قال علي عليه‌السلام : إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ امير مومنان عليه‌السلام مي‌فرمايند: همانا براي شما بهايي جز بهشت نيست، پس به کمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، حکمت456)

 

درس شصت و دوم

 

اثبات واجب‌الوجود

 

 

·   مقدمه

·   برهان اول: برهان امكان

·   برهان دوم: برهان شيخ‌الرئيس

·   برهان سوم: برهان صدرالمتألهين

 

 

 

 

مقدمه

دلايلي كه براي اثبات وجود خداي متعالي اقامه شده فراوان و داراي اسلوب‌هاي گوناگوني است. به‌طور كلي مي‌توان آنها را به سه دسته تقسيم كرد:

دستهٔ اول، دلايلي است كه از راه مشاهدهٔ آثار و آيات الهي در جهان اقامه مي‌شود، مانند دليل نظم و عنايت كه از راه انسجام و هم‌بستگي و تناسب پديده‌ها، وجود طرح و هدف و تدبير حكيمانه، كشف، و ناظم حكيم و مدبر عليم براي جهان اثبات مي‌گردد. اين دلايل در عين حال كه روشن و دلنشين و خرسندكننده است، پاسخ‌گوي همهٔ شبهات و وساوس نيست، و در واقع بيشتر نقش بيدار كردن فطرت و به آگاهي آوردن معرفت فطري را ايفا مي‌كند.

دسته دوم، دلايلي است كه از راه نيازمندي جهان، وجود آفريدگار بي‌نياز را اثبات مي‌كند، مانند برهان حدوث كه از راه مسبوق بودن پديده‌ها به عدم و نيستي، نيازمندي ذاتي آنها اثبات مي‌شود و سپس به كمك ابطال دور و تسلسل، آفرينندهٔ بي‌نياز، اثبات مي‌گردد، يا برهان حركت كه از راه نيازمندي حركت به محرك، و محال بودن تسلسل محركات تا بي‌نهايت، وجود خدا به‌عنوان نخستين پديدآورندهٔ حركت در جهان اثبات مي‌شود، يا دلايلي كه از راه ابداعي بودن نفوس و صور جوهريه و عدم امكان صدور آنها از فاعل‌هاي طبيعي و مادي، وجودِ علت هستي‌بخش و بي‌نياز اثبات مي‌گردد. اين دلايل نيز كمابيش نيازمند به مقدمات حسي و تجربي مي‌باشد.

دستهٔ سوم، دلايل فلسفي خالص است كه از مقدمات عقلي محض­ تشكيل مي‌شود،

مانند برهان امكان و برهان صديقين. اين دسته از براهين ويژگي‌هاي خاصي دارند: نخست آنكه نيازي به مقدمات حسي و تجربي ندارند، دوم آنكه شبهات و وساوسي كه در پيرامون ديگر دلايل مطرح مي‌شود به اينها راه نمي‌يابد و به ديگر سخن، از اعتبار منطقي بيشتري برخوردار است، و سوم آنكه مقدمات اين براهين كمابيش مورد حاجت در ديگر استدلالات نيز هست، مثلاً هنگامي كه ناظم و مدبر حكيم يا محدث يا محرك اول اثبات شد، بايد براي بي‌نيازي ذاتي و واجب‌الوجود بودن او، از مقدماتي استفاده كرد كه در براهين دستهٔ سوم مورد استفاده قرار مي‌گيرند.

با اين همه، ساير دلايل مزيتي دارند كه دستهٔ سوم فاقد آن است، و آن عبارت است از اينكه براهين دستهٔ سوم تنها موجودي را به‌عنوان واجب‌الوجود اثبات مي‌كند و اثبات علم و قدرت و حكمت و حتي جسم نبودن و مغايرت او با عالم مادي، نيازمند به براهين ديگري است.

