قال علي عليه‌السلام : إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ امير مومنان عليه‌السلام مي‌فرمايند: همانا براي شما بهايي جز بهشت نيست، پس به کمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، حکمت456)

صدا/فیلماندازه
قسمت اول3.31 مگابایت
قسمت دوم3.25 مگابایت

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم

آن چه پيش‌رو داريد گزيده‌اي از سخنان حضرت آيت ‌الله مصباح ‌يزدي ( دامت ‌بركاته ) در دفتر مقام معظم رهبري است كه در تاريخ 17/01/90 ايراد فرموده‌اند. باشد تا اين رهنمودها بر بصيرت ما بيافزايد و چراغ فروزان راه هدايت و سعادت ما قرار گيرد.

چکيده مباحث گذشته

الحمدلله که خداوند عنايت فرمود و موفق شديم در اين محفل نوراني خدمت عزيزان باشيم. موضوع بحث ما خطبه حضرت زهرا سلام‌الله‌عليهاست. ضرورت دارد در آغاز سال جديد مروري بر بخشي از خطبه داشته باشيم که در طي جلسات متعدد گذشته بحث شد. اين خطبه با اين جمله شروع مي‌شد: الحمد لله على ما أنعم و له الشكر على ما ألهم. خطبه‌هاي انبياء، اولياء و عالمان ديني، با حمد خدا شروع مي‌شود؛ ولي هر يک از اوصاف و نعمت‌هاي خداوند متعال که در ابتداي خطبه ذکر مي‌شوند با هدف انشاي خطبه تناسب دارند. در اين خطبه مبارک هم اوصاف خاصي ذکر شده که با توجه به آن‌ها مي‌توان برخي از حکمت‌هايي را حدس زد که در چگونگي تنظيم فرازهاي مختلف اين خطبه مبارک نهفته است. دست‌کم ذکر آ‌‌‌ن‌ها باعث مي‌شود بيشتر به اهميت و هدف انشاي کلام پي ببريم.

