قال علي عليه‌السلام : إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ امير مومنان عليه‌السلام مي‌فرمايند: همانا براي شما بهايي جز بهشت نيست، پس به کمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، حکمت456)

 

درس چهاردهم

 

 

پاداش‌هايى بزرگ براى شيعيان واقعى

 

 

 

ـ انگيزه و اخلاص، ملاك عمل

ـ آثار بى‌اعتنايى به حقوق برادران ايمانى

ـ لزوم توجه به شرايط تحقق وعده‌هاى الهى

 

 

 

 

پاداش‌هايى بزرگ براى شيعيان واقعى

يَا ابْنَ جُندب اَلْماشى فى حاجةِ اَخيه كالسّاعى بَينَ الصَّفا وَالمروَةِ وَ قاضى حاجَتِه كَالمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فى سَبيلِ اللّهِ يَومَ بدر و اُحُد و ما عَذَّبَ اللّهُ اُمَّةً اِلّا عِندَ اسْتِهانَتِهِمْ بحُقوقِ فُقَراءِ اِخوانِهِم. يَا ابْنَ جُندب بَلِّغْ مَعاشِرَ شيعَتِنا و قُل لَهُم لا تَذهَبَنَّ بِكُمُ المَذاهِبُ فَواللّهِ لا تُنالُ وِلايَتُنا اِلّا بِالوَرَعِ وَ الاِجتِهاد فى الدّنيا وَ مُواساةِ الاِخْوان فِى اللّه وَ لَيسَ مِن شيعتِنا مَنْ يَظْلِمُ النّاسَ.

 

انگيزه و اخلاص، ملاك عمل

امام صادق(عليه السلام) در اين قسمت از روايت شريف مى‌فرمايد: كسى كه در برآورده ساختن حوايج برادر ايمانى‌اش قدمى بردارد، مانند كسى است كه سعى بين صفا و مروه انجام مى‌دهد و اگر شخصاً نياز برادر ايمانى خود را برآورده سازد، ثواب كسى را دارد كه در راه خدا و در جنگ بدر و احد جهاد كرده و در خون خويش غلتيده است.

نظير اين‌گونه تعبيرات، در روايات ديگر هم به چشم مى‌خورد و تشبيهات عجيب و ثواب‌هاى بسيار بزرگى براى انجام اعمالى به ظاهر كوچك بيان شده است. البته ممكن است سوء تعبيرهايى نيز از اين روايات بشود. از يك سو، ممكن است كسانى كه اين تعبيرات برايشان سنگين است، به بهانه صحيح نبودن سند اين‌گونه روايات، به كلى آنها را رد كنند و از سوى ديگر، كسانى فكر كنند اگر هر كارى را به هر صورتى انجام دهند، همه اين ثواب‌ها را مى‌برند. هر دوى اين برداشت‌ها غلط و افراط و تفريط است.

شايد بعضى از عبادات در ظاهر چندان اهميتى نداشته باشند، اما در حقيقت بسيار بزرگ و باارزش باشند و خداوند متعال اجر زيادى براى آن قرار داده باشد. اجر و ثواب عبادات تنها

به كميّت آنها بستگى ندارد، بلكه بيش از هر چيز انگيزه، نيّت، سعى و تلاش و اخلاص انسان ملاك عمل است. اين‌گونه تشبيهات در مقام اين است كه بگويد، مثلا خدمت به برادر ايمانى مى‌تواند به شكلى انجام بگيرد كه ثواب شهيد را داشته باشد؛ يعنى چنين امكان و استعدادى در اين عمل هست، اما اين‌گونه نيست كه اين عمل را هر كسى، به هر نيّتى و در هر شرايطى انجام دهد چنين ثوابى داشته باشد. مثلا اگر شخص ميلياردرى صدتومان به فردى نيازمند كمك نمايد، اين‌طور نيست كه ثواب شهادت در جنگ بدر و احد را داشته باشد. اما كسى كه براى رفع نياز خودش هم مشكل دارد، اگر از نيازمندى‌هاى خانواده‌اش بگذرد و در حد توانش مبلغى ـ هر چند اندك ـ را براى رفع حاجت برادر ايمانى‌اش صرف كند، اين ثواب شامل حال او مى‌شود.