ما در اينجا تنها به ذكر بعضي از براهين دستهٔ سوم بسنده مي‌كنيم و نخست به اثبات واجب‌الوجود و سپس به بيان صفات وي مي‌پردازيم:

برهان اول

يكي از براهين معروف فلسفي براي اثبات واجب‌الوجود، برهاني است كه به‌نام «برهان امكان» يا «برهان امكان و وجوب» ناميده مي‌شود و از چهار مقدمه تشكيل مي‌يابد:

1. هيچ ممكن‌الوجودي ذاتاً ضرورت وجود ندارد، يعني هنگامي كه عقل ماهيتش را در نظر مي‌گيرد، آن را نسبت به وجود و عدم يك‌سان مي‌بيند و صرف‌نظر از وجود علت، ضرورتي براي وجود آن نمي‌بيند.

اين مقدمه بديهي و بي‌نياز از اثبات است؛ زيرا محمول آن از تحليل مفهوم موضوع به‌دست مي‌آيد و فرض ممكن‌الوجود بودن، عيناً فرض نداشتن ضرورتِ وجود است؛

2. هيچ موجودي بدون وصف ضرورت تحقق نمي‌يابد، يعني تا هنگامي كه همهٔ

راه‌هاي عدم به روي آن مسدود نشود به‌وجود نمي‌آيد، و به قول فلاسفه «الشي‌ء مالم يجب لم يوجد». به ديگر سخن، موجود يا ذاتاً واجب‌الوجود است و خودبه‌خود ضرورت وجود دارد، و يا ممكن‌الوجود است، و چنين موجودي تنها در صورتي تحقق مي‌يابد كه علتي آن را «ايجاب» كند و وجود آن را به سرحد ضرورت برساند، يعني به‌گونه‌اي شود كه امكانِ عدم نداشته باشد. اين مقدمه هم يقيني و غيرقابل‌تشكيك است؛

3. هنگامي كه وصف ضرورت مقتضاي ذات موجودي نبود، ناچار از ناحيهٔ موجود ديگري به آن مي‌رسد، يعني علت تامه، وجود معلول را «ضروري بالغير» مي‌سازد.

اين مقدمه نيز بديهي و غيرقابل‌ترديد است؛ زيرا هر وصفي از دو حال خارج نيست: يا بالذات است و يا بالغير، و هنگامي كه بالذات نبود، ناچار بالغير خواهد بود. پس وصف ضرورت هم كه لازمهٔ هر وجودي است، اگر بالذات نباشد، ناچار در پرتو موجود ديگري حاصل مي‌شود كه آن را «علت» مي‌نامند؛

4. دور و تسلسل در علل محال است. اين مقدمه هم يقيني است و در درس سي و هفتم بيان گرديد.

با توجه به اين مقدمات، برهان امكان به اين صورت تقرير مي‌شود: موجودات جهان همگي با وصف ضرورت بالغير موجود مي‌شوند؛ زيرا از يك سوي ممكن‌الوجود هستند و ذاتاً وصف ضرورت را ندارند (مقدمهٔ اول)، و از سوي ديگر، هيچ موجودي بدون وصف ضرورت تحقق نمي‌يابد (مقدمهٔ دوم)، پس ناچار داراي ضرورت بالغير مي‌باشند و وجود هريك از آنها به‌وسيلهٔ علتي «ايجاب» مي‌شود (مقدمهٔ سوم).

اكنون اگر فرض كنيم كه وجود آنها به‌وسيلهٔ يكديگر ضرورت مي‌يابد، لازمه‌اش دور در علل است، و اگر فرض كنيم كه سلسلهٔ علل تا بي‌نهايت پيش مي‌رود، لازمه‌اش تسلسل در علل است، و هردوي آنها باطل و محال مي‌باشد (مقدمهٔ چهارم)، پس ناچار بايد بپذيريم كه در رأس سلسلهٔ علت‌ها موجودي است كه خودبه‌خود ضرورت وجود دارد، يعني «واجب‌الوجود» است.

اين برهان را به‌صورت ديگري نيز مي‌توان تقرير كرد كه نيازي به مقدمهٔ چهارم (ابطال دور و تسلسل) نداشته باشد، و آن اين است: مجموعهٔ ممكنات به هر صورت فرض شود، بدون وجود واجب‌الوجود بالذات ضرورتي در آنها تحقق نمي‌يابد، و در نتيجه هيچ يك از آنها موجود نمي‌شود؛ زيرا هيچ‌كدام از آنها خودبه‌خود داراي ضرورتي نيستند تا ديگري در پرتو آن ضرورت يابد. به ديگر سخن، ضرورت وجود در هر ممكن‌الوجودي ضرورت عاريتي است و تا ضرورت بالذاتي نباشد، جايي براي ضرورت‌هاي عاريتي نخواهد بود.

