قال علي عليه‌السلام : إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ امير مومنان عليه‌السلام مي‌فرمايند: همانا براي شما بهايي جز بهشت نيست، پس به کمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، حکمت456)

 

درس پنجم

 

 

خصلتهاى رهيافته‌گان به بهشت و ميراث گرسنگى و سكوت

‌‌‌‌‌‌

 

ـ خصايص چهارگانه

‌‌‌‌‌‌ـ ميراث گرانبها

‌‌‌‌‌‌ـ تفسير گرسنگى و جوع ممدوح

‌‌‌‌‌‌ـ آثار مثبت گرسنگى و سكوت

 

 

 

 

خصلت‌هاى رهيافته‌گان به بهشت و ميراث گرسنگى و سكوت

«يا اَحْمَدُ؛ وَ عِزَّتى وَ جَلالى ما مِنْ عَبْد ضَمِنَ لى بِاَرْبَعِ خِصال اِلاّ اَدْخَلْتُهُ الْجَنَّةَ. يَطْوى لِسانَهُ فَلا يَفْتَحُهُ اِلاّ بِما يَعْنيهِ وَيَحْفَظُ قَلْبَهُ مِنَ الْوَسْواسِ وَيَحْفَظُ عِلْمى وَنَظَرى اِلَيْهِ وَ تَكُونُ قُرَّةُ عَيْنَيْهِ الْجُوعَ.

يا اَحْمَدُ؛ لَوْ ذُقتَ حَلاوَةَ الْجُوعِ وَالصَّمْتِ وَالْخَلْوَةِ وَ ما وَرِثُوا مِنْها. قالَ: يا رَبِّ ما ميراثُ الْجُوعِ؟ قالَ: اَلْحِكْمَةُ وَ حِفْظُ الْقَلْبِ وَ التَّقَرُّبُ اِلَىَّ وَ الْحُزْنُ الدّائِمُ وَ خِفَّةُ الْمَؤُنَةِ بَيْنَ النّاسِ وَ قَوْلُ الْحَقِّ وَ لايُبالى عاشَ بِيُسْر اَمْ بِعُسْر.

يا اَحْمَدُ؛ هَلْ تَدْرى بِاَىِّ وَقْت يَتَقَرَّبُ الْعَبْدُ اِلَىَّ؟ قالَ لا يارَبِّ. قالَ: اِذا كَانَ جائِعاً اَوْ ساجِداً»

خصايص چهارگانه

‌‌‌خداوند متعال به رسول گرامى اسلام خطاب مى‌كند و مى‌فرمايد: يا احمد به عزّت و جلالم سوگند، هر بنده‌اى كه چهار خصلت را در خود پديد آورد، او را وارد بهشت مى‌سازم و آن چهار خصلت عبارتند از:

«يَطْوى لِسانَهُ فَلايَفْتَحُهُ اِلاّ بِما يَعْنيهِ»

زبان خود را از بيان آنچه كه براى او لازم و مفيد نيست حفظ نمايد.

«يَحْفَظُ قَلْبَهُ مِنَ الْوَسْواسِ»

دل خود را از وسوسه نگاه داشته و اجازه ورود وسوسه‌هاى شيطانى را به قلب خويش ندهد.

«يَحْفَظُ عِلْمى و نَظَرى اِلَيْهِ»

متوجه باشد كه من ناظر و مراقب بر همه اعمال و كارهاى او مى‌باشم.

«تَكُونُ قُرَّةُ عَيْنَيْهِ الْجُوعَ»

گرسنگى را موجب چشم روشنى خود بداند.

‌‌‌آنگاه خداى متعال خطاب به حبيب خود مى‌فرمايد:

«يا اَحْمَدُ: لَوْ ذُقْتَ حَلاوَةَ الْجُوعِ والصَّمْتِ والْخَلْوَةِ وما وَرِثُوا مِنْها، قالَ يا رَبِّ: ما ميراثُ الْجُوعِ؟ قالَ: اَلْحِكْمَةُ وَ حِفْظُ الْقَلْبِ وَ التَّقَرُّبُ اِلَىَّ والْحُزْنُ الدّائِمُ وخِفَّةُ الْمَؤُنَةِ بَيْنَ النّاسِ وَ قَوْلُ الْحَقِّ وَ لايُبالى عاشَ بِيُسْر اَمْ بِعُسْر. يا اَحْمَدُ: هَلْ تَدْرى بِاَىِّ وَقْت يَتَقَرَّبُ الْعَبْدُ اِلَىَّ؟ قال: لا يا رَبِّ، قالَ: اِذا كانَ جائِعاً اَوْ ساجِداً.»

