاً شهيد بزرگواري که اين مجلس به بهانه سالگشت شهادت ايشان برقرار شده است صلواتي اهدا ميکنيم.
مطهري و حقي که ادا نشده است
سي سال از شهادت علامهي بزرگوار، آيتالله مطهري رضواناللهعليه گذشته و در طول اين سه دهه، سخنان بسياري در ستايش ايشان، در تبيين مقام و خدمات ايشان گفته و نوشته شده و بهصورت کتابهايي درآمده است؛ اما عقيدهي شخصي بنده اين است که نه تنها تا به حال حق مطلب به طور کامل ادا نشده است، بلکه فکر نميکنم در يک يا دو دههي آينده هم امثال ما بتوانيم اين حق را درست ادا کنيم. به همين جهت از تفصيل اين مطلب صرفنظر ميکنيم. به ذهنم آمد مطلبي را بگويم تا در ضمن اينکه از مقام ولايت قدرداني شود و وظيفهاي در اين راه انجام گيرد، براي گوينده و شنوندگان، اثر خيري هم داشته باشد؛ إنشاءالله که اينگونه باشد.
کيفيت مضاعف
مقام معظم رهبري فرمودند: امسال را سال همّت مضاعف و کار مضاعف نام ميگذارم. ميخواهم با اجازه آقايان دربارهي اين دو کلمه صحبت کنم. به اميد آن که براي خود گوينده يا بعضي از شنوندگان بياثر نباشد.
شايد اين سخن مقام معظم رهبري شعار سادهاي به نظر برسد؛ اما حقيقت اين است که بنده خودم دربارهي اين دو کلمه هرچه فکر کردم به نظرم رسيد که اين الهام الهي است و تنها يک فکر سادهي بشري نيست؛ البته معناي آن اين نيست که ايشان امام معصوم يا پيغمبر است؛ بلکه خدا به بندگان خوب خودش گاهي مطالبي را افاضه ميفرمايد. چنين چيزي هم از خدا هيچ بعيد نيست. به هر حال، به نظر من اين کلام، کلام بلندي است.
مقام معظم رهبري در شرح کار مضاعف فرمودند: منظور از کار مضاعف اين نيست که مقدار کمي به کار اضافه شود، يا حتي دو برابر شود؛ بلکه منظور اين است که تا آنجا که ميتوانيد کار را زياد کنيد و به کار کم اکتفا نکنيد. اين مطلب تا حد زيادي قابل فهم است؛ اما اصلاً چرا همت مضاعف را در کنار کار مضاعف فرمودند، و چرا اول گفتند همت مضاعف؟ و حال اگر ما بخواهيم اين دستور و اين امر را اطاعت کنيم، بايد چه کار کنيم؟
اولين نکتهاي که درباره اين کلام به ذهن ميرسد، اين است که تصميم بگيريم بهتر درس بخوانيم، بيشتر تدريس کنيم و کارهاي بيشتري انجام دهيم. مضاعف يعني چند برابر کردن کميت. ممکن است عدهاي بگويند «ما همين اندازهاي هم که مشغول کاريم، از توانمان بيشتر است و وقت کم ميآوريم. اين مقدار کار را چگونه مضاعف کنيم؟ اضافه کردن يک درصد هم به اين مقدار ميسر نيست چه رسد به اينکه آن را مضاعف و چند برابر کنيم. مثلاً ما هشت ساعت کار ميکنيم اگر بخواهيم سه برابرش کنيم بايد 24 ساعت کار کنيم!»