نيز مي‌توان آن را به‌صورت فشرده‌اي تقرير كرد: موجود يا واجب‌الوجود بالذات است و يا واجب‌الوجود بالغير، و هر واجب‌الوجود بالغيري ناچار منتهي به واجب‌الوجود بالذات مي‌شود «كل ما بالغير ينتهي الي ما بالذات»، پس واجب‌الوجود بالذات ثابت مي‌شود.

برهان دوم

برهان دوم برهاني است قريب‌المأخذ به برهان اول كه از سه مقدمه تشكيل مي‌يابد:

1. موجودات اين جهان ممكن‌الوجود هستند و ذاتاً اقتضايي نسبت به وجود ندارند؛ زيرا اگر يكي از آنها واجب‌الوجود باشد، مطلوب ثابت خواهد بود.

اين مقدمه نظير مقدمهٔ اول در برهان سابق است، با اين فرق ظريف كه در برهان سابق تكيه بر ضرورت وجود و نفي آن از ممكنات بود، و در اينجا تكيه بر خود وجود است؛

2. هر ممكن‌الوجودي براي موجود شدن نيازمند به علتي است كه آن را به‌وجود بياورد. اين مقدمه، عبارت ديگري از نيازمندي هر معلولي به علت فاعلي است كه در مبحث علت و معلول به اثبات رسيد و نظير مقدمهٔ سوم در برهان سابق است با همان فرق كه اشاره شد؛

3. دور و تسلسل در علل محال است. اين مقدمه عيناً همان مقدمهٔ چهارم در برهان سابق است.

با توجه به اين مقدمات، برهان به اين صورت تقرير مي‌شود: هريك از موجودات اين جهان كه علي‌الفرض ممكن‌الوجود هستند، نيازمند به علت فاعلي مي‌باشند و محال است كه سلسلهٔ علل تا بي‌نهايت پيش رود يا رابطهٔ دور ميان آنها برقرار باشد، پس ناچار سلسلهٔ علل از جهت آغاز، به علتي منتهي خواهد شد كه خودش نيازمند به علت نباشد، يعني واجب‌الوجود باشد.

اين برهان را شيخ‌الرئيس در اشارات به اين صورت تقرير كرده است: «موجود يا واجب‌الوجود است و يا ممكن‌الوجود، اگر واجب‌الوجود باشد، مطلوب ثابت است، و اگر ممكن‌الوجود باشد، بايد منتهي به واجب‌الوجود شود تا دور يا تسلسل لازم نيايد» و آن را متين‌ترين برهان‌ها دانسته و به‌نام «برهان صديقين» نام‌گذاري كرده است.

امتياز اين تقرير آن است كه علاوه بر اينكه نيازي به بررسي صفات مخلوقات و اثبات حدوث و حركت و ديگر صفات براي آنها ندارد، اساساً نيازي به اثبات وجود مخلوقات هم ندارد، زيرا مقدمهٔ اول، به‌صورت فرض و ترديد بيان شده است.

به ديگر سخن، جريان اين برهان فقط منوط به پذيرفتن اصل وجود عيني است كه بديهي و غيرقابل‌تشكيك مي‌باشد و كسي مي‌تواند اين اصل را نپذيرد كه بديهي‌ترين وجدانيات و معلومات حضوري خودش را هم انكار كند و مطلقاً وجود هيچ موجودي حتي وجود خودش و فكرش و سخنش را هم نپذيرد!

اما كسي كه اصل وجود عيني را پذيرفت به او گفته مي‌شود: وجود عيني، يا واجب‌الوجود است و يا ممكن‌الوجود، و فرض سومي ندارد. در صورت اول، وجود واجب ثابت است و در صورت دوم، ناچار بايد وجود واجب‌الوجود هم پذيرفته شود؛ زيرا ممكن‌الوجود، محتاج به علت است و براي اينكه دور و تسلسل لازم نيايد، بايد سلسلهٔ علت‌ها منتهي به واجب‌الوجود گردد.