بزرگ‌ترين خدمت به بشريت

در اين خطبه همراه با حمد و سپاس الهي سه مطلب اساسي يعني توحيد، نبوت و معاد به دنبال هم آمده که در واقع اساس دين‌اند. در ابتداي خطبه به سبک خاصي، به وحدانيت خداي متعال شهادت داده شده است. توحيد نقش حياتي و اساسي در سعادت انسان دارد و شهادت دادن به توحيد در واقع اعتراف به اين نعمت و شکر اين نعمت است که خداي متعال اصلي‌ترين عامل سعادت را به ما مرحمت فرموده است که اگر اين نباشد ساير امور بي‌فايده است. البته توحيد هم مراتب و شئوني دارد. اهتمام به اين مسأله با هدف خطبه بي‌تناسب نيست. حضرت مي‌توانستند بگويند: «اشهدان لا الاالله وحده لاشريک له.» ولي ذکر اين اوصاف و تاکيد بر اين‌که سعادت انسان بر اين اعتقاد مبتني است مقدمه‌اي است براي اين مطلب که کاري که پدرم رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله براي جامعه انساني انجام داد و آن‌ها را از شرک، ضلالت و پستي‌ها نجات داد کاري بسيار بنيادي و عظيم بود. کاري که او کرد با کار هيچ کس قابل مقايسه نيست؛ چراکه چيزي را به جامعه بذل کرد و در اختيارشان گذاشت که اساسي‌ترين عامل براي سعادت همه انسان‌ها تا روز قيامت است. پس خدمتي که پيغمبر اکرم صلي‌الله‌عليه‌وآله در حق جامعه انساني و به خصوص ملت مسلمان و مخاطبان حضرت زهرا سلام‌الله‌عليها انجام داد اين بود که آن‌ها را با توحيد آشنا کرد و از شرک و ضلالت نجاتشان داد.
اين قسمت خطبه مقدمه‌اي براي بيان ارزش خدمات پدر بزرگوارشان است. با اين مقدمه اهميت توحيد روشن مي‌شود و وقتي مخاطب مي‌فهمد که پيغمبر چنين خدمتي براي بشريت انجام داده متوجه ارزش و اهميت زحمات ايشان مي‌شود. در ضمنِ شهادت به توحيد بر روي دو صفت از اوصاف الهي تکيه شده است؛‌ يکي ربوبيت تکويني الهي به اين معنا که خداي متعال به انسان‌ها نعمت حيات، نعمت وجود و لوازم وجود را عنايت فرموده است. همه آنچه که به امور تکويني برمي‌گردد و انسان‌ها از آن منتفع مي‌شوند در اين دسته قرار مي‌گيرد. از جمله اين نعم فراهم کردن شرايط مناسب رشد و حيات در محيط اطراف انسان است. اين ربوبيت شامل همه موجودات مي‌شود. اما درباره انسان آنچه مهم‌تر مي‌نمايد ربوبيت تشريعي و هدايت انسان است. آن‌چه موجب سعادت دنيا و آخرت انسان مي‌شود يافتن راه صحيح زندگي است که عمدتاً به وسيله انبيا ارائه شده است. به همين مناسبت بعد از شهادت به توحيد به شهادت به رسالت منتقل مي‌شوند و در اين مقام به عظمت نعمت انبيا به خصوص پيغمبر خاتم صلي‌الله‌عليه‌وآله اشاره مي‌فرمايند. به زحماتي اشاره مي‌کنند