در توضيح اين کلام آنچه به نظر بنده ميرسد اين است که مقياسي را که ايشان براي مضاعف کردن در نظر گرفتهاند، تنها مقياس کمّي نيست؛ يعني وقتي ميگويند کار را مضاعف کنيد، معناي آن تنها اين نيست که ساعات کارتان را بيشتر کنيد. واقعاً براي بعضي افراد ساعت خالي وجود ندارد تا آن را پُر کنند، مگر از خواب، استراحت و ضروريات زندگي بزنند که در اين صورت در درازمدت به اصل کار هم لطمه خواهد خورد. منظور از اين کلام اين است که سعي کنيد بازده کارتان چند برابر شود، اگرچه ساعات آن خيلي اضافه نشود. به تعبير ديگر سعي کنيد بر کيفيت کار بيافزاييد؛ البته اگر کسي کمکاري دارد، بايد ساعات کارش را هم اضافه کند. آنچه مهم است در نظر گرفتن اين نکته است که انجام هر کاري براي رسيدن به نتيجهي آن کار است. هيچ کاري في حد نفسه مطلوبيت ذاتي ندارد. انسان، کار انجام ميدهد تا به غايت کار برسد. منظور از کار مضاعف اين است که به گونهاي کار کنيد که بازده کارتان چند برابر شود. با اين توضيح، يک مقدار استبعاد اين کلام کمتر ميشود. ميدانيم که اگر بنا بود ساعات کار ما چند برابر اضافه شود، عملي نبود؛ اما اينکه انسان به صورتي کار کند که بازده کارش بيشتر شود، شدني است. حداقل فايدهي اين توضيح اين است که انسان را به فکر مياندازد که آيا چنين چيزي امکان دارد؟
محدوديت؛ شکوفاکنندهي تواناييها
گاهي براي بنده اتّفاق افتاده که دربارهي موضوعي ساعتها فکر و مطالعه کردهام، ولي چندان چيزي به ذهنم نيامده است. وقتي قرار است کسي سخنراني کند اگر بخواهد کليشهاي و تکراري نباشد لازمهاش اين است که قبل از آن مقداري فکر کند که چه بگويد تا وقت مردم را تلف نکند. براي من زياد اتفاق افتاده است که مثلاً وقتي ميخواهم براي سخنراني شب ديگر مطالعه يا فکر کنم، چند ساعت مطالعه ميکنم، ولي مطلب مناسبي به ذهنم نميآيد؛ اما گاهي شده که يک ساعت قبل از سخنراني يا حتي نيم ساعت قبل از آن، فکر يا مطالعه ميکنم؛ ولي به اندازه ده ساعتي که از ديروز تا حالا کار کرده و مطالعه کردهام در ذهنم جرقه ميزند و مطلب مناسب به ذهنم ميآيد. من اين قضيه را بارها تجربه کردهام. نميدانم شما هم اين تجربه را داريد يا نه؟
برخي صاحبنظران معتقدند اين حالت، تحليلي روانشناختي دارد که بايد از دوستاني که در اين زمينه کار کردهاند سوال کنيم تا توضيح دهند. انسان، هم از نظر بدني و هم از نظر فکري، روحي و معنوي تواناييهاي فراواني دارد که خودش هم خبر ندارد. وقتي احساس نياز کند آن استعدادها و آن قابليتها فعال ميشود، اما وقتي احساس نياز نميکند، وقتي ميبيند مثلاً تا فردا شب وقت زياد است ناخودآگاه ذهن تنبل ميشود، اما وقتي زمانِ ارائه کارش فرارسيده و بايد زود ارائه دهد، ذهن به طور طبيعي فعال ميشود و نتيجه هم ميگيرد؛ البته معجزهاي در کار نيست، بلکه يک مسأله طبيعي و مربوط به روان آدميزاد است. دربارهي تواناييهاي بدن انسان شنيدهايم که مثلاً اگر کسي در مسيري که در حالت عادي در يک ساعت طي ميشود احساس کند شير يا پلنگي به دنبال اوست، آن راه را در ظرف ده دقيقه يا کمتر ميدود؛ او در حال عادي چنين تواني ندارد که اين مسير را با اين سرعت طي کند، اما وقتي احساس خطر ميکند آن قوايي که در وجودش نهفته است فعال ميشود؛ بنابراين بسياري از کارها را که عادتاً ـ اينگونه که ما در زندگي متعارفمان به آن عادت کردهايم ـ وقت زيادي ميطلبد و نيروي زيادي از ما ميگيرد، ميتوان به صورتي انجام داد که وقت و نيروي کمتري صرف آن شود.