در اين­ دو برهان چنان‌كه ملاحظه مي‌شود، تكيه بر روي «امكان» موجودات است كه صفتي عقلي براي ­ماهيت­آنها مي‌باشد، و از راه اين صفت نياز آنها به واجب‌الوجود اثبات

مي‌شود و ازاين‌رو مي‌توان آنها را به يك معنا «برهان لمّي» تلقي كرد، چنان‌كه در درس سابق توضيح داده شد. اما محور بحث را ماهيت و امكان ماهوي قرار دادن با قول به اصالت وجود چندان تناسبي ندارد. ازاين‌رو صدرالمتألهين برهان ديگري را اقامه فرموده كه مزاياي ويژهٔ خودش را دارد و آن را «برهان صديقين» ناميده و برهان شيخ را «شبيه به برهان صديقين» قلمداد كرده است.

برهان سوم

اين برهان را صدرالمتألهين براساس اصول حكمت متعاليه كه خود وي آنها را بيان كرده است اقامه فرموده و آن را استوارترين براهين و شايستهٔ نام «برهان صديقين» دانسته است.

اين برهان به‌صورت‌هاي مختلفي تقرير شده، ولي به‌نظر مي‌رسد كه متين‌ترين آنها همان تقرير خود وي مي‌باشد و بيان آن از سه مقدمه تشكيل مي‌يابد:

1. اصالت وجود و اعتباري بودن ماهيت، چنان‌كه در درس بيست و هفتم به اثبات رسيد؛

2. مراتب داشتن وجود و تشكيك خاص بين علت و معلول، به‌گونه‌اي كه وجود معلول، استقلالي از وجود علت هستي‌بخش ندارد؛(1)

3. ملاك نياز معلول به علت، همان ربطي‌بودن و تعلقي‌بودن وجود آن نسبت به علت، و به عبارت ديگر، ضعف مرتبهٔ وجود آن است و تا كم‌ترين ضعفي در موجودي وجود داشته باشد، بالضروره معلول و نيازمند به موجود عالي‌تري خواهد بود و هيچ‌گونه استقلالي از آن نخواهد داشت.(2)

با توجه به اين مقدمات، مي‌توان برهان صديقين را براساس مشرب صدرالمتألهين به اين صورت تقرير كرد:


1. ر.ك: درس سى‌ام.

2. ر.ك: درس سى و سوم.

مراتب وجود، به استثناء عالي‌ترين مرتبهٔ آن كه داراي كمال نامتناهي و بي‌نيازي و استقلال مطلق مي‌باشد، عين ربط و وابستگي است، و اگر آن مرتبهٔ اعلي تحقق نمي‌داشت، ساير مراتب هم تحقق نمي‌يافت؛ زيرا لازمهٔ فرض تحقق ساير مراتب بدون تحقق عالي‌ترين مرتبهٔ وجود، اين است كه مراتب مزبور مستقل و بي‌نياز از آن باشند، در حالي كه حيثيت وجودي آنها عين ربط و فقر و نيازمندي است.

اين برهان علاوه بر اينكه از مزاياي برهان شيخ برخوردار است، از چند جهت بر آن نيز برتري دارد:

يكي آنكه در اين برهان بر مفاهيم وجودي تكيه شده و از ماهيت و امكان ماهوي ذكري به ميان نيامده است، و روشن است كه چنين برهاني با اصالت وجود مناسب‌تر مي‌باشد.

دوم آنكه نيازي به ابطال دور و تسلسل ندارد، بلكه خودش برهاني بر ابطال تسلسل در علل فاعلي نيز هست.(1)

سوم آنكه به كمك همين برهان نه‌تنها وحدت، بلكه ساير صفات كماليهٔ خداي متعال را نيز مي‌توان اثبات كرد، چنان‌كه در جاي خودش اشاره خواهد شد.


1. ر.ك: درس سى و هفتم.

خلاصه

1. دلايل وجود خداي متعالي را مي‌توان به سه دسته تقسيم كرد:

الف) استدلال از آيات الهي و نشانه‌هاي علم و قدرت و حكمت وي در جهان، مانند دليل‌هاي نظم و عنايت؛

ب) استدلال از بعضي از صفات مخلوقات بر نياز آنها به آفريدگار، مانند دليل‌هاي حدوث و حركت؛

ج) استدلال فلسفي خالص، مانند برهان امكان و برهان صديقين.