که پيغمبر اکرم متحمل ‌شدند تا اين رسالت الهي را به انجام برسانند و براي مردم جهان اين ربوبيت تشريعي الهي را عينيت ببخشند. اگر خداي متعال انبيا را و به خصوص پيغمبر خاتم را مبعوث نفرموده بود مردم نمي‌توانستند راه صحيح زندگي را بشناسند. اگر نبود اين هدايت و اين نعمت، انسان‌ها در رديف حيوانات و گاهي پست‌تر از حيوانات قرار مي‌گرفتند. قرآن صراحتا مي‌گويد که برخي انسان‌ها از چهارپايان پست‌ترند؛ أُوْلَـئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ.1 به تصريح قرآن، کافر پست‌ترين جنبده است؛ إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللّهِ الَّذِينَ كَفَرُواْ.2 آن‌چه انسان را از اين مرتبه پست نجات مي‌دهد وجود مقدس انبيا و به خصوص پيغمبر اکرم صلوات‌الله‌عليهم‌اجمعين و تعاليم ايشان است.
يادآوري اين نکات توسط حضرت زهرا سلام‌الله‌عليها باعث مي‌شود که مردم متوجه زحمات پدر ايشان شوند و بفهمند که رسول خدا چه حق عظيمي بر گردن آن‌ها دارد. پس ذکر اوصاف رسول اکرم و تاثيري که زحمات ايشان در هدايت مردم و نجات آن‌ها از گمراهي‌ها دارد باز با هدف خطبه متناسب است. حضرت اين نکته را ذکر مي‌فرمايد تا بعد بگويد: «آن کسي که اين کارها را کرده پدر من بود. او بود که بر شما اين حق را داشت و من تنها دختر او هستم.» سپس مي‌فرمايد: «پس از اين‌که پدرم رسالت خويش را انجام داد خداوند متعال حضور او در جوار خودش و در صف فرشتگان مقرب الهي را بر ماندن در اين دنيا براي او ترجيح داد و او را به طرف خودش برد.» اين فراز به اين نکته اشاره دارد که گرچه خداوند به وسيله انبيا انسان‌ها را هدايت مي‌کند و از گمراهي نجات مي‌دهد اما سنت تکويني الهي اين نيست که يک نبي الي الابد در ميان مردم باشد. پيغمبر هم انساني مثل انسان‌هاي ديگر است و شرايط زندگي اين عالم بر او هم حاکم است. اين مطلب در قرآن مورد تأکيد و اهتمام قرار گرفته است. او يک پيام الهي دارد و بايد آن را به مردم برساند. در مرحله بعد اين مردم هستند که مسئوليت حفظ پيام الهي را دارند.
در ضمن نکات فوق به اين مطلب هم اشاره مي‌کنند که پيغمبر اکرم با نشان دادن راه سعادت و شقاوت به مردم، آن‌ها را به نتايج ابدي کارهايشان هم متنبه کردند و به آن‌ها هشدار دادند که زندگي فقط اين چند روز کوتاه دنيا نيست که با پايان يافتن آن، همه چيز تمام شود. اين عمر کوتاه شما مقدمه‌اي براي فراهم شدن خوشبختي ابدي يا بدبختي ابدي است. تا اين‌جا آن سه اصل توحيد، نبوت و معاد با ذکر اوصاف خاصي که متناسب با هدف اين خطبه باشد تقرير شد.