تمرکز؛ مضاعفکننده بازده کار
براي اين مطلب ميتوان مثال سادهي ديگر زد که شايد کم و بيش همهي ما تجربه کرده باشيم و کمتر کسي است که بگويد من چنين تجربهاي نداشتهام. گاهي انسان کتابي را براي مطالعه در دست ميگيرد، اما بعد از خواندن چند سطر به ياد کارهايي ميافتد که بايد انجام ميداده است؛ به ياد ميآورد که امروز بايد فلان جا ميرفت و فلان کار را انجام ميداد، طلبي از کسي داشته که بايد ميگرفته، به کسي بدهکار بوده و بايد بدهياش را پرداخت ميکرده است و ساير مسايل روزمرهي زندگي، که انواع و اقسام فراواني دارد. در عينحالي که مشغول مطالعه است اين مسايل هم در ذهن او رژه ميرود. يک وقت ميبيند به آخر صفحه رسيده ولي چيزي در ذهنش نيست. گويا اصلاً مطالعه نکرده است؛ يعني انسان وقتي تمرکز ندارد کارش پيشرفت نميکند؛ مطالعه ميکند، وقت صرف ميکند، گاهي هم براي فهم يک عبارت به خودش فشار ميآورد، ولي پيشرفتي نميکند؛ اما اگر با تمرکز کار کند خيلي سريعتر پيشرفت ميکند.
نکتهاي که آقازادهي مرحوم آقاي بهجت رضواناللهعليه درباره ايشان نقل ميکرد به يادم آمد. ايشان نقل ميکرد: «آيتالله بهجت گاهي در شبانه روز بيش از ده يا دوازده ساعت کامل به عبادت ميپرداختند و در عينحال تدريس هم ميکردند. با اينکه زمان تدريس نزديک ميشد و هنوز هم مطالعه نکرده بودند ولي عبادت را رها نميکردند. گاهي ما ناراحت ميشديم و ميگفتيم آقا شما اين همه خود را با عبادت به زحمت مياندازيد. بالاخره درس هم داريد. طلبهها منتظر شما هستند. ولي ايشان حرفي نميزدند. يک بار که من از اين اصرار ايشان بر ادامه عبادت خيلي ناراحت شده بودم ايشان نگاهي به من کردند و گفتند: من اگر اين عبادات را داشته باشم، مطالعهاي را که به يک ساعت زمان نياز دارد در ده دقيقه انجام ميدهم و اگر اين عبادات را انجام ندهم، به جاي ده دقيقه بايد يک ساعت مطالعه کنم».
چنين اموري در زندگي انسان وجود دارد که براي تحليل آن ميتوان از روانشناسي کمک گرفت. ميخواهم اين نتيجه را بگيرم که اين امکان وجود دارد که با صرف زمان کمتر، بازدهي بيشتري داشت؛ نه تنها ده يا بيست درصد بيشتر، بلکه گاهي ميتوان پانصد درصد بيشتر بازدهي داشت. وقتي آيتالله بهجت ميفرمايند من مطالعه يک ساعتي را در ده دقيقه انجام ميدهم و به همان نتيجه ميرسم. يعني پانصد درصد به بازده کارم اضافه ميشود؛ نه صد درصد، بلکه پنج برابر بر برکتش افزوده ميشود. پس تا اينجا اصل بحث من اين بود که چنين امري امکان دارد؛ اين مطالب را عرض کردم تا فيالجمله قبول کنيم که امکان دارد انسان به گونهاي کار کند که بدون اينکه ساعت کارش افزايش پيدا کند و نيروي بيشتري صرف کند، بازده کارش بيشتر شود.