ما در زندگى طلبگى خودمان شاهد مواردى از اين قبيل بوده‌ايم؛ نمونه‌هاى بسيارى كه شايد در نظر برخى افسانه جلوه كند! بعضى از طلبه‌ها با اين‌كه نهايت احتياج را به شهريه ناچيز آن زمان داشتند، اگر شخصى نيازمندتر از خودشان را مى‌ديدند، شهريه مزبور را به صورتى كه آن شخص متوجه نشود و رعايت حفظ عزّت و كرامت وى نيز شده باشد، در راه رفع نياز او خرج مى‌كردند. درست است كه اين پول از نظر مقدار، قابل توجه نبود، اما براى كسى كه به آن احتياج داشت و چه بسا براى اين‌كه به رفيقش كمك نمايد، بايد شب را گرسنه بخوابد، بسيار با ارزش بود.

ارزش ايثار به گونه‌اى كه انسان، ديگرى را بر خودش مقدم بدارد، آن هم نه براى اغراض مادى و دنيوى، بلكه براى اين كه خدا دوست دارد، از بعضى جهادها كم‌تر نيست: ... وَ يُؤْثِروُنَ عَلى أَنفُسِهِمْ وَ لَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ... .(1) بنابراين، ما نبايد تعجب كنيم از اين‌كه چرا كمك به برادران ايمانى ثواب شهادت در جنگ بدر و احد را دارد؛ زيرا اگر ارزش‌يابى دقيقى از فداكارى و گذشتى كه فرد انجام داده است به عمل آوريم، متوجه خواهيم شد كه ارزش كار او كم‌تر از ايثار و از خودگذشتگى شهداى جنگ‌هاى بدر و اُحد نيست. علاوه بر آن، مسأله تفضلات الهى، فوقِ اجر و ثوابى است كه شخص استحقاق پيدا مى‌كند. خداوند براى بعضى اعمال، چندين برابر پاداش قرار داده است: وَ اللّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ وَ اللّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ؛(2) و مَنْ


1. حشر (59)، 9.

2. بقره (2)، 261.

جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها... .(1) بنابراين، تحقق تعبيراتى كه در اين‌گونه روايات آمده است بستگى به شرايط خاصى دارد. حضرت امام رضا(عليه السلام)در حديث مشهور سلسلة الذهب، خطاب به مردم نيشابور مى‌فرمايند: كَلِمةُ لا اِلهَ اِلّا اللّه حِصْنى فَمَن دَخَلَ حِصنى أمِنَ مِن عَذابى ... بِشروطِها وَ اَنا مِن شُروطِها.(2) آرى، كلمه «لا اله الا الله» چنين توانى دارد كه انسان را از عذاب الهى حفظ كند، اما به شرطها و شروطها. داشتن ولايت اهل بيت(عليهم السلام)، يكى از شروط تأثير اين كلمه است. به عبارت ديگر، آن كلمه چنين اقتضايى دارد، اما به طور مطلق عمل نمى‌كند، بلكه شرايطى دارد. اين‌گونه مسايل در امور طبيعى هم مصداق دارد؛ مثلا درست است كه آتش مى‌سوزاند، اما نه هر چيزى را و نه در هر شرايطى؛ بايد جسم قابل احتراقى باشد، اكسيژن در محيط وجود داشته باشد و ... . پس اگر گفتند فعلى چنين تأثيرى دارد، معنايش اين نيست كه به طور مطلق داراى چنين تأثيرى است، بلكه مى‌تواند در شرايط خاصى، چنين اثرى داشته باشد.

 

آثار بى‌اعتنايى به حقوق برادران ايمانى

امام صادق(عليه السلام) در ادامه با اشاره به جنبه سلبى قضيه، به تبيين يك سنت الهى مى‌پردازند. مى‌فرمايند بسيارى از اقوام گذشته كه مستوجب عذاب الهى شدند، مادامى كه حقوق فقرايشان را رعايت مى‌كردند، از عذاب خداوند در امان بودند، اما زمانى كه از پرداخت حقوق مستمندان و فقرا غفلت مىورزيدند و اين گناه را مرتكب مى‌شدند، عذاب الهى بر ايشان مسجّل مى‌شد. نمونه بسيار مشهور در اين زمينه، تأخير چند ساله عذاب فرعون و فرعونيان از جانب خداوند متعال مى‌باشد. مادامى كه عده زيادى از مردم فقير و تهيدست سر سفره فرعون غذا مى‌خوردند و سير مى‌شدند، خداوند عذابش را بر آن قوم نازل نكرد.