ولايت، ناظم ملت و مانع تفرقه

وقتي کلام به اين‌جا مي‌رسد روي سخن را به سوي مردم برمي‌گردانند و با مخاطب قرار دادن آن‌ها خطبه را ادامه مي‌دهند. اين نحوه تغيير در کلام خود از عوامل بلاغت است و موجب جلب توجه مخاطب مي‌شود و مخاطب مي‌فهمد که متکلم از اين‌جا به بعد سخن خاصي با او دارد. حضرت مي‌فرمايند: «مردم! شما مي‌دانيد پدر من براي ترويج دين خدا و هدايت شما چه زحمت‌هايي کشيد؟» حضرت با يادآوري خصوصيات رسول خدا سعي مي‌کنند هم مردم را از غفلت درآورند و هم زمينه عاطفي براي پذيرش کلام را در مخاطب ايجاد کنند. اين روش نيز از وجوه بلاغت است و از روش‌هايي است که مي‌توان براي تأثير گذاشتن بر ديگران از آن استفاده کرد. حضرت مي‌خواهند به آن‌ها تذکر دهند که: «اکنون نوبت شماست که ميراث پيغمبر يعني قرآن و دين اسلام را حفظ کنيد.» به اين مناسبت اشاره‌اي به بعضي از حکمت‌هاي احکام و فلسفه تشريعات الهي مي‌فرمايند. اين فراز هم حامل نکته‌اي است که باز در نتيجه‌گيري از اين خطبه مؤثر است. حضرت در ضمن اشاره به حکمت تشريع نماز، زکات و ... مي‌فرمايند: «و طاعتنا نظاما للملة و إمامتنا أمانا من الفرقة. احکام الهي هر کدام مصالحي داشت. يکي از احکام هم وجوب اطاعت از ماست؛ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ؛3 اين هم حکمت مهمي دارد که نبايد فراموش شود و آن نظام بخشيدن و سامان دادن به ملت اسلام يعني آيين مقدس اسلام است. اگر امامت ما نباشد اسلام ساماني نخواهد داشت.» اگر کسي احتمال بدهد که ذکر ساير احکام هم مقدمه‌اي براي تعيين جايگاه مسأله امامت بود احتمال بعيدي نداده است. يعني ذکر اين مجموعه براي شناخت اين عنصر است. سخن حضرت اين است که: «خداي متعال اين دين را براي شما نازل فرمود و اين امانت را پيغمبر اکرم به شما سپرد. وظيفه شما اين است که اين امانت را به نحو صحيح حفظ کنيد.» از اين جهت بعد از ذکر اين نکات و در آخر اين فراز، مردم را به تقوا سفارش مي‌فرمايد. يعني حال که اين مسئوليت به دوش شماست بدانيد که اگر در انجام اين مسئوليت سهل‌انگاري کنيد و تقوا نداشته باشيد زحمات پدرم و آن هدف الهي از بين خواهد رفت. هدف اين بود که بتوانيد راه سعادت را بيابيد و آيين حيات‌بخش اسلام در ميان شما حکم‌فرما شود. اگر شما اين مسائل را رعايت نکنيد، بعد از گذشت يک نسل، ديگر اسلامي باقي نمي‌ماند.
حضرت براي اين‌که نکته ديگري را در همين ارتباط در ذهن مردم زنده کنند بار ديگر مردم را مورد خطاب قرار مي‌دهند. آن نکته اين‌ است که: «اگر من گفتم پدرم زحمات فراواني را براي هدايت شما متحمل شد، اين را هم بايد بدانيد که پدرم به تنهايي اين کار را انجام نداد. آن کسي که در همه مشکلات يار پدرم بود و هر مشکلي پيش مي‌آمد پيغمبر اکرم از او ياري مي‌خواست پسرعمويم علي بود. شما خود مي‌دانيد که اگر علي نبود کار اسلام به سامان نمي‌رسيد. پس همان‌گونه که مديون پيغمبريد به خاطر اين‌که وحي را از خدا دريافت کرد و به شما رساند، مديون شوهرم هم هستيد چراکه براي استقرار اين دين تلاش کرد.»
سپس حضرت مي‌فرمايد: «شما هم در زمان حيات پيغمبر ابتدا اسلام را پذيرفتيد و بعد براي ياري آن کوشش کرديد. اما همين که پدرم از دنيا رفت غافل شديد و رو به انحطاط رفتيد. در اين هنگام شيطان که کمين کرده بود سرش را از مخفي‌گاه خود پنهاني بيرون آورد تا ببيند وضع جامعه شما چگونه است. ديد شما آماده گمراه شدن هستيد.» حضرت زهرا سلام‌الله‌عليها اين نکته را خيلي اديبانه و زيبا بيان فرموده‌اند که در حد فهم خودمان و به اندازه‌اي که فرصت بود آن را توضيح داديم. اين نکته زمينه‌ساز اشاره به اين مطلب است که: «از همان روز رحلت پدرم، زمينه انحراف از مسير اسلام فراهم شد و اين در اثر غفلت، ناداني و خواب‌آلودگي شما بود که شيطان بر شما تسلط پيدا کرد و شما را از مسير صحيح منحرف کرد.»
لازم است در فرصت مناسب درباره اين مسأله صحبت کنيم که چگونه مردمي که آن همه سختي را تحمل کرده بودند، در همان روز رحلت پيغمبر که هنوز جنازه حضرتش از روي زمين برداشته نشده بود عهد خود با رسول‌الله را فراموش کردند؟! واقعا اين مسأله‌اي غامض، معماگونه و در عين حال آموزنده‌ است. اين امتحان منحصر به آن‌ها نيست. شايد مراتبي از آن براي ما هم پيش آيد. وقتي ما در راه صحيح به حرکت درآمديم، خداوند بر ما منت گذاشت و ما را هدايت فرمود و رهبري فرزانه بر سر راه ما قرار داد تا راه صحيح را شناختيم. اما نبايد مغرور شويم و گمان کنيم ديگر سعادت ما تضمين شده است! انسان تا زنده است و در اين دنيا نفس مي‌کشد در معرض خطر است. هيچ‌گاه نبايد از خودش مطمئن شود. همه بايد به خدا پناه ببريم و از او بخواهيم که عاقبت‌مان را به خير ختم کند و ما را در همه مراحل حفظ کند. البته شرطش هم اين است که در عمل به آن اندازه‌اي که خودمان مي‌فهميم کوتاهي نکنيم.