همّت مضاعف، شرط کار مضاعف
سؤال دوم اين است که اگر چنين امري ممکن است چگونه ميتوان آن را عملي کرد؟ چه کنيم که کارمان و بازده آن مضاعف شود؟ عملي کردن اين فرض بستگي دارد به اينکه ما تا چه اندازه بتوانيم قواي روحي خود را به کار بگيريم. به تعبير ديگر بستگي دارد به اينکه تا چه اندازه ارادهمان را در کار تقويت کنيم. به نظر بنده اينکه مقام معظم رهبري ابتدا همت مضاعف را گفتند، اشاره به اين نکته است؛ يعني اول بايد بخواهيم، ارادهي جدي داشته باشيم تا کارمان مضاعف شود؛ يعني اول بايد خواستمان را تقويت کنيم. تنها کار فيزيکي نيست که بايد چند برابر شود؛ بلکه بايد ارادهي ما هم چند برابر شود، بايد همتمان بلندتر شود و تصميم بگيريم که اين کار انجام شود. اگر ما بخواهيم نتيجهي کارمان مضاعف شود و بازده آن چند برابر شود، بايد همتمان را چند برابر کنيم.
معرفت، شرط همت بلند
اينکه اصل معناي همت چيست جاي بحث ادبي فراوان دارد؛ اما اجمالاً بايد بگوييم: همت چيزي است که ارتباط با نيت، فکر، اراده و تصميم انسان دارد و داخل در اين مقوله است. با توجه به اين نکته، اين سوال مطرح ميشود که چه کنيم که همت ما بلندتر شود؟ اگر همت ما بلندتر شد يعني تصميم گرفتيم که از کارمان بهرهي بيشتري بگيريم، اين امر در تمرکز قوايمان مؤثر خواهد بود. پس کسي ميتواند بيشتر تمرکز داشته باشد که همت بالاتري داشته باشد؛ کسي ميتواند در کار، فکر و عبادت تمرکز بيشتري داشته باشد و در نماز حضور قلب بيشتري داشته باشد که همت بلندتر و هدف عاليتري داشته باشد، و فرد وقتي هدف عاليتري دارد که شناخت و معرفت قويتري داشته باشد. هدفهايي که ما در زندگي انتخاب ميکنيم بستگي به مرتبه معرفت ما دارد. برخي افراد مانند حيوانات فقط در اين فکرند که شکمشان را سير کنند و از لذايذ جسماني بهره ببرند: «... كَالْبَهِيمَةِ الْمَرْبُوطَةِ هَمُّهَا عَلَفُهَا ...»1؛ چون معرفتشان همين اندازه است. گمان ميکنند که غير از اينها خبر ديگري نيست و لذت فقط همينهاست. قرآن ميفرمايد: «فَأَعْرِضْ عَن مَّن تَوَلَّى عَن ذِكْرِنَا وَلَمْ يُرِدْ إِلَّا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا؛ از كسى كه از ياد ما روى مىگرداند و جز زندگى مادى دنيا را نمىطلبد، اعراض كن.»؛ بعد ميفرمايد:؛ «ذَلِكَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ ...»2؛ آنهايي که جز زندگي دنيا چيزي را نميخواهند به خاطر اين است که علمشان کم و شناختشان ضعيف است و بيشتر از اين نميفهمند. پس اگر انسان بخواهد همّتش از دنيا و از اين لذايذ مادي فراتر برود بايد علم و معرفتش قويتر شود. وقتي معرفت، قويتر شد خير خود را بهتر ميفهمد و از آنجا که انسان فطرتاً هميشه خير خود را ميخواهد علاقهاش به اموري که برايش مفيد است، بيشتر خواهد شد و به دنبال آن تلاشش براي رسيدن به اهداف عالي بيشتر ميشود.