بنابراين بى‌اعتنايى به حقوق برادران ايمانى، عذاب الهى را به دنبال خواهد داشت؛ خواه در اين دنيا باشد و خواه در آخرت. عذاب‌هاى اجتماعى مخصوص جامعه‌اى است كه افرادش حقوق محرومان و مستضعفان را رعايت نمى‌كنند. چه بسا يكى از دلايل وقوع سيل‌ها، زلزله‌ها و گرفتارى‌هاى عجيب و غريب اين باشد كه مردم آن جوامع به افراد فقير و تهيدست بهايى


1. انعام (6)، 160.

2. بحارالانوار، ج 49، باب 11، روايت 4.

نمى‌دهند و توانمندانشان به فكر افزايش هر چه بيش‌تر قدرت و ثروت خود هستند، هرچند اين كار به بهاى محروم‌تر شدن محرومان جامعه باشد. توجه به اين نكات مى‌تواند پاسخ بسيارى از سؤالات را براى ما روشن نمايد؛ سؤالاتى از اين قبيل كه: چرا خداوند افرادى را كه مستحق عقاب بودند، عذاب نكرد و يا چرا بعضى انسان‌ها خيلى زود مستوجب عذاب الهى شدند؟

 

لزوم توجه به شرايط تحقق وعده‌هاى الهى

نكته مهمى كه حضرت در اين روايت به آن اشاره مى‌كنند و شيعيان را از آن بر حذر مى‌دارند اين است كه انسان نبايد با ناديده گرفتن شرايط تحقق وعده‌هاى الهى، فريب شيطان را خورده و از اين مسأله سوء استفاده نمايد. در تاريخ به نمونه‌هاى زيادى از سوء برداشت انسان‌ها از وعده‌هاى الهى برمى‌خوريم. مثلا وقتى بنى‌اسرائيل در چنگال فرعونيان بودند، خداى متعال توسط پيامبرانش به آنان وعده داد كه اگر ايمان بياوريد، نجات خواهيد يافت و بر دشمنانتان پيروز خواهيد شد. آيات زيادى هم در قرآن وجود دارد كه براى بنى اسرائيل (فرزندان حضرت يعقوب(عليه السلام)) امتيازهاى ويژه‌اى قايل شده است؛ از جمله: يا بَنِي إِسْرائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعالَمِينَ؛(1) يا اين آيه: ... وَ فَضَّلْناهُمْ عَلَى الْعالَمِين.(2) بنى اسرائيل بر اين باور بودند كه خداوند، هم عزّت و سعادت دنياى آنان را تضمين كرده است و هم نجات از عذاب آخرت را: وَ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النّارُ إِلاّ أَيّاماً مَعْدُودَةً...؛(3) و يهود گفتند كه هيچ وقت خدا ما را در آتش عذاب نكند، جز چند روزى معدود. آنان حتى خود را فرزندان و عزيزكرده‌هاى خدا مى‌دانستند: ... نَحْنُ أَبْناءُ اللّهِ وَ أَحِبّاؤُهُ... .(4) امروز هم صهيونيست‌ها مدعى‌اند كه از نسل حضرت يعقوب(عليه السلام) و ملت برگزيده خدا هستند و چون همه انسان‌ها به طفيل آنها خلق شده‌اند، بايد مطيع و فرمانبردار آنان باشند!

در زمان ائمه(عليهم السلام) هم عده‌اى از مسلمانان كه به طوايف مُرجئه معروف بودند چنين اعتقاداتى داشتند؛ يعنى مى‌گفتند صِرف داشتن ايمان، انسان را از عذاب آخرت نجات مى‌دهد


1. بقره (2)، 47.

2. جاثيه (45)، 16.

3. بقره (2)، 80.

4. مائده (5)، 18.

اگرچه همه كباير را هم مرتكب شده باشد. اين گروه از مسلمانان با داشتن چنين عقايدى، در واقع خـودشان را فـريب مى‌دادند.