خطاهاي جبران‌ناپذير

به هر حال حضرت روي اين نکته تکيه مي‌فرمايند که: «از همان لحظه رحلت پدرم شما دچار آفت شديد و اين آفت، از غفلت شما شروع شد.» همه ما مي‌دانيم که انسان جائز‌الخطاست. غير از حضرات معصومين و احتمالا بعضي از تربيت‌شدگان مکتب آن‌ها کم‌و‌بيش ديگران مبتلا به خطا و گناه مي‌شوند. اما در يک تقسيم کلي خطا بر دو گونه است؛ گاهي انسان سهل‌انگاري مي‌کند و مرتکب اشتباهي مي‌شود؛ اما اين اشتباه قابل جبران است. حتي اگر نماز انسان هم قضا بشود اگر واقعا توبه کند و قضايش را بخواند جبران مي‌شود. اما برخي اشتباهات اگر شروع شود برگشت ندارد و راه جبرانش مسدود مي‌شود. نه تنها خود شخص از برکات و رحمت‌ها محروم مي‌شود بلکه باعث گمراهي ديگران هم مي‌شود. از اين‌رو ما طلبه‌ها به خصوص بايد به اين خطر بيش از ديگران توجه کنيم. افراد عادي اگر حرف غلطي هم بزنند و يا حتي مذهب غلطي هم انتخاب کنند ممکن است بعد که متوجه اشتباه خود شوند مورد عنايت خدا قرار گيرند و توبه کنند. اما اگر انسان با القاء شبهه يا مطلب نسنجيده‌اي ديگري را گمراه کرد – کاري که در اين زمان نمونه‌هايش کم نيست – چگونه مي‌تواند اين خطا را جبران کند؟! وقتي کسي مقاله‌اي گمراه‌کننده نوشت و هزاران نفر در داخل و خارج کشور آن را خواندند و گمراه شدند چگونه مي‌توان اين انحراف را تصحيح کرد؟ وقتي شبهه پيدا شد و دين انسان آفت زده شد نمي‌توان اطمينان پيدا کرد که جبران شود. القاء شبهه خيلي آسان است اما جبران آن خيلي مشکل است. هر اندازه اين انحراف وسعت پيدا کند گناهش براي شخص منحرف‌کننده باقي خواهد ماند (وَلَيَحْمِلُنَّ أَثْقَالَهُمْ وَأَثْقَالًا مَّعَ أَثْقَالِهِمْ).4 بر عکس اگر انسان يک نفر را هدايت کند تا روز قيامت هر کار خوبي آن شخص انجام دهد شخص هدايت‌گر در کار خوب او شريک خواهد بود. در مقام فکر و اعتقاد اين چنين است. در مقام عمل هم خطاها بر دو قسم است؛ برخي خطاها قابل جبران و برخي غيرقابل جبران‌اند. اگر کسي مسئول انجام کاري در جامعه شود اما به جاي خدمت حقوق مردم را تضييع کند، قانون غلط وضع و اجرا کند چگونه مي‌توان اين خطا را جبران کرد؟ رأيي که ما در صندوق مي‌اندازيم يعني شخصي را بر جامعه مسلط مي‌کنيم و بايد بدانيم هر قدر در اين کار نقش داشته باشيم در ثواب و عقاب اعمال آن شخص شريک خواهيم بود. بايد در اين‌گونه اعمال خيلي حساس باشيم به خصوص آن دسته کارها که به ما طلبه‌ها مربوط مي‌شود؛ يعني مسائل فکري و اعتقادي. مراقب باشيم که هرچه به ذهنمان مي‌رسد نگوييم و ننويسيم. بايد احساس مسئوليت داشته باشيم. اگر براي کسي شبهه‌اي در دينش پيش آمد و ايمانش ضعيف شد چه کسي مسئول است؟ چگونه مي‌توان آن را جبران کرد؟ آيا اگر کسي مقاله مشکل‌داري بنويسد اما بعد به خطاي خود پي ببرد و جوابي براي آن بنويسد مخاطبان تحت تأثير واقع مي‌شوند؟ گويا حضرت زهرا سلام‌الله‌عليها مي‌خواهند اشاره بفرمايند به اين‌که: «اثر غفلت شما تنها اين نبود که خود از رهبري راستين محروم شديد بلکه با اين غفلت مسير حرکت جامعه را عوض کرديد. شيطان فرصت را غنيمت شمرد و از غفلت شما سوءاستفاده کرد تا شما را از مسير صحيح اسلام منحرف کند.» إن‌شاءالله بحث را در جلسه بعد ادامه خواهيم داد.

و صلي ‌الله عليه محمد و آله ‌الطاهرين


1 . اعراف، 179. 

2 . انفال، 55. 

3 . نساء، 59. 

4 . عنکبوت، 13.

آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org