- جلسه اول: راز بعثت پيامبران
- جلسه دوم: پيامبران، عقل و اختیار انسان
- جلسه سوم: نقش عقل و وحي در سعادت انسان
- جلسه چهارم: نبوت فراگیر و گستره دین
- جلسه پنجم: پیامبران؛ سعادت دنیا و آخرت
- جلسه ششم: دنیا؛ هدف یا ابزار
- جلسه هفتم: تأسی به پیامبر اعظم(صلیالله علیه وآله) از دیدگاه نهجالبلاغه
- جلسه هشتم: زینت دنیا و آخرتطلبی
- جلسه نهم: تأسی همهجانبه از قرآن و سنت پیامبر(صلیالله علیه وآله)
- جلسه دهم: اشباه الرجال در کلام امیر مؤمنان
صدا/فیلم | اندازه |
---|---|
برایدریافتفایلصوتیاینجاراکلیککنید | 11.7 مگابایت |
بسم الله الرحمن الرحيم
پيامبر اعظم؛ (صلي الله عليه وآله) در آينه نهج البلاغه
آن چه پيش رو داريد گزيدهاي از سخنان حضرت آية اللّه مصباح يزدي(دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبري است كه در شب 22 ماه مبارك رمضان 1427 ايراد فرمودهاند. باشد تا اين رهنمودها چراغ فروزان راه هدايت و سعادت ما قرار گيرد.
چگونگي تأسي به پيامبر(صلي الله وعليه وآله)
فَتَأَسَّ بِنَبِيِّكَ الْأَطْيَبِ الْأَطْهَرِ(صلي الله وعليه وآله)1؛ اميرالمؤمنين(عليه السلام) فرمود: محبوبترينبندگان نزد خدا كسي است كه به پيامبر تأسي كند. بعد هم اوصافي را از پيغمبر كه بايد پيروي شود بر ميشمارند: بر خاك مينشست، مانند بردگان متواضعانه مينشست، گاهي سوار الاغ برهنه ميشد. كفش و لباسش را به دست خودش وصله ميكرد. اميرالمؤمنين(عليه السلام) به ما سفارش ميفرمايد كه به پيغمبر(صلي الله وعليه وآله) تأسي كنيم. حالا اگر بخواهيم به پيغمبر تأسي كنيم، چه كار بايد بكنيم؟ آيابايد در خانهمان بنشينيم، تكه پارچه كهنهاي برداريم و با دست خودمان به لباسمان بدوزيم؟ يا بايد الاغي پيدا كنيم، پالونش را برداريم و سوارش بشويم؟ اينجور بايد تأسي كرد؟ يا مطلب چيز ديگريست؟ ممكن است بعضي كه عمق فكرشان كم است بگويند آن كار را كه نميشود كرد؛ معني هم ندارد خانمها لباس كرباسي بپوشند و چادرشان را با ليف خرما وصله بزنند پس نميشود حضرت زهرا را الگو قرار داد. آن وقت آن خانم هم بگويد، الگوي ما اوشين است!