با توجه به اين مقدماتي که گفتم اگر ما بخواهيم به اين دستورالعمل مقام معظم رهبري در حد توان خود عمل کنيم اول بايد سعي کنيم معرفتمان را بالاتر ببريم؛ يعني هستي را، خود را و خدا را بهتر بشناسيم؛ بفهميم براي چه هدفي آفريده شدهايم، ميتوانيم به چه مقامي برسيم و راه رسيدن به آن چيست و با خدا چه ارتباطي داريم. اگر اينها را فهميديم معرفت ما بالاتر ميرود و معرفت ما در آن حدي که قرآن براي دنياپرستان ذکر ميکند باقي نميماند. هستي را بهتر ميشناسيم، خدا را بهتر ميشناسيم و آن وقت ميفهميم که بايد بيش از اينها وقتمان را صرف آخرت و تقرب به خدا کنيم و فقط صرف امور مادي نکنيم. وقتي اينگونه شد، کمتر درباره امور دنيا فکر ميکنيم، تعلقات ما به دنيا کمتر ميشود، کمتر غصه دنيا را ميخوريم. وقتي بفهميم و باور کنيم که لذايذ بالاتري وجود دارد، کمتر به دنبال لذايذ، پُستها و مقامهاي دنيوي ميرويم.
حاصل سخن اين که اگر بخواهيم به اين فرمايش مقام معظم رهبري عمل کنيم اول بايد بکوشيم معرفتمان افزايش يابد. در مرحله بعد و در پرتو اين فزوني معرفت، همتمان را بالاتر ببريم و از زخارف دنيا دل بکَنيم؛ يعني تعلق و وابستگي نداشته باشيم، اسير نباشيم و بود و نبود خيلي چيزهاي دنيا براي ما تفاوتي نکند. دنيا با کم و زيادش ميگذرد؛ اگرچه در دنيا به انسان خيلي خوش بگذرد. وقتي همهي آن مثل گذشتن يک روز است، وقتي مثل يک خواب کوتاه است، بود و نبود امکانات دنيوي خيلي فرق نميکند. لذتهايي که انسان بيست سال قبل، سي سال قبل يا حتي يک سال قبل بُرده است با آن خوابي که يکشب ميبيند و در خواب لذتي ميبرد چندان فرقي ندارد. باغ، خانه، ساختمان اينقدر ارزش ندارد که انسان همه هستياش را فداي آن کند. اين سنگها، چوبها و آهنپارهها چه کاري ميتوانند براي ما انجام دهند. وقتي همّت بلندتر شد، فکر، خيلي پراکنده نميشود. در حديث معراج آمده است: «... يَا أَحْمَدُ اجْعَلْ هَمَّكَ هَمّاً وَاحِدا ...3؛ اي احمد! همتت را همت واحد قرار ده». اگر اين چنين شد پراکندگي فکر کم ميشود و براي انسان تمرکز پيدا ميشود. در اين حال، همتش بلندتر و بازده کارش بيشتر ميشود. اين سير فکري را مطالعه بفرماييد ببينيد قابل قبول است يا نه. اگر قابل قبول است براي سلامتي، طول عمر و مزيد توفيقات و تأييدات مقام معظم رهبري صلواتي بفرستيد.
پروردگارا تو را به حق محمد و آل محمد، به حق عزيزترين عزيزانت قسم ميدهيم دلهاي ما را به نور معرفت روشن بفرما!
حب دنيا و تعلقات دنيا را از دلهاي ما برطرف بفرما!
آفتهاي اخلاقي و معنوي را از ما دور بفرما!
روح امام راحل و شهداي ما را با انبيا و اوليا محشور بفرما!
روح علامهي شهيد مرتضي مطهري را با اولياي خودت محشور بفرما و بر علوّ درجات او بيافزا!
به ما توفيق ادامه راه او و قدرداني از برکات وجود او مرحمت بفرما!
عاقبت امر همهي ما را ختم به خير بفرما!
در ظهور حضرت وليعصر تعجيل بفرما!
همهي ما را مشمول عنايات و ادعيه زاکيه او قرار بده!
و صَلّ عَلي محمّدٍ و آله الطّاهرين
1؛ . نهجالبلاغه، نامه 45.
2؛ . النجم، 29 و 30.
3؛ . بحارالانوار، ج 74، ص 29.
آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org