ميراث گران‌بها

‌‌‌اى‌احمد: اى كاش مى‌دانستى كه گرسنگى و سكوت چقدر شيرين‌اند و آثار اين‌دو چقدر زياد است.

‌‌‌حضرت(صلى الله عليه وآله) عرض مى‌كند: پروردگارا، ميراث و اثر گرسنگى و سكوت چيست؟

‌‌‌خداوند پاسخ مى‌دهد كه آثار اين دو عبارتند از:

1ـ حكمت:

‌‌‌يعنى گرسنگى و سكوت مقدمه و زمينه‌ساز حكمت و شناخت حقايق است.

2 ـ حفظ قلب:

‌‌‌يعنى در همه حال اختيار قلب و دل آدمى به دست خود اوست.

3ـ تقرّب به سوى من:

‌‌‌عبد به واسطه گرسنگى و سكوت مى‌تواند به من نزديك گردد و قرب معنوى پيدا كند.

4ـ حزن و اندوه دايم:

‌‌‌حالت حزن كه از حالات ممدوح است (پس از اين، راجع به مدح حزن توضيح خواهيم داد) از آثار جوع و سكوت است.

5ـ سبكبارى در بين مردم

6ـ قول به حقّ:

‌‌‌يعنى به واسطه نداشتن طمع در مال مردم، مى‌تواند همه جا حقّ را گفته و از هيچ كس ترس و واهمه‌اى نداشته باشد.

7ـ نيانديشيدن به اينكه آيا روزگار او به سختى مى‌گذرد يا به آسانى؛ زيرا انسان كم خرج به اين فكر نيست كه ثروتمند باشد و يا تنگ دست.

‌‌‌آنگاه مى‌فرمايد: اى احمد: آيا مى‌دانى كه چه وقت بنده‌ام به من تقرّب پيدا مى‌كند؟

‌‌‌حضرت عرض كرد: نمى‌دانم

‌‌‌خداوندفرمود:آنهنگامكهبنده‌امدرحالگرسنگىويادرحالسجدهباشد،بهمننزديكمى‌شود.

توضيح و تفسير

‌‌‌آفرينش انسان براى رسيدن به كمالات نهايى و رسيدن به جايگاه ابدى است و راه‌يابى به آن جايگاه منوط به رعايت چهار شرط است، كه در حديث معراج از آنها ياد شده و با به كار بستن آنها، خداوند خود ورود به بهشت را ضمانت كرده است. دو شرط از اين شروط چهارگانه مربوط به اعضا و جوارح ظاهرى (مربوط به زبان و شكم) است و دو شرط ديگر مربوط به امور قلبى و باطنى است: كه يكى از آن دو سلبى و به معناى بازداشتن قلب از وسوسه‌هاى شيطانى است و شرط ديگر ايجابى و به معناى توجه انسان به حضور خداوند و نظارت بر اعمال اوست. البتّه به كار بستن دو شرط اوّل آسان‌تر است و به كاربستن دو شرط اخير كار آسانى نيست و به رياضتهاى فراوان نياز دارد.

‌‌‌اصولا حفظ زبان از پرگويى و حفظ شكم از پرخورى، يكى از راه‌هاى مبارزه با شيطان است. گرچه دام‌هاى شيطان منحصر به زبان و شكم نيست، ولى اين دو قوى‌ترين ابزار و ادوات شيطان در مسير انحراف آدمى است، زيرا اگر كسى بتواند شكم را كنترل كند، شهوت را نيز مى‌تواند تحت كنترل در آورد و اگر كسى توانست زبان خود را حفظ كند، نگاه داشتن چشم و گوش نيز ميسور خواهد بود.