2. دو دستهٔ اول براي اثبات وجوب وجود و بي‌نيازي مطلق الهي، نيازمند به مقدمات براهين دستهٔ سوم مي‌باشند.

3. برهان امكان از چهار مقدمه تشكيل يافته و تقرير آن اين است:

موجودات جهان ذاتاً ممكن‌الوجود هستند، ولي چون هيچ موجودي بدون وصف ضرورت و وجوب تحقق نمي‌يابد، داراي وجوب بالغير مي‌باشند و عللي كه وجود آنها را ايجاب مي‌كند بايد منتهي به «واجب‌الوجود بالذات» شوند تا دور و تسلسل در علل لازم نيايد.

4. تقرير ديگر آن اين است كه مجموعهٔ ممكنات به هر صورتي فرض شوند، داراي وجوب بالغير هستند، پس بايد وراي آنها موجودي باشد كه وجوب بالذات داشته باشد تا در سايهٔ او ساير موجودات واجب بالغير شوند.

5. تقرير فشردهٔ اين برهان آن است كه موجود خارجي يا واجب‌الوجود بالذات است و يا واجب‌الوجود بالغير، و واجب‌الوجودهاي بالغير بايد منتهي به واجب‌الوجود بالذات شوند، زيرا هر بالغيري محتاج به بالذات است.

6. برهان دوم از سه مقدمه تشكيل مي‌يابد و تقرير آن اين است: موجودات اين جهان چون ممكن‌الوجود هستند نيازمند به علت فاعلي مي‌باشند و سلسلهٔ علل بايد منتهي به علتي شود كه معلول نباشد تا دور و تسلسل لازم نيايد.

7. ابن‌سينا اين برهان را به اين صورت ­تقرير كرده­است: موجود يا واجب‌الوجود است‌

يا ممكن‌الوجود، و وجود ممكن‌الوجود بايد منتهاي به واجب‌الوجود شود تا دور و تسلسل لازم نيايد.

8. اين تقرير علاوه بر اينكه نيازي به بررسي صفات مخلوقات، مانند حدوث و حركت ندارد، نيازي به اثبات وجود مخلوق خاصي هم ندارد؛ زيرا نخستين مقدمهٔ آن به‌صورت فرض و ترديد بيان شده است.

9. برهان صدرالمتألهين نيز از سه مقدمه تشكيل مي‌يابد و تقرير آن اين است: اگر در رأس سلسلهٔ مراتب وجود، موجود بي‌نياز و بي‌نهايت كاملي نمي‌بود، ساير مراتب هم تحقق نمي‌يافت؛ زيرا ساير مراتب، عين ربط و تعلق هستند و اگر بدون مرتبهٔ اعلاي وجود تحقق يابند، لازمه‌اش اين است كه غني و بي‌نياز از آن باشند.

10. مهم‌ترين مزاياي اين برهان از اين قرار است:

الف) با اصالت وجود مناسب‌تر است؛ زيرا در آن از مفاهيم ماهيت و امكان استفاده نشده است؛

ب) نيازي به ابطال دور و تسلسل ندارد؛

ج) وحدت و ساير صفات كماليهٔ خداي متعالي هم به كمك آن اثبات مي‌شود.

پرسش

1. اقسام دلايل وجود خدا را بيان كنيد و ويژگي هركدام را شرح دهيد.

2. مقدمات برهان امكان را بيان كنيد.

3. اين برهان را به چه صورت‌هايي مي‌توان تقرير كرد؟

4. مقدمات برهان دوم را بيان كنيد.

5. ابن‌سينا اين برهان را چگونه تقرير كرده است؟

6. تقرير وي چه امتيازي دارد؟

7. برهان صديقين طبق تقرير صدرالمتألهين از چه مقدماتي تشكيل شده، و تقرير آن چيست؟

8. امتيازات اين برهان را شرح دهيد.

آدرس: قم - بلوار محمدامين(ص) - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) پست الكترونيك: info@mesbahyazdi.org