حقيقت امر اين است كه الگو قرار دادن، يك وقت در قالب كار، و يك وقت در محتواست. آن روزي كه خانههاي عموم مردم خشت و گلي بود اگر خانهاي را سفيد ميكردند، طاغوتي حساب ميشد. اگر پارچهاي نقاشي داشت خيلي استثنائي بود و جلب توجه ميكرد. اما اگر چيزي عادي باشد و دائماً آدم همه جا آن را ببيند، جلب توجه نميكند. آن جا كه پيغمبر اكرم(صلي الله وعليه وآله) فرمودند اين پرده را از جلوي چشمم بردار؛ براي اين بود كه آن پرده استثنائي بود و جلب توجه ميكرد. حضرت فرمود اين پرده من را به ياد زخارف دنيا مياندازد. اما آن چيزي كه همه جا و در هر خانه فقير و متوسطي هست، چيزي نيست كه آدم را به ياد زيورهاي دنيا بياندازد. بنابراين رفتارهاي پيغمبر(صلي الله وعليه وآله) اينجور نبود كه چيز خيلي عجيبي باشد. مردم فقير عرب هم اين طور بودند. ايشان هم مقيد نبود كه حتماً مركبش زين داشته باشد. اين، محتوايش يعني تواضع، يعني مقيد نبودن، اهل تكلف نبودن. قالبش اين است كه سوار الاغ ميشدند حالا ما هم اگر بخواهيم تأسي كنيم، برويم الاغ بخريم؛ پالانش را هم برداريم و در خيابان سوار شويم! اين نه تنها تأسي نيست بلكه شبهه حرمت دارد. فرض كنيد بنده قبايم را يك وصله بزنم بيايم اينجا. همه نگاه ميكنند كه اين ديگر چطور است؟ اصلاً امروز لباس وصله دار در جامعه پيدا نميشود. در آن دوره همه مردم لباس وصله دار ميپوشيدند. امتياز پيغمبر(صلي الله وعليه وآله) اين بود كه مقيد نبود، دنبال رفاه نبود. وقتي ميگوييم به پيغمبر(صلي الله وعليه وآله) تأسي كنيد، نه اينكه عين آن قالب را انجام بدهيد. بعضي مصاديقش لباس شهرت ميشود. در روايات لعنت كرده كسي را كه طوري در جامعه رفتار كند تا چشمها را متوجه خودش بكند. هر گونه روايات و سنت را نبايد به دست هر كسي داد تا ساده با آن برخورد كند. اينها فقاهت و تفكر ميخواهد. منظور از تأسي اين نيست كه شكل كار را تقليد كنيم؛ بايد روح كار را تقليد كرد. مانند زهد، بي اعتنايي به دنيا، ساده زيستن و بيتكلف بودن. اگر آدم براي خودش شأني قائل بود كه حتماً بايد سوار بنز شود؛ اين تكلف است. امروز جاي الاغ، اتومبيل است اگر كسي بخواهد به پيغمبر تأسي كند بايد در نوع اتومبيلش مقيد نباشد. اگر من را ميخواهند ببرند يك جايي سخنراني كنم، حتماً بايد بنز بياورند تا سوار شوم! اينها تكلف است. سنت پيغمبر اين است كه وسيلهاي باشد تا آدم را به مقصد برساند، حالا هر چه ميخواهد باشد. اين نكته را بايد توجه داشت كه خارج از متعارف بودن نسبي است. اگر چيزي از حد متعارف جامعه بالاتر باشد، مذموم است.
يكي از بزرگان ميفرمود: ازدواج كه كرده بوديم، يكي از كادوهايي كه براي ما آورده بودند، پنكه برقي بود زماني بود كه هنوز پنكه مرسوم نبود. كولر كه هيچ. آقاي بزرگواري كه از مراجع است، آمدند منزل براي ديدن ما. آن پنكه كادويي را روشن كرديم تا خنك شوند ايشان يك نگاهي كردند و گفتند: با بادبزن دستي هم ميشود باد زد. يعني تو چرا پنكه خريدي؟ خُب آن زمان داشتن اين پنكه خارج از متعارف بود. نوع طلبهها نداشتند. آنچه متعارف است و عموم مردم عمل ميكنند، اشكالي ندارد و مطلوب است. از سطح عموم مردم بالاتر رفتن صحيح نيست. پس تأسي در محتواي كار است نه در قالب. قالب عوض ميشود، شرايط زمان و محيط و فرهنگها تفاوت ميكند. اينها خصوصيتي ندارد. عمده اين است كه آدم دنبال تجملات نباشد و مانند عموم مردم زندگي كند.