‌‌‌بزرگ‌ترين عامل سلب آگاهى، شعور و درك، و سلب حضور قلب از انسان، همانا پربودن شكم است. انسان با شكم پر نمى‌تواند فكر كند و موفق به مطالعه، حضور قلب در نماز و بسيارى از امور ديگر نمى‌شود. اين مسئله به تجربه ثابت شده است و لذا معروف است كه «عبادةُ الشَّبعان كتملُّق السَّكران»(1) كسى كه با شكم پُر به عبادت مى‌پردازد، نظير انسان مستى است كه به تملّق ديگران پرداخته است. كسى كه مست است شعورى ندارد، لذا تملّق گفتن او ارزش و اعتبارى ندارد پس خضوع و نيايش انسان سير كه با شكم پر به عبادت مى‌پردازد، از هيچ ارزش و اعتبارى برخوردار نيست.

‌‌‌هنگام پر بودن شكم، درك و آگاهى كه از خصايص انسان است، از او سلب مى‌گردد، دقيقاً مانند پرنده‌اى كه وزنه سنگينى به پاى او بسته‌اند و هر چه اين وزنه سنگين‌تر باشد، پرواز او را مشكل‌تر مى‌سازد. پس پر بودن شكم به منزله وزنه سنگينى است كه به پاى مرغ روح آدمى بسته شده است و مانع پرواز او مى‌گردد و به عكس، موجب فرو رفتن در طبيعت و از بين رفتن نورانيّت و لطافت روح انسانى است و نمى‌گذارد كمالات روحى ظاهر گردند. (البته شناخت رابطه روح با بدن امر ساده‌اى نيست كه بتوان در مباحث كوتاهى آن را مطرح كرد؛ ولى به هر حال كسى كه با شكم پر از غذا بسر مى‌برد، احساس مى‌كند روح او نمى‌تواند پرواز نموده و اوج بگيرد و بسان پرنده‌اى است كه پايش به وزنه سنگينى بسته شده باشد).

تفسير گرسنگى و جوع ممدوح

‌‌‌ستايش گرسنگى در روايات به معناى مطلوب بودن تحمل رنج گرسنگى بطور مطلق نيست، بلكه مراد توجه دادن انسان‌ها به موانع پرواز روح آدمى و آنچه مزاحم فعاليت‌هاى روحى است؛ چه در جنبه‌هاى حضورى، يعنى توجهات قلبى و چه در جنبه‌هاى حصولى، يعنى فكر كردن وانديشيدن.


1. به همين معنا دو روايت از على عليه‌السلام نقل شده است:

1ـ «لاتجتمع الفطنة والبطنة»: هرگز تيزهوشى و هوشيارى با شكم پرورى جمع نمى‌گردد. مستدرك‌الوسائل، ج 16، ص 221، حديث 19652.

2ـ «لاتجتمع عَزيمة وَ وَليمة»: عزم و انديشه بر كار، با سورچرانى جمع نمى‌گردد. نهج‌البلاغه فيض‌الاسلام، ص 692، خ 211. شرح نهج‌البلاغة ابن ابى‌الحديد، ج 11، ص 142.

‌‌‌بنابراين انسان نه آن قدر گرسنگى بكشد كه از رنج آن نتواند كار كند و نه آن قدر پرخورى كند كه مانع فعاليت‌هاى او گردد و به تعبير حضرت علاّمه طباطبايى(قدس سره)منظور از جوع در اين گونه روايات، سبك بودن شكم ـ در مقابل پرخورى ـ است نه اينكه مقصود گرسنگى باشد. خوردن غذاهاى مطبوع نه تنها مضرّ نيست، بلكه براى سلامتى بدن مفيد و لازم است؛ ولى رعايت اعتدال نيز لازم است.

‌‌‌(راجع به جوع و تحمل گرسنگى، در كتب اخلاقى مطالب زيادى مطرح شده كه بزرگان بر اثر آن به كمالات والايى دست يافتند، و ما براى رعايت اختصار، به همين اندازه بسنده مى‌كنيم).