متأسفانه در ميان شيعيان هم كسانى با شنيدن و يا مشاهده رواياتى كه در شأن و منزلت ائمه اطهار(عليهم السلام) و در امان بودن محبّان ايشان از عذاب آخرت بيان شده است، به چنين توهمات و اعتقادات افراطى دچار شده‌اند؛ يعنى فكر مى‌كنند چون دوستدار اهل بيت(عليهم السلام)هستند، حتى اگر مرتكب بزرگ‌ترين گناهان كبيره نيز شوند! آمرزيده مى‌شوند. چنين عقايدى حتى در زمان امام باقر و امام صادق(عليهما السلام)نيز در بين شيعيان شايع شده بود. از جمله كارهايى كه امامان ما ـ خصوصاً از زمان امام باقر(عليه السلام) به بعد ـ براى مقابله با اين‌گونه افكار انحرافى انجام دادند، تلاش براى زدودن اين اعتقادات غلط از ميان شيعيان بود. امام رضا(عليه السلام) در ضمنِ روايتى به اين موضوع اشاره نموده و مى‌فرمايند:

اِنَّه لَيس بين اللّهَ و بين اَحَد قَرابَة؛(1) خداوند با كسى خويشاوندى ندارد.

امام باقر(عليه السلام) نيز در روايتى مى‌فرمايند:

مَن كانَ لِلّه مُطيعاً فَهوَ لَنا وَلىٌّ وَ مَن كانَ لِلّه عاصياً فَهوَ لنا عَدوٌّ؛(2) هر كس مطيع فرمان الهى باشد، دوست ما و هر كه از فرمان خداوند سرپيچى نمايد دشمن ما است.

فلسفه دعوت به محبت اهل بيت(عليهم السلام) اين نيست كه مردم نسبت به انجام گناه جرى‌تر شده و گستاخانه به معصيت خدا بپردازند، بلكه اين دعوت، دعوتى است در راستاى انجام آنچه مرضى خدا است؛ چرا كه راه اهل بيت(عليهم السلام) جز راه خدا نيست. بنابراين كسانى كه ادعاى محبت اهل بيت(عليهم السلام) را دارند، نبايد مرتكب اعمالى شوند كه رضاى الهى در آنها نيست. امام باقر(عليه السلام) در همين روايتى كه در سطر بالا به آن اشاره كرديم بر اين مطلب تأكيد مى‌ورزند كه محبت اهل بيت(عليهم السلام) بايد داراى ريشه و عمق باشد تا در عمل و رفتار انسان اثر بگذارد. اگر صِرف گفتن «اُحِبُّ علياً» بتواند نجات دهنده انسان از عذاب آخرت باشد، به طريق اولى گفتن «احبُّ محمداً» براى اين منظور مؤثر است؛ چرا كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) افضل از حضرت على(عليه السلام) است!

امام صادق(عليه السلام) خطاب به عبدالله بن جندب مى‌فرمايند: اين مطلب را به همه شيعيان ما برسان كه بى‌جهت اين سو و آن سو نروند و راه را گم نكنند؛ زيرا دسترسى به ولايت ما جز در


1. بحارالانوار، ج 7، باب 9، روايت 11.

2. همان، ج 70، باب 47، روايت 4.

پرهيز از گناه و جديت در انجام وظايف ميسر نخواهد شد. سپس حضرت مى‌فرمايند: شرط ديگر رسيدن به ولايت ما، برطرف كردن نياز برادران ايمانى مى‌باشد؛ يعنى همان‌طور كه انسان براى زندگى خويش تلاش مى‌كند، بايد براى رفع نيازهاى برادران ايمانى‌اش هم تلاش كند و مشكل آنها را مشكل خود بداند و در حلّ آن تلاش كند. هم‌چنين كسى كه به ديگران ظلم مى‌كند، شيعه اهل بيت(عليهم السلام) نيست، شيعه واقعى بودن شرايط خاصى دارد و صِرف اظهار محبت به اهل بيت(عليهم السلام)، خواندن اشعار در مدح آنان، شركت در عزادارى‌ها و ... براى اهل ولايت بودن كافى نيست. البته حتى داشتن مرتبه‌اى ضعيف از محبت اهل بيت(عليهم السلام) ـ كه عده زيادى از آن محرومند ـ گوهر گران‌بهايى است و خواه ناخواه اثراتى هم خواهد داشت، اما شيعه واقعى بودن صرفاً در محبت اهل بيت(عليهم السلام) خلاصه نمى‌شود.

آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org