استفاده از زينت دنيا
نكته ديگر اين است كه وقتي پيغمبر اكرم(صلي الله وعليه وآله) ميفرمايد آن قدر از دنيا بدم ميآيد كه دوست ندارم زخارفش را ببينم يا حرفش را بشنوم و اميرالمؤمنين(عليه السلام) از قول و رفتار پيغمبر اكرم(صلي الله وعليه وآله) نقل ميفرمايد: قَضَمَ الدُّنْيَا قَضْماً وَ لَمْ يُعِرْهَا طَرْفاً؛ فقط براي ضرورت گازي به دنيا ميزد و بياعتنا بود و گوشه چشمي هم به دنيا نميكرد، سؤال ميشود آيا وقتي حضرت در خيابان و كوچه راه ميرفت، چشمش را ميبست يا نه؟ از زينتهاي دنيا هيچ استفادهاي نميكرد؟
سيره خود پيغمبر اكرم(صلي الله وعليه وآله) نشان ميدهد كه اين گونه نبود. ايشان هر وقت ميخواست جلوي مردم بيايد موهايش را شانه ميزد صورتش را درست ميكرد، مقيد بود آراسته و لباسش هميشه تميز باشد. ثلث مخارج حضرت را پول عطر تشكيل ميداد. خُب اينها هم ميشود زخارف دنيا! قرآن مگر نميفرمايد كه قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ 2بالاترش ميگويد؛ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِمَسْجِدٍ3؛ وقتي ميخواهيد به مسجد يا اجتماع مؤمنين برويد لباس زيبا بپوشيد،تميز و معطر باشيد، موهايتان شانه زده باشد، حتي موهاي سرتان را روغن بزنيد. زيرا يكي از مستحبات روغن زدن موي سر است. عبارت لَمْ يُعِرْهَا طَرْفاً؛ با اين مستحبات چگونه ميسازد؟!
مبغوض بودن غفلت از آخرت
دنيا اگر به معناي موجودات عالم جسماني باشد مبغوضيت ندارد. حاشا كه پيغمبر اكرم(صلي الله وعليه وآله) دشمن مخلوقات خدا باشد. مبغوضيت دنيا از آن جهت است كه انسان را از آخرت غافل كند، از ياد خدا باز دارد. آقاي محترمي كنار باغچهاي نشسته بود. آرام نزديكش رفتم ببينم چه كار ميكند؟ ديدم گلي را جلويش گرفته و به آن خيره شده است و اشك از چشمانش ميريزد. سبحانالله! چگونه از اين خاك تيره اين رنگآميزيهاي زيبا اين بوي معطر پديد آمده است؟ مبهوت شده بود. اين گونه تماشاي زينتهاي خدا، بد است؟ اينها مبغوض است؟ پس اينكه دنيا را پست ميشمرد و حتي گوشه چشمي هم به دنيا نميكرد، يعني چه؟ يعني آن دنيايي كه هدف باشد، اصالت داشته باشد. وقتي آدم به آن نگاه ميكند، خودش را بخواهد. نه اينكه به ياد خدا بيفتد يا از آن براي رسيدن به سعادت آخرت، براي كسب رضاي خدا، براي انجام تكليف، براي خدمت به خلق خدا، استفاده كند. اين طور نگاه كردن، مذموم نيست. خود پيامبر به زينت كردن، دستور ميداد مخصوصاً نسبت به همسران. پيامبر آن كسي را كه از همسرش كناره گرفته بود بسيار توبيخ كرد. پس منظور از دنياي مبغوض، همان دنيايي است كه «دار الغرور»؛ است فَلا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا4؛ اين دنيايي است كه آدم را از آخرتغافل ميكند نه از آن جهتي كه انسان را به ياد آخرت و به ياد خدا بياندازد. اين حيثيت، حيثيت اخروي است نه دنيايي. به عبارت ديگر پيغمبر اكرم(صلي الله وعليه وآله) همه مخلوقات خدا را دوست داشت، از آن جهت كه نشانه محبوبش بودند. از آن جهت كه ميتوانست از آنها در راه انجام وظيفه و در راه كسب رضاي خدا استفاده كند. آن چيزي برايش مبغوض بود كه انسان را غافل كند.