‌‌‌اينكه پيامبر اسلام از آثار جوع و سكوت، سؤال‌مى‌كنند و پاسخ مى‌شنوند، بدين معنى نيست كه حضرت نمى‌دانستند و يا معاذاللّه، بدان عمل نمى‌كردند، بلكه براى پند گرفتن ديگران و نيز براى‌اين بودكه‌اين دريافت‌ها ارمغانى براى خاكيان و اهل زمين باشد.

آثار مثبت گرسنگى و سكوت

الف: اوّلين اثر و ميراث گران‌بهاى گرسنگى و سكوت حكمت است؛ يعنى راه‌يابى انسان به حقايق و واقعيّت‌هاى نايافته و درك واضح و آشكار آنها.

‌‌‌انسان با تجربه‌هاى محدود خويش نيز مى‌تواند درك كند كه چقدر اين دو امر در فراگيرى حقايق مؤثّر مى‌باشند، چنانكه در اواخر ماه رمضان، انسان احساس مى‌كند روح او آماده پرواز است و طراوت و شادابى و لذّت‌هاى معنوى همه وجود او را فراگرفته است. بنابراين به بدن به قدرى بايد رسيدگى نمود كه در خدمت پرواز روح باشد، نه اينكه مانع و مزاحم طيران و عروج روح و توجّه آن به معنويّات و عالم ملكوت گردد.

‌‌‌عقل آدمى كه از قواى روحى وى به شمار مى‌آيد، با سبك بودن شكم مى‌تواند فعاليّت كرده و به درك حقايق نايل شود.

ب: دومين اثر ارزشمند گرسنگى و سكوت، حفظ قلب از وسوسه‌هاى شيطانى است. مؤمنان

روزه‌دار به تجربه دريافته‌اند كه به جمع حواس و حفظ قلب موفّق‌ترند و افرادى كه خويشتن را به پرخورى عادت داده‌اند نيز بخوبى مى‌دانند، كمتر مى‌توانند عنان قلب را در دست خويش گرفته و از پراكندگى حواس و افكار و خيالات واهى محفوظ بمانند.

ج: سومين اثر گرسنگى و سكوت، تقرب به خداست. تقرب به خدا، كمال واقعى و بزرگ‌ترين هدف و آرمان مؤمنان و پارسايان است. براى رسيدن به اين هدف متعالى و مهم، بايد دل از هواهاى نفسانى و گرايش‌هاى پوچ مادى و دنيوى پاك گردد و اين ميسور نيست، جز با تقويت اراده و رشد قدرت تصميم‌گيرى در جهت شكل‌گيرى هويت الهى و معنوى انسان. در اين راستا شكى نيست كه روزه، نقش مهم و ارزنده‌اى در تقويت اراده و جهت دهى آن به سمت تقرب به خدا دارد.

د: چهارمين اثر دو امر ياد شده، اندوه دائم مى‌باشد. در روايات فراوانى از حزن و نيز افراد محزون تعريف و تمجيد شده است و اين سخن بدان معنا نيست كه انسان پيوسته عبوس و خشن باشد، بلكه منظور تحصيل حالتى است در برابر سرمستى و نشاط و شادى بى‌مورد و بى‌حد كه از صفات منحطِّ حيوانى است. فرد ساكت و گرسنه هرگز شاديهاى كاذب، و تفريحهاى حاكى از بى‌خبرى و خنده‌هاى مستانه ندارد و رفتار او با متانت و آرامش همراه است. البته ممكن است حزن در امور مادّى و عقب ماندن از دنياداران، در مسابقه ثروت اندوزى، رخ دهد كه به هيچ وجه ممدوح نيست، بلكه حُزنى كه در برابر شادى بى‌حد و مستى غافلانه قرارگيرد، شايسته مدح و ستايش است.

‌‌‌اينكه انذار و ترسانيدن مردم، يكى از مهم‌ترين وظايف رسولان الهى به شمار آمده، بدين جهت است كه آدميان از عمر خويش استفاده شايسته برند و اعمال و رفتار خويش را كنترل كنند و از امكانات و نيروهاى خدادادى به نحو مطلوب بهره گيرند. مؤمن از اينكه مقدارى از عمرش صرف امور ارزشمند و لازم نگرديده و يا لااقل در مباحات مصروف شده محزون است؛ زيرا از سرمايه‌اش كاسته شده و سودى در اين تجارت نصيبش نگشته است.

‌‌‌بى‌جهت نيست كه برخى بزرگان از بسيارى مباحات نيز دست مى‌شستند. وقتى مؤمن به

زندگى اين فرزانگان نظر مى‌كند و خود را با آنها مقايسه كرده و عمر خويش را صرف در مباحات و امور بى‌فايده مى‌بيند، محزون و اندوهگين مى‌گردد و تصميم مى‌گيرد گذشته‌ها را جبران كند و باقى مانده عمر خود را قدر بداند.

هـ: اثر ديگر گرسنگى و سكوت، سبك بارى است؛ يعنى هر قدر آدمى به مردم احتياج كمترى داشته باشد آزادتر است، ولى كسى كه شكم بارگى را پيشه كند ـ بدان جهت كه پيوسته در انديشه طعام مطلوب‌تر و لذّت بيشترى است ـ از حرّيت و آزادى محروم است و به مانند چهار پايان، همواره به فكر آخور خويش و به تعبير مولى اميرالمؤمنين(عليه السلام) همّ او علف اوست؛ در نتيجه با مشكلات فراوانى مواجه خواهد شد: از جمله كسب درآمد بيشتر براى تهيه سفره‌هاى رنگين و غذاهاى لذيذ و احياناً دست‌يازيدن به كارهاى نامشروع، براى تأمين مقاصد خود.

و: اثر ديگر آن دو امر، دفاع از حقّ و حقيقت است.

‌‌‌كسى كه زندگى معمولى و بى‌آلايش و بدون تشريفات دارد، زبانش نيز باز است و قادر است در همه جا از حق دفاع كند، برخلاف شكم‌باره‌اى كه قدرت دفاع از حقّ را ندارد و همواره به رعايت و ملاحظه ديگران مى‌پردازد، تا مبادا به منابع درآمد او ضربه‌اى وارد آيد. فرد سبك بار و «خفيف المؤنة» پروايى ندارد كه از حق گويى او ديگران برنجند و يا به زندگيش آسيبى وارد سازند، زيرا او با امكانات اندك زندگى خويش را سپرى كرده و همه جا مردانه، در برابر كژى‌ها و بى‌عدالتى‌ها، از حقّ دفاع مى‌كند. انسان سبك بار و «خفيف المؤنة» مى‌كوشد تا آبرومند زندگى كند؛ ولى شكم‌باره مى‌كوشد تا هميشه خوش زندگى كند و بين اين دو تفاوت زيادى است.

ز: با توجه به مطالب گذشته، اثر سودمند ديگر گرسنگى و سكوت به روشنى آشكار مى‌گردد و آن اينكه مؤمن پرهيزگار هيچ گاه به اين فكر نيست كه روزگارش چگونه مى‌گذرد: به سختى يا به آسانى؟ زيرا به تقدير و قضاى الهى رضا داده و در دنيا به قناعت و كم خرجى روى مى‌آورد

و به جمع‌آورى ثروت و مال همّت نمى‌گمارد، تا به گرفتارى و بيمارى‌هاى روانى‌اى كه دنياداران بدان مبتلا هستند، مبتلا گردد.

‌‌‌در ادامه خداى سبحان فرمود:

‌‌‌آيا مى‌دانى چه وقت بنده‌ام به من تقرّب مى‌جويد؟

‌‌‌آن حضرت عرض كرد: نمى‌دانم.

‌‌‌فرمود: در حال گرسنگى و سجده: بدون شكّ بهتر است اين دو با هم جمع گردند، زيرا گرسنه‌اى كه در حال سجده باشد روحش آمادگى بيشترى براى پرواز و قرب به حق دارد، زيرا با تحمّل رنج گرسنگى احساس ضعف و كوچكى و تواضع در برابر خدا مى‌كند و بر اثر سجده، كمتر حواسش پراكنده مى‌گردد و در نتيجه حضور قلب بيشترى خواهد داشت.

***

آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org