دو روي سكه
كلمه دنيا را دو جور معنا كردهاند: يكي به معني نزديك است و يكي هم از ماده «دنائت»؛ يعني پستتر، حيات دنيا يعني حيات پستتر.
آيات قرآن آن جا كه صحبت از الحياة الدنيا؛ يا دارالدنيا؛ در مقابل دار الاخرة؛ است دنيا را مذمت و نكوهش ميكند. اما دنيا حيثيت ديگري هم دارد، يكي حيثيتي كه محبوب خداست، داراي حكمتها و اسرار است. متجر اولياء الله؛ است. بهشت در مقابل اعمالي است كه در اين دنيا انجام ميدهيم به وسيله همين امور دنيوي. شايد بيش از نود درصد تكاليفي كه ما داريم، بدون ممارست در امور دنيا انجام نميشود. اكنون سؤال ميشود، با اينكه دنيا دو حيثيت دارد، هم حيثيت خوب دارد هم بد، چطور در قرآن هميشه جهت مذمتش را ذكر كرده است؟ خوب بود چند آيه هم درباره حسن دنيا ذكر ميفرمود. چطور با اينكه دنيا جهات حُسني هم دارد اما در قرآن و نهجالبلاغه از آن تعريف نشده است؛ سّرش چيست؟ درست است كه در قرآن اسمي از دنيا به عنوان تعريف آورده نشده، اما نعمتهاي دنيا زياد تكرار شده است؛ آبهاي جاري، ميوههاي گوناگون، حتي اسب و استر را براي شما خلق كرديم، هم براي اينكه سوارش بشويد و هم زِينَة. تا از منظر زينت هم از اسب استفاده كنيد. وَ لَكُمْ فِيها جَمالٌ.؛ در چند جا وقتي دنيا را وصف ميكند ميگويد وَ زِينَةً وَ يَخْلُقُ ما لا تَعْلَمُونَ.5؛ پس قرآن خوبيهاي دنيا راذكر كرده است.
آخرتطلبي با دنيا
خدا بعد از اينكه مكرر نعمتهاي دنيا را كه ميتواند جهات مثبت داشته باشد ذكر فرموده، ميفرمايد:؛ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ؛ ، بايد از آن استفاده كنيد تا انگيزه شكر در شما پيدا شود. تا آدم از يك نعمتي استفاده نكند، انگيزه شكر در او پيدا نميشود. اگر كسي احساس نياز به همسر نكند، معيوب است، چون هيچ وقت نميفهمد لِتَسْكُنُوا إِلَيْها6؛ يعني چه. اصلاً مزهاش را نميچشد، درك نميكند. در تابستانمني، اگر يك حبه هندوانه به آدم بدهند، آنوقت ميگويد عجب نعمتي است اين هندوانه. تا نعمتها را نچشيد و مزهاش را درك نكنيد، انگيزه شكر پيدا نميكنيد. ببينيد خدا چه چيزهايي برايتان خلق كرده است؛ اينها مذموم و دنياگرايي نيست. دنياگرايي وابستگي انسان به اين لذتهاي دنيا است كه ديگر به ياد خدا و آخرت و قبر و قيامت نيفتد. اما اگر كسي عطر هم بزند براي اينكه روز جمعه برود نماز جمعه تا بوي بد ندهد و مردم ناراحت نشوند، نه تنها دنياطلبي نيست بلكه آخرتطلبي است، خيلي هم ثواب دارد.
دليل تربيتي دنيا
ما به طور طبيعي گونهاي آفريده شدهايم كه ابتدائاً فقط لذتهاي مادي را درك ميكنيم. مانند كودكي كه از بدو تولد تا بزرگي احساسات مختلفي دارد بايد آرام آرام به طرف معنويات و ارزشها سوق داده شود. وظيفه مربي اين است كه انسان را كنترل كند تا زيادهروي نكند. قرآن و نهجالبلاغه، زشتيها، عيبها و لغزشگاههاي دنيا را يادآور ميشوند تا قدري حواسمان را جمع كنيم و الاّ اگر انسان را رها كنند خود به خود به طرف ماديات كشيده ميشود.
طرح شبهه
پيغمبر ميگويد من گوشه چشمي هم به دنيا نميكنم، دنيا براي من مبغوضترين چيزهاست. اميرالمؤمنين(عليه السلام) ميفرمايد: دنيا از آب بيني بز نزد من زشتتر است؛ عفطة عنز؛ (آنفولانزا اصلش از انف العنزه است). در تعبير ديگر7حضرت ميفرمايد: دنيا از استخوان خوك مردهاي كه در دست انسان مبتلا به جذام است پستتر است. خب يك همچون پيغمبر و امامي كه دنيا را اين جور8ميبينند ديگر براي چه بيايند براي دنيا قانون وضع كنند؟ پس شأن دين اجلّ است از اينكه قانون براي دنيا داشته باشد اين همان پايه سكولاريزم است. ميگويد دين فقط ارتباط با خدا و قيامت و آخرت و ابديت است. امور دنيا اصلاً ارزشي ندارد كه دين به آن بپردازد.
جواب شبهه
دخالت كردن در امور دنيا و قانونگذاري براي آنها به اين علت است كه در دام دنيا نيفتيد، رفتارتان به گونهاي باشد كه شما را اسير دنيا نكند بتوانيد با اين زندگي به طرف آخرت و خدا و به طرف ارزشها برويد. اگر اين قوانين نباشد در امور اجتماعي ظلم و حق كشي خواهد شد. از حقوق قضايي گرفته تا جزايي و بينالملل. همه اينها روحش عدالت است. خيال ميكنند لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ9خلاف عدالت است. [شنيدم يك آقايي گفته اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوي10؛ حاكم براين آيه است. خدا انشاءالله يك ذره سواد به من مرحمت كند! آيا ميشود آيهاي حاكم بر آيه ديگري باشد؟ آنهم اعْدِلُوا؛ حاكم بشود بر لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ، يك مطلق حاكم باشد بر نصّ؟!] ما مصاديق عدالت را نميدانيم چيست. انبياء گفتهاند اگر اين جور رفتار كنيد، عدالت است، نه آن طور كه خودتان خيال ميكنيد. اگر ما را به خودمان وا ميگذاشتند راه را عوضي ميرفتيم، دنيايمان خراب ميشد و زمينهاي براي سير به آخرت باقي نميماند.
وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَُيمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضي؛ لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً11كساني كه ايمان و عمل صالح داشته باشند تدريجاً خدا اين كمالاترا به آنها ميدهد -البته مصداق كاملش در زمان ظهور ولي عصر عجل الله فرجه الشريف است- اينها مقدمه هست براي اينكه مردم هر چه بيشتر و هر چه بهتر به عبادت خدا بپردازند و لذا امام فرمود حتي عدالت هم هدف انبياء نيست هدف، معرفت الله است. پس انبياء اگر براي دنيا قانون وضع ميكنند، نه براي اين است كه به اين زندگي دنيوي در مقابل آخرت اهميت دهند؛ بلكه اهميت زندگي دنيا اين است كه انسان را به سعادت آخرت ميرساند. پس ميبايست به اين دنيا اهميت بدهيم، نه از آن جهت كه اصيل، بلكه از آن جهت كه وسيله است.
1؛ - نهجالبلاغه، خطبه 160، ص 226.
2؛ - اعراف، 32.
3؛ - اعراف، 31.
4؛ - لقمان، 33.
5؛ - نحل، 8.
6؛ - روم، 21.
7؛ - ر.ك: نهجالبلاغه، خطبه 3، ص 48.
8؛ - ر.ك: نهجالبلاغه، حكمت 236، ص 510؛ «وَ اللَّهِ لَدُنْيَاكُمْ هَذِهِ أَهْوَنُ فِي عَيْنِي مِنْ عِرَاقِ خِنْزِيرٍ فِي يَدِ مَجْذُوم».
9؛ - نساء، 11.
10؛ - مائده، 8.
11؛ - نور، 55.
آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org